کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • دآ درس ۱۸ ص ۴۸-‏ص ۴۹ بند ۴
  • بوتهٔ شعله‌ور

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • بوتهٔ شعله‌ور
  • درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
  • مطالب مشابه
  • بوته مشتعل
    کتاب من از داستان‌های کتاب مقدّس
  • چرا موسی فرار کرد
    کتاب من از داستان‌های کتاب مقدّس
  • طریق‌های یَهُوَه را بیاموزیم
    برج دیده‌بانی ۲۰۰۵
  • موسی مردی با محبت
    برج دیده‌بانی ۲۰۱۳
لینک‌های بیشتر
درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
دآ درس ۱۸ ص ۴۸-‏ص ۴۹ بند ۴
موسی نزدیک بوتهٔ شعله‌ور

درس ۱۸

بوتهٔ شعله‌ور

موسی ۴۰ سال در مِدیان زندگی کرد.‏ او ازدواج کرد و صاحب بچه‌هایی شد.‏ یک روز،‏ وقتی نزدیک کوه سینا از گوسفندانش مراقبت می‌کرد،‏ چیزی دید که خیلی عجیب بود.‏ او دید که یک بوتهٔ خار آتش گرفته،‏ ولی نمی‌سوزد و از بین نمی‌رود!‏ وقتی موسی نزدیک شد تا ببیند دلیلش چیست،‏ صدایی از داخل بوته گفت:‏ ‹موسی!‏ نزدیک‌تر نیا!‏ کفش‌هایت را درآور،‏ چون زمینی که روی آن ایستاده‌ای مقدّس است.‏› این یَهُوَه بود که از طریق یک فرشته صحبت می‌کرد.‏

موسی ترسید و صورتش را پوشاند.‏ آن صدا گفت:‏ ‹من رنج‌های اسرائیلیان را دیده‌ام.‏ من آن‌ها را از دست مصریان نجات می‌دهم و به سرزمین خوبی می‌برم.‏ تو کسی هستی که قوم مرا رهبری می‌کنی و از مصر بیرون می‌بری.‏› به نظرت آیا موسی از این گفتهٔ خدا تعجب نکرد؟‏

موسی پرسید:‏ «اگر مردم بپرسند چه کسی مرا فرستاده،‏ چه باید بگویم؟‏» خدا گفت:‏ ‹بگو که یَهُوَه خدای ابراهیم،‏ خدای اسحاق و خدای یعقوب مرا پیش شما فرستاده است.‏› بعد موسی گفت:‏ ‹اگر مردم به من گوش ندهند،‏ آن وقت چه؟‏› یَهُوَه برای این که به موسی ثابت کند که به او کمک خواهد کرد،‏ نشانه‌ای به او داد.‏ او به موسی گفت که عصایش را به زمین بیندازد.‏ بعد،‏ آن عصا به یک مار تبدیل شد!‏ وقتی موسی دُم مار را گرفت،‏ آن مار دوباره به عصا تبدیل شد.‏ یَهُوَه گفت:‏ ‹این معجزه ثابت خواهد کرد که من تو را فرستاده‌ام.‏›‏

موسی به خدا گفت:‏ ‹من سخنران خوبی نیستم.‏› یَهُوَه این قول را به موسی داد:‏ ‹من به تو خواهم گفت که چه بگویی و برادرت هارون را برای کمک به تو می‌فرستم.‏› موسی فهمید که یَهُوَه با اوست،‏ پس همسر و پسرانش را برداشت و به طرف مصر راه افتاد.‏

‏«نگران نباشید که چه بگویید یا چطور صحبت کنید،‏ چون هر چه باید بگویید،‏ همان لحظه به شما داده خواهد شد.‏»—‏مَتّی ۱۰:‏۱۹

سؤال:‏ وقتی موسی از گوسفندانش مراقبت می‌کرد،‏ چه چیزی دید؟‏ یَهُوَه از موسی خواست که چه کار کند؟‏

خروج ۳:‏۱–‏۴:‏۲۰؛‏ اعمال ۷:‏۳۰-‏۳۶

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی