کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • اص۰۳ ص ۸-‏۱۶
  • مطالعهٔ شمارهٔ ۳ سنجش رویدادها در مسیر زمان

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • مطالعهٔ شمارهٔ ۳ سنجش رویدادها در مسیر زمان
  • ‏«تمامی کتب»—‏اصیل و مفید است (‏مطالعهٔ شمارهٔ ۲-‏۳)‏
  • عنوان‌های فرعی
  • مطالب مشابه
  • محاسبهٔ زمان تا خلقت آدم
  • زندگی مسیح روی زمین
  • سال‌شماری در دوران رسولان
  • نحوهٔ پیدا کردن آیات در کتاب مقدّس
    موضوعات دیگر
  • نمودار زمان
    کتاب مقدّس—‏موضوع آن چیست؟‏
  • بخش اول—‏کتاب مقدس چگونه به دست ما رسیده است؟‏
    برج دیده‌بانی ۱۹۹۷
‏«تمامی کتب»—‏اصیل و مفید است (‏مطالعهٔ شمارهٔ ۲-‏۳)‏
اص۰۳ ص ۸-‏۱۶

مطالعهٔ شمارهٔ ۳ سنجش رویدادها در مسیر زمان

سنجش زمان در دوران کتاب مقدّس و بررسی وقایع مهم نوشته‌های مقدّس عبرانی و یونانی به ترتیب زمانی.‏

۱.‏ الف)‏ چه چیزی نشان می‌دهد که یَهُوَه وقت‌نگهدار دقیقی است؟‏ ب)‏ چه پیشرفت‌هایی در زمینهٔ درک گاه‌شماری رویدادهای کتاب مقدّس شده است؟‏

فرشتهٔ یَهُوَه در رؤیایی که به دانیال در خصوص «پادشاه شمال» و «پادشاه جنوب» آشکار نمود،‏ چند مرتبه از اصطلاح «وقت معین» استفاده کرد.‏ (‏دان ۱۱:‏۶،‏ ۲۷،‏ ۲۹،‏ ۳۵‏)‏ آیات دیگری نیز هستند که نشان می‌دهند یَهُوَه وقت‌نگهدار دقیقی است و مقاصد خود را در وقت معین به انجام می‌رساند.‏ (‏لو ۲۱:‏۲۴؛‏ ۱تسا ۵:‏۱،‏ ۲‏)‏ وی در کلام خود یعنی کتاب مقدّس بمراتب از «علاماتی» استفاده کرده است که ما را در تعیین مقطع زمانی رویدادهای مهم راهنمایی می‌کند.‏ در درک گاه‌شماری رویدادهای کتاب مقدّس پیشرفت بسیاری شده است.‏ تحقیقاتی که به وسیلهٔ باستان‌شناسان و دیگر افراد صورت می‌گیرد ما را قادر می‌سازد زمان رویدادهای مهم کتاب مقدّس را بسنجیم.‏ —‏ امث ۴:‏۱۸‏.‏

۲.‏ مثالی از چگونگی محاسبهٔ اعداد ترتیبی بیاور.‏

۲ اعداد ترتیبی و اصلی.‏ در مطالعهٔ قبلی (‏بندهای ۲۴ و ۲۵)‏ فرق بین اعداد ترتیبی و اصلی را آموختیم.‏ هنگام در نظر گرفتن وقایع کتاب مقدّس و هماهنگی آنها با روش‌های تاریخ‌گذاری مُدرن باید فرق این دو نوع شماره‌گذاری را به خاطر داشته باشیم.‏ برای مثال،‏ وقتی به «سال سی و هفتم اسیری یَهُویاقیم پادشاه یهودا» اشاره می‌شود عدد «سی و هفتم» ترتیبی است.‏ این عدد نشانگر ۳۶ سال کامل به علاوهٔ چند روز،‏ هفته،‏ یا ماه می‌باشد (‏که البته بستگی به مدت زمانی دارد که از پایان سال سی و ششم گذشته باشد.‏)‏ —‏ ار ۵۲:‏۳۱‏.‏

۳.‏ الف)‏ چه گزارشاتی در خصوص مشخص کردن تاریخ‌های کتاب مقدّس مفید می‌باشند؟‏ ب)‏ سال حکمرانی و سال جلوس را شرح دهید.‏

۳ سال‌های جلوس و حکمرانی.‏ کتاب مقدّس به گزارشاتی در خصوص نظام حکومت یهودا و اسرائیل،‏ و همچنین بابل و پارس اشاره می‌کند.‏ در همهٔ این پادشاهی‌ها گاه‌شماری نظام‌های حکومتی بر طبق حکمرانی پادشاهان محاسبه شده است و روش مشابهی در کتاب مقدّس نیز به کار رفته است.‏ غالباً کتاب مقدّس به مرجع مورد نظر اشاره می‌کند.‏ برای مثال می‌توان از «کتاب وقایعِ سلیمان» نام برد.‏ (‏۱پاد ۱۱:‏۴۱‏)‏ دوران حکومت یک پادشاه شامل بخشی از سال جلوس وی و در پی آن شمار کامل سال‌های حکمرانی وی می‌باشد.‏ سال‌های حکمرانی،‏ دوره‌ای بودند که پادشاه رسماً بر تخت سلطنت بود.‏ این سال‌ها از نیسان تا نیسان،‏ یا از بهار تا بهار شمرده می‌شد.‏ وقتی پادشاهی جانشین تخت سلطنتی می‌شد،‏ چند ماهی که تا ماه نیسان باقی مانده بود سال جلوس وی خوانده می‌شد،‏ زیرا وی سال حکمرانی پادشاه سابق را به اتمام می‌رساند.‏ و با اینکه بر تخت سلطنت نشسته بود،‏ سال‌های حکمرانی وی از اوّل نیسان سال بعد شمرده می‌شد.‏

۴.‏ نشان بده که چگونه می‌توان وقایع کتاب مقدّس را بر طبق سال‌های حکمرانی به ترتیب محاسبه کرد؟‏

۴ برای مثال،‏ ظاهراً سلیمان سلطنت خود را قبل از نیسان سال ۱۰۳۷ ق.‏د.‏م.‏،‏ در ضمنی که داود هنوز زنده بود،‏ آغاز کرد.‏ پس از مدت کوتاهی داود درگذشت.‏ (‏۱پاد ۱:‏۳۹،‏ ۴۰؛‏ ۲:‏۱۰‏)‏ با وجود این،‏ سال حکمرانی داود تا بهار ۱۰۳۷ ق.‏د.‏م.‏ ادامه یافت و این مدت بخشی از دوران حکومت چهل‌سالهٔ وی محسوب شد.‏ از آغاز سلطنت سلیمان تا بهار ۱۰۳۷ یک سال کامل نگذشته بود و به این دلیل به عنوان سال جلوس سلیمان به آن اشاره می‌شود،‏ ولی سال حکمرانی وی به شمار نمی‌رود،‏ زیرا در آن سال هنوز دورهٔ حکومت پدرش را به پایان می‌رسانید.‏ از این جهت،‏ اوّلین سال کامل حکمرانی سلیمان،‏ از نیسان ۱۰۳۷ ق.‏د.‏م.‏ شروع شد.‏ (‏۱پاد ۲:‏۱۲‏)‏ در نهایت،‏ گزارش شده است که سلیمان ۴۰ سال کامل سلطنت نمود.‏ (‏۱پاد ۱۱:‏۴۲‏)‏ با تشخیص تفاوت بین سال‌های حکمرانی و سال‌های جلوس می‌توان وقایع کتاب مقدّس را دقیقاً محاسبه کرد.‏a

محاسبهٔ زمان تا خلقت آدم

۵.‏ تاریخ برقراری پرستش یَهُوَه در اورشلیم چگونه معین شده است؟‏

۵ شروع کردن از یک تاریخ مبدأ.‏ تاریخ مبدأ محاسبهٔ خلقت آدم،‏ تاریخ برانداختن سلسلهٔ بابلیان به دست کورش در سال ۵۳۹ ق.‏د.‏م.‏ است.‏b او فرمان آزادی یهودیان را در اوّلین سال حکمرانی خود قبل از بهار ۵۳۷ ق.‏د.‏م.‏ صادر کرد.‏ عَزْرا ۳:‏۱ گزارش می‌دهد که بنی‌اسرائیل در ماه هفتم،‏ یعنی ماه تشری که مصادف است با سپتامبر و اکتبر،‏ در اورشلیم بودند.‏ بنابراین پاییز سال ۵۳۷ ق.‏د.‏م.‏ سال برقراری پرستش یَهُوَه در اورشلیم شمرده می‌شود.‏

۶.‏ الف)‏ چه دورهٔ نبوّت شده‌ای در پاییز سال ۵۳۷ ق.‏د.‏م.‏ به آخر رسید؟‏ ب)‏ آن دوره چه موقع می‌بایستی شروع شده باشد و شواهد موجود چگونه این نکته را نشان می‌دهند؟‏

۶ برقراری دوبارهٔ پرستش یَهُوَه در پاییز سال ۵۳۷ ق.‏د.‏م.‏ نشان به آخر رسیدن دوره‌ای نبوی بود.‏ چه دوره‌ای؟‏ «هفتاد سال» که سرزمین موعود می‌بایست «ویران» می‌ماند.‏ در این خصوص یَهُوَه همچنین گفته است:‏ «چون مدت هفتاد سال بابل سپری شود من از شما تفقّد خواهم نمود و سخنان نیکو را که برای شما گفتم انجام خواهم داد؛‏ به اینکه شما را به این مکان باز خواهم آورد.‏» (‏ار ۲۵:‏۱۱،‏ ۱۲؛‏ ۲۹:‏۱۰‏)‏ دانیال که با این نبوّت بخوبی آشنایی داشت در ایّام آخر این «هفتاد سال» به نحوی سنجیده عمل نمود.‏ (‏دان ۹:‏۱-‏۳‏)‏ «هفتاد سال» که در پاییز سال ۵۳۷ ق.‏د.‏م.‏ پایان یافت،‏ باید در پاییز سال ۶۰۷ ق.‏د.‏م.‏ شروع شده باشد.‏ شواهد موجود به این نکته اشاره می‌کند.‏ در اِرْمیا باب ۵۲ می‌توان شرح رویداد بسیار مهم محاصرهٔ اورشلیم،‏ رخنه کردن بابلیان و به اسارت در آمدن صِدِقیّای پادشاه را در سال ۶۰۷ ق.‏د.‏م.‏ خواند.‏ سپس آیهٔ ۱۲ می‌گوید:‏ «در روز دهم ماه پنجم» یعنی روز دهم ماه آب (‏که مصادف ژوئیه و اوت می‌شود)‏،‏ بابلیان معبد و شهر را سوزانیدند.‏ با این وصف،‏ این واقعه هنوز نقطهٔ آغاز «هفتاد سال» نبود.‏ زیرا پادشاه بابل جَدَلْیا را حاکم مناطق یهودی‌نشین نمود و بدین طریق حکمرانی یهودی تا حدّی هنوز پابرجا ماند.‏ در «ماه هفتم» جَدَلْیا و برخی دیگر به قتل رسیدند و باقی‌ماندگان یهودی از ترس به مصر فرار کردند.‏ پس در اصل تقریباً از اوّل ماه اکتبر ۶۰۷ ق.‏د.‏م.‏ است که زمین «ویران ماند .‏ .‏ .‏ تا هفتاد سال سپری شد.‏» —‏ ۲پاد ۲۵:‏۲۲-‏۲۶؛‏ ۲توا ۳۶:‏۲۰،‏ ۲۱‏.‏

۷.‏ الف)‏ چگونه می‌توان سال‌هایی را که پس از مرگ سلیمان به تقسیم پادشاهی منجر شدند محاسبه کرد؟‏ ب)‏ نبوّت حِزْقِیال چگونه از این نکته حمایت می‌کند؟‏

۷ از ۶۰۷ ق.‏د.‏م.‏ تا ۹۹۷ ق.‏د.‏م.‏ در محاسبهٔ این دوره به عقب،‏ یعنی از سقوط اورشلیم تا زمان تجزیهٔ سلطنت پس از مرگ سلیمان،‏ با مشکلات زیادی روبرو می‌شویم.‏ با وجود این،‏ مقایسهٔ حکمرانی‌های پادشاهان اسرائیل و یهودا بر طبق گزارشات اوّل و دوّم پادشاهان به ما نشان می‌دهد که این دوره ۳۹۰ سال بوده است.‏ مدرک محکمی که صحت شمارهٔ این سال‌ها را تأکید می‌کند نبوّت حِزْقِیال ۴:‏۱-‏۱۳ است.‏ این نبوّت به زمانی اشاره می‌کند که اورشلیم مغلوب می‌شد و ساکنانش به اسارت امّت‌ها درمی‌آمدند.‏ این واقعه در سال ۶۰۷ ق.‏د.‏م.‏ روی داد.‏ بنابراین ۴۰ سالی که در خصوص یهودا عنوان شده بود با نابودی اورشلیم خاتمه یافت.‏ ۳۹۰ سالی که در خصوص اسرائیل عنوان شده بود با نابودی سامره پایان نپذیرفت زیرا این واقعه مدت‌ها قبل از نبوّت حِزْقِیال روی داده بود و نبوّت بوضوح به محاصره و نابودی اورشلیم اشاره می‌کند.‏ بدین ترتیب،‏ «گناه خاندان اسرائیل» نیز در سال ۶۰۷ ق.‏د.‏م.‏ منقضی شد.‏ با محاسبهٔ این تاریخ می‌بینیم که این دورهٔ ۳۹۰ ساله در ۹۹۷ ق.‏د.‏م.‏ آغاز شد.‏ در آن سال یَرُبعام پس از مرگ سلیمان،‏ خانهٔ داود را تقسیم نمود و «اسرائیل را از پیروی خداوند برگردانیده،‏ ایشان را مرتکب گناه عظیم ساخت.‏» —‏ ۲پاد ۱۷:‏۲۱‏.‏

۸.‏ الف)‏ چگونه سال‌ها تا زمان خروج از مصر محاسبه شده‌اند؟‏ ب)‏ چه تغییری در این زمان تاریخ‌های کتاب مقدّس را تحت تأثیر قرار می‌دهد؟‏

۸ از ۹۹۷ ق.‏د.‏م.‏ تا ۱۵۱۳ ق.‏د.‏م.‏ از آنجا که ۴۰ سال حکومت سلیمان در بهار ۹۹۷ ق.‏د.‏م.‏ پایان یافت اوّلین سال حکومتی وی می‌بایستی در بهار سال ۱۰۳۷ ق.‏د.‏م.‏ شروع شده باشد.‏ (‏۱پاد ۱۱:‏۴۲‏)‏ گزارش کتاب مقدّس در اوّل پادشاهان ۶:‏۱ می‌گوید که سلیمان در ماه دوّم از سال چهارم سلطنت خویش شروع به ساختن خانهٔ یَهُوَه در اورشلیم نمود.‏ پس ۳ سال و یک ماه کامل از شروع پادشاهی‌اش می‌گذشت،‏ در نتیجه تاریخ شروع ساختمان معبد از آوریل تا مه سال ۱۰۳۴ ق.‏د.‏م.‏ می‌باشد.‏ به علاوه،‏ همین آیه می‌گوید که هنگام این واقعه «چهارصد و هشتاد سال از خروج بنی‌اسرائیل از زمین مصر» می‌گذشت.‏ این ۴۸۰ سال ترتیبی هستند و در واقع به معنی ۴۷۹ سال کامل می‌باشند.‏ پس با اضافه کردن ۴۷۹ سال به ۱۰۳۴ به سال ۱۵۱۳ ق.‏د.‏م.‏ به عنوان سالی که اسرائیل از مصر بیرون آمد می‌رسیم.‏ بند ۱۹ فصل ۲ توضیح می‌دهد که از سال ۱۵۱۳ ق.‏د.‏م.‏ ماه اَبیب (‏نیسان)‏ برای اسرائیلیان به منزلهٔ «اوّل از ماه‌های سال» اسرائیلیان به شمار آمد (‏خرو ۱۲:‏۲‏)‏ و آن سال قبلی که با ماه تشری پاییز شروع می‌شد ادامه داده شده بود.‏ «دایرة‌المعارف جدید شَف‌هِرتسوگ علم دین،‏» (‏انگل‍.‏)‏،‏ چاپ ۱۹۵۷،‏ جلد دوازدهم،‏ صفحهٔ ۴۷۴ می‌گوید:‏ «محاسبهٔ سال‌های حکمرانی پادشاهان بر اساس سالی است که در بهار آغاز شده است و مطابق روشی است که بین بابلیان رواج داشت.‏» هرگاه آغاز سال از پاییز به بهار تغییر می‌یافت این تغییر دوره‌های کتاب مقدّس را نیز در بر می‌گرفت و باعث می‌شد که شش ماه در شمارش تاریخ وقایع کم و زیاد شود.‏

۹.‏ الف)‏ چگونه محاسبات به سالی می‌رسند که عهد ابراهیمی اعتبار یافت؟‏ ب)‏ ۲۱۵ سال اوّل چگونه توجیه شده‌اند؟‏ پ)‏ ابراهیم هنگام گذر از رودخانهٔ فرات به قصد کنعان چند سال داشت؟‏

۹ از ۱۵۱۳ ق.‏د.‏م.‏ تا ۱۹۴۳ ق.‏د.‏م.‏ موسی در خروج ۱۲:‏۴۰،‏ ۴۱ گزارش می‌دهد که «توقف بنی‌اسرائیل که در مصر کرده بودند،‏ چهارصد و سی سال بود.‏» از ساختار جمله در زبان عبرانی معلوم است که همهٔ این «توقف» در مصر نبوده است.‏ این زمان‌بندی از عبور ابراهیم از فرات به مقصد کنعان شروع شد و در همان زمان عهد یَهُوَه با ابراهیم اعتبار پیدا نمود.‏ ۲۱۵ سال از این «توقف» در کنعان و به همین مقدار نیز در مصر گذشت و در سال ۱۵۱۳ ق.‏د.‏م.‏،‏ اسرائیل کاملاً از کنترل و نفوذ مصر آزاد شد و استقلال پیدا کرد.‏c پاورقی «ترجمهٔ دنیای جدید» (‏انگل‍.‏)‏،‏ در خصوص خروج ۱۲:‏۴۰ نشان می‌دهد که ترجمهٔ یونانی «سَبْعینی» (‏سِپتواِجی‍نْ‍ت‏)‏ در متن عبرانی‌ای که از نسخهٔ ماسورائی نیز قدیمی‌تر است،‏ پس از کلمهٔ «مصر،‏» در آن نسخه نوشته شده است «و در سرزمین کنعان.‏» اسفار خمسهٔ سامری نیز با این نسخه شباهت دارند.‏ غَلاطیان ۳:‏۱۷ نیز که به ۴۳۰ سال اشاره می‌کند تأکید می‌نماید که این مدت زمان با معتبر شدن عهد ابراهیمی،‏ هنگامی که ابراهیم از فرات به مقصد کنعان گذر نمود،‏ شروع شده است.‏ این واقعه سال ۱۹۴۳ ق.‏د.‏م.‏ روی داد هنگامی که ابراهیم ۷۵ ساله بود.‏ —‏ پیدا ۱۲:‏۴‏.‏

۱۰.‏ چه مدرک دیگری ترتیب وقایع تاریخی زمان ابراهیم را حمایت می‌کند؟‏

۱۰ مدرک دیگری که بر توضیح بالا صحه می‌گذارد در اَعمال ۷:‏۶ آمده است که در خصوص ذریّت ابراهیم می‌گوید به مدت ۴۰۰ سال مورد اذیّت و آزار قرار گرفته‌اند.‏ از آنجا که یَهُوَه در سال ۱۵۱۳ ق.‏د.‏م.‏،‏ اسرائیلیان را از زیر یوغ مصر رهایی بخشید پس آغاز این اذیّت و آزار در سال ۱۹۱۳ ق.‏د.‏م.‏ بوده است.‏ در آن موقع ۵ سال از متولد شدن اسحاق می‌گذشت،‏ روزی که اسحاق از شیر گرفته شد و اسماعیل به وی «خندید.‏» —‏ پیدا ۱۵:‏۱۳؛‏ ۲۱:‏۸،‏ ۹‏.‏

۱۱.‏ کتاب مقدّس چگونه در مسیر زمان ما را تا زمان طوفان نوح بازمی‌گرداند؟‏

۱۱ از ۱۹۴۳ ق.‏د.‏م.‏ تا ۲۳۷۰ ق.‏د.‏م.‏ آموختیم که ابراهیم هنگام ورود به کنعان در سال ۱۹۴۳ ق.‏د.‏م.‏ هفتاد و پنج ساله بود.‏ حالا می‌توان سیر زمان را تا دوران نوح محاسبه کرد.‏ این کار را می‌توان با زمان‌بندی‌هایی انجام داد که در پیدایش ۱۱:‏۱۰ تا ۱۲:‏۴ در اختیار ما گذاشته شده‌اند.‏ این محاسبات که جمعاً ۴۲۷ سال است به ترتیب ذیل می‌باشند:‏

از آغاز طوفان تا تولد اَرْفَکْشاد ۲ سال

سپس تا تولد شالِح ۳۵ ʺ

تا تولد عابِر ۳۰ ʺ

تا تولد فالِج ۳۴ ʺ

تا تولد رَعُو ۳۰ ʺ

تا تولد سَرُوْج ۳۲ ʺ

تا تولد ناحور ۳۰ ʺ

تا تولد تارَح ۲۹ ʺ

تا مرگ تارَح،‏ وقتی

ابراهیم ۷۵ ساله بود ۲۰۵ ʺ

جمعاً ۴۲۷ سال

با اضافه کردن ۴۲۷ سال به ۱۹۴۳ ق.‏د.‏م.‏ به سال ۲۳۷۰ ق.‏د.‏م.‏ می‌رسیم.‏ بنابراین جدول زمان‌بندی کتاب مقدّس به ما نشان می‌دهد که طوفان نوح در سال ۲۳۷۰ ق.‏د.‏م.‏ شروع شد.‏

۱۲.‏ تا خلقت آدم چه زمان‌بندی‌ای وجود دارد؟‏

۱۲ از ۲۳۷۰ ق.‏د.‏م.‏ تا ۴۰۲۶ ق.‏د.‏م.‏ وقتی در مسیر زمان عقب‌تر برگردیم،‏ می‌بینیم که کتاب مقدّس مدت زمان بین طوفان نوح و خلقت آدم را معین نموده است.‏ این مدت با آیاتی که در پیدایش ۵:‏۳-‏۲۹ و ۷:‏۶،‏ ۱۱ آمده‌اند مشخص شده است.‏ به خلاصهٔ این زمان‌بندی که در زیر آمده است توجه نمایید:‏

از خلقت آدم تا تولد شِیث ۱۳۰ سال

سپس تا تولد اَنوش ۱۰۵ ʺ

تا تولد قِینان ۹۰  ʺ

تا تولد مَهَلَلْئیل ۷۰  ʺ

تا تولد یارَد ۶۵  ʺ

تا تولد خَنوخ ۱۶۲ ʺ

تا تولد مَتوشالَح ۶۵  ʺ

تا تولد لَمَک ۱۸۷ ʺ

تا تولد نوح ۱۸۲ ʺ

تا طوفان ۶۰۰ ʺ

جمعاً ۱۶۵۶ سال

با جمع ۱۶۵۶ سال به تاریخ قبلی یعنی ۲۳۷۰ ق.‏د.‏م.‏ به سال ۴۰۲۶ ق.‏د.‏م.‏ می‌رسیم که سال خلقت آدم است.‏ از آنجا که اغلب تقویم‌های دوران باستان از پاییز شروع می‌شدند احتمال دارد که خلقت آدم نیز در پاییز بوده باشد.‏

۱۳.‏ الف)‏ تاریخ بشر بر زمین چقدر قدمت دارد؟‏ ب)‏ چرا این مدت با طول روز آرامی خدا مطابقت نمی‌کند؟‏

۱۳ این موضوع امروزه چه اهمیتی دارد؟‏ در چاپ اوّل کتاب «تمامی نوشته‌های مقدّس از الهام خدا و مفید است» (‏انگل‍.‏)‏،‏ که در سال ۱۹۶۳ منتشر شده بود و این جزوه از آن گرفته شده است،‏ این سؤال مطرح شده بود:‏ «آیا فرا رسیدن سال ۱۹۶۳ به مفهوم گذشت ۵۹۸۸ سال از ‹روزی› است که یَهُوَه ‹از همهٔ کار خود آرام گرفته است›؟‏ (‏پیدا ۲:‏۳‏)‏ خیر،‏ زیرا خلقت آدم مصادف با آغاز روز آرامی یَهُوَه نیست.‏ به نظر می‌آید که یَهُوَه در پی خلقت آدم و در ادامهٔ روز ششم خلقت هنوز به خلقت خود در خصوص حیوانات و پرندگان ادامه داده است.‏ همچنین او وظیفهٔ نامیدن حیوانات را به آدم سپرد که مستلزم زمان بود و بالاخره خدا حوّا را خلق کرد.‏ (‏پیدا ۲:‏۱۸-‏۲۲‏؛‏ پاورقی آیهٔ ۱۹ در ترجمهٔ دنیای جدید انگلیسی،‏ نشر سال ۱۹۵۳ ملاحظه شود)‏ مدت زمانی را که از خلقت آدم تا پایان ‹روز ششم› گذشته است باید از ۵۹۸۸ سال کم کنیم تا طول زمان را از شروع ‹روز هفتم› تا سال ۱۹۶۳ به دست آوریم.‏ برای محاسبهٔ وقایعی که قرار است در آینده روی دهند استفاده از گاه‌شماری وقایع کتاب مقدّس بی‌فایده است.‏ —‏ مت ۲۴:‏۳۶‏.‏»‏d

۱۴.‏ چرا گزارش کتاب مقدّس در خصوص منشأ بشر به فرضیات و تئوری‌های بشری ترجیح داده می‌شود؟‏

۱۴ در مورد ادعاهای علمی که می‌گویند بشر صدهاهزار یا حتی میلیون‌ها سال روی زمین می‌زیسته چه می‌توان گفت؟‏ برخلاف رویدادهای کتاب مقدّس که می‌توان آنها را با استناد به گزارشات آن ثابت کرد،‏ برای اثبات این ادعاهای علمی هیچ گونه مدارک مکتوبی در دست نیست.‏ تاریخ‌های باورنکردنی‌ای که به «انسان‌های ماقبل تاریخ» نسبت داده می‌شود بر حسب تصوراتی است که نمی‌توان ثابت نمود.‏ در واقع،‏ مدارک تاریخی و باستان‌شناسی موجود و زمان آنها فقط به چند هزار سال پیش برمی‌گردد.‏ زمین شاهد تغییرات و دگرگونی‌های بسیاری همچون طوفان نوح شده است.‏ این دگرگونی‌ها قشر سنگ‌ها و فسیل‌های ته‌نشین شده را به هم ریخته است.‏ به این دلیل اظهارنظرهای علمی در خصوص تاریخ‌های قبل از طوفان بسیار موهوم می‌باشند.‏e برخلاف همهٔ فرضیات و تئوری‌های ضدونقیض بشر،‏ کتاب مقدّس از طریق گزارشات دقیق و هماهنگ با منطق و استدلال منشأ بشر را شرح داده،‏ با دقت تاریخ امّت برگزیدهٔ یَهُوَه را گزارش می‌کند.‏

۱۵.‏ مطالعهٔ کتاب مقدّس باید چه تأثیری بر ما داشته باشد؟‏

۱۵ مطالعهٔ کتاب مقدّس و تأمل کردن بر کارهای وقت‌نگهدار اعظم،‏ یَهُوَه خدا،‏ باید به ما احساس تواضع ببخشد.‏ در مقایسه با قادر مطلق یَهُوَه خدا،‏ که هزاران سال پیش شروع به خلقت شگفت‌انگیز خود نمود،‏ انسان فانی بسیار ناچیز است.‏ کتاب مقدّس بسادگی می‌گوید که:‏ «در ابتدا،‏ خدا آسمان‌ها و زمین را آفرید.‏» —‏ پیدا ۱:‏۱‏.‏

زندگی مسیح روی زمین

۱۶.‏ الف)‏ چهار انجیل به چه ترتیب نوشته شده‌اند؟‏ ب)‏ چگونه می‌توان به تاریخ آغاز خدمت عیسی پی‌برد؟‏ پ)‏ در انجیل‌های مختلف چه ترتیبی نگه داشته شده است و در گزارش یوحنّا چه چیزی قابل توجه است؟‏

۱۶ ظاهراً چهار گزارش الهامی در خصوص زندگی عیسی بر زمین به این ترتیب نوشته شده‌اند:‏ متّیٰ (‏حدوداً سال ۴۱ د.‏م.‏)‏،‏ لوقا (‏حدوداً بین سال‌های ۵۶-‏۵۸ د.‏م.‏)‏،‏ مَرقُس (‏حدوداً بین سال‌های ۶۰-‏۶۵ د.‏م.‏)‏،‏ و یوحنّا (‏حدوداً سال ۹۸ د.‏م.‏)‏.‏ همانطور که در فصل قبلی توضیح داده شد،‏ با استفاده از اطلاعاتی که در لوقا ۳:‏۱-‏۳ آمده است،‏ همراه با تاریخ ۱۴ د.‏م.‏ برای شروع سلطنت سزار تیبریوس،‏ به سال ۲۹ د.‏م.‏ می‌رسیم که آغاز خدمت استثنایی عیسی بر زمین است.‏ با وجود اینکه وقایع گزارش شده در متّیٰ اکثراً بر حسب ترتیب تاریخی نیست،‏ در اغلب مواقع سه کتاب دیگر ظاهراً وقایع را به ترتیب گزارش نموده‌اند.‏ گزارش یوحنّا که ۳۰ سال پس از نوشته شدن سه گزارش دیگر به تحریر در آمده است،‏ به وقایع مهمی که مکمل تاریخ است اشاره می‌کند؛‏ وقایعی که سه گزارشگر دیگر به آنها اشاره نکرده‌اند.‏ بخصوص،‏ شرح واضح یوحنّا از چهار عید فِصَح که مسیح در طی خدمت خود روی زمین برگزار نمود تصدیق می‌کند که مسیح سه سال و نیم یعنی تا اواخر سال ۳۳ د.‏م.‏ خدمت نموده است.‏f —‏ یو ۲:‏۱۳؛‏ ۵:‏۱؛‏ ۶:‏۴؛‏ ۱۲:‏۱ و ۱۳:‏۱‏.‏

۱۷.‏ چه شواهد دیگری برای تعیین تاریخ مرگ عیسی وجود دارد؟‏

۱۷ شواهد دیگری برای مرگ عیسی در سال ۳۳ د.‏م.‏ وجود دارد.‏ بر طبق شریعت موسی،‏ ۱۵ نیسان قطع نظر از اینکه کدام روز هفته بود همیشه سَبَّت بخصوصی محسوب می‌شد.‏ وقتی با این روز سَبَّت معمولی همزمان می‌گشت،‏ آن روز،‏ سَبَّت بزرگ خوانده می‌شد.‏ یوحنّا ۱۹:‏۳۱ نشان می‌دهد که روز پس از مرگ عیسی سَبَّت بزرگ بود.‏ پس می‌توان نتیجه گرفت که مرگ عیسی روز جمعه رخ داد.‏ نه سال ۳۱ و نه سال ۳۲،‏ بلکه فقط در سال ۳۳ د.‏م.‏ بود که ۱۴ نیسان مصادف با روز جمعه بود.‏ بنابراین مرگ عیسی می‌بایستی در روز ۱۴ نیسان ۳۳ د.‏م.‏ بوده باشد.‏g

۱۸.‏ الف)‏ دانیال در خصوص ۶۹ «هفته» چه نبوّت نمود؟‏ ب)‏ بر طبق نوشتهٔ نَحَمِیا این دوره چه وقت آغاز شد؟‏ پ)‏ چگونه می‌توانیم تاریخ آغاز سلطنت اَرْتَحْشَسْتا را تعیین کنیم؟‏

۱۸ هفتادمین «هفته،‏» ۲۹-‏۳۶ د.‏م.‏ ویژگی‌های زمان‌بندی خدمت عیسی در دانیال ۹:‏۲۴-‏۲۷ نیز آمده است.‏ در این آیات گذر ۶۹ هفتهٔ سالی (‏۴۸۳ سال)‏ «به جهت تعمیر نمودن و بنا کردن اورشلیم تا (‏ظهور)‏ مسیح رئیس» نبوّت شده است.‏ بر طبق نَحَمِیا ۲:‏۱-‏۸ این کلام در «سال بیستم اَرْتَحْشَسْتا» پادشاه فارس واقع شد.‏ اَرْتَحْشَسْتا سلطنت خود را چه موقع آغاز نمود؟‏ خشایارشا،‏ پدر اَرْتَحْشَسْتا که قبل از وی پادشاه بود در اواخر سال ۴۷۵ ق.‏د.‏م.‏ درگذشت.‏ به این دلیل سال جلوس اَرْتَحْشَسْتا (‏اردشیر)‏ در سال ۴۷۵ ق.‏د.‏م.‏ آغاز شد.‏ مراجع یونانی،‏ فارسی و بابلی بر این نکته شدیداً تأکید می‌کنند.‏ برای مثال،‏ تاریخدان یونانی به نام توسیدید (‏که به دلیل صحت نوشته‌هایش معروف شده است)‏ نوشته است که اَرْتَحْشَسْتا «تازه به تخت نشسته بود» وقتی زمامدار یونانی به نام تمیستوکلس به سرزمین فارس فرار کرد.‏ دیگر تاریخدان یونانی در قرن اول ق.‏د.‏م.‏،‏ دیودوروس سیکولوس بود که به ما کمک می‌کند تاریخ درگذشت تمیستوکلس را در زمان ۴۷۰-‏۴۷۱ ق.‏د.‏م.‏ معین کنیم.‏ تمیستوکلس پس از فرار از کشورش از اَرْتَحْشَسْتا پادشاه تقاضا نمود تا به وی اجازه دهد زبان فارسی را قبل از آمدن به حضورش برای مدت یکسال مطالعه کند.‏ تقاضای وی برآورده شد.‏ پس استقرار تمیستوکلس در سرزمین فارس نمی‌توانست پس از سال ۴۷۲ ق.‏د.‏م.‏ بوده باشد و به این دلیل می‌توان گفت که زمان رسیدن وی به آنجا سال ۴۷۳ ق.‏د.‏م.‏ بوده است.‏ در آن زمان اَرْتَحْشَسْتا «تازه به تخت نشسته بود.‏»‏h

۱۹.‏ الف)‏ اگر از «سال بیستم اَرْتَحْشَسْتا» محاسبه کنیم چگونه می‌توانیم تاریخ ظهور مسیح را معین کنیم؟‏ ب)‏ نبوّت ۷۰ «هفته» چگونه با توجه به این تاریخ به انجام رسیده است؟‏

۱۹ بنابراین،‏ «سال بیستم اَرْتَحْشَسْتا» سال ۴۵۵ ق.‏د.‏م.‏ می‌شود.‏ اگر شروع کنیم به محاسبهٔ ۴۸۳ سال (‏۶۹ «هفته»)‏ بعد از این تاریخ،‏ و به یاد داشته باشیم که هنگام محاسبهٔ تقویم دوران ما سال صفری وجود نداشت،‏ به سال ۲۹ د.‏م.‏ می‌رسیم که در آن سال «مسیح رئیس» باید ظهور می‌نمود.‏ در پاییز آن سال،‏ هنگامی که عیسی تعمید گرفت و با روح‌القدس مسح گشت،‏ او مسیح شد.‏ همچنین این نبوّت نشان می‌دهد که وی «در نصف [هفتادمین] هفته قربانی و هدیه را موقوف خواهد کرد.‏» هنگامی که عیسی خود را قربانی نمود قربانی‌های یهودیان اعتبار خود را از دست داد.‏ با محاسبهٔ «نصف» این «هفته» سالی یعنی سه سال و نیم،‏ به بهار سال ۳۳ د.‏م.‏ می‌رسیم،‏ وقتی که عیسی کشته شد.‏ با وجود این،‏ «او با اشخاص بسیار .‏ .‏ .‏ عهد را استوار خواهد ساخت» تا هفتاد هفته خاتمه پیدا کند.‏ این نشان می‌دهد که یَهُوَه نسبت به یهودیان نظر لطف بخصوصی داشت و برای هفت سال یعنی از سال ۲۹ د.‏م.‏ تا ۳۶ د.‏م.‏ همواره عهد خود را با آنها نگه داشت.‏ از گرویدن کُرنیلیوس در سال ۳۶ د.‏م.‏ به مسیحیت می‌توان به این موضوع پی‌برد که پس از سپری شدن این زمان برای غیریهودیان نامختون طریق پیوستن به اسرائیل روحانی میسر شد.‏i —‏ اعما ۱۰:‏۳۰-‏۳۳،‏ ۴۴-‏۴۸؛‏ ۱۱:‏۱‏.‏

سال‌شماری در دوران رسولان

۲۰.‏ تاریخ غیرمذهبی توأم با گزارش کتاب مقدّس در محاسبهٔ زمان مرگ هیرودیس و رویدادهای پس از آن چه کمکی می‌کند؟‏

۲۰ سال‌های بین ۳۳ د.‏م.‏ و ۴۹ د.‏م.‏ سال ۴۴ د.‏م.‏ برای سال‌شماری وقایع آن دوران بسیار سودمند است.‏ بر طبق گزارش یوسفوس (‏«تاریخ باستانی یهود» انگلیسی،‏ XIX،‏ ۳۵۱ [viii،‏ ۲])‏ هیرودیس اَغْریپاس اوّل به مدت سه سال پس از جلوس امپراتور کلودیوس رومی (‏در سال ۴۱ د.‏م.‏)‏ حکومت نمود.‏ شواهد تاریخی نشان می‌دهد که این هیرودیس سال ۴۴ د.‏م.‏ درگذشت.‏j اگر به گزارش کتاب مقدّس توجه کنیم درمی‌یابیم که آغابوس درست قبل از مرگ هیرودیس،‏ «به روح» نبوّت کرد که قحطی شدیدی در راه خواهد بود و یعقوب رسول به شمشیر کشته خواهد شد و (‏در ایّام عید فطیر)‏ پِطْرُس زندانی گشته و به طور معجزه‌آسایی از زندان رهایی خواهد یافت.‏ همهٔ این رویدادها احتمالاً مصادف با سال ۴۴ د.‏م.‏ می‌باشند.‏ —‏ اعما ۱۱:‏۲۷،‏ ۲۸؛‏ ۱۲:‏۱-‏۱۱،‏ ۲۰-‏۲۳‏.‏

۲۱.‏ بر چه اساسی می‌توانیم تاریخ تقریبی اوّلین سفر میسیونری پولُس را معین کنیم؟‏

۲۱ قطحی نبوّت شده در سال ۴۶ د.‏م.‏ روی داد.‏ احتمالاً پولُس و بَرنابا در این زمان «خدمت [کمک‌رسانی] را به انجام رسانیدند.‏» (‏اعما ۱۲:‏۲۵‏)‏ ایشان پس از بازگشتشان از اَنطاکیهٔ اَرامیان توسط روح‌القدس برای اوّلین سفر میسیونری منتخب شدند تا در منطقهٔ قبرس و بسیاری از شهرهای آسیای صغیر موعظه نمایند.‏k این مسافرت احتمالاً از بهار سال ۴۷ د.‏م.‏ تا پاییز سال ۴۸ د.‏م.‏ به طول انجامید و آنان یک زمستان را در آسیای صغیر به سر بردند.‏ ظاهراً پولُس زمستان بعدی را در اَنطاکیهٔ اَرامیان سپری نمود و سپس بهار سال ۴۹ د.‏م.‏ فرا رسید.‏ —‏ اعما ۱۳:‏۱–‏۱۴:‏۲۸‏.‏

۲۲.‏ چگونه می‌توان تاریخ دو بازدید پولُس از اورشلیم را که در غَلاطیان ذکر شده است معین نمود؟‏

۲۲ گزارش غَلاطیان باب‌های ۱ و ۲ ظاهراً در ادامهٔ این گاه‌شماری می‌باشد.‏ در این گزارش پولُس از دو بازدید ویژه پس از اینکه مسیحی شد صحبت می‌کند.‏ سفر اوّل وی به اورشلیم پس از «سه سال» و سفر دوّمش به آنجا پس از «چهارده سال» صورت گرفت.‏ (‏غلا ۱:‏۱۷،‏ ۱۸؛‏ ۲:‏۱‏)‏ اگر این دو تاریخ،‏ بر حسب عادت آن دوره،‏ شمارش ترتیبی باشد،‏ و بر طبق گزارش نوکیشی پولُس در اوایل دوران رسولان صورت گرفته باشد،‏ پس ۳ سال و ۱۴ سالی که پولُس از آنها صحبت کرد به ترتیب مصادف با ۳۴-‏۳۶ د.‏م.‏ و ۳۶-‏۴۹ د.‏م.‏ می‌شود.‏

۲۳.‏ چه شواهدی حاکی از این هستند که غَلاطیان باب ۲ و اَعمال باب ۱۵‏،‏ به ملاقات پولُس از اورشلیم در سال ۴۹ د.‏م.‏ اشاره می‌کند؟‏

۲۳ سفر دوّم پولُس به اورشلیم که در غَلاطیان ذکر شده است ظاهراً در خصوص قضیهٔ ختنه بود.‏ تیطُس که در این مسافرت پولُس را همراهی نموده بود مجبور به ختنه نشده بود.‏ اگر سفر دوّم مطابق اَعمال ۱۵:‏ ۱-‏۳‏،‏ به منظور تصمیم‌گیری در خصوص ختنه بوده باشد پس سال ۴۹ د.‏م.‏ درست بین دو سفر میسیونری پولُس می‌افتد.‏ به علاوه،‏ پولُس بر طبق غَلاطیان ۲:‏۱-‏۱۰ از این موقعیت استفاده نمود تا انجیلی را که موعظه می‌کرد به جماعت اورشلیم عرضه کند تا ‹مبادا عبث بدود.‏› قاعدتاً او پس از اوّلین سفر میسیونری خود در خصوص موعظه‌ای که کرده بود گزارش داد.‏ ملاقات پولُس از اورشلیم به «الهام» بود.‏

۲۴.‏ پولُس در طی چه سال‌هایی سفر دوّم میسیونری خود را انجام داد و به چه دلیل قطعاً تا اواخر سال ۵۰ د.‏م.‏ به قُرِنتُس نرسید؟‏

۲۴ دومّین سفر میسیونری پولُس بین سال‌های ۴۹ و ۵۲ د.‏م.‏ پولُس پس از بازگشت از اورشلیم مدتی را در اَنطاکیهٔ اَرامیان سپری کرد و می‌بایستی اواخر تابستان ۴۹ د.‏م.‏ بوده باشد که به قصد آغاز دوّمین سفر خود آنجا را ترک کرد.‏ (‏اعما ۱۵:‏۳۴-‏۳۶‏)‏ اینبار مسافرت وی منطقهٔ پهناورتری را در بر می‌گرفت و به این دلیل او می‌بایستی زمستان را در آسیای صغیر سپری می‌کرد.‏ احتمالاً در بهار سال ۵۰ د.‏م.‏ بود که دعوت مَکادونیه را جواب داد و با کشتی به اروپا رفت.‏ سپس در آنجا موعظه نموده،‏ جماعت‌های جدیدی را در فیلِپّی،‏ تَسّالونیکی،‏ بیریه،‏ و اَطینا ترتیب داد.‏ پس از طی مسافتی حدود ۲۰۹۰ کیلومتر که بیشتر آن را پیاده پیموده بود،‏ در پاییز سال ۵۰ د.‏م.‏ رهسپار قُرِنتُس که در ولایت اَخائیه بود شد.‏ (‏اعما ۱۶:‏۹،‏ ۱۱،‏ ۱۲؛‏ ۱۷:‏۱،‏ ۲،‏ ۱۰،‏ ۱۱،‏ ۱۵،‏ ۱۶؛‏ ۱۸:‏۱‏)‏ طبق گزارش اَعمال ۱۸:‏۱۱‏،‏ پولُس ۱۸ ماه آنجا ماند.‏ به این ترتیب به اوایل سال ۵۲ د.‏م.‏ می‌رسیم.‏ با پایان یافتن فصل زمستان پولُس می‌توانست با کشتی از طریق اَفَسُس به قیصریه بیاید.‏ وی پس از ملاقات از جماعتی،‏ احتمالاً در اورشلیم،‏ در تابستان ۵۲ د.‏م.‏ به محل سکونت خود در اَنطاکیهٔ اَرامیان بازگشت.‏l —‏ اعما ۱۸:‏۱۲-‏۲۲‏.‏

۲۵.‏ الف)‏ کشفیات باستان‌شناسی چگونه تأیید می‌کند که پولُس از سال‌های ۵۰ تا ۵۲ د.‏م.‏ برای اوّلین بار در قُرِنتُس به سر برده است؟‏ ب)‏ اینکه اَکیلا و پَرِسْکِلّا «از ایطالیا تازه رسیده» بودند این موضوع را چگونه تأیید می‌نماید؟‏

۲۵ یک کشف باستان‌شناسی تأیید می‌کند که تاریخ اوّلین ملاقات پولُس از قُرِنتُس بین سال‌های ۵۰ تا ۵۲ د.‏م.‏ بوده است.‏ این قطعه سنگ‌نوشته‌ای است از فرمان امپراتور کلودیوس به اهالی شهر دلف در یونان.‏ این کلمات بر آن نوشته شده است «[لوکیوس یو]نیوس،‏ غالیون،‏ .‏ .‏ .‏ والی.‏» تاریخدانان قاعدتاً با هم موافقند که شمارهٔ ۲۶ که در این متن به چشم می‌خورد به تعداد مراتبی اشاره می‌کند که کلاودیوس امپراتور خوانده شده است.‏ دیگر سنگ‌نوشته‌ها نشان می‌دهند که تا قبل از اوّل اوت ۵۲ د.‏م.‏،‏ امپراتور کلاودیوس ۲۷ بار امپراتور خوانده شده بود.‏ دورهٔ والی بودن یکساله بود و با فرا رسیدن تابستان آغاز می‌شد.‏ بدین دلیل،‏ دورهٔ والی بودن غالیون ظاهراً از تابستان ۵۱ تا تابستان ۵۲ د.‏م.‏ به طول کشید.‏ «اما چون غالیون والی اَخائیه بود،‏ یهودیان یکدل شده،‏ بر سر پولُس تاخته،‏ او را پیش مَسند حاکم بردند.‏» پس از اینکه غالیون پولُس را تبرئه کرد،‏ پولُس «روزهای بسیار» در آنجا توقف نمود و سپس از راه دریا به سوریه رفت.‏ (‏اعما ۱۸:‏۱۱،‏ ۱۲،‏ ۱۷،‏ ۱۸‏)‏ همهٔ این شواهد تأیید می‌کند که توقف ۱۸ ماههٔ پولُس در قُرِنتُس در بهار ۵۲ د.‏م.‏ خاتمه یافت.‏ دیگر مبدأ موجود که در سنجش زمان کمک می‌کند گزارشی است که در خصوص رسیدن پولُس به قُرِنتُس می‌گوید:‏ پولُس «مرد یهودی اَکیلا نام را که مولدش پُنْطُس بود و از ایطالیا تازه رسیده بود و زنش [پَرِسْکِلّا] را یافت زیرا کَلُودِیُوس فرمان داده بود که همهٔ یهودیان از روم بروند.‏» (‏اعما ۱۸:‏۲‏)‏ طبق گزارش تاریخ‌نویسی در قرن پنجم،‏ به نام پاولوس اوروسیوس،‏ این حکم توسط کلاودیوس در سال نهم حکومتش یعنی ۴۹ یا اوائل ۵۰ د.‏م.‏ صادر گشت.‏ بدین ترتیب،‏ اَکیلا و پَرِسْکِلّا قبل از فرا رسیدن پاییز آن سال به قُرِنتُس رسیدند و به این دلیل پولُس توانست از پاییز ۵۰ تا بهار ۵۲ د.‏م.‏ در آنجا بماند.‏a

۲۶.‏ چه تاریخ‌هایی مراحل سوّمین سفر میسیونری پولُس را معین می‌کند؟‏

۲۶ سوّمین سفر میسیونری پولُس از ۵۲ تا ۵۶ د.‏م.‏ پولُس پس از گذر «مدتی» که در انطاکیهٔ اَرامیان به سر برد دوباره به قصد آسیای صغیر شروع به سفر نمود و احتمال می‌رود که در زمستان ۵۲-‏۵۳ د.‏م.‏ به اَفَسُس رسیده باشد.‏ (‏اعما ۱۸:‏۲۳؛‏ ۱۹:‏۱‏)‏ پولُس در وهلهٔ اوّل «سه ماه» و سپس «دو سال» را به تعلیم در اَفَسُس گذراند و آنوقت راهی مَکادونیه شد.‏ (‏اعما ۱۹:‏۸-‏۱۰‏)‏ وی بعداً به سرپرستان اَفَسُس یادآوری نمود که «سه سال» ایشان را خدمت نمود ولی این رقم احتمالاً گِرد شده است.‏ (‏اعما ۲۰:‏۳۱‏)‏ ظاهراً پولُس اَفَسُس را پس از «پَنْطیکاست،‏» اوائل سال ۵۵ د.‏م.‏ ترک نمود و طی مسافرت طولانی خود از قُرِنتُس و یونان گذر کرد و سه ماه زمستان را در آنجا گذرانید.‏ سپس به سمت شمال تا حدود فیلِپّی رفت و عید فِصَح ۵۶ د.‏م.‏ را در آنجا گذرانید.‏ سپس از طریق دریا به تروآس و میلیتُس رفت و از آنجا به قیصریه و بعد به اورشلیم عزیمت نمود و پَنْطیکاست ۵۶ د.‏م.‏ را در آنجا گذراند.‏b —‏ ۱قر ۱۶:‏۵-‏۸؛‏ اعما ۲۰:‏۱-‏۳،‏ ۶،‏ ۱۵،‏ ۱۶؛‏ ۲۱:‏۸،‏ ۱۵-‏۱۷‏.‏

۲۷.‏ تاریخ سلسله وقایعی را که با پایان اوّلین اسارت پولُس در روم ختم شد معین کن؟‏

۲۷ سال‌های پایانی،‏ از ۵۶ تا ۱۰۰ د.‏م.‏ پولُس اندکی پس از رسیدن به اورشلیم دستگیر شد.‏ از آنجا به قیصریه برده شد و تا زمانی که فَستوس جانشین فِلیکْس والی شد،‏ یعنی برای دو سال در بازداشت ماند.‏ (‏اعما ۲۱:‏۳۳؛‏ ۲۳:‏۲۳-‏۳۵؛‏ ۲۴:‏۲۷‏)‏ تاریخ آمدن فَستوس و متعاقب آن ترک پولُس به قصد روم ظاهراً سال ۵۸ د.‏م.‏ می‌باشد.‏c پس از غرق شدن کشتی،‏ پولُس زمستان را در مَلِیطَه به سر برد و در ۵۹ د.‏م.‏ سفر وی خاتمه یافت.‏ آنطور که گزارش شده است وی در روم در اسارت ماند و به مدت دو سال تا ۶۱ د.‏م.‏ در آنجا به موعظه و تعلیم مشغول بود.‏ —‏ اعما ۲۷:‏۱؛‏ ۲۸:‏۱،‏ ۱۱،‏ ۱۶،‏ ۳۰،‏ ۳۱‏.‏

۲۸.‏ قاعدتاً آخرین وقایع زندگی پولُس مصادف با چه زمانی می‌باشد؟‏

۲۸ با وجود اینکه گزارش کتاب اَعمال رسولان به اینجا ختم می‌شود ولی شواهد دیگر نشان می‌دهد که وی پس از رهایی از بند به فعالیت میسیونری خود ادامه داده،‏ به کرِیت،‏ یونان و سپس مقدونیه رفته است.‏ معلوم نیست که وی تا اسپانیا رفته است یا خیر.‏ به احتمال زیاد وی در سال ۶۵ د.‏م.‏،‏ به دست نِرون اندکی پس از آخرین دستگیری‌اش در روم به شهادت رسید.‏ در تاریخ آمده است که در ماه ژوئیه ۶۴ د.‏م.‏ شهر روم را آتش بزرگی فرو گرفت و پس از آن آتش غضب نِرون با سیل آزار و اذیت بر مسیحیان فرو ریخت.‏ قاعدتاً اسارت و به زنجیر کشیده شدن پولُس و قتل وی مصادف با این دوره می‌باشد.‏ —‏ ۲تیمو ۱:‏۱۶؛‏ ۴:‏۶،‏ ۷‏.‏

۲۹.‏ دوران رسولان چه موقع به پایان رسید و آخرین کتاب‌هایی که در این دوره نگاشته شدند کدام بودند؟‏

۲۹ یوحنّای رسول پنج نامهٔ خود را در خاتمهٔ دوره‌ای نوشت که مملو از زجر و شکنجه‌هایی بود که باعث و بانی آنها دومیتیانوس امپراتور بود.‏ گفته شده است که در سه سال آخر حکمرانی‌اش که از ۸۱ تا ۹۶ د.‏م.‏ طول کشید،‏ مانند دیوانگان رفتار می‌نمود.‏ هنگامی که یوحنّا در ۹۶ د.‏م.‏ در جزیرهٔ پَطْمُس در تبعید به سر می‌برد کتاب مکاشفه را نگاشت.‏d پس از آزادی‌اش از تبعید انجیل یوحنّا و سه نامهٔ خود را نوشت.‏ در این دوره وی در اَفَسُس یا حوالی آن به سر می‌برد.‏ این آخرین رسول حدوداً در سال ۱۰۰ د.‏م.‏ وفات یافت.‏

۳۰.‏ بررسی گاه‌شماری کتاب مقدّس چه فوایدی دارد؟‏

۳۰ این بررسی به ما نشان داد که اگر وقایعی را که در تاریخ ذکر شده‌اند با گاه‌شماری و نبوّت‌های کتاب مقدّس مقایسه کنیم به ما کمک می‌کند تا وقایع کتاب مقدّس را با دقت بیشتری در مسیر زمان معین کنیم.‏ هماهنگی گاه‌شماری کتاب مقدّس اطمینان ما را نسبت به اینکه نوشته‌های مقدّس کلام خداست،‏ بیشتر می‌کند.‏

‏[پاورقی‌ها]‏

a  هنگام مطالعهٔ این فصل پیشنهاد می‌شود به کتاب «بینش بر نوشته‌های مقدّس» (‏انگل‍.‏)‏،‏ جلد اوّل،‏ صفحات ۴۵۸-‏۴۶۷ مراجعه کنید.‏

b  مطالعهٔ شمارهٔ ۲،‏ بندهای ۲۸ و ۲۹.‏

c  از گذر ابراهیم از رودخانهٔ فرات تا به دنیا آمدن اسحاق ۲۵ سال گذشت؛‏ تا تولد یعقوب ۶۰ سال؛‏ یعقوب ۱۳۰ ساله بود که به مصر رفت.‏ —‏ پیدا ۱۲:‏۴؛‏ ۲۱:‏۵؛‏ ۲۵:‏۲۶؛‏ ۴۷:‏۹‏.‏

d  در سال ۱۹۹۰،‏ این تفاوت باید از ۶۰۱۵ سال کم شود.‏

e  «بیدار شوید!‏» (‏انگل‍.‏)‏،‏ ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۶،‏ صفحات ۱۷-‏۲۷؛‏ ۸ آوریل ۱۹۷۲،‏ صفحات ۵-‏۲۰.‏

f  «بینش بر نوشته‌های مقدّس» (‏انگل‍.‏)‏،‏ جلد دوّم،‏ صفحات ۵۷-‏۵۸.‏

g  برج دیده‌بانی،‏ ۱۹۷۶ (‏انگل‍.‏)‏،‏ ص ۲۴۷؛‏ ۱۹۵۹ (‏انگل‍.‏)‏،‏ صفحات ۴۸۹-‏۴۹۲.‏

h  «بینش بر نوشته‌های مقدّس» (‏انگل‍.‏)‏،‏ جلد دوّم،‏ صفحات ۶۱۴-‏۶۱۶.‏

i  «بینش بر نوشته‌های مقدّس» (‏انگل‍.‏)‏،‏ جلد دوّم،‏ صفحات ۸۹۹-‏۹۰۴.‏

j  «دایرة‌المعارف جدید بریتانیکا» (‏انگل‍.‏)‏،‏ چاپ ۱۹۸۷،‏ جلد پنجم،‏ ص ۸۸۰.‏

k  «بینش بر نوشته‌های مقدّس» (‏انگل‍.‏)‏،‏ جلد دوّم،‏ ص ۷۴۷.‏

l  «بینش بر نوشته‌های مقدّس» (‏انگل‍.‏)‏،‏ جلد دوّم،‏ ص ۷۴۷.‏

a  «بینش بر نوشته‌های مقدّس» (‏انگل‍.‏)‏،‏ جلد اوّل،‏ صفحات ۴۷۶،‏ ۸۸۶.‏

b  «بینش بر نوشته‌های مقدّس» (‏انگل‍.‏)‏،‏ جلد دوّم،‏ ص ۷۴۷.‏

c  «فرهنگ تجزیه و تحلیل کتاب مقدّس یانگ» (‏انگل‍.‏)‏،‏ ص ۳۴۲،‏ تحت عنوان «فَستوس.‏»‏

d  «یادداشت‌هایی در خصوص کتاب مکاشفه» (‏انگل‍.‏)‏،‏ چاپ ۱۸۵۲،‏ اثر آلبرت بارْنز،‏ صفحات xxx, xxix.‏

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی