مأخذ جزوهٔ کار و آموزش
© 2023 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
۴-۱۰ سپتامبر
گنجهایی در کلام خدا | اِستَر ۱-۲
«مثل اِستِر فروتن باشید»
از آزمایشهای فروتنی سربلند بیرون آییم
۱۱ موقعیت دیگری که تواضع ما را محک میزند زمانی است که در مقابل تحسین و تمجید بیش از حد قرار میگیریم. واکنش اِستَر در موقعیتهای مختلف میتواند نمونهای برای ما باشد. او زنی بسیار زیبا بود و برای یک سال تحت مراقبتهای خاص زیبایی قرار گرفت. او هر روز با زنان جوان بسیاری از سراسر امپراتوری پارس همنشین بود که همه در پی جلب توجه پادشاه بودند. با این همه او رفتار احترامآمیز و آرام خود را حفظ کرد. حتی زمانی که پادشاه او را به عنوان ملکهٔ خود برگزید او به خود نبالید و تواضع خود را حفظ کرد.—اس ۲:۹، ۱۲، ۱۵، ۱۷.
او از قوم خدا دفاع کرد
۱۵ زمان آن فرارسید که اِسْتَر به حضور پادشاه برود، او برای زیباتر ساختن خود، اجازه داشت که از هر گونه لوازم آرایش و جواهرآلات، مطابق با سلیقهاش استفاده کند. ولی اِسْتَر حد و مرز خود را میشناخت و بیش از آنچه که هیجای به او گفته بود، درخواستی نکرد. (اس ۲:۱۵) احتمالاً اِسْتَر میدانست که تنها با زیبایش نمیتواند دل پادشاه را به دست آورد. او میبایست خصوصیاتی همچون فروتنی و متانت را در خود پرورش میداد؛ خصوصیاتی که در کاخ سلطنتی به ندرت دیده میشد. آیا او با داشتن چنین خصوصیاتی واقعاً مورد قبول پادشاه قرار میگرفت؟
از آزمایشهای فروتنی سربلند بیرون آییم
۱۲ تواضع موجب میشود که همواره شیوهٔ لباس پوشیدن، آرایش و ظاهرمان شایسته باشد و همین طور رفتارمان با احترام همراه باشد. ما مسیحیان به جای بالیدن به خود یا جلب توجه دیگران میخواهیم که روحیهای «آرام و ملایم» در خود به وجود آوریم. (۱پِطرُس ۳:۳، ۴ خوانده شود؛ ار ۹:۲۳، ۲۴) اگر غروری در دل داشته باشیم در نهایت در اعمال ما نمایان خواهد شد. برای مثال، ممکن است به صورت ضمنی اشاراتی بکنیم که ما از امتیازات خاصّی برخورداریم یا اطلاعاتی داریم که دیگران از آن آگاه نیستند یا با برادران مسئول ارتباطی نزدیک داریم. شاید امری را به طریقی توضیح دهیم که ایده یا دستاوردی را به خود نسبت دهیم در حالی که دیگران نیز در آن سهیم بودهاند. عیسی در این خصوص نیز نمونهای فوقالعاده بود. او به راحتی میتوانست انسانها را تحت تأثیر حکمت و دانش خود قرار دهد. اما سخنان او اغلب یا مستقیماً از نوشتههای عبری بود یا اشاراتی به آن بود. او نمیخواست که انسانها او را جلال دهند بلکه همواره جلال را شایستهٔ یَهُوَه خدا میدانست.—یو ۸:۲۸.
گوهرهای روحانی
آیا میدانستید که . . .
محققان متنی به خط میخی پیدا کردند که به مردی به اسم مردوکا یا همان مُردِخای اشاره میکند. او به عنوان یک مدیر، احتمالاً به کار حسابداری در شوش مشغول بود. آرتور اونگناد که متخصص تاریخ آسیاست گزارش داد که به جز کتاب مقدّس، آن متن که به خط میخی است تنها مدرکی میباشد که به اسم مُردِخای اشاره میکند.
بعد از گزارش آرتور اونگناد محققان چندین هزار متن دیگر که به خط میخی بود ترجمه کردند. از جمله لوحهای پرسپولیس که در خرابههای خزانهٔ تختجمشید نزدیک دیوارهای شهر یافت شدند. این لوحها که به دوران سلطنت خشایارشا برمیگردند به زبان ایلامی نوشته شدهاند و حاوی چند اسم از کتاب اِستَر هستند.
در تعدادی از لوحهای پرسپولیس به اسم مردوکا اشاره میشود که کاتب کاخ سلطنتی شوش در دوران سلطنت خشایارشای اول بود. یکی از آن لوحها میگوید که مردوکا مترجم بود. این با گفتهٔ کتاب مقدّس دربارهٔ مُردِخای هماهنگی دارد. او یکی از مقامات دربار خشایارشای اول بود و حداقل به دو زبان صحبت میکرد. مُردِخای معمولاً کنار دروازهٔ کاخ پادشاه شوش مینشست. (اِستَر ۲:۱۹، ۲۱؛ ۳:۳) دروازهٔ کاخ محل مجللی بود که مقامات دربار آنجا کار میکردند.
مردوکا که لوحهای پرسپولیس به او اشاره میکنند و مُردِخای که در کتاب مقدّس به او اشاره میشود شباهات زیادی دارند. آنها در یک زمان و در یک جا زندگی میکردند و هر دو در یک جا جزو مقامات دولتی بودند. بر اساس این تشابهات به این نتیجه میرسیم که یافتههای باستانشناسان احتمالاً به همان مُردِخای که در کتاب اِستَر آمده اشاره میکنند.
۱۱-۱۷ سپتامبر
گنجهایی در کلام خدا | اِستَر ۳-۵
«به دیگران کمک کن تا به یَهُوَه بیشتر خدمت کنند»
it-۲-E ص ۴۳۱ ¶۷
مُردِخای
مُردِخای در مقابل هامان تعظیم و سجده نکرد. خشایارشای پادشاه، هامان اَجاجی را به مقامی بالاتر منصوب کرد و به او رتبهٔ نخست وزیری داد. پادشاه دستور داد که همهٔ خدمتگزاران که در کاخ او مشغول خدمت بودند، در مقابل هامان تعظیم و سجده کنند. ولی مُردِخای به آنها گفت که به عنوان یک یهودی در مقابل هامان به هیچ وجه تعظیم و سجده نمیکند. (اس ۳:۱-۴) دلیلی که مُردِخای آورد به رابطهاش به یَهُوَه برمیگشت، چون یهودیان خودشان را وقف یَهُوَه کرده بودند. در کتاب مقدّس نمونههایی آمده که نشان میدهد یهودیان در گذشته از روی احترام، به مقامی بالاتر تعظیم میکردند و در مقابل او به خاک میافتادند. اما این مورد فرق داشت. مُردِخای میدانست که این فقط ادای احترام به یک مقام بالاتر نبود. (۲سم ۱۴:۴؛ ۱۸:۲۸؛ ۱پا ۱:۱۶) هامان احتمالاً عَمالیقی بود و یَهُوَه گفته بود که ‹با تمام نسلهای آیندهٔ عَمالیق خواهد جنگید.› (خر ۱۷:۱۶) مُردِخای به خاطر وفاداریاش به یَهُوَه، به هامان تعظیم نکرد، اما قصدش این نبود که از فرمان پادشاه سرپیچی کند.
it-۲-E ص ۴۳۱ ¶۹
مُردِخای
نقش او در نجات اسرائیلیان. وقتی پادشاه فرمان قتل عام یهودیان را در امپراتوریاش داد، مُردِخای به اِستِر گفت که «شاید برای چنین روزی به مقام سلطنتی رسیدهای» تا قوم یَهُوَه را نجات دهی. او به اِستِر یادآوری کرد که چه مسئولیت سنگینی دارد و از او خواست که از پادشاه کمک بخواهد. با این که اِستِر جانش را در خطر میانداخت، این مسئولیت را قبول کرد.—اس ۴:۷–۵:۲.
او از قوم خدا دفاع کرد
۲۲ اِسْتَر از شنیدن این پیام مضطرب شد. حال میبایست بیش از پیش ایمانش را به خدا حفظ میکرد. ترس و دلهرهٔ اِسْتَر را میتوان در پاسخش به مُرْدِخای دید. او به مُرْدِخای قانون پادشاه را یادآور شد؛ اگر کسی بدون احضار پادشاه نزد او میرفت، محکوم به مرگ میشد. فقط زمانی که پادشاه عصای طلایی خود را به طرف شخص دراز میکرد، او زنده میماند. آیا اگر اِسْتَر نزد پادشاه میرفت، پادشاه دلیلی موجه داشت که به او رحم کند؟ آیا با توجه به عاقبت وَشتی، اِسْتَر میتوانست از این مهلکه جان سالم بدر برد؟ او به مُرْدِخای گفت که پادشاه به مدت ۳۰ روز است که او را به حضور خود فرا نخوانده است. احتمالاً به این دلیل اِسْتَر فکر میکرد که این پادشاه بیثابت دیگر علاقهٔ چندانی به او ندارد.—اس ۴:۹-۱۱.
۲۳ مُرْدِخای به اِسْتَر دلگرمی داد و ایمان او را تقویت کرد. او به اِسْتَر گفت اگر دست به کار نشود، مطمئناً قوم یهود از راه دیگری نجات پیدا خواهد کرد. سپس به او یادآور شد که وقتی که سیلِ آزار و اذیت آغاز شود، جان او نیز مثل سایر یهودیان در خطر خواهد بود. به راستی که مُرْدِخای، ایمان عمیق خود را به یَهُوَه ثابت کرد؛ ایمان به خدایی که هیچ گاه اجازه نمیدهد که قومش از میان رود و وعدههایش بینتیجه ماند. (یوش ۲۳:۱۴) سپس، مُرْدِخای به اِسْتَر چنین گفت: «کسی چه میداند، شاید برای همین زمان ملکه شدهای.» (اس ۴:۱۲-۱۴، ترجمهٔ تفسیری) مُرْدِخای کاملاً به یَهُوَه خدا اعتماد و توکّل داشت. آیا ما نیز چنین اعتماد و توکّلی به خدا داریم؟—امث ۳:۵، ۶.
گوهرهای روحانی
kr-E ص ۱۶۰ ¶۱۴
دفاع از حقمان برای آزادی پرستش
۱۴ ما هم مثل اِستِر و مُردِخای برای این که آزادانه بتوانیم یَهُوَه را بپرستیم از حقمان دفاع میکنیم. (اِستَر ۴:۱۳-۱۶) هر یک از ما میتوانیم برای برادران و خواهرانی که مورد بیعدالتی و آزار و اذیت قرار میگیرند مرتب دعا کنیم. دعاهای ما میتواند به آنها قدرت زیادی بدهد. (یعقوب ۵:۱۶ خوانده شود.) پیروزی ما در دادگاهها نشان میدهد که یَهُوَه به این دعاها جواب میدهد!—عبر ۱۳:۱۸، ۱۹.
۱۸-۲۴ سپتامبر
گنجهایی در کلام خدا | اِستِر ۶-۸
«ویژگیهای یک گفتگوی خوب»
زنی سنجیده، شجاع و فداکار
۱۵ اِسْتَر پیش از گفتن درخواستش به پادشاه، با صبر روزی دیگر منتظر ماند. بدین شکل، زمینهٔ شکست و نابودی هامان به وجود آمد. همچنین در این میان پادشاه بیخواب شد؛ شاید یَهُوَه خدا، مسبب این بیخوابی بود. (امث ۲۱:۱) پس جای تعجب نیست که کتاب مقدّس ما را برمیانگیزد که همواره ‹برای خدای خود انتظار کشیم.› (میکاه ۷:۷ خوانده شود.) وقتی چشم امید به یَهُوَه میبندیم، پی میبریم که او بهترین راهحل را برای مشکلات دارد؛ بهتر از هر راهحلی که خود فکر کردهایم.
او با شجاعت لب به سخن گشود
۱۶ اِسْتَر نمیخواست که کاسهٔ صبر پادشاه لبریز شود؛ پس میبایست در دومین ضیافت، همهٔ ماجرا را برای او تعریف میکرد. اما چگونه؟ از قرار معلوم، پادشاه بار دیگر به او فرصت داد و از او خواست تا تقاضایش را بگوید. (اس ۷:۲) حال ‹وقتِ گفتن› فرا رسیده بود؛ اِسْتَر باید سفرهٔ دلش را پیش پادشاه میگشود.
زنی سنجیده، شجاع و فداکار
۱۷ اِسْتَر احتمالاً پیش از بیان خواستهاش، در دل به خدایش دعا کرد و سپس گفت: «اگر مورد لطف پادشاه قرار گرفتهام و اگر پادشاه صلاح بدانند، جان من و جان قوم مرا نجات دهند.» (اس ۷:۳، ترجمهٔ تفسیری) توجه کنید که اِسْتَر به آنچه که پادشاه صلاح میدید، احترام میگذاشت. به راستی که چه تفاوت فاحشی بین اِسْتَر و وَشتی بود؛ وَشتی، همسر پیشین پادشاه، او را عمداً سرافکنده و شرمسار ساخت. (اس ۱:۱۰-۱۲) اِسْتَر همچنین پادشاه را که با اعتماد به هامان حماقت کرده بود، مورد انتقاد قرار نداد. اِسْتَر تنها از پادشاه درخواست کرد که جان او را از خطر مرگ نجات دهد.
زنی سنجیده، شجاع و فداکار
۱۸ این درخواست اِسْتَر، یقیناً پادشاه را تحت تأثیر قرار داد و در عین حال او را متعجب ساخت. چه کسی جرأت کرده بود که جان ملکهاش را به خطر اندازد؟ اِسْتَر در ادامه گفت: «من و قومم فروخته شدهایم که هلاک و نابود و تلف شویم. و اگر به غلامی و کنیزی فروخته میشدیم، سکوت مینمودم، با آنکه مصیبت ما نسبت به ضرر پادشاه هیچ است.» (اس ۷:۴) دقت کنید که اِسْتَر با صداقت تمام، مشکل را مطرح کرد. همچنین متذکر شد که اگر فقط بردگی، قومش را تهدید میکرد، حتماً خاموش میماند. در ضمن قتل عام یهودیان، حتی برای خود پادشاه به قیمت گران تمام میشد. پس اِسْتَر نمیتوانست در این مورد سکوت کند.
۱۹ رفتار اِسْتَر درسهای بسیاری به ما میدهد که به طریق شایسته، دیگران را متقاعد کنیم. اگر باید مشکلی جدّی را با عزیزی یا حتی شخصی مقتدر مطرح کنید، داشتن صبر، احترام و صداقت ضروریست.—امث ۱۶:۲۱، ۲۳.
گوهرهای روحانی
نکاتی از کتاب اِسْتَر
۷:۴—نابودی یهودیان چه ‹ضرری برای پادشاه› داشت؟ اِسْتَر با اشارهٔ مدبّرانه به فروخته شدن یهودیان به بردگی به پادشاه نشان داد که کشتن یهودیان برای پادشاه بیضرر نیست. اگر هامان یهودیان را به بردگی میفروخت سودی بیشتر از ۱۰٬۰۰۰ وزنهٔ نقرهای که به پادشاه قول داده بود به خزانهٔ سلطنتی میآورد. توطئهٔ هامان همچنین به این مفهوم بود که پادشاه ملکهٔ خود را از دست میداد.
۲۵ سپتامبر–۱ اکتبر
گنجهایی در کلام خدا | اِستِر ۹-۱۰
«از اختیاراتش برای کمک به دیگران استفاده میکرد»
it-۲-E ص ۴۳۲ ¶۲
مُردِخای
مُردِخای به عنوان نخست وزیر جایگزین هامان شد و پادشاه انگشتر مُهردارش را به او داد که با آن میتوانست اسناد دولتی را مهروموم کند. اِستِر نظارت بر خانهٔ هامان را به مُردِخای سپرد. بعد مُردِخای حکمی جدید صادر کرد تا یهودیان بتوانند از خودشان دفاع کنند. این باعث نجات و شادی یهودیان شد. خیلیها در امپراتوری پارس طرف یهودیان را گرفتند و وقتی روز سیزدهم ماه اَدار رسید یهودیان آمادهٔ دفاع از خودشان بودند. مقامات دولتی به خاطر ترس از مُردِخای از یهودیان حمایت کردند. در شوش این مبارزه یک روز دیگر هم ادامه پیدا کرد. در کل امپراتوری پارس بیشتر از ۷۵٬۰۰۰ نفر از دشمنان یهودیان از جمله ده پسر هامان کشته شدند. (اس ۸:۱–۹:۱۸) بعد مُردِخای با تأیید اِستِر دستور داد که هر سال روز چهاردهم و پانزدهم ماه اَدار را به عنوان روزهای «پوریم» جشن بگیرند، برای همدیگر غذا بفرستند و به مردم فقیر صدقه بدهند. بنابراین یهودیان و نوادگانشان و تمام کسانی که از قومهای دیگر بودند و یهودی میشدند، موظف بودند این دو روز را هر سال جشن بگیرند. مُردِخای که بالاترین مقام را بعد از خشایارشا داشت همچنان به فکر امنیت و رفاه یهودیان بود. یهودیان هم برای او احترام زیادی قائل بودند.—اس ۹:۱۹-۲۲، ۲۷-۳۲؛ ۱۰:۲، ۳.
it-۲-E ص ۷۱۶ ¶۵
جشن پوریم
هدف. بعضی از محققان معتقدند که امروزه ماهیت جشن پوریم کاملاً عوض شده است. این جشن نه تنها جنبهٔ مذهبی خودش را از دست داده بلکه بعضی وقتها با بیبندوباری و زیادهروی همراه است. مُردِخای و اِستِر پرستندهٔ یَهُوَه بودند و این جشن را برای جلال او پایهگذاری کردند. چون مُردِخای به یَهُوَه وفادار ماند، یَهُوَه هم یهودیان را نجات داد. پس این جشن به خاطر نجاتشان بود. هامان احتمالاً عَمالیقی بود و یَهُوَه آن قوم را محکوم به نابودی کرده بود. برای همین مُردِخای حاضر نبود به هامان تعظیم کند. (اس ۳:۲، ۵؛ خر ۱۷:۱۴-۱۶) همین طور حرفهای مُردِخای به اِستِر (اس ۴:۱۴) نشان میدهد که او توکّلش به یَهُوَه خدا بود. اِستِر هم قبل از این که پیش پادشاه برود و او را به مهمانی دعوت کند، سه روز روزه گرفت و به این شکل از یَهُوَه کمک خواست.—اس ۴:۱۶.
یَهُوَه چگونه قدرتش را به کار میگیرد؟
۱۲ یَهُوَه سرپرستانی را برای رهبری جماعت مسیحی تعیین کرده است. (عبرانیان ۱۳:۱۷) این مردان باصلاحیت باید از اختیارات خداداد خود برای یاری رساندن و تأمین رفاه گلّهٔ خدا استفاده کنند. اما آیا پیران جماعت اختیار دارند که بر همایمانان خود آقایی کنند؟ به هیچ وجه! آنان باید مراقب باشند که مسئولیتهای خود را در جماعت با فروتنی انجام دهند. (۱پِطْرُس ۵:۲، ۳) کتاب مقدّس خطاب به سرپرستان میگوید: «از گلّهٔ خدا یعنی ایماندارانی که مسیح به قیمت خون خود خریده است نگاهداری کنید.» (اَعمال ۲۰:۲۸، تفس.) این آیه با تأکید نشان میدهد که سرپرستان باید با یکایک اعضای جماعت با عطوفت و مهربانی رفتار کنند.
۱۳ این مطلب را میتوان با ذکر مثالی نشان داد. فرض کنید که یکی از دوستان نزدیکتان از شما بخواهد که از جواهر باارزشی نگهداری کنید. چون شما میدانید که دوستتان به قیمت بسیار بالایی آن را خریداری کرده است بیشک تمام سعی خود را میکنید تا با دقت از آن نگاهداری کنید. به همین شکل، خدا مسئولیت مراقبت از چیزی حقیقتاً ارزشمند را بر عهدهٔ پیران نهاده است؛ آنان مسئولیت دارند از اعضای جماعت که در کتاب مقدّس به گوسفند تشبیه شدهاند، مواظبت کنند. (یوحنّا ۲۱:۱۶، ۱۷) پیران فروتن باید همیشه به یاد داشته باشند که یَهُوَه عزیزترین مخلوق خود یعنی عیسی مسیح را برای خادمانش فدا کرده است و به همین دلیل باید برای اعضای جماعت ارزش قائل شوند.
گوهرهای روحانی
نکاتی از کتاب اِسْتَر
۹:۱۰، ۱۵، ۱۶—بااینکه حکم صادرشده به یهودیان اجازهٔ تاراج میداد چرا از این کار امتناع ورزیدند؟ بدین شکل نشان دادند که آنها در پی مالاندوزی نیستند و فقط خواهان دفاع از خود میباشند.
۲-۸ اکتبر
گنجهایی در کلام خدا | ایّوب ۱-۳
«نشان دهید که یَهُوَه را از ته دل دوست دارید»
از ایمان و اطاعت نوح، دانیال و ایّوب سرمشق گیرید
۱۶ ایّوب با چه مشکلاتی روبرو بود؟ زندگی ایّوب در طی سالها با تغییرات بزرگی روبرو شد. او پیش از مشکلاتش «از تمامی مردمان مشرقزمین بزرگتر بود.» (ایو ۱:۳) ایّوب فردی ثروتمند، شناختهشده و بسیار محترم بود. (ایو ۲۹:۷-۱۶) با این حال، او هرگز خود را از دیگران بالاتر نمیدید و همواره نیاز به خدا را حس میکرد. از این رو، یَهُوَه او را «خادم» خود خواند و دربارهٔ او گفت: «مردی بیعیب و صالح که از خدا میترسد و از بدی اجتناب میکند.»—ایو ۱:۸.
۱۷ در مدت زمانی بسیار کوتاه، زندگی ایّوب کاملاً دگرگون شد. او هر آنچه داشت را از دست داد و به قدری ناامید شده بود که آرزوی مرگ میکرد. در واقع، عامل این شرایط ایّوب، شیطان بود. او ایّوب را متهم کرده بود که یَهُوَه را به دلیل نفع شخصیاش خدمت میکند. (ایّوب ۱:۹، ۱۰ خوانده شود.) یَهُوَه بهراحتی از این اتهام چشمپوشی نکرد! او به ایّوب فرصتی داد تا وفاداری خود را ثابت کند و نشان دهد که از روی محبت و خلوص نیّت یَهُوَه را میپرستد.
همواره با دلی کامل وفادار بمانید
۱۰ موضوعی که شیطان دربارهٔ ایّوب مطرح کرد، چه ارتباطی با هر یک از ما دارد؟ در واقع، او گفت که محبت ما به یَهُوَه حقیقی نیست و هنگام روبرویی با سختیها یا وقتی که جانمان در خطر است، به او پشت خواهیم کرد! (ایو ۲:۴، ۵؛ مکا ۱۲:۱۰) مطمئناً این تهمت شیطان برایمان بسیار ناراحتکننده است. با این حال، یَهُوَه به قدری به ما اطمینان دارد که فرصتی طلایی به ما داده است. او به شیطان اجازه میدهد که وفاداری ما را تحت آزمایش قرار دهد. یَهُوَه کاملاً اطمینان دارد که ما وفاداری خود را حفظ میکنیم و ثابت میکنیم که شیطان دروغگویی بیش نیست. همچنین او وعده داده است که همواره آمادهٔ کمک به ماست. (عبر ۱۳:۶) به راستی مایهٔ افتخار ماست که حاکم عالم هستی تا این حد به ما اطمینان دارد! ما با حفظ وفاداری خود میتوانیم دروغگو بودن شیطان را ثابت کرده و از حاکمیت و تقدّس نام یَهُوَه دفاع کنیم. اما چه چیز به ما کمک میکند که همواره وفادار بمانیم؟
گوهرهای روحانی
درسهایی ارزشمند از آخرین سخنان عیسی
۹ عیسی چه گفت؟ عیسی اندکی پیش از مرگش گفت: «خدای من، خدای من، چرا مرا ترک کردهای؟» (مت ۲۷:۴۶) کتاب مقدّس نمیگوید که چرا عیسی چنین گفت. اما در این گفتهٔ عیسی نکاتی نهفته است. اول، عیسی به این شکل، پیشگویی مزمور ۲۲:۱ را به تحقق رساند. دوم، گفتهٔ عیسی نشان میدهد که یَهُوَه دورتادور پسرش، ‹حصاری› محافظ نکشیده بود. (ایو ۱:۱۰) بله، یَهُوَه اجازه داد که دشمنان عیسی، او را تا آخرین لحظهٔ زندگیاش بیازمایند. به راستی که هیچ انسانی اینچنین تحت آزمایش قرار نگرفته است! سوم، عیسی با این گفته ثابت کرد که مرتکب هیچ جرمی نشده بود که مجازاتش مرگ باشد.
۹-۱۵ اکتبر
گنجهایی در کلام خدا | ایّوب ۴-۵
«به اطلاعات گمراهکننده گوش نکنید»
it-۱-E ص ۷۱۳ ¶۱۱
اِلیفاز
۲. اِلیفاز یکی از سه دوست ایّوب بود. (ایّوب ۲:۱۱) او احتمالاً یکی از نوادگان عیسو و تیمانی بود. پس او از نسل ابراهیم و یکی از خویشاوندان دور ایّوب بود. او و نسلهای بعدیاش به حکمتشان میبالیدند. (ار ۴۹:۷) اِلیفاز قبل از دو دوست دیگرش صحبت کرد و صحبتهای او طولانیتر از بقیه بود. از کتاب ایّوب متوجه میشویم که اِلیفاز بانفوذتر از دو دوست دیگرش بود. این نشان میدهد که به احتمال زیاد مسنتر هم بود.
ب۰۵-E ۱۵/۹ ص ۲۶ ¶۲
دوری از طرز فکر نادرست
اِلیفاز دربارهٔ اتفاق غیرطبیعیای که برایش افتاد گفت: «روحی از پیش روی من گذشت، و مو بر تنم راست شد! بعد بیحرکت ایستاد، ولی ظاهرش را تشخیص نمیدادم. سایهای جلوی چشمانم بود؛ همه جا ساکت بود. بعد صدایی شنیدم.» (ایّوب ۴:۱۵، ۱۶) این مخلوق روحی که روی طرز فکر اِلیفاز تأثیر گذاشت که بود؟ حرفهای انتقادآمیز اِلیفاز نشان میدهد که این مخلوق روحی یکی از فرشتگان وفادار یَهُوَه نبود. (ایّوب ۴:۱۷، ۱۸) او یک فرشتهٔ شریر بود. در غیر این صورت چرا یَهُوَه اِلیفاز و دو دوست دیگرش را به خاطر دروغهایشان توبیخ کرد. (ایّوب ۴۲:۷) بله، اِلیفاز زیر نفوذ فرشتهٔ شریری بود. برای همین حرفهایش کاملاً مخالف طرز فکر یَهُوَه بود.
با تبلیغات شیطان مقاومت کنید
شیطان از اَلیفاز یکی از به اصطلاح سه تسلّیدهندهٔ ایّوب استفاده کرد تا به ایّوب بقبولاند که وفاداری به خدا در توان انسان نیست. او چنین تشبیهی برای انسانها به کار برد: «ساکنان خانههای گلین، که اساس ایشان در غبار است، که مثل بید فشرده میشوند! از صبح تا شام خُرد میشوند، تا به ابد هلاک میشوند و کسی آن را به خاطر نمیآورد.»—ایو ۴:۱۹، ۲۰.
در جای دیگر در کتاب مقدّس انسانها به «ظروف خاکی،» یعنی ظروفی گلی و شکننده تشبیه شدهاند. (۲قر ۴:۷) به دلیل گناهی که از آدم به ما رسیده و ناکاملیمان، ما در این دنیا ضعیف و ناتوان هستیم. (روم ۵:۱۲) اگر به خود واگذاشته شویم در مقابل حملات شیطان بسیار آسیبپذیریم. اما ما مسیحیان تنها نیستیم، یَهُوَه یاور ماست، در چشم او ما با وجود ضعفهایمان گرانبها و باارزشیم. (اشع ۴۳:۴) افزون بر این، یَهُوَه روح مقدّس را به هر که از او طلب کند میبخشد. (لو ۱۱:۱۳) روح مقدّس او میتواند قدرتی فوق معمول در ما ایجاد کند و ما را قادر سازد که بر تمامی فشاری که شیطان بر ما اِعمال میکند غالب آییم. (۲قر ۴:۷) اگر در مقابل شیطان «به ایمان استوار شده» ایستادگی کنیم خدا نیز به ما قدرت و توان میبخشد. (۱پطر ۵:۸-۱۰) پس نباید ترسی از شیطان به دل خود راه دهیم.
موض ۳۲ ¶۱۳-۱۷
فریب اطلاعات نادرست را نخورید
● دربارهٔ منبع و محتوای موضوع تحقیق کنید.
آنچه کتاب مقدّس میگوید: «از درستی هر چیز اطمینان یابید.»—۱تِسالونیکیان ۵:۲۱.
قبل از این که خبری را باور کنید و به دیگران بفرستید، چگونه میتوانید مطمئن شوید که موثق است؟
دربارهٔ منبع خبر تحقیق کنید. شاید بعضی از سازمانها و رسانهها طوری اخبار را منتشر کنند که به نفع خودشان یا اهداف سیاسیشان باشد. منابع مختلف را با هم مقایسه کنید و ببینید که دربارهٔ یک موضوع خاص چه اخباری منتشر کردهاند. شاید بعضی وقتها دوستانتان بدون این که خودشان مطلع باشند، اطلاعات نادرستی به شما بفرستند یا آن را در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارند. بنابراین، قبل از این که خبری را باور کنید، دربارهٔ منبع آن تحقیق کنید.
اطمینان یابید که محتوای خبر بهروز و دقیق است. میتوانید تاریخ خبر و مدارکی که آن را تأیید میکند را بررسی کنید. اگر میبینید که یک خبر بیش از حد خلاصه شده یا طوری نوشته شده است که احساس مخاطب را برانگیزد، باید بیشتر مراقب باشید.
گوهرهای روحانی
پایدار بمانیم تا در مسابقهٔ زندگی پیروز گردیم
یکی از عواملی که ما را در مسابقهٔ زندگی ثابتقدم میسازد، پرکار بودن در خدمت موعظه است. آری، خدمت مسیحی سبب میشود که دل و ذهن ما بر انجام ارادهٔ خدا و بر پاداشمان، یعنی زندگی جاودانی معطوف گردد. پولُس در این مورد به مسیحیان قُرِنتُس چنین توصیه کرد: «ای برادران حبیب من پایدار و بیتشویش شده، پیوسته در عمل خداوند بیفزایید، چون میدانید که زحمت شما در خداوند باطل نیست.» (۱قُرِنتیان ۱۵:۵۸) «پایدار» یعنی ‹آنچه بر جای خود استوار میماند.› «بیتشویش» ترجمهٔ کلمهای است که گاهی به معنای ‹خود را در لنگرگاه محکم نگاه داشتن› است. پس میبینیم که فعال ماندن در خدمت موعظه، میتواند به زندگی ما مسیحیان ثبات بخشد. معرفی یَهُوَه به دیگران کاری است که زندگی را برایمان پرمعنا و سعادتبخش میسازد.—اَعمال ۲۰:۳۵.
پولین که بیش از سی سال به خدمت تماموقت به صورتهای مختلف منجمله میسیونری مشغول بوده است، میگوید: «خدمت موعظه از من محافظت میکند زیرا شهادت دادن به دیگران به من ثابت میکند که حقیقت را میشناسم.» به همین شکل فعالیتهای دیگر مسیحی از جمله شرکت مرتب در جلسات و مطالعهٔ شخصی و پیگیر کتاب مقدّس نیز در ما همین اطمینان را به وجود میآورد.
۱۶-۲۲ اکتبر
گنجهایی در کلام خدا | ایّوب ۶-۷
«وقتی زندگی غیرقابل تحمّل میشود»
نکاتی از کتاب ایّوب
۷:۱؛ ۱۴:۱۴—در این آیات منظور از مجاهده یا [بردگی، دج]، که به معنی جد و جهد و پیکار است چیست؟ وضعیت ایّوب به قدری دردناک بود که فکر میکرد زندگی برایش مانند کاری مشقّتبار، اجباری و پیکاری سخت بیش نبود. (ایّوب ۱۰:۱۷) از آنجایی که مدت زمانی طول میکشد که انسان بعد از مرگ رستاخیز یا به عبارتی «تبدیل» شود، ایّوب این مدت زمان تحمیلی را مانند خدمت سربازی، زمان مجاهده و خدمتی اجباری تلقّی میکرد.
خداوند افراد دلسرد و ناامید را نجات میدهد
شاید گاه با خود فکر کنیم که طی عمر کوتاهمان با مشکلات فراوانی روبرو میشویم. (ایو ۱۴:۱) بنابراین کاملاً طبیعی است که گاه احساس دلسردی و ناامیدی کنیم. بسیاری از خادمان یَهُوَه در گذشته نیز چنین احساسی داشتند. برخی حتی آرزوی مرگ میکردند. (۱پاد ۱۹:۲-۴؛ ایو ۳:۱-۳، ۱۱؛ ۷:۱۵، ۱۶) اما همواره از یَهُوَه اطمینانخاطر و قوّت لازم را دریافت میکردند؛ چرا که به او تکیه کرده بودند. گزارش این خادمان وفادار در کلام خدا آمده است تا ما از آن دلگرمی یابیم و درس بیاموزیم.—روم ۱۵:۴.
بیدا-E ۱/۱۲ ص ۱۶-۱۷¶
وقتی حس میکنید به آخر خط رسیدهاید
وقتی از زندگی کاملاً ناامید و مأیوس میشوید یادتان باشد که تنها نیستید. متأسفانه تقریباً همهٔ ما با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنیم. کتاب مقدّس میگوید: «تمام آفرینش تاکنون با هم آه و ناله میکنند و درد میکشند.» (رومیان ۸:۲۲) ممکن است الآن مشکلتان خیلی بزرگ و غیر قابل حل به نظر برسد اما معمولاً با گذشت زمان شرایطتان بهتر میشود. تا آن زمان چه چیزی کمکتان میکند؟
با یک دوست باتجربه و قابل اعتماد دردودل کنید. کتاب مقدّس میگوید: «دوست واقعی همیشه محبت میکند، و مثل برادری است که میتوان در سختیها به او تکیه کرد.» (امثال ۱۷:۱۷) ایّوب خادم وفادار یَهُوَه هم وقتی زیر فشار مشکلات بود با دیگران دردودل کرد. او وقتی از زندگی بیزار شده بود گفت: «بگذارید شکایتهایم را بگویم، و از مشکلات زندگیام صحبت کنم!» (ایّوب ۱۰:۱) صحبت با دیگران ما را سبک میکند و کمکمان میکند که از یک زاویهٔ دیگر به شرایط نگاه کنیم.
سفرهٔ دلتان را پیش یَهُوَه باز کنید. بعضیها فکر میکنند که دعا فقط یک کمک رواندرمانی است. اما کتاب مقدّس میگوید که یَهُوَه «شنوندهٔ دعا» و «به فکر شماست.» (مزمور ۶۵:۲ ؛ ۱پِطرُس ۵:۷) کتاب مقدّس مرتب ما را تشویق میکند که به یَهُوَه توکّل کنیم. برای مثال:
«با تمام وجود به یَهُوَه اعتماد کن، و بر عقل و دانش خودت تکیه نکن. در تمام کارهایت، خواست او را در نظر داشته باش، و او راه درست را به تو نشان میدهد.»—امثال ۳:۵، ۶.
«خدا آرزوی اشخاص خداترس را برآورده میکند؛ وقتی با التماس از او کمک میخواهند، او میشنود و آنها را نجات میدهد.»—مزمور ۱۴۵:۱۹.
«ما اطمینان داریم که هر وقت از خدا چیزی مطابق خواستش بخواهیم، او دعای ما را میشنود.»—۱یوحنا ۵:۱۴.
«یَهُوَه از شریران دور است، اما دعای درستکاران را میشنود.»—امثال ۱۵:۲۹.
اگر در مورد مشکلاتتان با یَهُوَه دردودل کنید، او به شما کمک میکند. کتاب مقدّس تشویقتان میکند که «همیشه به خدا توکّل کنید، و سفرهٔ دلتان را برایش باز کنید.»—مزمور ۶۲:۸.
گوهرهای روحانی
گوش دهید، درک کنید و دلسوز باشید
۱۰ شما میتوانید همچون یَهُوَه همایمانانتان را درک کنید. سعی کنید برادران و خواهرانتان را بیشتر بشناسید. قبل و بعد از جلسات با آنان صحبت کنید، با آنان به موعظه بروید و در صورت امکان آنان را برای صرف غذا دعوت کنید. به این شکل، شناخت بیشتری از همایمانانتان کسب میکنید. برای مثال، پی میبرید خواهری که ظاهراً اهل معاشرت نیست، خجالتی است؛ یا برادری که ثروت زیادی دارد، نه تنها پولدوست نیست بلکه بسیار سخاوتمند است؛ یا خانوادهای که اغلب دیر به جلسات میرسند، با مخالفت روبرویند. (ایو ۶:۲۹) البته ما نباید در زندگی دیگران «فضولی» کنیم. (۱تیمو ۵:۱۳) بلکه میخواهیم برادران و خواهرانمان را بهتر بشناسیم و با پیشینهٔ آنان آشنا شویم. به این شکل میتوانیم بهتر آنان را درک کنیم.
۲۳-۲۹ اکتبر
گنجهایی در کلام خدا | ایّوب ۸-۱۰
«محبت بیپایان یَهُوَه از ما محافظت میکند»
ب۱۵-E ۱/۷ ص ۱۲ ¶۳
آیا وفاداری ما برای یَهُوَه اهمیت دارد؟
ایّوب با یک سری مشکلات و سختیها روبرو شد و حس کرد حقش نبود که این بلاها سرش بیاید. برای همین فکر کرد که وفادار ماندن یا نماندنش برای یَهُوَه فرقی ندارد. (ایّوب ۹:۲۰-۲۲) ایّوب آنقدر از درستکاریاش مطمئن بود که فکر میکرد حق با اوست و با حرفهایش این حس را در دیگران به وجود آورد که از خدا عادلتر است.—ایّوب ۳۲:۱، ۲؛ ۳۵:۱، ۲.
نسبت به محبت پایدار یَهُوَه چه حسی دارید؟
۱۴ محبت پایدار یَهُوَه از لحاظ روحانی از ما محافظت میکند. داوود در دعا به یَهُوَه گفت: «تو مخفیگاه من هستی؛ تو مرا از تنگی حفظ خواهی کرد، و با غریو رهایی احاطهام خواهی نمود . . . هر کس را که بر خداوند توکل دارد [محبت پایدار] احاطه خواهد کرد.» (مز ۳۲:۷، ۱۰) در دوران باستان، دیوارهای اطراف شهر از ساکنان آن در برابر دشمن محافظت میکرد. محبت پایدار یَهُوَه هم ما را از هر چیزی که به رابطهمان با او صدمه میزند محافظت میکند. به علاوه، یَهُوَه به خاطر محبت پایدارش ما را به سمت خود جذب میکند.—ار ۳۱:۳.
گوهرهای روحانی
‹کیست که از فکر یَهُوَه آگاه باشد؟›
۱۹ در مورد ‹فکر یَهُوَه› چه آموختیم؟ باید اجازه دهیم که کلام خدا درک ما را نسبت به افکار یَهُوَه اصلاح کند. هرگز نباید ناکاملیهای بشر را به یَهُوَه نسبت دهیم و با معیارها و طرز فکر انسانی او را قضاوت نماییم. ایّوب گفت: «[خدا] مثل من انسان نیست که او را جواب بدهم و با هم به محاکمه بیاییم.» (ایو ۹:۳۲) ما نیز مانند ایّوب وقتی فکر یَهُوَه را به تدریج درک میکنیم در بارهٔ او چنین میگوییم: «اینک! اینها ذرّهای از راههای اوست و زمزمهای از او که میشنویم! پس رعد عظیم او را چه کسی میتواند درک کند؟»—ایو ۲۶:۱۴، دج.
۲۰ هنگام خواندن کتاب مقدّس وقتی درک آیهای مخصوصاً در رابطه با افکار یَهُوَه برایمان دشوار باشد چه باید بکنیم؟ اگر بعد از تحقیق و جستجو باز هم به جوابی روشن نرسیدیم، میتوانیم آن را آزمایش ایمانمان به یَهُوَه قلمداد کنیم. به یاد داشته باشید که برخی از سخنان کتاب مقدّس فرصتی است که نشان دهیم به راههای یَهُوَه کاملاً اطمینان داریم. بیایید با تواضع اذعان کنیم که نمیتوانیم تمام کارهایی که او انجام میدهد درک نماییم. (جا ۱۱:۵) پس ترغیب میشویم سخن پولُس رسول را بپذیریم: «وه که چه ژرف است دولت و حکمت و علم خدا؛ تقدیرهای او کاوشناپذیر است و راههایش درکناشدنی. ‹زیرا کیست که از فکر خداوند آگاه بوده و یا مشاور او بوده باشد؟› ‹چه کسی تا کنون چیزی به خدا بخشیده که بخواهد از او عوض بگیرد؟› زیرا همه چیز از او، و به واسطهٔ او، و برای اوست. او را تا ابد جلال باد. آمین.» —روم ۱۱:۳۳-۳۶.
۳۰ اکتبر–۵ نوامبر
گنجهایی در کلام خدا | ایّوب ۱۱-۱۲
«سه راه برای به دست آوردن حکمت و فایده بردن از آن»
ایّوب با وفاداریاش یَهُوَه را جلال داد
۱۷ چه امری به ایّوب کمک کرد که وفاداری خود را به یَهُوَه حفظ کند؟ واضح است قبل از این که سختیها به او رو آورند او رابطهٔ نزدیکی با یَهُوَه داشت و به آن اهمیت میداد. علیرغم این که ظاهراً ایّوب از موضوعی که شیطان علیه خدا مطرح کرد آگاه نبود اما مصمم بود تا پای مرگ به یَهُوَه وفادار ماند. ایّوب گفت: «تا بمیرم کاملیت خویش را از خود دور نخواهم ساخت.» (ایو ۲۷:۵) اما ایّوب چگونه چنین رابطهٔ نزدیکی با یَهُوَه داشت؟ او بیشک از طرز رفتار خدا با ابراهیم، اسحاق و یعقوب که از نیاکان او بودند مطلع بود. ایّوب همچنین با مشاهدهٔ آفرینش به بسیاری از خصوصیات یَهُوَه پیبرده بود.— ایّوب ۱۲:۷-۹، ۱۳، ۱۶ خوانده شود.
یَهُوَه همیشه در کنار توست
۱۰ با برادران و خواهران دوست شوید. در جماعت با کسانی که میتوانند الگوی خوبی برایتان باشند دوست شوید؛ حتی اگر سن و فرهنگشان با شما یکی نباشد. کتاب مقدّس میگوید: «حکمت نزد پیران است.» (ایو ۱۲:۱۲) همایمانان مسن هم میتوانند چیزهای زیادی از جوانان یاد بگیرند. با این که داوود و یوناتان اختلاف سنی زیادی داشتند، اما دوستانی صمیمی برای هم شدند. (۱سمو ۱۸:۱) آنها با کمک هم توانستند در شرایط سخت وفادار بمانند. (۱سمو ۲۳:۱۶-۱۸) خواهری به نام آیرینا که تنها شاهد یَهُوَه در خانوادهاش است میگوید: «همایمانانمان میتوانند پدر، مادر و خواهر و برادرمان شوند. یَهُوَه از طریق آنها به ما کمک میکند.»
۱۱ افراد خجالتی بهراحتی نمیتوانند با دیگران دوست شوند. خواهری خجالتی به نام رَتنا که با وجود مخالفتها تعمید گرفت میگوید: «من واقعاً به کمک برادران و خواهران نیاز داشتم.» شاید بهراحتی نتوانید دربارهٔ احساساتتان با دیگران صحبت کنید. اما با این کار میتوانید دوستانی صمیمی پیدا کنید. دوستانتان میخواهند به شما کمک کنند، اما شما اول باید به آنان بگویید که به چه کمکی نیاز دارید.
۱۲ یکی از بهترین راههای دوستی با برادران و خواهران، این است که با آنها به موعظه برویم. کارُل که به او اشاره شد میگوید: «در خدمت به یَهُوَه، با خواهران زیادی دوست شدهام. یَهُوَه طی سالها، از طریق دوستانم خیلی کمکم کرده است.» به راستی که دوست شدن با برادران و خواهران، ارزش هر تلاشی را دارد. یَهُوَه از طریق این دوستان به ما کمک میکند تا با دلسردی و احساس تنهایی مقابله کنیم.—امث ۱۷:۱۷.
it-۲-E ص۱۱۹۰ ¶۲
حکمت
حکمت الٰهی. یَهُوَه تنها کسی است که حکمت کامل دارد. (رو ۱۶:۲۷؛ مک ۷:۱۲) او آفریدگار عالم است و ‹از ازل خدا بوده و تا ابد خدا هست.› (مز ۹۰:۱، ۲) برای همین او از تمام قوانین فیزیک و هستی دانشی کامل دارد. این قوانین، پایه و اساس تحقیقات و اختراعات انسانها بوده است. (ایّوب ۳۸:۳۴-۳۸؛ مز ۱۰۴:۲۴؛ ام ۳:۱۹؛ ار ۱۰:۱۲، ۱۳) جهان هستی بدون این قوانین، هیچ ثبات و پایداریای ندارد. ما انسانها هم برای داشتن ثبات در زندگی به قوانین و معیارهای خدا نیاز داریم. این معیارها کمکمان میکند تا قدرت تشخیص داشته باشیم و موفق باشیم. (تث ۳۲:۴-۶) ما انسانها نمیتوانیم عمق افکار یَهُوَه را درک کنیم. (اش ۴۰:۱۳، ۱۴) با وجود این که در حال حاضر معیارهای یَهُوَه رعایت نمیشود اما او در آینده مقصود و خواستش را با موفقیت به تحقق میرساند.—اش ۵۵:۸-۱۱؛ ۴۶:۹-۱۱.
گوهرهای روحانی
ایجاد ارتباط با نوجوانان
▪ ‹آیا به احساسات پنهان فرزندم در پس گفتههای او پی میبرم؟› در ایّوب ۱۲:۱۱ آمده است: «آیا گوش سخنان را نمیآزماید، چنانکه کام خوراک خود را میچشد؟» در دوران نوجوانی فرزندتان باید بیش از هر زمان سخنان او را ‹بیازمایید.› نوجوانان اغلب بسیار اغراقآمیز صحبت میکنند. مثلاً ممکن است پسر یا دختر شما بگوید: «با من همیشه مثل بچه رفتار میکنید.» یا بگوید: «هیچوقت به حرفهای من گوش نمیدهید.» به جای این که کلمات ‹همیشه› یا ‹هیچوقت› شما را عصبانی کند، سعی کنید منظور واقعی او را بفهمید. شاید این گفته که «با من همیشه مثل بچه رفتار میکنید» به معنی این باشد که «احساس میکنم به من اطمینان ندارید.» و شاید این گفته که «هیچوقت به حرفهای من گوش نمیدهید» به این معنی باشد که «میخواهم به شما بگویم از چه چیز ناراحتم.» تلاش کنید به احساسات او در پس گفتههایش پی ببرید.