۲۵ بعد نشستند و مشغول غذا خوردن شدند.‏ ناگهان چشمشان به کاروان اسماعیلیان افتاد + که از جِلعاد می‌آمد و به مصر می‌رفت.‏ بار شترهایشان،‏ کتیرا،‏* روغن بَلَسان* و پوستهٔ درخت صمغ‌دار بود.‏+

۲۲ آیا بَلَسان در جِلعاد وجود ندارد؟‏+

آیا شفادهنده‌ای* در آنجا نیست؟‏+

پس چرا قوم من* شفا پیدا نکرده است؟‏+