کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • مأخذ۱۷ مه ص ۱-‏۸
  • مأخذ جزوهٔ کار و آموزش

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • مأخذ جزوهٔ کار و آموزش
  • مأخذ جزوهٔ کار و آموزش (‏۲۰۱۷)‏
  • عنوان‌های فرعی
  • ۱-‏۷ مه
  • ۸-‏۱۴ مه
  • ۱۵-‏۲۱ مه
  • ۲۲-‏۲۸ مه
  • ۲۹ مه–‏۴ ژوئن
مأخذ جزوهٔ کار و آموزش (‏۲۰۱۷)‏
مأخذ۱۷ مه ص ۱-‏۸

مأخذ جزوهٔ کار و آموزش

۱-‏۷ مه

گنج‌هایی در کلام خدا | اِرْمیا ۳۲-‏۳۴

‏«نشانه‌ای حاکی از بازگشت اسرائیلیان به سرزمین موعود»‏

‏(‏اِرْمیا ۳۲:‏۶-‏۹‏)‏ اِرمیا گفت:‏ «کلام خداوند بر من نازل شده،‏ گفت:‏ ۷ «اینک حَنَمئیل،‏ پسرِ عموی تو شَلّوم،‏ نزد تو می‌آید و می‌گوید:‏ مزرعهٔ مرا که در عَناتوت است بخر،‏ زیرا حق بازخرید بر مبنای خویشاوندی با توست.‏» ۸ پس همان‌گونه که خداوند فرموده بود،‏ پسرعمویم حَنَمئیل در حیاط قراولان نزد من آمد و گفت،‏ «مزرعهٔ مرا که در عَناتوت در قلمرو بنیامین است بخر،‏ زیرا که حق مالکیت و بازخریدِ آن از آن توست؛‏ پس آن را برای خود بخر.‏» آنگاه دانستم که این کلام از جانب خداوند است.‏ ۹ «پس مزرعه‌ای را که در عَناتوت بود از پسرعمویم حَنَمئیل خریدم و بهای آن را که هفده مثقال نقره بود برایش وزن کردم.‏

‏(‏اِرْمیا ۳۲:‏۱۵‏)‏ زیرا خداوند لشکرها،‏ خدای اسرائیل،‏ چنین می‌فرماید:‏ بار دیگر در این سرزمین خانه‌ها و مزرعه‌ها و تاکستانها خریداری خواهد شد.‏»‏

it‏-‏۱-‏۲¶ ۱۰۵ E

عَناتوت

اِرْمیا از شهر عَناتوت بود و به دلیل این که پیام یَهُوَه را به مردم می‌رساند،‏ آنان او را به مرگ تهدید کردند.‏ بدین شکل او در دیار خود بی‌حرمت شد.‏ (‏ار ۱:‏۱؛‏ ۱۱:‏۲۱-‏۲۳؛‏ ۲۹:‏۲۷‏)‏ یَهُوَه از طریق اِرْمیا پیشگویی کرد که این شهر با بلا و مصیبت روبرو خواهد شد و این زمانی اتفاق افتاد که بابلیان سرزمین اسرائیل را به تصرّف در آوردند.‏ (‏ار ۱۱:‏۲۱-‏۲۳‏)‏ پیش از سقوط اورشلیم،‏ اِرْمیا مزرعهٔ پسر عموی خود در عَناتوت را قانوناً خرید و این نشانهٔ بازگشت یهودیان از اسارت بابل بود.‏ (‏ار ۳۲:‏۷-‏۹‏)‏ در میان نخستین گروه از اسیرانی که از بابِل به همراه زروبابِل به اورشلیم بازگشتند،‏ ۱۲۸ تن از مردان عَناتوت بودند.‏ عَناتوت در میان شهرهایی ذکر شده است که بار دیگر مسکونی شد و بدین شکل پیشگویی اِرْمیا به تحقق پیوست.‏—‏عز ۲:‏۲۳؛‏ نح‍ ۷:‏۲۷؛‏ ۱۱:‏۳۲‏.‏

‏(‏اِرْمیا ۳۲:‏۱۰-‏۱۲‏)‏ آنگاه قباله را امضا و مُهر کرده،‏ شاهدان گرفتم و بهای آن را به نقره بر ترازو وزن کردم.‏ ۱۱ سپس قبالهٔ خرید را برداشتم،‏ هم نسخهٔ مَمهور را که حاوی مُفاد و شرایط بود،‏ و هم نسخهٔ باز را.‏ ۱۲ و قبالهٔ خرید را در حضور پسرعمویم حَنَمئیل و تمام شاهدانی که قبالهٔ خرید را امضا کرده بودند،‏ و نیز در برابر تمام یهودیانی که در حیاط قراولان نشسته بودند،‏ به باروک پسر نیریا نوادهٔ مَحسِیا دادم.‏

‏(‏اِرْمیا ۳۳:‏۷،‏ ۸‏)‏ و سعادت را به یهودا و اسرائیل بازآورده،‏ آنان را همچون گذشته بنا خواهم کرد.‏ ۸ من ایشان را از تمامی گناهانی که به من ورزیده‌اند پاک خواهم ساخت،‏ و تمامی تقصیرهای ایشان را که بدانها بر من گناه ورزیده و از من سر پیچیده‌اند،‏ خواهم آمرزید.‏

jr‏-‏۲۲¶ ۱۵۲ E-‏۲۳

‏«آیا شناختن من جز این است؟‏»‏

۲۲ اگر کسی با عمل یا گفته‌ای نسنجیده شما را برنجاند،‏ آیا یَهُوَه را سرمشق قرار می‌دهید؟‏ او در مورد یهودیان ایّام باستان گفت که گناهان آنان را می‌بخشد و آنان را «پاک» می‌سازد.‏ (‏اِرْمیا ۳۳:‏۸ خوانده شود.‏‏)‏ او می‌تواند گناه شخص توبه‌کار را پاک سازد گویی آن را دیگر به یاد ندارد.‏ بدین ترتیب خدا می‌گذارد شخص خدمت خود را بار دیگر از سر گیرد.‏ البته،‏ این بدین معنی نیست که شخص از گناه موروثی و ناکاملی پاک شده است و اکنون کامل و بی‌گناه است.‏ اما هنوز نکته‌ای پراهمیت برای ما در این گفته نهفته است.‏ ما نیز می‌توانیم بکوشیم که خطاهای دیگران را فراموش کنیم و به‌اصطلاح تصویر بدی را که از آنان در دل خود داریم،‏ پاک کنیم.‏ چگونه؟‏

۲۳ تصوّر کنید که کاسه یا گلدانی باارزش را به ارث برده‌اید.‏ اگر این کاسه یا گلدان کثیف یا لکه‌دار شود،‏ آیا بلافاصله آن را دور می‌اندازید؟‏ خیر.‏ شما احتمالاً لکه یا هر گونه کثیفی دیگری را با دقت تمیز می‌کنید؛‏ زیرا می‌خواهید که زیبایی آن را حفظ کنید و در زیر نور آفتاب برق زند.‏ مشابهاً اگر برادر یا خواهری ما را برنجاند،‏ باید تلاش کنیم که هر گونه کینه را از دل ریشه‌کن کنیم و نگذاریم فکرمان به گفتار یا عمل آزاردهندهٔ آنان مشغول شود.‏ در واقع با بخشیدن خطای دیگران،‏ به‌اصطلاح تصویر یا خاطرهٔ بدی را که از آنان در ذهن و دلمان به جا مانده است،‏ پاک می‌سازیم.‏ با این کار می‌توانیم هر گونه افکار منفی را در مورد آنان از ذهن دور کنیم و بار دیگر از رابطه‌ای گرم و صمیمی با آنان برخوردار شویم؛‏ رابطه‌ای که ظاهراً از دست رفته بود.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏اِرْمیا ۳۳:‏۱۵‏)‏ در آن ایام و در آن زمان برای داوود شاخه‌ای عادل خواهم رویانید که عدل و انصاف را در این سرزمین به اجرا در خواهد آورد.‏

jr‏-‏۱۰¶ ۱۷۳ E

شما می‌توانید از عهد جدید فایده برید

۱۰ اِرْمیا مسیح موعود را به عنوان «شاخه‌ای» برای داوود به تصویر کشید.‏ این تشبیه حتی در زمان اِرْمیا نیز بجا بود.‏ در روزگار اِرْمیای نبی،‏ خاندان سلطنتی داوود همچون درختی قطع شد.‏ اما کندهٔ این درخت همچنان باقی ماند و بعدها عیسی از دودمان سلطنتی داوود به دنیا آمد.‏ به زبان نبوی،‏ او «یهوه عدالت ما» نامیده شد که نشان‌دهندهٔ ارزشی است که یَهُوَه برای این خصوصیت قائل است.‏ (‏اِرْمیا ۲۳:‏۵،‏ ۶ خوانده شود.‏‏)‏ یَهُوَه اجازه داد که پسر یگانه‌اش بر روی زمین با درد و رنج فراوان روبرو شود و جان خود را فدا سازد.‏ بدین شکل،‏ یَهُوَه در هماهنگی با عدالتش و بر اساس قربانی «شاخه‌ای» که برای داوود بود یعنی عیسی مسیح،‏ گناهان انسان‌ها را می‌بخشد.‏ (‏ار ۳۳:‏۱۵‏)‏ این قربانی راهی را به وجود آورد که برخی از انسان‌ها برای حیات «درستکار» شمرده شوند،‏ با روح‌القدس مسح شوند و در زمرهٔ طرفین عهد جدید قرار گیرند.‏ عدالت یَهُوَه همچنین در این نمایان می‌شود که کسان دیگری نیز که در این عهد شریک نیستند،‏ بتوانند از این عهد فایده برند.‏—‏روم ۵:‏۱۸‏.‏

‏(‏اِرْمیا ۳۳:‏۲۳،‏ ۲۴‏)‏ و کلام خداوند بر اِرمیا نازل شده،‏ گفت:‏ ۲۴ «آیا به سخن این مردمان توجه نکرده‌ای که می‌گویند:‏ «خداوند آن دو طایفه را که برگزیده بود،‏ ترک کرده است؟‏» پس قومِ مرا خوار می‌شمارند و دیگر ایشان را قومی نمی‌انگارند.‏

قرائت کتاب مقدّس

‏(‏اِرْمیا ۳۲:‏۱-‏۱۲‏)‏ این است کلامی که در سال دهمِ صِدِقیا پادشاه یهودا،‏ که سال هجدهمِ نبوکدنصر بود،‏ از جانب خداوند بر اِرمیا نازل شد.‏ ۲ در آن هنگام،‏ لشکر پادشاه بابِل اورشلیم را در محاصره داشت،‏ و اِرمیای نبی در حیاط قراولان در کاخ پادشاه یهودا،‏ در بند بود.‏ ۳ زیرا صِدِقیا پادشاه یهودا او را به زندان افکنده و گفته بود:‏ «چرا نبوّت می‌کنی و می‌گویی،‏ ‹خداوند چنین می‌فرماید:‏ اینک من این شهر را به دست پادشاه بابِل تسلیم می‌کنم،‏ و او آن را تسخیر خواهد کرد؛‏ ۴ صِدِقیا پادشاه یهودا از چنگ کَلدانیان نخواهد رَست،‏ بلکه به‌یقین به دست پادشاه بابِل تسلیم شده،‏ با او رو در رو سخن خواهد گفت و او را به چشم خود خواهد دید.‏ ۵ و خداوند می‌گوید که او صِدِقیا را به بابِل خواهد بُرد و او در آنجا خواهد ماند،‏ تا آنگاه که من به یاری او بیایم.‏ اگر با کَلدانیان به نبرد برخیزید،‏ پیروز نخواهید شد؟‏›» ۶ اِرمیا گفت:‏ «کلام خداوند بر من نازل شده،‏ گفت:‏ ۷ ‹اینک حَنَمئیل،‏ پسرِ عموی تو شَلّوم،‏ نزد تو می‌آید و می‌گوید:‏ مزرعهٔ مرا که در عَناتوت است بخر،‏ زیرا حق بازخرید بر مبنای خویشاوندی با توست.‏› ۸ پس همان‌گونه که خداوند فرموده بود،‏ پسرعمویم حَنَمئیل در حیاط قراولان نزد من آمد و گفت،‏ ‹مزرعهٔ مرا که در عَناتوت در قلمرو بنیامین است بخر،‏ زیرا که حق مالکیت و بازخریدِ آن از آن توست؛‏ پس آن را برای خود بخر.‏› آنگاه دانستم که این کلام از جانب خداوند است.‏ ۹ ‹پس مزرعه‌ای را که در عَناتوت بود از پسرعمویم حَنَمئیل خریدم و بهای آن را که هفده مثقال نقره بود برایش وزن کردم.‏ ۱۰ آنگاه قباله را امضا و مُهر کرده،‏ شاهدان گرفتم و بهای آن را به نقره بر ترازو وزن کردم.‏ ۱۱ سپس قبالهٔ خرید را برداشتم،‏ هم نسخهٔ مَمهور را که حاوی مُفاد و شرایط بود،‏ و هم نسخهٔ باز را.‏ ۱۲ و قبالهٔ خرید را در حضور پسرعمویم حَنَمئیل و تمام شاهدانی که قبالهٔ خرید را امضا کرده بودند،‏ و نیز در برابر تمام یهودیانی که در حیاط قراولان نشسته بودند،‏ به باروک پسر نیریا نوادهٔ مَحسِیا دادم.‏

۸-‏۱۴ مه

گنج‌هایی در کلام خدا | اِرْمیا ۳۵-‏۳۸

‏«عِبِدمِلِک—‏نمونه در دلیری و مهربانی»‏

‏(‏اِرْمیا ۳۸:‏۴-‏۶‏)‏ پس صاحبمنصبان به پادشاه گفتند:‏ «این مرد باید کشته شود،‏ زیرا با سخنانی که می‌گوید،‏ دستان سربازانی را که در این شهر باقی مانده‌اند،‏ و دستان تمامی مردم را سست می‌کند.‏ او نه سعادت این قوم،‏ بلکه سیه‌روزیشان را خواهان است.‏» ۵ آنگاه صِدِقیای پادشاه پاسخ داد:‏ «اینک او در دست شماست،‏ زیرا پادشاه کاری به خلاف شما نمی‌تواند کرد.‏» ۶ پس ایشان اِرمیا را گرفتند و در آب‌انبارِ مَلکیا پسر شاه،‏ که در حیاط قراولان بود،‏ افکندند.‏ آنها اِرمیا را با طناب پایین فرستادند،‏ و در آب‌انبار هیچ آب نبود بلکه گِل بود،‏ و اِرمیا در گل فرو رفت.‏

it‏-‏۲-‏۳¶ ۱۲۲۸ E

صِدِقیا

بعدها صاحب‌منصبان درخواست کردند که اِرْمیا باید کشته شود؛‏ زیرا او متهم شده بود که روحیهٔ ساکنان اورشلیم را تضعیف کرده است؛‏ شهری که به دست دشمنان محاصره شده بود.‏ در آن زمان صِدِقیا نشان داد که حاکمی ضعیف است.‏ او در مورد اِرْمیا گفت:‏ «اینک او در دست شماست،‏ زیرا پادشاه کاری به خلاف شما نمی‌تواند کرد.‏» با این حال،‏ صِدِقیا به عِبِدمِلِک اجازه داد که به همراه ۳۰ مرد اِرْمیا را نجات دهد.‏ پس از آن،‏ پادشاه با اِرْمیا صحبتی خصوصی داشت و به او اطمینان داد که او را نخواهد کشت و به کسانی که قصد جان او را دارند،‏ نخواهد سپرد.‏ اما صِدِقیا می‌ترسید که یهودیانی که به دست کلدانیان افتاده بودند،‏ علیه او قد علم کنند.‏ از این رو،‏ به گفته‌های الهامی اِرْمیا گوش نداد و خود را تسلیم صاحب‌منصبان بابِل نکرد.‏ به علاوه پادشاه از روی ترس به اِرْمیا فرمان داد که صاحب‌منصبان را از صحبت خصوصی‌شان مطلع نسازد.‏—‏ار ۳۸:‏۱-‏۲۸‏.‏

‏(‏اِرْمیا ۳۸:‏۷-‏۱۰‏)‏ و اما عِبِدمِلِکِ حَبَشی که یکی از خواجه‌سرایان کاخ سلطنتی بود،‏ شنید که اِرمیا را به آب‌انبار افکنده‌اند.‏ پس چون پادشاه نزد دروازهٔ بنیامین به قضاوت نشسته بود،‏ ۸ عِبِدمِلِک از کاخ سلطنتی بیرون آمده،‏ به پادشاه گفت:‏ ۹ «ای سرور من پادشاه!‏ این مردان در آنچه به اِرمیای نبی کرده‌اند،‏ مرتکب عملی شریرانه شده‌اند.‏ آنان او را به آب‌انبار افکنده‌اند،‏ و او در آنجا از گرسنگی خواهد مرد،‏ زیرا در شهر نانی باقی نمانده است.‏» ۱۰ پس پادشاه به عِبِدمِلِکِ حَبَشی دستور داد:‏ «سی مرد از اینجا با خود برگیر و اِرمیای نبی را پیش از آنکه بمیرد،‏ از آب‌انبار بیرون آور.‏»‏

‏(‏اِرْمیا ۳۸:‏۱۱-‏۱۳‏)‏ پس عِبِدمِلِک آن کسان را همراه خود برگرفت و به کاخ سلطنتی رفته،‏ به حجره‌ای داخل شد که زیر خزانه بود و از آنجا پارچه‌های کهنه و جامه‌های مندرس برگرفته،‏ آنها را با طنابه به آب‌انبار نزد اِرمیا پایین فرستاد.‏ ۱۲ عِبِدمِلِکِ حَبَشی به اِرمیا گفت:‏ «این پارچه‌های کهنه و جامه‌های مندرس را میان طنابها و زیر بغل خود بگذار.‏» و اِرمیا چنین کرد.‏ ۱۳ پس اِرمیا را با طنابها بالا کشیده،‏ او را از آب‌انبار بیرون آوردند.‏ و اِرمیا در حیاط قراولان ماند.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏اِرْمیا ۳۵:‏۱۹‏)‏ پس خداوند لشکرها،‏ خدای اسرائیل،‏ چنین می‌گوید:‏ «نسل یوناداب پسر رِکاب کسی را که در حضور من به خدمت بایستد،‏ هرگز کم نخواهد داشت.‏»‏

it‏-‏۲-‏۷۵۹ E

رِکابیان

اطاعت رِکابیان از پدرشان مایهٔ خشنودی یَهُوَه بود.‏ اما برخلاف آنان اهالی یهودا از آفریدگارشان اطاعت نکردند.‏ (‏ار ۳۵:‏۱۲-‏۱۶‏)‏ خدا به رِکابیان چنین وعدهٔ دلگرم‌کننده‌ای داد:‏ «نسل یوناداب پسر رِکاب کسی را که در حضور من به خدمت بایستد،‏ هرگز کم نخواهد داشت.‏»—‏ار ۳۵:‏۱۹‏.‏

‏(‏اِرْمیا ۳۷:‏۲۱‏)‏ پس صِدِقیای پادشاه دستور داد اِرمیا را به حیاط قراولان منتقل کنند،‏ و تا زمانی که در شهر نانی باقی بود،‏ هر روز قرصی نان از کوچهٔ نانوایان به او می‌دادند.‏ پس اِرمیا در حیاط قراولان بماند.‏

قرائت کتاب مقدّس

‏(‏اِرْمیا ۳۶:‏۲۷-‏۳۷:‏۲‏)‏ و اما پس از آنکه پادشاه طومار و سخنانی را که باروک از دهان اِرمیا نوشته بود،‏ سوزانید،‏ کلام خداوند بر اِرمیا نازل شده،‏ گفت:‏ ۲۸ «طوماری دیگر برگیر و همهٔ سخنانی را که بر طومار نخست بود و یِهویاقیم پادشاه یهودا آن را سوزانید،‏ بر آن بنویس.‏ ۲۹ و به یِهویاقیم پادشاه یهودا بگو:‏ ‹خداوند چنین می‌فرماید:‏ تو آن طومار را سوزاندی و گفتی،‏ ’چرا در آن نوشتی که پادشاه بابِل به‌یقین خواهد آمد و این سرزمین را ویران کرده،‏ انسان و حیوان را از آن نابود خواهد ساخت؟‏‘ ۳۰ پس خداوند دربارهٔ یِهویاقیم پادشاه یهودا چنین می‌گوید:‏ برای او کسی نخواهد بود که بر تخت داوود بنشیند،‏ و جسدش در گرمای روز و سرمای شب بیرون افکنده خواهد شد.‏ ۳۱ من او و نسلش و خدمتگزارانش را به سبب تقصیرشان مکافات خواهم رسانید و بر آنها و ساکنان اورشلیم و مردم یهودا همهٔ آن بلایا را که بر ضد ایشان اعلام کردم،‏ نازل خواهم کرد،‏ زیرا که مرا نشنیدند.‏›» ۳۲ پس اِرمیا طوماری دیگر برگرفت و آن را به باروکِ کاتب پسر نیریا داد،‏ و او تمامی سخنان طوماری را که یِهویاقیم پادشاه یهودا در آتش سوزانده بود،‏ از دهان اِرمیا بر آن نوشت،‏ و سخنان بسیاری مانند آنها نیز بر آن افزوده شد.‏

۳۷ صِدِقیا پسر یوشیا،‏ که نبوکدنصر پادشاه بابِل او را بر سرزمین یهودا به پادشاهی نصب کرده بود،‏ به جای یِهویاکین پسر یِهویاقیم،‏ پادشاه شد.‏ ۲ اما نه او و نه خدمتگزارانش و نه مردمان آن سرزمین،‏ هیچ‌یک به کلام خداوند که به واسطهٔ اِرمیای نبی بیان شده بود،‏ گوش فرا ندادند.‏

۱۵-‏۲۱ مه

گنج‌هایی در کلام خدا | اِرْمیا ۳۹-‏۴۳

‏«یَهُوَه هر یک را بر حسب اعمالش پاداش یا سزا خواهد داد»‏

‏(‏اِرْمیا ۳۹:‏۴-‏۷‏)‏ چون صِدِقیا پادشاه یهودا و تمامی سربازان این را دیدند،‏ گریختند و در تاریکی شب از راه باغستان شاه،‏ از دروازه‌ای که میان دو حصار بود،‏ از شهر خارج شدند و به سوی عَرَبَه رفتند.‏ ۵ اما سپاه کَلدانیان ایشان را تعقیب کردند و در دشتهای اَریحا به صِدِقیا رسیدند و او را گرفته،‏ به رِبلَه در سرزمین حَمات نزد نبوکدنصر پادشاه بابِل آوردند،‏ و او بر محکومیت وی حکم بداد.‏ ۶ آنگاه پادشاه بابِل پسران صِدِقیا را در برابر دیدگانش در رِبلَه سلاخی کرد و همهٔ نجیب‌زادگان یهودا را نیز از دم تیغ گذرانید.‏ ۷ او چشمان صِدِقیا را از حدقه بیرون آورد،‏ و او را به زنجیرها بسته،‏ به بابِل برد.‏

it‏-‏۲-‏۴¶ ۱۲۲۸ E

صِدِقیا

سقوط اورشلیم.‏ سرانجام در سال ۶۰۷ قبل از میلاد «در نهمین روزِ ماه چهارم از یازدهمین سالِ صِدِقیا،‏» اورشلیم به دست دشمنان افتاد.‏ شب‌هنگام صِدِقیا و سربازانش گریختند.‏ در بیابان اَریحا آنان گرفتار شدند و صِدِقیا را نزد نِبوکَدنِصَّر آوردند.‏ پسران صِدِقیا را در برابر چشمانش کشتند.‏ از آنجا که می‌دانیم او فقط حدوداً ۳۲ سال داشت،‏ پسرانش هنوز نوجوان بودند.‏ پس از این ماجرای دردناک،‏ چشمان صِدِقیا را کور کردند،‏ او را به زنجیر بستند و به بابِل بردند.‏ او تا روز مرگش در زندان به سر برد.‏—‏۲پا ۲۵:‏۲-‏۷؛‏ ار ۳۹:‏۲-‏۷؛‏ ۴۴:‏۳۰؛‏ ۵۲:‏۶-‏۱۱‏؛‏ با ار ۲۴:‏۸-‏۱۰؛‏ حز ۱۲:‏۱۱-‏۱۶؛‏ ۲۱:‏۲۵-‏۲۷ مقایسه شود.‏

‏(‏اِرْمیا ۳۹:‏۱۵-‏۱۸‏)‏ اما زمانی که اِرمیا در حیاط قراولان محبوس بود،‏ کلام خداوند بر او نازل شده،‏ گفت:‏ ۱۶ «برو و به عِبِدمِلِکِ حَبَشی بگو،‏ ‹خداوند لشکرها،‏ خدای اسرائیل چنین می‌فرماید:‏ اینک آنچه دربارهٔ این شهر گفته‌ام،‏ با آوردن مصیبت و نه سعادت عملی می‌کنم،‏ و آنها در برابر دیدگان تو در آن روز رخ خواهد داد.‏ ۱۷ اما خداوند می‌گوید:‏ من تو را در آن روز خواهم رهانید و تو به دست کسانی که از ایشان می‌هراسی،‏ تسلیم نخواهی شد.‏ ۱۸ آری،‏ خداوند می‌گوید:‏ یقین دار که تو را رهایی خواهم داد،‏ و تو به شمشیر از پا در نخواهی آمد،‏ بلکه از آن رو که بر من توکل داشته‌ای،‏ جان خویش به غنیمت خواهی برد.‏›»‏

‏(‏اِرْمیا ۴۰:‏۱-‏۶‏)‏ این است کلامی که از جانب خداوند به اِرمیا رسید،‏ پس از آنکه نبوزَرَدان رئیس گارد سلطنتی او را در رامَه رها کرد.‏ نبوزَرَدان او را در غُل و زنجیر همراه با تمامی اسیران اورشلیم و یهودا که به بابِل تبعید می‌شدند،‏ به آنجا برده بود.‏ ۲ رئیس گارد سلطنتی اِرمیا را برگرفته،‏ او را گفت:‏ «یهوه خدایت این بلا را دربارهٔ این مکان اعلام فرموده بود.‏ ۳ حال خداوند آن را عملی کرده و آنچه را که گفته بود،‏ به انجام رسانده است.‏ از آنجا که به خداوند گناه ورزیده و به کلام او گوش فرا نداده‌اید،‏ این همه بر شما گذشته است.‏ ۴ اینک من امروز تو را از زنجیرهایی که بر دستان توست،‏ می‌رهانم.‏ اگر مایلی با من به بابِل بیایی،‏ بیا،‏ و من از تو به نیکویی مراقبت خواهم کرد؛‏ ولی اگر مایل نیستی با من به بابِل بیایی،‏ نیا.‏ ببین،‏ تمامی این سرزمین پیش روی توست؛‏ به هر کجا که تو را خوش و پسند آید،‏ برو.‏ ۵ اما اگر می‌مانی،‏ نزد جِدَلیا پسر اَخیقام پسر شافان بازگرد که پادشاه بابِل وی را بر شهرهای یهودا نصب کرده است،‏ و نزد او در میان مردم ساکن شو.‏ یا به هر کجای دیگر که دلخواه توست،‏ برو.‏» پس رئیس گارد سلطنتی به او توشهٔ راه و هدیه داد،‏ و رهایش کرد.‏ ۶ اِرمیا نیز به مِصفَه نزد جِدَلیا پسر اَخیقام رفت و با او در میان مردمانی که در زمین باقی مانده بودند،‏ سکونت گزید.‏

it‏-‏۲-‏۴۸۲ E

نبوزَرَدان

نبوزَرَدان به فرمان نِبوکَدنِصَّر،‏ اِرْمیا را آزاد کرد.‏ او با مهربانی با اِرْمیا صحبت کرد و به او اجازه داد که مطابق با خواست خود عمل کند.‏ همچنین به اِرْمیا گفت که از او مراقبت می‌کند و توشهٔ راه او را تأمین کرد.‏ هنگام انتصاب جِدَلیا به عنوان حاکم بر مردمانی که در سرزمین یهودا باقی مانده بود،‏ نبوزَرَدان سخنگوی پادشاه بابِل بود.‏ (‏۲پا ۲۵:‏۲۲؛‏ ار ۳۹:‏۱۱-‏۱۴؛‏ ۴۰:‏۱-‏۷؛‏ ۴۱:‏۱۰‏)‏ حدوداً ۵ سال بعد،‏ در سال ۶۰۲ ق.‏م.‏ نبوزَرَدان یهودیان دیگری را که ظاهراً به مناطق اطراف یهودا گریخته بودند،‏ به اسارت به بابِل برد.‏—‏ار ۵۲:‏۳۰‏.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏اِرْمیا ۴۲:‏۱-‏۳‏)‏ آنگاه تمامی سرداران سپاه همراه با یوحانان پسر قاریَح و یِزَنیا پسر هوشَعیا،‏ و تمامی مردم از کوچک و بزرگ پیش آمدند ۲ و به اِرمیای نبی گفتند:‏ «تمنا اینکه التماس ما را بشنوی و نزد یهوه خدایت برای همهٔ ما باقیماندگان قوم دعا کنی،‏ زیرا چنانکه می‌بینی،‏ از آن قوم بزرگ تنها این شمار اندک باقی مانده‌ایم.‏ ۳ باشد که یهوه خدایت راهی را که باید برویم و کاری را که باید بکنیم،‏ به ما بنمایاند.‏»‏

‏(‏اِرْمیا ۴۳:‏۲‏)‏ آنگاه عَزَریا پسر هوشَعیا و یوحانان پسر قاریَح و تمامی مردان متکبر به اِرمیا گفتند:‏ «تو دروغ می‌گویی!‏ یهوه خدای ما تو را نفرستاده تا بگویی:‏ «به مصر نروید و در آنجا زندگی نکنید.‏»‏

‏(‏اِرْمیا ۴۳:‏۴‏)‏ پس یوحانان پسر قاریَح و همهٔ سرداران سپاه و تمامی قوم،‏ از اطاعت کلام خداوند مبنی بر ماندن در سرزمین یهودا،‏ سر باز زدند.‏

‏(‏اِرْمیا ۴۳:‏۶،‏ ۷‏)‏ مردان و زنان و کودکان و دختران پادشاه را،‏ و هر آن کس را که نبوزَرَدان رئیس گارد سلطنتی به جِدَلیا پسر اَخیقام پسر شافان سپرده بود،‏ و نیز اِرمیای نبی و باروک پسر نیریا را.‏ ۷ باری،‏ آنان به سرزمین مصر درآمدند،‏ زیرا از کلام خداوند اطاعت نکردند،‏ و به تَحفَنحیس رسیدند.‏

it‏-‏۱-‏۴¶ ۴۶۳ E

گاه‌شماری

اورشلیم برای آخرین بار در نهمین سال حکومت صِدِقیا (‏۶۰۹ ق.‏م.‏)‏ به محاصره درآمد و در یازدهمین سال حکمرانی او (‏۶۰۷ ق.‏م.‏)‏ سقوط کرد یعنی در نوزدهمین سال حکمرانی نِبوکَدنِصَّر پادشاه (‏او در سال ۶۲۵ ق.‏م.‏ بر تخت پادشاهی نشست)‏.‏ (‏۲پا ۲۵:‏۱-‏۸‏)‏ در پنجمین ماه سال ۶۰۷ ق.‏م.‏ (‏یعنی در ماه آب که مصادف با ژوئیه و اوت است)‏ اورشلیم به آتش کشیده شد،‏ دیوارهای شهر فرو ریخت و اکثر اهالی آن به اسارت برده شدند.‏ اما «برخی از فقیرترینِ مردم» تا زمانی که جِدَلیا،‏ سخنگوی نِبوکَدنِصَّر کشته شد در این شهر باقی ماندند و سپس به مصر گریختند.‏ بدین شکل سرزمین یهودا کاملاً ویران شد.‏ (‏۲پا ۲۵:‏۹-‏۱۲،‏ ۲۲-‏۲۶‏)‏ این واقعه در اِتانیم،‏ هفتمین ماه آن سال (‏یعنی تیشری که مصادف با سپتامبر و اکتبر است)‏ روی داد.‏ از این رو،‏ ۷۰ سال ویرانی یهودا باید از حدود اول اکتبر سال ۶۰۷ ق.‏م.‏ تا سال ۵۳۷ ق.‏م.‏ بوده باشد.‏ در هفتمین ماه سال ۵۳۷ ق.‏م.‏ نخستین گروه از یهودیان به وطن خود،‏ یهودا بازگشتند یعنی درست ۷۰ سال پس از نابودی کامل سرزمین یهودا.‏—‏۲تو ۳۶:‏۲۱-‏۲۳؛‏ عز ۳:‏۱‏.‏

قرائت کتاب مقدّس

‏(‏اِرْمیا ۴۰:‏۱۱-‏۴۱:‏۳‏)‏ چون تمامی یهودیانی که در موآب و در میان عَمّونیان و در اَدوم و دیگر ولایات بودند،‏ شنیدند که پادشاه بابِل شماری را در یهودا باقی گذاشته و جِدَلیا پسر اَخیقام پسر شافان را بر ایشان نصب کرده است،‏ ۱۲ همگی از هر مکانی که در آن پراکنده شده بودند،‏ به سرزمین یهودا و نزد جِدَلیا در مِصفَه بازگشتند و شراب و میوه‌های تابستانی بسیار زیاد گرد آوردند.‏ ۱۳ و اما یوحانان پسر قاریَح و تمامی سرداران سپاه که در صحرا بودند،‏ به مِصفَه نزد جِدَلیا آمدند ۱۴ و او را گفتند:‏ «آیا می‌دانی که بَعَلیس پادشاه بنی‌عَمّون،‏ اسماعیل پسر نِتَنیا را فرستاده تا تو را بکشد؟‏» اما جِدَلیا پسر اَخیقام سخن ایشان را باور نکرد.‏ ۱۵ آنگاه یوحانان پسر قاریَح،‏ پنهانی در مِصفَه به جِدَلیا گفت:‏ «تمنا اینکه اجازه دهی تا بروم و اسماعیل پسر نِتَنیا را بکُشم،‏ و کسی آگاه نخواهد شد.‏ چرا او جان تو را بستاند و مردمان یهودا که جملگی نزد تو گرد آمده‌اند،‏ پراکنده شوند و باقیماندگانِ یهودا نابود گردند؟‏» ۱۶ اما جِدَلیا پسر اَخیقام به یوحانان پسر قاریَح پاسخ داده،‏ گفت:‏ «این کار را مکن،‏ زیرا سخنت دربارهٔ اسماعیل دروغ است.‏»‏

۴۱ در ماه هفتم،‏ اسماعیل پسر نِتَنیا پسر اِلیشَمَع که از خاندان سلطنتی و یکی از سرداران پادشاه بود،‏ به همراه ده مرد دیگر به مِصفَه نزد جِدَلیا پسر اَخیقام آمد.‏ همچنان که آنان با یکدیگر به نان خوردن مشغول بودند،‏ ۲ اسماعیل پسر نِتَنیا و آن ده که همراهش بودند،‏ برخاستند و جِدَلیا پسر اَخیقام پسر شافان را که پادشاه بابِل به فرمانداری آن دیار برگماشته بود،‏ به ضرب شمشیر به قتل رساندند.‏ ۳ اسماعیل همچنین تمامی یهودیانی را که با جِدَلیا در مِصفَه بودند و نیز سربازان کَلدانی را که از قضا در آنجا حضور داشتند،‏ کشت.‏

۲۲-‏۲۸ مه

گنج‌هایی در کلام خدا | اِرْمیا ۴۴-‏۴۸

‏«چیزهای بزرگ برای خود نطلبید»‏

‏(‏اِرْمیا ۴۵:‏۲،‏ ۳‏)‏ ای باروک،‏ یهوه خدای اسرائیل به تو چنین می‌فرماید:‏ ۳ تو گفته‌ای:‏ «وای بر من!‏ زیرا خداوند بر درد من غم افزوده است.‏ از نالیدن خسته شده‌ام و راحت نمی‌یابم.‏»‏

jr‏-‏۱۰۴ E-‏۱۰۵ ¶۴-‏۶

‏«چیزهای بزرگ برای خود نطلبید»‏

۴ از قرار معلوم،‏ باروک به شهرت و مقام اهمیت بیش از حد می‌داد.‏ با این که باروک منشی اِرْمیا بود،‏ ممکن است که با دیگران نیز همکاری می‌کرد.‏ در اِرْمیا ۳۶:‏۳۲‏،‏ او «باروکِ کاتب» خوانده شده است.‏ از شواهد باستان‌شناسی می‌توان استنباط کرد که باروک مقامی والا در دربار پادشاه داشت.‏ درخور توجه است که یکی از صاحب‌منصبان یهودا به نام اِلیشَمَع نیز «کاتب» خوانده شده است.‏ بنابراین می‌توان نتیچه‌گیری کرد که باروک همچون همکارش اِلیشَمَع اجازه داشت به «حجرهٔ کاتب واقع در خانهٔ پادشاه» وارد شود.‏ (‏ار ۳۶:‏۱۱،‏ ۱۲،‏ ۱۴‏)‏ باروک به حتم،‏ فردی تحصیل‌کرده در دربار پادشاه بود.‏ سِرایا،‏ برادر او مسئول تدارکات در خانهٔ صِدِقیای پادشاه بود و برای انجام وظیفهٔ خطیری به همراه پادشاه به بابِل رفت.‏ (‏اِرْمیا ۵۱:‏۵۹ خواند شود.‏‏)‏ سِرایا احتمالاً موظف بود برای سفر پادشاه و اقامت او تدارک بیند.‏ به‌راستی که مقامی والا در دربار داشت.‏

۵ می‌توان تصوّر کرد که باروک به خاطر مقام والایش به تدریج از نگارش پیام‌های پی‌درپی علیه یهودا خسته شده بود.‏ حتی ممکن بود که همکاری با پیامبر خدا شهرت و مقام باروک را در معرض خطر قرار می‌داد.‏ همان طور اگر یَهُوَه آنچه را بنا کرده بود،‏ ویران می‌ساخت،‏ چه پیامدی به همراه می‌داشت؟‏ (‏اِرْمیا ۴۵:‏۴‏)‏ ممکن بود که باروک به «چیزهای بزرگ» یعنی مقام والاتر در دربار پادشاه یا مال و منال بیشتر نمی‌رسید.‏ اگر باروک به واقع می‌خواست به چنین مقامی در نظام یهودی آن زمان که محکوم به نابودی بود برسد،‏ خدا دلیلی موجه داشت که او را از میل و خواستش منصرف کند.‏

۶ به یاد داشته باشید که شاید «چیزهای بزرگ» که باروک در پی آن بود،‏ شامل رفاه مادی نیز می‌شد.‏ قوم‌های اطراف سرزمین اسرائیل شدیداً به دارایی و اموال خود وابسته بودند.‏ برای نمونه،‏ قوم موآب مثل قوم عَمون به «دسترنج و گنجهای خویش» توکّل داشت.‏ یَهُوَه از اِرْمیا خواسته بود که در مورد بابِل بنویسد که «خزائن بسیار» دارد.‏ (‏ار ۴۸:‏۱،‏ ۷؛‏ ۴۹:‏۱،‏ ۴؛‏ ۵۱:‏۱،‏ ۱۳‏)‏ اما خدا این قوم‌ها را محکوم کرده بود.‏

‏(‏اِرْمیا ۴۵:‏۴،‏ ۵الف‏)‏ او را بگو،‏ خداوند چنین می‌فرماید:‏ اینک در سرتاسر این سرزمین،‏ هرآنچه بنا کرده‌ام،‏ ویران خواهم ساخت و هرآنچه کاشته‌ام،‏ از ریشه بر خواهم کَند.‏ ۵ آیا تو چیزهای بزرگ برای خود می‌طلبی؟‏ خداوند می‌گوید آنها را طلب مکن.‏

jr‏-‏۲¶ ۱۰۳ E

‏«چیزهای بزرگ برای خود نطلبید»‏

۲ باروک با ناله و از صمیم دل گفت:‏ «وای بر من!‏ زیرا خداوند بر درد من غم افزوده است.‏ از نالیدن خسته شده‌ام و راحت نمی‌یابم.‏» شما نیز شاید چنین سخنانی را به زبان آورده باشید یا چنین سخنانی از ذهنتان گذشته باشد.‏ به هر صورت یَهُوَه ناله‌های باروک را شنید.‏ خدا که کاوشگر دل‌هاست،‏ می‌دانست که چه چیز سبب این امر شده است و از طریق اِرْمیا با مهربانی باروک را اصلاح کرد.‏ (‏اِرْمیا ۴۵:‏۱-‏۵ خوانده شود.‏‏)‏ شاید بخواهید بدانید که چرا باروک خسته و مأیوس شده بود.‏ آیا دلیل آن وظیفه‌ای بود که بر دوش داشت یا شرایط جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کرد؟‏ شکی نیست که باروک در پی «چیزهای بزرگ» بود.‏ اما چه چیزهایی؟‏ اگر او راهنمایی و پندهای یَهُوَه را می‌پذیرفت،‏ چه اطمینان خاطری می‌توانست داشته باشد؟‏ ما از سرگذشت زندگی او چه درسی می‌گیریم؟‏

‏(‏اِرْمیا ۴۵:‏۵ب‏)‏ زیرا هان بر تمامی بشر بلا خواهم رسانید.‏ اما تو به هر جا بروی،‏ جانت را به تو به غنیمت خواهم بخشید.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏اِرْمیا ۴۸:‏۱۳‏)‏ آنگاه موآب از کِموش سرافکنده خواهند شد،‏ چنانکه خاندان اسرائیل از بِیت‌ئیل که تکیه‌گاهشان بود.‏

it‏-‏۱-‏۴۳۰ E

کِموش

اِرْمیای نبی در خصوص موآب پیشگویی کرد که با بلا و مصیبت روبرو خواهد شد و خدای اصلی آنان،‏ کِموش با کاهنان و صاحب‌منصبانش به تبعید خواهد رفت.‏ همچنین در این پیشگویی آمده است که موآبیان از ناتوانی و عدم قدرت خدایشان شرم‌زده خواهند شد،‏ درست همان طور که ده طایفهٔ اسرائیل از اهالی بیت‌ئیل سرافکنده شدند.‏ از قرار معلوم اهالی بیت‌ئیل به پرستش گوساله روی آورده بودند.‏—‏ار ۴۸:‏۷،‏ ۱۳،‏ ۴۶‏.‏

‏(‏اِرْمیا ۴۸:‏۴۲‏)‏ موآب نابود شده،‏ دیگر قومی نخواهد بود،‏ زیرا خویشتن را بر ضد خداوند برافراشته است.‏

it‏-‏۲-‏۲¶ ۴۲۲ E

موآب

تحقق پیشگویی‌های کتاب مقدّس در مورد موآب غیرقابل انکار است.‏ قرن‌ها پیش قوم موآب از میان رفت.‏ (‏ار ۴۸:‏۴۲‏)‏ امروزه تنها از شهرهای موآبیان همچون نِبو،‏ حِشبون،‏ عَروعیر،‏ بِیت‌جامول و بَعَل‌مِعون ویرانه‌هایی باقی مانده است.‏ بسیاری از نقاط دیگر نیز برای مردم ناآشنایند.‏

قرائت کتاب مقدّس

‏(‏اِرْمیا ۴۷:‏۱-‏۷‏)‏ کلام خداوند دربارهٔ فلسطینیان که پیش از غلبهٔ فرعون بر غزه بر اِرمیا نازل شد:‏ ۲ «خداوند چنین می‌فرماید:‏ ببین چگونه آبها از شمال برمی‌آیند؛‏ آنها به رودی در سَیَلان بدل خواهند شد؛‏ این سرزمین را با هرآنچه در آن است خواهند گرفت،‏ شهرها را با ساکنان آنها.‏ مردمان فریاد بر خواهند آورد،‏ و ساکنان زمین جملگی شیون سر خواهند داد،‏ ۳ از صدای سُم اسبان جنگی‌اش،‏ از غرّش ارابه‌ها و صدای چرخهایشان.‏ پدران به سبب سست شدن دستانشان،‏ به جهت یاری فرزندان خویش برنمی‌گردند.‏ ۴ به سبب آن روز که می‌آید تا فلسطینیان را جملگی نابود کند،‏ و هر امدادگری را که باقی مانده باشد از صور و صیدون منقطع سازد.‏ زیرا خداوند فلسطینیان را هلاک می‌کند،‏ باقیماندگانِ سواحل کَفتور را.‏ ۵ غزه موی خویش می‌تراشد؛‏ اَشقِلون نابود شده است.‏ ای باقیماندگانِ دشتهای فلسطینیان،‏ خویشتن را تا به کی به خَراشها مجروح می‌سازید؟‏ ۶ «آه،‏ ای شمشیرِ خداوند!‏ تا به کی آرام نخواهی گرفت؟‏ به نیام خود فرو شو و آرام و قرار گیر!‏ ۷ اما چگونه آرام توانی یافت حال آنکه خداوند تو را مأمور کرده،‏ و به ضد اَشقِلون و سواحل دریا برگماشته است؟‏»‏

۲۹ مه–‏۴ ژوئن

گنج‌هایی در کلام خدا | اِرْمیا ۴۹-‏۵۰

‏«یَهُوَه فروتنان را برکت می‌دهد و متکبّران را مجازات می‌کند»‏

‏(‏اِرْمیا ۵۰:‏۴-‏۷‏)‏ خداوند می‌فرماید:‏ «در آن روزها و در آن زمان بنی‌اسرائیل و بنی‌یهودا با هم خواهند آمد؛‏ آری،‏ اشک‌ریزان خواهند آمد و یهوه خدای خویش را خواهند جُست.‏ ۵ آنان راه صَهیون را خواهند پرسید،‏ و روی به سوی آن نهاده،‏ خواهند گفت:‏ ‹بیایید تا با عهدی جاودانی که هرگز از یاد نرود به خداوند بپیوندیم!‏› ۶ ‹قوم من گوسفندانی گم‌گشته بوده‌اند.‏ شبانانشان آنها را گمراه کرده،‏ بر کوهها آواره ساختند.‏ آنان بر کوهها و تَلها سرگردان شدند و استراحتگاه خویش را فراموش کردند.‏ ۷ هر که ایشان را یافت،‏ ایشان را فرو بلعید و دشمنانشان گفتند:‏ «مقصر ما نیستیم،‏ زیرا اینان به یهوه که چراگاه حقیقی ایشان است گناه ورزیدند،‏ به یهوه که امید پدرانشان بود.‏»‏

‏(‏اِرْمیا ۵۰:‏۲۹-‏۳۲‏)‏ «کمانداران را بر ضد بابِل فرا خوانید،‏ همهٔ آنان را که زِه بر کمان می‌کِشند.‏ او را از هر سو احاطه کنید؛‏ به هیچ‌کس مجال گریختن ندهید.‏ او را موافق اعمالش جزا دهید و مطابق آنچه کرده است،‏ با او عمل کنید.‏ زیرا خویشتن را بر ضد خداوند،‏ قدوس اسرائیل،‏ برافراشته است.‏» ۳۰ پس خداوند می‌فرماید که،‏ «در آن روز،‏ جوانانش در کوچه‌هایش خواهند افتاد و جنگاورانش جملگی هلاک خواهند شد.‏» ۳۱ اینک خداوند لشکرها می‌فرماید:‏ «ای متکبر،‏ من بر ضد توام!‏ زیرا روز تو فرا رسیده است،‏ زمانی که تو را مکافات رسانم.‏ ۳۲ آن متکبر لغزیده،‏ خواهد افتاد،‏ و کسی او را بر پا نخواهد داشت؛‏ در شهرهایش آتشی خواهم افروخت که تمامی پیرامون آن را در کام خواهد کشید.‏»‏

it‏-‏۱-‏۵۴ E

دشمن

وقتی قوم خدا به او پشت می‌کردند،‏ او اجازه می‌داد دشمنان قوم،‏ اموالشان را غارت کنند و آنان را شکست دهند.‏ (‏مز ۸۹:‏۴۲؛‏ مر ۱:‏۵،‏ ۷،‏ ۱۰،‏ ۱۷؛‏ ۲:‏۱۷؛‏ ۴:‏۱۲‏)‏ اما دشمنان به‌اشتباه پیروزی‌هایشان را به خود یا خدایانشان نسبت می‌دادند.‏ آنان تصوّر می‌کردند که برای بدرفتاری‌هایشان با قوم خدا مجازات نمی‌شوند.‏ (‏تث‍ ۳۲:‏۲۷؛‏ ار ۵۰:‏۷‏)‏ از این رو،‏ یَهُوَه دشمنان متکبّر و فخرفروش قومش را به سزای اعمالشان می‌رسانْد.‏ (‏اش‍ ۱:‏۲۴؛‏ ۲۶:‏۱۱؛‏ ۵۹:‏۱۸؛‏ نا ۱:‏۲‏)‏ او به خاطر نام مقدّسش چنین می‌کرد.‏—‏اش‍ ۶۴:‏۲؛‏ حز ۳۶:‏۲۱-‏۲۴‏.‏

‏(‏اِرْمیا ۵۰:‏۳۸،‏ ۳۹‏)‏ خشکسالی بر آبهایش،‏ تا بخشکند!‏ زیرا آنجا سرزمین تمثالهای تراشیده است،‏ و مردمانش دیوانهٔ بتهایند!‏ ۳۹ «پس در بابِل،‏ حیوانات بیابانگرد با کَفتارها قرار خواهند گزید،‏ و شترمرغان در آن ساکن خواهند شد.‏ دیگر هرگز کسی در آن نخواهد زیست،‏ بلکه نسل اندر نسل نامسکون خواهد ماند.‏»‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏اِرْمیا ۴۹:‏۱،‏ ۲‏)‏ دربارهٔ عَمّونیان:‏ خداوند چنین می‌فرماید:‏ «آیا اسرائیل پسران ندارد؟‏ آیا او را وارثی نیست؟‏ پس چرا مِلکوم جاد را تسخیر کرده و قوم او در شهرهای آن ساکنند؟‏ ۲ پس خداوند می‌فرماید:‏ اینک ایامی می‌آید که نعرهٔ جنگ را در رَبَّهٔ بنی‌عَمّون بشنوانم؛‏ آن به تَلی از خاک بدل خواهد شد،‏ و روستاهایش در آتش خواهد سوخت.‏ آنگاه اسرائیل آنان را که او را بیرون رانده بودند،‏ بیرون خواهد راند؛‏» این است فرمودهٔ خداوند.‏

it‏-‏۱-‏۶¶ ۹۴ E

عَمونیان

ظاهراً پس از تبعید اهالی پادشاهی شمالی اسرائیل به دست تِغلَت‌فِلاسِر سوم و یکی از جانشینانش (‏۲پا ۱۵:‏۲۹؛‏ ۱۷:‏۶‏)‏،‏ عَمونیان شروع به تصرّف مناطق طایفهٔ جاد کردند.‏ پیش از این،‏ آنان برای تصرّف این مناطق از یَفتاح شکست خورده بودند.‏ (‏با مز ۸۳:‏۴-‏۸ مقایسه شود.‏)‏ از این رو،‏ یَهُوَه از طریق اِرْمیای نبی عَمونیان را برای تصرّف مناطقی که میراث طایفهٔ جاد بود،‏ توبیخ کرد.‏ همچنین به آنان هشدار داد که قوم عَمون و خدایشان مِلکوم (‏مولِک)‏ نابود خواهند شد.‏ (‏ار ۴۹:‏۱-‏۵‏)‏ اما عَمونیان با فرستادن گروه‌هایی از غارتگران مکرّراً به اهالی یهودا اذیت و آزار رساندند؛‏ حملات آنان در روزگار یِهویاقیم،‏ آخرین پادشاه یهودا بود.‏—‏۲پا ۲۴:‏۲،‏ ۳‏.‏

‏(‏اِرْمیا ۴۹:‏۱۷،‏ ۱۸‏)‏ اَدوم مایهٔ حیرت خواهد بود و هر که از آن عبور کند متحیر شده،‏ از دیدن همهٔ صدماتش انگشت به دهان خواهد ماند.‏ ۱۸ و خداوند می‌فرماید:‏ همان‌گونه که سُدوم و عَمورَه و شهرهای مجاورشان واژگون شد،‏ در آنجا نیز کسی نخواهد زیست و هیچ انسانی در آن مسکن نخواهد گزید.‏

قرائت کتاب مقدّس

‏(‏اِرْمیا ۵۰:‏۱-‏۱۰‏)‏ کلامی که خداوند دربارهٔ بابِل و سرزمین کَلدانیان به واسطهٔ اِرمیای نبی فرمود:‏ ۲ «در میان قومها ندا در دهید و اعلام کنید،‏ پرچم را برافرازید و اعلام کنید،‏ آن را پنهان مدارید،‏ بلکه گویید:‏ «بابِل تسخیر شده،‏ ’بِل‘ سرافکنده گردیده،‏ و مردوک هراسان گشته است.‏ بتهایش سرافکنده شده‌اند،‏ بتهای بی‌ارزش آن هراسان گشته‌اند.‏» ۳ «زیرا که قومی از جانب شمال بر او می‌آید که سرزمینش را ویران خواهد ساخت،‏ چندان که کسی در آن ساکن نشود؛‏ انسان و حیوان از آنجا خواهند گریخت.‏» ۴ خداوند می‌فرماید:‏ «در آن روزها و در آن زمان بنی‌اسرائیل و بنی‌یهودا با هم خواهند آمد؛‏ آری،‏ اشک‌ریزان خواهند آمد و یهوه خدای خویش را خواهند جُست.‏ ۵ آنان راه صَهیون را خواهند پرسید،‏ و روی به سوی آن نهاده،‏ خواهند گفت:‏ «بیایید تا با عهدی جاودانی که هرگز از یاد نرود به خداوند بپیوندیم!‏» ۶ «قوم من گوسفندانی گم‌گشته بوده‌اند.‏ شبانانشان آنها را گمراه کرده،‏ بر کوهها آواره ساختند.‏ آنان بر کوهها و تَلها سرگردان شدند و استراحتگاه خویش را فراموش کردند.‏ ۷ هر که ایشان را یافت،‏ ایشان را فرو بلعید و دشمنانشان گفتند:‏ «مقصر ما نیستیم،‏ زیرا اینان به یهوه که چراگاه حقیقی ایشان است گناه ورزیدند،‏ به یهوه که امید پدرانشان بود.‏» ۸ «از میان بابِل بگریزید،‏ و از سرزمین کَلدانیان بیرون آیید.‏ همچون بزهای نر،‏ پیشاپیش گله راه بروید.‏ ۹ زیرا اینک من جماعتی از قومهایی بزرگ را از سرزمین شمال برمی‌انگیزم و ایشان را بر بابِل می‌آورم.‏ آنان در برابرش صف‌آرایی خواهند کرد،‏ و او در آنجا گرفتار خواهد شد.‏ تیرهای ایشان همچون پهلوانانِ رزم‌آزموده است که یکی از آنها خالی برنمی‌گردد.‏» ۱۰ خداوند می‌فرماید:‏ «کَلدِه غارت خواهد شد،‏ و هر که او را تاراج کند،‏ سیر خواهد گشت.‏

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی