کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • داوران ۱۴
  • کتاب مقدّس—‏ترجمهٔ دنیای جدید

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

فهرست محتوای کتاب داوران

      • سامسون همسری فِلیسطی می‌خواهد ‏(‏۱-‏۴‏)‏

      • سامسون با قدرت یَهُوَه شیری را می‌کشد ‏(‏۵-‏۹‏)‏

      • معمای سامسون در جشن عروسی ‏(‏۱۰-‏۱۹‏)‏

      • زن سامسون به مرد دیگری داده می‌شود ‏(‏۲۰‏)‏

داوران ۱۴:‏۳

آیات ارجاعی

  • +تث‍ ۷:‏۳

داوران ۱۴:‏۴

پاورقی‌ها

  • *

    ظاهراً منظور خداست.‏

آیات ارجاعی

  • +دا ۱۳:‏۱

داوران ۱۴:‏۵

پاورقی‌ها

  • *

    یا:‏ «یک شیر جوان یال‌دار.‏»‏

داوران ۱۴:‏۶

آیات ارجاعی

  • +دا ۱۳:‏۲۴،‏ ۲۵

داوران ۱۴:‏۷

آیات ارجاعی

  • +دا ۱۴:‏۲

داوران ۱۴:‏۸

پاورقی‌ها

  • *

    یا:‏ «برای بردن آن دختر به خانه‌اش.‏»‏

آیات ارجاعی

  • +پی‍ ۲۴:‏۶۷؛‏ مت‍ ۱:‏۲۴

داوران ۱۴:‏۱۴

آیات ارجاعی

  • +دا ۱۴:‏۸،‏ ۹

داوران ۱۴:‏۱۵

پاورقی‌ها

  • *

    مطابق رسم عبرانی‌ها،‏ نامزد را مثل شوهر یا زن می‌دانستند.‏

آیات ارجاعی

  • +دا ۱۶:‏۵

داوران ۱۴:‏۱۶

آیات ارجاعی

  • +دا ۱۶:‏۱۵

داوران ۱۴:‏۱۷

آیات ارجاعی

  • +دا ۱۶:‏۱۶،‏ ۱۸

داوران ۱۴:‏۱۸

پاورقی‌ها

  • *

    یا احتمالاً:‏ «قبل از این که او به اتاق داخلی برود.‏»‏

آیات ارجاعی

  • +دا ۱۴:‏۱۴
  • +دا ۱۴:‏۱۵

داوران ۱۴:‏۱۹

آیات ارجاعی

  • +دا ۱۳:‏۲۴،‏ ۲۵؛‏ ۱۴:‏۶؛‏ ۱۵:‏۱۴
  • +یوش‍ ۱۳:‏۲،‏ ۳؛‏ دا ۱:‏۱۸
  • +دا ۱۴:‏۱۲

داوران ۱۴:‏۲۰

آیات ارجاعی

  • +دا ۱۴:‏۲
  • +دا ۱۴:‏۱۱؛‏ ۱۵:‏۱،‏ ۲

دیگر

داو ۱۴:‏۳تث‍ ۷:‏۳
داو ۱۴:‏۴دا ۱۳:‏۱
داو ۱۴:‏۶دا ۱۳:‏۲۴،‏ ۲۵
داو ۱۴:‏۷دا ۱۴:‏۲
داو ۱۴:‏۸پی‍ ۲۴:‏۶۷؛‏ مت‍ ۱:‏۲۴
داو ۱۴:‏۱۴دا ۱۴:‏۸،‏ ۹
داو ۱۴:‏۱۵دا ۱۶:‏۵
داو ۱۴:‏۱۶دا ۱۶:‏۱۵
داو ۱۴:‏۱۷دا ۱۶:‏۱۶،‏ ۱۸
داو ۱۴:‏۱۸دا ۱۴:‏۱۴
داو ۱۴:‏۱۸دا ۱۴:‏۱۵
داو ۱۴:‏۱۹دا ۱۳:‏۲۴،‏ ۲۵؛‏ ۱۴:‏۶؛‏ ۱۵:‏۱۴
داو ۱۴:‏۱۹یوش‍ ۱۳:‏۲،‏ ۳؛‏ دا ۱:‏۱۸
داو ۱۴:‏۱۹دا ۱۴:‏۱۲
داو ۱۴:‏۲۰دا ۱۴:‏۲
داو ۱۴:‏۲۰دا ۱۴:‏۱۱؛‏ ۱۵:‏۱،‏ ۲
  • کتاب مقدّس—‏ترجمهٔ دنیای جدید
  • ۱
  • ۲
  • ۳
  • ۴
  • ۵
  • ۶
  • ۷
  • ۸
  • ۹
  • ۱۰
  • ۱۱
  • ۱۲
  • ۱۳
  • ۱۴
  • ۱۵
  • ۱۶
  • ۱۷
  • ۱۸
  • ۱۹
  • ۲۰
کتاب مقدّس—‏ترجمهٔ دنیای جدید
داوران ۱۴:‏۱-‏۲۰

داوران

۱۴ بعد سامسون به تِمنه رفت و آنجا دختری فِلیسطی دید.‏ ۲ او به خانه برگشت و به پدر و مادرش گفت:‏ «یک دختر فِلیسطی در تِمنه دیدم که چشمم را گرفته و می‌خواهم او را برایم خواستگاری کنید.‏» ۳ اما پدر و مادرش گفتند:‏ «آیا نمی‌توانی دختری از بین خویشاوندانت یا از بین قوم خودمان پیدا کنی؟‏+ آیا باید حتماً بروی و از بین فِلیسطی‌های ختنه‌نشده زن بگیری؟‏» اما سامسون به پدرش گفت:‏ «آن دختر را برایم بگیر،‏ چون به نظرم او برای من مناسب است.‏» ۴ پدر و مادر سامسون نمی‌دانستند که دست یَهُوَه در این کار است؛‏ چون او* دنبال فرصتی بود تا فِلیسطی‌ها را که در آن زمان بر اسرائیلیان حکمرانی می‌کردند،‏+ مجازات کند.‏

۵ سامسون و پدر و مادرش به طرف تِمنه رفتند.‏ وقتی سامسون به باغ‌های انگور تِمنه رسید،‏ شیری* غرّان به طرفش آمد.‏ ۶ روح یَهُوَه به سامسون قدرت داد + و او شیر را مثل یک بزغاله با دست دو تکه کرد.‏ اما او این ماجرا را به پدر و مادرش نگفت.‏ ۷ بعد رفت و با آن دختر فِلیسطی صحبت کرد و دید که واقعاً از او خوشش می‌آید.‏+

۸ مدتی بعد وقتی سامسون برای ازدواج با آن دختر* به تِمنه می‌رفت،‏+ سر راه به سمت لاشهٔ شیر رفت تا آن را ببیند.‏ داخل لاشهٔ شیر یک کندوی عسل و تعداد زیادی زنبور بود.‏ ۹ او از آن کندو تکه‌ای کند و در طول راه از آن خورد.‏ وقتی پدر و مادرش را دوباره در راه دید مقداری هم به آن‌ها داد،‏ اما به آن‌ها نگفت که آن عسل را از داخل لاشهٔ یک شیر برداشته است.‏

۱۰ سامسون و پدرش پیش آن دختر رفتند و سامسون مهمانی‌ای آنجا ترتیب داد،‏ چون این برای مردان جوان یک رسم بود.‏ ۱۱ وقتی مردم سامسون را دیدند،‏ ۳۰ ساقدوش برای همراهی او به آن مهمانی آوردند.‏ ۱۲ سامسون به ساقدوش‌ها گفت:‏ «لطفاً بگذارید معمایی به شما بگویم.‏ اگر در طول هفت روزِ مهمانی جواب آن را پیدا کردید و به من گفتید،‏ به شما ۳۰ دست لباس کتان و ۳۰ دست لباس مرغوب می‌دهم.‏ ۱۳ اما اگر نتوانستید جواب معما را به من بگویید،‏ شما باید ۳۰ دست لباس کتان و ۳۰ دست لباس مرغوب به من بدهید.‏» آن‌ها گفتند:‏ «معمایت را بگو تا بشنویم.‏» ۱۴ سامسون گفت:‏

‏«از خورنده،‏ خوردنی بیرون آمد،‏

و از قدرتمند،‏ شیرینی.‏»‏+

سه روز گذشت و آن‌ها نتوانستند جواب معما را پیدا کنند.‏ ۱۵ روز چهارم به زن* سامسون گفتند:‏ «جواب معما را از زیر زبان شوهرت بیرون بکش و به ما بگو،‏+ وگرنه تو و اهل خانهٔ پدرت را آتش می‌زنیم.‏ آیا ما را اینجا دعوت کرده‌اید که اموالمان را غارت کنید؟‏» ۱۶ پس زن سامسون جلوی او گریه کرد و گفت:‏ «تو از من متنفری.‏ تو مرا دوست نداری،‏+ چون معمایی به قومم گفتی،‏ ولی جوابش را به من نمی‌گویی.‏» سامسون به او گفت:‏ «من جواب آن را حتی به پدر و مادرم هم نگفته‌ام!‏ چرا به تو بگویم؟‏» ۱۷ ولی زن سامسون در ادامهٔ هفت روزِ مهمانی آنقدر گریه کرد و به سامسون فشار آورد که او بالاخره در روز هفتم مجبور شد جواب معما را به زنش بگوید.‏ زنش هم جواب معما را به قومش گفت.‏+ ۱۸ روز هفتم قبل از غروب آفتاب،‏* مردان شهر به او گفتند:‏

‏«چه چیزی از عسل شیرین‌تر،‏

و چه چیزی از شیر قوی‌تر است؟‏»‏+

سامسون به آن‌ها گفت:‏

‏«اگر با گاو مادهٔ من شخم نمی‌کردید،‏+

نمی‌توانستید جواب معما را پیدا کنید!‏»‏

۱۹ بعد روح یَهُوَه به سامسون قدرت داد + و او به اَشقِلون رفت + و ۳۰ نفر از مردانشان را کشت.‏ او لباس‌های آن‌ها را گرفت و به کسانی داد که جواب معما را گفته بودند + و بعد با خشم و عصبانیت زیاد به خانهٔ پدرش برگشت.‏

۲۰ بعد زن سامسون را + به یکی از ساقدوش‌هایی که سامسون را همراهی کرده بود،‏ دادند.‏+

نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
خروج
ورود
  • فارسی
  • هم‌رسانی
  • تنظیم سایت
  • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
  • شرایط استفاده
  • حفظ اطلاعات شخصی
  • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
  • JW.ORG
  • ورود
هم‌رسانی