کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • دآ درس ۲۰ ص ۵۲-‏ص ۵۳ بند ۳
  • شش بلای بعدی

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • شش بلای بعدی
  • درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
  • مطالب مشابه
  • سه بلای اول
    درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
  • موسی و هارون فرعون را ملاقات می‌کنند
    کتاب من از داستان‌های کتاب مقدّس
  • موسی پرستش یَهُوَه را انتخاب کرد
    درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
  • پادشاهی بد بر مصر حکومت می‌کند
    کتاب من از داستان‌های کتاب مقدّس
لینک‌های بیشتر
درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
دآ درس ۲۰ ص ۵۲-‏ص ۵۳ بند ۳
ملخ‌ها

درس ۲۰

شش بلای بعدی

موسی و هارون پیش فرعون رفتند تا پیام خدا را به او بگویند.‏ آن‌ها گفتند خدا می‌گوید:‏ ‹اگر قوم مرا آزاد نکنی،‏ مگس‌های گزنده را به این سرزمین می‌فرستم.‏› مگس‌های گزنده،‏ دسته دسته به خانه‌های مصریان،‏ چه ثروتمند چه فقیر هجوم آوردند.‏ تمام سرزمین مصر پر از مگس‌های گزنده شد.‏ اما در منطقهٔ جوشِن که اسرائیلیان در آنجا زندگی می‌کردند،‏ هیچ مگس گزنده‌ای نبود.‏ از این بلای چهارم به بعد،‏ بلاها فقط به مصریان صدمه زدند.‏ فرعون با التماس گفت:‏ ‹از یَهُوَه خواهش کنید که این مگس‌ها را از بین ببرد.‏ آن‌وقت قوم شما می‌توانند بروند.‏› اما وقتی یَهُوَه مگس‌ها را از بین برد،‏ فرعون نظرش را عوض کرد.‏ آیا فکر می‌کنی که فرعون از این اتفاقات درس گرفت؟‏

یَهُوَه گفت:‏ ‹اگر فرعون قوم مرا آزاد نکند،‏ حیوانات مصریان مریض می‌شوند و می‌میرند.‏› روز بعد،‏ حیوانات مصریان مردند،‏ اما حیوانات اسرائیلیان نمردند.‏ با وجود این،‏ فرعون لجباز بود و نخواست اسرائیلیان را آزاد کند.‏

بعد یَهُوَه به موسی گفت که دوباره پیش فرعون برود و مقداری خاکستر را در هوا پخش کند.‏ خاکستر به گرد و خاکی تبدیل شد که تمام هوا را پر کرد و روی همهٔ مصریان نشست.‏ گرد و خاک باعث شد که بدن تمام مصریان و حیواناتشان پر از زخم‌های دردناک شود.‏ با این حال،‏ فرعون اسرائیلیان را آزاد نکرد که بروند.‏

بلاهای چهارم تا ششم مصر:‏ مگس،‏ بلا بر ضدّ دام‌ها،‏ دمل‌های چرکین

یَهُوَه موسی را دوباره با یک پیام دیگر پیش فرعون فرستاد و گفت:‏ ‹آیا هنوز نمی‌خواهی قوم مرا آزاد کنی که بروند؟‏ فردا در این سرزمین تگرگ می‌بارد.‏› روز بعد،‏ یَهُوَه تگرگ،‏ رعد و برق و آتش فرستاد.‏ این بدترین طوفانی بود که مصریان تا آن موقع دیده بودند.‏ تمام درختان و محصولات در مصر خراب شدند،‏ اما در منطقهٔ جوشِن به هیچ چیز آسیب نرسید.‏ فرعون گفت:‏ ‹از یَهُوَه خواهش کنید که این بلا را قطع کند!‏ بعد می‌توانید بروید.‏› اما به محض این که تگرگ و باران قطع شد،‏ فرعون دوباره نظرش را عوض کرد.‏

بعد موسی گفت:‏ ‹حالا ملخ‌ها هر گیاهی را که از طوفانِ تگرگ باقی مانده می‌خورند.‏› میلیون‌ها ملخ هر چیزی را که در مزرعه‌ها و روی درختان باقی مانده بود،‏ خوردند.‏ فرعون با التماس گفت:‏ ‹از یَهُوَه خواهش کنید که این ملخ‌ها را دور کند.‏› اما بعد از این که یَهُوَه ملخ‌ها را دور کرد،‏ باز هم فرعون به لجبازی‌اش ادامه داد.‏

یَهُوَه به موسی گفت:‏ ‹دستت را به طرف آسمان دراز کن.‏› همان موقع،‏ آسمان کاملاً تاریک شد.‏ مصریان سه روز نتوانستند چیزی یا کسی را ببینند.‏ نور فقط در جایی بود که اسرائیلیان زندگی می‌کردند.‏

بلاهای هفتم تا نهم مصر:‏ تگرگ،‏ ملخ،‏ تاریکی

فرعون به موسی گفت:‏ ‹تو و قومت می‌توانید بروید.‏ فقط حیواناتتان را اینجا بگذارید.‏› موسی گفت:‏ ‹ما باید حیواناتمان را ببریم تا بتوانیم آن‌ها را برای خدای خودمان قربانی کنیم.‏› فرعون خیلی عصبانی شد.‏ او فریاد زد:‏ ‹از جلوی چشمم دور شو!‏ اگر دوباره ببینمت،‏ تو را می‌کشم.‏›‏

‏«شما دوباره خواهید دید که بین شخص درستکار و شریر،‏ و بین کسی که به خدا خدمت می‌کند و کسی که به او خدمت نمی‌کند چه فرقی وجود دارد.‏»—‏مَلاکی ۳:‏۱۸

سؤال:‏ یَهُوَه بعد از سه بلای اول،‏ کدام بلاها را فرستاد؟‏ فرق این بلاها با سه بلای اول چه بود؟‏

خروج ۸:‏۲۰–‏۱۰:‏۲۹

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی