کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • ۲پادشاهان ۱
  • کتاب مقدّس—‏ترجمهٔ دنیای جدید

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

فهرست محتوای کتاب دوم پادشاهان

      • ایلیا مرگ اَخَزیا را پیشگویی می‌کند ‏(‏۱-‏۱۸‏)‏

۲پادشاهان ۱:‏۱

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۱۹:‏۳۶،‏ ۳۷؛‏ ۲سم‍ ۸:‏۲؛‏ مز ۶۰:‏۸

۲پادشاهان ۱:‏۲

پاورقی‌ها

  • *

    یا:‏ «از میان شبکه‌های چوبی.‏»‏

آیات ارجاعی

  • +یوش‍ ۱۳:‏۲،‏ ۳؛‏ ۱سم‍ ۵:‏۱۰
  • +۲پا ۱:‏۱۶

۲پادشاهان ۱:‏۳

پاورقی‌ها

  • *

    یعنی:‏ «خدای من یَهُوَه است.‏»‏

آیات ارجاعی

  • +۱پا ۱۷:‏۱؛‏ ۱۸:‏۳۶
  • +اش‍ ۸:‏۱۹؛‏ ار ۲:‏۱۱

منابع ارجاعی

  • راهنمای تحقیق

    ترجمهٔ دنیای جدید—‏مَتّی تا مکاشفه‏،‏ ص ۶۱۸

۲پادشاهان ۱:‏۶

آیات ارجاعی

  • +۱تو ۱۰:‏۱۳،‏ ۱۴

۲پادشاهان ۱:‏۸

آیات ارجاعی

  • +۱پا ۱۹:‏۱۹؛‏ زک‍ ۱۳:‏۴؛‏ عب‍ ۱۱:‏۳۲،‏ ۳۷
  • +مت‍ ۳:‏۴

۲پادشاهان ۱:‏۹

آیات ارجاعی

  • +تث‍ ۳۳:‏۱

۲پادشاهان ۱:‏۱۰

آیات ارجاعی

  • +اعد ۱۱:‏۱؛‏ ۱۶:‏۳۵؛‏ لو ۹:‏۵۴؛‏ یه‍ ۷

۲پادشاهان ۱:‏۱۶

آیات ارجاعی

  • +یوش‍ ۱۳:‏۲،‏ ۳
  • +۲پا ۱:‏۳

۲پادشاهان ۱:‏۱۷

آیات ارجاعی

  • +۲پا ۳:‏۱؛‏ ۹:‏۲۲
  • +۲پا ۸:‏۱۶

۲پادشاهان ۱:‏۱۸

آیات ارجاعی

  • +۱پا ۲۲:‏۵۱

دیگر

۲پاد ۱:‏۱پی‍ ۱۹:‏۳۶،‏ ۳۷؛‏ ۲سم‍ ۸:‏۲؛‏ مز ۶۰:‏۸
۲پاد ۱:‏۲یوش‍ ۱۳:‏۲،‏ ۳؛‏ ۱سم‍ ۵:‏۱۰
۲پاد ۱:‏۲۲پا ۱:‏۱۶
۲پاد ۱:‏۳۱پا ۱۷:‏۱؛‏ ۱۸:‏۳۶
۲پاد ۱:‏۳اش‍ ۸:‏۱۹؛‏ ار ۲:‏۱۱
۲پاد ۱:‏۶۱تو ۱۰:‏۱۳،‏ ۱۴
۲پاد ۱:‏۸۱پا ۱۹:‏۱۹؛‏ زک‍ ۱۳:‏۴؛‏ عب‍ ۱۱:‏۳۲،‏ ۳۷
۲پاد ۱:‏۸مت‍ ۳:‏۴
۲پاد ۱:‏۹تث‍ ۳۳:‏۱
۲پاد ۱:‏۱۰اعد ۱۱:‏۱؛‏ ۱۶:‏۳۵؛‏ لو ۹:‏۵۴؛‏ یه‍ ۷
۲پاد ۱:‏۱۶یوش‍ ۱۳:‏۲،‏ ۳
۲پاد ۱:‏۱۶۲پا ۱:‏۳
۲پاد ۱:‏۱۷۲پا ۳:‏۱؛‏ ۹:‏۲۲
۲پاد ۱:‏۱۷۲پا ۸:‏۱۶
۲پاد ۱:‏۱۸۱پا ۲۲:‏۵۱
  • کتاب مقدّس—‏ترجمهٔ دنیای جدید
  • ۱
  • ۲
  • ۳
  • ۴
  • ۵
  • ۶
  • ۷
  • ۸
  • ۹
  • ۱۰
  • ۱۱
  • ۱۲
  • ۱۳
  • ۱۴
  • ۱۵
  • ۱۶
  • ۱۷
  • ۱۸
کتاب مقدّس—‏ترجمهٔ دنیای جدید
۲پادشاهان ۱:‏۱-‏۱۸

دوم پادشاهان

۱ بعد از مرگ اَخاب،‏ موآبیان + به ضدّ اسرائیل شورش کردند.‏

۲ در همان زمان بود که اَخَزیا در سامره از پنجرهٔ* اتاق روی پشت‌بام خانه‌اش افتاد و مجروح شد.‏ پس او به چند پیام‌رسان مأموریت داد و گفت:‏ «بروید و از بَعَل‌زِبوب،‏ خدای عِقرون + بپرسید که آیا من از این جراحت جان سالم به در می‌برم؟‏»‏+ ۳ اما فرشتهٔ یَهُوَه به ایلیای*‏+ تِشبی گفت:‏ «بلند شو و به دیدار پیام‌رسانان پادشاه سامره برو و به آن‌ها بگو،‏ ‹مگر در اسرائیل خدایی نیست که می‌خواهید از بَعَل‌زِبوب،‏ خدای عِقرون سؤال کنید؟‏+ ۴ برای همین یَهُوَه به پادشاه می‌گوید:‏ «تو از بستر بیماری بلند نخواهی شد و حتماً می‌میری.‏»›» پس ایلیا رفت.‏

۵ وقتی پیام‌رسانان برگشتند،‏ پادشاه گفت:‏ «چرا برگشتید؟‏» ۶ آن‌ها جواب دادند:‏ «مردی به دیدار ما آمد و گفت:‏ ‹پیش پادشاهی که شما را فرستاد برگردید و به او بگویید،‏ «یَهُوَه می‌گوید:‏ ‹مگر خدایی در اسرائیل نیست که مردانت را فرستاده‌ای تا از بَعَل‌زِبوب خدای عِقرون سؤال کنند؟‏ به همین دلیل تو از بستر بیماری بلند نخواهی شد و قطعاً خواهی مرد.‏›»›»‏+ ۷ پادشاه وقتی این را شنید پرسید:‏ «مردی که به دیدار شما آمد و این‌ها را به شما گفت،‏ چه ظاهری داشت؟‏» ۸ آن‌ها گفتند:‏ «مردی بود با ردایی از پشم + و کمربند چرمی به کمرش.‏»‏+ پادشاه فوراً گفت:‏ «پس ایلیای تِشبی بود.‏»‏

۹ پادشاه یکی از رئیسان گروه‌های ۵۰ نفری را با ۵۰ سربازش پیش ایلیا فرستاد.‏ وقتی آن رئیس پیش ایلیا رفت،‏ او بالای کوهی نشسته بود.‏ رئیس به ایلیا گفت:‏ «ای مرد خدا،‏+ پادشاه می‌گوید که پایین بیایی.‏» ۱۰ اما ایلیا در جواب آن رئیس گفت:‏ «اگر من مرد خدا هستم،‏ پس آتش از آسمان بیاید + و تو و ۵۰ سربازت را نابود کند.‏» همان وقت آتش از آسمان آمد و او و ۵۰ سربازش را نابود کرد.‏

۱۱ پادشاه دوباره یکی دیگر از رئیسان گروه‌های ۵۰ نفری را با ۵۰ سربازش فرستاد.‏ آن رئیس رفت و به ایلیا گفت:‏ «ای مرد خدا،‏ پادشاه می‌گوید که فوراً پایین بیایی.‏» ۱۲ اما ایلیا در جواب گفت:‏ «اگر من مرد خدای حقیقی هستم،‏ پس آتش از آسمان بیاید و تو و ۵۰ سربازت را نابود کند.‏» همان وقت آتش از طرف خدا در آسمان آمد و او و ۵۰ سربازش را نابود کرد.‏

۱۳ پادشاه برای بار سوم،‏ یکی از رئیسان گروه‌های ۵۰ نفری را با ۵۰ سربازش فرستاد.‏ اما رئیس سوم بالا رفت و در مقابل ایلیا زانو زد و از او چنین تمنا کرد:‏ ‏«ای مرد خدا،‏ لطفاً جان من و جان این ۵۰ خدمتگزارت در نظرت عزیز باشد.‏ ۱۴ دو رئیس قبلی که هر کدام همراه با ۵۰ سرباز پیش تو آمدند با آتشی از آسمان نابود شدند،‏ اما جان من در نظرت عزیز باشد.‏»‏

۱۵ آن وقت فرشتهٔ یَهُوَه به ایلیا گفت:‏ «با او پایین برو و از او نترس.‏» پس ایلیا بلند شد و با او پیش پادشاه رفت.‏ ۱۶ ایلیا به پادشاه گفت:‏ «یَهُوَه چنین می‌گوید:‏ ‹تو پیام‌رسانانی فرستادی تا از بَعَل‌زِبوب خدای عِقرون + سؤال کنند.‏ مگر در اسرائیل خدایی نیست؟‏+ چرا از او سؤال نکردی؟‏ برای همین تو از بستر بیماری بلند نخواهی شد و قطعاً خواهی مرد.‏›» ۱۷ پس همان طور که یَهُوَه از طریق ایلیا گفته بود،‏ اَخَزیا مُرد و چون پسری نداشت،‏ برادرش یِهورام + به جای او پادشاه اسرائیل شد و در دومین سال حکمرانی یِهورام + پسر یِهوشافاط پادشاه یهودا،‏ بر تخت سلطنت نشست.‏

۱۸ بقیهٔ سرگذشت اَخَزیا + و کارهای او،‏ در کتاب تاریخ پادشاهان اسرائیل نوشته شده است.‏

نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
خروج
ورود
  • فارسی
  • هم‌رسانی
  • تنظیم سایت
  • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
  • شرایط استفاده
  • حفظ اطلاعات شخصی
  • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
  • JW.ORG
  • ورود
هم‌رسانی