تأثیرات وحشتناک جنگ
میتوان گفت که هیچ چیزی به اندازهٔ جنگ و درگیری روی انسانها تأثیر نمیگذارد. در چهارگوشهٔ دنیا، مردم زیادی چه نظامی، چه غیرنظامی طعم تلخ جنگ را چشیدهاند.
تجربهٔ چند سرباز
«وحشتناک بود! مدام یک نفر جلوی چشمم مجروح یا کشته میشد. هر لحظه حس میکردم که جانم در خطر است.»—گِری از بریتانیا.
«دو تا گلوله خوردم، یکی در کمرم و یکی در صورتم. به هیچ کس رحم نمیکردند، حتی بچهها و سالمندها را هم میکشتند. جنگ، از تو یک آدم سنگدل میسازد.»—ویلمار از کلمبیا.
«وقتی کسی جلوی چشمت کشته میشود، آن صحنه از ذهنت پاک نمیشود. تا مدتها صدای جیغ و فریادش در گوشَت میپیچد. چهرهاش را فراموش نمیکنی، هیچ وقت!»—زَفیرا از آمریکا.
تجربهٔ چند شهروند
«مدام میترسیدم جانم را از دست بدهم. اما بیشتر نگران بودم خانواده یا دوستانم را از دست بدهم. فکر کردم که دیگر هیچ وقت نمیتوانم شاد باشم.»—اُلکساندرا از اوکراین.
«از ۲ صبح تا ۱۱ شب در صف غذا بودم. وحشت کرده بودم چون هر لحظه ممکن بود با یک تیر هوایی کشته شوم.»—دلیر از تاجیکستان.
«جنگ، پدر و مادرم را از من گرفت! دیگر هیچ کسی را نداشتم که از من مراقبت کند.»—ماری از روآندا.
این اشخاص با وجود تأثیر دردناکی که جنگ روی آنها داشته، به آرامش واقعی رسیدهاند. آنها حالا معتقدند که جنگها و درگیریها به زودی تمام میشوند. این مجلّه با استفاده از کتاب مقدّس توضیح میدهد که چطور چنین چیزی ممکن است.