کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • ب۹۹ ۱/‏۴ ص ۱۸-‏۲۲
  • باور عموم در خصوص حیات پس از مرگ

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • باور عموم در خصوص حیات پس از مرگ
  • برج دیده‌بانی ۱۹۹۹
  • عنوان‌های فرعی
  • مطالب مشابه
  • پاسخهای فراوان بر محور موضوعی عمومی
  • آغاز تعلیم
  • مرزگشایی امپراتوری جهانی مذهب کاذب در مشرق‌زمین
  • تأثیر این عقیده بر یهودیّت،‏ جهان مسیحیّت،‏ و اسلام
  • این عقیده وارد یهودیت،‏ جهان مسیحیت و اسلام می‌شود
    به هنگام مرگ چه اتفاقی می‌افتد؟‏
  • آیا زندگی بعد از مرگ حقیقت دارد؟‏
    به هنگام مرگ چه اتفاقی می‌افتد؟‏
  • بقای روح آغاز تعلیم
    به هنگام مرگ چه اتفاقی می‌افتد؟‏
  • چقدر به رستاخیز ایمان داری؟‏
    برج دیده‌بانی ۱۹۹۸
لینک‌های بیشتر
برج دیده‌بانی ۱۹۹۹
ب۹۹ ۱/‏۴ ص ۱۸-‏۲۲

باور عموم در خصوص حیات پس از مرگ

‏«اگر مرد بمیرد بار دیگر زنده شود؟‏»‏‏—‏ایوب ۱۴:‏۱۴‏.‏

۱،‏ ۲.‏ عموماً مردم هنگام مرگ عزیزشان با چه افکاری خود را تسلّی می‌دهند؟‏

در سالن تشییع جنازه‌ای واقع در شهر نیویورک،‏ اقوام و دوستان،‏ یکی پس از دیگری به آرامی از کنار تابوت روباز پسری ۱۷ ساله می‌گذرند.‏ سرطان او را به پوست و استخوان مبدل کرده است.‏ مادر داغدیده‌اش،‏ اشک می‌ریزد و مرتب می‌گوید:‏ «تامی الآن خوشحالتر است.‏ خدا می‌خواست تامی را ببرد در آسمان پیش خودش.‏» سخنان این مادر انعکاسی می‌باشد از آنچه در مورد حیات پس از مرگ آموخته است.‏

۲ در شهر جام‌نگر هندوستان،‏ ۰۰۰‏,‏۱۱ کیلومتر دورتر از آنجا،‏ در مراسم مرده‌سوزانی پدر خانواده،‏ پسر ارشد از میان سه پسر وی بر تل هیزمها آتش می‌گذارد.‏ شعله‌ها زبانه می‌کشند،‏ و صدای آتش مغلوب طنین آوای برَهمن هنگام تلاوت این اورادِ (‏منتره‌های)‏ سنسکریت می‌شود:‏ «امید است روحی که هرگز نمی‌میرد به سعی خود در وحدت با واقعیّت غایی ادامه دهد.‏»‏

۳.‏ انسانها بر روی چه سؤالاتی تأمل و تعمق کرده‌اند؟‏

۳ واقعیّت مرگ ما را احاطه کرده است.‏ (‏ رومیان ۵:‏۱۲‏)‏ کاملاً طبیعی است که از خود بپرسیم،‏ آیا مرگ پایان همه چیز است.‏ ایوب،‏ خادم وفادار یَهُوَه در دوران باستان،‏ با نظر به چرخهٔ بقای گیاهان چنین گفت:‏ «برای درخت امید است که اگر بریده شود باز خواهد رویید،‏ و رمونهایش نابود نخواهد شد.‏» امّا،‏ انسانها چطور؟‏ ایوب نیز همین سؤال را مطرح کرد:‏ «اگر مرد بمیرد بار دیگر زنده شود؟‏» (‏ ایوب ۱۴:‏۷،‏ ۱۴‏)‏ در طی اعصار،‏ مردم جوامع مختلف بر روی سؤالات زیر بسیار تأمل و تعمق کرده‌اند:‏ آیا حیاتی پس از مرگ وجود دارد؟‏ اگر هست به چه صورت؟‏ مردم در این زمینه چه اعتقاداتی دارند؟‏ دلیل این اعتقادات چیست؟‏

پاسخهای فراوان بر محور موضوعی عمومی

۴.‏ ادیان مختلف چه آموزشی در مورد زندگی پس از مرگ می‌دهند؟‏

۴ بسیاری از انسانهایی که خود را مسیحی می‌نامند معتقدند که مردم پس از مرگ یا به بهشت می‌روند یا به جهنم.‏ هندوها بر خلاف این عقیده،‏ به تناسخ معتقدند.‏ مسلمانان بر این عقیده‌اند که پس از مرگ روز داوریی خواهد بود که خدا به ارزیابی زندگی گذشته شخص پرداخته،‏ وی را به بهشت یا دوزخ آتشین می‌فرستد.‏ اعتقاد مردم بعضی از سرزمینهای دیگر،‏ آمیزه‌ای است از رسوم محلی و آنچه به اصطلاح مسیحیّت خوانده می‌شود.‏ برای نمونه،‏ در سری‌لانکا،‏ هم نزد بوداییها و هم نزد کاتولیکها مرسوم است که وقتی عضوی از اعضای خانواده درمی‌گذرد،‏ درها و پنجره‌های منزل را کاملاً باز می‌گذارند،‏ و تابوت را طوری قرار می‌دهند که پاهای شخص متوفی به سوی در خروجی ساختمان باشد.‏ آنان عقیده دارند که به این صورت،‏ روح یا نَفْس وی می‌تواند بسهولت از محیط خانه خارج شود.‏ در میان بسیاری از مردم کاتولیک و پروتستان مقیم آفریقای غربی متداول است که وقتی شخصی فوت می‌کند،‏ روی آینه‌ها را می‌پوشانند تا کسی برای دیدن روح متوفیٰ در آنها نگاه نکند.‏ سپس،‏ ۴۰ روز بعد،‏ خویشان و آشنایان مراسم عروج روح را برگذار می‌کنند.‏

۵.‏ اکثر ادیان بر روی کدام عقیدهٔ بنیادی توافق نظر دارند؟‏

۵ اکثر ادیان با وجود تمام اختلاف‌نظرهایشان،‏ لااقل در یک چیز با یکدیگر توافق نظر دارند.‏ همگی عقیده دارند که چیزی درون شخص—‏نَفْس،‏ روح،‏ روان یا شبح—‏فناناپذیر بوده،‏ پس از مرگ به حیات خود ادامه می‌دهد.‏ هزاران فرقه و مذهب جهان مسیحیّت از بقای روح جانبداری می‌کنند.‏ این اعتقاد همچنین یکی از تعالیم رسمی یهودیّت می‌باشد.‏ در هندوییسم این عقیده اساس آموزش تناسخ است.‏ مسلمانان هم بر این عقیده هستند که نَفْس پس از مرگ بدن به حیات خود ادامه می‌دهد.‏ تعالیم بومیان استرالیایی،‏ آنیمیستهای آفریقا،‏ شینتوها،‏ و حتی بوداییها،‏ همگی در همین حول و حوش می‌چرخد.‏

۶.‏ نظر بعضی از محققین در مورد عقیدهٔ بقای روح چیست؟‏

۶ عده‌ای بر خلاف همهٔ این عقاید معتقدند که به هنگام مرگ زندگی هشیارانه به انتها می‌رسد.‏ به عقیدهٔ آنان اینکه عاطفه و شعور در وجودی شبح‌مانند از بدن جدا شود و به حیات خود ادامه دهد،‏ با عقل و منطق منافات دارد.‏ میگل دِ اونامونو،‏ محقق اسپانیایی قرن بیستم،‏ می‌نویسد:‏ «اعتقاد به بقای روح به این معناست که شخص آرزو کند روح به بقای خود ادامه دهد،‏ لیکن آرزو و اراده کردن با چنان قدرتی که عقل را لگدمال کرده،‏ از آن پا فراتر بگذارد.‏» در صف کسانی که با این محقق هم عقیده بودند می‌توان به فیلسوفان معروفی همچون ارسطو،‏ ابیقورس،‏ بقراط طبیب،‏ فیلسوف اسکاتلندی دیوید هیوم،‏ محقق عرب ابن رشد،‏ و نیز جواهر لعل نهرو اولین نخست‌وزیر هندوستان بعد از استقلال آن کشور اشاره کرد.‏

۷.‏ در خصوص تعلیم بقای نَفْس یا روح،‏ چه سؤالات مهمی مطرح می‌شود؟‏

۷ با نظر به تناقضی که در این اعتقادات وجود دارد منطقی است که شخص از خود سؤال کند:‏ آیا ما اصلاً دارای نَفْس یا روحی فناناپذیر هستیم،‏ یا نه؟‏ و اگر نَفْس یا روح نتواند به بقای خود ادامه دهد،‏ این سؤالات مطرح می‌شود که چگونه این تعلیمِ اشتباه جزء لاینفک اکثر ادیان امروزی شده است؟‏ این عقیده از کجا سرچشمه گرفته است؟‏ بسیار مهم است که برای این سؤالات جوابهایی صحیح و قانع‌کننده پیدا کنیم،‏ زیرا آیندهٔ ما در گرو آن است.‏ (‏ ۱قرنتیان ۱۵:‏۱۹‏)‏ لیکن،‏ نخست می‌خواهیم به بررسی منشأ و سرچشمهٔ اعتقاد به بقای روح بپردازیم.‏

آغاز تعلیم

۸.‏ سقراط و افلاطون نظریهٔ بقای روح را چگونه توسعه و رواج دادند؟‏

۸ گرچه عموماً از سقراط و افلاطون،‏ فلاسفهٔ یونانی قرن پنجم ق.‏د.‏م.‏،‏ به عنوان پیشاهنگان تعلیم بقای روح یاد می‌شود،‏ امّا در واقع،‏ ایشان بانیان این نظریه نبودند.‏ آنان فقط این نظریه را آراسته،‏ به تعلیمی فلسفی مبدل نمودند تا نزد طبقهٔ بافرهنگ آن عصر و همچنین آیندگان خوشایند و گیراتر بنماید.‏ حقیقت امر این است که زرتشتیانِ پارس باستان و مصریان پیش از آنان به بقای روح عقیده داشتند.‏ پس این تعلیم واقعاً از کجا سرچشمه می‌گیرد؟‏

۹.‏ فرهنگهای مصر،‏ پارس،‏ و یونان از چه مذهبی تأثیر پذیرفتند؟‏

۹ در کتاب «مذهب بابل و آشور» (‏انگل‍.‏)‏ آمده است:‏ «در دنیای باستان تأثیر مذهب بابلی بر مصر،‏ پارس و یونان کاملاً محسوس بود.‏» این کتاب توضیح می‌دهد:‏ «نظر به اولین ارتباطات میان مصر و بابل،‏ همانطور که الواح العُمَرنا نشان می‌دهد،‏ یقیناً فرصتهای فراوانی برای القاء نظرات و رسوم بابلی به درون آیینهای مصر ایجاد شده است.‏»‏a این موضوع در مورد فرهنگهای باستانی پارس و یونان نیز مصداق دارد.‏

۱۰.‏ نظر بابلیان در مورد حیات پس از مرگ چه بود؟‏

۱۰ آیا بابلیان به بقای روح اعتقاد داشتند؟‏ در این خصوص پروفسور موریس جاسترو،‏ از دانشگاه پنسیلوانیای ایالات متحدهٔ آمریکا می‌نویسد:‏ «مردم و رهبران عقاید مذهبی [بابل] هیچ‌وقت امکان نابودی کامل آنچه را که زمانی به وجود آمده است،‏ نپذیرفتند.‏ [در نظر آنان] مرگ،‏ گذری بود به گونهٔ دیگری از زندگی و انکار فناناپذیری،‏ صرفاً تأکیدی محسوب می‌شد بر غیرممکن بودن رهایی از تغییر در موجودیت،‏ تغییری که مرگ باعث آن می‌بود.‏» آری،‏ بابلیان نیز بر این باور بودند که بعد از مرگ،‏ زندگی به شکل و گونه‌ای دیگر ادامه می‌یابد.‏ در ابراز این عقیده،‏ آنان اشیائی را همراه مردگان دفن می‌کردند تا ایشان بتوانند در زندگی پس از مرگشان از آنها استفاده کنند.‏

