مأخذ جزوهٔ کار و آموزش
۷-۱۳ نوامبر
گنجهایی در کلام خدا | امثال ۲۷-۳۱
«کتاب مقدّس همسری شایسته را توصیف میکند»
(امثال ۳۱:۱۰-۱۲) کیست که همسری شایسته تواند یافت؟ ارج او از یاقوت بس فزونتر است. ۱۱ دل شوهرش بر وی اعتماد دارد و از هیچ سودی کم نخواهد داشت. ۱۲ در همهٔ روزهای زندگی خویش به شوهرش نیکی خواهد کرد، نه بدی.
ب۰۰-۱ E/۲ ۳۱ ¶۲
توصیهٔ حکیمانهٔ یک مادر
همسر شایسته اینچنین برای لِموئیل توصیف میشود: «دل شوهرش بر وی اعتماد دارد.» (آیهٔ ۱۱) به عبارت دیگر، شوهر نباید اصرار داشته باشد که همسرش برای انجام هر کاری از او اجازه بگیرد. البته، قبل از تصمیمگیریهای مهم، زن و شوهر باید با هم مشورت کنند، برای مثال، پیش از خریدهای بزرگ یا تصمیماتی در رابطه با بزرگ کردن فرزندانشان. اگر بهخوبی با یکدیگر همکاری کنند، پیوند ازدواجشان نیز مستحکمتر میشود.
it-۲-۱۱۸۳ E
زن
حفاظت زن تحت شریعت. طبق شریعت، شوهر سرپرست زن بود و در زندگی زناشویی از او برتری داشت. با این حال، خدا از شوهر انتظار داشت که از لحاظ مادی و روحانی از خانوادهاش مراقبت کند. همچنین در صورتی که عضوی از خانواده مرتکب خطا میشد، او مسئول بود، از این رو میتوان گفت که مسئولیت بسیار سنگینی به دوش داشت. افزون بر این، با آن که شوهر از امتیازات بیشتری نسبت به زنش برخوردار بود، شریعت حق و حقوق زن را حفظ میکرد و به او امتیازاتی منحصربهفرد میبخشید تا از زندگیای شاد و پرثمر برخوردار شود.
چند نکاتی که در شریعت دربارهٔ زن آمده است عبارتند از: برای زن یا شوهر زناکار حکم مرگ صادر میشد. اگر شوهری به وفاداری همسرش شک میکرد، میتوانست او را نزد کاهن بَرد تا یَهُوَه او را داوری کند. اگر زن بهراستی گناهکار بود، رّحِمش متورم میشد اما در غیر این صورت، شوهرش میبایست آن زن را صاحب فرزند میکرد و بدین شکل همه میفهمیدند که او گناهی مرتکب نشده بود. (اعد ۵:۱۲-۳۱) شوهر حق داشت که زنش را به دلیل «چیزی قبیح» طلاق دهد؛ برای مثال، اگر زنش علناً به او افترا میزد یا کاری میکرد که خانوادهٔ شوهرش یا پدرشوهرش بدنام شود. در این صورت، آن زن میتوانست با مردی دیگر ازدواج کند. (تث ۲۴:۱، ۲) اگر زنی نذری میکرد که از دید شوهرش نابخردانه و به ضرر خانواده بود، شوهر حق داشت آن نذر را باطل سازد. (اعد ۳۰:۱۰-۱۵) این قانون به منظور حفاظت زن بود، زیرا او را از برداشتن قدمی عجولانه که ممکن بود برایش گران تمام شود بازمیداشت.
شریعت چندزنی را مجاز میدانست اما برای حفاظت زن شرط و شروط داشت. برای شوهر مجاز نبود که حق نخستزادهٔ پسر زنی که کمتر دوست داشت به زن محبوبش انتقال دهد. (تث ۲۱:۱۵-۱۷) اگر مردی دختر خود را به کنیزی میفروخت و اربابش او را برای خود نامزد میکرد، در صورتی که ارباب از آن دختر راضی نبود، او میبایست اجازه میداد که کسی آن دختر را بازخرید کند—برای ارباب مجاز نبود که او را به قومی بیگانه بفروشد. (خر ۲۱:۷، ۸) اگر مردی یا پسرش با دختری اسرائیلی نامزد میکردند و بعدها زنی دیگر میگرفتند، آن دختر را نباید از خوراک، پوشاک و رابطهٔ زناشویی محروم میکردند.—خر ۲۱:۹-۱۱.
اگر شوهری مغرضانه این اتهام را بر زنش وارد میکرد که پیش از ازدواج، در مورد بکارت خود دروغ گفته بود و ثابت میشد که اتهام او دروغ است، آن شوهر مجازات میشد و میبایست مبلغی معادل دو برابر مهریهٔ دوشیزگان را به پدرزنش میپرداخت و دیگر حق نداشت او را طلاق دهد. (تث ۲۲:۱۳-۱۹) اگر مردی با باکرهای که نامزد کسی نبود همبستر میشد، او میبایست مهریهٔ دوشیزگان را به پدرزنش میپرداخت و اگر پدرزنش اجازه میداد با دخترش ازدواج کند؛ او نیز دیگر حق نداشت زنش را طلاق دهد.—تث ۲۲:۲۸، ۲۹؛ خر ۲۲:۱۶، ۱۷.
با آن که موقعیت زن در جامعهٔ اسرائیل باستان با موقعیت زن در روزگار ما متفاوت است، زن اسرائیلی از موقعیت و کار خود راضی بود. او با شوهرش همکاری میکرد، فرزندانش را بزرگ میکرد، امور خانواده را میگرداند و از خیلی چیزها لذّت میبرد. او قادر بود که صفات و استعدادهایش را نشان دهد.
توصیف زنی نیکو. موقعیت و شادی زن وفادار در امثال ۳۱ توصیف شده است. در آنجا آمده است که در نظر شوهرش ارزش او از یاقوت بس فزونتر است. او نزد شوهرش قابل اعتماد است. او سختکوش است—برای خانوادهٔ خود لباس میبافد، به امور خانه و نیازهای خانواده و غلامان رسیدگی میکند، در تاکستان کار میکند، به محتاجان یاری میرساند، لباسهای مناسب به اعضای خانوادهٔ خود میپوشاند، از حاصل کار دستانش پول درمیآورد، به امنیت خانواده میاندیشد، با حکمت و محبت سخن میگوید و به دلیل خداترسی و اعمال نیکویش توسط شوهر و پسرانش تحسین میشود. بدین شکل، باعث میشود که قوم، شوهر و خانوادهٔ او را محترم بداند. بهراستی که «مردی که همسری بیابد، چیز نیکو یافته و خشنودی خداوند را به دست آورده است.»—ام ۱۸:۲۲.
موقعیت زن در جماعت مسیحی. شوهران در جماعت مسیحی نباید بیش از یک زن داشته باشند. (۱قر ۷:۲؛ ۱تی ۳:۲) به زنان فرمان داده شده است که مطیع شوهر خود باشند، خواه او باایمان باشد، خواه نباشد. (اف ۵:۲۲-۲۴) زنان و شوهران نباید رابطهٔ زناشویی را از یکدیگر محروم کنند،زیرا آنان «بر بدن خود اختیار» ندارند. (۱قر ۷:۳، ۴) به زن گوشزد شده است که زیباییاش در «انسان باطنی» باشد و رفتار خوبی داشته باشد تا حتی اگر شوهرش باایمان نباشد، بتواند بیآن که سخنی بگوید، او را با رفتار خوب خود به ایمان جذب کند.—۱پط ۳:۱-۶.
استعمال واژهٔ زن به صورت مجازی. یَهُوَه گفت که اسرائیل به صورت مجازی همسرش میباشد؛ زیرا با آن قوم عهد بسته بود. (اش ۵۴:۶) پولُس رسول میگوید که یَهُوَه پدر مسحشدگان است و «اورشلیم بالا» را به عنوان مادر آنان توصیف میکند، گویی که یَهُوَه و اورشلیم بالا یک زوج مجازی میباشند که صاحب فرزندان مسحشده میشوند. (غلا ۴:۶، ۷، ۲۶) جماعت مسیحی نیز به عنوان عروس یا زن عیسی مسیح توصیف شده است.—اف ۵:۲۳، ۲۵؛ مک ۱۹:۷؛ ۲۱:۲، ۹.
(امثال ۳۱:۱۳-۲۷) پشم و کتان را میجوید و با دستان خویش به رغبت کار میکند. ۱۴ همچون کشتیهای بازرگانان است که خوراک خویش از دوردستها میآورد. ۱۵ آنگاه که هنوز شب است، برمیخیزد؛ طعام برای اهل خانهٔ خود فراهم میکند و کنیزان خویش را نصیبها میدهد. ۱۶ مزرعهای در نظر میگیرد و آن را میخرد؛ از دسترنج خویش تاکستانی غرس میکند. ۱۷ با عزم راسخ به کار مشغول میگردد و نیروی بازوان خویش را به کار میگیرد. ۱۸ منفعت تجارت خود را میبیند، و چراغش در شب خاموش نمیگردد. ۱۹ دستان خویش به دوک دراز میکند و انگشتانش چرخ را میگیرد. ۲۰ فقیران را با روی گشاده میپذیرد و دستانش را به روی نیازمندان میگشاید. ۲۱ چون برف ببارد، دغدغهٔ اهل خانهٔ خویش ندارد، چه همهٔ اهل خانهٔ او جامهٔ گرم به تن دارند. ۲۲ برای بستر خود ملحفه میدوزد؛ کتان لطیف و ارغوان میپوشد. ۲۳ شوهرش را در دروازههای شهر میشناسند، و با مشایخ ولایت مینشیند. ۲۴ جامههای کتان دوخته، میفروشد، برای بازرگانان شالها تهیه میکند. ۲۵ قوّت و عزّت، جامهٔ اوست؛ و بر روزهای آینده لبخند میزند. ۲۶ دهان خود را حکیمانه میگشاید، و تعلیم محبتآمیز بر زبان اوست. ۲۷ بر امور اهل خانهٔ خویش نظارت میکند، و نان بیکارگی نمیخورد.
ب۰۰-۱ E/۲ ۳۱ ¶۳-۴
توصیهٔ حکیمانهٔ یک مادر
همسر شایسته با کارهای زیادی مشغول است. در آیات ۱۳ تا ۲۷ توصیههایی مفید آمده است که یک زن میتواند با بهکارگیری آن به شوهر و خانوادهاش فایده رساند. برای مثال، از آنجا که هزینههای زندگی رو به افزایش است، او میآموزد که چگونه در خرج کردن پول صرفهجویی کند تا سر و وضع خانوادهاش تمیز و مرتب باشد. (آیات ۱۳، ۱۹، ۲۱ و ۲۲) برای کم کردن مقدار پولی که برای خرید مواد غذایی خرج میشود، او در صورت امکان کشاورزی میکند و با احتیاط خرید میکند.—آیات ۱۴ و ۱۶.
بدیهی است که چنین همسری «نان بیکارگی» را نمیخورد. او سختکوش است و بهخوبی برای تأمین نیازهای خانوادهاش برنامهریزی میکند. (آیهٔ ۲۷) او «نیروی بازوان خویش را به کار میگیرد» یا به عبارتی دیگر حتی به کارهای طاقتفرسا نیز میپردازد. (آیهٔ ۱۷) او پیش از طلوع آفتاب برمیخیزد تا کار خود را انجام دهد و تا شب مشغول به کار است، گویی که «چراقش . . . خاموش نمیگردد.»—آیات ۱۵ و ۱۸.
(امثال ۳۱:۲۸-۳۱) فرزندانش برخاسته، او را مبارک میخوانند؛ شوهرش نیز او را میستاید: ۲۹ «زنان بسیار کارهای شایسته کردهاند، اما تو بر آنها همه پیشی گرفتهای.» ۳۰ جذابیت فریبنده است و زیبایی زودگذر؛ اما زنی را که از خداوند میترسد، باید ستود. ۳۱ او را از ثمره دستانش بدهید، باشد که کردههایش وی را در دروازههای شهر بستایند.
ب۰۰-۱ E/۲ ۳۱ ¶۵
توصیهٔ حکیمانهٔ یک مادر
مهمتر از همه، همسر شایسته باید فردی خداترس باشد و خدا را با ترسی توأم با احترامی عمیق بپرستد. (آیهٔ ۳۰) همچنین او در تربیت فرزندانش در راه یَهُوَه با شوهرش همکاری میکند. در آیهٔ ۲۶ در این رابطه آمده است: «دهان خود را حکیمانه میگشاید، و تعلیم محبتآمیز بر زبان اوست.»
ب۰۰-۱ E/۲ ¶۸
توصیهٔ حکیمانهٔ یک مادر
مادر لِموئیل بیشک از روی تجربهٔ خود به پسرش گوشزد میکند که باید برای همسر خود ارزش قائل شود؛ کسی دیگر بر روی زمین نمیتواند از همسرش برای او عزیزتر یا محبوبتر باشد. پس میتوان تصوّر کرد که لِموئیل با چه احساسی دربارهٔ همسرش چنین گفت: «زنان بسیار کارهای شایسته کردهاند، اما تو بر آنها همه پیشی گرفتهای.»—امثال ۳۱:۲۹.
کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی
(امثال ۲۷:۱۲) عاقل، خطر را میبیند و پنهان میشود، اما سادهلوح پیش میرود و تاوانش را میدهد!
(امثال ۲۷:۲۱) بوته برای نقره و کوره برای طلاست، ستایش نیز برای آزمایش آدمی!
ب۱۱-۱ E/۸ ۲۹ ¶۲
روزی شاد و امیدبخش
سپس، برادر موریس امثال ۲۷:۲۱ را برای حضار خواند: «بوته برای نقره و کوره برای طلاست، ستایش نیز برای آزمایش آدمی!» او توضیح داد که ستایش میتواند برای ما آزمایشی باشد همان طور که طلا یا نقره باید در کوره خالصتر شود. از چه جهت میتوان چنین گفت؟ وقتی مورد تحسین یا ستایش دیگران قرار میگیریم، عکسالعمل ما بسیار مهم است. ممکن است مغرور شده، از لحاظ روحانی ضعیف شویم یا برانگیخته شویم تا اذعان کنیم مدیون یَهُوَه هستیم و بیش از پیش مصمم شویم که معیارهای یَهُوَه را زیر پا نگذاریم. بنابراین برادر موریس، به دانشآموزان گوشزد کرد که انسان را از عکسالعملش در برابر تعریف و تمجید دیگران میتوان شناخت و این که فرد میتواند چنین فرصتی را غنیمت بشمارد تا ثابت کند که خداترس است.
۱۴-۲۰ نوامبر
گنجهایی در کلام خدا | جامعه ۱-۶
«از دسترنج خود خرسند باشید»
(جامعه ۳:۱۲، ۱۳) میدانم که آدمیان را چیزی بهتر از آن نیست که مادام که زندهاند، شادمان باشند و نیکی کنند، ۱۳ و اینکه هر یک بخورند و بنوشند و از دسترنج خویش خرسند باشند، که این موهبتِ خداست.
ب۱۵-۱ E/۲ ۴-۶
چگونه میتوانیم از زحمتی که در کار میکشیم لذّت بریم؟
«اینکه هر یک بخورند و بنوشند و از دسترنج خویش خرسند باشند، که این موهبتِ خداست.» (جامعه ۳:۱۳) خواست خدا این است که از کارمان خرسند باشیم و او از طریق کلامش به ما نشان داده است که چگونه میتوانیم خرسند باشیم. (اِشَعْیا ۴۸:۱۷) بیایید چند توصیهٔ کتاب مقدّس را در این رابطه بررسی کنیم که به شما کمک میکند تا از کارتان شاد و راضی باشید.
دیدی مثبت به کار داشته باشید
به یاد داشته باشید که «در هر محنت، منفعتی است» چه کارتان فیزیکی باشد چه اداری. (امثال ۱۴:۲۳) اما چه منفعتی حاصل میشود؟ از طریق کار و شغلمان میتوانیم امرار معاش کنیم. درست است که خدا وعده داده تا نیازهای آنانی را که او را با دل و جان میپرستند برآورده سازد، (مَتّی ۶:۳۱، ۳۲) اما او از ما انتظار دارد که سخت بکوشیم تا امرار معاش کنیم.—۲تِسالونیکیان ۳:۱۰.
از این رو، میتوان با این دید به کار نگریست که کار کردن برای امرار معاش عار نیست. مردی ۲۵ ساله میگوید: «این که کسی برای امرار معاش کاری کند، به موفقیت رسیده. اگر ما بتوانیم چنین کنیم، میدانیم که کارمان بیثمر نبوده بلکه همان ثمری را که لازم است، به بار آورده.»
علاوه بر این، سخت کار کردن بر عزّت نفس ما میافزاید. وقتی با سختکوشی کارمان را حتی اگر دشوار یا خستهکننده باشد انجام میدهیم، از این که مطابق معیار والای کلام خدا عمل کردهایم و سعی نکردهایم از زیر مسئولیتمان شانه خالی کنیم، میتوانیم راضی و خرسند باشیم. (امثال ۲۶:۱۴) از این جهت، رضایتخاطر در زندگی به دست میآوریم. آرون که در مقالهٔ قبلی به او اشاره شد میگوید: «آن احساسی را که پس از یک روز کاری طولانی دارم، خیلی دوست دارم. شاید خسته باشم یا کارم را نادیده گرفته باشند اما من خودم میدانم که کارم بیثمر نبوده است.»
در کار و شغل خود تلاش به خرج دهید
کتاب مقدّس شخصی را که در کار خود «چیرهدست است» و زنی را که «با دستان خویش به رغبت کار میکند» شایان تقدیر میداند. (امثال ۲۲:۲۹؛ ۳۱:۱۳) البته کسی در کارش خودبهخود «چیرهدست» یا ماهر نمیشود. همچنین اگر کسی کارش را با مهارت انجام نمیدهد لذّتی از آن نمیبرد. احتمالاً به این دلیل است که بسیاری از کار خود ناراضی هستند—آنان تلاش به خرج ندادهاند تا در کار خود مهارت بیابند.
در واقع شخص میتواند از هر نوع کاری لذّت ببرد—مهم این است که با چه دیدی به آن مینگرد. آیا مصمم است که در آن کار مهارت یابد؟ ویلیام، مردی ۲۴ ساله میگوید: «وقتی از خودت مایه میگذاری و نتیجهاش را میبینی، خیلی رضایتبخش است. آدم هرگز این رضایتخاطر را از شانه خالی کردن مسئولیت یا انتخاب راه آسان به دست نمیآورد.»
به یاد داشته باشید که کارتان به دیگران منفعت میرساند
فقط به درآمدتان فکر نکنید، بلکه از خود چنین سؤالاتی مطرح کنید: «چرا این کار لازم است؟ اگر بهدرستی انجام نشود، چه میشود؟ چه مزایایی برای دیگران دارد؟»
پرسش آخر خیلی مهم است زیرا فکر کردن به مزایای کارمان بهترین راهی است که میتوانیم از کارمان راضی و خرسند شویم. عیسی گفت: «دادن از گرفتن شادیبخشتر است.» (اعمال ۲۰:۳۵) علاوه بر کسانی که مستقیماً از کار ما فایده میبرند (برای مثال، مشتریان یا کارفرمایان)، اعضای خانواده و محتاجان نیز از کار ما بهره میبرند.
اعضای خانواده. وقتی سرپست خانواده جهت امرار معاش زحمت میکشد، دو برکت حاصل او و خانوادهاش میشود. نخست، آنان از خوراک، پوشاک و سرپناهی برخوادار میشوند و بدین سان سرپست خانواده توانسته است همان طور که از او انتظار میرود، «نیاز خویشان» را برآورده کند. (۱تیموتائوس ۵:۸) دوم، شخصی که سخت کار میکند از خود نمونهای خوب در سختکوشی به جا میگذارد. شِین، پسری که در مقالهٔ قبلی به او اشاره شد میگوید: «پدرم در سختکوشی نمونهای بارز است. او مردی صادق است که بیشتر زندگیاش مشغول به کار نجّاری بوده است. به خاطر نمونهٔ او یاد گرفتم که با دستهایم کار کنم و چیزهایی را بسازم که برای دیگران فایده دارد.»
محتاجان. پولُس رسول توصیه میکند که هر مسیحی باید «سخت زحمت کشیده، با دستهای خود کاری مفید انجام دهد تا بتواند به نیازمندان چیزی بدهد.» (اِفِسُسیان ۴:۲۸) بلی، وقتی سخت تلاش میکنیم تا نیاز خود و خانوادهمان را برآورده کنیم، شاید بتوانیم به محتاجان نیز کمک کنیم. (امثال ۳:۲۷) از این رو، شاید بتوانیم شادیِ بخشیدن به دیگران را بچشیم.
دو کیلومتر برو
عیسی در موعظهٔ بالای کوه گفت: «اگر مأموری تو را وادار کند که برای خدمتی یک کیلومتر بروی، دو کیلومتر با او برو.» (مَتّی ۵:۴۱) اصلی که در این آیه نهفته است چه ارتباطی با کار دارد؟ به جای این که فقط آنچه از ما انتظار میرود انجام دهیم، میتوانیم قدمی فراتر از آن برداریم. میتوانیم برای خود اهدافی بگذاریم که سریعتر، با کیفیت بهتر و با دقت کار کنیم.
وقتی چنین تلاشی از خود نشان دهید، احتمال این که از کارتان لذّت ببرید بیشتر است. چرا؟ زیرا عمل شما، نه به اجبار بلکه داوطلبانه است. (فیلیمون ۱۴) در این خصوص در امثال ۱۲:۲۴ آمده است: «دستان سختکوش حُکم خواهد راند، اما کاهل، بندگی خواهد کرد.» بهندرت پیش میآید که شخصی کاهل به معنای واقعی کلمه به بردگی کشیده شود. اما کهالت این احساس را به شخص دست میدهد که نوکر خواستههای دیگران است. برعکس، کسی که با میل و رغبت سختکوش است احساس میکند که عنان زندگیاش را در دست خود گرفته است.
حفظ دیدی متعادل نسبت به کار
سخت کار کردن قابل تحسن است اما باید به یاد داشته باشیم که کار و شغلمان نباید محور اصلی زندگی باشد. در کتاب مقدّس آمده است که باید سختکوش باشیم. (امثال ۱۳:۴) اما نیامده است که به کار به اصطلاح معتاد باشیم. جامعه ۴:۶ میگوید: «یک مُشت با آرامش، بِه از دو مُشت با مشقّت و از پیِ باد دویدن!» مفهوم این آیه چیست؟ شخصی که به کار معتاد است، هرگز از ثمرهٔ کارش لذّت نمیبرد چون کارش تمامی وقت و انرژیاش را میرباید. در واقع، او گویی در پی باد میرود!
کتاب مقدّس میتواند به ما کمک کند تا دیدی متعادل نسبت به کار داشته باشیم. با آن که به ما تذکر میدهد که در کارمان تلاش کنیم، همچنین میگوید که باید تشخیص دهیم «چه چیزهایی پراهمیتتر است.» (فیلیپیان ۱:۱۰) این چیزهای پراهمیتتر شامل وقت گذاراندن کنار خانواده و دوستان میشود و مهمتر از آن نیز ارجحیت دادن به امور روحانی همچون خواندن کتاب مقدّس و تأمّل بر آن.
آنان که چنین دید متعادلی دارند از کارشان بیشتر لذّت میبرند. ویلیام که پیشتر به او اشاره شد میگوید: «یکی از کارفرمایان سابقم دیدی متعادل نسبت به کار داشت. او سخت کار میکرد و مشتریان از کیفیت کارش خیلی راضی بودند. اما پس از روز کاری، دیگر به کار فکر نمیکرد، و به خانواده و عباتش اولویت میداد. او جزو شادترین اشخاصی است که میشناسم!»
[کادر صفحهٔ ۵]
دید آنان نسبت به سخت کار کردن
«بعد از روز کاری، احساس رضایت و شادی به من دست میدهد زیرا میدانم که تمامی روز سخت کار کردم.»—مردی به نام نیک.
«سخت کار کردن بهترین نوع کار کردن است. اگر بخواهید کاری انجام دهید ارزش دارد که آن را بهدرستی به انجام برسانید.»—مردی به نام کریس.
«بدن انسان قادر است کارهایی فوقالعاده انجام دهد. من با سخت کار کردن و کمک کردن به دیگران نشان میدهم که برای نعمت زندگی ارزش قائلم.»—مردی به نام دیوید.
(جامعه ۴:۶) یک مُشت با آرامش، بِه از دو مُشت با مشقّت و از پیِ باد دویدن!
ب۱۵-۱ E/۲ ۶ ¶۳-۵
چگونه میتوانیم از زحمتی که در کار میکشیم لذّت بریم؟
حفظ دیدی متعادل نسبت به کار
سخت کار کردن قابل تحسن است اما باید به یاد داشته باشیم که کار و شغلمان نباید محور اصلی زندگی باشد. در کتاب مقدّس آمده است که باید سختکوش باشیم. (امثال ۱۳:۴) اما نیامده است که به کار به اصطلاح معتاد باشیم. جامعه ۴:۶ میگوید: «یک مُشت با آرامش، بِه از دو مُشت با مشقّت و از پیِ باد دویدن!» مفهوم این آیه چیست؟ شخصی که به کار معتاد است، هرگز از ثمرهٔ کارش لذّت نمیبرد چون کارش تمامی وقت و انرژیاش را میرباید. در واقع، او گویی در پی باد میرود!
کتاب مقدّس میتواند به ما کمک کند تا دیدی متعادل نسبت به کار داشته باشیم. با آن که به ما تذکر میدهد که در کارمان تلاش کنیم، همچنین میگوید که باید تشخیص دهیم «چه چیزهایی پراهمیتتر است.» (فیلیپیان ۱:۱۰) این چیزهای پراهمیتتر شامل وقت گذاراندن کنار خانواده و دوستان میشود و مهمتر از آن نیز ارجحیت دادن به امور روحانی همچون خواندن کتاب مقدّس و تأمّل بر آن.
آنان که چنین دید متعادلی دارند از کارشان بیشتر لذّت میبرند. ویلیام که پیشتر به او اشاره شد میگوید: «یکی از کارفرمایان سابقم دیدی متعادل نسبت به کار داشت. او سخت کار میکرد و مشتریان از کیفیت کارش خیلی راضی بودند. اما پس از روز کاری، دیگر به کار فکر نمیکرد، و به خانواده و عباتش اولویت میداد. او جزو شادترین اشخاصی است که میشناسم!»
کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی
(جامعه ۲:۱۰، ۱۱) هرآنچه چشمانم آرزو میکرد، از آنها دریغ نمیداشتم، و دل خویش از هیچ لذّتی محروم نمیساختم، زیرا دل من در تمامی محنتِ من شادی میکرد، و این پاداش همهٔ زحماتم بود. ۱۱ آنگاه در هرآنچه دستانم به عمل آورده بود و محنتی که در این کار کشیده بودم تأمل کردم؛ اینک تمام آن بطالت بود و در پیِ باد دویدن. و زیرِ آفتاب هیچ منفعتی نبود.
(جامعه ۳:۱۶، ۱۷) همچنین زیر آفتاب دیدم که در جایگاه عدالت، شرارت است، و در جایگاه انصاف، ظلم. ۱۷ پس در دل خویش گفتم: خدا پارسا و شریر را داوری خواهد کرد، زیرا هر امری را زمانی است و هر کاری را وقتی.
۲۱-۲۷ نوامبر
گنجهایی در کلام خدا | جامعه ۷-۱۲
«آفرینندهٔ خود را در روزهای جوانیات به یاد آور»
(جامعه ۱۲:۱) پس آفرینندهٔ خود را در روزهای جوانیات به یاد آور، پیش از آنکه روزهای بلا فرا رسد، و سالهایی بیاید که بگویی: «مرا از اینها لذتی نیست»
(جامعه ۱۲:۲-۷) پیش از آنکه آفتاب و نور و ماه و ستارگان به تاریکی گرایند، و ابرها پس از باران بازگردند؛ ۳ آنگاه که محافظانِ خانه لرزان شوند، و پهلوانان سر خم کنند؛ آنگاه که آسیابکنندگان از فرطِ کمشماری از کار بازایستند، و دیدگانِ آنان که از پنجره مینگرند کمسو شود؛ ۴ آنگاه که درها در خیابان بسته شود، و صدای آسیاب خفیف گردد؛ آنگاه که آدمی از صدای پرندگان برخیزد، اما آهنگ نغمهسرایان شنیده نشود؛ ۵ آنگاه که انسان از بلندیها بهراسد، و از خطرِ راهها ترسان شود؛ آنگاه که درخت بادام شکوفه آورَد، و ملخ خود را بهسختی بر زمین بکِشد، و آتشِ اشتیاق شعله برنکشد. آنگاه آدمی به منزلگه جاودانی خویش رهسپار میشود، و نوحهگران در کوچهها روان میگردند؛ ۶ پیش از آنکه ریسمان نقره بگسلد، یا قَدَح زرین بشکند؛ پیش از آنکه سَبو نزد چشمه خُرد شود، یا چرخ نزد آبانبار بشکند، ۷ و خاک به زمینی که بر آن بود بازگردد، و روح نزد خدایی که آن را بخشید، رجعت کند.
(جامعه ۱۲:۱۳، ۱۴) حال که همه چیز را شنیدیم، ختم کلام این است: از خدا بترس و فرامین او را نگاه دار، چراکه انسان بودن بهتمامی همین است. ۱۴ زیرا خدا هر عمل و هر امرِ مخفی را، چه نیک و چه بد، به محاکمه خواهد آورد.
ب۱۱-۱ E/۱۱ ۲۱ ¶۱-۶
به خدا نزدیک شوید
وظیفهای را که خدا به شما سپرده است انجام دهید
آیا تا به حال در مورد هدف زندگی فکر کردهاید؟ یَهُوَه نه فقط ما را قادر ساخته است که چنین پرسشی را مطرح کنیم اما همچنین این آرزوی قلبی را به ما بخشیده که به پاسخ این پرسش برسیم. بیایید سخنان سلیمان پادشاه در جامعه ۱۲:۱۳ را بررسی کنیم.
موقعیت سلیمان در زندگی بینظیر بود. او میتوانست بگوید که راز دستیابی به سعادت و مفهوم زندگی در چیست. با حکمتی بیهمتا، ثروتی کلان و قدرت پادشاهیاش قادر بود بهخوبی دربارهٔ فعالیتهای انسانها تحقیق کند از جمله در مورد تلاش انسانها برای کسب ثروت و مقام. (جامعه ۲:۴-۹؛ ۴:۴) او تحت الهام خدا، نتیجهٔ تحقیقات خود را اینچنین خلاصه میکند: «حال که همه چیز را شنیدیم، ختم کلام این است: از خدا بترس و فرامین او را نگاه دار، چراکه انسان بودن [«تمام وظیفهٔ انسان»، ترجمهٔ دری] بهتمامی همین است.»
«از خدا بترس.» شاید ترسیدن از خدا امری جالب و گیرا به نظر نیاید اما داشتن چنین ترسی به سلامت دل مربوط میشود. این ترس همچون ترس بردهای نیست که از ناراحت ساختن ارباب بیرحمش میترسد، بلکه مانند ترس فرزندی است که مشتاقانه در جهت خشنودی پدرش میکوشد. در کتابی مرجع آمده است که ترس از خدا «بر احترامی عمیق که قوم خدا به او میگذارند دلالت دارد. آنان چنین ترسی از او دارند چون او را دوست میدارند و برای قدرت و عظمت او احترام قائلند.» داشتن چنین دیدی ما را بر آن میدارد تا تسلیم خواست خدا شویم، زیرا او را دوست داریم و میدانیم که او نیز ما را دوست دارد. این ترس سالم فقط یک احساس نیست بلکه در اعمالمان نیز نمایان میشود. چگونه؟
«فرامین او را نگاه دار.» ترس از خدا ما را برمیانگیزاند تا مطیع او باشیم. از آنجا که او خالق ماست و بهترین راه زندگی را میداند منطقی است که از او اطاعت کنیم. به علاوه، یَهُوَه بهترینها را برای ما میخواهد. او میخواهد که ما شاد باشیم و فرامینش را برای حفظ این شادی به ما میدهد. (اِشَعْیا ۴۸:۱۷) یوحنای رسول چنین بیان داشت: «در واقع، محبت به خدا همین است که از احکام او اطاعت کنیم و احکام او باری سنگین نیست.» (۱یو ۵:۳) اطاعت نشانی از محبت ما به خداست و فرامین خدا بازتابی از محبت او به ماست.
«تمام وظیفهٔ انسان.» این سخنان نشان میدهد که چرا باید از خدا ترسید و احکام او را نگاه داشت؛ این وظیفهٔ ماست. یَهُوَه خالق ماست از این رو، برای زندگیمان ما مدیون اوییم. (مزمور ۳۶:۹) وقتی آن گونه که او میخواهد زندگی میکنیم، وظیفهٔ خود را انجام دادهایم.
پس هدف از زندگی چیست؟ به بیان ساده چنین میباشد: ما زندهایم تا به خواست خدا عمل کنیم. راه بهتری برای داشتن زندگیای پرمفهوم وجود ندارد. شاهدان یَهُوَه با کمال میل میتوانند به شما کمک کنند تا با خواست او بیشتر آشنا شوید.
کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی
(جامعه ۱۰:۱) چنانکه مگسانِ مرده روغن عطّار را متعفن میسازند، همچنان اندک حماقت بر حکمت و عزّت میچربَد.
(جامعه ۱۱:۱) نان خود را بر آبها بفرست، زیرا پس از روزهای بسیار آن را باز خواهی یافت.
۲۸ نوامبر–۴ دسامبر
گنجهایی در کلام خدا | غزل غزلها ۱-۸
«دختر شولَمّی—سرمشقی خوب»
(غزل غزلها ۲:۷) ای دختران اورشلیم، شما را به غزالها و آهوانِ صحرا قسم، که عشق را تا سیر نگشته، زحمت مرسانید و بازمدارید!
(غزل غزلها ۳:۵) ای دختران اورشلیم، شما را به غزالها و آهوانِ صحرا قسم، که عشق را تا سیر نگشته، زحمت مرسانید و بازمدارید!
(غزل غزلها ۴:۱۲) خواهر و عروس من، باغی است دربسته، چشمهای است قفلشده، و سرچشمهای است مَمهور!
(غزل غزلها ۸:۸-۱۰) ما را خواهر کوچکی است، که سینههایش هنوز برنیامده است. به روز خواستگاریش، برای او چه توانیم کرد؟ ۹ اگر دیوار بود، بر آن برجها از نقره میساختیم؛ و اگر دروازه بود، آن را به چوب سرو میآراستیم! ۱۰ من دیوارم، و سینههایم همچون برجهاست؛ از این رو در چشم او، حامل سعادتمندی گشتهام.
کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی
(غزل غزلها ۲:۱) من نرگسِ شارونم، من سوسن وادیهایم.
(غزل غزلها ۸:۶) مرا چون خاتم بر دلت بگذار، و چون مُهری بر بازویت، زیرا که عشق همچون مرگ نیرومند است، و شور عاشقانه، ستمکیش چون گور. شعلههایش، شعلههای آتش است؛ شعلههای سرکشِ آتش!