مأخذ جزوهٔ کار و آموزش
۳-۹ مه
گنجهایی در کلام خدا | اعداد ۲۷-۲۹
«از بیطرفی یَهُوَه سرمشق بگیریم»
قدر صفات یَهُوَه را بدانید
۱۴ آن پنج خواهر نزد موسی رفتند و از او سؤال کردند: «چرا نام پدر ما از این جهت که پسری ندارد از میان قبیلهاش محو شود؟» سپس از موسی چنین استدعا کردند: «لهٰذا ما را در میان برادران پدر ما نصیبی بده.» آیا موسی گفت: ‹برای همه یک قانون هست و هیچ استثنایی وجود ندارد›؟ خیر، او «دعوی ایشان را به حضور خداوند آورد.» (اعد ۲۷:۲-۵) یَهُوَه نیز به موسی گفت: «دختران صَلُفْحاد راست میگویند. البته در میان برادران پدر ایشان مِلک موروثی به ایشان بده، و نصیب پدر ایشان را به ایشان انتقال نما.» همچنین یَهُوَه قدمی فراتر برداشت و چنین قانونی گذاشت: «اگر کسی بمیرد و پسری نداشته باشد، مِلک او را به دخترش انتقال نمایید.» (اعد ۲۷:۶-۸؛ یوش ۱۷:۱-۶) از آن پس، این قانون، زنان اسرائیلی را که با چنین گرفتاریای روبرو میشدند محافظت میکرد.
قدر صفات یَهُوَه را بدانید
۱۵ حقیقتاً چه فرمان منصفانه و بیطرفانهای! در این وضعیت دشوار، یَهُوَه به داد آن دختران بیحامی رسید و با آنان منصفانه و محترمانه رفتار کرد و بین آنان و اسرائیلیان دیگر فرق نگذاشت. (مز ۶۸:۵) این فقط یکی از گزارشاتی است که نشان میدهد یَهُوَه بین خادمانش تبعیض قائل نمیشود.—۱سمو ۱۶:۱-۱۳؛ اعما ۱۰:۳۰-۳۵، ۴۴-۴۸.
قدر صفات یَهُوَه را بدانید
۱۶ چگونه میتوانیم مانند یَهُوَه عاری از تبعیض و تعصب باشیم؟ به یاد آورید که این موضوع به دیدگاه و رفتارمان بستگی دارد. شاید فکر کنیم رفتاری عاری از تبعیض و تعصب داریم. ولی باید اذعان کرد که انسان قادر نیست خود را به درستی بسنجد. حال چگونه میتوان دریافت که دیگران چه دیدی نسبت به ما دارند؟ برای مثال وقتی عیسی خواست بداند که مردم در بارهٔ او چه فکر میکنند از دوستان معتمدش چنین سؤال کرد: «به گفتهٔ مردم، پسر انسان کیست؟» (مت ۱۶:۱۳، ۱۴) ما نیز میتوانیم عیسی را الگو قرار دهیم و از دوستان صادق بپرسیم که چه شهرتی داریم. اگر آنان اذعان کنند که ما بین انسانها از نظر نژادی، طبقاتی یا اجتماعی کمی فرق میگذاریم، چه باید کنیم؟ صادقانه در مورد احساستان دعا کنید و از یَهُوَه استدعا نمایید که طرز فکری عاری از تبعیض و تعصب در شما به وجود آورد.—مت ۷:۷؛ کول ۳:۱۰، ۱۱.
گوهرهای روحانی
it-۲-E ۵۲۸ ¶۵
هدایا
هدایای ریختنی. این هدیه به همراه هدایای دیگر تقدیم میشد؛ مخصوصاً پس از این که اسرائیلیان در سرزمین موعود ساکن شدند. (اعد ۱۵:۲، ۵، ۸-۱۰) از این هدایا میتوان به شرابی [مُسکِرات] که روی مذبح ریخته میشد، اشاره کرد. (اعد ۲۸:۷، ۱۴؛ با خر ۳۰:۹ مقایسه شود؛ اعد ۱۵:۱۰.) پولُس رسول به مسیحیان شهر فیلیپی نوشت: «اگر همچون هدیهٔ ریختنی، بر قربانی و خدمت مقدّسی که ایمانتان شما را به آن رهنمون ساخته است، ریخته شوم، مسرورم.» او برای بیان شدّت میل و علاقهاش برای کمک به همایمانان مسیحیاش، به صورت نمادین از این عبارت استفاده کرد. (فی ۲:۱۷) پولُس کمی پیش از مرگش به تیموتائوس نوشت: «من اکنون همچون هدیهای ریختنی هستم که به زمین ریخته میشود و زمان رفتنم نزدیک شده است.»—۲تی ۴:۶.
۱۰-۱۶ مه
گنجهایی در کلام خدا | اعداد ۳۰-۳۱
«به عهدها و نذرهای خود پایبند بمانید»
it-۲-E ص ۱۱۶۲
عهد یا نذر
نذر به صورت داوطلبانه انجام میشد. با این حال، وقتی کسی نذر میکرد، بر اساس شریعت باید آن را ادا میکرد. شخص با نذر کردن، خود را «مقید» به انجام آن میساخت، چون میدانست جانش در گرو انجام آن است. (اعد ۳۰:۲؛ رو ۱:۳۱، ۳۲.) از آنجا که بحث مرگ و زندگی بود، میتوان دید که چرا کتاب مقدّس هشدار میدهد که قبل از انجام دادن هر نذری باید به آن خوب فکر کرد و تمام جوانبش را در نظر گرفت. در شریعت آمده بود: «اگر نذری برای یهوه خدایت میکنی، در اَدای آن تأخیر مکن، زیرا یهوه خدایت بهیقین آن را از تو مطالبه خواهد کرد، و تقصیرکار خواهی بود. اما اگر از نذر کردن اِبا کنی، تقصیرکار نخواهی بود.»—تث ۲۳:۲۱، ۲۲.
it-۲-E ص ۱۱۶۲
عهد یا نذر
یک نذر قولی بود که شخص به خدا میداد تا کاری را انجام دهد یا چیزی یا هدیهای را تقدیم کند، خدمتی را به عهده بگیرد یا از بعضی چیزها که در شریعت مجاز بود، پرهیز کند. نذر کردن همیشه داوطلبانه بود. یک نذر قولی بود که به خدا داده میشد و ارزشش با قسم یا سوگند به خدا برابر بود. به این دلیل این دو واژه گاهی در کتاب مقدّس کنار هم میآیند. (اعد ۳۰:۲؛ مت ۵:۳۳) «نذر» اعلام تصمیم شخص برای انجام کاری است، در حالی که «قسم خوردن» بیشتر برای نشان دادن درستی یک امر یا نشان از عزم راسخ شخص برای انجام یک کار است. هنگام بستن عهد و پیمان، اشخاص اغلب سوگند یا قسم هم میخوردند.—پی ۲۶:۲۸؛ ۳۱:۴۴، ۵۳.
نکاتی از کتاب اعداد
۳۰:۶-۸—آیا یک شوهر مسیحی میتواند نذر یا عهد زن خود را که با یَهُوَه بسته است لغو کند؟ امروزه اگر ستایشگران یَهُوَه نذر کرده، با او عهدی ببندند مستقیماً با یَهُوَه روبرو میباشند. برای مثال، وقف کردن خود عهدی است که شخصاً با یَهُوَه میبندیم. (غَلاطیان ۶:۵) شوهر نمیتواند عهدی را که همسرش با یَهُوَه بسته است فسخ کند. همچنین عهدی را که زن با یَهُوَه میبندد، میباید برخلاف موازین کتاب مقدّس و یا وظایف زن نسبت به شوهر نباشد.
گوهرهای روحانی
it-۲-E ص ۲۸ ¶۱
یَفتاح
شخص میتوانست برای خدمت تمام وقت در خیمهٔ عبادت وقف شود. برای مثال، این حق والدین بود که فرزندان خود را برای این خدمت وقف کنند. سموئیل یکی از آنها بود. حَنّا مادر او، قبل از تولّد فرزندش او را برای خدمت در خیمهٔ عبادت نذر کرده بود. اِلقانَه شوهرش هم با این نذر موافق بود. به محض این که سموئیل از شیر گرفته شد، حَنّا او را برای خدمت در خیمهٔ عبادت تقدیم کرد. همچنین حَنّا به همراه سموئیل، یک قربانی حیوانی آورد. (۱سم ۱:۱۱، ۲۲-۲۸؛ ۲:۱۱) شَمشون پسر دیگری بود که به خدا وقف شد؛ او به عنوان نذیره به خدا خدمت میکرد.—دا ۱۳:۲-۵، ۱۱-۱۴؛ اعد ۳۰:۳-۵، ۱۶.
۱۷-۲۳ مه
گنجهایی در کلام خدا | اعداد ۳۲-۳۳
«تمامی ساکنان آن سرزمین را بیرون برانید»
ب۱۰-E ۱/۸ ص ۲۳
آیا میدانستید که . . .
«مکانهای بلند» که نوشتههای عبری کتاب مقدّس به آن اشاره کرده، چه بود؟
وقتی اسرائیلیان میخواستند به سرزمین موعود وارد شوند، یَهُوَه به آنها گفت که باید همهٔ مکانهای عبادت کنعانیان آن سرزمین را از بین ببرند. خدا فرمان داد: «تمامی تندیسها و تمثالهای ریختهشدهٔ ایشان را نابود کرده، همهٔ مکانهای بلندشان را ویران سازید.» (اعداد ۳۳:۵۲) این مکانهای بلند، مرکز پرستش کاذب بود که احتمالاً بالای تپهها یا روی بلندیهایی که زیر درخت یا در شهر ساخته میشد، قرار داشت. (۱پادشاهان ۱۴:۲۳؛ ۲پادشاهان ۱۷:۲۹؛ حِزْقیال ۶:۳) در این مکانها، مذبحها، ستونها، بتهای تراشیده، آتشدانها و دیگر وسایل پرستش وجود داشت.
ب۰۸-E ۱۵/۲ ص ۲۷ ¶۵-۶
از اشتباهات اسرائیلیان درس عبرت بگیرید
امروزه ما هم با مشکلاتی مشابه مشکلات اسرائیلیان روبرو میشویم، چرا که دنیای امروز هم به نوعی بتهای خودش را دارد. این بتها شامل پول، افراد مشهور، ورزشکاران، نظامهای سیاسی، بعضی رهبران مذهبی و حتی اعضای خانواده میشود. هر کدام از اینها میتواند محور اصلی زندگی ما شود. همچنین دوستی با کسانی که یَهُوَه را دوست ندارند میتواند ما را از یَهُوَه دور سازد.
روابط نامشروع بخشی از پرستش بَعْل بود که بسیاری از اسرائیلیان را گمراه کرد. چنین روابطی هنوز هم دامی برای خادمان خداست. برای نمونه، یک شخص وقتی که تنهاست، میتواند از روی کنجکاوی یا بیفکری در کامپیوتر خود تصاویری را ببیند و به وجدان خود آسیب برساند. واقعاً بسیار اسفبار است که یک مسیحی به دام تماشای پورنوگرافی بیفتد!
it-۱-E ص ۴۰۴ ¶۲
کنعان
یوشَع با نابود کردن کنعانیان حکیمانه عمل کرد. او «از تمامی آنچه خداوند به موسی فرمان داده بود، چیزی را انجام نشده باقی نگذاشت.» (یوش ۱۱:۱۵) اما اسرائیلیان کاملاً از این فرمان اطاعت نکردند و همهٔ کنعانیان آن سرزمین را نابود نکردند. حضور مداوم کنعانیان در میان آنها، به مرور زمان مشکلاتی را به وجود آورد. علاوه بر جرم و جنایت، بیبندوباری و بتپرستی، کنعانیان باعث مرگ بسیاری از اسرائیلیان شدند. (اعد ۳۳:۵۵، ۵۶؛ دا ۲:۱-۳، ۱۱-۲۳؛ مز ۱۰۶:۳۴-۴۳) یَهُوَه به اسرائیلیان هشدار داده بود که عدالت و داوریهای او برای همه یکی است. پس اگر اسرائیلیان با کنعانیان وارد رابطه میشدند، با آنها وصلت میکردند و در مراسم مذهبی آنها شرکت میکردند باعث نابودی خودشان میشد و مانند کنعانیان از سرزمین خود به اصطلاح ‹قی میشدند› یا بیرون رانده میشدند.—خر ۲۳:۳۲، ۳۳؛ ۳۴:۱۲-۱۷؛ لا ۱۸:۲۶-۳۰؛ تث ۷:۲-۵، ۲۵، ۲۶.
گوهرهای روحانی
it-۱-E ص ۳۵۹ ¶۲
حدّومرز
پس از این که محل سکونت هر طایفه توسط قرعه تعیین میشد، لازم بود که مطابق بزرگی طوایف حدّومرز زمین آنها هم تعیین شود. خدا به اسرائیلیان گفته بود: «آن سرزمین را بر حسب طایفههای خود به حکم قرعه وارث گردید؛ به قبیلهٔ بزرگتر، میراثی بزرگتر بدهید و به قبیلهٔ کوچکتر، میراثی کوچکتر. هر جا که قرعهٔ کسی بدان افتَد، آنجا از آن او باشد.» (اعد ۳۳:۵۴) تقسیمبندیای که بر اساس قرعه انجام میشد قابل تغییر نبود. با این حال حدّومرزی که تعیین شده بود بسته به تعداد افراد طایفه تغییر میکرد. بنابراین هنگامی که مشخص شد سهم زمین طایفهٔ یهودا برایشان زیاد است، از سهم آنها گرفته شد و به طایفهٔ شَمعون داده شد.—یوش ۱۹:۹.
در خدمت موعظه بکوشید
ب۰۹-E ۱/۱۰ ص ۳۰، کادر
جنگهایی که خدا برکت داد
قرنها پیش از برقراری مسیحیت، یَهُوَه به قوم منتخبش اسرائیل گاهی اجازه میداد تا به جنگ ملتهای دیگر بروند. برای مثال، قبل از ورود این قوم به سرزمین کنعان یعنی سرزمینی که خدا به ابراهیم وعده داده بود، یَهُوَه به آنها گفت: ‹چون یهوه خدایت تو را به سرزمینی که برای تصرفش به آنجا میروی درآورَد، و اقوام بسیار را از برابر تو برانَد، که هفت قوم بزرگتر و نیرومندتر از تو هستند، و چون یهوه خدایت آنها را به دستِ تو تسلیم کند تا مغلوبشان سازی، ایشان را به نابودی کامل بسپار و با ایشان پیمان مبند و بر ایشان رحم مکن.› (تَثنیه ۷:۱، ۲) اسرائیلیان با رهبری یوشَع آن قومها را «همانگونه که یهوه خدای اسرائیل امر فرموده بود،» شکست دادند.—یوشَع ۱۰:۴۰.
آیا این یک حملهٔ بیرحمانه برای تصرّف سرزمینهای دیگر بود؟ خیر. آن سرزمینها پر از بتپرستی، کشتار و اعمال نامشروع جنسی شده بود. آن قومها حتی فرزندان خود را بر روی آتش قربانی میکردند. (اعداد ۳۳:۵۲؛ اِرْمیا ۷:۳۱) تقدّس، عدالت و محبت خدا، او را برانگیخت تا تمام آن ناپاکیها را از سرزمین موعود محو کند. با این وجود یَهُوَه دل تکتک ساکنان آن سرزمین را میدید؛ کاری که هیچ فرماندار نظامی قادر به انجام آن نیست. اینچنین یَهُوَه آنهایی را که میخواستند از راههای بد خود برگردند و او را بپرستند، نجات میداد.
۲۴-۳۰ مه
گنجهایی در کلام خدا | اعداد ۳۴-۳۶
«به یَهُوَه پناه ببرید»
آیا به یَهُوَه پناه میآورید؟
۴ حال اسرائیلیان در مقابل قتل غیرعمد چه میکردند؟ هر چند عمل شخص غیرعمد بود، او هنوز گناه ریختن خون یک انسان را بر گردن داشت. (پیدا ۹:۵) با این حال، از سر رحمت به او اجازه داده شده بود که از دست خونخواهِ مقتول به یکی از شش شهر پناهگاه بگریزد. در آنجا جانش در امان بود. شخصی که قتل غیرعمد کرده بود، باید تا زمان مرگ کاهن اعظم در شهر پناهگاه میماند.—اعد ۳۵:۱۵، ۲۸.
آیا به یَهُوَه پناه میآورید؟
۶ شخصی که قتل غیرعمد مرتکب شده بود، نخست باید در مدخل دروازهٔ شهری که به آن پناه برده بود، «ماجرا را برای مشایخ شهر» بیان میکرد. در آنجا باید بهگرمی او را میپذیرفتند. (یوش ۲۰:۴) مدتی بعد او را نزد مشایخ شهری که قتل در آن صورت گرفته بود، میفرستادند تا مشایخ، یعنی پیران آن شهر مورد او را داوری کنند. (اعداد ۳۵:۲۴، ۲۵ خوانده شود.) تنها بعد از زمانی که حکم بر غیرعمد بودن قتل داده میشد، شخص را به شهر پناهگاه بازمیگرداندند.
آیا به یَهُوَه پناه میآورید؟
۱۳ اگر شخصی که مرتکب قتل شده بود، وارد شهر پناهگاه میشد در امنیت قرار میگرفت. یَهُوَه در مورد آن شهرها چنین گفت: «برای شما پناهگاهی خواهد بود.» (یوش ۲۰:۲، ۳) از دید یَهُوَه چنین شخصی نباید بار دیگر برای همان مسئله قضاوت میشد، و حتی خونخواه مقتول نیز اجازه نداشت وارد آن شهر شده و جان او را بگیرد. ترس از مجازات برای فرد فراری، دیگر وجود نداشت. اگر او در شهر میماند، تحت مراقبت یَهُوَه در امنیت بود. این مکانها شهر پناهگاه بودند، نه زندان. در این شهرها شخص میتوانست کار کند، به دیگران کمک کند و یَهُوَه را در آرامش خدمت کند. آری، او میتوانست از زندگیای شاد و رضایتبخش برخوردار باشد!
گوهرهای روحانی
ب۹۱-E ۱۵/۲ ص ۱۳ ¶۱۳
بهای رهایی برای همه
۱۳ آدم و حوّا از فدیهٔ عیسی فایده نمیبرند. در شریعت موسی آمده است: «در عوضِ جان قاتلی که محکوم به مرگ است، فدیه مپذیرید.» (اعداد ۳۵:۳۱) کسی آدم را فریب نداد، او خود عمداً گناه کرد. (۱تیموتائوس ۲:۱۴) آدم قاتل محسوب شد، چون به نوادگانش ناکاملی و مرگ را به ارث داد. روشن است که آدم سزاوار مرگ بود، چون به عنوان یک انسان کامل تصمیم گرفته بود که از قانون خدا نافرمانی کند. در واقع اگر فدیهٔ عیسی برای بخشش آدم به کار میرفت، اصول عادلانهٔ یَهُوَه زیر پا گذاشته میشد. اما این فدیه نوادگان آدم را از عواقب گناه رها میکند و راه نجات را برای آنها فراهم میسازد. (رومیان ۵:۱۶) مطابق معیارهای عادلانهٔ یَهُوَه، عیسی با قربانی کردن جانش «طعم مرگ را به خاطر همگان چشید» و بهای رهایی نوادگان آدم را پرداخت.—عبرانیان ۲:۹؛ ۲قُرِنتیان ۵:۲۱؛ ۱پِطرُس ۲:۲۴.
۳۱ مه–۶ ژوئن
گنجهایی در کلام خدا | تَثنیه ۱-۲
«داوری از آنِ خداست»
ب۹۶-E ۱۵/۳ ص ۲۳ ¶۱
یَهُوَه انصاف و عدالت را دوست دارد
داوری در مورد کسی که گناه جدّیای مرتکب شده، یکی از وظایف پیران جماعت است. (۱قُرِنتیان ۵:۱۲، ۱۳) آنها هنگام قضاوت، عدالت خدا را در نظر دارند و تنها به دنبال اخراج کردن شخص از جماعت نیستند بلکه در صورت امکان رحمت نشان میدهند؛ ولی اگر شخص گناهکار توبه نکند، بخششی در کار نیست. البته لازم به ذکر است که پیران جماعت از روی انتقامجویی یا کینهتوزی کسی را از جماعت اخراج نمیکنند. آنها امیدوارند که شخص با اخراجش به اشتباه خود پی ببرد و به سوی یَهُوَه بازگردد. (با حِزْقیال ۱۸:۲۳ مقایسه شود.) پیران جماعت تحت سرپرستی مسیح، تمام تلاششان را میکنند که برای جماعت «پناهگاهی در برابر باد» باشند و با همه عادلانه رفتار کنند. (اِشَعْیا ۳۲:۱، ۲) بنابراین آنها باید رفتاری بیطرفانه و معقول داشته باشند.—تَثنیه ۱:۱۶، ۱۷.
وفادارانه مطیع مسئولان منصوبشدهٔ یَهُوَه باشیم
۴ برای داوری کردن صرفاً دانستن قوانین کفایت نمیکرد. پیران قوم میبایست عنان امیال سرکش خود را نگاه میداشتند؛ امیالی همچون خودخواهی، تبعیض، و طمع که ممکن بود داوریشان را منحرف سازد. موسی بدیشان گفت: «در داوری طرفداری مکنید، کوچک را مثل بزرگ بشنوید و از روی انسان مترسید، زیرا که داوری از آن خداست.» آری، داوران اسرائیل از طرف خدا داوری میکردند. براستی که چه سعادت بزرگی!—تثنیه ۱:۱۶، ۱۷.
گوهرهای روحانی
یادآوریهای یَهُوَه قابل اعتماد است
۹ یَهُوَه در ابتدای ۴۰ سال سرگردانی اسرائیلیان در ‹بیابان ترسناک› دقیقاً توضیح نداد که چگونه آنان را هدایت، حفاظت و مراقب میکند. اما مرتباً نشان داد که آنان میتوانند به او و راهنماییهایش اعتماد کنند. یَهُوَه اسرائیلیان را با قرار دادن ستون ابر در روز و ستون آتش در شب برای هدایتشان در آن بیابان بیآبوعلف یادآور ساخت که حمایتشان میکند. (تث ۱:۱۹؛ خرو ۴۰:۳۶-۳۸) او همچنین نیازهای ضروری آنان را فراهم دید. «لباس ایشان مندرس نگردید و پایهای ایشان ورم نکرد.» حقیقتاً که آنان «به هیچ چیز محتاج نشدند.»—نح ۹:۱۹-۲۱.
۷-۱۳ ژوئن
گنجهایی در کلام خدا | تَثنیه ۳-۴
«فرامین یَهُوَه حکیمانه و عادلانه است»
it-۲-E ص ۱۱۴۰ ¶۵
فهم
پشتکار در مطالعهٔ کلام خدا و بکار بستن فرامین آن باعث میشود که شخص ‹از آموزگارانش خردمندتر و از ریشسپیدان فهیمتر شود.› (مز ۱۱۹:۹۹، ۱۰۰، ۱۳۰؛ لو ۲:۴۶، ۴۷.) در واقع وقتی اسرائیلیان با وفاداری از فرامین خدا اطاعت میکردند، به دلیل حکمت و فهمی که در پسِ آن فرامین بود، در نظر قومهای اطرافشان ‹مردمانی حکیم و فهیم› بودند. (تث ۴:۵-۸؛ مز ۱۱۱:۷، ۸، ۱۰؛ با ۱پا ۲:۳ مقایسه شود.) شخص فهیم به تقدّس کلام خدا آگاه است و میخواهد زندگی خود را با آن هماهنگ سازد و در این راه از خدا کمک میطلبد. (مز ۱۱۹:۱۶۹) او اجازه میدهد که کلام خدا در دل و ذهنش جای گیرد، (مت ۱۳:۱۹-۲۳) و به اصطلاح روی ‹لوح دلش› نقش ببندد، (ام ۳:۳-۶؛ ۷:۱-۴) و همچنین او از «هر راه دروغ» بیزار است. (مز ۱۱۹:۱۰۴) پسر خدا هم وقتی بر روی زمین بود، چنین فهمی داشت. او از مرگ روی تیر شکنجه فرار نکرد، زیرا میدانست تحقق آیات کتاب مقدّس با مرگ او امکانپذیر میشود.—مت ۲۶:۵۱-۵۴.
ب۹۹-E ۱/۱۱ ص ۲۰ ¶۶-۷
سخاوتنمدی
ملکهٔ صَبا با آنچه دید و شنید حیرتزده شد و به سلیمان پادشاه گفت: «خوشا به حال خدمتگزارانت که همواره در حضور تو میایستند و حکمت تو را میشنوند!» (۱پادشاهان ۱۰:۴-۸) با این که خدمتگزاران سلیمان در رفاه بودند، ملکه آنها را به این دلیل شاد نخواند. بلکه آنها از این جهت شاد بودند که میتوانستند دائماً به حکمت الٰهی سلیمان گوش دهند. قوم یَهُوَه هم باید مانند ملکهٔ صَبا برای حکمت خالقشان و پسرش عیسی مسیح ارزش قائل شوند.
سخنان بعدی ملکه خطاب به سلیمان نیز قابل توجه است. او گفت: «متبارک باد یَهُوَه خدایت.» (۱پادشاهان ۱۰:۹) از قرار معلوم، او دست یَهُوَه را در حکمت و ثروت سلیمان میدید. این موضوع هماهنگ با وعدهٔ یَهُوَه به قوم اسرائیل بود. خدا به قوم گفته بود: ‹فرایض و قوانین را نگاه داشته، به جای آرید، زیرا این است حکمت و فهم شما در نظر قومهایی که چون همهٔ این فرایض را بشنوند، خواهند گفت: «بدرستی این قومِ بزرگ، مردمانی حکیم و فهیمند.»›—تَثنیه ۴:۵-۷.
آیا ‹برای خدا دولتمندید›؟
۱۳ وقتی یَهُوَه قومش را برکت میدهد همیشه بهترینها را نصیب آنها میسازد. (یعقوب ۱:۱۷) برای نمونه، یَهُوَه برای اسرائیلیان باستان وطن و سرزمینی تهیه دید «که به شیر و شهد جاری است.» البته سرزمین آباد مصرِ آن دوران نیز به گونهای مشابه توصیف شده است اما با سرزمین اسرائیلیان حداقل یک تفاوت بسیار بزرگ داشت. موسی به اسرائیلیان گفت زمینی که برایشان مهیا شده است ‹زمینی است که یَهُوَه خدایشان بر آن التفات دارد.› موفقیت و رونق آنها حتمی بود چون که یَهُوَه همواره از آنها مراقبت میکرد. تا زمانی که اسرائیلیان به یَهُوَه وفادار میماندند از برکاتی بزرگ و از یک زندگی غنی و پرمفهوم که به وضوح از زندگی ملتهای اطرافشان والاتر بود برخوردار میشدند. بلی برکت یَهُوَه است که شخص را «دولتمند میسازد»!—اعداد ۱۶:۱۳؛ تثنیه ۴:۵-۸؛ ۱۱:۸-۱۵.
گوهرهای روحانی
نکاتی از کتاب تثنیه
۴:۱۵-۲۰، ۲۳، ۲۴—آیا مطابق این آیات مجسمهسازی هنری نیز ممنوع است؟ خیر. در کتاب مقدّس ساختن مجسمه به منظور عبادت و پرستش آن ممنوع شده است ولی ممنوعیتی برای مجسمهسازی و نقاشی هنری وجود ندارد.—۱پادشاهان ۷:۱۸، ۲۵.
۱۴-۲۰ ژوئن
گنجهایی در کلام خدا | تَثنیه ۵-۶
«به فرزندان خود تعلیم دهید تا یَهُوَه را دوست داشته باشند»
وظایف والدین
۱۱ در این خصوص بهترین پند را در تثنیه ۶:۵-۷ میخوانیم. این آیات را بخوانید و توجه کنید که اوّل از همه چه پندی به خود والدین داده است. این آیات به والدین اندرز میدهد که پیش از هر چیز میباید ایمان خودشان را قوی سازند و عشق و علاقهای واقعی نسبت به یَهُوَه و کلام او در خود ایجاد کنند. شما والدین میباید مطالعهٔ کتاب مقدّس را عادت خود کنید. کلام خدا را بخوانید و چنان در آن تعمّق کنید که مفید بودن اصول و قوانین آن برای خود شما مسلّم و محرز شود. درک مطالب عمیق کتاب مقدّس شادی عمیقی در شما ایجاد خواهد کرد. به علاوه، چنین مطالعهای بر محبت و احترام شما نسبت به یَهُوَه میافزاید. تصوّر کنید که اکنون چه گوهرهای باارزشی میتوانید در اختیار فرزندان عزیز خود قرار دهید!—لوقا ۶:۴۵.
ب۰۷-E ۱۵/۵ ص ۱۵-۱۶
چگونه میتوانم به فرزندانم تعلیم دهم؟
رؤیاها، آرزوها، ارزشها و تمایلات شخص نه فقط در سخنان بلکه در رفتار او دیده میشود. (رومیان ۲:۲۱، ۲۲) فرزندان از کودکی، با مشاهدهٔ والدین خود تعلیم میگیرند. آنها متوجه میشوند که چه چیزی برای والدینشان مهم است، در نتیجه آن موضوع برای آنها هم اهمیت پیدا میکند. همچنین اگر واقعاً یَهُوَه را دوست داشته باشید، فرزندانتان به آن پی میبرند. برای مثال، میبینند که مطالعهٔ کتاب مقدّس برای شما مهم است و متوجه میشوند که شما در زندگیتان به پادشاهی خدا اولویت میدهید. (مَتّی ۶:۳۳) حضور مرتب در جلسات و شرکت در کار موعظه به فرزندانتان نشان میدهد که خدمت به یَهُوَه مهمترین چیز در زندگی شماست.—مَتّی ۲۸:۱۹، ۲۰؛ عبرانیان ۱۰:۲۴، ۲۵.
وظایف والدین
۱۴ همان طور که در تثنیه ۶:۷ آمده است والدین از موقعیتهای دیگری نیز میتوانند برای برآورده ساختن نیاز روحی و معنوی فرزندان خود بهره بگیرند. برای مثال، میتوانید هنگام سفر یا تفریح یا وقتی با فرزندان خود به کارهای مختلف مشغولید به آنها آموزش دهید. البته باید حد بچههای خود را در نظر داشته باشید و در این کار افراط نکنید. سعی کنید گفتگوهایتان را چنان جهت دهید که آموزنده و مفید باشد. برای مثال مجلّهٔ «بیدار شوید!» (انگل.) حاوی مقالات بسیار متنوعی است. صحبت در مورد این مقالات گفتگو را به صحبت در مورد مخلوقات یَهُوَه، نقاط زیبای روی زمین، و تنوعی که در فرهنگ و شیوهٔ زندگی انسانهای روی زمین وجود دارد میکشد. با چنین گفتگوهایی فرزندانتان بیشتر ترغیب میشوند تا به نشریاتی که «غلام امین و دانا» انتشار میدهد رجوع کنند.—متّیٰ ۲۴:۴۵-۴۷.
گوهرهای روحانی
محبت و انصاف در دوران باستان
۱۱ ما چه درسهایی میآموزیم؟ یَهُوَه فراتر از ظاهر شخص را میبیند. او از افکار و نیات دل ما آگاه است. (۱سمو ۱۶:۷) هیچ فکر، احساس یا عملی از دید او پنهان نمیماند. او به دنبال خصوصیات خوب ماست و تشویقمان میکند که آنها را پرورش دهیم. با این حال، یَهُوَه از ما میخواهد که افکار نادرستمان را تشخیص دهیم و پیش از این که به انجام اعمال نادرست بینجامد، آنها را از خود دور کنیم.—۲توا ۱۶:۹؛ مت ۵:۲۷-۳۰.
۲۱-۲۷ ژوئن
گنجهایی در کلام خدا | تَثنیه ۷-۸
«با ایشان وصلت منما»
ب۱۲-E ۱/۷ ص ۲۹ ¶۲
چرا خدا انتظار داشت که پرستندگانش تنها با همایمانانشان ازدواج کنند؟
به طور کلّی، یَهُوَه میدانست که شیطان قصد دارد با کشاندن قومش به پرستش خدایان کاذب، آنها را فاسد سازد. خدا در مورد قومهای دیگر به قوم اسرائیل چنین هشدار داد: «فرزندانت را از پیرویِ من منحرف خواهند کرد تا خدایانِ غیر را عبادت کنند.» موضوع مهم این بود که اگر قوم اسرائیل خدایان دیگر را میپرستیدند، لطف و حمایت خدا را از دست میدادند و دشمنانشان آنها را مغلوب میکردند. اینچنین مسیح موعود نمیتوانست در میان این قوم به دنیا بیاید. بنابراین شیطان دلیل خوبی داشت که اسرائیلیان را به ازدواج با بیایمانان سوق دهد.
ب۱۵ ۱۵/۳ ص۳۰-۳۱
‹ازدواج تنها با کسی که پیرو سَرور است›—آیا هنوز میتوان این پند را به کار بست؟
با این همه در کلامش چنین راهنمایی کرده است که تنها با شخصی که پیرو سَرور است ازدواج کنید. چرا؟ چون میداند چه چیز به نفع قومش است. او نه فقط میخواهد خادمانش را از پیشگرفتن روشی ناعاقلانه و عواقب دردآور آن محافظت کند، بلکه همچنین میخواهد که آنان شاد باشند. در زمان نَحَمِیا زمانی که بسیاری از یهودیان با غیریهودیانی که یَهُوَه را پرستش نمیکردند ازدواج کردند، نَحَمِیا به نمونهٔ بد سلیمان اشاره کرد و این که او «محبوب خدا» بود، اما «زنان بیگانه او را نیز مرتکب گناه ساختند.» (نح ۱۳:۲۳-۲۶) پس این که خدا ما خادمانش را هدایت میکند که تنها با پرستندگان حقیقی ازدواج کنیم، تنها به نفع ماست. (مز ۱۹:۷-۱۰؛ اشع ۴۸:۱۷، ۱۸) مسیحیان حقیقی از مراقبت پرمهر یَهُوَه قدردانند و به راهنماییهای او توکّل دارند، چون یَهُوَه خدا را قانونگذار خود و حاکم عالم میشناسند.—امث ۱:۵.
معاشران شما در این روزهای آخر چه کسانی هستند؟
۱۲ انتخاب معاشران برای مسیحیان مجرّد که قصد ازدواج دارند به خصوص اهمیت دارد. پند کتاب مقدّس در این مورد روشن است: «زیر یوغ نامتوازن با بیایمانان مروید؛ زیرا چه رفاقتی میان درستکاری و قانونشکنی، یا چه شراکتی میان نور و تاریکی وجود دارد؟» (۲قر ۶:۱۴) کتاب مقدّس به خادمان یَهُوَه که قصد ازدواج دارند، پند میدهد که تنها با کسی ازدواج کنند که «پیرو سَرور» است؛ یعنی کسی که پرستندهٔ یَهُوَه، وقفشده و تعمیدیافته است و مطابق معیارهای کتاب مقدّس زندگی میکند. (۱قر ۷:۳۹) با ازدواج با شخصی که یَهُوَه را دوست دارد، همسری خواهید داشت که به شما کمک میکند به یَهُوَه وفادار مانید.
گوهرهای روحانی
یَهُوَه نیازهای روزانهٔ ما را تأمین میکند
۴ دعای ما برای نان روزانه در ضمن یادآور آن است که ما روزانه به غذای روحانی نیز نیاز داریم. هنگامی که شیطان برای وسوسهٔ عیسی از او خواست که سنگ را به نان تبدیل کند، عیسی با اینکه مدتی طولانی روزه گرفته بود و به شدّت گرسنه بود پاسخ گفت: «کتاب مقدّس میفرماید: زندگی انسان فقط بسته به نان نیست بلکه به هر کلمهای که خدا میفرماید.» (متّیٰ ۴:۴، اش) عیسی در اینجا از موسی، پیامبر خدا، نقل قول کرد که خطاب به اسرائیلیان گفته بود: «آری، او شما را در سختی و گرسنگی نگاه داشت و بعد به شما منّ داد تا بخورید، غذایی که شما و پدرانتان قبلاً از آن بیاطلاع بودید. او چنین کرد تا به شما بفهماند که زندگی فقط به خوراک نیست، بلکه به اطاعت از کلام خداوند.» (تثنیه ۸:۳، تفس.) نحوهٔ توزیع «منّ» معنایی روحانی برای اسرائیلیان داشت. آنان باید هر روز به اندازهٔ خوراک آن روز «منّ» جمعآوری میکردند. در غیر این صورت، باقیماندهٔ آن بوی بد میگرفت و پر از کرم میشد. (خروج ۱۶:۴، ۲۰) اما در روز ششم با اینکه برای مصرف روز سَبَّت دو برابر معمول «منّ» جمعآوری میکردند، فاسد نمیشد. (خروج ۱۶:۵، ۲۳، ۲۴) بدین سان «منّ» بخوبی به آنان اطاعت را یاد میداد و اینکه زندگی فقط به خوراک نیست بلکه به پیروی از «هر کلمهای که خدا میفرماید.»
۲۸ ژوئن–۴ ژوئیه
گنجهایی در کلام خدا | تَثنیه ۹-۱۰
«یَهُوَه خدایت از تو چه میخواهد؟»
ب۰۹-E ۱/۱۰ ص ۱۰ ¶۳-۴
یَهُوَه از ما چه میخواهد؟
چه چیزی میتواند به ما انگیزه بدهد تا با میل و رغبت از خدا اطاعت کنیم؟ موسی در این مورد نوشت: ‹از یَهُوَه خدایت بترس.› این نوع ترس به دلیل ترس از عواقب خطا نیست، بلکه ترسی سالم به همراه احترام نسبت به خدا و کارهایش است. اگر احترامی عمیق نسبت به خدا داشته باشیم، نمیخواهیم او را ناخشنود سازیم.
اما انگیزهٔ اصلی ما برای اطاعت از خدا چه باید باشد؟ موسی نوشت: ‹یهوه خدای خود را دوست بدار و او را با تمامی دل و تمامی جان خود عبادت کن.› دوست داشتن خدا صرفاً داشتن احساس محبت نسبت به او نیست. در یک کتاب مرجع آمده است: «افعال عبری که در رابطه با احساسات به کار میرود اغلب به اعمالی که از آنها ناشی میشود هم اشاره دارد.» در آنجا همچنین آمده است که محبت به خدا به مفهوم «نشان دادن محبت در عمل» نسبت به اوست. به عبارتی دیگر، اگر ما واقعاً خدا را دوست داشته باشیم، طوری عمل میکنیم که مورد پسند او باشد.—امثال ۲۷:۱۱.
ب۰۹-E ۱/۱۰ ص ۱۰ ¶۶
یَهُوَه از ما چه میخواهد؟
اطاعت با میل و رغبت از خدا، برکت او را به همراه دارد. موسی نوشت: ‹فرایض او را که من امروز برای خیریت تو به تو امر میفرمایم نگاه دار.› بله، تمام فرامین یَهُوَه به نفع ماست. از خدایی که «محبت است» انتظاری جز این نمیرود. (۱یوحنا ۴:۸) به همین دلیل، او به ما فرامینی را داده است که برای ما سودی ابدی دارد. (اِشَعْیا ۴۸:۱۷) انجام خواست یَهُوَه باعث میشود که اکنون از بسیاری از مشکلات دور بمانیم و در آینده هم از برکاتی بیشمار تحت پادشاهی خدا برخوردار شویم.
آیا واقعاً میتوانیم «به خدا نزدیک شویم»؟
۲ ابراهیم از چنین رابطهٔ نزدیکی با خدا برخوردار بود. یَهُوَه آن بزرگِ قوم را «دوست» خود میدانست. (اِشَعْیا ۴۱:۸) در اصل خدا بانی چنین رابطهٔ دوستی بود زیرا ابراهیم به او ایمان آورده بود. (یعقوب ۲:۲۳) امروزه نیز یَهُوَه به کسانی که از روی محبت به او خدمت میکنند دل میبندد. (تثنیه ۱۰:۱۵) در کتاب مقدّس آمده است: «به خدا نزدیک شوید، تا او نیز به شما نزدیک شود.» (یعقوب ۴:۸، ترجمهٔ تفسیری) در این آیه یک دعوت و یک وعده وجود دارد.
گوهرهای روحانی
it-۱-E ص ۱۰۳
عَناقیان
عَناقیان قومی غولپیکر بودند که در مناطق کوهستانی کنعان و خصوصاً در مناطق ساحلی جنوب آن زندگی میکردند. سه مرد سرشناس عَناقی یعنی اَخیمان، شیشای و تِلمای در طی یک دورهٔ زمانی در حِبرون ساکن بودند. (اعد ۱۳:۲۲) دوازده جاسوس عبرانی، عَناقیان را اولین بار در سرزمین حِبرون دیدند. ده نفر از آنها گزارشی ترسناک از آنچه دید بودند را ارائه دادند و ادعا کردند که ساکنان آنجا، از نسل غولپیکران قبل از توفان نوح میباشند و عبرانیان در مقایسه با آنها مانند «ملخ» به نظر میرسند. (اعد ۱۳:۲۸-۳۳؛ تث ۱:۲۸) بزرگی هیکل آنها باعث شد که به عنوان معیاری برای توصیف مردان بلندقامت قومهای دیگر مانند ایمیان و رِفائیان هم استفاده شود. شاید قدرت آنها بود که این مَثَل را در میان مردم رایج کرد که میگوید: «کیست که یارای ایستادگی در برابر عَناقیان را داشته باشد؟»—تث ۲:۱۰، ۱۱، ۲۰، ۲۱؛ ۹:۱-۳.