کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • دک داستان ۱۳
  • ابراهیم—‏دوست خدا

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • ابراهیم—‏دوست خدا
  • کتاب من از داستان‌های کتاب مقدّس
  • مطالب مشابه
  • ابراهیم و سارا از خدا اطاعت کردند
    درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
  • ابراهیم که بود؟‏
    برج دیده‌بانی ۲۰۱۲
  • آیا ایمانی همچون ایمان ابراهیم داری؟‏
    برج دیده‌بانی ۱۹۹۹
  • یَهُوَه او را دوست خود خواند
    برج دیده‌بانی (‏برای مطالعه در جماعات)‏ ۲۰۱۶
لینک‌های بیشتر
کتاب من از داستان‌های کتاب مقدّس
دک داستان ۱۳
ابراهيم به آسمانی پرستاره نگاه می‌كند

داستان ۱۳

ابراهیم —‏ دوست خدا

یکی از جاهایی که مردم بعد از توفان برای زندگی کردن به آنجا رفتند،‏ اُور نام داشت.‏ اُور تبدیل به شهری مهم با خانه‌های زیبا شد.‏ اما مردم آنجا خدایان دروغین را می‌پرستیدند.‏ آن روشی بود که آنها در بابِل هم داشتند.‏ مردم اُور و بابِل مانند نوح و پسرش سام که همچنان به خدمت یَهُوَه ادامه می‌دادند،‏ نبودند.‏

سرانجام،‏ ۳۵۰ سال بعد از توفان،‏ نوحِ وفادار درگذشت.‏ درست دو سال بعد،‏ مردی را که در این تصویر می‌بینی به دنیا آمد.‏ او در نظر خدا شخص بسیار بخصوصی بود.‏ نام او ابراهیم بود.‏ او با خانواده‌اش در شهر اُور زندگی می‌کرد.‏

روزی یَهُوَه به ابراهیم گفت:‏ ‹ولایت و خویشاوندان خود را ترک کن،‏ و به ولایتی بُرو که من به تو نشان می‌دهم.‏› آیا ابراهیم از خدا اطاعت کرد،‏ و همهٔ راحتی‌های شهر اُور را پشت سر گذاشت؟‏ بلی،‏ او اطاعت کرد.‏ و چون ابراهیم همیشه از خدا اطاعت می‌کرد به دوست خدا معروف شد.‏

چند نفر از افراد خانوادهٔ ابراهیم،‏ هنگامی که او اُور را ترک کرد،‏ همراه او رفتند.‏ پدر او تارَح این کار را کرد.‏ و همین طور لوط برادرزادهٔ او.‏ البته،‏ سارَه،‏ زن ابراهیم هم با او رفت.‏ سرانجام آنها به جایی به نام حَران رسیدند که در آنجا تارَح مُرد.‏ آنها از اُور خیلی دور بودند.‏

بعد از مدتی ابراهیم و همراهانش حَران را ترک کردند و به سرزمینی به نام کَنعان آمدند.‏ در آنجا یَهُوَه گفت:‏ ‹این سرزمینی است که من به فرزندانت می‌دهم.‏› ابراهیم در کَنعان ماند و در چادر زندگی کرد.‏

خدا به ابراهیم کمک کرد،‏ در نتیجه ابراهیم صاحب گله‌های بزرگ گوسفند و دیگر حیوانات و صدها خدمتکار شد.‏ اما او و سارَه از خودشان فرزندی نداشتند.‏

وقتی ابراهیم ۹۹ سال داشت،‏ یَهُوَه گفت:‏ ‹قول می‌دهم که تو پدر بسیاری از ملتها شوی.‏› اما این چگونه می‌توانست روی دهد،‏ در حالی که ابراهیم و سارَه اکنون برای بچه‌دار شدن دیگر خیلی پیر شده بودند‏؟‏

پیدایش ۱۱:‏۲۷–‏۳۲؛‏ ۱۲:‏۱–‏۷؛‏ ۱۷:‏۱–‏۸،‏ ۱۵–‏۱۷؛‏ ۱۸:‏۹–‏۱۹ .‏

پرسش‌ها

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی