تقدیر از «عطایای انسانی»
«بشناسید آنانی را که در میان شما زحمت میکشند . . . و ایشان را در نهایت محبّت، به سبب عملشان محترم دارید.»—۱تسالونیکیان ۵:۱۲، ۱۳.
۱. بر طبق اعمال ۲۰:۳۵ ارمغان بخشش چیست؟ مثالی بیاور.
«دادن از گرفتن فرخندهتر است.» ( اعمال ۲۰:۳۵) این سخن عیسی بارها و بارها در نظر همهمان صورت یقین به خود گرفته است. آیا آخرین خاطرهٔ خود را به یاد داری؟ شاید خاطرهٔ شیرین دادن هدیهای به عزیزت بوده است؟ بیشک برای خوشحال نمودنش هدیه را با توجه و دقت بسیار انتخاب کردی، آن را به دستش دادی، و نقش لبخند رضایت بر چهرهاش دل و وجود تو را نیز از شادی لبریز نمود. حقیقتاً، دادن و بخششی که با نیت درست صورت گیرد نشان محبت است و ارمغان محبت، شادی و سعادت.
۲، ۳. الف) چرا کسی نمیتواند در سعادتمند بودن از یَهُوَه سبقت جوید، و دل او چگونه با دادن «عطایای انسانی» شاد میگردد؟ ب) ما در خصوص عطایای خدا از چه نگرشی باید پرهیز نماییم؟
۲ اما، چه کسی میتواند در سعادتمند بودن، از یَهُوَه که صاحب ‹هر بخشندگی نیکوست› سبقت جوید؟ ( یعقوب ۱:۱۷؛ ۱تیموتاؤس ۱:۱۱) نیت و مراد یَهُوَه از تمام هدایا و بخشندگیهایش جز محبت نیست. ( ۱یوحنا ۴:۸) یَهُوَه با همین نیت «عطایای انسانی» را از طریق عیسی مسیح به جماعات اهدا نمود. ( افسسیان ۴:۸، د ج ) اهدای پیران به منظور نگهداری از گله بر عمق محبت یَهُوَه به مردمش دلالت دارد. این مردان بدقت انتخاب شدهاند—بدین مفهوم که از لحاظ کتاب مقدس واجد شرایط میباشند. ( ۱تیموتاؤس ۳:۱-۷؛ تیطس ۱:۵-۹) ایشان نیک میدانند که باید «بر گله ترحّم» نمایند تا بدین طریق گوسفندان به سپاس و قدردانی از شبانان خود ترغیب شوند. ( اعمال ۲۰:۲۹؛ مزمور ۱۰۰:۳) هنگامی که یَهُوَه گوسفندانش را میبیند که دلهایشان سرشار از سپاس و قدردانی میباشد، بیشک خود نیز خرسند و شاد میگردد!—امثال ۲۷:۱۱.
۳ مسلماً ما هیچگاه به خود اجازه نمیدهیم که عطایا و بخششهای یَهُوَه را خوار و حقیر بشماریم، و یا نسبت به او ناسپاس باشیم. در اینجا دو سؤال مطرح میشود: پیران باید چه نگرشی نسبت به وظایف خود در جماعت داشته باشند؟ دیگر اعضای جماعت چگونه میتوانند از «عطایای انسانی» قدردانی نمایند؟
‹ما مددکار شما هستیم›
۴، ۵. الف) پولس جماعت را به چه چیز تشبیه نمود، و چرا میتوان آن را تشبیهی بجا دانست؟ ب) پولس با آوردن این مثل میخواست به چه چیزی اشاره کند؟
۴ یَهُوَه قدری اختیارات به «عطایای انسانی» واگذار نموده است. البته، پیران نمیخواهند از اختیارات خود سوءاستفاده کنند، و نیک میدانند که چه سهل است که انسان ناکامل در این دام بیفتد. ببینیم ایشان باید چه نگرشی نسبت به دیگر اعضای جماعت داشته باشند. در این خصوص میتوانیم مثلی را که پولس رسول به کار برد مورد توجه قرار دهیم. پولس پس از صحبت راجع به دلیل وجود «عطایای انسانی» اظهار نمود: «در محبّت پیروی راستی نموده، در هر چیز ترقّی نماییم در او که سر است، یعنی مسیح؛ که از او تمام بدن مرکّب و مرتّب گشته، به مدد هر مفصلی و بر حسب عمل به اندازهٔ هر عضوی بدن را نموّ میدهد برای بنای خویشتن در محبّت.» ( افسسیان ۴:۱۵، ۱۶) بدینسان پولس جماعت را که مرکب از پیران و دیگر اعضای آن میشود، به بدن انسان تشبیه نمود. چرا بدن را میتوان تصویر خوبی از جماعت دانست؟
۵ بدن انسان دارای اعضای مختلف و یک سر است. هیچ عضوی از بدن—حتی کوچکترین عضله، عصب، یا رگ—بلااستفاده نیست. هر عضوی ارزش خود را داراست و سهمی در سلامت و زیبایی کل بدن دارد. جماعت نیز از اعضای مختلفی تشکیل شده است، و هر عضو—جوان، سالخورده، قوی، کمبنیه—سهمی در سلامت و زیبندگی روحانی جماعت دارد. ( ۱قرنتیان ۱۲:۱۴-۲۶) هیچ عضوی نباید خود را بیارزش و بیمقدار به حساب آورد. همچنین هیچ عضوی نباید خود را برتر از دیگران بداند، چرا که همهٔ ما—چه شبان، چه گوسفند—اعضای یک بدن میباشیم و این بدن یک سر دارد و آن مسیح است. پس پولس با آوردن این مثل میخواست به محبت، مراقبت، و احترامی که باید به یکدیگر نشان دهیم اشاره کند. پیران با پی بردن به این امر نگرش متواضع و واقعبینانهای از نقش خود در جماعت کسب میکنند.
۶. پولس با وجود داشتن اختیارات رسالت چگونه روحیهای متواضعانه از خود نشان داد؟
۶ این «عطایای انسانی» در پی آن نیستند که اختیار زندگی و ایمان همایمانان خود را به دست گیرند. پولس با وجود داشتن اختیارات رسالت، متواضعانه گفت: «نه آنکه بر ایمان شما حکم کرده باشیم بلکه شادی شما را مددکار هستیم زیرا که به ایمان قایم هستید.» ( ۲قرنتیان ۱:۲۴) پولس ابداً در پی آن نبود که ایمان و طریق زندگی برادران خود را بازرسی کند. او اصلاً لزومی به این کار نمیدید، چرا که نسبت به ایمان برادران و خواهران خود شکی به خود راه نمیداد و یقین داشت که آمدن ایشان به سازمان یَهُوَه تنها به این سبب است که میخواهند در طریق درست سلوک نمایند. از این رو، او در مورد خود و همسفرش تیموتاؤس، در واقع گفت: ‹ وظیفهٔ ما کمک کردن به شماست تا در خدمت به خدا شادمان باشید.› ( ۲قرنتیان ۱:۱) براستی چه روحیهٔ متواضعی!
۷. پیران متواضع با نظر به نقش خود در جماعت متوجه چه چیزی هستند، و در مورد همایمانانشان از چه چیزی مطمئن میباشند؟
۷ امروزه «عطایای انسانی» همین وظیفه را دارند. ایشان نیز ‹شادی ما را مددکار هستند.› پیران متواضع با نظر به این موضوع متوجه هستند که نباید مقدار و اندازهٔ خدمت به خدا را برای دیگران تعیین کنند. البته مسلماً گهگاه برادر یا خواهری برای توسعه و پیشرفت موعظهاش احتیاج به تشویق پیدا میکند، لیکن خدمت به خدا باید از دل برآید. ( با ۲قرنتیان ۹:۷ مقایسه شود.) ایشان اطمینان دارند که چنانچه همایمانانشان دلشاد باشند هر آنچه از دستشان برآید انجام خواهند داد. آنان از صمیم قلب میخواهند به برادران خود کمک کنند تا ‹ یَهُوَه را با شادی عبادت نمایند.›—مزمور ۱۰۰:۲.
