کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • مأخذ۱۹ ژانویه ص ۱-‏۱۳
  • مأخد جزوهٔ کار و آموزش

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • مأخد جزوهٔ کار و آموزش
  • مأخذ جزوهٔ کار و آموزش (‏۲۰۱۹)‏
  • عنوان‌های فرعی
  • ۷-‏۱۳ ژانویه
  • ۱۴-‏۲۰ ژانویه
  • ۲۱-‏۲۷ ژانویه
  • ۲۸ ژانویه–‏۳ فوریه
مأخذ جزوهٔ کار و آموزش (‏۲۰۱۹)‏
مأخذ۱۹ ژانویه ص ۱-‏۱۳

مأخد جزوهٔ کار و آموزش

۷-‏۱۳ ژانویه

گنج‌هایی در کلام خدا | اعمال ۲۱-‏۲۲

‏«باشد که خواست یَهُوَه انجام شود»‏

‏(‏اعمال ۲۱:‏۸-‏۱۲‏)‏ روز بعد،‏ آن محل را ترک کردیم و به قیصریه رفتیم و در خانهٔ فیلیپُسِ مبشّر که یکی از آن هفت نفر بود،‏ اقامت کردیم.‏ ۹ او چهار دختر مجرّد داشت که نبوّت می‌کردند.‏ ۱۰ پس از چندین روز که آنجا بودیم،‏ نبی‌ای به نام آگابوس از یهودیه به آنجا رسید.‏ ۱۱ او نزد ما آمد،‏ کمربند پولُس را گرفت و پاها و دست‌های خود را با آن بست و گفت:‏ «روح‌القدس چنین می‌گوید:‏ ‹یهودیانِ اورشلیم،‏ صاحب این کمربند را به همین صورت خواهند بست و او را به دست غیریهودیان خواهند سپرد.‏›» ۱۲ با شنیدن این سخن،‏ ما و آنانی که در آنجا حاضر بودند،‏ از پولُس تمنا کردیم که به اورشلیم نرود.‏

bt‏-E ص ۱۷۷-‏۱۷۸ ¶۱۵-‏۱۶

‏«باشد که خواست یَهُوَه انجام شود»‏

۱۵ طی اقامت پولُس نزد فیلیپُس،‏ آگابوس که شخصی سرشناس بود،‏ به دیدار آنان آمد.‏ سایر مهمانان فیلیپُس آگابوس را پیامبر می‌دانستند،‏ زیرا قحطی زمان فرمانروایی کِلودیوس را پیشگویی کرده بود.‏ (‏اعما ۱۱:‏۲۷،‏ ۲۸‏)‏ شاید مهمانان پیش خود چنین فکر می‌کردند:‏ «چرا آگابوس اینجاست؟‏ پیام او چیست؟‏» آگابوس در مقابل چشمانشان کمربند پولُس را گرفت و دست و پای خود را با آن بست.‏ سپس پیام جدّی خود را به زبان آورد و گفت:‏ «روح‌القدس چنین می‌گوید:‏ ‹یهودیانِ اورشلیم،‏ صاحب این کمربند را به همین صورت خواهند بست و او را به دست غیریهودیان خواهند سپرد.‏›»—‏اعما ۲۱:‏۱۱‏.‏

۱۶ این پیشگویی در واقع نشان داد که پولُس به حتم به اورشلیم سفر خواهد کرد و یهودیانِ آنجا او را «به دست غیریهودیان خواهند سپرد.‏» حاضرین سخت تحت تأثیر این پیشگویی قرار گرفتند.‏ لوقا در مورد واکنش آنان چنین نوشت:‏ «با شنیدن این سخن،‏ ما و آنانی که در آنجا حاضر بودند،‏ از پولُس تمنا کردیم که به اورشلیم نرود.‏ پولُس پاسخ داد:‏ ‹شما چه می‌کنید؟‏ چرا با گریه‌هایتان سعی دارید عزم مرا سست کنید؟‏ مطمئن باشید،‏ من نه تنها حاضرم به خاطر نام عیسای سَرور در بند کشیده شوم،‏ بلکه حتی حاضرم در اورشلیم جانم را به خاطر نام او بدهم.‏›»—‏اعما ۲۱:‏۱۲،‏ ۱۳‏.‏

‏(‏اعمال ۲۱:‏۱۳‏)‏ پولُس پاسخ داد:‏ «شما چه می‌کنید؟‏ چرا با گریه‌هایتان سعی دارید عزم مرا سست کنید؟‏ مطمئن باشید،‏ من نه تنها حاضرم به خاطر نام عیسای سَرور در بند کشیده شوم،‏ بلکه حتی حاضرم در اورشلیم جانم را به خاطر نام او بدهم.‏»‏

bt‏-E ص ۱۷۸ ¶۱۷

‏«باشد که خواست یَهُوَه انجام شود»‏

۱۷ این صحنه را تجسّم کنید.‏ برادران منجمله لوقا از پولُس تمنا کردند که به سفرش ادامه ندهد.‏ برخی حتی گریه کردند.‏ پولُس که تحت تأثیر محبت آنان قرار گرفته بود،‏ با لحنی آرام گفت:‏ «چرا با گریه‌هایتان عزم مرا سست می‌کنید؟‏» با این حال،‏ او نگذاشت اصرارها یا اشک‌های دیگران عزم او را سست کنند،‏ چنانکه هنگام ملاقات با برادرانِ صور روی داده بود.‏ پولُس توضیح داد که چرا باید به سفر خود ادامه دهد.‏ به‌راستی چه شهامت و عزم راسخی!‏ پولُس هم مانند عیسی،‏ از رفتن به اورشلیم منصرف نشد.‏ (‏عبر ۱۲:‏۲‏)‏ هدف پولُس این نبود که شهید شود،‏ اما حتی اگر می‌مرد،‏ جان سپردن به عنوان پیرو عیسی را یک افتخار می‌دانست.‏

‏(‏اعمال ۲۱:‏۱۴‏)‏ چون قانع نشد،‏ بیش از این اصرار نکردیم و گفتیم:‏ «باشد که خواست یَهُوَه انجام شود.‏»‏

bt‏-E ص ۱۷۸ ¶۱۸

‏«باشد که خواست یَهُوَه انجام شود»‏

۱۸ واکنش برادران چه بود؟‏ آنان به آنچه پولُس گفت،‏ احترام گذاشتند و گفتند:‏ «چون قانع نشد،‏ بیش از این اصرار نکردیم و گفتیم:‏ ‹باشد که خواست یَهُوَه انجام شود.‏›» (‏اعما ۲۱:‏۱۴‏)‏ کسانی که از پولُس می‌خواستند به اورشلیم نرود،‏ به او اصرار نکردند،‏ بلکه با این که برایشان راحت نبود،‏ حرف‌های او را پذیرفته،‏ تغییر عقیده دادند،‏ زیرا خواست یَهُوَه را تشخیص داده بودند.‏ پولُس مسیری در زندگی پیش گرفته بود که تا مرگ او ادامه داشت،‏ اما اگر کسانی که دوستش داشتند،‏ از اصرار و تمنا دست نمی‌کشیدند،‏ انجام خواست یَهُوَه برای او دشوار می‌شد.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏اعمال ۲۱:‏۲۳،‏ ۲۴‏)‏ پس به آنچه به تو می‌گوییم،‏ عمل کن.‏ در اینجا چهار مرد هستند که نذری کرده‌اند.‏ ۲۴ آن مردان را با خود ببر و خود نیز به همراه آنان رسم تطهیر را به جا آور و هزینهٔ ایشان را متقبل شو تا بتوانند سرشان را بتراشند.‏ به این ترتیب همه خواهند دانست که شایعاتی که در مورد تو می‌گفتند،‏ بی‌اساس بوده است و تو مطابق شریعت گام برمی‌داری و آن را حفظ می‌کنی.‏

bt‏-E ص ۱۸۴-‏۱۸۵ ¶۱۰-‏۱۲

‏‹به دفاعیهٔ من گوش فرا دهید›‏

۱۰ با این حال،‏ از دید پولُس قابل درک بود که برخی هنوز به سنّت‌های یهودی متکی بودند،‏ از جمله امتناع از کار در روز سَبَّت یا پرهیز از خوراک‌هایی خاص.‏ (‏روم ۱۴:‏۱-‏۶‏)‏ به علاوه،‏ پولُس قانونی در مورد ختنه کردن وضع نکرد.‏ البته چون می‌خواست مسیحیانِ یهودی‌نژاد تیموتائوس را که پدرش یونانی بود بپذیرند،‏ تیموتائوس را ختنه کرد.‏ (‏اعما ۱۶:‏۳‏)‏ ختنه،‏ تصمیمی شخصی است.‏ پولُس به مسیحیان جماعت غَلاطیه گفت:‏ «نه ختنه شدن ارزشی دارد و نه ختنه نشدن،‏ بلکه آنچه ارزش دارد،‏ ایمانی است که همراه با محبت در عمل نمایان می‌شود.‏» (‏غلا ۵:‏۶‏)‏ اما اگر کسی به دلیل رعایت شریعت موسی یا با نیّت جلب رضایت یَهُوَه ختنه شود،‏ نشانگر ضعف ایمان اوست.‏

۱۱ بنابراین،‏ هرچند شایعات در مورد پولُس بی‌اساس بود،‏ اما باعث نگرانی مسیحیان یهودی‌نژاد شده بود.‏ به این دلیل،‏ پیران جماعت به پولُس چنین پند دادند:‏ «پس به آنچه به تو می‌گوییم،‏ عمل کن.‏ در اینجا چهار مرد هستند که نذری کرده‌اند.‏ آن مردان را با خود ببر و خود نیز به همراه آنان رسم تطهیر را به جا آور و هزینهٔ ایشان را متقبل شو تا بتوانند سرشان را بتراشند.‏ به این ترتیب همه خواهند دانست که شایعاتی که در مورد تو می‌گفتند،‏ بی‌اساس بوده است و تو مطابق شریعت گام برمی‌داری و آن را حفظ می‌کنی.‏»—‏اعما ۲۱:‏۲۳،‏ ۲۴‏.‏

۱۲ پولُس می‌توانست اعتراض کند و به آنان بگوید که مشکل از شایعات نیست بلکه از غیرت مسیحیان یهودی‌نژاد برای حفظ شریعت موساست.‏ اما او این کار را نکرد،‏ بلکه تا زمانی که اصول کلام خدا را زیر پا نگذاشته بود،‏ حاضر شد انعطاف‌پذیری از خود نشان دهد.‏ پولُس پیش‌تر چنین نوشته بود:‏ «برای کسانی که تحت شریعتند،‏ همچون کسی شدم که تحت شریعت است.‏» (‏۱قر ۹:‏۲۰‏)‏ پولُس پند پیرانِ اورشلیم را به گوش گرفت و مانند کسانی شد که «تحت شریعتند.‏» به این شکل،‏ او برای ما نمونه‌ای بارز از کسانی است که از پند و اندرز پیران جناعت اطاعت می‌کنند و خودسرانه عمل نمی‌نمایند.‏—‏عبر ۱۳:‏۱۷‏.‏

‏(‏اعمال ۲۲:‏۱۶‏)‏ حال،‏ منتظر چه هستی؟‏ برخیز،‏ تعمید بگیر و با خواندن نام او خود را از گناهانت پاک ساز.‏›‏

نکتهٔ مطالعه‌ای nwtsty از اع‍ ۲۲:‏۱۶

با خواندن نام او خود را از گناهانت پاک ساز:‏ یا:‏ «خود را از گناهانت پاک ساز و نام او را بخوان.‏» آبِ تعمید قادر به بخشش یا پاک کردن گناهان نیست،‏ بلکه خواندن نام عیسی راهگشای بخشش گناهان است.‏ خواندن نام عیسی شامل ایمان آوردن به او و نشان دادن ایمان در عمل است.‏—‏اع‍ ۱۰:‏۴۳؛‏ یع‍ ۲:‏۱۴،‏ ۱۸‏.‏

خواندن کتاب مقدّس

‏(‏اعمال ۲۱:‏۱-‏۱۹‏)‏ پس از آن که سرانجام از آنان دل کندیم،‏ با کشتی به راه افتادیم و یکسره در جهت باد حرکت کردیم و به جزیرهٔ کوس رسیدیم.‏ روز بعد راهی رودِس شدیم و از آنجا به پاتارا رفتیم.‏ ۲ در آنجا کشتی‌ای یافتیم که به فینیقیه می‌رفت.‏ بر آن سوار شدیم و به راه افتادیم.‏ ۳ جزیرهٔ قبرس را در سمت چپ خود دیدیم و از کنار آن عبور کردیم و راهمان را به طرف سوریه ادامه دادیم.‏ سپس کشتی ما در صور پهلو گرفت؛‏ زیرا باید در آنجا بار خود را تخلیه می‌کرد.‏ ۴ در صور به جستجوی شاگردان پرداختیم و آنان را یافته،‏ هفت روز نزدشان ماندیم.‏ آن شاگردان به خاطر آنچه روح‌القدس نشان داده بود،‏ سعی کردند پولُس را قانع کنند که قدم به اورشلیم نگذارد.‏ ۵ چون زمان ترک آنجا فرارسید،‏ به راه افتادیم.‏ همهٔ شاگردان به همراه زنان و فرزندانشان ما را تا بیرون شهر بدرقه کردند.‏ آنگاه در ساحل زانو زدیم و دعا کردیم.‏ ۶ پس از خداحافظی،‏ سوار کشتی شدیم و آنان نیز به خانه‌هایشان بازگشتند.‏ ۷ از راه دریا از صور به پِتولامائیس رسیدیم.‏ در آنجا برادران را دیدیم و یک روز نزدشان ماندیم.‏ ۸ روز بعد،‏ آن محل را ترک کردیم و به قیصریه رفتیم و در خانهٔ فیلیپُسِ مبشّر که یکی از آن هفت نفر بود،‏ اقامت کردیم.‏ ۹ او چهار دختر مجرّد داشت که نبوّت می‌کردند.‏ ۱۰ پس از چندین روز که آنجا بودیم،‏ نبی‌ای به نام آگابوس از یهودیه به آنجا رسید.‏ ۱۱ او نزد ما آمد،‏ کمربند پولُس را گرفت و پاها و دست‌های خود را با آن بست و گفت:‏ «روح‌القدس چنین می‌گوید:‏ ‹یهودیانِ اورشلیم،‏ صاحب این کمربند را به همین صورت خواهند بست و او را به دست غیریهودیان خواهند سپرد.‏›» ۱۲ با شنیدن این سخن،‏ ما و آنانی که در آنجا حاضر بودند،‏ از پولُس تمنا کردیم که به اورشلیم نرود.‏ ۱۳ پولُس پاسخ داد:‏ «شما چه می‌کنید؟‏ چرا با گریه‌هایتان سعی دارید عزم مرا سست کنید؟‏ مطمئن باشید،‏ من نه تنها حاضرم به خاطر نام عیسای سَرور در بند کشیده شوم،‏ بلکه حتی حاضرم در اورشلیم جانم را به خاطر نام او بدهم.‏» ۱۴ چون قانع نشد،‏ بیش از این اصرار نکردیم و گفتیم:‏ «باشد که خواست یَهُوَه انجام شود.‏» ۱۵ پس از آن روزها،‏ برای سفر آماده شدیم و به سمت اورشلیم به راه افتادیم.‏ ۱۶ برخی شاگردانِ ساکن قیصریه نیز با ما همراه شدند و ما را نزد مِناسون،‏ اهل قبرس که شاگردی قدیمی بود،‏ بردند تا در خانهٔ او مهمان شویم.‏ ۱۷ وقتی به اورشلیم رسیدیم،‏ برادران با شادی پذیرای ما شدند.‏ ۱۸ فردای آن روز،‏ به همراه پولُس به دیدن یعقوب رفتیم.‏ تمامی پیران جماعت نیز در آنجا حضور داشتند.‏ ۱۹ پولُس پس از سلام و احوال‌پرسی،‏ با جزئیات بیان کرد که خدا از طریق خدمت او چه کارهایی در میان قوم‌ها به انجام رسانده است.‏

در خدمت موعظه بکوشید

ب۱۰‏-‏۱ E/‏۲ ص ۱۳ ¶۲-‏ص ۱۴ ¶۲

آیا مسیحیان موظف به حفظ روز سَبَّت هستند؟‏

از آنجا که مسیح شریعت موسی را به تحقق رساند،‏ آیا مسیحیان موظف به حفظ روز سَبَّت هستند؟‏ پولُس رسول تحت الهام خدا چنین پاسخ می‌دهد:‏ «مگذارید کسی شما را در مورد آنچه می‌خورید و می‌نوشید یا در مورد نگاه داشتن اعیاد یا ماه نو یا روز سَبَّت محکوم کند.‏ این‌ها سایهٔ امور آینده است،‏ اما واقعیت،‏ خود مسیح است.‏»—‏کولُسیان ۲:‏۱۶،‏ ۱۷‏.‏

این کلام الهامی پولُس نشانگر تغییری اساسی در انتظارات خدا از خادمان خود است.‏ چرا این تغییر ضرورت داشت؟‏ زیرا مسیحیان تحت «شریعت مسیح» قرار می‌گرفتند،‏ نه شریعت موسی.‏ (‏غَلاطیان ۶:‏۲‏)‏ شریعت موسی در واقع با مرگ عیسی به انجام رسید.‏ (‏رومیان ۱۰:‏۴؛‏ اِفِسُسیان ۲:‏۱۵‏)‏ اما برخی معتقدند که چون قوانین مربوط به روز سَبَّت جزو ده فرمان می‌باشد،‏ به انجام رسیدن شریعت شامل روز سَبَّت نمی‌شود.‏ آیا این ادعا درست است؟‏ خیر،‏ زیرا پولُس نشان داد که شریعت شامل روز سَبَّت نیز می‌شود؛‏ او هنگام صحبت در مورد شریعت به قانون روز سَبَّت که در واقع جزو ده فرمان است،‏ اشاره کرد.‏ (‏رومیان ۷:‏۶،‏ ۷‏)‏ بنابراین قوانین مربوط به روز سَبَّت،‏ بخشی از شریعت است که با آن «به اتمام رسید.‏» از این رو،‏ پرستندگان خدا موظف نیستند قوانین روز سَبَّت را نگاه دارند.‏

برای این که یهودیان به مسیحیت بگرایند،‏ باید روش عبادتشان را تغییر می‌دادند.‏ چه تغییراتی؟‏ بیایید مثالی بزنیم.‏ یک کشور ممکن است قانون اساسی خود را تغییر دهد.‏ وقتی قانون اساسی جدید اعلام شود،‏ تابعان کشور دیگر ملزم به رعایت قانون اساسی سابق نیستند.‏ البته برخی از جنبه‌های قانون اساسی جدید شاید تغییر نکرده باشند،‏ در حالی که برخی دیگر شاید کاملاً جدید باشند.‏ پس تابعان کشور موظفند برای آگاهی از مشمولیت قانون،‏ قانون اساسی جدید را به‌دقت بررسی کنند.‏ به علاوه،‏ تابعان وفادار می‌خواهند بدانند که اصلاحیهٔ قانون اساسی چه زمانی به اجرا گذشته می‌شود.‏

مشابهاً،‏ یَهُوَه خدا شریعت را که شامل ۶۰۰ قانون و ده فرمان نیز می‌شد برای قوم اسرائیل فراهم کرد.‏ این شریعت همانند قانون اساسی یک کشور شامل قوانینی در مورد اخلاقیات،‏ قربانی‌ها،‏ مسائل سلامتی و حفظ روز سَبَّت می‌شد.‏ اما عیسی گفت که پیروانش «قومی دیگر» را تشکیل خواهند داد.‏ (‏مَتّی ۲۱:‏۴۳‏)‏ می‌توان گفت که این قوم از سال ۳۳ میلادی از قانون اساسی جدیدی برخوردار شد که بر پایهٔ دو فرمان مبنی بر محبت به خدا و همنوع استوار است.‏ (‏مَتّی ۲۲:‏۳۶-‏۴۰‏)‏ هرچند «شریعت مسیح» شامل قوانینی می‌شود که در شریعت موسی نیز دیده می‌شود،‏ اما نباید تعجب کنیم که برخی از آن قوانین نیز بسیار متفاوت یا منسوخ شده است.‏ قانون مبنی بر حفظ سَبَّت هفتگی نیز فسخ شد و رعایت آن دیگر برای مسیحیان ضرورتی نداشت.‏

رهنمودهایی برای زندگی مسیحی

bt‏-E ص ۱۷۸ ¶۱۹

‏«باشد که خواست یَهُوَه انجام شود»‏

ما از پولُس این درس باارزش را می‌آموزیم که هرگز دیگران را از انجام کاری ایثارگرانه در خدمت به خدا منصرف نکنیم.‏ این درس در موقعیت‌های گوناگون مصداق دارد،‏ نه فقط در موقعیت‌هایی که جانمان در خطر است.‏ برای مثال،‏ هرچند برای برخی از والدین دیدن این که فرزند عزیزشان برای خدمت به کشوری دوردست برود دردناک بوده است،‏ اما نمی‌کوشند که او را از این کار منصرف کنند.‏ مادری به نام فیلیس که در انگلستان زندگی می‌کند،‏ در مورد زمانی که تنها دخترش برای خدمت میسیونری به آفریقا رفت،‏ می‌گوید:‏ «از نظر عاطفی برایم خیلی سخت بود؛‏ می‌دانستم که از من خیلی دور می‌شود.‏ احساس ناراحتی می‌کردم،‏ اما واقعاً به دخترم افتخار می‌کردم.‏ در مورد احساساتم دعا می‌کردم.‏ در نهایت می‌دانستم که نمی‌توانم تصمیم دخترم را تغییر دهم،‏ چون خودم به او یاد داده بودم که به منافع پادشاهی خدا اولویت دهد!‏ دخترم اکنون برای مدت ۳۰ سال در کشورهای مختلف خدمت می‌کند و هر روز به خاطر پایداری و وفاداری‌اش یَهُوَه را شکر می‌گویم.‏» به‌راستی که داشتن چنین روحیهٔ فداکارانه‌ای قابل تحسین است!‏

۱۴-‏۲۰ ژانویه

گنج‌هایی در کلام خدا | اعمال ۲۳-‏۲۴

‏«پولُس به ایجاد فتنه و شورش متهم شد»‏

‏(‏اعمال ۲۳:‏۱۲‏)‏ صبح که شد،‏ یهودیان با یکدیگر تبانی کردند و سوگند خوردند که تا پولُس را نکشند،‏ چیزی نخورند و ننوشند.‏

‏(‏اعمال ۲۳:‏۱۶‏)‏ اما خواهرزادهٔ پولُس از دامی که برای او پهن کرده بودند،‏ باخبر شده،‏ به سربازخانه رفت و پولُس را آگاه ساخت.‏

bt‏-E ص ۱۹۱ ¶۵-‏۶

‏«قوی‌دل باش!‏»‏

۵ عیسی از روز قبلی که بیش از ۴۰ مرد یهودی «با یکدیگر تبانی کردند و سوگند خوردند که تا پولُس را نکشند،‏ چیزی نخورند و ننوشند،‏» به پولُس قوّت قلب داده بود.‏ آنان به‌راستی مصمم بودند که پولُس را به قتل برسانند،‏ چون بر این عقیده بودند که اگر موفق نمی‌شدند،‏ نفرین یا لعنت خواهند شد.‏ (‏اعما ۲۳:‏۱۲-‏۱۵‏)‏ آنان نزد سران کاهنان و ریش‌سفیدان رفتند و گفتند:‏ «ما سوگند خورده‌ایم که تا پولُس را نکشیم،‏ چیزی نخوریم.‏ پس حال شما و اعضای سَنهِدرین به این بهانه که در نظر دارید،‏ دعوی مربوط به او را دقیق‌تر بررسی کنید،‏ از فرمانده بخواهید که او را نزد شما بیاورد.‏ پیش از رسیدنش،‏ ما برای کشتن او آماده خواهیم بود.‏»‏

۶ خواهرزادهٔ پولُس از دامی که برای او پهن کرده بودند،‏ باخبر شده،‏ به سربازخانه رفت و پولُس را آگاه ساخت.‏ سپس پولُس خواهرزادهٔ خود را نزد فرمانده‌ای به نام کِلودیوس لیسیاس فرستاد تا او را نیز باخبر سازد.‏ (‏اعما ۲۳:‏۱۶-‏۲۲‏)‏ یَهُوَه به حتم نوجوانان و جوانانی را که مانند خواهرزادهٔ گمنام پولُس شجاعانه به آرامش و رفاه قوم خدا بیشتر از آرامش و رفاه خود اهمیت می‌دهند و وفادارانه جهت پیشبرد منافع پادشاهی خدا سعی و کوشش می‌کنند،‏ دوست می‌دارد.‏

‏(‏اعمال ۲۴:‏۲‏)‏ وقتی تِرتولُس فراخوانده شد،‏ شکایت‌های خود را با این سخن آغاز کرد:‏ «ما زیر سایهٔ شما از آرامش کامل برخورداریم و بهبود روزافزون وضعیت این قوم را مدیون دوراندیشی شما هستیم

‏(‏اعمال ۲۴:‏۵،‏ ۶‏)‏ زیرا پی برده‌ایم که این مرد،‏ فتنه‌انگیز است و همهٔ یهودیانِ سراسر زمین را به شورش برمی‌انگیزد.‏ همچنین از رهبران اصلی فرقهٔ ناصری است.‏ ۶ به علاوه،‏ او سعی داشت که معبد را بی‌حرمت سازد.‏ پس او را دستگیر کردیم.‏

bt‏-E ص ۱۹۲ ¶۱۰

‏«قوی‌دل باش!‏»‏

۱۰ پولُس به کاخ هیرودیس در قیصریه برده شد تا زیر نظر نگهبانان منتظر رسیدن متهم‌کنندگانش از اورشلیم باشد.‏ (‏اعما ۲۳:‏۳۵‏)‏ پنج روز بعد،‏ حَنانیا کاهن اعظم به همراه چند تن از ریش‌سفیدان و سخنگویی به نام تِرتولُس به قیصریه آمدند و شکایت‌های خود را علیه پولُس در حضور فِلیکسِ والی ارائه کردند.‏ در ابتدا تِرتولُس برای جلب رضایت فِلیکس،‏ او را به دلیل آنچه برای قوم یهود انجام می‌داد مورد تحسین قرار داد.‏ سپس در مورد پولُس گفت:‏ «این مرد،‏ فتنه‌انگیز است و همهٔ یهودیانِ سراسر زمین را به شورش برمی‌انگیزد.‏ همچنین از رهبران اصلی فرقهٔ ناصری است.‏ به علاوه،‏ او سعی داشت که معبد را بی‌حرمت سازد.‏ پس او را دستگیر کردیم.‏» آنگاه یهودیان دیگر نیز «پولُس را مورد حمله قرار دادند و گفته‌های تِرتولُس را تأیید کردند.‏» (‏اعما ۲۴:‏۵،‏ ۶،‏ ۹‏)‏ به طور خلاصه،‏ آنان پولُس را به شورش،‏ رهبری فرقه‌ای خطرناک،‏ و بی‌حرمت ساختن معبد متهم کردند.‏ با این وضعیت ممکن بود پولُس به اعدام محکوم شود.‏

‏(‏اعمال ۲۴:‏۱۰-‏۲۱‏)‏ وقتی والی با اشارهٔ سر به پولُس اجازهٔ صحبت داد،‏ پولُس در پاسخ گفت:‏ «می‌دانم که سال‌های بسیار است که قضاوت بر این قوم را بر عهده دارید،‏ پس با کمال میل برای دفاع از خود سخن می‌گویم.‏ ۱۱ شما خود می‌توانید تحقیق کنید و پی ببرید که از زمانی که برای پرستش به اورشلیم رفتم،‏ بیش از ۱۲ روز نمی‌گذرد.‏ ۱۲ آنان مرا نه در معبد در حال جرّوبحث با کسی دیدند و نه در حال شوراندن مردم در کنیسه‌ها یا جایی از شهر.‏ ۱۳ همین طور نمی‌توانند صحّت اتهاماتی را که در حال حاضر به من وارد می‌کنند،‏ به شما ثابت کنند.‏ ۱۴ اما من این را به شما اذعان می‌کنم که مطابق راهی که آنان فرقه می‌خوانند،‏ خدمت مقدّس به خدای پدران خود را به جا می‌آورم و به هر آنچه در شریعت و نوشته‌های انبیا آمده است،‏ معتقدم.‏ ۱۵ همچنین به خدا امید دارم،‏ همان امیدی که اینان نیز چشم‌انتظار آنند که رستاخیزی،‏ هم برای درستکاران و هم برای بدکاران در پیش است.‏ ۱۶ از این رو،‏ من همواره نهایت تلاش خود را می‌کنم که نزد خدا و مردم وجدانی آسوده داشته باشم.‏ ۱۷ من پس از چندین سال،‏ به اورشلیم بازگشتم تا صدقه‌هایی را که آوردم،‏ به قوم خود برسانم و هدایایی تقدیم کنم.‏ ۱۸ مشغول این امور بودم که آنان مرا بعد از مراسم تطهیرم در معبد یافتند؛‏ اما نه با گروهی بودم و نه در حال آشوب به پا کردن.‏ در آنجا یهودیانی از ایالت آسیا بودند ۱۹ که اگر به‌راستی شکایتی علیه من داشتند،‏ باید در حضور شما حاضر می‌شدند.‏ ۲۰ یا اجازه فرمایید کسانی که اینجا حضور دارند،‏ خود بگویند که وقتی در مقابل سَنهِدرین حاضر شدم،‏ چه خطایی در من یافتند؛‏ ۲۱ غیر از همین مورد که وقتی در میانشان ایستاده بودم با صدای بلند گفتم:‏ ‹امروز به دلیل اعتقادم به رستاخیز مردگان در حضور شما قضاوت می‌شوم!‏›»‏

bt‏-E ص ۱۹۳-‏۱۹۴ ¶۱۳-‏۱۴

‏«قوی‌دل باش!‏»‏

۱۳ اگر ما نیز به ایجاد آشوب،‏ شورشگری یا عضویت در «فرقه‌ای خطرناک» متهم شویم،‏ می‌توانیم از پولُس سرمشق گیریم.‏ پولُس مانند تِرتولُس به چاپلوسی و سخنان تملّق‌آمیز متوسل نشد،‏ بلکه با خونسردی و احترام صحبت کرد.‏ پولُس به غیاب «یهودیانی از ایالت آسیا» که به‌دروغ او را به بی‌حرمت ساختن معبد متهم کرده بودند،‏ اشاره کرد و گفت که قانوناً آنان برای ارائهٔ شکایتشان باید در آنجا حاضر باشند.‏—‏اعما ۲۴:‏۱۸،‏ ۱۹‏.‏

۱۴ قابل توجه است که پولُس از بیان اعتقادات خود دریغ نکرد.‏ این رسول شجاعانه اعتقاد خود را به رستاخیز،‏ یعنی همان موضوعی که پیش‌تر اعضای سَنهِدرین را به خشم آورده بود،‏ بازگو کرد.‏ (‏اعما ۲۳:‏۶-‏۱۰‏)‏ پولُس در دفاعیهٔ خود بر امید رستاخیز تأکید کرد.‏ چرا؟‏ زیرا قصد داشت در مورد عیسی و رستاخیزش از مردگان،‏ یعنی اصلی که مخالفان پولُس رد می‌کردند،‏ شهادت دهد.‏ (‏اعما ۲۶:‏۶-‏۸،‏ ۲۲،‏ ۲۳‏)‏ بلی،‏ این مخالفت در اصل به دلیل ایمان به عیسی و رستاخیز او بالا گرفته بود.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏اعمال ۲۳:‏۶‏)‏ پولُس که می‌دانست در سَنهِدرین،‏ شماری صَدّوقی و شماری دیگر فَریسی هستند،‏ با صدای بلند گفت:‏ «ای برادران،‏ من فَریسی هستم و پدرانم نیز فَریسی بوده‌اند و اکنون به دلیل امیدی که به رستاخیز مردگان دارم،‏ قضاوت می‌شوم.‏»‏

نکتهٔ مطالعه‌ای nwtsty از اع‍ ۲۳:‏۶

من فَریسی هستم:‏ برخی از حاضرین پولُس را می‌شناختند.‏ (‏اع‍ ۲۲:‏۵‏)‏ وقتی پولُس خود را یک فَریسی خواند،‏ در واقع می‌خواست نشان دهد که اجداد او و اجداد برخی از اعضای سَنهِدرین یکی هستند.‏ از این رو سخنان او برای آنان قابل درک بود؛‏ فَریسیانِ سَنهِدرین می‌دانستند که پولُس خود را به‌دروغ معرفی نمی‌کند،‏ زیرا به عنوان یک مسیحی غیور شناخته شده بود.‏ پس،‏ باید به این که چرا پولُس خود را یک فَریسی خواند،‏ پی ببریم.‏ دلیل گفتهٔ پولُس این بود که فَریسیان به رستاخیز مردگان ایمان داشتند در حالی که صَدّوقیان منکر آن بودند.‏ پولُس با این گفته،‏ وجه مشترکی با فَریسیان سَنهِدرین ایجاد کرد،‏ با این امید که مطرح کردن این موضوع بحث‌انگیز روی برخی از اعضای سَنهِدرین تأثیر گذاشته،‏ از او پشتیبانی کنند.‏ او با معرفی خود به عنوان یک فَریسی به مقصود خود رسید.‏ (‏اع‍ ۲۳:‏۷-‏۹‏)‏ به علاوه،‏ این گفتهٔ پولُس در اع‍ ۲۳:‏۶ با دفاع از خود در حضور آگریپاس نیز هماهنگی دارد.‏ (‏اع‍ ۲۶:‏۵‏)‏ زمانی که پولُس از روم برای مسیحیان جماعت فیلیپی نامه‌ای نگاشت،‏ دوباره به پیشینهٔ خود به عنوان یک فَریسی اشاره کرد.‏ (‏فی‍ ۳:‏۵‏)‏ همچنین،‏ نحوه‌ای که کتاب مقدّس فَریسیان مسیحی‌شده را در اع‍ ۱۵:‏۵ توصیف می‌کند،‏ قابل توجه است.‏—‏به نکتهٔ مطالعه‌ای اع‍ ۱۵:‏۵ مراجعه کنید.‏

‏(‏اعمال ۲۴:‏۲۴‏)‏ چند روز بعد،‏ فِلیکس با همسرش دِروسیلا که یهودی بود،‏ آمد.‏ او فرستاد تا پولُس را بیاورند.‏ سپس به سخنانش در مورد اعتقاد به مسیحْ عیسی گوش داد.‏

‏(‏اعمال ۲۴:‏۲۷‏)‏ پس از سپری شدن دو سال،‏ پورکیوس فِستوس جانشین فِلیکس شد،‏ اما فِلیکس که می‌خواست رضایت یهودیان را جلب کند،‏ پولُس را در حبس نگاه داشت.‏

نکتهٔ مطالعه‌ای nwtsty از اع‍ ۲۴:‏۲۴

دِروسیلا:‏ دِروسیلا دختر سوم و کوچک‌ترین دختر هیرودیسِ ذکرشده در اع‍ ۱۲:‏۱‏،‏ یعنی هیرودیس آگریپاس اول بود.‏ دِروسیلا حدوداً در سال ۳۸ میلادی به دنیا آمد و خواهر آگریپاس دوم و بِرنیکی نیز بود.‏ (‏به نکتهٔ مطالعه‌ای اع‍ ۲۵:‏۱۳ و واژه‌نامهٔ عبارات کتاب مقدّس،‏ «هیرودیس» مراجعه کنید.‏)‏ فِلیکسِ والی شوهر دوم دِروسیلا بود.‏ او نخست با پادشاهی سوری به نام عزیزُسِ اِمِسا شوهر کرده بود،‏ اما وقتی تقریباً ۱۶ سال داشت،‏ در سال ۵۴ میلادی از او تلاق گرفت و همسر فِلیکس شد.‏ ممکن است که وقتی پولُس در حضور فِلیکس «در مورد درستکاری،‏ خویشتنداری و داوری آینده سخن گفت،‏» دِروسیلا نیز حضور داشت.‏ (‏اع‍ ۲۴:‏۲۵‏)‏ وقتی فِلیکس فرمانروایی را به فِستوس سپرد،‏ پولُس را در حبس نگاه داشت تا «رضایت یهودیان را» جلب کند.‏ برخی معتقدند که نیّت او در واقع جلب رضایت همسر جوان و یهودی‌نژاد خود بود.‏—‏اع‍ ۲۴:‏۲۷‏.‏

خواندن کتاب مقدّس

‏(‏اعمال ۲۳:‏۱-‏۱۵‏)‏ پولُس به اعضای سَنهِدرین چشم دوخت و گفت:‏ «ای برادران،‏ من تا به امروز نزد خدا با وجدانی کاملاً پاک رفتار کرده‌ام.‏» ۲ آنگاه حَنانیا،‏ کاهن اعظم به کسانی که نزدیک پولُس ایستاده بودند،‏ دستور داد که به دهان او بزنند.‏ ۳ پولُس به او گفت:‏ «خدا تو را خواهد زد،‏ ای دیوار سفیدشده.‏ تو آنجا نشسته‌ای تا بر طبق شریعت مرا قضاوت کنی،‏ آنگاه برخلاف شریعت دستور می‌دهی مرا بزنند؟‏» ۴ کسانی که نزدیک پولُس ایستاده بودند،‏ گفتند:‏ «آیا تو به کاهن اعظمِ خدا ناسزا می‌گویی؟‏» ۵ پولُس گفت:‏ «ای برادران،‏ نمی‌دانستم که او کاهن اعظم است.‏ زیرا نوشته شده است:‏ ‹نباید سران قوم خود را بد بگویی.‏›» ۶ پولُس که می‌دانست در سَنهِدرین،‏ شماری صَدّوقی و شماری دیگر فَریسی هستند،‏ با صدای بلند گفت:‏ «ای برادران،‏ من فَریسی هستم و پدرانم نیز فَریسی بوده‌اند و اکنون به دلیل امیدی که به رستاخیز مردگان دارم،‏ قضاوت می‌شوم.‏» ۷ چون پولُس این را گفت،‏ فَریسیان و صَدّوقیان با یکدیگر به مخالفت پرداختند و در آن جمع دودستگی به وجود آمد؛‏ ۸ زیرا صَدّوقیان می‌گویند که نه رستاخیزی هست،‏ نه فرشته‌ای و نه روحی،‏ در حالی که فَریسیان به این‌ها معتقدند.‏ ۹ پس در آنجا داد و فریادی بلند به پا شد.‏ برخی از علمای دین که از فرقهٔ فَریسی بودند،‏ برخاسته،‏ پرخاش‌کنان و با اعتراض گفتند:‏ «ما در این مرد هیچ خطایی نمی‌بینیم؛‏ اما اگر روح یا فرشته‌ای با او سخن گفته باشد،‏ آن وقت چه؟‏» ۱۰ وقتی مخالفت‌ها بالا گرفت،‏ فرمانده ترسید که مبادا پولُس را دوپاره کنند.‏ پس به سربازان فرمان داد که پایین بروند و او را از چنگ آنان برهانند و به سربازخانه ببرند.‏ ۱۱ همان شب،‏ سَرور کنار پولُس ایستاد و به او گفت:‏ «قوی‌دل باش!‏ زیرا همان طور که در اورشلیم در مورد من شهادتی کامل دادی،‏ در روم نیز باید شهادت دهی.‏» ۱۲ صبح که شد،‏ یهودیان با یکدیگر تبانی کردند و سوگند خوردند که تا پولُس را نکشند،‏ چیزی نخورند و ننوشند.‏ ۱۳ بیش از ۴۰ نفر در این توطئه دست داشتند و این سوگند را خوردند.‏ ۱۴ آنان نزد سران کاهنان و ریش‌سفیدان رفتند و گفتند:‏ «ما سوگند خورده‌ایم که تا پولُس را نکشیم،‏ چیزی نخوریم.‏ ۱۵ پس حال شما و اعضای سَنهِدرین به این بهانه که در نظر دارید،‏ دعوی مربوط به او را دقیق‌تر بررسی کنید،‏ از فرمانده بخواهید که او را نزد شما بیاورد.‏ پیش از رسیدنش،‏ ما برای کشتن او آماده خواهیم بود.‏»‏

۲۱-‏۲۷ ژانویه

گنج‌هایی در کلام خدا | اعمال ۲۵-‏۲۶

‏«درخواست فرجام پولُس از قیصر و شهادت او به آگریپاسِ پادشاه»‏

‏(‏اعمال ۲۵:‏۱۱‏)‏ اگر به‌راستی خطاکارم و جرمی سزاوار مرگ مرتکب شده‌ام،‏ از مرگ نمی‌گریزم.‏ اما اگر اتهاماتی که این مردان به من نسبت می‌دهند،‏ بی‌اساس است،‏ هیچ کس حق ندارد برای خشنودی آنان مرا به دستشان تسلیم کند.‏ من از قیصر درخواست فرجام می‌کنم!‏»‏

bt‏-E ص ۱۹۸ ¶۶

‏«من از قیصر درخواست فرجام می‌کنم!‏»‏

۶ تلاش فِستوس برای جلب رضایت یهودیان جان پولُس را در معرض خطر قرار داد.‏ از این رو،‏ پولُس مطابق حق تابعیت رومی خود از قیصر درخواست فرجام کرد.‏ او به فِستوس گفت:‏ «اکنون در مقابل مسند داوری قیصر ایستاده‌ام و اینجاست که باید محاکمه شوم.‏ من هیچ خطایی به یهودیان نکرده‌ام؛‏ همان طور که شما نیز به‌خوبی از آن آگاهید.‏ .‏ .‏ .‏ من از قیصر درخواست فرجام می‌کنم!‏» درخواست فرجام از قیصر،‏ درخواستی غیر قابل برگشت بود.‏ از این رو فِستوس در پاسخ گفت:‏ «از قیصر درخواست فرجام کرده‌ای؛‏ نزد قیصر هم خواهی رفت.‏» (‏اعما ۲۵:‏۱۰-‏۱۲‏)‏ پولُس با درخواست فرجام از مقامی بالاتر،‏ نمونه‌ای برای مسیحیان دوران حاضر به جا گذاشت.‏ وقتی مخالفان می‌کوشند «با قوانین خود» برای شاهدان یَهُوَه مشکل ایجاد کنند،‏ سازمان ما برای دفاع از فعالیت‌هایمان از حقوق قانونی بهره می‌گیرد.‏—‏مز ۹۴:‏۲۰‏.‏

‏(‏اعمال ۲۶:‏۱-‏۳‏)‏ آگریپاس به پولُس گفت:‏ «حال اجازه داری در دفاع از خود سخن بگویی.‏» آنگاه پولُس دستش را پیش آورد و در دفاع از خود چنین گفت:‏ ۲ «ای آگریپاسِ پادشاه،‏ مایهٔ خوشوقتی من است که امروز می‌توانم در مقابل تمام اتهاماتی که یهودیان به من نسبت داده‌اند،‏ در حضور شما از خود دفاع کنم.‏ ۳ به‌خصوص که شما با تمام رسوم یهودیان و اختلافات میان آنان کاملاً آشنا هستید.‏ از این رو،‏ تمنا دارم که با بردباری به سخنان من گوش دهید.‏

bt‏-E ص ۱۹۸-‏۲۰۱ ¶۱۰-‏۱۶

‏«من از قیصر درخواست فرجام می‌کنم!‏»‏

۱۰ پولُس محترمانه از آگریپاسِ پادشاه تشکر کرد که می‌تواند در مقابل او از خود دفاع کند.‏ پولُس تأیید کرد که آگریپاس با تمام رسوم یهودیان و اختلافات میان آنان کاملاً آشناست.‏ همچنین پولُس در مورد پیشینهٔ خود گفت:‏ «من فَریسی بودم،‏ یعنی پیرو سختگیرترین فرقهٔ دینمان بودم.‏» (‏اعما ۲۶:‏۵‏)‏ وقتی پولُس فَریسی بود،‏ قطعاً چشم‌به‌راه ظهور مسیح موعود بود.‏ پس حال که مسیحی شده بود،‏ با شهامت تمام عیسی را به عنوان مسیح موعود معرفی می‌کرد.‏ محاکمهٔ پولُس در واقع به دلیل اعتقاد مشترک خود و متهم‌کنندگانش بود؛‏ آنان به تحقق وعدهٔ خدا به پدرانشان امید بسته بودند.‏ این وضعیت کنجکاوی آگریپاس را برانگیخته بود و به شنیدن سخنان پولُس تمایل داشت.‏

۱۱ پولُس به مسیحیان آزار شدیدی رسانده بود و در سخنانش با آگریپاس به این موضوع اشاره کرد.‏ او گفت:‏ «من خود کاملاً معتقد بودم که بر من واجب است،‏ با نام عیسای ناصری مخالفت بسیار ورزم.‏ .‏ .‏ .‏ خشم من نسبت به آنان چنان شدید بود که برای آزارشان تا شهرهای دیگر نیز تعقیبشان می‌کردم.‏» (‏اعما ۲۶:‏۹-‏۱۱‏)‏ سخنان پولُس اغراق‌آمیز نبود.‏ بسیاری از ظلم و ستمی که او بر مسیحیان روا داشته بود،‏ آگاه بودند.‏ (‏غلا ۱:‏۱۳،‏ ۲۳‏)‏ آگریپاس به حتم پیش خود فکر کرد،‏ «چه چیز این مرد را تغییر داده است؟‏»‏

۱۲ پاسخ این پرسش در سخنان بعدی پولُس یافت می‌شود.‏ پولُس چنین ادامه داد:‏ «در یکی از این سفرها،‏ با اختیار و مأموریتی که از جانب سران کاهنان داشتم،‏ عازم دمشق بودم که ای پادشاه،‏ در راه هنگام ظهر از آسمان نوری درخشان‌تر از نور خورشید اطراف من و همسفرانم تابید.‏ همگی به زمین افتادیم.‏ در آن هنگام،‏ صدایی شنیدم که به زبان عبری به من گفت:‏ ‹سولُس،‏ سولُس،‏ چرا به من آزار می‌رسانی؟‏ تو با لگد زدن به سُک،‏ به خودت صدمه می‌زنی.‏› من گفتم:‏ ‹سَرور تو کیستی؟‏› سَرور گفت:‏ ‹من عیسی هستم،‏ همان که به او آزار می‌رسانی.‏›»—‏اعما ۲۶:‏۱۲-‏۱۵‏.‏

۱۳ پیش از این معجزه،‏ پولُس به‌اصطلاح به «سُک» لگد می‌زد.‏ همان طور که حیوانی با لگد زدن به سُک،‏ یعنی چوبی نوک‌تیز به خود آسیب می‌رساند،‏ پولُس با مقاومت در برابر خواست خدا از لحاظ روحانی به خود آسیب می‌رساند.‏ عیسای رستاخیزیافته با ظهور بر پولُس در راه دمشق،‏ باعث تغییری اساسی در طرز فکر این مرد صادق اما گمراه‌شده گردید.‏—‏یو ۱۶:‏۱،‏ ۲‏.‏

۱۴ پولُس تغییراتی اساسی در راه و رسم خود صورت داد.‏ او چنین افزود:‏ «پس ای آگریپاسِ پادشاه،‏ من از آن رؤیای آسمانی نافرمانی نکردم،‏ بلکه نخست نزد اهالی دمشق و سپس اهالی اورشلیم و مردم سراسر نواحی یهودیه و همچنین نزد قوم‌های دیگر رفتم و این پیام را به آنان رساندم که باید توبه کنند و با اعمالی به نشانهٔ توبه،‏ به سوی خدا بازگردند.‏» (‏اعما ۲۶:‏۱۹،‏ ۲۰‏)‏ پولُس برای چندین سال مأموریتی را که عیسی در آن رؤیا به او سپرده بود،‏ انجام می‌داد.‏ نتیجهٔ آن چه بود؟‏ کسانی که پیام پولُس را پذیرفتند،‏ از اعمال غیراخلاقی و فریبکارانهٔ خود توبه کرده،‏ به سوی خدا بازگشتند.‏ این افراد با رعایت قوانین کشور،‏ به تابعانی نمونه برای جامعه تبدیل شدند.‏

۱۵ اما مخالفان یهودی پولُس همهٔ این نتایج مثبت را نادیده گرفتند.‏ پولُس گفت:‏ «از این روست که یهودیان مرا در معبد گرفتند و می‌خواستند بکشند.‏ اما چون خود دست یاری خدا را دیده‌ام،‏ تا به امروز به کوچک و بزرگ شهادت داده‌ام و سخنی نمی‌گویم،‏ جز آنچه انبیا و موسی وقوع آن‌ها را از پیش بیان کرده بودند»—‏اعما ۲۶:‏۲۱،‏ ۲۲‏.‏

۱۶ ما مسیحیان حقیقی باید همواره آماده باشیم تا از ایمانمان دفاع کنیم.‏ (‏۱پطر ۳:‏۱۵‏)‏ در صورتی که در مقابل قضات یا فرمانروایان حاضر شویم،‏ می‌توانیم از شیوهٔ رفتار پولُس با آگریپاس و فِستوس درسی مهم بیاموزیم.‏ ما نیز می‌توانیم توضیح دهیم که چگونه به‌کارگیری تعالیم کتاب مقدّس زندگی ما و یا شنوندگانمان را تغییر داده و به آن بهبود بخشیده است.‏ شاید بدین شکل دل چنین افرادی نرم شود.‏

‏(‏اعمال ۲۶:‏۲۸‏)‏ اما آگریپاس به پولُس گفت:‏ «چیزی نمانده است که مرا متقاعد کنی مسیحی شوم!‏»‏

bt‏-E ص ۲۰۲ ¶۱۸

‏«من از قیصر درخواست فرجام می‌کنم!‏»‏

۱۸ پولُس در پاسخ به فِستوسِ والی گفت:‏ «ای عالیجناب فِستوس،‏ من عقلم را از دست نداده‌ام،‏ بلکه آنچه می‌گویم حقیقت و مطابق با عقل سلیم است.‏ در واقع،‏ چون پادشاه به‌خوبی از این امور آگاهند،‏ من می‌توانم با آزادی تمام در مقابل ایشان سخن بگویم .‏ .‏ .‏ ای آگریپاسِ پادشاه،‏ آیا شما به انبیا اعتقاد دارید؟‏ می‌دانم که اعتقاد دارید.‏ اما آگریپاس به پولُس گفت:‏ چیزی نمانده است که مرا متقاعد کنی مسیحی شوم!‏» (‏اعما ۲۶:‏۲۵-‏۲۸‏)‏ ما نمی‌دانیم آگریپاس با چه نیّتی این سخنان را گفت.‏ در هر صورت،‏ سخنان او نشانگر تأثیر عمیق شهادت پولُس بر اوست.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏اعمال ۲۶:‏۱۴‏)‏ همگی به زمین افتادیم.‏ در آن هنگام،‏ صدایی شنیدم که به زبان عبری به من گفت:‏ ‹سولُس،‏ سولُس،‏ چرا به من آزار می‌رسانی؟‏ تو با لگد زدن به سُک،‏ به خودت صدمه می‌زنی.‏›‏

نکتهٔ مطالعه‌ای nwtsty از اع‍ ۲۶:‏۱۴

لگد زدن به سُک:‏ منظور از سُک،‏ چوبی نوک‌تیز برای راندن حیوانات است.‏ (‏دا ۳:‏۳۱‏)‏ «لگد زدن به سُک» ضرب‌المثلی یونانی است که در ادبیات ایّام باستان نیز به کار رفته است.‏ این ضرب‌المثل حکایت از گاو نری دارد که می‌کوشد با لگد زدن به سُک نوک‌تیز،‏ آن را از خود دور کند.‏ اما با این کار فقط به خود آسیب می‌رساند.‏ سولُس پیش از آن که مسیحی شود،‏ چنین رفتاری از خود نشان می‌داد.‏ او با مقابله با پیروان عیسی که از پشتیبانی یَهُوَه برخوردار بودند،‏ صدماتی جدّی بر خود وارد کرده بود.‏ (‏با اع‍ ۵:‏۳۸،‏ ۳۹؛‏ ۱تی‍ ۱:‏۱۳،‏ ۱۴ مقایسه شود.‏)‏ در جامعه ۱۲:‏۱۱‏،‏ عبارت «سُکهای گاورانی» مفهومی مجازی دارد و به سخنان حکیمانه‌ای که شخص را به اجرای پند برانگیخته می‌کند،‏ اشاره دارد.‏

واژه‌نامهٔ عبارات کتاب مقدّس

سُک.‏ چوبی بلند با فلزی تیز بر نوک آن.‏ دهقانان از آن برای به حرکت واداشتن حیوانات استفاده می‌کردند.‏ پند حکیمانهٔ شخص دانا به سُک تشبیه شده است که شنونده را به عمل به آن پند برمی‌انگیزد.‏ «لگد زدن به سُک» عمل گاوی سرسخت را در ذهن تداعی می‌کند که برای امتناع از حرکت،‏ به سُک لگد می‌زند و در نتیجه به خود آسیب می‌رساند.‏—‏اع‍ ۲۶:‏۱۴؛‏ دا ۳:‏۳۱‏.‏

‏(‏اعمال ۲۶:‏۲۷‏)‏ ای آگریپاسِ پادشاه،‏ آیا شما به انبیا اعتقاد دارید؟‏ می‌دانم که اعتقاد دارید.‏»‏

ب۰۳ ۱/‏۱۲ ص ۱۶ ¶۱۴

دیگران را متقاعد سازیم پیام ملکوت را بپذیرند

۱۴ پولُس می‌دانست که اَغْرِیپاس اسماً یهودی است.‏ از این رو،‏ با توجه به معلوماتی که اَغْرِیپاس از یهودیت داشت به این موضوع اشاره کرد که سخنی ‹جز آنچه انبیا و موسی راجع به مرگ و رستاخیز مسیح گفتند› به زبان نیاورده است.‏ (‏اَعمال ۲۶:‏۲۲،‏ ۲۳‏)‏ سپس پولُس رو به اَغْرِیپاس کرده گفت:‏ «ای اَغْرِیپاس پادشاه،‏ آیا به انبیا ایمان آورده‌ای؟‏» او با این سؤال بر سر دوراهی قرار گرفت؟‏ چرا که اگر می‌گفت خیر،‏ شهرتش به عنوان فردی یهودی خدشه‌دار می‌شد.‏ و اگر جواب مثبت می‌داد در واقع در ملا عام با پولُس هم‌عقیده شده بود و ممکن بود او را نیز مسیحی بخوانند.‏ پولُس صلاح دید که خود جواب سؤالش را بدهد و گفت:‏ «می‌دانم که ایمان داری!‏» اَغْرِیپاس با شنیدن استدلال پولُس با خلوص نیّت گفت:‏ «اندکی دیگر مرا هم متقاعد می‌سازی به مسیحیت بگروم!‏» (‏اَعمال ۲۶:‏۲۷،‏ ۲۸‏)‏ البته اَغْرِیپاس هیچ وقت مسیحی نشد ولی ظاهراً پولُس توانسته بود با شیوه بیان خود تا حدّی در وی اثر بگذارد.‏—‏عبرانیان ۴:‏۱۲‏.‏

خواندن کتاب مقدّس

‏(‏اعمال ۲۵:‏۱-‏۱۲‏)‏ فِستوس سه روز پس از آن که در ایالت یهودیه زمام امور را به دست گرفت،‏ از قیصریه به اورشلیم رفت.‏ ۲ در آنجا سران کاهنان و بزرگان قومِ یهود،‏ نزد او علیه پولُس شکایت کردند.‏ آنان به او اصرار ورزیدند ۳ و خواستند که لطف نموده،‏ پولُس را به اورشلیم بفرستد،‏ چون قصدشان این بود که در کمین او بنشینند و در راه او را بکشند.‏ ۴ اما فِستوس در جواب به آنان گفت که پولُس باید در قیصریه نگاه داشته شود و افزود که خود نیز به‌زودی به آنجا باز خواهد گشت.‏ ۵ همچنین گفت:‏ «رهبران شما نیز می‌توانند با من به آنجا بیایند و اگر این مرد به‌راستی خطایی کرده باشد،‏ اتهامات خود را علیه او ارائه دهند.‏» ۶ فِستوس بیش از هشت یا ده روز با آنان نماند.‏ سپس به قیصریه رفت و روز بعد بر مسند داوری نشست و دستور داد پولُس را به آنجا بیاورند.‏ ۷ وقتی پولُس داخل شد،‏ یهودیانی که از اورشلیم آمده بودند،‏ گرد او جمع شدند و اتهامات سنگین و بسیاری به او نسبت دادند؛‏ اتهاماتی که نتوانستند آن‌ها را ثابت کنند.‏ ۸ پولُس در دفاع از خود گفت:‏ «من نه ضدّ شریعت یهودیان گناهی مرتکب شده‌ام،‏ نه ضدّ معبد و نه ضدّ قیصر.‏» ۹ فِستوس که می‌خواست رضایت یهودیان را جلب کند به پولُس گفت:‏ «آیا می‌خواهی به اورشلیم بروی و در آنجا در حضور من برای این اتهامات محاکمه شوی؟‏» ۱۰ پولُس گفت:‏ «اکنون در مقابل مسند داوری قیصر ایستاده‌ام و اینجاست که باید محاکمه شوم.‏ من هیچ خطایی به یهودیان نکرده‌ام؛‏ همان طور که شما نیز به‌خوبی از آن آگاهید.‏ ۱۱ اگر به‌راستی خطاکارم و جرمی سزاوار مرگ مرتکب شده‌ام،‏ از مرگ نمی‌گریزم.‏ اما اگر اتهاماتی که این مردان به من نسبت می‌دهند،‏ بی‌اساس است،‏ هیچ کس حق ندارد برای خشنودی آنان مرا به دستشان تسلیم کند.‏ من از قیصر درخواست فرجام می‌کنم!‏» ۱۲ فِستوس نیز پس از مشورت با مشاوران خود،‏ پاسخ داد:‏ «از قیصر درخواست فرجام کرده‌ای؛‏ نزد قیصر هم خواهی رفت.‏»‏

۲۸ ژانویه–‏۳ فوریه

گنج‌هایی در کلام خدا | اعمال ۲۷-‏۲۸

‏«سفر دریایی پولُس به روم»‏

‏(‏اعمال ۲۷:‏۲۳،‏ ۲۴‏)‏ دیشب فرشتهٔ خدایی که از آن او هستم و او را خدمت می‌کنم،‏ در کنارم ایستاد ۲۴ و گفت:‏ ‹پولُس،‏ مترس.‏ تو باید در مقابل قیصر حاضر شوی.‏ خدا به خاطر تو،‏ جان همهٔ همسفرانت را نیز نجات خواهد بخشید.‏›‏

bt‏-E ص ۲۰۸ ¶۱۵

‏«هیچ یک از شما جانش را از دست نخواهد داد»‏

۱۵ پولُس به احتمال قوی هنگام سفر دریایی خود «در مورد وعده‌های خدا» به همسفرانش موعظه می‌کرد.‏ (‏اعما ۲۶:‏۶؛‏ کول ۱:‏۵‏)‏ کشتی پولُس دستخوش توفانی شدید شده بود،‏ اما پولُس همسفرانش را چنین دلگرمی بخشید:‏ «دیشب فرشتهٔ خدا .‏ .‏ .‏ در کنارم ایستاد و گفت:‏ ‹پولُس،‏ مترس.‏ تو باید در مقابل قیصر حاضر شوی.‏ خدا به خاطر تو،‏ جان همهٔ همسفرانت را نیز نجات خواهد بخشید.‏› پس ای آقایان،‏ روحیهٔ خود را حفظ کنید؛‏ زیرا به خدا ایمان دارم که درست همان خواهد شد که به من گفته شده است.‏ اما کشتی ما باید در جزیره‌ای به گل بنشیند.‏»—‏اعما ۲۷:‏۲۳-‏۲۶‏.‏

‏(‏اعمال ۲۸:‏۱،‏ ۲‏)‏ پس از این که سالم به ساحل رسیدیم،‏ متوجه شدیم که نام آن جزیره مالت است.‏ ۲ ساکنان آن جزیره با مهربانیِ فوق‌العاده‌ای با ما رفتار کردند.‏ چون باران می‌بارید و هوا سرد بود،‏ آتشی افروختند و به‌گرمی پذیرای همهٔ ما شدند.‏

bt‏-E ص ۲۰۹ ¶۱۸

‏«هیچ یک از شما جانش را از دست نخواهد داد»‏

۱۸ کسانی که بعد از شکسته شدن کشتی جان سالم به در آوردند،‏ در جزیرهٔ مالت بودند.‏ ساکنان آن جزیره با «مهربانیِ فوق‌العاده‌ای» با ایشان رفتار کردند.‏ (‏اعما ۲۸:‏۲‏)‏ آن ساکنان چون باران می‌بارید و هوا سرد بود،‏ آتشی افروختند و به‌گرمی پذیرای پولُس و همسفرانش شدند.‏ سپس معجزه‌ای رخ داد.‏

bt‏-E ص ۲۱۰ ¶۲۱

‏«هیچ یک از شما جانش را از دست نخواهد داد»‏

۲۱ پوبلیوس که مردی توانگر و صاحب املاک بسیاری بود،‏ در جزیرهٔ مالت زندگی می‌کرد.‏ شاید او فرماندار ارشد رومی در جزیرهٔ مالت بود.‏ لوقا او را «حاکم آن جزیره» می‌خواند و دقیقاً همان اصطلاحی را به کار می‌برد که بر دو لوح سنگی کشف‌شدهٔ آن زمان حک شده است.‏ پوبلیوس به مدت سه روز به پولُس و همسفرانش مهمان‌نوازی نشان داد.‏ پدر او بیمار بود و لوقا بیماری او را با جزئیات چنین شرح داد:‏ «پدر پوبلیوس،‏ در بستر بیماری بود و تب و اسهال داشت.‏» پولُس دعا کرد و دست بر او گذاشت و او را شفا بخشید.‏ در نتیجه بسیاری چنان تحت تأثیر قرار گرفتند که بیماران خود را نزد پولُس آوردند تا آنان را شفا دهد.‏ مردم در عوض،‏ هدایای بسیاری به پولُس و همسفرانش دادند و به این ترتیب نیازهایشان را برطرف کردند.‏—‏اعما ۲۸:‏۷-‏۱۰‏.‏

‏(‏اعمال ۲۸:‏۱۶،‏ ۱۷‏)‏ سرانجام وقتی به روم وارد شدیم،‏ به پولُس اجازه داده شد،‏ تنها در خانهٔ خود بماند و سربازی از او نگهبانی کند.‏ ۱۷ پس از سه روز،‏ پولُس بزرگان یهود را فراخواند.‏ هنگامی که آنان جمع شدند،‏ پولُس به ایشان گفت:‏ «برادران،‏ با این که عملی بر ضدّ قوم یا رسوم پدرانمان انجام نداده بودم،‏ در اورشلیم زندانی شدم و از آنجا مرا به دست رومیان تحویل دادند.‏

bt‏-E ص ۲۱۳ ¶۱۰

‏«کاملاً شهادت داد»‏

۱۰ وقتی پولُس و همسفرانش به روم وارد شدند،‏ «به پولُس اجازه داده شد،‏ تنها در خانهٔ خود بماند و سربازی از او نگهبانی کند.‏» (‏اعما ۲۸:‏۱۶‏)‏ در آن زمان معمولاً فردی را که در حبس خانگی بود،‏ با زنجیری به نگهبانی می‌بستند تا مانع فرار او شوند.‏ با این حال،‏ پولُس یک مبشّر غیور بود و هیچ زنجیری نمی‌توانست مانع بشارت دادن او شود.‏ پس از فقط سه روز استراحت،‏ «پولُس بزرگان یهود را فراخواند» تا خود را معرفی کند و به آنان شهادت دهد.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏اعمال ۲۷:‏۹‏)‏ زمان بسیاری گذشته بود و حتی زمان روزه نیز سپری شده بود و سفر دریایی اکنون پرخطر بود.‏ از این رو پولُس توصیه‌ای کرد

نکتهٔ مطالعه‌ای nwtsty از اع‍ ۲۷:‏۹

زمان روزه:‏ یا «روزهٔ پاییزی.‏» به طور تحت‌اللفظی:‏ «آن روزه.‏» واژهٔ یونانی که در اینجا «زمان روزه» ترجمه شده است،‏ به تنها روزه‌ای که شریعت موسی فرمان داده بود اشاره می‌کند.‏ این روزه در ارتباط با روز کفّارهٔ سالانه بود که به یوم کیپور نیز معروف است.‏ (‏به زبان عبری،‏ یوم هَکیپوریم یعنی «روز پوشش‌ها»)‏.‏ (‏لا ۱۶:‏۲۹-‏۳۱؛‏ ۲۳:‏۲۶-‏۳۲؛‏ اعد ۲۹:‏۷‏؛‏ واژه‌نامهٔ عبارات کتاب مقدّس،‏ «روز کفّاره.‏»)‏ عبارت «خود را رنجور سازید» که در رابطه با روز کفّاره به کار رفته است،‏ عموماً به مفهوم انجام کارهای پرهیزکارانه‌ای مانند روزه گرفتن تلقّی می‌گردد.‏ (‏لا ۱۶:‏۲۹‏،‏ پاورقی)‏ استفاده از واژهٔ «روزه» در اع‍ ۲۷:‏۹ به احتمال قوی نشان می‌دهد که روزه گرفتن برجسته‌ترین عمل پرهیزکارانه در روز کفّاره بود.‏ روز کفّاره در اواخر سپتامبر یا اوایل اکتبر برگزار می‌شد.‏

‏(‏اعمال ۲۸:‏۱۱‏)‏ سه ماه بعد،‏ با کشتی‌ای که علامت «پسران زِئوس» جلوی آن بود،‏ عازم سفر شدیم.‏ آن کشتی از اسکندریه آمده بود و زمستان را در جزیره توقف کرده بود.‏

نکتهٔ مطالعه‌ای nwtsty از اع‍ ۲۸:‏۱۱

پسران زِئوس:‏ (‏به یونانی،‏ دیوسکوروی‏)‏ پسران زِئوس در اسطوره‌شناسی یونانی و رومی،‏ کاستور و پولوکس نام دارند.‏ آنان پسران دوقلوی خدایی به نام زِئوس (‏همچنین معروف به ژوپیتر)‏ و ملکه‌ای اسپارتی به نام لِدا بودند.‏ پسران زئوس به عنوان خدایانی که حافظ دریانوردانند پرستش می‌شدند.‏ مسافران هنگام توفان برای نجات جانشان قربانی‌هایی برای این خدایان می‌گذراندند.‏ اشاره به جزئیاتی مانند وجود علامت «پسران زِئوس» در جلوی کشتی گواهی می‌دهد که یک شاهد عینی گزارشات کتاب اعمال را به نگارش درآورده است.‏

خواندن کتاب مقدّس

‏(‏اعمال ۲۷:‏۱-‏۱۲‏)‏ چون حکم شد که با کشتی به ایتالیا برویم،‏ پولُس و شماری دیگر از زندانیان را به افسری به نام یولیوس از یگان آگوستوس تحویل دادند.‏ ۲ به کشتی‌ای که از اَدرامیتینوس آمده بود و عازم بندرهای ایالت آسیا بود،‏ سوار شدیم و به راه افتادیم.‏ آریستارخوسِ مقدونی،‏ اهل تِسالونیکی نیز با ما بود.‏ ۳ روز بعد در صیدون پهلو گرفتیم.‏ یولیوس با مهربانی با پولُس رفتار کرد و اجازه داد که در آنجا نزد دوستان خود برود تا از او مراقبت کنند.‏ ۴ از آنجا بار دیگر به راه افتادیم و چون بادِ مخالف می‌وزید،‏ برای محفوظ ماندن از باد از کنارهٔ جزیرهٔ قبرس به پیش راندیم.‏ ۵ از آب‌های کیلیکیه و پامفیلیه عبور کردیم و در بندر میرا در لیکیه لنگر انداختیم.‏ ۶ افسر در آنجا کشتی‌ای یافت که از اسکندریه آمده بود و به ایتالیا می‌رفت.‏ پس ما به دستور او بر آن سوار شدیم.‏ ۷ روزهای بسیار به‌آهستگی پیش رفتیم و با دشواری به کِنیدوس رسیدیم.‏ چون باد مانع پیشروی ما می‌شد،‏ برای محفوظ ماندن از باد از کنارهٔ سالمونی در جزیرهٔ کِرِت گذشتیم ۸ و به‌سختی در امتداد ساحل پیش راندیم و به جایی به نام «بندرهای نیک» رسیدیم که در نزدیکی شهر لاسائیه بود.‏ ۹ زمان بسیاری گذشته بود و حتی زمان روزه نیز سپری شده بود و سفر دریایی اکنون پرخطر بود.‏ از این رو پولُس توصیه‌ای کرد ۱۰ و به آنان گفت:‏ «ای آقایان،‏ می‌توانم ببینم که این سفر نه فقط آسیب و خساراتی زیاد به کشتی و بار آن خواهد زد،‏ بلکه به ما نیز صدمات و تلفات جانی وارد خواهد آورد.‏» ۱۱ اما افسر به گفتهٔ ناخدا و صاحب کشتی توجه کرد،‏ نه به گفتهٔ پولُس.‏ ۱۲ چون آن بندر برای گذراندن زمستان مناسب نبود،‏ اکثر آنان پیشنهاد کردند که از آنجا راهی دریا شوند تا شاید بتوانند به بندر فینیکس برسند و زمستان را در آنجا بگذرانند.‏ فینیکس یکی از بندرهای کِرِت بود که دو مسیر باز داشت،‏ یکی رو به شمال شرقی و دیگری رو به جنوب شرقی.‏

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی