کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • مأخذ۱۸ دسامبر ص ۱-‏۱۳
  • مأخذ جزوهٔ کار و آموزش

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • مأخذ جزوهٔ کار و آموزش
  • مأخذ جزوهٔ کار و آموزش (‏۲۰۱۸)‏
  • عنوان‌های فرعی
  • ۳-‏۹ دسامبر
  • ۱۰-‏۱۶ دسامبر
  • ۱۷-‏۲۳ دسامبر
  • ۲۴-‏۳۰ دسامبر
  • ۳۱ دسامبر–‏۶ ژانویه
مأخذ جزوهٔ کار و آموزش (‏۲۰۱۸)‏
مأخذ۱۸ دسامبر ص ۱-‏۱۳

مأخذ جزوهٔ کار و آموزش

۳-‏۹ دسامبر

گنج‌هایی در کلام خدا | اعمال ۹-‏۱۱

‏«ستمگری بی‌رحم به شاهدی غیور تبدیل شد»‏

‏(‏اعمال ۹:‏۱،‏ ۲‏)‏ اما سولُس که همچنان کمر به تهدید و قتل شاگردانِ سَرور بسته بود،‏ نزد کاهن اعظم رفت ۲ و از او درخواست کرد که نامه‌هایی برای کنیسه‌های دمشق به او بدهد تا اگر کسی را بیابد که از پیروان «طریقت» باشد،‏ چه مرد و چه زن،‏ در بند کشد و به اورشلیم بیاورد.‏

bt‏-‏E ص ۶۰ ¶۱-‏۲

جماعت برای مدتی «آرامش یافت»‏

مسافران بدنیّت به دمشق نزدیک شدند.‏ آنان نقشهٔ شریرانه‌ای داشته و از پیروان عیسی متنفر بودند و می‌خواستند آنان را از خانه‌هاشان بیرون کنند،‏ به زنجیر ببندند،‏ تحقیرشان کنند و به‌زور آنان را به اورشلیم ببرند تا به حکم سَنهِدرین مجازات شوند.‏

۲ رهبر این گروه اوباش سولُس بود و خون به گردن داشت.‏ اخیراً او شاهد سنگسار شدن استیفان،‏ یکی از پیروان عیسی بود و از کشتن او راضی بود.‏ (‏اعما ۷:‏۵۷–‏۸:‏۱‏)‏ مبارزه علیه مسیحیان مقیم اورشلیم برای سولُس کافی نبود،‏ او می‌خواست تا جای ممکن بر آتش آزار و اذیت آنان بیفروزد.‏ از دید او پیروان «طریقت» یک فرقهٔ نفرت‌انگیز را تشکیل می‌دادند که باید از صفحهٔ روزگار محو می‌شدند.‏—‏اعما ۹:‏۱،‏ ۲‏.‏ 

‏(‏اعمال ۹:‏۱۵،‏ ۱۶‏)‏ اما سَرور به او گفت:‏ «برو،‏ زیرا این مرد ظرف برگزیدهٔ من است تا نام مرا نزد قوم‌ها،‏ پادشاهان و بنی‌اسرائیل ببرد.‏ ۱۶ من به‌روشنی به او نشان خواهم داد که به خاطر نام من چه رنج‌هایی باید ببیند.‏»‏

ب۱۶/‏۶ ص ۷ ¶۴

خود را گِلی در دستان یَهُوَه بشماریم

۴ یَهُوَه به ظاهر انسان‌ها توجهی ندارد بلکه به باطن و دل آنان می‌نگرد.‏ ‏(‏۱سموئیل ۱۶:‏۷ب خوانده شود.‏)‏ هنگام شکل دادن جماعت مسیحی یَهُوَه به‌خوبی این امر را نشان داد.‏ او بسیاری را که از دید انسانی شایسته به نظر نمی‌رسیدند،‏ به سمت خود و پسرش کشید.‏ (‏یو ۶:‏۴۴‏)‏ یکی از این افراد شخصی فَریسی به نام سولُس بود،‏ مردی «کفرگو،‏ آزاررسان و گستاخ.‏» (‏۱تیمو ۱:‏۱۳‏)‏ اما یَهُوَه خدا «آزمایندهٔ دل‌ها» آن مرد را گِلی بی‌مصرف ندانست.‏ (‏امث ۱۷:‏۳‏)‏ بلکه تشخیص داد که می‌تواند از او ظرفی را که می‌خواهد،‏ بسازد؛‏ «ظرف برگزیده» که «نزد قوم‌ها،‏ پادشاهان و بنی‌اسرائیل» شهادت بدهد.‏ (‏اعما ۹:‏۱۵‏)‏ یَهُوَه از افراد بسیاری ظروفی «برای کاری پرعزّت» ساخته است،‏ از جمله از کسانی که مرتکب اعمال نامشروع جنسی می‌شدند،‏ میگساران و دزدان.‏ (‏روم ۹:‏۲۱؛‏ ۱قر ۶:‏۹-‏۱۱‏)‏ این افراد با کسب شناخت دقیق از کلام خدا و نشان دادن ایمانشان در عمل،‏ اجازه دادند که یَهُوَه خدا آنان را شکل دهد.‏

‏(‏اعمال ۹:‏۲۰-‏۲۲‏)‏ و فوراً در کنیسه‌ها به موعظهٔ این پیام پرداخت که عیسی همان پسر خداست.‏ ۲۱ اما همهٔ کسانی که سخنان او را می‌شنیدند،‏ می‌گفتند:‏ «آیا این همان مردی نیست که در اورشلیم،‏ کسانی را که این نام را می‌خوانند،‏ قلع و قمع می‌کرد؟‏ آیا همان کسی نیست که به اینجا نیز آمده بود تا این افراد را دستگیر کند و نزد سران کاهنان ببرد؟‏» ۲۲ اما سولُس همچنان بیشتر قوّت می‌یافت و یهودیان دمشق را با آوردن دلایل منطقی در اثبات مسیح بودن عیسی،‏ عاجز و سردرگم می‌ساخت.‏

bt‏-‏E ص ۶۴ ¶۱۵

جماعت برای مدتی «آرامش یافت»‏

۱۵ وقتی سولُس به موعظه در مورد عیسی در کنیسه‌ها پرداخت،‏ قطعاً موجب تعجب،‏ حیرت و خشم مردم می‌شد.‏ آنان می‌گفتند:‏ «آیا این همان مردی نیست که در اورشلیم،‏ کسانی را که این نام را می‌خوانند،‏ قلع و قمع می‌کرد؟‏» (‏اعما ۹:‏۲۱‏)‏ با این حال،‏ سولُس «با آوردن دلایل منطقی» ثابت می‌کرد که عیسی همان مسیح موعود است.‏ (‏اعما ۹:‏۲۲‏)‏ اما منطق مثل شاه‌کلیدی نیست که بتواند هر دری را باز کند و بر کسانی که در بند سنّت‌هایشان هستند یا بر افرادی که مست غرورند،‏ تأثیر بگذارد.‏ با این وصف،‏ سولُس از تلاش دست نکشید.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏اعمال ۹:‏۴‏)‏ او بر زمین افتاد و صدایی شنید که به او چنین گفت:‏ «سولُس،‏ سولُس،‏ چرا به من آزار می‌رسانی؟‏»‏

bt‏-‏E ص ۶۰-‏۶۱ ¶۵-‏۶

جماعت برای مدتی «آرامش یافت»‏

۵ وقتی عیسی در راه دمشق بر سولُس ظاهر شد از او نپرسید:‏ «چرا به شاگردانم آزار می‌رسانی؟‏» بلکه از او پرسید:‏ «چرا به من آزار می‌رسانی؟‏» (‏اعما ۹:‏۴‏)‏ بله،‏ آزار و اذیت پیروان عیسی مانند این است که عیسی آزار و اذیت می‌بیند.‏—‏مت ۲۵:‏۳۴-‏۴۰،‏ ۴۵‏.‏

۶ اگر شما نیز به دلیل ایمانتان به مسیح مورد اذیت قرار گرفته‌اید،‏ مطمئن باشید که یَهُوَه و عیسی از موقعیت شما آگاهند.‏ (‏مت ۱۰:‏۲۲،‏ ۲۸-‏۳۱‏)‏ البته گاه سختی‌ها به طول می‌انجامد.‏ برای مثال،‏ عیسی از نقش سولُس در کشتن استیفان آگاه بود و مشاهده کرد که او شاگردان وفادار را از خانه‌شان بیرون می‌کند.‏ (‏اعما ۸:‏۳‏)‏ هرچند عیسی در آن زمان هیچ دخالتی نکرد،‏ اما یَهُوَه خدا از طریق عیسی به استیفان و سایر شاگردان قدرت لازم را داد تا در ایمان پایدار بمانند.‏

‏(‏اعمال ۱۰:‏۶‏)‏ این مرد،‏ مهمان شَمعونِ دبّاغ است که در کنارِ دریا خانه دارد.‏»‏

نکتهٔ مطالعه‌ای nwtsty از اع‍ ۱۰:‏۶

شَمعونِ دبّاغ:‏ دبّاغان با پوست حیوانات کار می‌کردند.‏ آنان پوست را با محلولی از آهک از پشم یا اثرات گوشت و چربی تمیز می‌کردند و سپس الکل خالص به آن می‌مالیدند تا بتوانند محصولات چرمی از آن درست کنند.‏ روند کار دبّاغان با بوی تعفن‌آوری همراه بود و به آب زیادی نیاز داشت؛‏ احتمالاً به این دلیل بود که شَمعون در کنار دریا،‏ در اطراف شهر یافا خانه داشت.‏ بنا بر شریعت موسی،‏ کسی که با لاشهٔ حیوانات در تماس بود،‏ نجس تلقّی می‌شد.‏ (‏لا ۵:‏۲؛‏ ۱۱:‏۳۹‏)‏ پس بسیاری از یهودیان دیدی تحقیرآمیز نسبت به دباغان داشتند و از ماندن در خانهٔ آنان امتناع می‌ورزیدند.‏ قابل توجه است که در کتاب تلمود شغل دباغی پست‌تر از شغل جمع‌آوری مدفوع به شمار می‌رفت.‏ اما پِطرُس،‏ شَمعون را پیشداوری نکرد و مهمان او شد.‏ فکر باز پِطرُس در این خصوص،‏ او را برای مأموریت بعدی‌اش آماده کرد؛‏ این که برای دیدار از یک غیریهودی به خانهٔ او برود.‏ برخی از محققان،‏ واژهٔ یونانی دبّاغ را (‏بیرسِئوس‏)‏ نام فامیل شَمعون می‌پندارند.‏

خواندن کتاب مقدّس

‏(‏اعمال ۹:‏۱۰-‏۲۲‏)‏ شاگردی به نام حَنانیا در دمشق زندگی می‌کرد.‏ سَرور در رؤیایی او را چنین خطاب کرد:‏ «ای حَنانیا!‏» او پاسخ داد:‏ «بله،‏ سَرور.‏» ۱۱ سَرور به او گفت:‏ «برخیز و به کوچه‌ای که ‹راست› خوانده می‌شود برو و در خانهٔ یهودا،‏ سراغ شخصی را بگیر که نامش سولُس تارسوسی است.‏ او اکنون دعا می‌کند ۱۲ و در رؤیا مردی را به نام حَنانیا دیده است که می‌آید و با گذاشتن دست‌هایش بر او بینایی را به او باز می‌گرداند.‏» ۱۳ اما حَنانیا پاسخ داد:‏ «ای سَرور،‏ من از بسیاری در مورد این مرد شنیده‌ام که چقدر به مقدّسان تو در اورشلیم آزار رسانده است.‏ ۱۴ او از جانب سران کاهنان اختیار دارد که در اینجا هر که نام تو را می‌خواند،‏ دستگیر کند.‏» ۱۵ اما سَرور به او گفت:‏ «برو،‏ زیرا این مرد ظرف برگزیدهٔ من است تا نام مرا نزد قوم‌ها،‏ پادشاهان و بنی‌اسرائیل ببرد.‏ ۱۶ من به‌روشنی به او نشان خواهم داد که به خاطر نام من چه رنج‌هایی باید ببیند.‏» ۱۷ پس حَنانیا رفت و به آن خانه وارد شد و دست‌هایش را بر سولُس گذاشت و گفت:‏ «سولُس،‏ ای برادر،‏ عیسای سَرور که در راهِ آمدنت به اینجا به تو ظاهر شد،‏ مرا فرستاده است تا بینایی خود را بازیابی و از روح‌القدس پر شوی.‏» ۱۸ همان دم از چشمان سولُس چیزی شبیه فَلس افتاد و بینایی خود را بازیافت و برخاست و تعمید یافت.‏ ۱۹ سپس غذا خورد و نیرو گرفت.‏ او چند روز نزد شاگردان در دمشق ماند ۲۰ و فوراً در کنیسه‌ها به موعظهٔ این پیام پرداخت که عیسی همان پسر خداست.‏ ۲۱ اما همهٔ کسانی که سخنان او را می‌شنیدند،‏ می‌گفتند:‏ «آیا این همان مردی نیست که در اورشلیم،‏ کسانی را که این نام را می‌خوانند،‏ قلع و قمع می‌کرد؟‏ آیا همان کسی نیست که به اینجا نیز آمده بود تا این افراد را دستگیر کند و نزد سران کاهنان ببرد؟‏» ۲۲ اما سولُس همچنان بیشتر قوّت می‌یافت و یهودیان دمشق را با آوردن دلایل منطقی در اثبات مسیح بودن عیسی،‏ عاجز و سردرگم می‌ساخت.‏

۱۰-‏۱۶ دسامبر

گنج‌هایی در کلام خدا | اعمال ۱۲-‏۱۴

‏«بَرنابا و پولُس در مناطق دورافتاده شاگردسازی کردند»‏

‏(‏اعمال ۱۳:‏۲،‏ ۳‏)‏ هنگامی که آنان در خدمت یَهُوَه بودند و روزه داشتند،‏ روح‌القدس گفت:‏ «برای من بَرنابا و سولُس را کنار بگذارید.‏ آن دو را برای کاری خاص برگزیده‌ام.‏» ۳ پس از روزه و دعا،‏ بر بَرنابا و سولُس دست گذاشتند و روانه‌شان کردند.‏

bt‏-‏E ص ۸۶ ¶۴

‏‹پر از شادی و روح‌القدس›‏

۴ چرا روح‌القدس گفت که بَرنابا و سولُس برای «کاری خاص» برگزیده شده‌اند؟‏ (‏اعما ۱۳:‏۲‏)‏ کتاب مقدّس به این پرسش پاسخی نمی‌دهد.‏ اما می‌دانیم که انتخاب این دو مرد تحت هدایت روح‌القدس صورت گرفت.‏ از قرار معلوم،‏ انبیا و معلّمانِ جماعت اَنطاکیه با این تصمیم مخالفت نکردند بلکه کاملاً از انتصابشان پشتیبانی کردند.‏ بَرنابا و سولُس قطعاً بسیار شاد شدند که هم‌ایمانانشان بدون حسادت «پس از روزه و دعا،‏ بر [آنان] دست گذاشتند و روانه‌شان کردند.‏» (‏اعما ۱۳:‏۳‏)‏ ما نیز باید از کسانی که در سازمان یَهُوَه مسئولیتی می‌گیرند،‏ منجمله افرادی که به عنوان پیر جماعت منصوب می‌شوند،‏ حمایت کنیم.‏ ما نباید به آنان حسادت ورزیم،‏ بلکه بجاست که ‹به خاطر زحماتشان،‏ در کمال محبت به ایشان حرمت نهیم.‏›—‏۱تسا ۵:‏۱۳‏.‏

‏(‏اعمال ۱۳:‏۱۲‏)‏ استاندار این رویداد را دید و ایمان آورد؛‏ زیرا تعالیم یَهُوَه او را متحیّر ساخته بود.‏

‏(‏اعمال ۱۳:‏۴۸‏)‏ وقتی غیریهودیان این را شنیدند،‏ شادمانی کردند و به تمجید از کلام یَهُوَه پرداختند و همهٔ کسانی که دلی پذیرا برای راه یافتن به حیات جاودان داشتند،‏ ایمان آوردند.‏

‏(‏اعمال ۱۴:‏۱‏)‏ در قونیه نیز بَرنابا و پولُس به کنیسهٔ یهودیان داخل شدند و به نحوی سخن گفتند که عده‌ای بسیار،‏ هم یهودی و هم یونانی ایمان آوردند.‏

bt‏-‏E ص ۹۵ ¶۵

‏«با اقتداری که یَهُوَه به ایشان داد،‏ با شجاعت سخن گفتند»‏

۵ پولُس و بَرنابا مدتی در شهر قونیه توقف کردند،‏ شهری که مرکز فرهنگ یونانی بود و یکی از شهرهای عمدهٔ استان غَلاطیه.‏ یهودیان سرشناس و عده‌ای کثیر از نوکیشان غیریهودی در این شهر سکونت داشتند.‏ پولُس و بَرنابا بر حسب عادت،‏ وارد کنیسه شدند و به موعظه پرداختند.‏ (‏اعما ۱۳:‏۵،‏ ۱۴‏)‏ آنان «به نحوی سخن گفتند که عده‌ای بسیار،‏ هم یهودی و هم یونانی ایمان آوردند.‏»—‏اعما ۱۴:‏۱‏.‏

‏(‏اعمال ۱۴:‏۲۱،‏ ۲۲‏)‏ آنان پس از آن که بشارت را در آن شهر اعلام کردند و بسیاری را شاگرد ساختند،‏ به لِستِره،‏ قونیه و اَنطاکیه بازگشتند.‏ ۲۲ در آن شهرها شاگردان را تقویت کردند و ترغیبشان نمودند که در ایمان پایدار بمانند و به آنان گفتند:‏ «ما برای راه یافتن به پادشاهی خدا باید بسیاری سختی‌ها را پشت سر گذاریم.‏»‏

ب۱۴ ۱۵/‏۹ ص ۱۳ ¶۴-‏۵

تحت «مصیبت‌های بسیار» به خدا وفادار بمانید

۴ پولُس و بَرنابا پس از بشارت در دِربه «به لِسْتَرَه و ایقونیه و اَنطاکیه مراجعت کردند.‏ و دل‌های شاگردان را تقویت داده،‏ پند می‌دادند که در ایمان ثابت بمانند و اینکه با مصیبت‌های بسیار می‌باید داخل ملکوت خدا گردیم.‏» (‏اعما ۱۴:‏۲۱،‏ ۲۲‏)‏ سخن پولُس در ابتدا ممکن است عجیب به نظر آید؛‏ زیرا عبارت «مصیبت‌های بسیار» دلسردکننده است نه تشویق‌کننده.‏ پس سخن پولُس و بَرنابا از چه لحاظ سبب «تقویت» شاگردان شد؟‏

۵ اگر به سخن پولُس دقت کنیم،‏ پاسخ به این سؤال را خواهیم یافت.‏ پولُس نگفت که «باید مصیبت‌های بسیار را تحمّل کنیم،‏» بلکه گفت:‏ «با مصیبت‌های بسیار می‌باید داخل ملکوت خدا گردیم.‏» پس پولُس شاگردان را با اشاره بر نتیجهٔ مثبت وفاداری تقویت کرد.‏ این پاداش،‏ وعده‌ای توخالی نبود.‏ زیرا،‏ عیسی گفت:‏ «هر که تا به پایان پایدار بماند،‏ نجات خواهد یافت.‏»—‏مت ۱۰:‏۲۲‏.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏اعمال ۱۲:‏۲۱-‏۲۳‏)‏ در روزی خاص،‏ هیرودیس لباس شاهانه پوشید،‏ بر مسند داوری نشست و نطقی برای مردم ایراد کرد.‏ ۲۲ مردمی که جمع شده بودند نیز فریاد زدند:‏ «این صدای یکی از خدایان است،‏ نه صدای انسان!‏» ۲۳ همان لحظه فرشتهٔ یَهُوَه او را زد؛‏ زیرا جلالی را که باید به خدا داده می‌شد،‏ پذیرفت.‏ آنگاه کرم‌ها او را خوردند و او جان داد.‏

ب۰۸ ۱/‏۵ ص ۳۲ ¶۷

نکاتی از کتاب اَعمال

۱۲:‏۲۱-‏۲۳؛‏ ۱۴:‏۱۴-‏۱۸‏.‏ هیرودیس جلالی را پذیرفت که باید فقط به خدا ابراز می‌شد.‏ عکس‌العمل او با عکس‌العمل پولُس و بَرنابا بسیار متفاوت بود.‏ آنان سریع و قاطع تمجید افراط‌آمیز مردم را رد کردند.‏ ما نیز در قبال هر آنچه که در خدمت به یَهُوَه انجام می‌دهیم نباید توقع تمجید و تعریف داشته باشیم.‏

‏(‏اعمال ۱۳:‏۹‏)‏ آنگاه سولُس که همان پولُس است از روح‌القدس پر شد و به عَلیما چشم دوخت

نکات مطالعه‌ای nwtsty از اع‍ ۱۳:‏۹

سولُس که همان پولُس است:‏ از این پس در کتاب مقدّس،‏ سولُس،‏ پولُس نامیده می‌شود.‏ این رسول از والدین عبرانی زاییده شد و تابعیت رومی داشت.‏ (‏اع‍ ۲۲:‏۲۷،‏ ۲۸؛‏ فی‍ ۳:‏۵‏)‏ پس به احتمال قوی،‏ او از دوران کودکی هم به اسم عبری سولُس و هم به اسم یونانی پولُس معروف بود.‏ در آن زمان،‏ داشتن دو اسم برای یهودیان،‏ به‌خصوص آنان که خارج از سرزمین اسرائیل زندگی می‌کردند،‏ امری معمولی بود.‏ (‏اع‍ ۱۲:‏۱۲؛‏ ۱۳:‏۱‏)‏ برخی از بستگان پولُس نیز اسامی رومی و یونانی داشتند.‏ (‏رو ۱۶:‏۷،‏ ۲۱‏)‏ پولُس در حکم «رسول غیریهودیان» مأمور شد که خبر خوش را به غیریهودیان اعلام کند.‏ (‏رو ۱۱:‏۱۳‏)‏ ظاهراً او صلاح دید که از نام رومی خود استفاده کند که نزد غیریهودیان بیشتر قابل قبول بود.‏ (‏اع‍ ۹:‏۱۵؛‏ غلا ۲:‏۷،‏ ۸‏)‏ برخی بر این عقیده‌اند که او نام خود را به افتخار سِرگیوس پولُس به پولُس تغییر داد،‏ اما از آنجا که حتی پس از ترک قبرس همچنان پولُس خوانده می‌شد،‏ چنین عقیده‌ای بعید به نظر می‌آید.‏ عده‌ای نیز معتقدند که پولُس به این دلیل نام عبری خود را به کار نبرد،‏ چون تلفظ آن نام در زبان یونانی مانند واژهٔ یونانی‌ای است که به معنی شخص یا حیوانی می‌باشد که با سینهٔ سپر راه می‌رود.‏—‏به نکتهٔ مطالعه‌ای اع‍ ۷:‏۵۸ مراجعه شود.‏

پولُس:‏ در بخش یونانی کتاب مقدّس،‏ نام پولُس از واژهٔ پُلُس مشتق شده است که در زبان لاتین به معنی «کوچک» است.‏ این نام ۱۵۷ مرتبه به پولُس رسول اشاره دارد و یک مرتبه به سِرگیوس پولُسِ استاندار.‏—‏اع‍ ۱۳:‏۷‏.‏

خواندن کتاب مقدّس

‏(‏اعمال ۱۲:‏۱-‏۱۷‏)‏ تقریباً در همان زمان بود که هیرودیسِ پادشاه به آزار شماری از اعضای جماعت پرداخت.‏ ۲ او دستور داد که یعقوب،‏ برادر یوحنا را با شمشیر بکشند.‏ ۳ وقتی دید که یهودیان از این کار خشنود شدند،‏ به دستگیری پِطرُس نیز اقدام کرد.‏ (‏این واقعه در ایّام عید نان فطیر روی داد.‏)‏ ۴ هیرودیس پِطرُس را گرفت،‏ به زندان انداخت و برای نگهبانی از او،‏ چهار پاس قرار داد و در هر پاس،‏ چهار سرباز گماشت؛‏ زیرا قصد داشت او را پس از عید پِسَح در مقابل قوم حاضر سازد.‏ ۵ پس پِطرُس را در زندان نگاه داشتند،‏ اما جماعت پیوسته و از صمیم دل برای او به خدا دعا می‌کرد.‏ ۶ شبِ قبل از روزی که هیرودیس می‌خواست پِطرُس را در مقابل قوم حاضر سازد،‏ پِطرُس بسته به دو زنجیر،‏ میان دو سرباز خوابیده بود و نگهبانانی نیز جلوی در زندان پاس می‌دادند.‏ ۷ ناگاه فرشتهٔ یَهُوَه آنجا ظاهر شد و نوری در اتاق زندان درخشید.‏ فرشته به پهلوی پِطرُس زد،‏ او را بیدار کرد و گفت:‏ «زود برخیز!‏» آنگاه زنجیرها از دست‌های پِطرُس فرو افتاد.‏ ۸ فرشته به او گفت:‏ «لباس بپوش و کفش‌هایت را به پا کن.‏» او نیز چنین کرد.‏ سپس به او گفت:‏ «ردایت را بر تن کن و به دنبال من بیا.‏» ۹پِطرُس بیرون رفت و به دنبال فرشته به راه افتاد،‏ اما فکر نمی‌کرد که آنچه فرشته انجام می‌دهد،‏ واقعیت داشته باشد؛‏ زیرا گمان می‌کرد که رؤیا می‌بیند.‏ ۱۰ آنان از نگهبانان اول و دوم گذشتند و به دروازهٔ آهنی زندان رسیدند که به شهر باز می‌شد.‏ دروازه خودبه‌خود در برابر آنان گشوده شد.‏ از آنجا خارج شدند و در کوچه‌ای می‌رفتند که ناگاه فرشته او را ترک کرد.‏ ۱۱ آنگاه پِطرُس که تازه متوجه ماجرا شده بود،‏ گفت:‏ «حال دیگر اطمینان یافتم که یَهُوَه فرشتهٔ خود را فرستاد و مرا از دست هیرودیس و هر آنچه یهودیان در انتظارش بودند،‏ رهایی داد.‏» ۱۲ پس از تأمّل بر این واقعه،‏ به خانهٔ مریم،‏ مادر یوحنای ملقّب به مَرقُس رفت.‏ در آنجا بسیاری جمع شده بودند و دعا می‌کردند.‏ ۱۳ هنگامی که درِ خانه را زد،‏ زنی خدمتکار به نام رودا آمد تا ببیند چه کسی در می‌زند.‏ ۱۴ وقتی صدای پِطرُس را شناخت،‏ چنان به وجد آمد که به جای باز کردن در،‏ به داخل دوید و خبر داد که پِطرُس پشت در ایستاده است.‏ ۱۵ آنان به او گفتند:‏ «تو عقلت را از دست داده‌ای.‏» اما او بر گفته‌اش پافشاری می‌کرد.‏ آنگاه گفتند:‏ «پس فرشتهٔ اوست.‏» ۱۶ در این حین،‏ پِطرُس همچنان بر در می‌زد.‏ وقتی در را باز کردند،‏ پِطرُس را دیدند و بسیار متعجب شدند.‏ ۱۷ اما او با دستش به آنان اشاره کرد که خاموش باشند.‏ پس از آن،‏ با جزئیات شرح داد که چگونه یَهُوَه او را از زندان بیرون آورده است.‏ سپس گفت:‏ «خبر این وقایع را به یعقوب و برادران بدهید.‏» آنگاه از آنجا خارج شد و به جایی دیگر رفت.‏

در خدمت موعظه بکوشید

bt‏-‏E ص ۷۸-‏۷۹ ¶۸-‏۹

۸ جماعت آن زمان مطابق با اعمال ۱۲:‏۵ عمل کرد.‏ در آنجا آمده است:‏ «پس پِطرُس را در زندان نگاه داشتند،‏ اما جماعت پیوسته و از صمیم دل برای او به خدا دعا می‌کرد.‏» جماعت از ته دل برای برادر محبوب خود دعا می‌کرد.‏ خبر مرگ یعقوب،‏ آنان را از ارزش دعا ناامید نکرده بود.‏ آنان می‌دانستند که یَهُوَه برای دعا بسیار ارزش قائل است و اگر مطابق با خواست و ارادهٔ او باشد،‏ آن را مستجاب می‌کند.‏ (‏عبر ۱۳:‏۱۸،‏ ۱۹؛‏ یعقو ۵:‏۱۶‏)‏ ما نیز می‌خواهیم هرگز این حقیقت را فراموش نکنیم.‏

۹ آیا یکی از هم‌ایمانانتان دچار مصیبت شده است؟‏ شاید او با آزار و اذیت،‏ مخالفت دولتی یا فاجعهٔ طبیعی روبرو شده است.‏ آیا می‌توانید برای او از ته دل دعا کنید؟‏ همین طور،‏ شاید کسانی باشند که با سختی‌هایی همچون مشکلات خانوادگی،‏ دلسردی یا آزمایش ایمان روبرو هستند.‏ با تأمّل بر موقعیت هم‌ایمانانتان،‏ شاید بتوانید نام چند نفر از آنان را در دعایتان به یَهُوَه،‏ شنوندهٔ دعا ببرید.‏ (‏مز ۶۵:‏۲‏)‏ قطعاً شما نیز در روز تنگی به دعاهای هم‌ایمانانتان نیاز خواهید داشت.‏

۱۷-‏۲۳ دسامبر

گنج‌هایی در کلام خدا | اعمال ۱۵-‏۱۶

‏«تصمیمی یک‌پارچه بر اساس کلام خدا»‏

‏(‏اعمال ۱۵:‏۱،‏ ۲‏)‏ در آن زمان،‏ افرادی از یهودیه به اَنطاکیه آمدند.‏ آنان به برادران چنین تعلیم می‌دادند:‏ «اگر مطابق سنّت موسی ختنه نشوید،‏ نمی‌توانید نجات یابید.‏» ۲ اما پولُس و بَرنابا با آنان به مخالفت پرداختند و با ایشان بحثی نسبتاً طولانی کردند.‏ پس ترتیبی داده شد که پولُس و بَرنابا و شماری دیگر از برادران به اورشلیم نزد رسولان و پیران بروند و این مسئله را با آنان در میان گذارند.‏

bt‏-‏E ص ۱۰۲-‏۱۰۳ ¶۸

‏«بحثی نسبتاً طولانی»‏

۸ لوقا،‏ نویسندهٔ کتاب اعمال ادامه می‌دهد:‏ «پولُس و بَرنابا با آنان [یعنی افرادی که در آیهٔ ۱ به آنان اشاره شده است] به مخالفت پرداختند و با ایشان بحثی نسبتاً طولانی کردند.‏ پس ترتیبی داده شد [توسط پیران جماعت] که پولُس و بَرنابا و شماری دیگر از برادران به اورشلیم نزد رسولان و پیران بروند و این مسئله را با آنان در میان گذارند.‏» (‏اعما ۱۵:‏۲‏)‏ این بحث و مخالفت به دلیل نظرات قوی طرفین بود و جماعت اَنطاکیه قادر به حل آن نبود.‏ پس پیران جماعت برای حفظ صلح و اتحاد،‏ تصمیم گرفتند که این مسئله را با رسولان و پیران در اورشلیم که هیئت اداره‌کننده را تشکیل می‌دادند،‏ در میان بگذارند.‏ ما از پیران جماعت اَنطاکیه چه درسی می‌آموزیم؟‏

‏(‏اعمال ۱۵:‏۱۳-‏۲۰‏)‏ پس از آن که از سخن گفتن بازایستادند،‏ یعقوب گفت:‏ «ای برادران،‏ به من گوش دهید.‏ ۱۴ شَمعون به‌تفصیل توضیح داد که چگونه خدا برای نخستین بار غیریهودیان را مورد توجه خود قرار داد تا از میان ایشان قومی برای نام خود گرد آورد.‏ ۱۵ کلام انبیا نیز با این امر مطابقت دارد،‏ چنان که نوشته شده است:‏ ۱۶ ‹پس از این‌ها،‏ من باز خواهم گشت و خیمهٔ داوود را که فرو ریخته است،‏ بار دیگر بر پا خواهم نمود؛‏ ویرانه‌های آن را بازسازی خواهم کرد و آن را مرمّت خواهم نمود ۱۷ تا بقیهٔ این قوم،‏ به همراه همهٔ غیریهودیانی که به نام من خوانده می‌شوند،‏ صادقانه یَهُوَه را بجویند.‏ این را یَهُوَه خود می‌گوید؛‏ خدایی که این امور را به انجام می‌رساند ۱۸ و از قدیم آن‌ها را می‌دانست.‏› ۱۹ بنابراین،‏ رأی من این است که برای غیریهودیانی که به خدا روی می‌آورند،‏ دشواری ایجاد نکنیم،‏ ۲۰ بلکه کتباً به آنان ابلاغ کنیم که از آنچه به بت‌پرستی آلوده است،‏ از اعمال نامشروع جنسی،‏ از حیوانات خفه‌شده و از خون بپرهیزند.‏

ب۱۲ ۱۵/‏۱ ص ۵ ¶۶-‏۷

مسیحیان حقیقی به کلام خدا حرمت می‌گذارند

۶ عاموس ۹:‏۱۱،‏ ۱۲ به آنان کمک کرد تا مشکل را حل کنند.‏ در اعمال ۱۵:‏۱۶،‏ ۱۷ این آیات چنین نقل‌قول شده است:‏ «باز خواهم گشت و خیمهٔ فروافتادهٔ داوود را از نو برپا خواهم داشت؛‏ ویرانه‌هایش را دیگر بار بنا خواهم کرد،‏ و آن را مرمّت خواهم نمود،‏ تا باقی افراد بشر جملگی خداوند را بطلبند،‏ [‏‏«به همراه،‏»‏ دج] همهٔ غیریهودیانی که نام من بر آنهاست.‏ چنین می‌گوید خداوندی که اینها را به انجام می‌رساند.‏»‏

۷ ولی شاید برخی بگویند در این آیه ذکر نشده است که ایمان‌آورندگان غیریهودی ختنه نشوند.‏ درست است که چنین سخنی نیامده است.‏ با این حال،‏ آن یهودیان مسیحی مفهوم این پیشگویی را به راحتی درک کردند چرا که نوکیش ختنه‌شده را هرگز ‹غیریهودی› به شمار نمی‌آوردند بلکه برادر خود محسوب می‌کردند.‏ (‏خرو ۱۲:‏۴۸،‏ ۴۹‏)‏ برای مثال،‏ در کتاب مقدّس بَگسِترز ورژن سپتواجنت (‏نسخهٔ سَبعینی)‏،‏ اِسْتَر ۸:‏۱۷ چنین آمده است:‏ «بسیاری از قوم‌ها ختنه گشتند و یهودی شدند.‏»‏ در واقع،‏ «باقی افراد بشر» یعنی باقی‌ماندهٔ قوم اسرائیل منجمله نوکیشان ختنه‌شده همراه با «همهٔ غیریهودیانی» که ختنه نشده‌اند،‏ یک قوم به نام خدا گشتند.‏ پس مفهوم آیه کاملاً روشن بود و لزومی نبود که غیریهودیان برای گرویدن به ایمانِ مسیحی ختنه شوند.‏

‏(‏اعمال ۱۵:‏۲۸،‏ ۲۹‏)‏ زیرا روح‌القدس و ما صلاح دیدیم که بار بیشتری بر دوش شما ننهیم،‏ جز این امور ضروری:‏ ۲۹ از آنچه برای بت‌ها قربانی شده است،‏ از خون،‏ از حیوانات خفه‌شده و از اعمال نامشروع جنسی بپرهیزید.‏ اگر دقت کرده،‏ خود را از این‌ها دور نگاه دارید،‏ موفق خواهید بود.‏ سلامتی با شما باد!‏»‏

‏(‏اعمال ۱۶:‏۴،‏ ۵‏)‏ آنان در حالی که از شهری به شهر دیگر سفر می‌کردند،‏ احکامی را که رسولان و پیران اورشلیم وضع کرده بودند،‏ به برادران می‌رساندند تا طبق آن عمل کنند.‏ ۵ به این ترتیب،‏ جماعات همچنان در ایمان استوار می‌شدند و هر روز بر شمارشان افزوده می‌گشت.‏

bt‏-‏E ص ۱۲۳ ¶۱۸

تقویت جماعت‌ها

۱۸ پولُس و تیموتائوس سالیان سال دوشادوش همدیگر خدمت می‌کردند.‏ آنان به عنوان سرپرستان سیّار مأموریت‌هایی انجام می‌دادند که هیئت اداره‌کننده به آنان محوّل می‌کرد.‏ به گفتهٔ کتاب مقدّس:‏ «آنان در حالی که از شهری به شهر دیگر سفر می‌کردند،‏ احکامی را که رسولان و پیران اورشلیم وضع کرده بودند،‏ به برادران می‌رساندند تا طبق آن عمل کنند.‏» (‏اعما ۱۶:‏۴‏)‏ بنا بر شواهد موجود،‏ جماعت‌های قرن اول به راهنمایی‌های رسولان و پیرانی که در اورشلیم بودند،‏ عمل می‌کردند.‏ در نتیجه،‏ «جماعات همچنان در ایمان استوار می‌شدند و هر روز بر شمارشان افزوده می‌گشت.‏»—‏اعما ۱۶:‏۵‏.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏اعمال ۱۶:‏۶-‏۹‏)‏ آنان همچنین از فِریجیه و ناحیهٔ غَلاطیه گذشتند؛‏ زیرا روح‌القدس آنان را از اعلام کلام در ایالت آسیا منع کرده بود.‏ ۷ به علاوه،‏ وقتی به میسیه رسیدند،‏ تلاش کردند به بیطینیه بروند،‏ اما روحِ عیسی به آنان اجازه نداد.‏ ۸ بنابراین از میسیه گذشتند و به تِروآس رفتند.‏ ۹ هنگام شب،‏ پولُس در رؤیایی دید که فردی از اهالی مقدونیه در آنجا ایستاده است و به او التماس می‌کند و می‌گوید:‏ «به مقدونیه بیا و به ما کمک کن.‏»‏

ب۱۲ ۱۵/‏۱ ص ۱۰-‏۱۱ ¶۸

آنچه از هوشیاری رسولان عیسی می‌آموزیم

۸ از این گزارش چه می‌آموزیم؟‏ توجه کنید که پس از آن که پولُس راهیِ آسیا گشت روح خدا مانع او شد.‏ سپس،‏ پس از آن که پولُس نزدیک بیطینیه گشت عیسی وارد عمل شد.‏ در آخر هم،‏ پولُس پس از آن که به تْروآس رسید،‏ عیسی او را به سوی مقدونیه هدایت کرد.‏ عیسی سر جماعت ممکن است ما را نیز به همین گونه هدایت کند.‏ (‏کول ۱:‏۱۸‏)‏ برای مثال،‏ شاید در نظر داشته باشید پیشگام شوید یا به محدوده‌ای نقل مکان کنید که نیاز مبرمی به مبشّر است.‏ اما پس از آن که در این راه قدم برداشتید،‏ عیسی شما را از طریق روح خدا هدایت می‌کند.‏ مثالی بیاوریم:‏ راننده زمانی می‌تواند فرمان را به راست یا چپ بچرخاند که اتومبیل در حرکت باشد.‏ عیسی نیز زمانی ما را در افزایش خدمت موعظه هدایت می‌کند که فعال باشیم،‏ یعنی تلاش خود را در راه رسیدن به هدفمان انجام دهیم.‏

‏(‏اعمال ۱۶:‏۳۷‏)‏ اما پولُس به آنان گفت:‏ «ما را با این که رومی هستیم در ملأ عام بدون هیچ محاکمه‌ای زدند و به زندان انداختند.‏ آیا حال می‌خواهند پنهانی ما را آزاد کنند؟‏ خیر،‏ به هیچ وجه!‏ بگذارید خود بیایند و ما را بیرون ببرند.‏»‏

نکتهٔ مطالعه‌ای nwtsty از اع‍ ۱۶:‏۳۷

رومی هستیم:‏ یعنی تابع روم بودند.‏ پولُس و از قرار معلوم،‏ سیلاس نیز تابعیت رومی داشتند.‏ قانون روم ایجاب می‌کرد که تابعین رومی باید بتوانند از حق خود در دادگاه دفاع کنند و بدون حکم دادگاه نباید در ملأ عام مجازات شوند.‏ شخصی که تابعیت رومی داشت،‏ در چهارگوشهٔ امپراتوری روم از حق و حقوقی نیز برخوردار بود.‏ قانون روم بر چنین شخصی حکمفرما بود،‏ نه قوانین محلّی.‏ برای مثال،‏ اگر شخص به جرمی متهم می‌شد،‏ احتمالاً او به دادگاه محلّی احضار می‌شد،‏ اما او این حق را داشت که در دادگاه روم محاکمه شود.‏ اگر دادگاه محلّی حکم اعدام تابع رومی را صادر می‌کرد،‏ او می‌توانست از امپراتور درخواست فرجام کند.‏ پولُس رسول در بسیاری از مناطق امپراتوری روم موعظه کرد و طبق گزارشات کتاب مقدّس،‏ حداقل سه مرتبه از حق و حقوق رومی خود بهره گرفت.‏ اولین نمونهٔ آن در شهر فیلیپی بود،‏ جایی که پولُس به قاضیان آنجا گفت که او را در ملأ عام بدون محاکمه زده بودند و بدین شکل به حق او اجحاف شده بود.‏—‏جهت بررسی دو نمونهٔ دیگر به اع‍ ۲۲:‏۲۵؛‏ ۲۵:‏۱۱ مراجعه کنید.‏

خواندن کتاب مقدّس

‏(‏اعمال ۱۶:‏۲۵-‏۴۰‏)‏ حدود نیمه‌شب پولُس و سیلاس مشغول دعا کردن بودند و با خواندن سرود،‏ خدا را ستایش می‌کردند؛‏ زندانیان نیز به آنان گوش می‌دادند.‏ ۲۶ ناگهان زلزله‌ای شدید رخ داد،‏ طوری که پایه‌های زندان به لرزه درآمد.‏ به علاوه،‏ تمام درهای زندان در یک آن گشوده و زنجیرهای همه باز شد.‏ ۲۷ زندانبان بیدار شده،‏ دید که درهای زندان باز است و به گمان این که زندانیان فرار کرده‌اند،‏ شمشیرش را کشید و چیزی نمانده بود خود را بکشد ۲۸ که پولُس بلند فریاد زد:‏ «به خود آسیب مرسان،‏ ما همه اینجاییم!‏» ۲۹ پس زندانبان درخواست کرد که چراغ‌هایی برای او بیاورند.‏ سپس به داخل شتافت و در حالی که می‌لرزید،‏ در مقابل پولُس و سیلاس به خاک افتاد.‏ ۳۰ آنگاه آنان را بیرون آورد و گفت:‏ «ای آقایان،‏ من باید چه کنم تا نجات یابم؟‏» ۳۱ جواب دادند:‏ «به عیسای سَرور ایمان بیاور و تو و اهل خانه‌ات نجات خواهید یافت.‏» ۳۲ آنگاه کلام یَهُوَه را برای او و تمام کسانی که در خانه‌اش بودند،‏ بیان کردند.‏ ۳۳ زندانبان نیز آنان را در همان ساعتِ شب برد تا زخم‌هایشان را بشوید.‏ سپس بی‌درنگ او و تمام اهل خانه‌اش تعمید گرفتند.‏ ۳۴ او ایشان را به خانهٔ خود برد و سفره‌ای برایشان مهیا ساخت.‏ اکنون که زندانبان به خدا ایمان آورده بود،‏ خود او و تمام اهل خانه‌اش بسیار شادمان بودند.‏ ۳۵ هنگامی که روز شد،‏ والیان شهر مأمورانی با این پیام نزد زندانبان فرستادند:‏ ‏«آن مردان را آزاد کن.‏» ۳۶ زندانبان پیام آنان را به پولُس رساند و گفت:‏ «والیان شهر مردانی را فرستاده‌اند و فرمان داده‌اند که من شما را آزاد کنم.‏ پس حال،‏ بیرون بیایید و به سلامت بروید.‏» ۳۷ اما پولُس به آنان گفت:‏ «ما را با این که رومی هستیم در ملأ عام بدون هیچ محاکمه‌ای زدند و به زندان انداختند.‏ آیا حال می‌خواهند پنهانی ما را آزاد کنند؟‏ خیر،‏ به هیچ وجه!‏ بگذارید خود بیایند و ما را بیرون ببرند.‏» ۳۸ مأموران این سخنان را به والیان شهر رساندند.‏ آنان وقتی شنیدند که پولُس و سیلاس رومی هستند،‏ ترسیدند.‏ ۳۹ پس آمده،‏ از ایشان عذرخواهی نمودند و تا بیرون زندان همراهی‌شان کردند و از آنان خواستند که شهر را ترک کنند.‏ ۴۰ اما پولُس و سیلاس پس از آن که از زندان بیرون آمدند،‏ به خانهٔ لیدیه رفتند.‏ در آنجا برادران را دیدند و به آنان قوّت قلب دادند.‏ سپس آنجا را ترک کردند.‏

۲۴-‏۳۰ دسامبر

گنج‌هایی در کلام خدا | اعمال ۱۷-‏۱۸

‏«پولُس رسول را در کار تعلیم و موعظه سرمشق قرار دهید»‏

‏(‏اعمال ۱۷:‏۲،‏ ۳‏)‏ پس پولُس طبق عادت خود نزد آنان به کنیسه رفت.‏ او مدت سه هفته در روزهای سَبَّت بر اساس نوشته‌های مقدّس با آنان استدلال می‌کرد؛‏ ۳ نوشته‌ها را توضیح می‌داد و با استفاده از آن‌ها ثابت می‌کرد که مسیح می‌بایست رنج می‌کشید و از مردگان برمی‌خاست.‏ او می‌گفت:‏ «این عیسی که در مورد او به شما موعظه می‌کنم،‏ همان مسیح است.‏»‏

نکات مطالعه‌ای nwtsty از اع‍ ۱۷:‏۲،‏ ۳

استدلال:‏ پولُس صرفاً خبر خوش را به آنان نرساند،‏ بلکه آن را توضیح داد و درستی آن را بر اساس نوشته‌های مقدّس یعنی بخش عبری کتاب مقدّس ثابت کرد.‏ او تنها به خواندن نوشته‌های مقدّس اکتفا نکرد،‏ بلکه از روی آن‌ها استدلال کرد و خود را مطابق با شنوندگانش تطبیق داد.‏ فعل یونانی دیالگومای به معنی مکالمه،‏ گفت‌وشنود و بحث کردن است و به ارتباط برقرار کردن با مردم دلالت دارد.‏ این واژهٔ یونانی در این آیات نیز به کار رفته است:‏ اع‍ ۱۷:‏۱۷؛‏ ۱۸:‏۴،‏ ۱۹؛‏ ۱۹:‏۸،‏ ۹؛‏ ۲۰:‏۷،‏ ۹‏.‏

با استفاده از [نوشته‌های مقدّس] ثابت می‌کرد:‏ این واژهٔ یونانی به طور تحت‌اللفظی به معنی گذاشتن دو چیز کنار یکدیگر و مقایسهٔ آنهاست.‏ این موضوع نشان می‌دهد که پولُس پیشگویی‌های موجود در عهد عتیق را با دقت با رویدادهای زندگی عیسی مقایسه کرده بود تا نشان دهد که عیسی به آن پیشگویی‌ها تحقق بخشیده است.‏

‏(‏اعمال ۱۷:‏۱۷‏)‏ پس در کنیسه با یهودیان و با دیگر خداپرستان و هر روز در بازار با هر کس که می‌دید،‏ به گفتگو و استدلال می‌پرداخت.‏

نکتهٔ مطالعه‌ای nwtsty از اع‍ ۱۷:‏۱۷

بازار:‏ این بازار (‏به یونانی آگورا‏)‏ در شمال‌غربی اکروپلیس در آتن قرار داشت و مساحت آن حدوداً ۴۸٬۰۰۰ متر مربع بود.‏ این بازار فقط محل خرید و فروش نبود،‏ بلکه مرکز اقتصادی،‏ سیاسی و فرهنگی شهر آتن نیز بود.‏ اهالی آتن از جمع شدن در بازار برای مباحث فلسفی و سیاسی لذّت می‌بردند.‏

‏(‏اعمال ۱۷:‏۲۲،‏ ۲۳‏)‏ آنگاه پولُس در میان آریوپاگوس ایستاد و گفت:‏ «ای مردان آتن،‏ می‌بینم که شما از هر لحاظ و بیش از دیگران مذهبی هستید؛‏ ۲۳ زیرا برای مثال،‏ هنگامی که در شهر می‌گشتم و آنچه را که شما می‌پرستید،‏ نظاره می‌کردم،‏ در میان آن‌ها مذبحی را یافتم که بر آن نوشته شده بود:‏ ‹تقدیم به خدای ناشناخته.‏› پس من می‌خواهم دربارهٔ آنچه شما ناشناخته می‌پرستید با شما سخن بگویم؛‏

نکتهٔ مطالعه‌ای nwtsty از اع‍ ۱۷:‏۲۲،‏ ۲۳

خدای ناشناخته:‏ واژه‌های یونانی اَگنوستوی تئوی به معنی خدای ناشناخته بر مذبحی در آتن حک شده بود.‏ اهالی آتن از خدایانشان می‌ترسیدند و به این سبب معابد و مذابحی بسیار برای پرستش آن‌ها می‌ساختند؛‏ حتی برای خدایان غیر قابل لمس عبادتگاهی داشتند،‏ همچون شهرت،‏ فروتنی،‏ انرژی،‏ قانع‌سازی و رحمت.‏ ظاهراً آنان از این که خدایی را فراموش کرده و خشم او را برانگیزانند،‏ ترس داشتند و به این دلیل،‏ مذبحی برای «خدای ناشناخته» ساختند.‏ مردم با ساختن این مذبح اذعان کردند که خدایی وجود دارد که از او هیچ اطلاعی ندارند.‏ پولُس ماهرانه از این مذبح استفاده کرد تا خدای حقیقی را به مردم معرفی کند؛‏ خدایی که تا آن زمان برایشان ناشناخته بود.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏اعمال ۱۸:‏۱۸‏)‏ پولُس روزهایی بسیار در قُرِنتُس ماند.‏ سپس با برادران خداحافظی کرد و به همراه پِریسکیلا و آکیلا با کشتی عازم سوریه شد.‏ همچنین در کِنخِریه موهای سر خود را کوتاه کرد؛‏ زیرا نذری کرده بود.‏

ب۰۸ ۱/‏۵ ص ۳۲ ¶۵

نکاتی از کتاب اَعمال

۱۸:‏۱۸—‏پولُس چه نذر یا عهدی بسته بود؟‏ برخی محققین بر این عقیده‌اند که پولُس نذر نذیره کرده بوده است.‏ (‏اعداد ۶:‏۱-‏۲۱‏)‏ اما کتاب مقدّس به نوع این عهد یا زمان بستن آن اشاره‌ای نمی‌کند.‏ در کتاب مقدّس نه مشخص است که پولُس این عهد را قبل از گرویدنش به عیسی یا بعد از آن بسته است و نه روشن است که این عهد تازه بسته شده یا پایان آن بوده است.‏ در هر حال بستن چنین عهدی گناه محسوب نمی‌شد.‏

‏(‏اعمال ۱۸:‏۲۱‏)‏ بلکه خداحافظی کرد و به ایشان گفت:‏ «اگر یَهُوَه بخواهد،‏ بار دیگر پیش شما خواهم آمد.‏» سپس از راه دریا اِفِسُس را ترک کرد

نکتهٔ مطالعه‌ای nwtsty از اع‍ ۱۸:‏۲۱

اگر یَهُوَه بخواهد:‏ این عبارت نشان می‌دهد که در هر کاری که انجام می‌دهیم یا می‌خواهیم انجام بدهیم،‏ در نظر گرفتن خواست و ارادهٔ خدا بسیار حیاتی است.‏ پولُس رسول،‏ این موضوع را ملکهٔ ذهن خود ساخته بود.‏ (‏۱قر ۴:‏۱۹؛‏ ۱۶:‏۷؛‏ عب‍ ۶:‏۳‏)‏ یعقوبِ رسول نیز ما را تشویق می‌کند که بگوییم:‏ «اگر یَهُوَه بخواهد،‏ زنده خواهیم ماند و این کار یا آن کار را خواهیم کرد.‏» (‏یع‍ ۴:‏۱۵‏)‏ البته نباید چنین عباراتی را طوطی‌وار تکرار کرد.‏ وقتی کسی می‌گوید،‏ اگر یَهُوَه بخواهد،‏ او باید بکوشد که هماهنگ با خواست خدا نیز عمل کند.‏ افزون بر این،‏ لازم نیست که این عبارت را با صدای بلند بگوییم،‏ بلکه غالباً آن را در دل خود ابراز می‌کنیم.‏—‏به نکات مطالعه‌ای اع‍ ۲۱:‏۱۴؛‏ ۱قر ۴:‏۱۹؛‏ یع‍ ۴:‏۱۵ و کتابچهٔ راهنمای مطالعهٔ کلام خدا فصل ۲ مراجعه شود.‏

خواندن کتاب مقدّس

‏(‏اعمال ۱۷:‏۱-‏۱۵‏)‏ آنان از شهرهای آمفیپولیس و آپولونیا گذشتند و به تِسالونیکی رسیدند؛‏ شهری که یهودیان در آن کنیسه داشتند.‏ ۲ پس پولُس طبق عادت خود نزد آنان به کنیسه رفت.‏ او مدت سه هفته در روزهای سَبَّت بر اساس نوشته‌های مقدّس با آنان استدلال می‌کرد؛‏ ۳ نوشته‌ها را توضیح می‌داد و با استفاده از آن‌ها ثابت می‌کرد که مسیح می‌بایست رنج می‌کشید و از مردگان برمی‌خاست.‏ او می‌گفت:‏ «این عیسی که در مورد او به شما موعظه می‌کنم،‏ همان مسیح است.‏» ۴ در نتیجه،‏ برخی از آنان،‏ همچنین بسیاری از یونانیانِ خداپرست و شماری فراوان از زنان سرشناس ایمان آوردند و به پولُس و سیلاس پیوستند.‏ ۵ اما یهودیان حسادت ورزیدند و با جمع کردن عده‌ای از مردان اوباش که در بازار پرسه می‌زدند،‏ گروهی تشکیل دادند و شهر را به آشوب کشیدند.‏ سپس به خانهٔ یاسون هجوم بردند و می‌خواستند پولُس و سیلاس را نزد جمعیت بیرون بیاورند.‏ ۶ پس چون آنان را نیافتند،‏ یاسون و برخی برادران را کشان‌کشان نزد مقامات شهر بردند و فریادزنان گفتند:‏ «آن مردان که تمام دنیا را به آشوب کشیده‌اند،‏ به اینجا نیز آمده‌اند ۷ و یاسون نیز از ایشان پذیرایی کرده است.‏ آنان همهٔ احکام قیصر را زیر پا می‌گذارند و می‌گویند،‏ پادشاه دیگری به نام عیسی هست.‏» ۸ با شنیدن این سخنان،‏ جمعیت و مقامات شهر نگران شدند ۹ و پس از گرفتن ضمانت از یاسون و دیگران،‏ آنان را رها کردند.‏ ۱۰ به محض این که شب شد،‏ برادران،‏ پولُس و سیلاس را به بیریه فرستادند.‏ وقتی به آنجا رسیدند،‏ به کنیسهٔ یهودیان رفتند.‏ ۱۱ اهالی بیریه نسبت به اهالی تِسالونیکی از طرز فکری روشن‌تر برخوردار بودند؛‏ زیرا کلام را با ذهنی کاملاً مشتاق پذیرفتند و هر روز نوشته‌های مقدّس را به‌دقت بررسی می‌کردند تا از درستی آنچه می‌شنیدند،‏ اطمینان حاصل کنند.‏ ۱۲ در نتیجه بسیاری از آنان و همچنین شماری فراوان از زنان و مردانِ سرشناسِ یونانی ایمان آوردند.‏ ۱۳ اما وقتی یهودیانِ تِسالونیکی پی بردند که پولُس کلام خدا را در بیریه نیز اعلام می‌کند،‏ به آنجا آمدند و مردم را تحریک کرده،‏ علیه آنان شوراندند.‏ ۱۴ از این رو،‏ برادران فوراً پولُس را به سمت دریا فرستادند،‏ اما سیلاس و تیموتائوس در بیریه ماندند.‏ ۱۵ کسانی که پولُس را همراهی کردند،‏ او را تا آتن بردند.‏ در آنجا به آنان دستور داده شد تا به سیلاس و تیموتائوس بگویند که هر چه زودتر نزد پولُس بیایند و سپس آنجا را ترک کردند.‏

۳۱ دسامبر–‏۶ ژانویه

گنج‌هایی در کلام خدا | اعمال ۱۹-‏۲۰

‏«مراقب خود و تمام گله باشید»‏

‏(‏اعمال ۲۰:‏۲۸‏)‏ مراقب خود و تمام گله باشید؛‏ گله‌ای که روح‌القدس،‏ شما را سرپرست آن منصوب ساخته است تا جماعت خدا را که او با خون پسر خود خریده است،‏ شبانی کنید.‏

ب۱۱ ۱۵/‏۶ ص ۲۰-‏۲۱ ¶۵

‏‹گلهٔ خدا را شبانی و نظارت کنید›‏

۵ پِطرُس رسول نوشت که پیران مسیحی ‹شبان گلّهٔ خدا هستند که به دستشان سپرده شده است.‏› بسیار ضروری بود که تشخیص دهند گلّه به یَهُوَه و عیسی مسیح تعلّق دارد.‏ پیران مسیحی به نحوی که از گوسفندان خدا مراقبت می‌کنند به خدا حساب پس می‌دهند.‏ فرض کنید که دوستی صمیمی از شما تقاضا می‌کند در غیابش برای مدتی از فرزندانش مراقبت کنید.‏ آیا از بچه‌های او به خوبی مراقبت نخواهید کرد و به آن‌ها غذا نخواهید داد؟‏ اگر یکی از آن‌ها مریض شود آیا تلاش نمی‌کنید تا مداوای لازم را دریافت کند؟‏ به طور مشابه،‏ پیران مسیحی نیز از جماعت ‹خدا که آن را به خون پسر خود خریده است،‏ شبانی می‌کنند.‏› (‏اعما ۲۰:‏۲۸‏،‏ پاورقی)‏ آن‌ها فراموش نمی‌کنند که هر گوسفند با خون پربهای عیسی مسیح خریده شده است.‏ بلی،‏ پیران مسیحی چون به خدا پاسخگو می‌باشند گلّهٔ خدا را غذا می‌دهند،‏ محافظت می‌کنند و مراقبت می‌نمایند.‏

‏(‏اعمال ۲۰:‏۳۱‏)‏ «پس هوشیار باشید و به یاد داشته باشید که من برای سه سال،‏ شب و روز با اشک‌ها لحظه‌ای از پند دادن به شما دست نکشیدم.‏

ب۱۳ ۱۵/‏۱ ص ۳۱ ¶۱۵

پیران مسیحی در راه شادی ما می‌کوشند

۱۵ شبانی مستلزم سخت‌کوشی است.‏ گاهی اوقات پیران شب‌ها بی‌خوابی می‌کشند چرا که نگران گلهٔ خدا می‌باشند و برای هم‌ایمانانشان دعا می‌کنند یا به کمکشان می‌روند.‏ (‏۲قر ۱۱:‏۲۷،‏ ۲۸‏)‏ با وجود این،‏ پیران همانند پولُس رسول مسئولیت‌هایشان را با خوشحالی و به خوبی انجام می‌دهند.‏ پولُس به قُرِنتیان نوشت:‏ «پس من با شادی بسیار هر چه دارم در راه جانهای شما خرج خواهم کرد و حتی جان خود را نیز دریغ نخواهم داشت.‏» (‏۲قر ۱۲:‏۱۵‏)‏ به درستی که پولُس خود را از دل و جان وقف برادران و خواهرانش کرد تا آنان را تقویت کند.‏ ‏(‏۲قُرِنتیان ۲:‏۴‏،‏ خوانده شود؛‏ فیلیپ ۲:‏۱۷؛‏ ۱تسا ۲:‏۸‏)‏ جای تعجب نیست که برادران،‏ پولُس را بسیار دوست داشتند!‏—‏اعما ۲۰:‏۳۱-‏۳۸‏.‏

‏(‏اعمال ۲۰:‏۳۵‏)‏ از هر لحاظ به شما نشان داده‌ام که باید برای یاری ضعیفان چنین سخت بکوشید و سخنان عیسای سَرور را به یاد داشته باشید که خود گفت:‏ ‹دادن از گرفتن شادی‌بخش‌تر است.‏›»‏

bt‏-‏E ص ۱۷۲ ¶۲۰

‏«من از خون همگان بری هستم»‏

۲۰ تفاوت فاحشی بین زندگی پولُس و کسانی که بعدها از گلهٔ خدا سوءاستفاده کردند،‏ وجود دارد.‏ پولُس برای امرار معاش خود کار می‌کرد تا باری برای جماعت نباشد.‏ تلاش‌های او برای کمک به هم‌ایمانانش بود،‏ نه برای منافع شخصی خود.‏ پولُس پیران جماعت اِفِسُس را تشویق کرد که روحیه‌ای فداکارانه داشته باشند.‏ او گفت:‏ «باید برای یاری ضعیفان چنین سخت بکوشید و سخنان عیسای سَرور را به یاد داشته باشید که خود گفت:‏ ‹دادن از گرفتن شادی‌بخش‌تر است.‏›»—‏اعما ۲۰:‏۳۵‏.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏اعمال ۱۹:‏۹‏)‏ اما عده‌ای سرسختی کرده،‏ ایمان نیاوردند و در مقابل مردم از «طریقت» بد گفتند.‏ پس پولُس از آنان جدا شد و شاگردان را نیز با خود برد.‏ از آن پس،‏ او هر روز در تالار مدرسهٔ تیرانوس سخنرانی می‌کرد.‏

bt‏-‏E ص ۱۶۱ ¶۱۱

کلام یَهُوَه با وجود مخالفت «پیشرفت می‌کرد و غلبه می‌یافت»‏

۱۱ ظاهراً پولُس هر روز از ساعت ۱۱ صبح تا ۴ بعدازظهر در تالار مدرسهٔ تیرانوس سخنرانی می‌کرد،‏ یعنی در طی گرم‌ترین ساعات روز،‏ زمانی که بسیاری برای استراحت،‏ از کار دست می‌کشیدند.‏ (‏اعما ۱۹:‏۹‏)‏ پولُس برای دو سال به این کار ادامه داد و بیش از ۳۰۰۰ ساعت از وقتش را صرف موعظه کرد!‏ سخت‌کوشی و انعطاف‌پذیری پولُس کمک کرد تا کلام خدا در قرن اول همچنان پیشرفت کند و غلبه یابد.‏ او برنامهٔ موعظهٔ خود را با برنامهٔ مردم تطبیق می‌داد.‏ نتیجهٔ آن چه بود؟‏ «در این مدت همهٔ ساکنان ایالت آسیا چه یهودی،‏ چه یونانی کلام خداوند را شنیدند.‏» (‏اعما ۱۹:‏۱۰‏)‏ به‌راستی که پولُس شهادت کاملی داد!‏

‏(‏اعمال ۱۹:‏۱۹‏)‏ آری،‏ بسیاری از کسانی که پیش از آن جادوگری می‌کردند،‏ کتاب‌های خود را جمع کردند و در برابر همگان به آتش کشیدند.‏ پس از محاسبه،‏ معلوم شد که ارزش آن کتاب‌ها ۵۰٬۰۰۰ سکهٔ نقره بوده است.‏

bt‏-‏E ص ۱۶۲-‏۱۶۳ ¶۱۵

کلام یَهُوَه با وجود مخالفت «پیشرفت می‌کرد و غلبه می‌یافت»‏

۱۵ وقتی مردم از سرافکندگی پسران اِسکیوا باخبر شدند،‏ ترس الٰهی بر بسیاری از آنان حکمفرما شد و ایمان آورده،‏ از جادو و ارتباط با ارواح شریر دست کشیدند.‏ در فرهنگ اهالی اِفِسُس،‏ جادو،‏ طلسم،‏ افسون کردن،‏ چه شفاهی چه کتبی بسیار رایج بود.‏ در این گزارش می‌خوانیم که بسیاری از اهالی اِفِسُس با شنیدن کلام خدا بر آن شدند که ‹کتاب‌های خود را در برابر همگان به آتش بکشند،‏› هرچند که ارزش آن‌ها به ده‌ها هزار دلار می‌رسید!‏ در کتاب اعمال آمده است:‏ «به این ترتیب،‏ کلام یَهُوَه همچنان به نحوی پرقدرت پیشرفت می‌کرد و غلبه می‌یافت.‏» (‏اعما ۱۹:‏۱۷-‏۲۰‏)‏ به‌راستی حقایق کلام خدا بر دروغ و ارتباط با ارواح شریر پیروز شد!‏ ما نیز می‌توانیم از ایشان سرمشق گیریم.‏ این دنیا پر از جادو و ارتباط با نیروهای مافوق طبیعی است.‏ اگر متوجه شویم که کاری یا چیزی بویی از آن می‌دهد،‏ ما هم باید مانند اهالی اِفِسُس،‏ آن را فوراً از خود دور کنیم!‏ بیایید به هر قیمتی که باشد از چنین کارهای نفرت‌انگیزی اجتناب کنیم!‏

خواندن کتاب مقدّس

‏(‏اعمال ۱۹:‏۱-‏۲۰‏)‏ در مدتی که آپولُس در قُرِنتُس بود،‏ پولُس از نواحی مرتفعِ داخلی گذشت و به اِفِسُس رفت.‏ او در آنجا شاگردانی را یافت ۲ و به آنان گفت:‏ «وقتی ایمان آوردید،‏ آیا روح‌القدس را یافتید؟‏» پاسخ دادند:‏ «ما هرگز نشنیده‌ایم که روح‌القدسی هست!‏» ۳ آنگاه پولُس پرسید:‏ «پس چه تعمیدی گرفتید؟‏» گفتند:‏ «تعمید یحیی.‏» ۴ پولُس گفت:‏ «تعمیدی که یحیی می‌داد،‏ به نشان توبه بود.‏ او به مردم می‌گفت،‏ به آن کس که پس از او می‌آید ایمان بیاورند؛‏ یعنی به عیسی.‏» ۵ ایشان با شنیدن این سخن،‏ به نام عیسای سَرور تعمید گرفتند.‏ ۶ بنابراین،‏ هنگامی که پولُس دست بر آنان گذاشت،‏ روح‌القدس بر آنان آمد و به زبان‌های بیگانه سخن گفتند و نبوّت کردند.‏ ۷ آن مردان حدود ۱۲ نفر بودند.‏ ۸ پولُس برای سه ماه به کنیسه می‌رفت و در آنجا با شهامت سخن می‌گفت.‏ سخنرانی‌های او در مورد پادشاهی خدا بود و به نحوی قانع‌کننده در مورد آن استدلال می‌کرد.‏ ۹ اما عده‌ای سرسختی کرده،‏ ایمان نیاوردند و در مقابل مردم از «طریقت» بد گفتند.‏ پس پولُس از آنان جدا شد و شاگردان را نیز با خود برد.‏ از آن پس،‏ او هر روز در تالار مدرسهٔ تیرانوس سخنرانی می‌کرد.‏ ۱۰ دو سال به این منوال گذشت و در این مدت همهٔ ساکنان ایالت آسیا چه یهودی،‏ چه یونانی کلام خداوند را شنیدند.‏ ۱۱ خدا از طریق پولُس،‏ اعمالی خارق‌العاده به ظهور می‌رساند،‏ ۱۲ به نحوی که وقتی پارچه‌ها و پیشبندهایی را که با بدن او تماس یافته بود نزد بیماران می‌بردند،‏ بیماری آنان شفا می‌یافت و ارواح شریر از ایشان بیرون می‌آمدند.‏ ۱۳ اما شماری از یهودیانِ دوره‌گرد که دیوها را بیرون می‌راندند نیز سعی کردند از نام عیسای سَرور استفاده کنند تا ارواح شریر را از کسانی که گرفتار آن‌ها بودند،‏ بیرون برانند.‏ آنان می‌گفتند:‏ «به نام عیسایی که پولُس دربارهٔ او موعظه می‌کند،‏ به شما فرمان می‌دهیم که بیرون آیید.‏» ۱۴ کسانی که چنین می‌کردند،‏ هفت پسر اِسکیوا بودند که یکی از سران کاهنان یهودی بود.‏ ۱۵ اما روح شریر در جوابشان گفت:‏ «عیسی را می‌شناسم،‏ با پولُس نیز آشنایی دارم.‏ اما شما دیگر چه کسی هستید؟‏» ۱۶ آنگاه مردی که گرفتار روح شریر بود،‏ بر سر آنان پرید و یکی پس از دیگری را چنان مغلوب ساخت که برهنه و زخمی از آن خانه گریختند.‏ ۱۷ این خبر به گوش همهٔ ساکنان اِفِسُس،‏ چه یهودی،‏ چه یونانی رسید و ترس بر همهٔ آنان چیره شد و از آن پس،‏ نام عیسای سَرور جلال یافت.‏ ۱۸ بسیاری از کسانی که ایمان آورده بودند،‏ می‌آمدند و آشکارا به اعمال خود اعتراف می‌کردند.‏ ۱۹ آری،‏ بسیاری از کسانی که پیش از آن جادوگری می‌کردند،‏ کتاب‌های خود را جمع کردند و در برابر همگان به آتش کشیدند.‏ پس از محاسبه،‏ معلوم شد که ارزش آن کتاب‌ها ۵۰٬۰۰۰ سکهٔ نقره بوده است.‏ ۲۰ به این ترتیب،‏ کلام یَهُوَه همچنان به نحوی پرقدرت پیشرفت می‌کرد و غلبه می‌یافت.‏

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی