کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • دآ درس ۳۲ ص ۸۰-‏ص ۸۱ بند ۲
  • یک رهبر جدید و دو زن شجاع

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • یک رهبر جدید و دو زن شجاع
  • درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
  • مطالب مشابه
  • دو زن شجاع
    کتاب من از داستان‌های کتاب مقدّس
  • ‏«چون مادری در اسرائیل برخاستم»‏
    برج دیده‌بانی ۲۰۱۵
  • با ایثارگری،‏ یَهُوَه را جلال دهید!‏
    برج دیده‌بانی (‏برای مطالعه در جماعات)‏ ۲۰۱۷
درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
دآ درس ۳۲ ص ۸۰-‏ص ۸۱ بند ۲
باراق از دِبوره می‌خواهد که همراه او برود

درس ۳۲

یک رهبر جدید و دو زن شجاع

یوشَع بعد از این که سال‌های زیادی قوم یَهُوَه را رهبری کرد،‏ در سن ۱۱۰ سالگی مرد.‏ اسرائیلیان تا وقتی که او زنده بود،‏ یَهُوَه را پرستش می‌کردند.‏ اما بعد از مرگ یوشَع،‏ آن‌ها درست مثل کنعانیان شروع به پرستش بت‌ها کردند.‏ اسرائیلیان،‏ دیگر از یَهُوَه پیروی نکردند؛‏ برای همین،‏ او اجازه داد که یک پادشاه کنعانی به اسم یابین،‏ زندگی را برایشان سخت کند.‏ مردم به یَهُوَه التماس کردند که کمکشان کند.‏ پس یَهُوَه یک رهبر جدید به اسم باراق به آن‌ها داد.‏ باراق به مردم کمک می‌کرد که به طرف یَهُوَه برگردند.‏

دِبوره،‏ زنی که پیامبر بود،‏ از طرف یَهُوَه پیغامی برای باراق داشت.‏ برای همین،‏ از باراق خواست که پیش او برود.‏ دِبوره به باراق گفت:‏ ‹با خودت ۱۰٬۰۰۰ سرباز بردار و برای جنگ با لشکر یابین کنار رودخانهٔ قیشون برو.‏ تو در آنجا سیسِرا فرماندهٔ لشکر یابین را شکست می‌دهی.‏› باراق به دِبوره گفت:‏ ‹اگر تو با من بیایی،‏ می‌روم.‏› دِبوره گفت:‏ ‹من با تو می‌آیم.‏ اما بدان که سیسِرا به دست تو کشته نمی‌شود،‏ چون یَهُوَه گفته است که یک زن او را می‌کشد.‏›‏

باراق و لشکرش همراه دِبوره به کوه تابور رفتند تا برای جنگ آماده شوند.‏ به محض این که سیسِرا از این موضوع باخبر شد،‏ ارابه‌های جنگی و لشکرش را پایین همان کوه،‏ در دره جمع کرد.‏ دِبوره به باراق گفت:‏ ‹امروز روزی است که یَهُوَه تو را پیروز می‌کند.‏› باراق و ۱۰٬۰۰۰ سربازش از کوه پایین آمدند و به لشکر قدرتمند سیسِرا حمله کردند.‏

بعد یَهُوَه کاری کرد که آب رودخانهٔ قیشون بالا بیاید.‏ ارابه‌های جنگی سیسِرا در گِل گیر کردند.‏ سیسِرا از ارابه‌اش بیرون آمد و پا به فرار گذاشت.‏ باراق و سربازانش لشکر سیسِرا را شکست دادند،‏ اما سیسِرا فرار کرد!‏ او دوان‌دوان به چادر زنی به اسم یاعیل رسید و در آنجا مخفی شد.‏ یاعیل مقداری شیر به سیسِرا داد که بخورد و بعد یک پتو روی او انداخت.‏ آن مرد جنگجو از خستگی خوابش برد.‏ بعد یاعیل آهسته به سیسِرا نزدیک شد و میخ چادر را طوری به سرش کوبید که او مرد.‏

باراق و دِبوره در سرودی یَهُوَه را ستایش می‌کنند

باراق دنبال سیسِرا می‌گشت.‏ یاعیل از چادرش بیرون آمد و به او گفت:‏ ‹داخل چادر بیا.‏ من مردی را که دنبالش می‌گردی به تو نشان می‌دهم.‏› باراق داخل چادر رفت و دید که سیسِرا در آنجا مرده است.‏ باراق و دِبوره برای ستایش یَهُوَه سرود خواندند،‏ چون او باعث شده بود که اسرائیلیان دشمنانشان را شکست بدهند.‏ بعد از آن،‏ اسرائیلیان ۴۰ سال در صلح و آرامش زندگی کردند.‏

‏«زنانی که خبر خوش را اعلام می‌کنند،‏ آنقدر زیادند که مثل لشکری بزرگ هستند.‏»—‏مزمور ۶۸:‏۱۱

سؤال:‏ دِبوره چطور به اسرائیلیان کمک کرد؟‏ یاعیل چطور شجاعت نشان داد؟‏

داوران ۴:‏۱–‏۵:‏۳۱

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی