کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • دآ درس ۴۸ ص ۱۱۶-‏ص ۱۱۷ بند ۱
  • زنده شدن پسر یک بیوه‌زن

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • زنده شدن پسر یک بیوه‌زن
  • درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
  • مطالب مشابه
  • بیوه‌زن اهل صَرَفَه به سبب ایمانش پاداش یافت
    برج دیده‌بانی ۲۰۱۴
  • از خدای خود تسلّی و دلگرمی یافت
    از ایمانشان سرمشق بگیریم
  • از خدای خود تسلّی و دلگرمی یافت
    برج دیده‌بانی ۲۰۱۱
  • آیا همچون ایلیا وفادار خواهی بود؟‏
    برج دیده‌بانی ۱۹۹۷
لینک‌های بیشتر
درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
دآ درس ۴۸ ص ۱۱۶-‏ص ۱۱۷ بند ۱
ایلیا به دیدن یک بیوه‌زن که درحال جمع کردن چوب بود رفت

درس ۴۸

زنده شدن پسر یک بیوه‌زن

ظرف آرد و کوزهٔ روغن

در دوران خشکسالی،‏ یَهُوَه به ایلیا گفت:‏ ‹به صَرَفه برو.‏ بیوه‌زنی در آنجاست که به تو غذا خواهد داد.‏› وقتی ایلیا جلوی دروازهٔ شهر رسید،‏ بیوه‌زن فقیری را دید که چوب جمع می‌کند.‏ ایلیا از او خواهش کرد که یک لیوان آب به او بدهد.‏ وقتی آن بیوه‌زن می‌رفت که آب بیاورد،‏ ایلیا او را صدا کرد و گفت:‏ ‹لطفاً یک تکه نان هم برای من بیاور.‏› اما آن بیوه‌زن گفت:‏ ‹من هیچ نانی ندارم که به تو بدهم.‏ فقط یک کم آرد و روغن دارم که بتوانم کمی غذا برای پسرم و خودم درست کنم.‏› ایلیا به او گفت:‏ ‹یَهُوَه قول داده که اگر کمی نان برای من درست کنی،‏ آرد و روغنت تا وقتی که دوباره باران ببارد،‏ تمام نشود.‏›‏

پس آن بیوه‌زن به خانه رفت و برای پیامبر یَهُوَه نان درست کرد.‏ همانطور که یَهُوَه قول داده بود،‏ آن بیوه‌زن و پسرش در دوران خشکسالی همیشه غذا داشتند.‏ ظرف آرد و کوزهٔ روغن او همیشه پر بود.‏

بعد اتفاق وحشتناکی افتاد.‏ پسر کوچک آن بیوه‌زن طوری مریض شد که مرد.‏ مادرش با التماس از ایلیا درخواست کمک کرد.‏ ایلیا آن پسر را از بغل مادرش گرفت و به اتاقی که در طبقهٔ بالای خانهٔ او بود برد.‏ بعد او را روی تخت گذاشت و این طور دعا کرد:‏ ‹یَهُوَه،‏ لطفاً این بچه را دوباره زنده کن.‏› آیا می‌دانی چرا درخواستی که ایلیا از یَهُوَه کرد،‏ خیلی خاص بود؟‏ چون تا جایی که می‌دانیم تا آن زمان هیچ مرده‌ای زنده نشده بود.‏ علاوه بر این،‏ این بیوه‌زن و پسرش حتی اسرائیلی نبودند.‏

اما آن پسر دوباره زنده شد و شروع به نفس کشیدن کرد!‏ ایلیا به مادر او گفت:‏ ‹ببین!‏ پسرت زنده است.‏› آن بیوه‌زن خیلی خوشحال شد و به ایلیا گفت:‏ ‹من مطمئنم که تو واقعاً مرد خدا هستی،‏ چون فقط چیزی را می‌گویی که یَهُوَه به تو می‌گوید.‏›‏

ایلیا پسر رستاخیزشدهٔ بیوه‌زن را به او می‌دهد

‏«کلاغ‌ها را در نظر بگیرید:‏ آن‌ها نه می‌کارند و نه درو می‌کنند.‏ نه کاهدانی دارند و نه انباری؛‏ ولی خدا روزیِ آن‌ها را می‌دهد.‏ مگر ارزش شما خیلی بیشتر از پرنده‌ها نیست؟‏»—‏لوقا ۱۲:‏۲۴

سؤال:‏ بیوه‌زنی که در صَرَفه بود،‏ چطور اعتمادش را به یَهُوَه نشان داد؟‏ از کجا می‌دانیم که ایلیا پیامبر حقیقی خدا بود؟‏

۱پادشاهان ۱۷:‏۸-‏۲۴؛‏ لوقا ۴:‏۲۵،‏ ۲۶

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی