کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • دج مراثی ۱:‏۱-‏۵:‏۲۲
  • مراثی

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • مراثی
  • کتاب مقدّس—‏ترجمهٔ دنیای جدید
کتاب مقدّس—‏ترجمهٔ دنیای جدید
مراثی

مراثی

א [‏الف‏]‏*

۱ شهری که پر از جمعیت بود،‏ حالا تنها نشسته است!‏+

شهری که در میان ملت‌ها مشهور بود،‏ مثل یک بیوه‌زن شده است!‏+

شهری که در میان استان‌ها شاهدخت بود،‏ حالا از او بیگاری می‌کشند!‏+

ב [‏ب‏]‏

۲ او تمام شب زارزار گریه می‌کند + و اشک‌هایش بر گونه‌هایش می‌ریزد.‏

حتی یکی از عاشقانش هم کنارش نیست تا تسلّی‌اش دهد.‏+

همهٔ دوستانش به او خیانت کرده‌اند + و دشمن او شده‌اند.‏

ג [‏ج‏]‏

۳ یهودا دچار مصیبت و بردگی سخت شده + و به تبعید رفته است.‏+

او مجبور است که در میان ملت‌ها زندگی کند + و هیچ جایی برای استراحت ندارد.‏

زمانی که درد و رنج می‌کشید،‏ آزاردهندگانش او را در چنگ خود گرفتار کردند.‏

ד [‏د‏]‏

۴ راه‌هایی که به صَهیون ختم می‌شوند ماتم گرفته‌اند،‏ چون کسی برای روزهای عید نمی‌آید.‏+

همهٔ دروازه‌هایش ویران شده‌اند + و کاهنانش آه می‌کشند.‏

دخترانش* داغدارند و خودش در رنج و عذاب است.‏

ה [‏هـ‍‏]‏

۵ حالا دشمنانش ارباب او شده‌اند و خیالشان آسوده است.‏+

یَهُوَه او را به خاطر گناهان زیادش دچار غم و اندوه کرده است.‏+

دشمنان،‏ فرزندان او را اسیر کرده‌اند و به تبعید برده‌اند.‏+

ו [‏و‏]‏

۶ تمام شکوه و زیبایی دختر صَهیون از بین رفته است.‏+

امیرانش مثل آهوهایی هستند که چراگاهی پیدا نکرده‌اند؛‏

آن‌ها در حالی که خسته و درمانده‌اند سعی می‌کنند از دست تعقیب‌کنندگانشان فرار کنند.‏

ז [‏ز‏]‏

۷ اورشلیم در روزهای آوارگی و مصیبتش،‏ گذشتهٔ خود را به یاد می‌آورَد؛‏

دورانی را که صاحب چیزهای باارزشی بود.‏+

وقتی ساکنانش به دست دشمن افتادند،‏ کسی نبود که به او کمک کند.‏+

دشمنانش این را دیدند و به شکست او خندیدند.‏+

ח [‏ح‏]‏

۸ اورشلیم گناهان زیادی کرده،‏+

و به همین دلیل نفرت‌انگیز شده است.‏

همهٔ کسانی که به او احترام می‌گذاشتند،‏ حالا تحقیرش می‌کنند،‏ چون برهنگی او را دیده‌اند.‏+

او می‌نالد + و سرش را از خجالت برمی‌گرداند.‏

ט [‏ط‏]‏

۹ لکهٔ ننگ روی دامنش است.‏

برایش مهم نبود که چه عاقبتی خواهد داشت.‏+

سقوط او تعجب‌آور بود و کسی نیست که به او تسلّی دهد.‏

ای یَهُوَه،‏ درد و رنج مرا ببین،‏ چون دشمن به خودش افتخار می‌کند!‏+

י [‏ی‏]‏

۱۰ دشمن،‏ تمام گنج‌های او را غارت کرده؛‏+

چون او به چشم خود دید که ملت‌های بیگانه به مکان مقدّسش وارد شدند؛‏+

یعنی همان کسانی که طبق فرمان تو حق نداشتند به میان قومت بیایند.‏

כ [‏ک‏]‏

۱۱ تمام ساکنانش آه و ناله می‌کنند و دنبال نان می‌گردند.‏+

آن‌ها اشیای قیمتی خود را داده‌اند تا چیزی برای خوردن داشته باشند و زنده بمانند.‏

ای یَهُوَه،‏ ببین که من چطور خوار و ذلیل شده‌ام!‏*

ל [‏ل‏]‏

۱۲ ای همهٔ رهگذران،‏ چرا نسبت به این اتفاق‌ها بی‌تفاوت هستید؟‏

نگاه کنید و ببینید!‏

آیا دردی مثل درد من وجود دارد؟‏

یَهُوَه بود که وقتی آتش خشمش شعله‌ور شد،‏ مرا به این درد دچار کرد.‏+

מ [‏م‏]‏

۱۳ خدا از آسمان آتش فرستاده تا همهٔ استخوان‌هایم را بسوزاند.‏*‏+

او برای پاهایم دام گذاشته و مرا مجبور کرده که به عقب برگردم؛‏

با من کاری کرده که مثل یک زنِ تنها و درمانده باشم.‏

من تمام روز بیمارم.‏

נ [‏ن‏]‏

۱۴ خدا گناهانم را با دست‌هایش به هم بافته و مثل یک یوغ به گردنم بسته است.‏

تاب و توانم از من گرفته شده است.‏

یَهُوَه مرا به دست کسانی تسلیم کرده که در مقابلشان عاجز و ناتوانم.‏+

ס [‏س‏]‏

۱۵ یَهُوَه تمام جنگجویان قدرتمند مرا از من گرفت.‏+

او لشکری را به ضدّ من فرستاد تا جوانان مرا از بین ببرند.‏+

یَهُوَه دختر یهودا* را مثل انگور در حوض شراب‌گیری* پایمال کرد.‏+

ע [‏ع‏]‏

۱۶ برای همین است که گریه می‌کنم و اشک می‌ریزم.‏+

هر کسی که می‌توانست به من تسلّی و نیروی تازه بدهد،‏ از من دور است.‏

فرزندانم امیدی ندارند،‏ چون دشمن پیروز شده است.‏

פ [‏پ‏]‏

۱۷ صَهیون دست‌هایش را دراز کرده،‏+ ولی کسی نیست که به او تسلّی دهد.‏

یَهُوَه به قوم‌های همسایه فرمان داده که به یعقوب حمله کنند.‏+

اورشلیم مورد نفرت آن‌ها قرار گرفته است.‏+

צ [‏ص‏]‏

۱۸ یَهُوَه عادل است؛‏+ من از فرمان‌هایش سرپیچی کرده‌ام.‏+

ای همهٔ قوم‌ها بشنوید و درد و رنج مرا ببینید!‏

پسران و دخترانم به اسارت برده شده‌اند.‏+

ק [‏ق‏]‏

۱۹ از عاشقانم کمک خواسته‌ام،‏ ولی آن‌ها به من خیانت کرده‌اند.‏+

کاهنان و ریش‌سفیدانم دنبال غذا بودند تا زنده بمانند،‏+

ولی در شهر از گرسنگی مردند.‏

ר [‏ر‏]‏

۲۰ ای یَهُوَه،‏ ببین که چقدر درمانده و پریشانم!‏

دلم* آشفته است.‏

قلبم پر از درد است،‏ چون از فرمان‌های تو کاملاً سرپیچی کرده‌ام.‏+

بیرون خانه،‏ فرزندانم با شمشیر کشته شده‌اند،‏+ و در خانه،‏ مرگ حکمفرماست.‏

ש [‏ش‏]‏

۲۱ مردم آه و نالهٔ مرا شنیده‌اند،‏ ولی کسی نیست که به من تسلّی دهد.‏

همهٔ دشمنانم دربارهٔ مصیبت‌هایم شنیده‌اند و خوشحالند که تو اجازه دادی این بلا به سرم بیاید.‏+

اما تو روزی را که اعلام کردی خواهی آورد؛‏+

آن وقت،‏ دشمنانم مثل من خواهند شد.‏+

ת [‏ت‏]‏

۲۲ به همهٔ کارهای بدشان توجه کن،‏

و همان طور که مرا به خاطر تمام گناهانم تنبیه کرده‌ای،‏ آن‌ها را هم سخت تنبیه کن.‏+

ناله‌هایم زیاد است و دلم بیمار شده.‏

א [‏الف‏]‏

۲ ببینید که یَهُوَه چطور دختر صَهیون* را با ابرِ خشم خود پوشانده!‏

او شکوه و زیبایی اسرائیل را از آسمان به زمین انداخته،‏+

و در روز خشمش زیرپایی خود را فراموش کرده است.‏+

ב [‏ب‏]‏

۲ یَهُوَه به هیچ کدام از خانه‌های یعقوب رحم نکرده و همهٔ آن‌ها را ویران کرده است؛‏

او از روی خشمش قلعه‌های دختر یهودا را با خاک یکسان کرده،‏+

و حکومت و امیرانش را بی‌حرمت و سرنگون کرده است.‏+

ג [‏ج‏]‏

۳ او از شدّت خشمش تمام قدرت* اسرائیل را از او گرفته؛‏

وقتی دشمن به اسرائیل حمله کرد،‏ او دست راستش را عقب کشید.‏+

خشم او مثل آتش در یعقوب شعله‌ور شد؛‏ آتشی که هر چه در اطرافش باشد می‌سوزانَد.‏+

ד [‏د‏]‏

۴ او مثل یک دشمن،‏ تیر و کمانش را نشانه گرفته و دست راستش آمادهٔ حمله است.‏+

او همهٔ کسانی را که در چشم ما عزیز بودند کشت،‏+

و خشمش را مثل آتش در خیمهٔ دختر صَهیون ریخت.‏+

ה [‏هـ‍‏]‏

۵ یَهُوَه مثل یک دشمن شده،‏+

و اسرائیل را ویران کرده است.‏

او تمام برج‌هایش را نابود،‏ و قلعه‌هایش را با خاک یکسان کرده است.‏

او عزاداری و ماتم را برای دختر یهودا خیلی زیاد کرده است.‏

ו [‏و‏]‏

۶ او سایه‌بانش را که مثل آلونکی در باغچه بود با خاک یکسان کرده،‏+

و به عیدی که برایش برگزار می‌شد پایان داده است.‏+

یَهُوَه کاری کرده که عیدها و شَبّات‌ها در صَهیون فراموش شوند،‏

و با خشم شدید،‏ پادشاهان و کاهنان را رد کرده است.‏+

ז [‏ز‏]‏

۷ یَهُوَه مذبحش را رد کرده،‏

و مکان مقدّسش را ترک کرده است.‏+

او دیوارهای برج‌های مستحکم شهر را به دست دشمن سپرده است.‏+

دشمنان در خانهٔ یَهُوَه فریاد زده‌اند،‏+ طوری که انگار عیدی را جشن می‌گیرند.‏

ח [‏ح‏]‏

۸ یَهُوَه تصمیم گرفته که دیوار دختر صَهیون را خراب کند.‏+

او این شهر را با ریسمان اندازه گرفته،‏+

و از نابود کردن آن منصرف نشده است.‏

او باعث شده که دیوار و خاکریز ماتم بگیرند،‏

چون هر دو فرو ریخته‌اند.‏

ט [‏ط‏]‏

۹ دروازه‌هایش زیر خاک رفته‌اند.‏+

او پشت‌بندها را شکسته و از بین برده است.‏

پادشاه و امیرانش بین ملت‌ها زندگی می‌کنند.‏+

هیچ قانونی وجود ندارد؛‏ حتی پیامبرانش از طرف یَهُوَه رؤیایی نمی‌بینند.‏+

י [‏ی‏]‏

۱۰ ریش‌سفیدان دختر صَهیون ساکت روی زمین می‌نشینند.‏+

پَلاس می‌پوشند و روی سرشان خاک می‌ریزند.‏+

دختران اورشلیم سرشان را پایین انداخته‌اند.‏

כ [‏ک‏]‏

۱۱ آنقدر گریه کرده‌ام که چشمانم تار شده‌اند.‏+

دلم* آشفته است.‏

جگرم خون شده،‏* چون قومم* شکست خورده،‏+

و بچه‌ها و نوزادان در میدان‌های شهر کم‌کم محو و نابود می‌شوند.‏+

ל [‏ل‏]‏

۱۲ حینی که آن‌ها مثل زخمی‌شدگان در میدان‌های شهر کم‌کم محو و نابود می‌شوند،‏

و در آغوش مادرشان در حال جان دادن هستند،‏

دائم به مادرشان می‌گویند:‏ «من گرسنه و تشنه‌ام.‏»‏*‏+

מ [‏م‏]‏

۱۳ ای دختر اورشلیم،‏ چه مثالی برای تو بزنم،‏

یا تو را به چه چیزی تشبیه کنم؟‏

ای دختر صَهیون،‏ تو را با چه مقایسه کنم و چطور به تو تسلّی دهم؟‏

زخم تو به اندازهٔ دریا وسیع است.‏+ چه کسی می‌تواند تو را شفا دهد؟‏+

נ [‏ن‏]‏

۱۴ رؤیاهایی که پیامبرانت برایت دیدند،‏ پوچ و دروغ بود.‏+

آن پیامبران،‏ گناهانت را آشکار نکردند تا تو را از اسارت نجات دهند،‏+

برعکس،‏ از طریق رؤیاها و پیام‌هایشان مدام به تو دروغ گفتند و فریبت دادند.‏+

ס [‏س‏]‏

۱۵ همهٔ کسانی که از کنار تو می‌گذرند،‏ برای مسخره کردنت دست می‌زنند؛‏+

آن‌ها به خاطر دختر اورشلیم انگشت به دهان می‌مانند + و سرشان را تکان می‌دهند و می‌گویند:‏

‏«آیا این همان شهری نیست که درباره‌اش می‌گفتند،‏ ‹زیبایی‌اش بی‌نظیر است و باعث شادی تمام زمین می‌شود›؟‏»‏+

פ [‏پ‏]‏*

۱۶ تمام دشمنانت دهانشان را باز کرده‌اند؛‏

آن‌ها انگشت به دهان می‌مانند و دندان‌هایشان را به هم می‌سایند و می‌گویند:‏ «ما نابودش کردیم!‏+

ما منتظر همین روز بودیم!‏+ حالا آن روز رسیده و آن را به چشم می‌بینیم!‏»‏+

ע [‏ع‏]‏

۱۷ یَهُوَه طبق خواستش عمل کرده + و گفته‌اش را انجام داده است؛‏+

فرمانی را که مدت‌ها قبل داده بود،‏ به اجرا گذاشته است.‏+

او به تو رحم نکرده و تو را نابود کرده،‏+ و اجازه داده که دشمن از شکست تو شادی کند؛‏

او قدرت دشمنانت را بیشتر کرده* تا پیروز شوند.‏

צ [‏ص‏]‏

۱۸ از دلشان به درگاه یَهُوَه فریاد می‌زنند،‏ ای دیوار دختر صَهیون!‏

بگذار اشک‌هایت شب و روز مثل سیل جاری شود.‏

از گریه دست نکش و به چشمانت استراحت نده.‏

ק [‏ق‏]‏

۱۹ بلند شو!‏ تمام شب* فریاد بکش!‏

هر چه در دلت هست،‏ مثل آب در حضور یَهُوَه بیرون بریز.‏

به خاطر جان فرزندانت که سر هر کوچه و خیابانی از گرسنگی* رو به مرگ هستند،‏

دست دعا به طرف او بلند کن.‏+

ר [‏ر‏]‏

۲۰ ای یَهُوَه،‏ نگاه کن و کسی را که به‌شدّت مجازات کرده‌ای ببین.‏

آیا درست است که زنان کودکانشان* را بخورند؟‏ فرزندانی را که خودشان به دنیا آورده‌اند؟‏+

آیا درست است که کاهنان و پیامبران در مکان مقدّس یَهُوَه کشته شوند؟‏+

ש [‏ش‏]‏

۲۱ جسد پسران و مردان سالمند در کوچه‌ها روی زمین افتاده است.‏+

دختران و پسرانم با شمشیر کشته شده‌اند.‏+

تو در روز خشمت،‏ آن‌ها را کشتی و به آن‌ها رحم نکردی.‏+

ת [‏ت‏]‏

۲۲ مثل جمع کردن مردم برای روز عید،‏ تو هر چه را که باعث ترس می‌شود از هر طرف جمع* می‌کنی.‏+

هیچ کس در روز خشم یَهُوَه نجات پیدا نکرد و زنده نماند؛‏+

دشمنم کسانی را که به دنیا آوردم و بزرگ کردم،‏ نابود کرد.‏+

א [‏الف‏]‏

۳ من کسی هستم که به خاطر چوب خشم او رنج و مصیبت دیده‌ام.‏

۲ او مرا بیرون راند و کاری کرد که در تاریکی راه بروم،‏ نه در روشنایی.‏+

۳ تمام روز دستش را بارها به ضدّ من بلند می‌کند.‏+

ב [‏ب‏]‏

۴ او گوشت و پوست بدنم را از بین برده،‏

و استخوان‌هایم را شکسته است.‏

۵ مرا محاصره کرده و دورتادورم را با تلخی + و سختی پوشانده است.‏

۶ او مرا مجبور کرده تا مثل کسانی که مدت‌هاست مرده‌اند در جاهای تاریک بنشینم.‏

ג [‏ج‏]‏

۷ او دیواری دورتادورم کشیده تا نتوانم فرار کنم؛‏

او مرا با غُل و زنجیرهای سنگینِ مسی بسته است.‏+

۸ وقتی فریاد می‌زنم و با التماس از او کمک می‌خواهم،‏ دعایم را قبول نمی‌کند.‏*‏+

۹ با سنگ‌های تراشیده‌شده مسیرهایم را بسته،‏

و راه‌هایم را پر پیچ و خم کرده است.‏+

ד [‏د‏]‏

۱۰ او مثل خرس در کمین من نشسته،‏ و مثل شیر،‏ خودش را پنهان کرده است.‏+

۱۱ او مرا از راه بیرون کشیده و تکه‌پاره کرده؛‏

مرا بدبخت و بیچاره کرده است.‏+

۱۲ او کمانش را کشیده و مرا هدف تیر خود قرار داده است.‏

ה [‏هـ‍‏]‏

۱۳ او با تیرهایی* که از تیردانش بیرون آورد،‏ به کلیه‌هایم زد.‏

۱۴ همهٔ مردم تمام روز به من می‌خندند و برای مسخره کردنم آواز می‌خوانند.‏

۱۵ او مرا مجبور کرده که چیزهای تلخ بخورم و وجودم را با تلخی* پر کرده است.‏+

ו [‏و‏]‏

۱۶ او با سنگریزه دندان‌هایم را شکسته،‏

و مرا در خاک و خاکستر نشانده است.‏+

۱۷ تو آرامش را از من گرفته‌ای؛‏ دیگر یادم نمی‌آید که خوشبختی چیست.‏

۱۸ پس می‌گویم:‏ «شکوه و جلالم از بین رفته و از یَهُوَه قطع امید کرده‌ام.‏»‏

ז [‏ز‏]‏

۱۹ بدبختی و سرگردانی‌ام را به یاد آور،‏+ و فراموش نکن که مجبورم چیزهای تلخ و سمی بخورم.‏+

۲۰ من مطمئنم که تو فراموش نمی‌کنی،‏ و خم می‌شوی تا به من کمک کنی.‏+

۲۱ من در دلم به این چیزها فکر می‌کنم؛‏ برای همین صبورانه منتظر می‌مانم.‏+

ח [‏ح‏]‏

۲۲ به خاطر محبت پایدار یَهُوَه است که ما نابود نشده‌ایم،‏+

چون رحمت‌های او بی‌پایان است؛‏+

۲۳ رحمت‌هایش هر روز صبح تازه می‌شود؛‏+ وفاداری تو عظیم است.‏+

۲۴ به خودم می‌گویم:‏ «یَهُوَه همه چیز من* است.‏+ پس صبورانه منتظر او می‌مانم.‏»‏+

ט [‏ط‏]‏

۲۵ یَهُوَه نسبت به کسی که به او امید بسته + و مدام او را می‌جوید،‏+ خوب و مهربان است.‏

۲۶ خوب است که در سکوت* منتظر باشیم + تا یَهُوَه ما را نجات دهد.‏+

۲۷ خوب است که انسان در جوانی یاد بگیرد سختی‌ها را تحمّل کند.‏*‏+

י [‏ی‏]‏

۲۸ وقتی خدا اجازه دهد که انسان گرفتار سختی‌ها شود،‏* بگذار تنها و ساکت بنشیند،‏+

۲۹ و دهانش را بر خاک بگذارد؛‏+ شاید هنوز امیدی باشد.‏+

۳۰ وقتی کسی بخواهد به او سیلی بزند،‏ بگذار صورتش را جلو بیاورد؛‏ وقتی کسی به او اهانت کند،‏ بگذار تحمّلش کند؛‏

כ [‏ک‏]‏

۳۱ چون یَهُوَه ما را تا ابد ترک نمی‌کند.‏+

۳۲ هرچند خدا می‌گذارد به غم و اندوه دچار شویم،‏ ولی به خاطر محبت فراوان و پایدارش* به ما رحمت نشان می‌دهد،‏+

۳۳ چون قلباً نمی‌خواهد انسان‌ها را به غم و مصیبت دچار کند.‏+

ל [‏ل‏]‏

۳۴ لگدمال کردن اسیرانِ روی زمین،‏+

۳۵ پایمال کردن حق کسی در حضور خدای متعال،‏+

۳۶ و کلاه گذاشتن سر کسی در یک مورد قضایی،‏

جزو کارهایی هستند که مورد قبول یَهُوَه نیستند.‏

מ [‏م‏]‏

۳۷ اگر یَهُوَه اجازه* ندهد،‏ کیست که بتواند چیزی بگوید و گفتهٔ خودش را عملی کند؟‏

۳۸ از دهان خدای متعال،‏

چیزهای خوب و بد همزمان بیرون نمی‌آیند.‏

۳۹ چرا انسانی که هنوز زنده است وقتی نتیجهٔ گناهانش را می‌بیند،‏ گله و شکایت می‌کند؟‏+

נ [‏ن‏]‏

۴۰ بیایید رفتارمان را بسنجیم و محک بزنیم + و به سوی یَهُوَه برگردیم.‏+

۴۱ بیایید از ته دل دست دعا به طرف خدایی که در آسمان‌هاست بلند کنیم،‏+

۴۲ و بگوییم:‏ «خدایا،‏ ما سرکشی و گناه کرده‌ایم + و تو ما را نبخشیده‌ای.‏+

ס [‏س‏]‏

۴۳ از روی خشمت نگذاشته‌ای به درگاهت نزدیک شویم؛‏+

ما را تعقیب کرده‌ای و بدون این که رحم کنی ما را کشته‌ای.‏+

۴۴ خودت را با ابر پوشانده‌ای تا دعاهای ما به حضورت نرسد.‏+

۴۵ ما را میان قوم‌ها مثل تفاله و زباله ساختی.‏»‏

פ [‏پ‏]‏*

۴۶ تمام دشمنانمان دهانشان را به ضدّ ما باز می‌کنند.‏+

۴۷ ترس و خطر همیشه سر راهمان است؛‏+ خرابی و ویرانی دامنگیرمان شده است.‏+

۴۸ به خاطر نابودی قومم،‏* سیل اشک از چشمانم جاری می‌شود.‏+

ע [‏ع‏]‏

۴۹ اشک‌هایم بند نمی‌آید و مدام گریه می‌کنم +

۵۰ تا این که یَهُوَه از آسمان به پایین نگاه کند و همهٔ این‌ها را ببیند!‏+

۵۱ وقتی با چشمان خودم می‌بینم که چه بلایی به سر دختران شهرم آمده،‏ دلم از غم پر می‌شود.‏+

צ [‏ص‏]‏

۵۲ دشمنانم بدون هیچ دلیلی مرا مثل یک پرنده شکار کردند.‏

۵۳ آن‌ها مرا در چاه انداختند تا جانم را بگیرند و مدام روی سرم سنگ می‌ریختند.‏

۵۴ آب از سرم گذشت و گفتم:‏ «کارم تمام است!‏»‏

ק [‏ق‏]‏

۵۵ ای یَهُوَه،‏ از عمق چاه،‏ اسمت را صدا کردم.‏+

۵۶ صدایم را بشنو؛‏ وقتی با فریاد و التماس از تو کمک می‌خواهم،‏ گوش‌هایت را نبند!‏

۵۷ وقتی به تو دعا کردم،‏ به کمکم آمدی و گفتی:‏ «نترس!‏»‏

ר [‏ر‏]‏

۵۸ ای یَهُوَه،‏ تو از حق من دفاع کردی و جانم را از مرگ نجات دادی.‏*‏+

۵۹ ای یَهُوَه،‏ تو ظلمی را که به من کردند دیدی؛‏ لطفاً عدالت را برایم برقرار کن!‏+

۶۰ تو دیدی که چطور از من انتقام گرفتند و چه نقشه‌هایی به ضدّ من کشیدند.‏

ש [‏ش‏]‏

۶۱ ای یَهُوَه،‏ تو شنیدی که چطور به من توهین کردند و به ضدّ من نقشه کشیدند.‏+

۶۲ تو می‌دانی که مخالفانم هر روز چه چیزهایی پشت سر من می‌گویند و به ضدّ من توطئه می‌کنند.‏

۶۳ به آن‌ها نگاه کن!‏ تمام مدت،‏ چه نشسته باشند،‏ چه ایستاده،‏ با آوازهایی که می‌خوانند مرا مسخره می‌کنند!‏

ת [‏ت‏]‏

۶۴ ای یَهُوَه،‏ تو آن‌ها را به سزای کارهایشان خواهی رساند!‏

۶۵ آن‌ها را لعنت خواهی کرد تا لجباز و سنگدل شوند.‏

۶۶ ای یَهُوَه،‏ با خشم خودت تعقیبشان خواهی کرد و کاری می‌کنی که از صفحهٔ روزگار* محو و نابود شوند.‏

א [‏الف‏]‏

۴ طلاهای خالص و برّاق کدر شده‌اند!‏+

سنگ‌های مقدّس + سر هر کوچه و خیابانی پخش شده‌اند!‏+

ב [‏ب‏]‏

۲ پسران* صَهیون که زمانی مثل طلای خالص باارزش بودند،‏

حالا مثل ظرف‌های گِلی بی‌ارزش شده‌اند،‏

ظرف‌هایی که ساختهٔ دست کوزه‌گرند.‏

ג [‏ج‏]‏

۳ حتی شغال‌ها به بچه‌هایشان شیر می‌دهند،‏

اما قوم من* مثل شترمرغ‌های بیابان،‏+ بی‌رحم و سنگدل شده‌اند!‏+

ד [‏د‏]‏

۴ زبان نوزادان شیرخواره از تشنگی به سقف دهانشان چسبیده است.‏

بچه‌ها برای یک لقمه نان گدایی می‌کنند،‏+ ولی هیچ کس به آن‌ها نان نمی‌دهد.‏+

ה [‏هـ‍‏]‏

۵ کسانی که زمانی غذاهای لذیذ می‌خوردند،‏ حالا در کوچه‌ها از گرسنگی تلف می‌شوند.‏+

کسانی که در تمام عمرشان لباس‌های گرانقیمت* می‌پوشیدند،‏+ حالا در خاک و خاکستر می‌نشینند.‏*

ו [‏و‏]‏

۶ مجازات* قوم من* از مجازات* مردم سُدوم سنگین‌تر است،‏+

چون سُدوم در یک لحظه نابود شد،‏ بدون این که کسی* به کمکش بیاید.‏+

ז [‏ز‏]‏

۷ نذیره‌های صَهیون + از برف پاک‌تر و از شیر سفیدتر بودند.‏

آن‌ها مثل یاقوتِ درخشان بودند،‏ و از مرجان‌های قرمز هم قرمزتر.‏

ח [‏ح‏]‏

۸ اما حالا ظاهرشان سیاه‌تر از دوده شده،‏

و کسی نمی‌تواند آن‌ها را در کوچه‌ها بشناسد.‏

پوستشان به استخوان‌هایشان چسبیده + و مثل چوبِ خشک شده است.‏

ט [‏ط‏]‏

۹ کسانی که با شمشیر کشته شدند،‏ خوشبخت‌تر از کسانی هستند که از گرسنگی جانشان را از دست دادند،‏+

چون آن‌ها از نبودن محصول به‌تدریج تلف شدند و قحطی مثل شمشیر به دلشان فرو رفت.‏

י [‏ی‏]‏

۱۰ مادرانی که زمانی دلسوز بودند،‏ از فشار گرسنگی بچه‌هایشان را با دست‌های خودشان پختند.‏+

در طی سختی‌های قومم،‏* آن بچه‌ها غذای مادرانشان* شدند.‏+

כ [‏ک‏]‏

۱۱ یَهُوَه خشمش را نشان داده،‏

و آتش خشمش را بر سر ما ریخته است.‏+

او آتشی در صَهیون به پا کرده که بنیادش را سوزانده است.‏+

ל [‏ل‏]‏

۱۲ پادشاهان زمین و مردم سرتاسر دنیا* باور نکردند

که دشمن بتواند وارد دروازه‌های اورشلیم شود.‏+

מ [‏م‏]‏

۱۳ اما این اتفاق افتاد،‏ چون پیامبران و کاهنان اورشلیم گناه کرده بودند،‏+

و خون درستکاران را در شهر ریخته بودند.‏+

נ [‏ن‏]‏

۱۴ آن‌ها کورمال کورمال در کوچه‌ها راه می‌روند.‏+

آنقدر خودشان را به خون اشخاص آلوده کرده‌اند +

که کسی نمی‌تواند به لباسشان دست بزند.‏

ס [‏س‏]‏

۱۵ مردم فریاد می‌زنند و به آن‌ها می‌گویند:‏ «دور شوید!‏ نجس هستید!‏ دور شوید!‏ از ما دور شوید!‏ به ما دست نزنید!‏»‏

بنابراین،‏ آن پیامبران و کاهنان،‏ بی‌خانمان و سرگردان شده‌اند،‏

و مردم سرزمین‌های دیگر هم می‌گویند:‏ «آن‌ها نمی‌توانند پیش ما بمانند.‏+

פ [‏پ‏]‏*

۱۶ خودِ یَهُوَه آن‌ها را پراکنده کرده،‏+

و دیگر به آن‌ها توجه نمی‌کند.‏

دیگر کسی به کاهنان احترام نمی‌گذارد + و به ریش‌سفیدان لطف و توجه نشان نمی‌دهد.‏»‏+

ע [‏ع‏]‏

۱۷ از بس که چشم‌انتظار کمک بودیم،‏ چشمانمان تار شدند،‏ چون انتظارمان بیهوده بود.‏+

مدام منتظر کمک از طرف ملتی بودیم که نمی‌توانست نجاتمان دهد.‏+

צ [‏ص‏]‏

۱۸ دشمنانمان سخت در تعقیب ما بودند،‏+ طوری که حتی نتوانستیم در کوچه و خیابان‌ها راه برویم.‏

روز مرگ ما نزدیک شده؛‏ عمرمان به سر رسیده،‏ چون وقت نابودی ما رسیده است.‏

ק [‏ق‏]‏

۱۹ کسانی که ما را تعقیب می‌کردند از عقاب‌های آسمان تیزروتر بودند.‏+

حتی روی کوه‌ها به دنبال ما بودند و در بیابان‌ها هم در کمین ما نشستند.‏

ר [‏ر‏]‏

۲۰ مسح‌شدهٔ یَهُوَه + که نَفَس ما* بود،‏ در گودال عمیقشان گرفتار شد،‏+

کسی که درباره‌اش می‌گفتیم:‏ «زیر سایهٔ او در میان ملت‌ها زندگی خواهیم کرد!‏»‏

ש [‏ش‏]‏

۲۱ ای دختر اَدوم که در سرزمین عوص زندگی می‌کنی،‏ شادی و پایکوبی کن!‏+

اما بدان که این جام به تو هم خواهد رسید + و وقتی مست شدی،‏ برهنگی‌ات را آشکار خواهی کرد.‏+

ת [‏ت‏]‏

۲۲ ای دختر صَهیون،‏ تو تاوان گناهانت را داده‌ای.‏

برای همین،‏ او دوباره تو را تبعید نخواهد کرد.‏+

اما ای دختر اَدوم،‏ خدا گناهانت را نادیده نگرفته،‏

و آن‌ها را آشکار خواهد کرد.‏+

۵ ای یَهُوَه،‏ یادت باشد که چه بلاهایی به سر ما آمده،‏

و ببین که چطور خوار و ذلیل شده‌ایم.‏+

۲ میراث ما به غریبه‌ها داده شده،‏ و خانه‌هایمان به بیگانه‌ها.‏+

۳ ما یتیم و بی‌پدر شده‌ایم؛‏ مادرانمان مثل بیوه‌ها شده‌اند.‏+

۴ مجبوریم آبی را که می‌نوشیم بخریم + و برای هیزم‌های خودمان پول بدهیم.‏

۵ چیزی نمانده کسانی که ما را تعقیب می‌کنند،‏ به ما برسند؛‏

خسته شده‌ایم ولی نمی‌گذارند استراحت کنیم.‏+

۶ دستمان را به سوی مصر + و آشور + دراز می‌کنیم تا نان کافی برای خوردن داشته باشیم.‏

۷ اجدادمان که گناه کردند دیگر نیستند،‏ ولی ما باید تاوان گناهانشان را بدهیم.‏

۸ حالا خدمتکاران بر ما حکومت می‌کنند؛‏ کسی نیست که ما را از دست آن‌ها نجات دهد.‏

۹ برای یک لقمه نان جانمان را به خطر می‌اندازیم،‏+ چون افرادی شمشیر به دست در بیابان‌ها هستند.‏

۱۰ از شدّت گرسنگی در تب می‌سوزیم و پوست بدنمان مثل تنورْ داغ شده است.‏+

۱۱ زنان را در صَهیون و دختران را در شهرهای یهودا بی‌عفت کرده‌اند.‏*‏+

۱۲ امیران را به دار کشیدند + و هیچ احترامی برای ریش‌سفیدان قائل نشدند.‏+

۱۳ مردان جوان سنگ‌های آسیاب را حمل می‌کنند و پاهای پسران زیر بار سنگین هیزم می‌لغزد.‏

۱۴ دیگر هیچ ریش‌سفیدی کنار دروازهٔ شهر نمی‌نشیند؛‏+ دیگر هیچ مرد جوانی ساز نمی‌نوازد.‏+

۱۵ شادی از دل‌های ما رفته؛‏ رقص ما به ماتم تبدیل شده است.‏+

۱۶ تاج از سر ما افتاده است.‏ وای بر ما،‏ چون گناه کرده‌ایم!‏

۱۷ برای همین،‏ دلمان پر از درد است،‏*‏+

و به خاطر این چیزهاست که چشمانمان تار شده‌اند،‏+

۱۸ چون کوه صَهیون به خرابه‌ای تبدیل شده + و روباهان در آن پرسه می‌زنند.‏

۱۹ اما تو ای یَهُوَه،‏ تا ابد بر تخت پادشاهی‌ات می‌نشینی.‏

پادشاهی تو تا ابد* پابرجاست.‏+

۲۰ چرا ما را تا ابد فراموش می‌کنی و برای مدتی طولانی ترک می‌کنی؟‏+

۲۱ ای یَهُوَه،‏ ما را به سوی خودت برگردان و ما هم با میل و رغبت به سوی تو برمی‌گردیم.‏+

بگذار مثل گذشته روزهای خوب داشته باشیم.‏+

۲۲ اما تو ما را کاملاً رد کرده‌ای،‏

و هنوز از دست ما خیلی خشمگین هستی.‏+

باب‌های ۱ تا ۴ این کتاب،‏ به سبک مرثیه نوشته شده و حرف اول هر بیت به ترتیب حروف الفبای عبری است.‏

یا:‏ «باکره‌هایش.‏»‏

یا:‏ «چطور زنی خوار و ذلیل شده‌ام.‏» ظاهراً این توصیف به اورشلیم اشاره می‌کند.‏

تحت‌اللفظی:‏ «تسخیر کند.‏»‏

یا:‏ «دختر باکرهٔ یهودا.‏»‏

یا:‏ «چَرخُشت.‏»‏

تحت‌اللفظی:‏ «روده‌هایم.‏»‏

عبارتی شاعرانه برای توصیف شهر اورشلیم یا ساکنان آن.‏

تحت‌اللفظی:‏ «شاخ‌های.‏»‏

تحت‌اللفظی:‏ «روده‌هایم.‏»‏

تحت‌اللفظی:‏ «بر زمین ریخته شده.‏»‏

تحت‌اللفظی:‏ «دختر قومم.‏» ظاهراً این اصطلاح شاعرانه نشانگر حس رحمت و دلسوزی است.‏

تحت‌اللفظی:‏ «غلّه و شراب کجاست؟‏»‏

در این باب،‏ جای حروف عبری پ و ع عوض شده است.‏

تحت‌اللفظی:‏ «شاخ دشمنانت را بلندتر کرده.‏»‏

یا:‏ «در شروع هر پاس شب.‏»‏

یا:‏ «قحطی.‏»‏

یا:‏ «ثمرهٔ رَحِمشان.‏»‏

یا:‏ «احضار.‏»‏

یا:‏ «راه دعایم را می‌بندد.‏»‏

تحت‌اللفظی:‏ «پسرانی.‏»‏

یا:‏ «اَفسَنتین.‏» واژه‌نامه:‏ ‏«اَفسَنتین.‏»‏

یا:‏ «سهم من؛‏ نصیب من.‏»‏

یا:‏ «صبورانه.‏»‏

یا:‏ «یوغ را حمل کند.‏»‏

یا:‏ «که یوغ بر انسان گذاشته شود.‏»‏

واژه‌نامه:‏ ‏«محبت پایدار.‏»‏

تحت‌اللفظی:‏ «فرمان.‏»‏

در این باب،‏ جای حروف عبری پ و ع عوض شده است.‏

تحت‌اللفظی:‏ «دختر قوم من.‏»‏

یا:‏ «جانم را بازخرید کردی.‏»‏

یا:‏ «زیر آسمان‌هایت.‏»‏

یا:‏ «ساکنان.‏»‏

تحت‌اللفظی:‏ «دختر قوم من.‏»‏

یا:‏ «لباس‌های سرخ‌رنگ.‏»‏

تحت‌اللفظی:‏ «توده‌های خاکستر را در آغوش می‌گیرند.‏»‏

تحت‌اللفظی:‏ «خطای.‏»‏

تحت‌اللفظی:‏ «دختر قوم من.‏»‏

تحت‌اللفظی:‏ «گناه.‏»‏

تحت‌اللفظی:‏ «دستی.‏»‏

تحت‌اللفظی:‏ «دختر قوم من.‏»‏

تحت‌اللفظی:‏ «نان تسلّی‌بخش مادرانشان.‏»‏

یا:‏ «ساکنان زمین حاصلخیز.‏»‏

در این باب،‏ جای حروف عبری پ و ع عوض شده است.‏

یا:‏ «نَفَس بینی ما.‏»‏

یا:‏ «مورد تجاوز قرار داده‌اند.‏»‏

تحت‌اللفظی:‏ «بیمار است.‏»‏

یا:‏ «تخت پادشاهی تو در همهٔ نسل‌ها.‏»‏

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی