ایّوب
۴ در دل زمین، جایی که هیچ انسانی زندگی نمیکند، معدن را حفاری میکند،
در مکانهایی که پای هیچ انسانی به آنجا نرسیده و فراموش شده،
مردانی با طناب به زیر زمین میروند و در حالی که به آن آویزانند، کار میکنند.
۵ روی زمین محصول به بار میآید؛
اما زیر زمین گویی آتش همه چیز را زیر و رو میکند.*
۶ در سنگهای زیر زمین یاقوت کبود پیدا میشود،
و در خاکش طلا هست.
۷ حتی پرندگان شکاری راه آنجا را پیدا نمیکنند،
و چشم شاهین سیاه* هم آن را نمیبیند.
۸ هیچ حیوان درندهای در آن پا نگذاشته،
و هیچ شیر جوانی از آن گذر نکرده است.
۹ انسان صخرهٔ سخت را میشکند،*
و کوهها را از بیخ و بن واژگون میکند.
۱۰ در صخرهها مجرای آب میکَنَد؛+
چشمش هر چیز قیمتی را میبیند.
۱۱ جلوی سرچشمهٔ رودخانهها سد میبندد،
و گنجهای مخفی را بیرون میآورد.
۱۳ هیچ کس ارزش آن را نمیداند،+
و در هیچ جای دنیا پیدا نمیشود.
۱۴ آبهای عمیق میگویند، ‹در ما نیست!›
و دریا میگوید، ‹پیش من نیست!›+
۱۵ آن را نمیتوان با طلای خالص خرید؛
و ارزش آن را نمیتوان با نقره سنجید.+
۱۷ آن را نمیتوان با طلا و شیشه مقایسه کرد؛
و با ظرفی از طلای خالص هم نمیشود مبادله کرد.+
۱۹ آن را نمیتوان با توپاز کوش مقایسه کرد؛+
و حتی نمیتوان با طلای خالص خرید.
۲۰ پس حکمت از کجا میآید؟
و سرچشمهٔ فهم کجاست؟+
۲۱ از چشم هر موجود زندهای پنهان است،+
حتی از چشم پرندگان آسمان هم مخفی است.
۲۲ مرگ و نابودی میگویند،
‹گوشهای ما فقط خبرش را شنیده است.›
۲۳ فقط خدا میداند که کجا میتوان آن را پیدا کرد؛
فقط او از مکان آن آگاه است،+
۲۴ چون او هر گوشهای از زمین را میبیند،
و نگاهش بر تمام چیزهای زیر آسمان است.+
۲۵ وقتی به باد قدرت وزیدن داد،+
و مقدار آبها را تعیین کرد،+
۲۶ وقتی قانونی برای باران قرار داد،+
و برای ابرهای رعدآسا* مسیری تعیین کرد،+
۲۷ آن وقت حکمت را در کارهایش دید و آن را شرح داد؛
حکمت را برقرار کرد و ارزشش را محک زد.
۲۸ او به انسان گفت: