کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • ۲تواریخ ۱۸
  • کتاب مقدّس—‏ترجمهٔ دنیای جدید

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

فهرست محتوای کتاب دوم تواریخ

      • پیمان یِهوشافاط با اَخاب ‏(‏۱-‏۱۱‏)‏

      • میکایا در مورد شکست نبوّت می‌کند ‏(‏۱۲-‏۲۷‏)‏

      • کشته شدن اَخاب در راموت‌جِلعاد ‏(‏۲۸-‏۳۴‏)‏

۲تواریخ ۱۸:‏۱

آیات ارجاعی

  • +۲تو ۱۷:‏۵
  • +۱پا ۱۶:‏۲۸،‏ ۳۳؛‏ ۲۱:‏۲۵

۲تواریخ ۱۸:‏۲

پاورقی‌ها

  • *

    یا:‏ «به او اصرار کرد.‏»‏

آیات ارجاعی

  • +۱پا ۲۲:‏۲-‏۴؛‏ ۲تو ۱۹:‏۲
  • +تث‍ ۴:‏۴۱-‏۴۳؛‏ ۱تو ۶:‏۷۷،‏ ۸۰

۲تواریخ ۱۸:‏۴

آیات ارجاعی

  • +۲سم‍ ۲:‏۱؛‏ ۱پا ۲۲:‏۵،‏ ۶

۲تواریخ ۱۸:‏۶

آیات ارجاعی

  • +۱پا ۲۲:‏۷،‏ ۸؛‏ ۲پا ۳:‏۱۱

۲تواریخ ۱۸:‏۷

آیات ارجاعی

  • +۱پا ۱۸:‏۴؛‏ ۱۹:‏۹،‏ ۱۰
  • +ار ۳۸:‏۴

۲تواریخ ۱۸:‏۸

آیات ارجاعی

  • +۱پا ۲۲:‏۹-‏۱۲

۲تواریخ ۱۸:‏۱۱

آیات ارجاعی

  • +می‍ ۳:‏۵

۲تواریخ ۱۸:‏۱۲

آیات ارجاعی

  • +۱پا ۲۲:‏۱۳-‏۱۷؛‏ اش‍ ۳۰:‏۹،‏ ۱۰

۲تواریخ ۱۸:‏۱۳

آیات ارجاعی

  • +ار ۲۳:‏۲۸؛‏ اع‍ ۲۰:‏۲۷

۲تواریخ ۱۸:‏۱۶

پاورقی‌ها

  • *

    یا:‏ «در صلح و آرامش.‏»‏

آیات ارجاعی

  • +لا ۲۶:‏۱۴،‏ ۱۷؛‏ اعد ۲۷:‏۱۶،‏ ۱۷

۲تواریخ ۱۸:‏۱۷

آیات ارجاعی

  • +۱پا ۲۲:‏۱۸

۲تواریخ ۱۸:‏۱۸

آیات ارجاعی

  • +اش‍ ۶:‏۱؛‏ حز ۱:‏۲۶؛‏ مک‍ ۲۰:‏۱۱
  • +ای‍ ۱:‏۶؛‏ دان‍ ۷:‏۹،‏ ۱۰
  • +۱پا ۲۲:‏۱۹-‏۲۳

۲تواریخ ۱۸:‏۲۰

پاورقی‌ها

  • *

    یا:‏ «روحی.‏»‏

آیات ارجاعی

  • +مز ۱۰۴:‏۴

۲تواریخ ۱۸:‏۲۱

پاورقی‌ها

  • *

    تحت‌اللفظی:‏ «در دهان تمام انبیایش روح فریبنده می‌شوم.‏»‏

۲تواریخ ۱۸:‏۲۲

آیات ارجاعی

  • +اش‍ ۱۹:‏۱۴؛‏ حز ۱۴:‏۹

۲تواریخ ۱۸:‏۲۳

آیات ارجاعی

  • +۲تو ۱۸:‏۱۰
  • +۲تو ۱۸:‏۷
  • +ار ۲۰:‏۲؛‏ مر ۱۴:‏۶۵
  • +۱پا ۲۲:‏۲۴-‏۲۸

۲تواریخ ۱۸:‏۲۶

آیات ارجاعی

  • +۲تو ۱۶:‏۱۰؛‏ اع‍ ۵:‏۱۸

۲تواریخ ۱۸:‏۲۷

آیات ارجاعی

  • +اعد ۱۶:‏۲۹

۲تواریخ ۱۸:‏۲۸

آیات ارجاعی

  • +یوش‍ ۲۰:‏۸؛‏ ۱پا ۲۲:‏۲۹-‏۳۳؛‏ ۲تو ۱۸:‏۲

۲تواریخ ۱۸:‏۳۱

آیات ارجاعی

  • +خرو ۱۴:‏۱۰؛‏ ۲تو ۱۳:‏۱۴

۲تواریخ ۱۸:‏۳۳

پاورقی‌ها

  • *

    تحت‌اللفظی:‏ «اردوگاه.‏»‏

آیات ارجاعی

  • +۱پا ۲۲:‏۳۴،‏ ۳۵

۲تواریخ ۱۸:‏۳۴

آیات ارجاعی

  • +۲تو ۱۸:‏۲۲

دیگر

۲توا ۱۸:‏۱۲تو ۱۷:‏۵
۲توا ۱۸:‏۱۱پا ۱۶:‏۲۸،‏ ۳۳؛‏ ۲۱:‏۲۵
۲توا ۱۸:‏۲۱پا ۲۲:‏۲-‏۴؛‏ ۲تو ۱۹:‏۲
۲توا ۱۸:‏۲تث‍ ۴:‏۴۱-‏۴۳؛‏ ۱تو ۶:‏۷۷،‏ ۸۰
۲توا ۱۸:‏۴۲سم‍ ۲:‏۱؛‏ ۱پا ۲۲:‏۵،‏ ۶
۲توا ۱۸:‏۶۱پا ۲۲:‏۷،‏ ۸؛‏ ۲پا ۳:‏۱۱
۲توا ۱۸:‏۷۱پا ۱۸:‏۴؛‏ ۱۹:‏۹،‏ ۱۰
۲توا ۱۸:‏۷ار ۳۸:‏۴
۲توا ۱۸:‏۸۱پا ۲۲:‏۹-‏۱۲
۲توا ۱۸:‏۱۱می‍ ۳:‏۵
۲توا ۱۸:‏۱۲۱پا ۲۲:‏۱۳-‏۱۷؛‏ اش‍ ۳۰:‏۹،‏ ۱۰
۲توا ۱۸:‏۱۳ار ۲۳:‏۲۸؛‏ اع‍ ۲۰:‏۲۷
۲توا ۱۸:‏۱۶لا ۲۶:‏۱۴،‏ ۱۷؛‏ اعد ۲۷:‏۱۶،‏ ۱۷
۲توا ۱۸:‏۱۷۱پا ۲۲:‏۱۸
۲توا ۱۸:‏۱۸اش‍ ۶:‏۱؛‏ حز ۱:‏۲۶؛‏ مک‍ ۲۰:‏۱۱
۲توا ۱۸:‏۱۸ای‍ ۱:‏۶؛‏ دان‍ ۷:‏۹،‏ ۱۰
۲توا ۱۸:‏۱۸۱پا ۲۲:‏۱۹-‏۲۳
۲توا ۱۸:‏۲۰مز ۱۰۴:‏۴
۲توا ۱۸:‏۲۲اش‍ ۱۹:‏۱۴؛‏ حز ۱۴:‏۹
۲توا ۱۸:‏۲۳۲تو ۱۸:‏۱۰
۲توا ۱۸:‏۲۳۲تو ۱۸:‏۷
۲توا ۱۸:‏۲۳ار ۲۰:‏۲؛‏ مر ۱۴:‏۶۵
۲توا ۱۸:‏۲۳۱پا ۲۲:‏۲۴-‏۲۸
۲توا ۱۸:‏۲۶۲تو ۱۶:‏۱۰؛‏ اع‍ ۵:‏۱۸
۲توا ۱۸:‏۲۷اعد ۱۶:‏۲۹
۲توا ۱۸:‏۲۸یوش‍ ۲۰:‏۸؛‏ ۱پا ۲۲:‏۲۹-‏۳۳؛‏ ۲تو ۱۸:‏۲
۲توا ۱۸:‏۳۱خرو ۱۴:‏۱۰؛‏ ۲تو ۱۳:‏۱۴
۲توا ۱۸:‏۳۳۱پا ۲۲:‏۳۴،‏ ۳۵
۲توا ۱۸:‏۳۴۲تو ۱۸:‏۲۲
  • کتاب مقدّس—‏ترجمهٔ دنیای جدید
  • ۱
  • ۲
  • ۳
  • ۴
  • ۵
  • ۶
  • ۷
  • ۸
  • ۹
  • ۱۰
  • ۱۱
  • ۱۲
  • ۱۳
  • ۱۴
  • ۱۵
  • ۱۶
  • ۱۷
  • ۱۸
  • ۱۹
  • ۲۰
  • ۲۱
  • ۲۲
  • ۲۳
  • ۲۴
  • ۲۵
  • ۲۶
  • ۲۷
  • ۲۸
  • ۲۹
  • ۳۰
  • ۳۱
  • ۳۲
  • ۳۳
  • ۳۴
کتاب مقدّس—‏ترجمهٔ دنیای جدید
۲تواریخ ۱۸:‏۱-‏۳۴

دوم تواریخ

۱۸ یِهوشافاط با این که ثروت و شهرت زیادی داشت،‏+ اجازه داد که عضوی از خانواده‌اش با کسی از خانوادهٔ اَخاب ازدواج کند + و به این ترتیب با او هم‌پیمان شد.‏ ۲ چند سال بعد،‏ یِهوشافاط برای دیدن اَخاب به سامره رفت + و اَخاب برای او و همراهانش تعداد زیادی گوسفند و گاو قربانی کرد و او را قانع کرد* که به راموت‌جِلعاد + حمله کند.‏ ۳ اَخاب،‏ پادشاه اسرائیل به یِهوشافاط،‏ پادشاه یهودا گفت:‏ «آیا با من به راموت‌جِلعاد می‌آیی؟‏» یِهوشافاط جواب داد:‏ «من با تو می‌آیم؛‏ قوم من قوم توست.‏ ما در جنگ از تو پشتیبانی می‌کنیم.‏»‏

۴ اما یِهوشافاط این را هم به پادشاه اسرائیل گفت:‏ «لطفاً اول نظر یَهُوَه را در این مورد بپرس.‏»‏+ ۵ پس پادشاه اسرائیل ۴۰۰ نبی را جمع کرد و از آن‌ها پرسید:‏ «آیا برای جنگ به راموت‌جِلعاد برویم یا من از این کار صرف‌نظر کنم؟‏» آن‌ها گفتند:‏ «برو،‏ خدای حقیقی آن شهر را به دست تو خواهد داد.‏»‏

۶ یِهوشافاط گفت:‏ «آیا اینجا نبی‌ای از طرف یَهُوَه نیست که با او مشورت کنیم؟‏»‏+ ۷ پادشاه اسرائیل به یِهوشافاط گفت:‏ «چرا،‏ هنوز یک نفر دیگر هست + که از طریق او می‌توانیم از یَهُوَه سؤال کنیم؛‏ اما من از او متنفرم،‏ چون همیشه چیزهای بد در مورد من پیشگویی می‌کند،‏+ نه چیزهای خوب.‏ او میکایا پسر ایمله است.‏» یِهوشافاط گفت:‏ «پادشاه نباید چنین چیزی بگوید.‏»‏

۸ پس پادشاه اسرائیل یکی از مقامات دربار را صدا کرد و گفت:‏ «میکایا پسر ایمله را سریع به اینجا بیاور.‏»‏+ ۹ پادشاه اسرائیل و یِهوشافاط،‏ پادشاه یهودا،‏ هر کدام بر تخت پادشاهی خود نشسته بودند و لباس پادشاهی به تن داشتند؛‏ آن‌ها در خرمنگاه،‏ کنار ورودی دروازهٔ سامره نشسته بودند و همهٔ انبیا در حضورشان نبوّت می‌کردند.‏ ۱۰ بعد صِدِقیا پسر کِنَعنه،‏ شاخ‌هایی از آهن برای خود ساخت و گفت:‏ «یَهُوَه می‌گوید:‏ ‹با این شاخ‌ها سوری‌ها را خواهی زد و آن‌ها را نابود خواهی کرد!‏›» ۱۱ بقیهٔ انبیا هم همین طور نبوّت کردند و گفتند:‏ «به راموت‌جِلعاد برو و موفق خواهی شد؛‏+ یَهُوَه آن شهر را به دست پادشاه خواهد داد.‏»‏

۱۲ پیام‌رسانی که به دنبال میکایا رفته بود،‏ به او گفت:‏ «ببین!‏ همهٔ انبیا گفته‌اند که پادشاه پیروز می‌شود.‏ لطفاً تو هم مثل آن‌ها به نفع پادشاه صحبت کن.‏»‏+ ۱۳ اما میکایا گفت:‏ «به حیات یَهُوَه قسم که هر چه خدا به من بگوید،‏ همان را می‌گویم.‏»‏+ ۱۴ بعد او به حضور پادشاه آمد و پادشاه از او پرسید:‏ «میکایا،‏ آیا برای جنگ با راموت‌جِلعاد برویم،‏ یا من از این کار صرف‌نظر کنم؟‏» او بلافاصله جواب داد:‏ «بروید و موفق خواهید شد؛‏ آن‌ها تسلیم شما خواهند شد.‏» ۱۵ پادشاه به او گفت:‏ «چند بار تو را قسم بدهم که فقط حقیقت را به نام یَهُوَه به من بگویی؟‏» ۱۶ میکایا گفت:‏ «من می‌بینم که همهٔ اسرائیلیان مثل گوسفندان بدون شبان،‏+ روی کوه‌ها پراکنده هستند.‏ یَهُوَه گفت:‏ ‹این‌ها صاحب ندارند.‏ بگذار هر کس به سلامت* به خانه‌اش برگردد.‏›»‏

۱۷ اَخاب به یِهوشافاط گفت:‏ «دیدی گفتم که او همیشه چیزهای بد در مورد من پیشگویی می‌کند،‏ نه چیزهای خوب!‏»‏+

۱۸ میکایا گفت:‏ «حالا کلام یَهُوَه را به شما می‌گویم:‏ من یَهُوَه را دیدم که بر تخت خود نشسته + و تمام لشکر آسمان‌ها + در سمت راست و چپ او ایستاده‌اند.‏+ ۱۹ یَهُوَه از آن‌ها پرسید:‏ ‹چه کسی می‌تواند اَخاب،‏ پادشاه اسرائیل را فریب دهد تا او به راموت‌جِلعاد حمله کند و آنجا شکست بخورد؟‏› یکی از فرشتگان نظرش را داد و فرشته‌ای دیگر چیز دیگری گفت.‏ ۲۰ در آن موقع،‏ فرشته‌ای*‏+ جلو آمد و در مقابل یَهُوَه ایستاد و گفت،‏ ‹من او را فریب می‌دهم.‏› یَهُوَه از او پرسید،‏ ‹چطور این کار را می‌کنی؟‏› ۲۱ او جواب داد،‏ ‹می‌روم و کاری می‌کنم که تمام انبیایش دروغ بگویند.‏›‏* خدا گفت،‏ ‹تو می‌توانی او را فریب بدهی و حتماً موفق می‌شوی.‏ برو و این کار را بکن.‏› ۲۲ بنابراین،‏ یَهُوَه اجازه داده که مخلوقی روحی کاری کند که همهٔ این انبیا به تو دروغ بگویند.‏+ اما در واقع،‏ یَهُوَه اعلام کرده که تو به مصیبت دچار می‌شوی.‏»‏

۲۳ صِدِقیا + پسر کِنَعنه به میکایا + نزدیک شد و به صورت او سیلی زد + و گفت:‏ «آیا می‌خواهی بگویی که روح یَهُوَه مرا ترک کرد تا به سراغ تو بیاید و با تو صحبت کند؟‏»‏+ ۲۴ میکایا در جواب گفت:‏ «روزی که بروی و خودت را در اتاقت پنهان کنی،‏ این موضوع را می‌فهمی.‏» ۲۵ پادشاه اسرائیل گفت:‏ «میکایا را بگیرید و او را به آمون،‏ رئیس شهر و به یوآش پسر پادشاه تحویل دهید.‏ ۲۶ به آن‌ها بگویید،‏ ‹پادشاه این طور می‌گوید:‏ «این مرد را به زندان بیندازید + و فقط کمی نان و آب به او بدهید تا وقتی که من به سلامت برگردم.‏»›» ۲۷ اما میکایا گفت:‏ «اگر به سلامت برگشتی،‏ معلوم می‌شود که یَهُوَه با من صحبت نکرده است.‏»‏+ بعد گفت:‏ «ای مردم،‏ همگی این را به خاطر بسپارید.‏»‏

۲۸ اَخاب،‏ پادشاه اسرائیل و یِهوشافاط،‏ پادشاه یهودا به سمت راموت‌جِلعاد + حرکت کردند.‏ ۲۹ پادشاه اسرائیل به یِهوشافاط گفت:‏ «من با لباس دیگری به میدان جنگ می‌روم تا کسی مرا نشناسد،‏ ولی تو لباس شاهانه‌ات را بپوش.‏» پس پادشاه اسرائیل لباس مبدّل پوشید و به میدان جنگ رفت.‏ ۳۰ پادشاه سوریه به فرماندهان ارابه‌هایش این دستور را داده بود:‏ «با هیچ کس چه کوچک چه بزرگ نجنگید،‏ به جز پادشاه اسرائیل.‏» ۳۱ به محض این که فرماندهانِ ارابه‌ها یِهوشافاط را دیدند،‏ به خودشان گفتند:‏ «این پادشاه اسرائیل است!‏» پس به او حمله کردند.‏ یِهوشافاط برای کمک فریاد زد + و یَهُوَه به او کمک کرد و همان موقع آن‌ها را از او دور کرد.‏ ۳۲ وقتی فرماندهانِ ارابه‌ها فهمیدند که او پادشاه اسرائیل نیست،‏ بلافاصله از تعقیب او برگشتند.‏

۳۳ اما سربازی کمان خود را کشید و بی‌هدف تیری رها کرد و به طور تصادفی پادشاه اسرائیل را از میان درز زرهش زد.‏ پس پادشاه به ارابه‌ران خود گفت:‏ «برگرد و مرا از میدان جنگ* بیرون ببر،‏ چون بدجور زخمی شده‌ام.‏»‏+ ۳۴ جنگ در تمام آن روز شدّت داشت و پادشاه اسرائیل را در ارابه‌اش،‏ در مقابل سوری‌ها تا عصر ایستاده نگه داشتند.‏ او هنگام غروب آفتاب مرد.‏+

نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
خروج
ورود
  • فارسی
  • هم‌رسانی
  • تنظیم سایت
  • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
  • شرایط استفاده
  • حفظ اطلاعات شخصی
  • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
  • JW.ORG
  • ورود
هم‌رسانی