کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • دآ درس ۵۵ ص ۱۳۲
  • فرشتهٔ یَهُوَه از حِزِقیا محافظت کرد

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • فرشتهٔ یَهُوَه از حِزِقیا محافظت کرد
  • درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
  • مطالب مشابه
  • پاداش ایمان یک پادشاه
    نبوت اِشَعْیا،‏ نوری بر همهٔ انسانها—‏جلد اول
  • خدا به پادشاه حزقیا کمک می‌کند
    کتاب من از داستان‌های کتاب مقدّس
  • تحقق امروزی هفت شبان و هشت سَرور
    برج دیده‌بانی ۲۰۱۳
  • پوچی امید بستن به دنیا
    نبوت اِشَعْیا،‏ نوری بر همهٔ انسانها—‏جلد اول
لینک‌های بیشتر
درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
دآ درس ۵۵ ص ۱۳۲
یک فرشته به اردوگاه آشوریان حمله کرد

درس ۵۵

فرشتهٔ یَهُوَه از حِزِقیا محافظت کرد

امپراتوری آشور،‏ اسرائیل را شکست داده بود.‏ حالا سِنحاریب،‏ پادشاه آشور می‌خواست یهودا را هم شکست بدهد.‏ حتماً یادت هست که پادشاهی اسرائیل از ده طایفه تشکیل شده بود و پادشاهی یهودا از دو طایفه!‏ سِنحاریب شهرهای یهودا را یکی بعد از دیگری می‌گرفت.‏ با این حال،‏ شهری که او بیشتر از همه می‌خواست،‏ شهر اورشلیم بود.‏ اما سِنحاریب نمی‌دانست که یَهُوَه از شهر اورشلیم حفاظت می‌کند.‏

حِزِقیا که پادشاه یهودا بود،‏ پول زیادی به سِنحاریب داد تا با اورشلیم کاری نداشته باشد.‏ سِنحاریب پول‌ها را گرفت،‏ ولی بعد لشکر قدرتمندش را فرستاد تا به اورشلیم حمله کند.‏ مردمی که در شهر بودند خیلی ترسیده بودند،‏ چون آشوری‌ها نزدیک و نزدیک‌تر می‌شدند.‏ حِزِقیا به آن‌ها گفت:‏ ‹نترسید!‏ آشوری‌ها قوی هستند،‏ ولی یَهُوَه ما را از آن‌ها قوی‌تر می‌کند.‏›‏

سِنحاریب،‏ پیام‌رسانش رَبشاقی را به اورشلیم فرستاد تا با حرف‌هایش مردم را مسخره کند.‏ رَبشاقی بیرون شهر ایستاد و با صدای بلند گفت:‏ ‹یَهُوَه نمی‌تواند به شما کمک کند.‏ نگذارید حِزِقیا شما را گول بزند.‏ هیچ خدایی وجود ندارد که بتواند از شما محافظت کند و شما را از دست ما نجات بدهد.‏›‏

حِزِقیا از یَهُوَه سؤال کرد که چه کار باید بکند.‏ یَهُوَه این طور جواب داد:‏ ‹از حرف‌های رَبشاقی نترس.‏ اورشلیم به دست سِنحاریب نمی‌افتد.‏› بعد،‏ سِنحاریب چند نامه برای حِزِقیا فرستاد.‏ او در نامه‌ها نوشته بود:‏ ‹تسلیم شو!‏ یَهُوَه نمی‌تواند تو را نجات بدهد.‏› حِزِقیا دعا کرد و گفت:‏ ‹ای یَهُوَه،‏ لطفاً ما را نجات بده تا همه بدانند که فقط تو خدای حقیقی هستی.‏› یَهُوَه به او گفت:‏ ‹پادشاه آشور وارد اورشلیم نخواهد شد.‏ من از شهر خودم محافظت می‌کنم.‏›‏

سِنحاریب مطمئن بود که اورشلیم به‌زودی مال او می‌شود.‏ ولی همان شب،‏ یَهُوَه فرشته‌ای را به اردوگاه سربازان آشوری که بیرون از شهر بود،‏ فرستاد.‏ آن فرشته ۱۸۵٬۰۰۰ سرباز را کشت!‏ سِنحاریبِ پادشاه،‏ قوی‌ترین سربازانش را از دست داد.‏ او شکست خورده بود و مجبور بود که به خانه‌اش برگردد.‏ یَهُوَه همان طور که قول داده بود،‏ از حِزِقیا و شهر اورشلیم محافظت کرد.‏ اگر تو هم در اورشلیم بودی،‏ آیا به یَهُوَه اعتماد می‌کردی؟‏

‏«فرشتهٔ یَهُوَه دورتادور همهٔ اشخاص خداترس حلقه می‌زند،‏ و آن‌ها را نجات می‌دهد.‏»—‏مزمور ۳۴:‏۷

سؤال:‏ یَهُوَه چطور از شهر اورشلیم محافظت کرد؟‏ به نظرت آیا یَهُوَه از تو هم محافظت خواهد کرد؟‏

۲پادشاهان ۱۷:‏۱-‏۶؛‏ ۱۸:‏۱۳-‏۳۷؛‏ ۱۹:‏۱-‏۳۷؛‏ ۲تواریخ ۳۲:‏۱-‏۲۳

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی