کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • دآ درس ۸۸ ص ۲۰۶
  • عیسی دستگیر شد

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • عیسی دستگیر شد
  • درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
  • مطالب مشابه
  • خیانت به مسیح و دستگیری او
    عیسی—‏راه و حقیقت و حیات
  • خیانت و دستگیری
    بزرگترین انسان همهٔ اعصار
  • عیسی در باغ
    کتاب من از داستان‌های کتاب مقدّس
  • کشته شدن عیسی مسیح
    کتاب مقدّس—‏موضوع آن چیست؟‏
لینک‌های بیشتر
درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
دآ درس ۸۸ ص ۲۰۶
یهودا به عیسی در باغ جِتسیمانی خیانت کرد

درس ۸۸

عیسی دستگیر شد

عیسی و رسولان از درّهٔ قِدرون رد شدند و به طرف کوه زیتون رفتند.‏ وقتی آن‌ها به باغ جِتسیمانی رسیدند،‏ از نیمه‌شب گذشته بود و ماه کاملاً گرد بود.‏ عیسی به آن‌ها گفت:‏ ‹همین جا بمانید و حواستان جمع باشد.‏› عیسی در آن باغ کمی دورتر رفت و در حالی که زیر فشار روحی شدیدی بود،‏ زانو زد و به یَهُوَه دعا کرد.‏ او گفت:‏ ‹خواست تو انجام بشود.‏› بعد یَهُوَه یک فرشته فرستاد تا به او دلگرمی دهد.‏ وقتی عیسی پیش رسولان برگشت،‏ دید که خوابیده‌اند.‏ او به آن‌ها گفت:‏ ‹بیدار شوید!‏ الآن وقت خواب نیست!‏ وقتش رسیده که دشمنانم مرا دستگیر کنند.‏›‏

به یهودا یک کیسه سکه داده شد

چیزی نگذشت که یهودا به آنجا رسید.‏ او با خودش گروه بزرگی که شمشیر و چماق داشتند آورده بود.‏ او می‌دانست که عیسی را کجا می‌تواند پیدا کند،‏ چون خیلی وقت‌ها با عیسی و بقیهٔ رسولان به آن باغ رفته بود.‏ یهودا به سربازان گفته بود کسی را که ببوسم،‏ او عیساست.‏ پس او مستقیم به طرف عیسی رفت و گفت:‏ ‹سلام استاد.‏› بعد عیسی را بوسید.‏ عیسی گفت:‏ ‹آیا با یک بوسه به من خیانت می‌کنی؟‏›‏

عیسی جلو رفت و از آن گروه اوباش پرسید:‏ ‹دنبال کی می‌گردید؟‏› آن‌ها گفتند:‏ ‹عیسای ناصری.‏› عیسی گفت:‏ ‹خودم هستم.‏› آن‌ها وقتی این را شنیدند عقب عقب رفتند و زمین خوردند.‏ عیسی دوباره پرسید:‏ ‹دنبال کی می‌گردید؟‏› آن‌ها دوباره گفتند:‏ ‹عیسای ناصری.‏› عیسی گفت:‏ ‹گفتم که خودم هستم.‏ بگذارید این‌ها بروند.‏›‏

وقتی پِطرُس دید که چه اتفاقی می‌افتد،‏ شمشیرش را کشید و گوش مالخوس را که خدمتکار کاهن اعظم بود،‏ قطع کرد.‏ ولی عیسی دستش را روی گوش مالخوس گذاشت و او را شفا داد.‏ بعد عیسی به پِطرُس گفت:‏ ‹شمشیرت را غلاف کن.‏ هر کسی که شمشیر بکشد،‏ با شمشیر هم کشته می‌شود.‏› سربازان،‏ عیسی را دستگیر کردند و دست‌هایش را بستند.‏ رسولان وقتی این را دیدند،‏ پا به فرار گذاشتند.‏ گروه اوباش،‏ عیسی را پیش حَنّاس که یکی از سران کاهنان بود بردند.‏ حَنّاس از عیسی بازجویی کرد و او را به خانهٔ قیافا که کاهن اعظم بود فرستاد.‏ ولی برای رسولان چه اتفاقی افتاد؟‏

‏«شما در این دنیا با مشکلات و سختی‌هایی روبرو می‌شوید،‏ ولی شجاع باشید!‏ من بر این دنیا پیروز شده‌ام!‏»—‏یوحنا ۱۶:‏۳۳

سؤال:‏ در باغ جِتسیمانی چه اتفاقی افتاد؟‏ از کاری که عیسی در آن شب کرد،‏ چه یاد می‌گیری؟‏

مَتّی ۲۶:‏۳۶-‏۵۷؛‏ مَرقُس ۱۴:‏۳۲-‏۵۰؛‏ لوقا ۲۲:‏۳۹-‏۵۴؛‏ یوحنا ۱۸:‏۱-‏۱۴،‏ ۱۹-‏۲۴

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی