کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • دآ درس ۸۵ ص ۱۹۸-‏ص ۱۹۹ بند ۱
  • عیسی مردی را در روز شَبّات شفا داد

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • عیسی مردی را در روز شَبّات شفا داد
  • درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
  • مطالب مشابه
  • برخورد فَریسیان با مردی که بینا شده بود
    عیسی—‏راه و حقیقت و حیات
  • ناباوری عمدی فریسیان
    بزرگترین انسان همهٔ اعصار
  • شفای یک نابینای مادرزاد
    بزرگترین انسان همهٔ اعصار
  • شفای کوری مادرزاد
    عیسی—‏راه و حقیقت و حیات
لینک‌های بیشتر
درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
دآ درس ۸۵ ص ۱۹۸-‏ص ۱۹۹ بند ۱
فَریسیان از مردی که قبلاً کور بود سؤالاتی کردند

درس ۸۵

عیسی مردی را در روز شَبّات شفا داد

فَریسیان از عیسی متنفر بودند و دنبال دلیلی می‌گشتند تا عیسی را دستگیر کنند.‏ آن‌ها می‌گفتند که او نباید مریضان را در روز شَبّات شفا بدهد.‏ یک روز که شَبّات بود،‏ عیسی مرد کوری را دید که در خیابان گدایی می‌کند.‏ عیسی به شاگردانش گفت:‏ ‹ببینید که قدرت خدا چطور به این مرد کمک می‌کند.‏› عیسی آب دهانش را با خاک زمین مخلوط کرد و با آن گِل درست کرد.‏ بعد گِل را به چشمان آن مرد مالید و به او گفت:‏ ‹برو و چشمانت را در حوض سیلوعام بشوی.‏› او این کار را کرد و برای اولین بار در عمرش توانست ببیند.‏

مردم خیلی شوکه شده بودند و گفتند:‏ ‹آیا این همان مردی است که می‌نشست و گدایی می‌کرد یا کسی شبیه اوست؟‏› آن مرد گفت:‏ ‹من همان کسی هستم که کور به دنیا آمد!‏› مردم از او پرسیدند:‏ ‹چه شد که می‌توانی ببینی؟‏› وقتی او ماجرا را برایشان تعریف کرد،‏ آن‌ها او را پیش فَریسیان بردند.‏

آن مرد به فَریسیان گفت:‏ ‹عیسی به چشمانم گِل مالید و به من گفت که بروم و چشمانم را بشویَم.‏ من هم این کار را کردم و حالا می‌توانم ببینم.‏› فَریسیان گفتند:‏ ‹اگر عیسی کسی را در روز شَبّات شفا بدهد،‏ قدرتش نمی‌تواند از طرف خدا باشد.‏› ولی دیگران گفتند:‏ ‹اگر قدرتش از طرف خدا نبود،‏ اصلاً نمی‌توانست کسی را شفا بدهد.‏›‏

فَریسیان از پدر و مادر آن مرد خواستند که پیش آن‌ها بروند.‏ بعد فَریسیان پرسیدند:‏ ‹چه شده که پسرتان حالا می‌تواند ببیند؟‏› پدر و مادر آن مرد می‌ترسیدند،‏ چون فَریسیان گفته بودند هر کسی که به عیسی ایمان بیاورد،‏ از کنیسه بیرون انداخته می‌شود.‏ برای همین گفتند:‏ ‹نمی‌دانیم.‏ از خودش بپرسید.‏› فَریسیان سؤال‌های بیشتری از آن مرد پرسیدند و او در آخر گفت:‏ ‹من هر چه می‌دانستم به شما گفتم.‏ چرا هی از من سؤال می‌کنید؟‏› فَریسیان عصبانی شدند و او را از کنیسه بیرون انداختند.‏

عیسی آن مرد را پیدا کرد و از او پرسید:‏ ‹آیا به مسیح ایمان داری؟‏› او گفت:‏ ‹اگر می‌دانستم چه کسی مسیح است به او ایمان می‌آوردم.‏› عیسی گفت:‏ ‹من مسیح هستم.‏› عیسی خیلی مهربان بود،‏ مگر نه؟‏ او نه تنها آن مرد را شفا داد،‏ بلکه به او کمک کرد تا ایمان بیاورد.‏

‏«شما در اشتباهید،‏ چون نه از نوشته‌های مقدّس چیزی می‌دانید،‏ نه از قدرت خدا.‏»—‏مَتّی ۲۲:‏۲۹

سؤال:‏ عیسی چطور به آن مرد کور کمک کرد؟‏ چرا فَریسیان از عیسی متنفر بودند؟‏

یوحنا ۹:‏۱-‏۴۱

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی