کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • مأخذ۱۶ نوامبر ص ۱-‏۶
  • مأخذ جزوهٔ کار و آموزش

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • مأخذ جزوهٔ کار و آموزش
  • مأخذ جزوهٔ کار و آموزش (‏۲۰۱۶)‏
  • عنوان‌های فرعی
  • ۷-‏۱۳ نوامبر
  • ۱۴-‏۲۰ نوامبر
  • ۲۱-‏۲۷ نوامبر
  • ۲۸ نوامبر–‏۴ دسامبر
مأخذ جزوهٔ کار و آموزش (‏۲۰۱۶)‏
مأخذ۱۶ نوامبر ص ۱-‏۶

مأخذ جزوهٔ کار و آموزش

۷-‏۱۳ نوامبر

گنج‌هایی در کلام خدا | امثال ۲۷-‏۳۱

‏«کتاب مقدّس همسری شایسته را توصیف می‌کند»‏

‏(‏امثال ۳۱:‏۱۰-‏۱۲‏)‏ کیست که همسری شایسته تواند یافت؟‏ ارج او از یاقوت بس فزونتر است.‏ ۱۱ دل شوهرش بر وی اعتماد دارد و از هیچ سودی کم نخواهد داشت.‏ ۱۲ در همهٔ روزهای زندگی خویش به شوهرش نیکی خواهد کرد،‏ نه بدی.‏

ب۰۰‏-‏۱ E/‏۲ ۳۱ ¶۲

توصیهٔ حکیمانهٔ یک مادر

همسر شایسته اینچنین برای لِموئیل توصیف می‌شود:‏ «دل شوهرش بر وی اعتماد دارد.‏» (‏آیهٔ ۱۱)‏ به عبارت دیگر،‏ شوهر نباید اصرار داشته باشد که همسرش برای انجام هر کاری از او اجازه بگیرد.‏ البته،‏ قبل از تصمیم‌گیری‌های مهم،‏ زن و شوهر باید با هم مشورت کنند،‏ برای مثال،‏ پیش از خریدهای بزرگ یا تصمیماتی در رابطه با بزرگ کردن فرزندانشان.‏ اگر به‌خوبی با یکدیگر همکاری کنند،‏ پیوند ازدواجشان نیز مستحکم‌تر می‌شود.‏

it‏-‏۲-‏۱۱۸۳ E

زن

حفاظت زن تحت شریعت.‏ طبق شریعت،‏ شوهر سرپرست زن بود و در زندگی زناشویی از او برتری داشت.‏ با این حال،‏ خدا از شوهر انتظار داشت که از لحاظ مادی و روحانی از خانواده‌اش مراقبت کند.‏ همچنین در صورتی که عضوی از خانواده مرتکب خطا می‌شد،‏ او مسئول بود،‏ از این رو می‌توان گفت که مسئولیت بسیار سنگینی به دوش داشت.‏ افزون بر این،‏ با آن که شوهر از امتیازات بیشتری نسبت به زنش برخوردار بود،‏ شریعت حق و حقوق زن را حفظ می‌کرد و به او امتیازاتی منحصربه‌فرد می‌بخشید تا از زندگی‌ای شاد و پرثمر برخوردار شود.‏

چند نکاتی که در شریعت دربارهٔ زن آمده است عبارتند از:‏ برای زن یا شوهر زناکار حکم مرگ صادر می‌شد.‏ اگر شوهری به وفاداری همسرش شک می‌کرد،‏ می‌توانست او را نزد کاهن بَرد تا یَهُوَه او را داوری کند.‏ اگر زن به‌راستی گناهکار بود،‏ رّحِمش متورم می‌شد اما در غیر این صورت،‏ شوهرش می‌بایست آن زن را صاحب فرزند می‌کرد و بدین شکل همه می‌فهمیدند که او گناهی مرتکب نشده بود.‏ (‏اعد ۵:‏۱۲-‏۳۱‏)‏ شوهر حق داشت که زنش را به دلیل «چیزی قبیح» طلاق دهد؛‏ برای مثال،‏ اگر زنش علناً به او افترا می‌زد یا کاری می‌کرد که خانوادهٔ شوهرش یا پدرشوهرش بدنام شود.‏ در این صورت،‏ آن زن می‌توانست با مردی دیگر ازدواج کند.‏ (‏تث‍ ۲۴:‏۱،‏ ۲‏)‏ اگر زنی نذری می‌کرد که از دید شوهرش نابخردانه و به ضرر خانواده بود،‏ شوهر حق داشت آن نذر را باطل سازد.‏ (‏اعد ۳۰:‏۱۰-‏۱۵‏)‏ این قانون به منظور حفاظت زن بود،‏ زیرا او را از برداشتن قدمی عجولانه که ممکن بود برایش گران تمام شود بازمی‌داشت.‏

شریعت چندزنی را مجاز می‌دانست اما برای حفاظت زن شرط و شروط داشت.‏ برای شوهر مجاز نبود که حق نخست‌زادهٔ پسر زنی که کمتر دوست داشت به زن محبوبش انتقال دهد.‏ (‏تث‍ ۲۱:‏۱۵-‏۱۷‏)‏ اگر مردی دختر خود را به کنیزی می‌فروخت و اربابش او را برای خود نامزد می‌کرد،‏ در صورتی که ارباب از آن دختر راضی نبود،‏ او می‌بایست اجازه می‌داد که کسی آن دختر را بازخرید کند—‏برای ارباب مجاز نبود که او را به قومی بیگانه بفروشد.‏ (‏خر ۲۱:‏۷،‏ ۸‏)‏ اگر مردی یا پسرش با دختری اسرائیلی نامزد می‌کردند و بعدها زنی دیگر می‌گرفتند،‏ آن دختر را نباید از خوراک،‏ پوشاک و رابطهٔ زناشویی محروم می‌کردند.‏—‏خر ۲۱:‏۹-‏۱۱‏.‏

اگر شوهری مغرضانه این اتهام را بر زنش وارد می‌کرد که پیش از ازدواج،‏ در مورد بکارت خود دروغ گفته بود و ثابت می‌شد که اتهام او دروغ است،‏ آن شوهر مجازات می‌شد و می‌بایست مبلغی معادل دو برابر مهریهٔ دوشیزگان را به پدرزنش می‌پرداخت و دیگر حق نداشت او را طلاق دهد.‏ (‏تث‍ ۲۲:‏۱۳-‏۱۹‏)‏ اگر مردی با باکره‌ای که نامزد کسی نبود همبستر می‌شد،‏ او می‌بایست مهریهٔ دوشیزگان را به پدرزنش می‌پرداخت و اگر پدرزنش اجازه می‌داد با دخترش ازدواج کند؛‏ او نیز دیگر حق نداشت زنش را طلاق دهد.‏—‏تث‍ ۲۲:‏۲۸،‏ ۲۹؛‏ خر ۲۲:‏۱۶،‏ ۱۷‏.‏

با آن که موقعیت زن در جامعهٔ اسرائیل باستان با موقعیت زن در روزگار ما متفاوت است،‏ زن اسرائیلی از موقعیت و کار خود راضی بود.‏ او با شوهرش همکاری می‌کرد،‏ فرزندانش را بزرگ می‌کرد،‏ امور خانواده را می‌گرداند و از خیلی چیزها لذّت می‌برد.‏ او قادر بود که صفات و استعدادهایش را نشان دهد.‏

توصیف زنی نیکو.‏ موقعیت و شادی زن وفادار در امثال ۳۱ توصیف شده است.‏ در آنجا آمده است که در نظر شوهرش ارزش او از یاقوت بس فزونتر است.‏ او نزد شوهرش قابل اعتماد است.‏ او سختکوش است—‏برای خانوادهٔ خود لباس می‌بافد،‏ به امور خانه و نیازهای خانواده و غلامان رسیدگی می‌کند،‏ در تاکستان کار می‌کند،‏ به محتاجان یاری می‌رساند،‏ لباس‌های مناسب به اعضای خانوادهٔ خود می‌پوشاند،‏ از حاصل کار دستانش پول درمی‌آورد،‏ به امنیت خانواده می‌اندیشد،‏ با حکمت و محبت سخن می‌گوید و به دلیل خداترسی و اعمال نیکویش توسط شوهر و پسرانش تحسین می‌شود.‏ بدین شکل،‏ باعث می‌شود که قوم،‏ شوهر و خانوادهٔ او را محترم بداند.‏ به‌راستی که «مردی که همسری بیابد،‏ چیز نیکو یافته و خشنودی خداوند را به دست آورده است.‏»—‏ام‍ ۱۸:‏۲۲‏.‏

موقعیت زن در جماعت مسیحی.‏ شوهران در جماعت مسیحی نباید بیش از یک زن داشته باشند.‏ (‏۱قر ۷:‏۲؛‏ ۱تی‍ ۳:‏۲‏)‏ به زنان فرمان داده شده است که مطیع شوهر خود باشند،‏ خواه او باایمان باشد،‏ خواه نباشد.‏ (‏اف‍ ۵:‏۲۲-‏۲۴‏)‏ زنان و شوهران نباید رابطهٔ زناشویی را از یکدیگر محروم کنند،‏زیرا آنان «بر بدن خود اختیار» ندارند.‏ (‏۱قر ۷:‏۳،‏ ۴‏)‏ به زن گوشزد شده است که زیبایی‌اش در «انسان باطنی» باشد و رفتار خوبی داشته باشد تا حتی اگر شوهرش باایمان نباشد،‏ بتواند بی‌آن که سخنی بگوید،‏ او را با رفتار خوب خود به ایمان جذب کند.‏—‏۱پط‍ ۳:‏۱-‏۶‏.‏

استعمال واژهٔ زن به صورت مجازی.‏ یَهُوَه گفت که اسرائیل به صورت مجازی همسرش می‌باشد؛‏ زیرا با آن قوم عهد بسته بود.‏ (‏اش‍ ۵۴:‏۶‏)‏ پولُس رسول می‌گوید که یَهُوَه پدر مسح‌شدگان است و «اورشلیم بالا» را به عنوان مادر آنان توصیف می‌کند،‏ گویی که یَهُوَه و اورشلیم بالا یک زوج مجازی می‌باشند که صاحب فرزندان مسح‌شده می‌شوند.‏ (‏غلا ۴:‏۶،‏ ۷،‏ ۲۶‏)‏ جماعت مسیحی نیز به عنوان عروس یا زن عیسی مسیح توصیف شده است.‏—‏اف‍ ۵:‏۲۳،‏ ۲۵؛‏ مک‍ ۱۹:‏۷؛‏ ۲۱:‏۲،‏ ۹‏.‏

‏(‏امثال ۳۱:‏۱۳-‏۲۷‏)‏ پشم و کتان را می‌جوید و با دستان خویش به رغبت کار می‌کند.‏ ۱۴ همچون کشتیهای بازرگانان است که خوراک خویش از دوردستها می‌آورد.‏ ۱۵ آنگاه که هنوز شب است،‏ برمی‌خیزد؛‏ طعام برای اهل خانهٔ خود فراهم می‌کند و کنیزان خویش را نصیبها می‌دهد.‏ ۱۶ مزرعه‌ای در نظر می‌گیرد و آن را می‌خرد؛‏ از دسترنج خویش تاکستانی غرس می‌کند.‏ ۱۷ با عزم راسخ به کار مشغول می‌گردد و نیروی بازوان خویش را به کار می‌گیرد.‏ ۱۸ منفعت تجارت خود را می‌بیند،‏ و چراغش در شب خاموش نمی‌گردد.‏ ۱۹ دستان خویش به دوک دراز می‌کند و انگشتانش چرخ را می‌گیرد.‏ ۲۰ فقیران را با روی گشاده می‌پذیرد و دستانش را به روی نیازمندان می‌گشاید.‏ ۲۱ چون برف ببارد،‏ دغدغهٔ اهل خانهٔ خویش ندارد،‏ چه همهٔ اهل خانهٔ او جامهٔ گرم به تن دارند.‏ ۲۲ برای بستر خود ملحفه می‌دوزد؛‏ کتان لطیف و ارغوان می‌پوشد.‏ ۲۳ شوهرش را در دروازه‌های شهر می‌شناسند،‏ و با مشایخ ولایت می‌نشیند.‏ ۲۴ جامه‌های کتان دوخته،‏ می‌فروشد،‏ برای بازرگانان شالها تهیه می‌کند.‏ ۲۵ قوّت و عزّت،‏ جامهٔ اوست؛‏ و بر روزهای آینده لبخند می‌زند.‏ ۲۶ دهان خود را حکیمانه می‌گشاید،‏ و تعلیم محبت‌آمیز بر زبان اوست.‏ ۲۷ بر امور اهل خانهٔ خویش نظارت می‌کند،‏ و نان بیکارگی نمی‌خورد.‏

ب۰۰‏-‏۱ E/‏۲ ۳۱ ¶۳-‏۴

توصیهٔ حکیمانهٔ یک مادر

همسر شایسته با کارهای زیادی مشغول است.‏ در آیات ۱۳ تا ۲۷ توصیه‌هایی مفید آمده است که یک زن می‌تواند با به‌کارگیری آن به شوهر و خانواده‌اش فایده رساند.‏ برای مثال،‏ از آنجا که هزینه‌های زندگی رو به افزایش است،‏ او می‌آموزد که چگونه در خرج کردن پول صرفه‌جویی کند تا سر و وضع خانواده‌اش تمیز و مرتب باشد.‏ (‏آیات ۱۳،‏ ۱۹،‏ ۲۱ و ۲۲)‏ برای کم کردن مقدار پولی که برای خرید مواد غذایی خرج می‌شود،‏ او در صورت امکان کشاورزی می‌کند و با احتیاط خرید می‌کند.‏—‏آیات ۱۴ و ۱۶.‏

بدیهی است که چنین همسری «نان بیکارگی» را نمی‌خورد.‏ او سختکوش است و به‌خوبی برای تأمین نیازهای خانواده‌اش برنامه‌ریزی می‌کند.‏ (‏آیهٔ ۲۷)‏ او «نیروی بازوان خویش را به کار می‌گیرد» یا به عبارتی دیگر حتی به کارهای طاقت‌فرسا نیز می‌پردازد.‏ (‏آیهٔ ۱۷)‏ او پیش از طلوع آفتاب برمی‌خیزد تا کار خود را انجام دهد و تا شب مشغول به کار است،‏ گویی که «چراقش .‏ .‏ .‏ خاموش نمی‌گردد.‏»—‏آیات ۱۵ و ۱۸.‏

‏(‏امثال ۳۱:‏۲۸-‏۳۱‏)‏ فرزندانش برخاسته،‏ او را مبارک می‌خوانند؛‏ شوهرش نیز او را می‌ستاید:‏ ۲۹ «زنان بسیار کارهای شایسته کرده‌اند،‏ اما تو بر آنها همه پیشی گرفته‌ای.‏» ۳۰ جذابیت فریبنده است و زیبایی زودگذر؛‏ اما زنی را که از خداوند می‌ترسد،‏ باید ستود.‏ ۳۱ او را از ثمره دستانش بدهید،‏ باشد که کرده‌هایش وی را در دروازه‌های شهر بستایند.‏

ب۰۰‏-‏۱ E/‏۲ ۳۱ ¶۵

توصیهٔ حکیمانهٔ یک مادر

مهم‌تر از همه،‏ همسر شایسته باید فردی خداترس باشد و خدا را با ترسی توأم با احترامی عمیق بپرستد.‏ (‏آیهٔ ۳۰)‏ همچنین او در تربیت فرزندانش در راه یَهُوَه با شوهرش همکاری می‌کند.‏ در آیهٔ ۲۶ در این رابطه آمده است:‏ «دهان خود را حکیمانه می‌گشاید،‏ و تعلیم محبت‌آمیز بر زبان اوست.‏»‏

ب۰۰‏-‏۱ E/‏۲ ¶۸

توصیهٔ حکیمانهٔ یک مادر

مادر لِموئیل بی‌شک از روی تجربهٔ خود به پسرش گوشزد می‌کند که باید برای همسر خود ارزش قائل شود؛‏ کسی دیگر بر روی زمین نمی‌تواند از همسرش برای او عزیزتر یا محبوب‌تر باشد.‏ پس می‌توان تصوّر کرد که لِموئیل با چه احساسی دربارهٔ همسرش چنین گفت:‏ «زنان بسیار کارهای شایسته کرده‌اند،‏ اما تو بر آنها همه پیشی گرفته‌ای.‏»—‏امثال ۳۱:‏۲۹‏.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏امثال ۲۷:‏۱۲‏)‏ عاقل،‏ خطر را می‌بیند و پنهان می‌شود،‏ اما ساده‌لوح پیش می‌رود و تاوانش را می‌دهد!‏

‏(‏امثال ۲۷:‏۲۱‏)‏ بوته برای نقره و کوره برای طلاست،‏ ستایش نیز برای آزمایش آدمی!‏

ب۱۱‏-‏۱ E/‏۸ ۲۹ ¶۲

روزی شاد و امیدبخش

سپس،‏ برادر موریس امثال ۲۷:‏۲۱ را برای حضار خواند:‏ «بوته برای نقره و کوره برای طلاست،‏ ستایش نیز برای آزمایش آدمی!‏» او توضیح داد که ستایش می‌تواند برای ما آزمایشی باشد همان طور که طلا یا نقره باید در کوره خالص‌تر شود.‏ از چه جهت می‌توان چنین گفت؟‏ وقتی مورد تحسین یا ستایش دیگران قرار می‌گیریم،‏ عکس‌العمل ما بسیار مهم است.‏ ممکن است مغرور شده،‏ از لحاظ روحانی ضعیف شویم یا برانگیخته شویم تا اذعان کنیم مدیون یَهُوَه هستیم و بیش از پیش مصمم شویم که معیارهای یَهُوَه را زیر پا نگذاریم.‏ بنابراین برادر موریس،‏ به دانش‌آموزان گوشزد کرد که انسان را از عکس‌العملش در برابر تعریف و تمجید دیگران می‌توان شناخت و این که فرد می‌تواند چنین فرصتی را غنیمت بشمارد تا ثابت کند که خداترس است.‏

۱۴-‏۲۰ نوامبر

گنج‌هایی در کلام خدا | جامعه ۱-‏۶

‏«از دسترنج خود خرسند باشید»‏

‏(‏جامعه ۳:‏۱۲،‏ ۱۳‏)‏ می‌دانم که آدمیان را چیزی بهتر از آن نیست که مادام که زنده‌اند،‏ شادمان باشند و نیکی کنند،‏ ۱۳ و اینکه هر یک بخورند و بنوشند و از دسترنج خویش خرسند باشند،‏ که این موهبتِ خداست.‏

ب۱۵‏-‏۱ E/‏۲ ۴-‏۶

چگونه می‌توانیم از زحمتی که در کار می‌کشیم لذّت بریم؟‏

‏«اینکه هر یک بخورند و بنوشند و از دسترنج خویش خرسند باشند،‏ که این موهبتِ خداست.‏» (‏جامعه ۳:‏۱۳‏)‏ خواست خدا این است که از کارمان خرسند باشیم و او از طریق کلامش به ما نشان داده است که چگونه می‌توانیم خرسند باشیم.‏ (‏اِشَعْیا ۴۸:‏۱۷‏)‏ بیایید چند توصیهٔ کتاب مقدّس را در این رابطه بررسی کنیم که به شما کمک می‌کند تا از کارتان شاد و راضی باشید.‏

دیدی مثبت به کار داشته باشید

به یاد داشته باشید که «در هر محنت،‏ منفعتی است» چه کارتان فیزیکی باشد چه اداری.‏ (‏امثال ۱۴:‏۲۳‏)‏ اما چه منفعتی حاصل می‌شود؟‏ از طریق کار و شغلمان می‌توانیم امرار معاش کنیم.‏ درست است که خدا وعده داده تا نیازهای آنانی را که او را با دل و جان می‌پرستند برآورده سازد،‏ (‏مَتّی ۶:‏۳۱،‏ ۳۲‏)‏ اما او از ما انتظار دارد که سخت بکوشیم تا امرار معاش کنیم.‏—‏۲تِسالونیکیان ۳:‏۱۰‏.‏

از این رو،‏ می‌توان با این دید به کار نگریست که کار کردن برای امرار معاش عار نیست.‏ مردی ۲۵ ساله می‌گوید:‏ «این که کسی برای امرار معاش کاری کند،‏ به موفقیت رسیده.‏ اگر ما بتوانیم چنین کنیم،‏ می‌دانیم که کارمان بی‌ثمر نبوده بلکه همان ثمری را که لازم است،‏ به بار آورده.‏»‏

علاوه بر این،‏ سخت کار کردن بر عزّت نفس ما می‌افزاید.‏ وقتی با سخت‌کوشی کارمان را حتی اگر دشوار یا خسته‌کننده باشد انجام می‌دهیم،‏ از این که مطابق معیار والای کلام خدا عمل کرده‌ایم و سعی نکرده‌ایم از زیر مسئولیتمان شانه خالی کنیم،‏ می‌توانیم راضی و خرسند باشیم.‏ (‏امثال ۲۶:‏۱۴‏)‏ از این جهت،‏ رضایت‌خاطر در زندگی به دست می‌آوریم.‏ آرون که در مقالهٔ قبلی به او اشاره شد می‌گوید:‏ «آن احساسی را که پس از یک روز کاری طولانی دارم،‏ خیلی دوست دارم.‏ شاید خسته باشم یا کارم را نادیده گرفته باشند اما من خودم می‌دانم که کارم بی‌ثمر نبوده است.‏»‏

در کار و شغل خود تلاش به خرج دهید

کتاب مقدّس شخصی را که در کار خود «چیره‌دست است» و زنی را که «با دستان خویش به رغبت کار می‌کند» شایان تقدیر می‌داند.‏ (‏امثال ۲۲:‏۲۹؛‏ ۳۱:‏۱۳‏)‏ البته کسی در کارش خودبه‌خود «چیره‌دست» یا ماهر نمی‌شود.‏ همچنین اگر کسی کارش را با مهارت انجام نمی‌دهد لذّتی از آن نمی‌برد.‏ احتمالاً به این دلیل است که بسیاری از کار خود ناراضی هستند—‏آنان تلاش به خرج نداده‌اند تا در کار خود مهارت بیابند.‏

در واقع شخص می‌تواند از هر نوع کاری لذّت ببرد—‏مهم این است که با چه دیدی به آن می‌نگرد.‏ آیا مصمم است که در آن کار مهارت یابد؟‏ ویلیام،‏ مردی ۲۴ ساله می‌گوید:‏ «وقتی از خودت مایه می‌گذاری و نتیجه‌اش را می‌بینی،‏ خیلی رضایت‌بخش است.‏ آدم هرگز این رضایت‌خاطر را از شانه خالی کردن مسئولیت یا انتخاب راه آسان به دست نمی‌آورد.‏»‏

به یاد داشته باشید که کارتان به دیگران منفعت می‌رساند

فقط به درآمدتان فکر نکنید،‏ بلکه از خود چنین سؤالاتی مطرح کنید:‏ «چرا این کار لازم است؟‏ اگر به‌درستی انجام نشود،‏ چه می‌شود؟‏ چه مزایایی برای دیگران دارد؟‏»‏

پرسش آخر خیلی مهم است زیرا فکر کردن به مزایای کارمان بهترین راهی است که می‌توانیم از کارمان راضی و خرسند شویم.‏ عیسی گفت:‏ «دادن از گرفتن شادی‌بخش‌تر است.‏» (‏اعمال ۲۰:‏۳۵‏)‏ علاوه بر کسانی که مستقیماً از کار ما فایده می‌برند (‏برای مثال،‏ مشتریان یا کارفرمایان)‏،‏ اعضای خانواده و محتاجان نیز از کار ما بهره می‌برند.‏

اعضای خانواده.‏ وقتی سرپست خانواده جهت امرار معاش زحمت می‌کشد،‏ دو برکت حاصل او و خانواده‌اش می‌شود.‏ نخست،‏ آنان از خوراک،‏ پوشاک و سرپناهی برخوادار می‌شوند و بدین سان سرپست خانواده توانسته است همان طور که از او انتظار می‌رود،‏ «نیاز خویشان» را برآورده کند.‏ (‏۱تیموتائوس ۵:‏۸‏)‏ دوم،‏ شخصی که سخت کار می‌کند از خود نمونه‌ای خوب در سختکوشی به جا می‌گذارد.‏ شِین،‏ پسری که در مقالهٔ قبلی به او اشاره شد می‌گوید:‏ «پدرم در سختکوشی نمونه‌ای بارز است.‏ او مردی صادق است که بیشتر زندگی‌اش مشغول به کار نجّاری بوده است.‏ به خاطر نمونهٔ او یاد گرفتم که با دست‌هایم کار کنم و چیزهایی را بسازم که برای دیگران فایده دارد.‏»‏

محتاجان.‏ پولُس رسول توصیه می‌کند که هر مسیحی باید «سخت زحمت کشیده،‏ با دست‌های خود کاری مفید انجام دهد تا بتواند به نیازمندان چیزی بدهد.‏» (‏اِفِسُسیان ۴:‏۲۸‏)‏ بلی،‏ وقتی سخت تلاش می‌کنیم تا نیاز خود و خانواده‌مان را برآورده کنیم،‏ شاید بتوانیم به محتاجان نیز کمک کنیم.‏ (‏امثال ۳:‏۲۷‏)‏ از این رو،‏ شاید بتوانیم شادیِ بخشیدن به دیگران را بچشیم.‏

دو کیلومتر برو

عیسی در موعظهٔ بالای کوه گفت:‏ «اگر مأموری تو را وادار کند که برای خدمتی یک کیلومتر بروی،‏ دو کیلومتر با او برو.‏» (‏مَتّی ۵:‏۴۱‏)‏ اصلی که در این آیه نهفته است چه ارتباطی با کار دارد؟‏ به جای این که فقط آنچه از ما انتظار می‌رود انجام دهیم،‏ می‌توانیم قدمی فراتر از آن برداریم.‏ می‌توانیم برای خود اهدافی بگذاریم که سریع‌تر،‏ با کیفیت بهتر و با دقت کار کنیم.‏

وقتی چنین تلاشی از خود نشان دهید،‏ احتمال این که از کارتان لذّت ببرید بیشتر است.‏ چرا؟‏ زیرا عمل شما،‏ نه به اجبار بلکه داوطلبانه است.‏ (‏فیلیمون ۱۴‏)‏ در این خصوص در امثال ۱۲:‏۲۴ آمده است:‏ «دستان سخت‌کوش حُکم خواهد راند،‏ اما کاهل،‏ بندگی خواهد کرد.‏» به‌ندرت پیش می‌آید که شخصی کاهل به معنای واقعی کلمه به بردگی کشیده شود.‏ اما کهالت این احساس را به شخص دست می‌دهد که نوکر خواسته‌های دیگران است.‏ برعکس،‏ کسی که با میل و رغبت سخت‌کوش است احساس می‌کند که عنان زندگی‌اش را در دست خود گرفته است.‏

حفظ دیدی متعادل نسبت به کار

سخت کار کردن قابل تحسن است اما باید به یاد داشته باشیم که کار و شغلمان نباید محور اصلی زندگی باشد.‏ در کتاب مقدّس آمده است که باید سخت‌کوش باشیم.‏ (‏امثال ۱۳:‏۴‏)‏ اما نیامده است که به کار به اصطلاح معتاد باشیم.‏ جامعه ۴:‏۶ می‌گوید:‏ «یک مُشت با آرامش،‏ بِه از دو مُشت با مشقّت و از پیِ باد دویدن!‏» مفهوم این آیه چیست؟‏ شخصی که به کار معتاد است،‏ هرگز از ثمرهٔ کارش لذّت نمی‌برد چون کارش تمامی وقت و انرژی‌اش را می‌رباید.‏ در واقع،‏ او گویی در پی باد می‌رود!‏

کتاب مقدّس می‌تواند به ما کمک کند تا دیدی متعادل نسبت به کار داشته باشیم.‏ با آن که به ما تذکر می‌دهد که در کارمان تلاش کنیم،‏ همچنین می‌گوید که باید تشخیص دهیم «چه چیزهایی پراهمیت‌تر است.‏» (‏فیلیپیان ۱:‏۱۰‏)‏ این چیزهای پراهمیت‌تر شامل وقت گذاراندن کنار خانواده و دوستان می‌شود و مهم‌تر از آن نیز ارجحیت دادن به امور روحانی همچون خواندن کتاب مقدّس و تأمّل بر آن.‏

آنان که چنین دید متعادلی دارند از کارشان بیشتر لذّت می‌برند.‏ ویلیام که پیش‌تر به او اشاره شد می‌گوید:‏ «یکی از کارفرمایان سابقم دیدی متعادل نسبت به کار داشت.‏ او سخت کار می‌کرد و مشتریان از کیفیت کارش خیلی راضی بودند.‏ اما پس از روز کاری،‏ دیگر به کار فکر نمی‌کرد،‏ و به خانواده و عباتش اولویت می‌داد.‏ او جزو شادترین اشخاصی است که می‌شناسم!‏»‏

‏[کادر صفحهٔ ۵]‏

دید آنان نسبت به سخت کار کردن

‏«بعد از روز کاری،‏ احساس رضایت و شادی به من دست می‌دهد زیرا می‌دانم که تمامی روز سخت کار کردم.‏»‏‏—‏مردی به نام نیک.‏

‏«سخت کار کردن بهترین نوع کار کردن است.‏ اگر بخواهید کاری انجام دهید ارزش دارد که آن را به‌درستی به انجام برسانید.‏»—‏مردی به نام کریس.‏

‏«بدن انسان قادر است کارهایی فوق‌العاده انجام دهد.‏ من با سخت کار کردن و کمک کردن به دیگران نشان می‌دهم که برای نعمت زندگی ارزش قائلم.‏»—‏مردی به نام دیوید.‏

‏(‏جامعه ۴:‏۶‏)‏ یک مُشت با آرامش،‏ بِه از دو مُشت با مشقّت و از پیِ باد دویدن!‏

ب۱۵‏-‏۱ E/‏۲ ۶ ¶۳-‏۵

چگونه می‌توانیم از زحمتی که در کار می‌کشیم لذّت بریم؟‏

حفظ دیدی متعادل نسبت به کار

سخت کار کردن قابل تحسن است اما باید به یاد داشته باشیم که کار و شغلمان نباید محور اصلی زندگی باشد.‏ در کتاب مقدّس آمده است که باید سخت‌کوش باشیم.‏ (‏امثال ۱۳:‏۴‏)‏ اما نیامده است که به کار به اصطلاح معتاد باشیم.‏ جامعه ۴:‏۶ می‌گوید:‏ «یک مُشت با آرامش،‏ بِه از دو مُشت با مشقّت و از پیِ باد دویدن!‏» مفهوم این آیه چیست؟‏ شخصی که به کار معتاد است،‏ هرگز از ثمرهٔ کارش لذّت نمی‌برد چون کارش تمامی وقت و انرژی‌اش را می‌رباید.‏ در واقع،‏ او گویی در پی باد می‌رود!‏

کتاب مقدّس می‌تواند به ما کمک کند تا دیدی متعادل نسبت به کار داشته باشیم.‏ با آن که به ما تذکر می‌دهد که در کارمان تلاش کنیم،‏ همچنین می‌گوید که باید تشخیص دهیم «چه چیزهایی پراهمیت‌تر است.‏» (‏فیلیپیان ۱:‏۱۰‏)‏ این چیزهای پراهمیت‌تر شامل وقت گذاراندن کنار خانواده و دوستان می‌شود و مهم‌تر از آن نیز ارجحیت دادن به امور روحانی همچون خواندن کتاب مقدّس و تأمّل بر آن.‏

آنان که چنین دید متعادلی دارند از کارشان بیشتر لذّت می‌برند.‏ ویلیام که پیش‌تر به او اشاره شد می‌گوید:‏ «یکی از کارفرمایان سابقم دیدی متعادل نسبت به کار داشت.‏ او سخت کار می‌کرد و مشتریان از کیفیت کارش خیلی راضی بودند.‏ اما پس از روز کاری،‏ دیگر به کار فکر نمی‌کرد،‏ و به خانواده و عباتش اولویت می‌داد.‏ او جزو شادترین اشخاصی است که می‌شناسم!‏»‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏جامعه ۲:‏۱۰،‏ ۱۱‏)‏ هرآنچه چشمانم آرزو می‌کرد،‏ از آنها دریغ نمی‌داشتم،‏ و دل خویش از هیچ لذّتی محروم نمی‌ساختم،‏ زیرا دل من در تمامی محنتِ من شادی می‌کرد،‏ و این پاداش همهٔ زحماتم بود.‏ ۱۱ آنگاه در هرآنچه دستانم به عمل آورده بود و محنتی که در این کار کشیده بودم تأمل کردم؛‏ اینک تمام آن بطالت بود و در پیِ باد دویدن.‏ و زیرِ آفتاب هیچ منفعتی نبود.‏

‏(‏جامعه ۳:‏۱۶،‏ ۱۷‏)‏ همچنین زیر آفتاب دیدم که در جایگاه عدالت،‏ شرارت است،‏ و در جایگاه انصاف،‏ ظلم.‏ ۱۷ پس در دل خویش گفتم:‏ خدا پارسا و شریر را داوری خواهد کرد،‏ زیرا هر امری را زمانی است و هر کاری را وقتی.‏

۲۱-‏۲۷ نوامبر

گنج‌هایی در کلام خدا | جامعه ۷-‏۱۲

‏«‏آفرینندهٔ خود را در روزهای جوانی‌ات به یاد آور»‏

‏(‏جامعه ۱۲:‏۱‏)‏ پس آفرینندهٔ خود را در روزهای جوانی‌ات به یاد آور،‏ پیش از آنکه روزهای بلا فرا رسد،‏ و سالهایی بیاید که بگویی:‏ «مرا از اینها لذتی نیست»‏

‏(‏جامعه ۱۲:‏۲-‏۷‏)‏ پیش از آنکه آفتاب و نور و ماه و ستارگان به تاریکی گرایند،‏ و ابرها پس از باران بازگردند؛‏ ۳ آنگاه که محافظانِ خانه لرزان شوند،‏ و پهلوانان سر خم کنند؛‏ آنگاه که آسیاب‌کنندگان از فرطِ کم‌شماری از کار بازایستند،‏ و دیدگانِ آنان که از پنجره می‌نگرند کم‌سو شود؛‏ ۴ آنگاه که درها در خیابان بسته شود،‏ و صدای آسیاب خفیف گردد؛‏ آنگاه که آدمی از صدای پرندگان برخیزد،‏ اما آهنگ نغمه‌سرایان شنیده نشود؛‏ ۵ آنگاه که انسان از بلندیها بهراسد،‏ و از خطرِ راهها ترسان شود؛‏ آنگاه که درخت بادام شکوفه آورَد،‏ و ملخ خود را به‌سختی بر زمین بکِشد،‏ و آتشِ اشتیاق شعله برنکشد.‏ آنگاه آدمی به منزلگه جاودانی خویش رهسپار می‌شود،‏ و نوحه‌گران در کوچه‌ها روان می‌گردند؛‏ ۶ پیش از آنکه ریسمان نقره بگسلد،‏ یا قَدَح زرین بشکند؛‏ پیش از آنکه سَبو نزد چشمه خُرد شود،‏ یا چرخ نزد آب‌انبار بشکند،‏ ۷ و خاک به زمینی که بر آن بود بازگردد،‏ و روح نزد خدایی که آن را بخشید،‏ رجعت کند.‏

‏(‏جامعه ۱۲:‏۱۳،‏ ۱۴‏)‏ حال که همه چیز را شنیدیم،‏ ختم کلام این است:‏ از خدا بترس و فرامین او را نگاه دار،‏ چراکه انسان بودن به‌تمامی همین است.‏ ۱۴ زیرا خدا هر عمل و هر امرِ مخفی را،‏ چه نیک و چه بد،‏ به محاکمه خواهد آورد.‏

ب۱۱‏-‏۱ E/‏۱۱ ۲۱ ¶۱-‏۶

به خدا نزدیک شوید

وظیفه‌ای را که خدا به شما سپرده است انجام دهید

آیا تا به حال در مورد هدف زندگی فکر کرده‌اید؟‏ یَهُوَه نه فقط ما را قادر ساخته است که چنین پرسشی را مطرح کنیم اما همچنین این آرزوی قلبی را به ما بخشیده که به پاسخ این پرسش برسیم.‏ بیایید سخنان سلیمان پادشاه در جامعه ۱۲:‏۱۳ را بررسی کنیم.‏

موقعیت سلیمان در زندگی بی‌نظیر بود.‏ او می‌توانست بگوید که راز دستیابی به سعادت و مفهوم زندگی در چیست.‏ با حکمتی بی‌همتا،‏ ثروتی کلان و قدرت پادشاهی‌اش قادر بود به‌خوبی دربارهٔ فعالیت‌های انسان‌ها تحقیق کند از جمله در مورد تلاش انسان‌ها برای کسب ثروت و مقام.‏ (‏جامعه ۲:‏۴-‏۹؛‏ ۴:‏۴‏)‏ او تحت الهام خدا،‏ نتیجهٔ تحقیقات خود را اینچنین خلاصه می‌کند:‏ «حال که همه چیز را شنیدیم،‏ ختم کلام این است:‏ از خدا بترس و فرامین او را نگاه دار،‏ چراکه انسان بودن [«تمام وظیفهٔ انسان»،‏ ترجمهٔ دری‏] به‌تمامی همین است.‏»‏

‏«از خدا بترس.‏»‏ شاید ترسیدن از خدا امری جالب و گیرا به نظر نیاید اما داشتن چنین ترسی به سلامت دل مربوط می‌شود.‏ این ترس همچون ترس برده‌ای نیست که از ناراحت ساختن ارباب بی‌رحمش می‌ترسد،‏ بلکه مانند ترس فرزندی است که مشتاقانه در جهت خشنودی پدرش می‌کوشد.‏ در کتابی مرجع آمده است که ترس از خدا «بر احترامی عمیق که قوم خدا به او می‌گذارند دلالت دارد.‏ آنان چنین ترسی از او دارند چون او را دوست می‌دارند و برای قدرت و عظمت او احترام قائلند.‏» داشتن چنین دیدی ما را بر آن می‌دارد تا تسلیم خواست خدا شویم،‏ زیرا او را دوست داریم و می‌دانیم که او نیز ما را دوست دارد.‏ این ترس سالم فقط یک احساس نیست بلکه در اعمالمان نیز نمایان می‌شود.‏ چگونه؟‏

‏«فرامین او را نگاه دار.‏»‏ ترس از خدا ما را برمی‌انگیزاند تا مطیع او باشیم.‏ از آنجا که او خالق ماست و بهترین راه زندگی را می‌داند منطقی است که از او اطاعت کنیم.‏ به علاوه،‏ یَهُوَه بهترین‌ها را برای ما می‌خواهد.‏ او می‌خواهد که ما شاد باشیم و فرامینش را برای حفظ این شادی به ما می‌دهد.‏ (‏اِشَعْیا ۴۸:‏۱۷‏)‏ یوحنای رسول چنین بیان داشت:‏ «در واقع،‏ محبت به خدا همین است که از احکام او اطاعت کنیم و احکام او باری سنگین نیست.‏» (‏۱یو ۵:‏۳‏)‏ اطاعت نشانی از محبت ما به خداست و فرامین خدا بازتابی از محبت او به ماست.‏

‏«تمام وظیفهٔ انسان.‏»‏ این سخنان نشان می‌دهد که چرا باید از خدا ترسید و احکام او را نگاه داشت؛‏ این وظیفهٔ ماست.‏ یَهُوَه خالق ماست از این رو،‏ برای زندگی‌مان ما مدیون اوییم.‏ (‏مزمور ۳۶:‏۹‏)‏ وقتی آن گونه که او می‌خواهد زندگی می‌کنیم،‏ وظیفهٔ خود را انجام داده‌ایم.‏

پس هدف از زندگی چیست؟‏ به بیان ساده چنین می‌باشد:‏ ما زنده‌ایم تا به خواست خدا عمل کنیم.‏ راه بهتری برای داشتن زندگی‌ای پرمفهوم وجود ندارد.‏ شاهدان یَهُوَه با کمال میل می‌توانند به شما کمک کنند تا با خواست او بیشتر آشنا شوید.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏جامعه ۱۰:‏۱‏)‏ چنانکه مگسانِ مرده روغن عطّار را متعفن می‌سازند،‏ همچنان اندک حماقت بر حکمت و عزّت می‌چربَد.‏

‏(‏جامعه ۱۱:‏۱‏)‏ نان خود را بر آبها بفرست،‏ زیرا پس از روزهای بسیار آن را باز خواهی یافت.‏

۲۸ نوامبر–‏۴ دسامبر

گنج‌هایی در کلام خدا | غزل غزل‌ها ۱-‏۸

‏«دختر شولَمّی—‏سرمشقی خوب»‏

‏(‏غزل غزل‌ها ۲:‏۷‏)‏ ای دختران اورشلیم،‏ شما را به غزالها و آهوانِ صحرا قسم،‏ که عشق را تا سیر نگشته،‏ زحمت مرسانید و بازمدارید!‏

‏(‏غزل غزل‌ها ۳:‏۵‏)‏ ای دختران اورشلیم،‏ شما را به غزالها و آهوانِ صحرا قسم،‏ که عشق را تا سیر نگشته،‏ زحمت مرسانید و بازمدارید!‏

‏(‏غزل غزل‌ها ۴:‏۱۲‏)‏ خواهر و عروس من،‏ باغی است دربسته،‏ چشمه‌ای است قفل‌شده،‏ و سرچشمه‌ای است مَمهور!‏

‏(‏غزل غزل‌ها ۸:‏۸-‏۱۰‏)‏ ما را خواهر کوچکی است،‏ که سینه‌هایش هنوز برنیامده است.‏ به روز خواستگاریش،‏ برای او چه توانیم کرد؟‏ ۹ اگر دیوار بود،‏ بر آن برجها از نقره می‌ساختیم؛‏ و اگر دروازه بود،‏ آن را به چوب سرو می‌آراستیم!‏ ۱۰ من دیوارم،‏ و سینه‌هایم همچون برجهاست؛‏ از این رو در چشم او،‏ حامل سعادتمندی گشته‌ام.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏غزل غزل‌ها ۲:‏۱‏)‏ من نرگسِ شارونم،‏ من سوسن وادیهایم.‏

‏(‏غزل غزل‌ها ۸:‏۶‏)‏ مرا چون خاتم بر دلت بگذار،‏ و چون مُهری بر بازویت،‏ زیرا که عشق همچون مرگ نیرومند است،‏ و شور عاشقانه،‏ ستمکیش چون گور.‏ شعله‌هایش،‏ شعله‌های آتش است؛‏ شعله‌های سرکشِ آتش!‏

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی