کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • دک داستان ۴۷
  • یک دزد در اسرائیل

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • یک دزد در اسرائیل
  • کتاب من از داستان‌های کتاب مقدّس
  • مطالب مشابه
  • نکاتی از کتاب یوشَع
    برج دیده‌بانی ۲۰۰۴
  • یوشَع ۱:‏۹—‏«قوی و دلیر باش»‏
    توضیح آیه‌های کتاب مقدّس
کتاب من از داستان‌های کتاب مقدّس
دک داستان ۴۷
عخان چيزهايی را كه دزديده بود در خيمهٔ خود پنهان كرد

داستان ۴۷

یک دزد در اسرائیل

به آنچه که این مرد دارد در چادر خود چال می‌کند،‏ نگاه کن!‏ یک ردای قشنگ،‏ یک شمش طلا و چند قطعه نقره.‏ او آنها را از شهر اَریحا برداشته است.‏ اما با چیزهایی که در اَریحا بود،‏ چه باید می‌کردند؟‏ آیا به خاطر داری؟‏

قرار بود که همهٔ آنها نابود شوند،‏ و طلا و نقره هم به خزانهٔ خِیمِهٔ یَهُوَه داده شود.‏ بنابراین،‏ این افراد از فرمان خدا سرپیچی کرده‌اند.‏ آنها چیزی را دزدیده‌اند که متعلق به خداست.‏ نام آن مرد عَخان است،‏ و افرادی که با او هستند،‏ بخشی از خانواده‌اش می‌باشند.‏ بگذار ببینیم که چه اتفاقی می‌افتد.‏

بعد از اینکه عَخان این چیزها را می‌دزدد،‏ یُوشَع مردانی را برای جنگیدن با افراد شهر عای می‌فرستد.‏ اما آنها در جنگ شکست می‌خورند.‏ بعضی کشته می‌شوند،‏ و بقیه فرار می‌کنند.‏ یُوشَع بسیار غمگین است.‏ او به خاک می‌افتد،‏ و به یَهُوَه دعا می‌کند:‏ ‹چرا اجازه داده‌ای این اتفاق برای ما بیافتد؟‏›‏

یَهُوَه جواب می‌دهد:‏ ‹برخیز!‏ اسرائیل گناه ورزیده است.‏ آنها بعضی از چیزهایی را که باید نابود می‌شد،‏ یا به خِیمِهٔ یَهُوَه داده می‌شد برداشته‌اند.‏ آنها یک ردای قشنگ دزدیده‌اند و آن را پنهان کرده‌اند.‏ تا وقتی که آن ردا و کسی را که این چیزها را برداشته است نابود نکرده‌اید،‏ من شما را برکت نخواهم داد.‏› یَهُوَه می‌گوید که به یُوشَع نشان خواهد داد که آن مرد شریر کیست.‏

بنابراین یُوشَع تمام مردم را جمع می‌کند و یَهُوَه عَخان،‏ مرد بد را جدا می‌کند.‏ عَخان می‌گوید:‏ ‹گناه کرده‌ام،‏ یک ردای قشنگ و شمش طلا و چند قطعه نقره دیدم.‏ آنقدر شیفتهٔ آنها شدم که آنها را برداشتم.‏ شما آنها را چال‌شده در داخل چادرم پیدا خواهید کرد.‏›‏

وقتی این چیزها را پیدا می‌کنند و به نزد یُوشَع می‌آورند،‏ او به عَخان می‌گوید:‏ ‹چرا برای ما گرفتاری درست کردی؟‏ اکنون یَهُوَه تو را تنبیه خواهد کرد!‏› پس از گفتن آن حرف مردم عَخان و همه خانواده‌اش را سنگسار می‌کنند تا بمیرند.‏ آیا این نشان نمی‌دهد که ما هرگز نباید چیزی را که متعلق به ما نیست برداریم؟‏

سپس اسرائیل دوباره برای جنگ با عای می‌رود.‏ این بار یَهُوَه به مردمش کمک می‌کند،‏ و آنها در جنگ پیروز می‌شوند.‏

یُوشَع ۷:‏۱–‏۲۶‏؛‏ ۸:‏۱–‏۲۹‏.‏

پرسش‌ها

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی