کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • ب۹۸ ۱/‏۷ ص ۱۸-‏۲۲
  • چقدر به رستاخیز ایمان داری؟‏

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • چقدر به رستاخیز ایمان داری؟‏
  • برج دیده‌بانی ۱۹۹۸
  • عنوان‌های فرعی
  • مطالب مشابه
  • شک در مورد زندگی آینده
  • نظر عموم در مورد زندگی پس از مرگ
  • امید واقعی برای مردگان
  • بدن و روح
  • امیدی بهتر برای نَفْس
    برج دیده‌بانی ۱۹۹۶
  • آموزش کتاب مقدس در خصوص حیات پس از مرگ
    برج دیده‌بانی ۱۹۹۹
برج دیده‌بانی ۱۹۹۸
ب۹۸ ۱/‏۷ ص ۱۸-‏۲۲

چقدر به رستاخیز ایمان داری؟‏

‏«من قیامت و حیات هستم.‏ هر که بمن ایمان آورد اگر مرده باشد زنده گردد.‏»‏‏—‏یوحنا ۱۱:‏۲۵‏.‏

۱،‏ ۲.‏ چرا پرستندگان یَهُوَه به امید رستاخیز نیاز دارند؟‏

امیدت به رستاخیز تا چه حد است؟‏ آیا این امید تا آن حد به تو نیرو می‌دهد که از مرگ ترسی به خود راه ندهی،‏ و یا هنگامی که عزیزی فوت می‌کند باعث تسلی تو شود؟‏ (‏ متی ۱۰:‏۲۸؛‏ ۱تسالونیکیان ۴:‏۱۳‏)‏ آیا تو نیز همچون شمار کثیری از خادمان پیشین خدا هستی که از امید رستاخیز قوت گرفتند و در مقابل ضرب و شتمها،‏ استهزائها،‏ شکنجه‌ها،‏ و زندانی شدنها پایدار ماندند؟‏—‏عبرانیان ۱۱:‏۳۵-‏۳۸‏.‏

۲ آری،‏ پرستندگان صادق یَهُوَه در مورد اینکه رستاخیزی بوقوع خواهد پیوست نباید ذره‌ای شک به خود راه دهند،‏ و این اعتماد باید کل شیوهٔ زندگی آنان را جهت دهد.‏ واقعاً اعجاب‌آور است که خدا زمانی را مقرر داشته است که دریاها،‏ مرگ،‏ و هادیس مرده‌هایی را که در خود دارند بازداده،‏ و این رستاخیزیافتگان با چشم‌اندازی تا افق ابدیت به زندگی در بهشت روی زمین بپردازند.‏—‏مکاشفه ۲۰:‏۱۳؛‏ ۲۱:‏۴،‏ ۵‏.‏

شک در مورد زندگی آینده

۳،‏ ۴.‏ هنوز بسیاری از افراد در زمینهٔ زندگی پس از مرگ چه اعتقادی دارند؟‏

۳ جهان مسیحیت مدتهاست آموزش می‌دهد که زندگیی پس از مرگ وجود دارد.‏ مجلهٔ یو.‏اس.‏ کَتولیک در مقاله‌ای اظهار داشت:‏ «طی دورانی مدید،‏ مسیحیان تمام سعی خود را کردند تا برای غلبه بر رنج و ناکامی حاصل از زندگی کنونی،‏ چشم امید انسانها را به سوی زندگی دیگری همراه با صلح،‏ رضایت،‏ خرسندی و شادی برگردانند.‏» با اینکه در میان شمار زیادی از کشورهای مسیحی،‏ مردم بی‌دین و به گونه‌ای نسبت به مذهب بدگمان شده‌اند،‏ اما هنوز بسیاری این احساس را در خود دارند که باید چیزی بعد از مرگ وجود داشته باشد.‏ ولی خیلی نکات برایشان مجهول است.‏

۴ در مقاله‌ای در مجلهٔ تایم چنین آمده است:‏ «مردم هنوز هم [به زندگی پس از مرگ] معتقدند،‏ آنها فقط تصور کلیی از این موضوع در ذهن دارند که آن را هم غبار ابهامات پوشانده است،‏ و خیلی از کشیشان دیگر در این مورد صحبت نمی‌کنند.‏» به چه دلیل مذهبیان،‏ دیگر مانند سابق در مورد زندگی پس از مرگ صحبت نمی‌کنند؟‏ جفری بِرتِن راسل می‌گوید:‏ «تصور می‌کنم که [روحانیان] می‌خواهند از این موضوع طفره بروند،‏ زیرا فکر می‌کنند که باید از سد شک‌گرایی عامه بگذرند.‏»‏

۵.‏ در حال حاضر،‏ نگرش بسیاری از افراد در مورد جهنم آتشین چیست؟‏

۵ در بسیاری از کلیساها زندگی پس از مرگ همچنین به معنی بهشت آسمانی و جهنم است.‏ حال اگر روحانیان تمایلی به صحبت در مورد بهشت آسمانی ندارند،‏ پس حتماً چقدر از صحبت در مورد جهنم طفره می‌روند.‏ در یکی از روزنامه‌ها چنین آمده است:‏ «این روزها،‏ حتی کلیساهایی که به عذاب ابدی در دوزخی عینی اعتقاد دارند .‏ .‏ .‏ دیگر آنچنان بر این عقیده تأکید نمی‌کنند.‏» براستی که اینچنین است،‏ بسیاری از عالمان،‏ دیگر به جهنم به صورت مکانی حقیقی برای شکنجه،‏ آنطور که در قرون وسطی تعلیم داده می‌شد،‏ اعتقاد ندارند.‏ در حال حاضر،‏ ایشان نمونهٔ به اصطلاح «انسانی‌تر» جهنم را قبول دارند.‏ بسیاری از این نوگرایان اظهار می‌کنند که در واقع گناهکاران به معنی تحت‌اللفظی شکنجه نمی‌شوند،‏ ایشان از این زجر می‌کشند که «از لحاظ روحی از خدا جدا هستند.‏»‏

۶.‏ چرا بعضی در رویارویی با فاجعه‌ای اسفبار،‏ به نقصان ایمان خویش پی می‌برند؟‏

۶ ملایم کردن عقاید کلیسایی به این منظور که طبع نازک و امروزی مردم را نرنجاند،‏ البته ممکن است به بعضی کمی محبوبیت داده باشد،‏ لیکن از طرفی باعث شده است که میلیونها نفر از پیروان صادق کلیسا دیگر ندانند کدام عقیده را باور کنند.‏ این افراد زمانی به فقدان ایمان خود پی می‌برند که با چهرهٔ مرگ روبرو می‌شوند.‏ طرزتلقی ایشان مانند آن زنی است که چند عضو خانوادهٔ خود را از دست داد.‏ وی در پاسخ به این سؤال که آیا عقاید مذهبی او مایهٔ تسلی خاطرش بوده است،‏ با تردید گفت:‏ «فکر می‌کنم.‏» حتی اگر با اطمینان هم گفته بود که ایمان مذهبیش وی را تسلی داده است،‏ چنین تسلیی که از اعتقاداتی بی‌پایه و اساس آمده باشد چقدر دوام خواهد داشت؟‏ این موضوع بسیار حائز اهمیت است،‏ چرا که عقاید اغلب کلیساها در زمینهٔ زندگی پس از مرگ با گفته‌های کتاب مقدس بسیار متفاوت هستند.‏

نظر عموم در مورد زندگی پس از مرگ

۷.‏ الف)‏ عقیدهٔ مشترک اکثر کلیساها چیست؟‏ ب)‏ یکی از عالمان الهیات عقیدهٔ بقای روح را چگونه تفسیر کرد؟‏

۷ با وجود تفاوت میان فرقه‌های مختلفِ جهان مسیحیت،‏ تقریباً همگی آنها عقیده دارند که انسان دارای روحی است که پس از مرگِ بدن از آن برمی‌خیزد.‏ بسیاری عقیده دارند که پس از آنکه شخص می‌میرد روحش به آسمان می‌رود.‏ بعضی نیز از این موضوع نگرانند که روحشان به برزخ و یا دوزخ آتشین افکنده شود.‏ به هر حال،‏ دیدگاهها در خصوص زندگی آینده بر محور بقای روح دور می‌زند.‏ عالمی به نام اُسکار کولمن در کتاب خود با عنوان فناناپذیری و رستاخیز (‏انگل‍.‏)‏ در این خصوص نظراتی می‌دهد.‏ او می‌نویسد:‏ «اگر در حال حاضر از مسیحیان کوچه و خیابان سؤال کنید .‏ .‏ .‏ که به عقیده شما عهد جدید در مورد عاقبت شخص بعد از مرگ چه تعلیم می‌دهد،‏ غیر از شمار اندکی جوابشان این خواهد بود:‏ ‹بقای روح.‏› » کولمن چنین می‌افزاید:‏ «این عقیده که به طور عامه پذیرفته شده است از بزرگترین تعبیرات غلط مسیحیت بوده است.‏» وی همچنین اشاره کرد که سخنان وی البته جنجال بزرگی بر پا داشت.‏ ولی در حقیقت حق با او بود.‏

۸.‏ یَهُوَه چه امیدی را به اولین مرد و زن داد؟‏

۸ یَهُوَه خدا انسانها را نیافرید که بعد از مرگشان به آسمانها بروند.‏ حتی مردن آنان هم در مقصود وی نبود.‏ آدم و حَوّا به شکل کامل آفریده شدند و به آنان این امتیاز داده شد تا زمین را از نوادگان درستکار خویش پر سازند.‏ (‏ پیدایش ۱:‏۲۸؛‏ تثنیه ۳۲:‏۴‏)‏ به این والدین نخستین ما گفته شده بود که چنانچه از خدا نافرمانی کنند می‌میرند.‏ (‏ پیدایش ۲:‏۱۷‏)‏ اگر اینان به اطاعت از پدر آسمانی خود ادامه می‌دادند،‏ تا ابد بر روی زمین زنده می‌ماندند.‏

۹.‏ پس از مرگ چه بر سر انسان می‌آید؟‏ ب)‏ حقیقت در مورد روح انسان چیست؟‏

۹ با کمال تأسف،‏ آدم و حَوّا در اطاعت از خدا قصور کردند.‏ (‏ پیدایش ۳:‏۶،‏ ۷‏)‏ نتیجهٔ اسفبار آن را پولس رسول اینچنین شرح می‌دهد:‏ «بوساطت یک آدم گناه داخل جهان گردید و بگناه موت،‏ و باینگونه موت بر همهٔ مردم طاری گشت از آنجا که همه گناه کردند.‏» (‏ رومیان ۵:‏۱۲‏)‏ آدم و حَوّا به جای آنکه تا ابد بر روی زمین زندگی کنند،‏ مردند.‏ در واقع همان شد که یَهُوَه به آدم گفته بود:‏ «بعرق پیشانیت نان خواهی خورد تا حینیکه بخاک راجع گردی که از آن گرفته شدی زیرا که تو خاک هستی و بخاک خواهی برگشت.‏» (‏ پیدایش ۳:‏۱۹‏)‏ سپس چه شد؟‏ آیا ارواح آن دو در نتیجهٔ گناهشان به جهنم آتشین انداخته شدند؟‏ برای پاسخ به این سؤال می‌خواهیم روند آفرینش آدم را از نظر گذرانده،‏ ببینیم معنی روحی که به وی داده شد چیست.‏ کتاب مقدس می‌گوید که یَهُوَه «آدَمْ را از خاکِ زمین بسرشت و در بینئ وی روح [«نَفَس»،‏ د ج‏] حیات دمید و آدَمْ نَفْسِ زنده شد.‏» (‏ پیدایش ۲:‏۷‏)‏ زندگی آدم با تنفس ادامه یافت.‏ اما نَفَس حیات یا روح که خدا در آدم دمید،‏ چیزی بود بیش از دمیدن هوا به ششهای او.‏ کتاب مقدس از «روح [«نیروی»،‏ د ج‏] حیات» سخن می‌گوید که در موجودات روی زمین عمل می‌کند.‏—‏پیدایش ۷:‏۲۲‏.‏

۱۰،‏ ۱۱.‏ «روح حیات» چیست و عقیدهٔ شکنجهٔ پس از مرگ را با گفته‌های کتاب مقدس مقایسه کنید؟‏

۱۰ معنی «روح [«نیروی»،‏ د ج‏] حیات» چیست؟‏ این بارقهٔ حیات است که خدا در بدن فاقد حیات آدم نهاد.‏ این نیرو سپس از طریق تنفس نگاه داشته می‌شود.‏ لهذا ‹روحی› که در مزمور ۱۴۶:‏۴ بدان اشاره می‌شود چیست؟‏ این آیه در مورد کسی که می‌میرد می‌گوید:‏ «روح او بیرون می‌رود و او بخاک خود برمیگردد،‏ و در همانروز فکرهایش نابود میشود.‏» هنگامی که نگارندگان کتاب مقدس واژهٔ «روح» را بدین شکل به کار می‌برند،‏ مقصود آنان چیزی نیست که از جسم جدا شده و پس از مرگ بدن به حیات خود ادامه دهد.‏ ‹روحی› که انسان را در هنگام مرگ ترک می‌کند،‏ نیروی زندگی است که از آفریدگار ما سرچشمه گرفته است.‏ (‏مزمور ۳۶:‏۹؛‏ اعمال ۱۷:‏۲۸‏)‏ این نیروی زندگی هیچیک از خصوصیات مخلوقی را که به حرکت در می‌آورد ندارد،‏ همانطور که الکتریسیته خصوصیات دستگاهی را که به آن نیرو می‌دهد به خود نمی‌گیرد.‏ هنگامی که شخص می‌میرد،‏ روح (‏یا نیروی زندگی)‏ از فعال کردن سلولهای بدن وی باز می‌ایستد،‏ همانطور که وقتی الکتریسیته قطع می‌شود چراغ خاموش می‌شود.‏ هنگامی که نیروی زندگی از فعال نگاه داشتن بدن بازمی‌ایستد،‏ انسان—‏نفْس—‏می‌میرد.‏ مزمور ۱۰۴:‏۲۹؛‏ جامعه ۱۲:‏۱،‏۷‏.‏

۱۱ چقدر از نگرانی و ترس مؤمنان کاسته می‌شد،‏ چنانچه از این حقیقت سادهٔ کتاب مقدس با خبر بودند که می‌گوید:‏ «هر کسیکه گناه ورزد او خواهد مُرد،‏» یعنی عاقبت چنین شخصی فقط مرگ است،‏ نه افکنده شدن در آتش جهنم!‏ (‏ حزقیال ۱۸:‏۴‏)‏ این سخن اگرچه با آموزشهای جهان مسیحیت اختلاف فاحشی دارد،‏ لیکن کاملاً با آنچه سلیمان حکیم گفت سازگار است:‏ «زانرو که زندگان میدانند که باید بمیرند امّا مردگان هیچ نمیدانند و برای ایشان [در زندگی] دیگر اُجرت نیست چونکه ذکر ایشان فراموش میشود.‏ هر چه دستت بجهة عمل نمودن بیابد همانرا با توانائی خود بعمل آور چونکه در عالم اموات [شیول،‏ یا قبر عمومی بشر] که بآ‌ن می‌روی نه کار و نه تدبیر و نه علم و نه حکمت است.‏»—‏جامعه ۹:‏۵،‏ ۱۰‏.‏

۱۲.‏ جهان مسیحیت آموزشهای خود را در زمینهٔ بقای روح از کدام منابع اقتباس کرده است؟‏

۱۲ به چه دلیل جهان مسیحیت چیزی را تعلیم می‌دهد که اینچنین با کتاب مقدس در تناقض است؟‏ دایرة‌المعارف جدید کاتولیکی در مقاله‌ای با عنوان «روح،‏ انسان و فناناپذیری» می‌گوید:‏ پدران کلیساها در گذشته جهت تأیید عقیدهٔ بقای روح به کتاب مقدس رجوع نکردند،‏ اینان از «شاعران،‏ فلاسفه،‏ همچنین سنن و عقاید ترویج یافتهٔ یونانی اقتباس کردند .‏ .‏ .‏ با گذشت زمان محققان الهیات ترجیح دادند که از افلاطون و یا اصول ارسطویی بهره بگیرند.‏» در این مقاله همچنین آمده است که «اثرات افکار افلاطونی و نوافلاطونی»—‏از جمله عقیدهٔ بقای روح—‏«در شالودهٔ الهیات مسیحی» در واقع گنجانده شد.‏

۱۳،‏ ۱۴.‏ به چه دلیل کار عاقلانه‌ای نیست که برای روشن کردن مطالب،‏ به فلاسفهٔ مشرک یونانی امید ببندیم؟‏

۱۳ آیا لزومی داشت که مسیحیان برای فراگیری اصولی پایه‌ای،‏ چون زندگی پس از مرگ،‏ به فلاسفهٔ مشرک و خدانشناس یونانی متوسل شوند؟‏ مسلماً خیر.‏ پولس در رسالهٔ خود به مسیحیان ساکن قُرِنتُس در یونان چنین نوشت:‏ «حکمت اینجهان نزد خدا جهالت است چنانکه مکتوب است حکما را بمکر خودشان گرفتار میسازد.‏ و ایضاً [یَهُوَه] افکار حکما را میداند که باطل است.‏» (‏ ۱قرنتیان ۳:‏۱۹،‏ ۲۰‏)‏ یونانیان باستان بت‌پرست بودند.‏ پس چگونه می‌توانند سرچشمهٔ آب زلال حقیقت باشند؟‏ پولس از قرنتیان سؤال کرد:‏ «هیکل خدا را با بتها چه موافقت؟‏ زیرا شما هیکل خدای حیّ میباشید چنانکه خدا گفت که در ایشان ساکن خواهم بود و در ایشان راه خواهم رفت و خدای ایشان خواهم بود و ایشان قوم من خواهند بود.‏»—‏۲قرنتیان ۶:‏۱۶‏.‏

۱۴ در آغاز،‏ حقایق مقدس بر امت اسرائیل مکشوف می‌شدند.‏ (‏ رومیان ۳:‏۱،‏ ۲‏)‏ پس از سال ۳۳ د.‏م.‏ این حقایق از طریق جماعت مسیحی مسح‌شدگان قرن اول مکشوف می‌گشتند.‏ پولس در مورد مسیحیان قرن اول گفت:‏ «خدا [اموری را که برای آن دسته که به وی محبت دارند تدارک دیده است] بروح خود بر ما کشف نموده است.‏» (‏ ۱قرنتیان ۲:‏۱۰؛‏ مکاشفه ۱:‏۱،‏ ۲‏.‏)‏ اما،‏ اگر توجه کرده باشی عقیدهٔ بقای روح،‏ از فلسفهٔ یونانی تراوش شده است.‏ مکاشفات الهی،‏ نه به اسرائیلیان این عقیده را آشکار ساخت،‏ و نه به جماعت مسیحی مسح‌شدگان قرن اول.‏

امید واقعی برای مردگان

۱۵.‏ بر اساس سخنان عیسی،‏ امید حقیقی برای مردگان چیست؟‏

۱۵ چنانچه پس از مرگ شخص،‏ چیزی از وجود او به بقای خود ادامه نمی‌دهد،‏ پس امید واقعی برای چنین شخصی چیست؟‏ رستاخیز؛‏ این عقیده از ارکان اصلی کتاب مقدس،‏ و وعده‌ای فوق‌العاده از جانب خداست.‏ عیسی نیز هنگامی که با دوست خود مَرتا صحبت می‌کرد از امید رستاخیز یا قیامت دفاع کرد و گفت:‏ «من قیامت و حیات هستم.‏ هر که بمن ایمان آورد اگر مرده باشد زنده گردد.‏» (‏ یوحنا ۱۱:‏۲۵‏)‏ ایمان به عیسی به معنی ایمان به رستاخیز است،‏ نه به بقای روح.‏

۱۶.‏ چرا منطقی است که به رستاخیز اعتقاد داشته باشیم؟‏

۱۶ عیسی پیش از این با یهودیان در مورد رستاخیز صحبت کرده بود و گفته بود:‏ «از این تعجّب مکنید زیرا ساعتی میآ‌ید که در آن جمیع کسانیکه در قبور میباشند آواز او را خواهند شنید و بیرون خواهند آمد.‏» (‏ یوحنا ۵:‏۲۷،‏ ۲۸‏)‏ آنچه عیسی در اینجا می‌گوید با این عقیده که روحی از بدن باقی می‌ماند و بعد به آسمانها می‌رود،‏ بسیار متفاوت است.‏ در اینجا سخن از ‹بیرون آمدن› انسانهایی است که بسیاری از آنها صدها یا هزاران سال در قبر بوده‌اند.‏ این انسانها یا نفوس بی‌حیات به حیات باز می‌گردند.‏ این امر شاید غیر ممکن به نظر برسد.‏ اما نه برای خدایی «که مردگانرا زنده میکند و ناموجوداترا بوجود میخواند.‏» (‏ رومیان ۴:‏۱۷‏)‏ انسانهای بدگمان احتمال دارد با نگاه تمسخر به بازگشت مردگان از مرگ بنگرند،‏ اما این موضوع کاملاً با حقیقت ‹محبت بودن خدا› هماهنگ است،‏ و او کسی است که «جویندگان خود را [پاداش] میدهد.‏»—‏۱یوحنا ۴:‏۱۶؛‏ عبرانیان ۱۱:‏۶‏.‏

۱۷.‏ خدا از طریق رستاخیز چه خواهد کرد؟‏

۱۷ باید از خود پرسید،‏ اگر خدا نمی‌خواهد انسانها را به زندگی بازگرداند،‏ پس چگونه می‌خواهد پاداش آنانی را بدهد که ‹تا بمرگ امین بوده‌اند›؟‏ (‏ مکاشفه ۲:‏۱۰‏)‏ خدا همچنین از طریق رستاخیز به سخن یوحنای رسول جامه عمل خواهد پوشاند که گفته بود:‏ «از اینجهة پسر خدا ظاهر شد تا اعمال ابلیسرا باطل سازد.‏» (‏ ۱یوحنا ۳:‏۸‏)‏ آری،‏ در باغ عدن،‏ شیطان با انداختن والدین نخستین ما در چنگ گناه و مرگ،‏ قاتل کل نژاد بشر شد.‏ (‏ پیدایش ۳:‏۱-‏۶؛‏ یوحنا ۸:‏۴۴‏)‏ عیسی با دادن زندگی کامل خود به عنوان فدیه راه رهایی انسانها را از بردگی گناهی که از آدم به ارث برده بودند گشود،‏ و در واقع شروع به باطل کردن اعمال شیطان کرد.‏ (‏ رومیان ۵:‏۱۸‏)‏ رستاخیز کسانی که به دلیل گناه آدم مردند از دیگر اقداماتی است که اعمال شیطان را باطل می‌کند.‏

بدن و روح

۱۸.‏ عکس‌العمل بعضی از فلاسفهٔ یونانی با شنیدن اظهار پولس در مورد رستاخیز عیسی چه بود،‏ چرا؟‏

۱۸ زمانی که پولس رسول در شهر اَطینا (‏آتن)‏ به سر می‌برد،‏ بشارت را به گروهی که در میان ایشان فلاسفهٔ یونانی نیز بودند موعظه می‌کرد.‏ آنان به سخنان وی در خصوص خدای یکتا و حقیقی و فرمانش جهت توبه گوش فرا دادند.‏ اما،‏ بعد چه شد؟‏ پولس با این سخنان مطلب خویش را به پایان رساند:‏ خدا «روزیرا مقرّر فرمود که در آن ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد نمود بآ‌ن مردی که معیّن فرمود و همه را دلیل داد باینکه او را از مردگان برخیزانید.‏» این سخنان برای این یونانیان شوک‌آور بود.‏ چرا که وقتی «ذکر قیامت مردگان شنیدند بعضی استهزاء نمودند.‏» (‏ اعمال ۱۷:‏۲۲-‏۳۲‏)‏ اُسکار کولمن اذعان می‌کند:‏ «یونانیانی که به بقای روح معتقد بودند بیشتر از سایرین در قبول موعظهٔ مسیحیان در مورد رستاخیز دچار اشکال می‌شدند.‏ .‏ .‏ .‏ عقاید فلاسفهٔ کبیری چون سقراط و افلاطون را به هیچوجه نمی‌توان با محتوای عهد جدید هماهنگ [سازگار] ساخت.‏»‏

۱۹.‏ چگونه عالمان الهیات سعی کردند تعلیم رستاخیز را با عقیدهٔ بقای روح ادغام کنند؟‏

۱۹ همچنین،‏ پس از مرگ رسولان و به دنبال ارتداد بزرگی که پیش آمد،‏ عالمان الهیات سخت درصدد بودند تا تعلیم مسیحی رستاخیز را با عقاید افلاطون در زمینهٔ بقای روح ادغام کنند.‏ سپس،‏ عده‌ای به این راه‌حل نوظهور رسیدند که در هنگام مرگ،‏ روح از بدن جدا می‌شود (‏یا به گفتهٔ بعضی «از آن آزاد می‌گردد» )‏.‏ همچنین،‏ بر طبق کتاب ارکان عقیدهٔ رستاخیز (‏انگل‍.‏)‏ نوشتهٔ ریچارد ج.‏ کوک،‏ در روز داوری «هر بدن با روح خود و هر روح با بدن خود یکپارچه می‌شود.‏» این وحدت بدن و روح را رستاخیز می‌نامند.‏

۲۰،‏ ۲۱.‏ چه کسانی همواره نگرشی حقیقی در مورد رستاخیز داشته‌اند،‏ و این موضوع چه فایده‌ای برای ایشان داشته است؟‏

۲۰ این تئوری هنوز جزو عقاید رسمی کلیساهای اصلی بشمار می‌رود.‏ هرچقدر هم این تصور از نظر بسیاری از عالمان الهیات منطقی به نظر برسد،‏ تعداد زیادی از پیروان کلیسا از آن نامطلع می‌باشند.‏ آنان فقط بر این تصورند که پس از مرگ فوراً به آسمان خواهند رفت.‏ به همین دلیل،‏ در شمارهٔ مه سال ۱۹۹۵ مجلهٔ کامون‌ویل،‏ نویسنده‌ای به نام جان گاروی می‌نویسد:‏ «عقاید اکثر مسیحیان در زمینهٔ [زندگی پس از مرگ] بیشتر با عقاید نوافلاطونی می‌خواند تا مسیحیتی واقعی،‏ و هیچ پایه و اساسی بر مبنای کتاب مقدس ندارد.‏» آری،‏ روحانیان جهان مسیحیت با مبادلهٔ حقایق کتاب مقدس با نظریات افلاطون،‏ امید رستاخیز را از پیروان خود ربودند.‏

۲۱ اما،‏ شاهدان یَهُوَه برخلاف ایشان،‏ فلسفه‌های مشرکان را رد کردند و به تعلیمات کتاب مقدس در مورد رستاخیز پایبند ماندند.‏ اینان متوجه شدند که این تعلیم هم آموزنده است و هم رضایت‌بخش و تسلی‌دهنده.‏ در مقالات بعد خواهیم دید که عقیدهٔ رستاخیز در کتاب مقدس چقدر باپایه و اساس و منطقی می‌باشد،‏ هم برای کسانی که امید زمینی دارند،‏ و هم برای آنانیکه امید رستاخیز به زندگی در آسمان را دارند.‏ لطفاً هنگام آماده کردن دو مقالهٔ بعد،‏ نخست باب ۱۵ رسالهٔ اول پولس به قرنتیان را با دقت مطالعه کن.‏

آیا به یاد داری؟‏

◻ چرا باید اطمینان قاطع به رستاخیز را در خود بپروریم؟‏

◻ یَهُوَه چه امیدی در مقابل آدم و حوا قرار داد؟‏

◻ چرا غیرمنطقی است که حقیقت را در فلسفهٔ یونانی بجوییم؟‏

◻ چرا رستاخیز امیدی معقول است؟‏

‏[تصویر در صفحهٔ ۲۰]‏

زمانی که اولین والدین ما به گناه دست زدند امید به زندگی جاودانه بر روی زمین را از دست دادند

‏[تصویر در صفحهٔ ۲۱]‏

عالمان الهیات در کلیساها از عقاید افلاطون در مورد بقای روح تأثیر پذیرفتند

‏[سطر اعتبار]‏

Musei Capitolini, Roma

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی