کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • پیدایش ۴۵
  • کتاب مقدّس—‏ترجمهٔ دنیای جدید

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

فهرست محتوای کتاب پیدایش

      • یوسِف هویتش را فاش می‌کند ‏(‏۱-‏۱۵‏)‏

      • برادران یوسِف پیش یعقوب برمی‌گردند تا او را به مصر ببرند ‏(‏۱۶-‏۲۸‏)‏

پیدایش ۴۵:‏۱

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۴۳:‏۳۰
  • +اع‍ ۷:‏۱۳

پیدایش ۴۵:‏۳

منابع ارجاعی

  • راهنمای تحقیق

    برج دیده‌بانی‏،‏

    ۱/‏۱/‏۱۹۹۹،‏ ص ۳۰

پیدایش ۴۵:‏۴

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۳۷:‏۲۸؛‏ اع‍ ۷:‏۹

پیدایش ۴۵:‏۵

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۴۷:‏۲۳،‏ ۲۵؛‏ ۵۰:‏۲۰؛‏ مز ۱۰۵:‏۱۷

منابع ارجاعی

  • راهنمای تحقیق

    برج دیده‌بانی‏،‏

    ۱/‏۱/‏۱۹۹۹،‏ ص ۳۰

پیدایش ۴۵:‏۶

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۴۱:‏۳۰؛‏ ۴۷:‏۱۸

پیدایش ۴۵:‏۷

پاورقی‌ها

  • *

    یا:‏ «در این سرزمین.‏»‏

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۴۶:‏۲۶

پیدایش ۴۵:‏۸

پاورقی‌ها

  • *

    تحت‌اللفظی:‏ «پدر.‏»‏

آیات ارجاعی

  • +مز ۱۰۵:‏۲۱؛‏ اع‍ ۷:‏۹،‏ ۱۰

پیدایش ۴۵:‏۹

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۴۵:‏۲۶
  • +اع‍ ۷:‏۱۴

پیدایش ۴۵:‏۱۰

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۴۶:‏۳۳،‏ ۳۴؛‏ ۴۷:‏۱؛‏ خرو ۸:‏۲۲؛‏ ۹:‏۲۶

پیدایش ۴۵:‏۱۱

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۴۷:‏۱۲

پیدایش ۴۵:‏۱۲

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۴۲:‏۲۳

پیدایش ۴۵:‏۱۴

پاورقی‌ها

  • *

    تحت‌اللفظی:‏ «خودش را بر گردن او انداخت.‏»‏

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۴۶:‏۲۹

پیدایش ۴۵:‏۱۷

پاورقی‌ها

  • *

    یا:‏ «حیوان‌های خودتان.‏»‏

پیدایش ۴۵:‏۱۸

پاورقی‌ها

  • *

    یا:‏ «از چاقی.‏»‏

  • *

    یا:‏ «زندگی خودتان را سر می‌کنید.‏»‏

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۴۷:‏۶

پیدایش ۴۵:‏۱۹

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۴۱:‏۳۹،‏ ۴۰
  • +پی‍ ۴۵:‏۲۷؛‏ ۴۶:‏۵
  • +پی‍ ۴۷:‏۹

پیدایش ۴۵:‏۲۰

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۴۶:‏۶

پیدایش ۴۵:‏۲۲

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۴۳:‏۳۴

پیدایش ۴۵:‏۲۳

پاورقی‌ها

  • *

    یا:‏ «الاغ ماده.‏»‏

پیدایش ۴۵:‏۲۴

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۴۲:‏۲۱،‏ ۲۲

منابع ارجاعی

  • راهنمای تحقیق

    برج دیده‌بانی (‏برای مطالعه در جماعات)‏‏،‏

    ۶/‏۲۰۱۷،‏ ص ۱۷

پیدایش ۴۵:‏۲۶

پاورقی‌ها

  • *

    تحت‌اللفظی:‏ «دل یعقوب بی‌حس شد.‏»‏

آیات ارجاعی

  • +مز ۱۰۵:‏۲۱
  • +پی‍ ۴۲:‏۳۸؛‏ ۴۴:‏۲۷،‏ ۲۸

پیدایش ۴۵:‏۲۸

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۴۶:‏۳۰

دیگر

پیدا ۴۵:‏۱پی‍ ۴۳:‏۳۰
پیدا ۴۵:‏۱اع‍ ۷:‏۱۳
پیدا ۴۵:‏۴پی‍ ۳۷:‏۲۸؛‏ اع‍ ۷:‏۹
پیدا ۴۵:‏۵پی‍ ۴۷:‏۲۳،‏ ۲۵؛‏ ۵۰:‏۲۰؛‏ مز ۱۰۵:‏۱۷
پیدا ۴۵:‏۶پی‍ ۴۱:‏۳۰؛‏ ۴۷:‏۱۸
پیدا ۴۵:‏۷پی‍ ۴۶:‏۲۶
پیدا ۴۵:‏۸مز ۱۰۵:‏۲۱؛‏ اع‍ ۷:‏۹،‏ ۱۰
پیدا ۴۵:‏۹پی‍ ۴۵:‏۲۶
پیدا ۴۵:‏۹اع‍ ۷:‏۱۴
پیدا ۴۵:‏۱۰پی‍ ۴۶:‏۳۳،‏ ۳۴؛‏ ۴۷:‏۱؛‏ خرو ۸:‏۲۲؛‏ ۹:‏۲۶
پیدا ۴۵:‏۱۱پی‍ ۴۷:‏۱۲
پیدا ۴۵:‏۱۲پی‍ ۴۲:‏۲۳
پیدا ۴۵:‏۱۴پی‍ ۴۶:‏۲۹
پیدا ۴۵:‏۱۸پی‍ ۴۷:‏۶
پیدا ۴۵:‏۱۹پی‍ ۴۱:‏۳۹،‏ ۴۰
پیدا ۴۵:‏۱۹پی‍ ۴۵:‏۲۷؛‏ ۴۶:‏۵
پیدا ۴۵:‏۱۹پی‍ ۴۷:‏۹
پیدا ۴۵:‏۲۰پی‍ ۴۶:‏۶
پیدا ۴۵:‏۲۲پی‍ ۴۳:‏۳۴
پیدا ۴۵:‏۲۴پی‍ ۴۲:‏۲۱،‏ ۲۲
پیدا ۴۵:‏۲۶مز ۱۰۵:‏۲۱
پیدا ۴۵:‏۲۶پی‍ ۴۲:‏۳۸؛‏ ۴۴:‏۲۷،‏ ۲۸
پیدا ۴۵:‏۲۸پی‍ ۴۶:‏۳۰
  • کتاب مقدّس—‏ترجمهٔ دنیای جدید
  • ۱
  • ۲
  • ۳
  • ۴
  • ۵
  • ۶
  • ۷
  • ۸
  • ۹
  • ۱۰
  • ۱۱
  • ۱۲
  • ۱۳
  • ۱۴
  • ۱۵
  • ۱۶
  • ۱۷
  • ۱۸
  • ۱۹
  • ۲۰
  • ۲۱
  • ۲۲
  • ۲۳
  • ۲۴
  • ۲۵
  • ۲۶
  • ۲۷
  • ۲۸
کتاب مقدّس—‏ترجمهٔ دنیای جدید
پیدایش ۴۵:‏۱-‏۲۸

پیدایش

۴۵ یوسِف دیگر نتوانست پیش خدمتکارانش احساسات خود را پنهان کند.‏+ او با صدای بلند گفت:‏ «همه بیرون بروید و مرا تنها بگذارید!‏» وقتی یوسِف هویتش را برای برادرانش فاش کرد،‏+ هیچ کس غیر از آن‌ها آنجا نبود.‏

۲ او شروع به گریه کرد و صدای گریه‌اش آنقدر بلند بود که مصریان و اهالی خانهٔ فرعون آن را شنیدند.‏ ۳ بالاخره یوسِف به برادرانش گفت:‏ «من یوسِف هستم!‏ آیا پدرم هنوز زنده است؟‏» اما برادرانش اصلاً نتوانستند به او جواب بدهند،‏ چون با شنیدن حرف‌هایش مات و مبهوت شده بودند.‏ ۴ یوسِف به برادرانش گفت:‏ «لطفاً به من نزدیک شوید.‏» آن‌ها به او نزدیک شدند.‏

بعد گفت:‏ «من برادرتان یوسِف هستم که شما به مصریان فروختید.‏+ ۵ اما نگران نباشید و همدیگر را سرزنش نکنید که چرا مرا به بردگی فروختید،‏ چون خدا بود که برای حفظ جانمان مرا قبل از شما به اینجا فرستاد.‏+ ۶ الآن دو سال است که این سرزمین دچار قحطی شده + و هنوز پنج سال دیگر مانده که نه می‌توانیم زمین را شخم بزنیم و نه محصولی درو کنیم.‏ ۷ اما خدا مرا قبل از شما به اینجا فرستاد تا شما را به صورت شگفت‌انگیزی نجات دهد و نسلی از شما بر زمین* باقی بماند.‏+ ۸ پس شما نبودید که مرا اینجا فرستادید،‏ بلکه خدای حقیقی مرا اینجا فرستاد تا مشاور ارشد* فرعون،‏ سَرور تمام خانه‌اش و حاکم تمام سرزمین مصر باشم.‏+

۹ ‏«فوراً پیش پدرم برگردید و به او بگویید،‏ ‹پسرت یوسِف می‌گوید:‏ «خدا مرا سَرور تمام مصر کرده است.‏+ هر چه زودتر پیش من بیا.‏+ ۱۰ پسران،‏ نوه‌ها،‏ گوسفندان،‏ بزها،‏ گاوها و هر چه را که داری بردار و در منطقهٔ جوشِن ساکن شو + تا نزدیک من باشی.‏ ۱۱ من آنجا خوراکت را فراهم می‌کنم تا تو و اهالی خانه‌ات به فقر گرفتار نشوید و هر چه داری از بین نرود،‏ چون هنوز پنج سال از قحطی باقی مانده است.‏»›‏+ ۱۲ ای برادرانم،‏ شما و همین طور برادرم بنیامین به چشم خودتان می‌بینید که من واقعاً یوسِف هستم که با شما صحبت می‌کنم.‏+ ۱۳ شما باید از جلال و شکوهی که من در مصر دارم و از هر چه دیده‌اید برای پدرم تعریف کنید.‏ حالا عجله کنید و پدرم را به اینجا بیاورید.‏»‏

۱۴ بعد او برادرش بنیامین را بغل کرد* و به گریه افتاد.‏ بنیامین هم دست‌هایش را دور گردن یوسِف انداخت و گریه کرد.‏+ ۱۵ یوسِف همهٔ برادرانش را بوسید و در آغوش کشید و گریه کرد.‏ بعد برادرانش با او صحبت کردند.‏

۱۶ وقتی به کاخ فرعون خبر رسید که برادران یوسِف به آنجا آمده‌اند،‏ فرعون و خادمانش خوشحال شدند.‏ ۱۷ بنابراین فرعون به یوسِف گفت:‏ «به برادرانت بگو،‏ ‹الاغ‌هایتان* را بار کنید و به سرزمین کنعان برگردید ۱۸ و پدر و اهالی خانه‌تان را بردارید و اینجا پیش من بیایید.‏ من چیزهای خوب سرزمین مصر را به شما می‌دهم و از بهترین محصولات* این سرزمین می‌خورید.‏›‏*‏+ ۱۹ همین طور به تو فرمان می‌دهم که به آن‌ها بگویی:‏+ ‹برای آوردن زنان و فرزندانتان چند ارابه از سرزمین مصر بردارید + و پدرتان را هم بر ارابه‌ای سوار کنید و اینجا بیاورید.‏+ ۲۰ نگران اموالتان نباشید،‏+ چون بهترین چیزهایی که در تمام سرزمین مصر وجود دارد به شما داده می‌شود.‏›»‏

۲۱ پسران اسرائیل همان طور که به آن‌ها گفته شد،‏ عمل کردند.‏ یوسِف هم طبق دستور فرعون به آن‌ها چند ارابه داد و آذوقهٔ سفرشان را تأمین کرد.‏ ۲۲ به علاوه به هر کدام از آن‌ها یک دست لباس داد،‏ اما به بنیامین ۳۰۰ تکه نقره و پنج دست لباس داد.‏+ ۲۳ او برای پدرش ۲۰ الاغ فرستاد؛‏ ۱۰ الاغ که کالاهای مرغوب مصر را حمل می‌کردند،‏ و ۱۰ الاغ* که بارشان غلّه و نان و آذوقهٔ سفر پدرش بود.‏ ۲۴ بعد یوسِف برادرانش را راهی سفر کرد و وقتی راه می‌افتادند به آن‌ها گفت:‏ «در راه با همدیگر دعوا نکنید.‏»‏+

۲۵ پس آن‌ها مصر را ترک کردند و به سرزمین کنعان پیش پدرشان یعقوب رسیدند ۲۶ و به او گفتند:‏ «یوسِف زنده است و حاکم تمام سرزمین مصر شده!‏»‏+ اما یعقوب با بی‌اعتنایی برخورد کرد،‏* چون حرف‌هایشان را باور نکرد.‏+ ۲۷ ولی وقتی شنید که یوسِف به برادرانش چه گفته و دید که ارابه‌هایی برای سفرش فرستاده،‏ روحش تازه شد.‏ ۲۸ اسرائیل گفت:‏ «الآن باور می‌کنم!‏ مطمئنم پسرم زنده است!‏ باید قبل از مرگم بروم و او را ببینم!‏»‏+

نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
خروج
ورود
  • فارسی
  • هم‌رسانی
  • تنظیم سایت
  • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
  • شرایط استفاده
  • حفظ اطلاعات شخصی
  • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
  • JW.ORG
  • ورود
هم‌رسانی