کمک به برادران برای خدمتی شاد
۸. پیران جماعت به چه طرقی میتوانند به دیگران کمک کنند تا خدمتی توأم با شادی و خوشی انجام دهند؟
۸ شما پیران چگونه میتوانید به برادران خود کمک کنید تا خدمتی توأم با خوشی و شادی داشته باشند؟ برای آنان نمونه باشید تا تشویق شوند. ( ۱پطرس ۵:۳) کاری کنید که غیرت روحانی و شادی شما آنچنان از چهرهتان مشعشع باشد که همه بخواهند نمونهٔ شما را سرمشق قرار دهند. دیگران را به سبب تلاشهایی که با تمام جان و دل انجام میدهند تحسین کنید. ( افسسیان ۴:۲۹) تحسینی گرم و صادقانه کمک میکند تا شخص وجود خود را مفید و ضروری حس کند. همچنین گوسفندان را تشویق میکند که تمام سعی خود را در جهت خدمت به خدا به خرج دهند. از مقایسههای نابجا شدیداً پرهیز کنید. ( غلاطیان ۶:۴) چنین مقایسههایی بیشتر باعث دلسردی هستند تا محرکی برای پیشرفت. از آن گذشته، هر گوسفند یَهُوَه را باید منحصر به فرد دانست—یعنی، فردی با خصوصیات و استعدادهای متمایز از دیگران. شما پیران باید همچون پولس، به برادران خود ابراز اطمینان کنید. محبت «همه را باور مینماید،» و از این رو بجاست که باور داشته باشید که برادرانتان به خدا عشق و علاقه دارند و نیتی جز شاد نمودن او در دل ایشان نیست. ( ۱قرنتیان ۱۳:۷) شما با ‹ اکرام نمودن دیگران› نیکوترین خصلتها را در ایشان رشد و پرورش خواهید داد. ( رومیان ۱۲:۱۰) اطمینان داشته باشید که اکثر گوسفندان خدا چنانچه تشویق شوند و روحیهشان تقویت گردد، برای خدمت به خدا نهایت سعی خود را نموده، از خدمت خود دلشاد خواهند بود.—متی ۱۱:۲۸-۳۰.
۹. چه طرزفکری در میان پیران به آنان کمک میکند تا شادی خود را در خدمت حفظ کنند؟
۹ پیران باید خود را متواضعانه ‹مددکار› دیگران بدانند. چنین طرز فکری به خود آنها نیز کمک میکند تا شادی خود را در خدمت به خدا حفظ کنند و قدر پیران همکارشان را که عطایایی بیهمتا به حساب میآیند بدانند. هر کدام از پیران استعدادها و تواناییهای خاص خود را دارد که به نحوی در جماعت به کار میآید. ( ۱پطرس ۴:۱۰) استعداد یکی شاید در تعلیم دادن باشد. دیگری ممکن است مدیر کاردانی باشد. خونگرمی و دلسوزی بعضی از پیران نیز باعث میشود دیگران با آنان بسیار راحت باشند. در حقیقت هیچیک از پیران همهٔ این خصوصیات را به یک اندازه در خود ندارد. اما آیا داشتن، مثلاً استعداد تعلیم، نشان برتری یکی بر دیگریست؟ ابداً ! ( ۱قرنتیان ۴:۷) همچنین، هیچیک از پیران نباید به استعداد دیگری غبطه خورد و یا با مشاهدهٔ اینکه دیگران استعدادهای او را تحسین میکنند خود را بیصلاحیت بپندارد. به یاد داشته باش که یَهُوَه از استعدادهای تو بخوبی باخبر است. همچنین میتواند تو را یاری نماید تا در کمک به برادرانت استعدادهای خود را پرورش دهی.—فیلپیان ۴:۱۳.
‹اطاعت و انقیاد بنما›
۱۰. چرا بسیار بجاست که از «عطایای انسانی» قدردانی کنیم؟
۱۰ بسیار بجاست که به منظور هدیه یا عطیهای که به ما داده شده است تشکر و قدردانی کنیم. در کولسیان ۳:۱۵ آمده است که «شاکر باشید.» در مورد «عطایای انسانی» که یَهُوَه به ما داده است چطور؟ شکی نیست که در درجهٔ نخست باید از یَهُوَه متشکر باشیم که در بخشش بسیار سخی میباشد. اما در مورد خود «عطایای انسانی» چطور؟ چگونه میتوانیم قدردانی خود را به آنان نشان دهیم؟
۱۱. الف) چگونه میتوانیم از «عطایای انسانی» قدردانی کنیم؟ ب) مفهوم «اطاعت» و «انقیاد» چیست؟
۱۱ قدردانی خود را نسبت به «عطایای انسانی» میتوانیم با سریع به گوش گرفتن نصایح آنان و عمل کردن مطابق تصمیماتی که مبنی بر کتاب مقدس میگیرند ابراز کنیم. کتاب مقدس به ما توصیه میکند: «مرشدان خود را اطاعت و انقیاد نمایید زیرا که ایشان پاسبانی جانهای شما را میکنند، چونکه حساب خواهند داد تا آن را به خوشی نه به ناله به جا آورند، زیرا که این شما را مفید نیست.» ( عبرانیان ۱۳:۱۷) چنانچه توجه کرده باشی تنها «اطاعت» از پیران جماعت کافی نیست، آنان را «انقیاد» نیز باید نمود. معنی تحتالفظی واژهٔ یونانیی که «انقیاد» ترجمه شده است «گردن نهادن» میباشد. ریچارد لِنسکی، عالِم کتاب مقدس، در مورد دو واژهٔ «اطاعت» و «انقیاد» چنین اظهارنظر میکند: «اطاعت زمانی است که شخص با آنچه از او خواسته شده است موافق، و از صحت آن اطمینان کسب کرده باشد؛ اما انقیاد هنگامی است که شخص نظری مخالف دارد.» هنگامی که ما علت و دلیل تصمیمی اتخاذشده را درک کنیم و با آن موافق باشیم، اطاعت آسان است. حال اگر دلیل آن را ندانیم، آنوقت چه؟
۱۲. چرا بجاست که حتی زمانی که از دلایل تصمیمی اتخاذشده کاملاً اطلاع نداریم انقیاد یا فرمانبرداری کنیم؟
۱۲ در اینجاست که انقیاد، یا به بیان دیگر فرمانبرداری لازم است. به چه دلیل؟ اول آنکه باید اطمینان داشته باشیم که این برادرانِ روحانیِ واجد شرایط نیتی جز خیر و صلاح ما ندارند. آنان نیک میدانند که در مقابل تک تک گوسفندانی که برای مراقبت به دست ایشان سپرده شده است به یَهُوَه جوابگو میباشند. ( یعقوب ۳:۱) در ضمن، شاید ما از تمام شواهد و امور محرمانهای که به تصمیم نهایی منجر شده است مطلع نباشیم.—امثال ۱۸:۱۳.
۱۳. چه چیزی به ما کمک میکند تا از تصمیمات قضایی پیران جماعت انقیاد نماییم؟
۱۳ چگونه میتوان از تصمیمات قضایی انقیاد نمود؟ شکی نیست که گردن نهادن به پارهای از این تصمیمات چندان آسان نیست بویژه هنگامی که موضوع، اخراج یکی از عزیزان، خویشان، یا دوستان صمیمیمان باشد. در اینجا نیز بهترین کار گردن نهادن به تصمیم «عطایای انسانی» است. آنان بسیار واقعبینانهتر از ما با موضوع برخورد کردهاند، و حقایق بیشتری را از نظر گذراندهاند. بد نیست بدانیم که پیران این گونه تصمیمات را با تحمل رنج فراوان اتخاذ میکنند؛ چرا که ‹داور خداوند› بودن مسئولیتی بس خطیر است. ( ۲تواریخ ۱۹:۶) ایشان تمام سعی خود را میکنند تا رحیم و غفّار باشند زیرا بخوبی واقفند که خدا «غفّار» است. ( مزمور ۸۶:۵) ایشان در عین حال وظیفه دارند جماعت را پاک و منزه نگاه دارند، و بر طبق فرمان کتاب مقدس خطاکارانِ ناتوبهکار و غیرنادم را اخراج مینمایند. ( ۱قرنتیان ۵:۱۱-۱۳) در بسیاری از موارد خودِ شخصِ خطاکار با تصمیم اتخاذشده مخالفتی ندارد. شاید این تأدیب عامل محرکی باشد که او را به طرزفکری منطقیتر سوق دهد. چنانچه ما نیز به او محبت داشته باشیم باید به تصمیم اتخاذشده گردن نهیم، و بدین ترتیب به او کمک کنیم که از تأدیب فایده ببرد.—عبرانیان ۱۲:۱۱.
‹ایشان را در نهایت محبت محترم دار›
۱۴، ۱۵. الف) بر طبق ۱تسالونیکیان ۵:۱۲، ۱۳، چرا باید پیران جماعت را محترم بداریم؟ ب) چرا میتوان گفت که پیران جماعت حقیقتاً ‹زحمت› بسیار میکشند؟
۱۴ ما میتوانیم با محترم داشتن «عطایای انسانی» قدردانی و سپاس خود را به ایشان ابراز کنیم. پولس در رسالهٔ خود به برادران تَسالونیکی بدیشان چنین گوشزد نمود: «بشناسید آنانی را که در میان شما زحمت میکشند و پیشوایان شما در خداوند بوده، . . . ایشان را در نهایت محبّت، به سبب عملشان محترم دارید.» ( ۱تسالونیکیان ۵:۱۲، ۱۳) آیا «زحمت کشیدن» حقیقتاً واژهٔ مناسبی در توصیف خدمات بیشائبهٔ این برادران نیست؟ لحظهای به سنگینیِ بارِ مسئولیتی که بر دوش پیران جماعت است فکر کن.
۱۵ بسیاری از پیران پدر و نانآور خانوادهٔ خود نیز میباشند. ( ۱تیموتاؤس ۵:۸) اگر پیر جماعت فرزندانی در خانه داشته باشد مسلماً باید اوقاتی را با آنان صرف کند و از ایشان مراقبت نماید. شاید لازم باشد در کارهای مدرسهشان به آنان کمک کند، و همچنین اوقاتی را با آنان جهت صرف کردن شور و انرژی جوانیشان به تفریحات سالم بپردازد. ( جامعه ۳:۱، ۴) از همه مهمتر آنکه وی مسئولیت رفع نیازهای روحانی خانواده را بر عهده دارد، نیازهایی از قبیل مطالعهٔ مرتب خانوادگی، مشارکت با ایشان در خدمت موعظه، و رفتن با آنان به جماعت. ( تثنیه ۶:۴-۷؛ افسسیان ۶:۴) فراموش نکنیم که علاوه بر این مسئولیتهای معمول خانوادگی وظایف دیگری نیز بر دوش ایشان است: آماده کردن گفتار و سخنرانی برای بخشهای مختلف جلسات، شبانی برادران و خواهران، رسیدگی به رفاه روحانی جماعت، همچنین در صورت لزوم رسیدگی به موارد قضایی. بعضی از پیران مسئولیتهای دیگری نیز در مجمعها، کنگرهها، کمیتههای رابط با بیمارستانها و همچنین در رابطه با ساختن سالنهای ملکوت بر عهده دارند. این برادران بحق «زحمت» بسیار میکشند!
۱۶. به چه طرقی میتوانیم پیران را محترم بداریم؟
۱۶ چگونه میتوانیم ایشان را محترم بداریم؟ کتاب مقدس در این خصوص میگوید: «سخنی که در محلّش گفته شود چه بسیار نیکو است!» ( امثال ۱۵:۲۳؛ ۲۵:۱۱) با گفتن سخنی حاکی از قدردانی، و تشویقی خالصانه به آنان نشان میدهیم که برای زحمات آنان ارزش بسیار قائل میباشیم. همچنین، در عین حال که از کمک طلبیدن از ایشان مضایقه نمیکنیم، بجاست که حد توقعات و انتظارات خود را نیز بدانیم. گهگاه ‹ دلمان در اندرونمان پیچ و تاب میکند› و از سوی «معلمی توانا» محتاج تشویق روحانی، راهنمایی، و یا توصیهای مفید میگردیم. ( مزمور ۵۵:۴؛ ۱تیموتاؤس ۳:۲، انجیل شریف ) از سوی دیگر بجاست فراموش نکنیم که پیران جماعت تنها زمان محدودی را میتوانند به ما اختصاص دهند، چرا که نباید از نیازهای خانوادهٔ خود و دیگر اعضای جماعت غافل بمانند. پس میتوانیم به نشان ‹همدردی› با این برادرانِ زحمتکش در انتظارات و توقعاتمان از آنان تعادل را حفظ کنیم. ( ۱پطرس ۳:۸) در عوض، برای همان وقت و توجه معقولی که به ما اختصاص میدهند از ایشان بسیار سپاسگزار باشیم.—فیلپیان ۴:۵.
۱۷، ۱۸. همسران پیران جماعت چه از خود گذشتگیهایی از خود نشان میدهند، و چگونه میتوانیم نشان دهیم که از خود گذشتگیهای آنان در نظرمان بسیار ارزشمند است؟
۱۷ همسران پیران جماعت چطور؟ آنان را به چه صورت باید محترم بداریم؟ میدانیم که این خواهران در واقع شوهر خود را از لحاظ توجه و مراقبت با جماعت تقسیم کردهاند. این موضوع مستلزم از خود گذشتگی بسیار از جانب آنان است. گهگاه پیران باید ساعات عصر خود را که قاعدتاً میتوانند با خانوادهشان بگذرانند به کارهای جماعت اختصاص دهند. در بسیاری از جماعات از خود گذشتگی چنین خواهرانِ وفاداری به شوهرانشان امکان میدهد تا به گوسفندان یَهُوَه رسیدگی کنند.—با ۲قرنتیان ۱۲:۱۵ مقایسه شود.
۱۸ چگونه میتوانیم نشان دهیم که این از خود گذشتگی آنان در نظرمان بسیار ارزشمند است؟ به این طریق که از شوهرانشان انتظار بیجا نداشته باشیم. در اینجا نیز نباید تأثیر عظیم سخنی حاکی از قدردانی را از یاد برد. در امثال ۱۶:۲۴ آمده است: «سخنان پسندیده مثل شان عسل است، برای جانْ شیرین است و برای استخوانها شفادهنده.» نمونهای بیاوریم. پس از یکی از جلسات مسیحی، زن و شوهری پیش یکی از پیران جماعت رفتند تا در مورد پسر نوجوانشان با او صحبت کنند. همچنانکه پیر جماعت با آن دو صحبت میکرد همسر وی با بردباری منتظر نشست. پس از آن، مادر نوجوان پیش او رفت و گفت: «واقعاً ممنونم که منتظر نشستی که شوهرت بتواند به ما کمک کند.» همین جملهٔ ساده و شیرینِ حاکی از قدردانی واقعاً به دل او نشست.
۱۹. الف) پیران سراسر دنیا در کل چه اهدافی را وفادارانه دنبال میکنند؟ ب) همهٔ ما باید مصمم به انجام چه کاری باشیم؟
۱۹ اینکه یَهُوَه پیران جماعت را برای نگهداری از گوسفندان داده است از جمله ‹بخشندگیهای نیکوی› اوست. ( یعقوب ۱:۱۷) این مردان کامل نیستند و مانند همهٔ ما خطا میکنند. ( ۱پادشاهان ۸:۴۶) لیکن، پیران جماعاتِ سراسر جهان کلاً وفادارانه هدف و منظوری را که یَهُوَه برای ایشان دارد به جا میآورند—بویژه در راه اصلاح، بنا کردن، متحد ساختن، و حفاظت از گله. باشد که پیران جماعت با عطوفت و مهربانی از گوسفندان یَهُوَه نگهداری کنند و بدینسان هدیه یا موهبتی در دست برادرانشان باشند. ما نیز بجاست که با اطاعت و انقیاد از «عطایای انسانی» و محترم داشتن ایشان به سبب زحمات بسیارشان قدردانی و سپاس خود را به آنان ابراز کنیم. حقیقتاً چقدر باید از یَهُوَه ممنون و سپاسگزار باشیم که از سر مهر و عطوفت شبانانی را در خدمت ما قرار داده است که در واقع به گوسفندان میگویند: ‹ وظیفهٔ ما کمک به شماست تا در خدمت به خدا شادمان باشید›!
چه پاسخ میدهی؟
◻ چرا بدن را تشبیه خوبی برای جماعت میتوان دانست؟
◻ پیران جماعت چگونه میتوانند به برادران و خواهران خود کمک کنند تا خدمتشان به یَهُوَه توأم با خوشی و شادی باشد؟
◻ چرا باید از پیران جماعت هم اطاعت و هم انقیاد نمود؟
◻ به چه طرقی میتوانیم پیران جماعت را محترم بداریم؟
[تصویر در صفحهٔ ۲۶]
پیران، دیگران را به سبب تلاشهایی که با تمام جان و دل انجام میدهند تحسین کنید
[تصویر در صفحهٔ ۲۷]
پیران با غیرتی که در خدمت از خود نشان میدهند میتوانند به خانواده و اعضای جماعت کمک کنند تا با دلی شاد خدمت نمایند
[تصاویر در صفحهٔ ۲۸]
ما از زحمات پیران جماعت بسیار قدردانی میکنیم!