۱۱،‏ ۱۲.‏ آموزش بقای روح پس از طوفان ایام نوح،‏ در کجا تولد یافت؟‏

۱۱ پس می‌بینیم که آموزش بقای روح،‏ به بابل باستان باز می‌گردد.‏ این موضوع بسیار جالب و قابل‌ملاحظه است.‏ چرا که برطبق کتاب مقدس نِمرود،‏ فرزند نوهٔ نوح،‏ بنیانگذار آن شهر بود.‏ پس از طوفان جهانی روزگار نوح،‏ تنها یک دین و یک زبان بر جهان حاکم بود.‏ نِمرُود که ‹در حضور خداوند جبار بود› به همراه یارانش بر آن شدند تا ‹نامی برای خود پیدا کنند.‏› نِمرُود با ساختن شهر بابل و برج آن دین دیگری را ابداع نمود.‏—‏پیدایش ۱۰:‏۱،‏ ۶،‏ ۸-‏۱۰؛‏ ۱۱:‏۱-‏۴‏.‏

۱۲ در روایاتی به مرگ فجیع نِمرُود اشاره شده است،‏ و منطقی است که پس از مرگ وی،‏ بابلیان بر آن شده باشند از او به عنوان بنیانگذار،‏ سازنده،‏ و اولین پادشاه شهرشان تجلیل بعمل آورند.‏ از آنجایی که خدای بابلیان،‏ مردوخ،‏ نیز بنیانگذار شهر بابل تلقی می‌شد،‏ و همچنین شماری از پادشاهان بابل به آن نام مسمیٰ شدند،‏ بعضی از محققین معتقدند که مردوخ می‌بایست مظهر شخص نِمرُود بوده باشد که به صورت موجودی ربّانی یا الهی مورد پرستش قرار گرفته بود.‏ (‏ ۲پادشاهان ۲۵:‏۲۷؛‏ اشعیا ۳۹:‏۱؛‏ ارمیا ۵۰:‏۲‏)‏ در این صورت،‏ اعتقاد به اینکه شخص دارای روحی می‌باشد که می‌تواند پس از مرگ به زندگی ادامه دهد،‏ لااقل می‌بایست در زمان مرگ نِمرُود،‏ اعتقادی متداول و رایج بوده باشد.‏ به هر حال،‏ کتب و اسناد تاریخی خود نشانگر این واقعیّت است که متعاقب طوفان ایام نوح،‏ بابل زادگاه آموزش بقای روح بوده است.‏

۱۳.‏ چگونه اعتقاد به بقای روح در سراسر زمین اشاعه یافت،‏ و نتیجهٔ آن چه بود؟‏

۱۳ کتاب مقدس در ادامه توضیح می‌دهد که خدا با بوجود آوردن آشفتگی و اختلال در زبان بابلیان،‏ سعی و کوشش ایشان را در ساختن برج نقش بر آب کرد.‏ آنان دیگر قادر نبودند با یکدیگر گفتگو و مصاحبت کنند،‏ لذا برنامهٔ ساختمانی خود را متوقف کرده،‏ ‹بر روی تمام زمین پراکنده شدند.‏› (‏ پیدایش ۱۱:‏۵-‏۹‏)‏ باید توجه داشته باشیم که گرچه این بانیان ناموفق برج به زبانی دیگر صحبت می‌کردند،‏ در طرزفکر و عقایدشان تغییری بوجود نیامده بود.‏ در نتیجه ایشان به هر جایی که رفتند مذهبشان را نیز با خود بردند.‏ بدین شکل تعالیم ادیان بابلی—‏منجمله بقای روح—‏در سراسر زمین اشاعه یافت و شالوده‌ای برای کلیهٔ ادیان بزرگ جهان قرار داد.‏ بدینسان امپراتوری مذهب کاذب که کتاب مقدس آن را «بابل عظیم و مادر فواحش و خبائث دنیا» می‌خواند بنیان نهاده شد.‏—‏مکاشفه ۱۷:‏۵‏.‏

مرزگشایی امپراتوری جهانی مذهب کاذب در مشرق‌زمین

۱۴.‏ چگونه مذهب بابلی در شبه‌جزیرهٔ هند اشاعه یافت؟‏

۱۴ به اظهار برخی از تاریخدانان،‏ بیش از ۳۵۰۰ سال پیش گروهی از آریاییهای سفیدپوست از جهت شمال‌غربی به درهٔ سند که اکنون پاکستان و هند بخش بزرگی از آن را تشکیل می‌دهند،‏ سرازیر شدند و در جلگهٔ رودخانهٔ گَنگ و شبه جزیرهٔ هند پراکنده شدند.‏ بعضی از صاحب‌نظران می‌گویند که عقاید مذهبی این مهاجران بر پایهٔ عقاید ایرانیان و بابلیان باستان بوده است.‏ این عقاید بعدها زیربنای هندوییسم شدند.‏

۱۵.‏ چگونه عقیدهٔ بقای روح،‏ هندوییسم عصر حاضر را تحت تأثیر قرار داد؟‏

۱۵ در هند نظریهٔ بقای روح به شکل نظریهٔ تناسخ درآمد.‏ علمای هندو که در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکل عمومی شرارت و محنت بشر بودند،‏ به قانون کَرمَه یا قانون علت و معلول رسیدند.‏ ایشان این قانون را با نظریهٔ بقای روح ادغام نمودند و تعلیم تناسخ را ساختند که بر اساس آن،‏ به شخص باتقویٰ و به شخص غیرمتقی،‏ در زندگی بعدی مطابقاً پاداش یا کیفر داده می‌شود.‏ هدف انسانهای وفادار مُکشا است،‏ یعنی رهایی از چرخهٔ حلول به منظور وحدت با واقعیّت غایی یا نیروانا.‏ طی قرنها،‏ اشاعهٔ هندوییسم منجر به ترویج نظریهٔ تناسخ شد،‏ چنانکه اکنون تناسخ رکن اصلی هندوییسم شمرده می‌شود.‏

۱۶.‏ افکار و آیینهای مذهبیِ درصد عظیمی از مردم آسیای شرقی تحت تأثیر چه نظریه‌ای قرار گرفتند؟‏

۱۶ از هندوییسم آیینهای دیگری همچون بودیسم،‏ جینیسم،‏ و آیین سیک بوجود آمد.‏ آنها نیز به تناسخ عقیده دارند.‏ همچنانکه بودیسم در شرق آسیا—‏چین،‏ کره،‏ ژاپن،‏ و جاهای دیگر—‏اشاعه یافت،‏ عمیقاً فرهنگ و مذهب کل منطقه را تحت تأثیر قرار داد.‏ این تأثیر موجب بوجود آمدن مذاهبی شد که اصول آن آمیزه‌ای بود از ویژگیهای اعتقادی بودیسم،‏ ارتباط با ارواح،‏ و پرستش نیاکان.‏ تائوییسم،‏ کنفوسیانیسم،‏ و آیین شینتو در این میان بیش از همه تأثیر پذیرفتند.‏ آشکارا این اعتقاد که حیات یا زندگی،‏ بعد از مرگ بدن ادامه پیدا می‌کند،‏ افکار و آیینهای مذهبیِ درصد عظیمی از مردم این بخش جهان را تحت‌الشعاع قرار داد.‏

تأثیر این عقیده بر یهودیّت،‏ جهان مسیحیّت،‏ و اسلام

۱۷.‏ یهودیان باستان در مورد زندگی پس از مرگ چه عقیده‌ای داشتند؟‏

۱۷ پیروان یهودیّت،‏ جهان مسیحیّت،‏ و اسلام در مورد زندگی پس از مرگ چه عقیده‌ای دارند؟‏ یهودیّت در این میان از همه قدیمی‌تر است.‏ ریشهٔ یهودیّت به ۴۰۰۰ سال پیش باز می‌گردد،‏ یعنی زمان ابراهیم و مدتها پیش از آنکه سقراط و افلاطون شروع به ساختن و پرداختن نظریهٔ بقای روح بکنند.‏ یهودیان باستان به رستاخیز مردگان اعتقاد داشتند،‏ نه به ذاتی فناناپذیر در انسان.‏ (‏ متی ۲۲:‏۳۱،‏ ۳۲؛‏ عبرانیان ۱۱:‏۱۹‏)‏ پس،‏ اعتقاد به بقای روح چگونه به یهودیّت راه یافت؟‏ تاریخ پاسخگوی این سؤال است.‏

۱۸،‏ ۱۹.‏ نظریهٔ بقای روح چگونه به یهودیّت راه یافت؟‏

۱۸ در سال ۳۳۲ ق.‏د.‏م.‏ اسکندر کبیر،‏ بخش عظیمی از خاورمیانه منجمله شهر اورشلیم را بسرعت تسخیر کرد.‏ جانشینان اسکندر برنامهٔ وی در خصوص هلنیسم نمودن مردم را دنبال کردند و این کار دو فرهنگ یونانی و یهودی را در هم ادغام کرد.‏ بعدها،‏ حتی شماری از یهودیان که با افکار و نظریات یونانی آشنایی پیدا کرده بودند فیلسوف شدند.‏

۱۹ فیلو از اهالی اسکندریه که در قرن اول د.‏م.‏ می‌زیست،‏ از جملهٔ این فلاسفهٔ یهودی بود.‏ وی که از شیفتگان افلاطون بود،‏ سعی کرد یهودیّت را با عبارات فلسفهٔ یونانی توضیح دهد،‏ و بدینسان راه را برای متفکران یهودیِ بعد از خود هموار ساخت.‏ کتاب تلمود—‏تفسیرهای مکتوب قوانین شفاهی رَبیها—‏نیز از افکار و اعتقادات یونانی تأثیر پذیرفت.‏ «دایرة‌المعارف جوداییکا» (‏انگل‍.‏)‏ شرح می‌دهد:‏ «ربیهای تلمود به بقای نَفْس [روح] عقیده داشتند.‏» بعدها،‏ یک نشریهٔ عرفانی یهودی به نام کباله،‏ حتی به تعلیم تناسخ پرداخت.‏ بدینگونه نظریهٔ بقای روح یا نَفْس از طریق فلسفهٔ یونانی به یهودیّت راه یافت.‏ پیدایش این نظریه در جهان مسیحیّت به چه صورت بود؟‏

۲۰،‏ ۲۱.‏ الف)‏ موضع مسیحیان اولیه در خصوص فلسفهٔ افلاطونی یا یونانی چه بود؟‏ ب)‏ چه چیزی موجب ادغام نظریات افلاطون در مسیحیّت شد؟‏

۲۰ عیسی مسیح بنیانگذار مسیحیّت حقیقی بود.‏ میگِل دِ اونامونو،‏ راجع به عیسی چنین می‌نویسد:‏ «او به بقای روح مطابق طریق افلاطونی [یونانی] عقیده نداشت بلکه بنا بر طریق یهودیّت به رستاخیز بدن جسمانی اعتقاد داشت.‏» این محقق نتیجه‌گیری می‌کند:‏ «بقای روح،‏ .‏ .‏ .‏ یک تعصب فلسفی مشرکانه است.‏» بی‌دلیل نبود که پولس رسول مسیحیان قرن اول را قویاً از «فلسفه و مکر باطل،‏ برحسب تقلید مردم و برحسب اصول دنیوی نه برحسب مسیح» برحذر داشت.‏—‏کولسیان ۲:‏۸‏.‏

۲۱ چگونه و چه وقت این «تعصب فلسفی مشرکانه» در مسیحیّت ریشه دواند؟‏ «دایرة‌المعارف جدید بریتانیکا» (‏انگل‍.‏)‏ اشاره می‌کند:‏ «از اواسط قرن دوم میلادی،‏ آن دسته از مسیحیانی که تا حدّی در مورد فلسفهٔ یونانی تعلیم یافته بودند،‏ ضروری دانستند که به منظور ارضای قدرت فکری خود،‏ عقیدهٔ خویش را با عبارات فلسفی یونانی بیان نموده،‏ همچنین باعث گرایش مشرکان تحصیل‌کرده به این عقیده شوند.‏ برای این دسته از افراد،‏ فلسفهٔ افلاطون بهترین و مناسب‌ترین فلسفه بود.‏» دو تن از این فلاسفه که موفق شدند تأثیر فراوانی بر روی تعالیم جهان مسیحیّت بگذارند یکی اوریژِن اهل اسکندریه بود،‏ دیگری اگوستن اهل هیپو.‏ هر دوی ایشان شدیداً تحت تأثیر عقاید افلاطونی و عاملانی در ادغام این عقاید با تعالیم مسیحی بودند.‏

۲۲.‏ چگونه اعتقاد به بقای روح جزئی از عقاید اسلامی شد؟‏

۲۲ ورود نظریهٔ بقای وجودی شبح‌مانند متعاقب مرگ به درون یهودیّت و جهان مسیحیّت به دلیل تأثیر فلسفهٔ افلاطون بود،‏ ولی در مورد اسلام چنین نبود،‏ بلکه از همان آغاز پیدایش اسلام،‏ این نظریه در آن یافت می‌شد.‏ قرآن،‏ کتاب مذهبی مسلمانان،‏ آموزش می‌دهد که انسان دارای نَفْسی است که پس از مرگ بدن جسمانی،‏ به زندگی ادامه می‌دهد.‏ بر طبق قرآن نَفْس یا روح شخص یا به زندگی در باغ و بهشتی آسمانی نائل می‌آید،‏ و یا در دوزخ آتشین به کیفر اعمال خود می‌رسد.‏ این بدان معنا نیست که محققین عرب از هر گونه سعی در ترکیب و آمیختن تعالیم فلسفهٔ یونانی و اسلام اجتناب ورزیده باشند.‏ خیر،‏ جهان عربِ آن روزگار تا حدی تحت تأثیر آثار ارسطو قرار داشت،‏ و از این رو،‏ اعتقاد به بقای روح جزئی از عقاید اسلامی شد.‏

۲۳.‏ با نظر به تعالیم و عقاید مختلف بجاست از خود چه سؤالاتی بکنیم؟‏

۲۳ بوضوح می‌بینیم که در باب زندگی پس از مرگ نظریهٔ بقای روح یا نَفْس،‏ پایه و اساس اعتقادات بسیاری از ادیان جهان شده است.‏ این نظریات و عقاید بر زندگی میلیاردها انسان تأثیر گذارده،‏ و حتی می‌توان گفت آنان را تحت سلطه و اسارت خود درآورده است.‏ با نظر به این تعالیم و عقاید،‏ بجاست از خود سؤال کنیم:‏ آیا می‌توان سرانجام به حقیقت امر در مورد آنچه پس از مرگ رخ می‌دهد پی برد؟‏ آیا حیاتی پس از مرگ وجود دارد؟‏ کتاب مقدس در این باره چه می‌گوید؟‏ در مقالهٔ بعدی به این سؤالات پاسخ خواهیم داد.‏

‏[پاورقی]‏

a العُمَرنا،‏ محل ویرانه‌های شهر آختاتون واقع در مصر است که گفته می‌شود در قرن چهاردهم ق.‏د.‏م.‏ ساخته شده است.‏

آیا می‌توانی توضیح دهی؟‏

◻ ادیان مختلف چه آموزشی در مورد زندگی پس از مرگ می‌دهند؟‏

◻ چگونه کتب تاریخی و کتاب مقدس به بابل باستان به عنوان مبدأ نظریهٔ بقای روح یا نَفْس اشاره می‌کند؟‏

◻ به چه طریق مذاهب شرقی تحت تأثیر عقاید بابلی در خصوص حیات پس از مرگ قرار گرفتند؟‏

◻ چگونه تعلیم بقای روح در یهودیّت،‏ جهان مسیحیّت،‏ و اسلام راه گشود؟‏

‏[تصویر در صفحهٔ ۲۰]‏

کشورگشاییهای اسکندر کبیر موجب ادغام فرهنگ یونانی در فرهنگ یهودی شد

‏[تصویر در صفحهٔ ۲۱]‏

اگوستن کوشش نمود تا فلسفهٔ افلاطونی را در مسیحیّت ادغام کند

‏[سطر اعتبار]‏

Women Famous and Men Great Alexander: Musei Capitolini, Roma; Augustine: From the book

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی