-
اعداد ۲۲:۱۶، ۱۷کتاب مقدّس—ترجمهٔ دنیای جدید
-
-
۱۶ آنها پیش بَلعام آمدند و به او گفتند: «بالاق پسر صِفّور میگوید: ‹خواهش میکنم پیش من بیا و نگذار چیزی جلوی تو را بگیرد، ۱۷ چون میخواهم به تو پاداش بزرگی بدهم و هر کاری که از من بخواهی برایت بکنم. لطفاً بیا و این قوم را برای من لعنت کن.›»
-
-
اعداد ۲۴:۱۰، ۱۱کتاب مقدّس—ترجمهٔ دنیای جدید
-
-
۱۰ وقتی بالاق اینها را شنید، بهشدّت عصبانی شد و از روی عصبانیت دستهایش را به هم زد و به بَلعام گفت: «من تو را به اینجا آوردم تا دشمنانم را لعنت کنی،+ ولی تو چه کار کردی؟ به آنها سه بار برکت دادی! ۱۱ پس فوراً به خانهات برگرد! من میخواستم به تو پاداش بزرگی بدهم،+ اما یَهُوَه تو را از آن پاداش محروم کرده است.»
-