کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • دآ درس ۶۸ ص ۱۶۲-‏ص ۱۶۳ بند ۱
  • اِلیزابِت بچه‌دار شد

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • اِلیزابِت بچه‌دار شد
  • درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
  • مطالب مشابه
  • تولّد فرزندی که طریق خدا را آماده ساخت
    عیسی—‏راه و حقیقت و حیات
  • دو پیام از سوی خدا
    عیسی—‏راه و حقیقت و حیات
  • آماده‌کنندهٔ راه متولد می‌شود
    بزرگترین انسان همهٔ اعصار
  • پیامهایی از آسمان
    بزرگترین انسان همهٔ اعصار
لینک‌های بیشتر
درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
دآ درس ۶۸ ص ۱۶۲-‏ص ۱۶۳ بند ۱
زَکَریا به دوستان و آشنایانش اطلاع داد که اسم پسرش یحیی خواهد بود

درس ۶۸

اِلیزابِت بچه‌دار شد

بیشتر از ۴۰۰ سال از بازسازی دیوارهای اورشلیم گذشته بود.‏ نزدیک شهر اورشلیم،‏ کاهنی به اسم زَکَریا با زنش زندگی می‌کرد.‏ آن‌ها سال‌های زیادی بود که با هم ازدواج کرده بودند،‏ ولی بچه نداشتند.‏ یک روز که زَکَریا در مکان مقدّسِ معبد بخور می‌سوزاند،‏ جبرائیل که فرشتهٔ یَهُوَه بود به او ظاهر شد.‏ زَکَریا ترسید،‏ ولی جبرائیل گفت:‏ ‹نترس!‏ من از طرف یَهُوَه خبر خوبی برایت آورده‌ام.‏ همسرت اِلیزابِت پسری به دنیا می‌آورد و تو باید اسم او را یحیی بگذاری.‏ یَهُوَه یحیی را برای کار خاصّی انتخاب کرده.‏› زَکَریا پرسید:‏ ‹چطور می‌توانم حرف‌هایت را باور کنم؟‏ من و همسرم برای بچه‌دار شدن خیلی پیر هستیم.‏› جبرائیل گفت:‏ ‹خدا مرا فرستاده تا این خبر را به تو بدهم.‏ اما چون حرفم را باور نکردی،‏ تا وقتی که بچه به دنیا بیاید لال می‌شوی.‏›‏

زَکَریا این دفعه طولانی‌تر از همیشه در مکان مقدّسِ معبد مانده بود.‏ بالاخره وقتی از آنجا بیرون آمد،‏ مردمی که منتظرش بودند می‌خواستند بدانند که چه اتفاقی افتاده است.‏ زَکَریا نمی‌توانست صحبت کند و سعی می‌کرد با ایما و اشاره منظورش را برساند.‏ وقتی مردم این را دیدند،‏ فهمیدند که زَکَریا پیغامی از طرف خدا گرفته است.‏

مدتی بعد،‏ اِلیزابِت حامله شد و همان طور که فرشته گفته بود،‏ پسری به دنیا آورد.‏ دوستان و فامیل اِلیزابِت برای دیدن بچه پیش او رفتند.‏ آن‌ها خیلی برای اِلیزابِت خوشحال بودند.‏ اِلیزابِت گفت:‏ ‹اسم پسرمان را یحیی می‌گذاریم.‏› آن‌ها گفتند:‏ ‹در خانوادهٔ شما کسی اسمش یحیی نیست.‏ اسمش را مثل اسم پدرش،‏ زَکَریا بگذارید.‏› اما زَکَریا این کلمه‌ها را نوشت:‏ ‹اسم او یحیاست.‏› همان لحظه،‏ زَکَریا توانست دوباره صحبت کند!‏ خبری که دربارهٔ این بچه بود،‏ در همه جای یهودیه پخش شد و مردم با تعجب می‌گفتند:‏ ‹این بچه در آینده چه کسی می‌شود؟‏›‏

بعد زَکَریا از روح‌القدس پر شد و پیشگویی کرد و گفت:‏ ‹یَهُوَه ستایش شود!‏ او به ابراهیم قول داد که یک نجات‌دهنده،‏ یعنی مسیح را برای ما بفرستد.‏ یحیی پیامبر می‌شود و راه را برای مسیح آماده خواهد کرد.‏›‏

برای مریم که فامیل اِلیزابِت بود هم اتفاق خاصّی افتاد.‏ داستان بعدی دربارهٔ این اتفاق است.‏

‏«این برای انسان غیرممکن است،‏ ولی برای خدا همه چیز ممکن است.‏»—‏مَتّی ۱۹:‏۲۶

سؤال:‏ جبرائیل به زَکَریا چه گفت؟‏ یحیی قرار بود چه کار خاصّی انجام دهد؟‏

مَتّی ۱۱:‏۷-‏۱۴؛‏ لوقا ۱:‏۵-‏۲۵،‏ ۵۷-‏۷۹؛‏ اِشَعْیا ۴۰:‏۳؛‏ مَلاکی ۳:‏۱

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی