کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • دآ درس ۶۲ ص ۱۴۸-‏ص ۱۴۹ بند ۱
  • درخت بزرگی که نشانهٔ یک پادشاهی بود

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • درخت بزرگی که نشانهٔ یک پادشاهی بود
  • درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
  • مطالب مشابه
  • حل معمای درخت عظیم
    به نبوت دانیال توجه کنید!‏
  • سلطنتی که تا ابد باقی خواهد ماند
    درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
  • ظهور و سقوط تمثالی عظیم
    به نبوت دانیال توجه کنید!‏
  • پیشگویی دانیال نبی چه چیزی را در مورد سال ۱۹۱۴ به ما نشان می‌دهد؟‏
    پاسخ کتاب مقدّس به پرسش‌هایی مهم
لینک‌های بیشتر
درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
دآ درس ۶۲ ص ۱۴۸-‏ص ۱۴۹ بند ۱
درختی که در خواب نِبوکَدنَصَّر پادشاه بود قطع شد

درس ۶۲

درخت بزرگی که نشانهٔ یک پادشاهی بود

یک شب،‏ نِبوکَدنَصَّر خواب ترسناکی دید.‏ او حکیمان خودش را صدا کرد تا معنی آن خواب را به او بگویند.‏ اما هیچ‌کدام از آن‌ها نتوانستند معنی‌اش را به او بگویند.‏ در آخر،‏ پادشاه با دانیال صحبت کرد.‏

نِبوکَدنَصَّر به دانیال گفت:‏ ‹من در خواب،‏ یک درخت دیدم.‏ آن درخت رشد کرد و آنقدر بلند شد که به آسمان رسید و از هر جای زمین دیده می‌شد.‏ برگ‌هایش زیبا بودند و میوه‌های زیادی داشت.‏ حیوانات زیر سایه‌اش استراحت می‌کردند و پرنده‌ها روی شاخه‌هایش لانه می‌ساختند.‏ بعد فرشته‌ای از آسمان پایین آمد.‏ او با صدای بلند گفت:‏ «درخت را قطع کنید و شاخه‌هایش را ببُرید.‏ ولی بگذارید کُنده و ریشه‌هایش در زمین بماند و دور آن را با نوار آهنی و نوار مسی ببندید.‏ آن درخت برای هفت زمان به جای عقل انسانی،‏ عقل حیوانی خواهد داشت.‏ همهٔ مردم خواهند فهمید که خدا حاکم متعال است و می‌تواند پادشاهی را به هر کسی که بخواهد بدهد.‏»›‏

یَهُوَه معنی خواب نِبوکَدنَصَّر را به دانیال گفت.‏ وقتی دانیال فهمید که خواب پادشاه به چه معناست،‏ خیلی ترسید.‏ او گفت:‏ ‹ای پادشاه،‏ کاش این خواب دربارهٔ دشمنانت بود،‏ ولی دربارهٔ خود توست.‏ درخت بزرگی که قطع شد،‏ تو هستی.‏ تو پادشاهی‌ات را از دست خواهی داد و مثل یک حیوان وحشی در دشت علف خواهی خورد.‏ اما چون فرشته گفت که کُنده و ریشه‌های آن درخت باقی بماند،‏ تو دوباره پادشاه خواهی شد.‏›‏

یک سال بعد،‏ نِبوکَدنَصَّر روی پشت‌بام کاخش قدم می‌زد و می‌گفت:‏ ‹بابِل چه شهر بزرگ و زیبایی است!‏ عجب شهر بزرگ و باشکوهی ساخته‌ام!‏ واقعاً که پادشاه قدرتمندی هستم!‏› بلافاصله صدایی از آسمان گفت:‏ ‹ای نِبوکَدنَصَّر!‏ همین الآن پادشاهی‌ات را از دست دادی.‏›‏

همان لحظه،‏ نِبوکَدنَصَّر عقلش را از دست داد و مثل یک حیوان وحشی شد.‏ او مجبور شد کاخش را ترک کند و با حیوانات وحشی در دشت زندگی کند.‏ موهای نِبوکَدنَصَّر مثل پرهای عقاب بلند شد و ناخن‌هایش مثل چنگال‌های پرنده‌ها شد.‏

هفت سال بعد،‏ نِبوکَدنَصَّر دوباره به حالت طبیعی خودش برگشت و یَهُوَه او را دوباره پادشاه بابِل کرد.‏ بعد نِبوکَدنَصَّر گفت:‏ ‹من یَهُوَه را که پادشاه آسمان‌هاست،‏ ستایش می‌کنم.‏ حالا می‌دانم که یَهُوَه حاکم متعال است.‏ او افراد مغرور را فروتن می‌کند و می‌تواند پادشاهی را به هر کسی که بخواهد بدهد.‏›‏

‏«غرور به سقوط منجر می‌شود،‏ و تکبّر به لغزش می‌انجامد.‏»—‏امثال ۱۶:‏۱۸

سؤال:‏ معنی خواب نِبوکَدنَصَّر چه بود؟‏ نِبوکَدنَصَّر از اتفاقاتی که برایش افتاد،‏ چه درسی گرفت؟‏

دانیال ۴:‏۱-‏۳۷

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی