پاورقی
b «واژهٔ خداوند در زبان فارسی صرفاً عنوان خدای قادر متعال، یَهُوَه، نمیباشد و در بسیاری موارد به معنی «مالک، صاحب، پادشاه، بیگ، امیر، آقا، مولا، استاد، خواجه و [همچنین به منزلهٔ] لقب شخص بزرگوار صاحب قدرت و جاه» مورد استفاده قرار گرفته است. ( فرهنگ نفیسی، تألیف علیاکبر نفیسی، جلد دوم، صفحهٔ ۱۳۳۳ ملاحظه شود.) همچنین در لغتنامهٔ دهخدا میتوان مشاهده کرد که واژهٔ خداوند دارای معانی دیگری جز خداوندِ متعال است: «[خداوند از خدا + وند ( = پسوند اتصاف) بمعنی صاحب ( مطلقا ) میباشد. ( پاورقی صفحهٔ ۳۳۰)]؛ ۱ الف: رب، ب: نامی از نامهای الهی، پ: خدا، خدای، ت: پروردگار، ث: اللّٰه تعالی؛ ۲ الف: مولی، ب: مقابل بنده، آقای برده، صاحب برده و کنیز، مقابل رهی؛ ۳ الف: لقبی بوده که پادشاهان شرق بتقلید سلوکیها برای خود انتخاب میکردهاند؛ ۴ الف: بزرگ، ب: پادشاه، پ: شاه، ت: مولا، ث: آقا، ج: سرور، چ: بیگ، ح: خدیو، خ: امیر، د: خواجه ( اعمال ۸:۲۷ ملاحظه شود)، ذ: رئیس، ر: ولی ( کلمهٔ خداوند به عنوان خطاب توقیری [عزت و احترام، بزرگ داشتن] بر هر بزرگی اعم از پادشاهان یا وزیران یا اعیان و اشراف و فرماندهان سپاه و صاحبان مقام و منصب اطلاق میشود)؛ ۵ الف: مالک، ب: صاحب.»