کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • ب۱۵ ۱۵/‏۸ ص ۳-‏۸
  • ‏«سرزمینهای ساحلیِ بسیار شادی کنند»‏

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • ‏«سرزمینهای ساحلیِ بسیار شادی کنند»‏
  • برج دیده‌بانی ۲۰۱۵
  • عنوان‌های فرعی
  • مطالب مشابه
  • خدمت در جزایر اقیانوس آرام
  • ترجمهٔ خوراک روحانی
  • دیگر مسئولیت‌ها
  • تصمیمات تاریخی
  • یَهُوَه خدایی که با ما ارتباط برقرار می‌کند
    برج دیده‌بانی ۲۰۱۵
  • ترجمه‌ای قابل‌درک از کلام خدا
    برج دیده‌بانی ۲۰۱۵
  • توسعهٔ خدمت موعظه در محدودهٔ خارجی‌زبان
    خدمت ملکوتی ما ۲۰۰۹
  • تولید مهم‌ترین کتاب
    نحوهٔ استفاده از اعانات
لینک‌های بیشتر
برج دیده‌بانی ۲۰۱۵
ب۱۵ ۱۵/‏۸ ص ۳-‏۸

زندگی‌نامه

‏«سرزمینهای ساحلیِ بسیار شادی کنند»‏

از زبان جِفری جکسون

روزی فراموش‌نشدنی بود.‏ با چندین برادر از نقاط مختلف دنیا مضطرب در اتاق کنفرانس هیئت اداره‌کننده منتظر بودیم.‏ اعضای کمیتهٔ نگارش هر لحظه از در وارد می‌شدند و ما باید آنچه آماده کرده بودیم،‏ ارائه می‌دادیم.‏ چندین هفته مشکلات مترجمان را تحلیل و بررسی کرده بودیم و حال باید راه‌حل‌هایی پیشنهاد می‌کردیم.‏ آن روز ۲۲ مهٔ سال ۲۰۰۰ بود.‏ اما چرا این جلسه تا این حد اهمیت داشت؟‏ پیش از این که به توضیح آن بپردازم،‏ اجازه دهید کمی در مورد گذشته‌ام برایتان بگویم.‏

سال ۱۹۵۵ در کوئینزلندِ استرالیا متولّد شدم.‏ کمی بعد از آن مادرم،‏ اِستِل با شاهدان یَهُوَه مطالعهٔ کتاب مقدّس را شروع کرد و یک سال پس از آن تعمید گرفت.‏ پدرم،‏ ران ۱۳ سال پس از او حقیقت را پذیرفت.‏ من سال ۱۹۶۸ در کوئینزلند تعمید گرفتم.‏

از کودکی عاشق مطالعه و شیفتهٔ زبان بودم.‏ وقتی با خانواده‌ام به سفر می‌رفتیم،‏ پدر و مادرم دلخور می‌شدند که به جای لذّت بردن از مناظر اطراف،‏ در صندلی عقب ماشین مشغول خواندن کتاب می‌شدم.‏ اما دلبستگی من به کتاب و مطالعه،‏ در مدرسه برایم کمک بزرگی بود.‏ در دورهٔ دبیرستان در گِلِنورکی در جزیرهٔ تاسمانی چندین جایزه برای موفقیت‌های تحصیلی‌ام دریافت کردم.‏

در پایان آن دوره با تصمیمی جدّی روبرو شدم.‏ آیا بورس تحصیلی را بپذیرم و به دانشگاه بروم؟‏ هر چند که دلبستگی و علاقهٔ من به کتاب و درس بسیار بود،‏ خوشحالم که مادرم عشقی قوی‌تر در دلم پروراند؛‏ عشق به یَهُوَه خدا.‏ (‏۱قر ۳:‏۱۸،‏ ۱۹‏)‏ در پانزده‌سالگی بلافاصله پس از پایان دوران دبیرستان،‏ با موافقت والدینم تحصیلات را کنار گذاشتم و در ژانویهٔ ۱۹۷۱ خدمت پیشگامی را شروع کردم.‏

پس از آن برای هشت سال این افتخار را داشتم که در تاسمانی به خدمت پیشگامی بپردازم.‏ طی آن زمان،‏ با جِنی آلکاک،‏ دختری زیبا اهل تاسمانی ازدواج کردم.‏ برای چهار سال دوشادوش هم به عنوان پیشگام ویژه در مناطق دورافتادهٔ اِسمیتتون و کوئینزتاون خدمت کردیم.‏

خدمت در جزایر اقیانوس آرام

در سال ۱۹۷۸ برای اولین بار برای شرکت در کنگرهٔ بین‌المللی پُورت‌مورِسبی در پاپوا گینهٔ نو به خارج سفر کردیم.‏ هنوز سخنرانی برادری میسیونر به زبان هیریمُتو را به یاد دارم.‏ با این که حتی یک کلمه از سخنانش را هم نفهمیده بودم،‏ سخنرانی او میل به خدمت میسیونری را در من برانگیخت و این که زبانی دیگر بیاموزم و به آن زبان سخنرانی دهم.‏ سرانجام،‏ راهی یافتم که عشق به یَهُوَه را با عشقم به زبان درآمیزم.‏

تعجب‌آور این که پس از بازگشتمان به استرالیا،‏ از ما دعوت شد که خدمت میسیونری را آغاز کنیم؛‏ در جزیرهٔ فونافوتی در تووالو که سابقاً جزایر اِلیس نامیده می‌شد.‏ در ژانویهٔ ۱۹۷۹ خدمتمان را به عنوان میسیونر آغاز کردیم.‏ در آن زمان در تمامی تووالو تنها سه مبشّر تعمیدیافتهٔ دیگر خدمت می‌کردند.‏

فراگیری زبان تووالوینی آسان نبود.‏ تنها کتاب موجود به این زبان «عهد جدید» بود.‏ نه واژه‌نامه‌ای بود،‏ نه کلاس زبانی.‏ تصمیم گرفتیم که هر روز ۱۰ تا ۲۰ واژه یاد بگیریم.‏ اما خیلی زود متوجه شدیم که مفهوم واقعی اغلب کلماتی را که می‌آموختیم،‏ درک نمی‌کنیم.‏ می‌خواستیم به مردم بگوییم غیب‌گویی کاری نادرست است،‏ به جای آن می‌گفتیم از مقیاس‌های اندازه‌گیری و چوب‌دستی استفاده نکنند!‏ به هر صورت باید زبان را یاد می‌گرفتیم تا مطالعهٔ کتاب مقدّس را با کسانی که مطالعه را با آنان شروع کرده بودیم،‏ ادامه دهیم.‏ پس به کوششمان ادامه دادیم.‏ سال‌ها بعد،‏ یکی از آنان که در آن سال‌های ابتدایی با او مطالعه کرده بودیم،‏ به ما گفت:‏ «خیلی خوشحالیم که حالا زبان ما را صحبت می‌کنید.‏ قبلاً اصلاً نمی‌فهمیدیم که می‌خواستید به ما چه بگویید.‏»‏

از سوی دیگر،‏ ما در شرایطی بودیم که بسیاری آن را شرایط ایده‌آل برای یادگیری زبان می‌دانند.‏ از آنجا که خانه‌ای نبود که کرایه کنیم،‏ در دهکدهٔ اصلی با خانواده‌ای که شاهد یَهُوَه بودند زندگی می‌کردیم.‏ به این ترتیب غرق زندگی روستایی و زبان آنجا شدیم.‏ ما برای چندین سال به انگلیسی صحبت نکردیم،‏ به این ترتیب زبان تووالوینی زبان اصلی ما شد.‏

چیزی نگذشت که بسیاری به حقیقت علاقه نشان دادند.‏ اما برای مطالعه از چه نشریه‌ای می‌توانستیم استفاده کنیم؟‏ نشریه‌ای به آن زبان نداشتیم.‏ چگونه علاقه‌مندان می‌توانستند مطالعهٔ شخصی داشته باشند؟‏ در جلسات چه سرودی می‌خواندند،‏ از چه مطالبی می‌توانستند استفاده کنند و اصلاً چگونه می‌توانستند خود را برای جلسات آماده کنند؟‏ چگونه می‌توانستند پیشرفت کنند و تعمید بگیرند؟‏ این افراد متواضع نیاز داشتند که خوراک روحانی را به زبان خودشان دریافت کنند.‏ (‏۱قر ۱۴:‏۹‏)‏ با خود فکر می‌کردیم ‹آیا روزی نشریاتی به زبان تووالوینی که تنها کمتر از ۱۵٬۰۰۰ نفر به آن زبان صحبت می‌کنند،‏ منتشر خواهد شد؟‏› یَهُوَه به این پرسش‌ها پاسخ داد و دو چیز را به ما ثابت کرد:‏ ۱)‏ او می‌خواهد که کلامش در جزایر دورافتاده یا «سرزمینهای دوردستِ ساحلی» اعلام شود.‏ ۲)‏ او می‌خواهد،‏ افراد متواضعی که دنیا آنان را «حقیر و بینوا» می‌خواند،‏ به نام او پناه برند.‏—‏ار ۳۱:‏۱۰؛‏ صف ۳:‏۱۲‏.‏

ترجمهٔ خوراک روحانی

سال ۱۹۸۰ دفتر شعبه وظیفهٔ ترجمه را به ما واگذار کرد،‏ کاری که به هیچ‌وجه کفایت آن را در خود نمی‌دیدیم.‏ (‏۱قر ۱:‏۲۸،‏ ۲۹‏)‏ ابتدا برای چاپ مطالبِ جلسه یک دستگاه میمیوگرافی قدیمی از دولت خریدیم.‏ حتی کتاب حقیقتی که به حیات ابدی هدایت میکند را به زبان تووالوینی ترجمه و با آن ماشین چاپ کردیم.‏ در آن زمان برق نداشتیم.‏ هنوز بوی قوی جوهر و زحمتی را که چاپ دستی در آن هوای فوق‌العاده شرجی داشت،‏ به یاد دارم.‏

ترجمه به زبان تووالوینی دشوار بود،‏ چون کتاب‌های مرجع معدودی در دست داشتیم.‏ اما گاه به صورتی کاملاً غیرمنتظره کمک دریافت می‌کردیم.‏ یک بار اشتباهاً درِ خانهٔ مردی مسن را زدم که با حقیقت مخالف بود.‏ آن مرد مسن که پیش‌تر معلّم بود،‏ سریع به من یادآوری کرد که قبلاً گفته بود درِ خانهٔ او را نزنیم.‏ سپس گفت:‏ «فقط یک چیز را می‌خواهم بگویم.‏ در ترجمه‌هایتان شما خیلی از فعل مجهول استفاده می‌کنید،‏ در زبان تووالوینی به ندرت از این وجه استفاده می‌شود.‏» با دیگران در مورد این موضوع صحبت کردم.‏ او حق داشت.‏ پس تغییرات لازم را در ترجمه‌مان دادیم.‏ برایم خیلی جالب بود که یَهُوَه از طریق کسی به ما کمک کرد که مخالف حقیقت بود،‏ اما نشریاتمان را می‌خواند.‏

دعوتنامهٔ مراسم یادبود،‏ اولین نشریه‌ای بود که به زبان تووالوینی برای پخش در میان عموم به چاپ رسید.‏ در پی آن «اخبار ملکوت» شمارهٔ ۳۰ نیز به این زبان هم‌زمان با انگلیسی منتشر شد.‏ به راستی ارائهٔ نشریه‌ای به مردم به زبان خودشان چه لذتبخش بود!‏ به تدریج برخی بروشورها و حتی کتاب‌ها به زبان تووالوینی در دسترس مردم قرار گرفت.‏ در سال ۱۹۸۳ دفتر شعبهٔ استرالیا شروع به چاپ مجلّهٔ برج‌دیده‌بانی به صورت فصلنامه در ۲۴ صفحه کرد که به طور متوسط می‌توانستیم هر هفته هفت بند مطالعه کنیم.‏ واکنش مردم نسبت به آن چگونه بود؟‏ چون مردم آنجا به خواندن علاقهٔ بسیاری داشتند از نشریات ما بسیار استقبال کردند.‏ با رسیدن هر نشریه،‏ در ایستگاه دولتی رادیو،‏ اطلاعیه‌ای کوتاه پخش می‌شد و حتی گاه به عنوان اهَمِ اخبار اعلام می‌شد!‏a

کار ترجمه با قلم و کاغذ آغاز شد.‏ بعدها،‏ متون پیش از فرستادن به دفتر شعبه در استرالیا برای چاپ،‏ بارها تایپ و تصحیح می‌شد.‏ یک بار،‏ دفتر شعبه از دو خواهر با این که زبان تووالوینی نمی‌دانستند،‏ خواست که متون را در برنامهٔ مپس به کامپیوتر وارد کنند.‏ نتیجهٔ مقایسهٔ تفاوت‌های این دو متن،‏ متنی بود با اشتباهات بسیار اندک.‏ متن صفحه‌آرایی‌شده برای تصحیح با پست هوایی به ما فرستاده می‌شد و پس از رفع اشکالات،‏ آن را برای چاپ بار دیگر به شعبه می‌فرستادیم.‏

چقدر کار ترجمه امروز متفاوت است!‏ اکنون مترجمان متن را مستقیماً به کامپیوتر وارد می‌کنند.‏ در اغلب موارد،‏ همان جایی که متن تصحیح می‌شود،‏ کار صفحه‌آرایی نیز انجام شده،‏ فایلی برای چاپ از طریق اینترنت به شعبه فرستاده می‌شود.‏ دیگر اضطرابی برای فرستادن سریع متن به پست‌خانه وجود ندارد.‏

دیگر مسئولیت‌ها

با گذشت سال‌ها به من و جِنی وظایف مختلفی در جزایر اقیانوس آرام محوّل شد.‏ در سال ۱۹۸۵ از تووالو به دفتر شعبهٔ ساموآ فرستاده شدیم.‏ در آنجا در کنار ترجمه به زبان تووالوینی،‏ ترجمه به زبان‌های ساموآیی،‏ تونگایی و توکلائویی نیز به ما محوّل شد.‏b سپس سال ۱۹۹۶ وظیفه‌ای مشابه در دفتر شعبهٔ فیجی به ما سپرده شد.‏ ما در آنجا برای ترجمه به زبان‌های فیجیایی،‏ کیریباتی،‏ نائورویی،‏ روتومنی و تووالوینی همکاری می‌کردیم.‏

همیشه غیرت هم‌ایمانانی که نشریات ما را ترجمه می‌کنند برایم شگفت‌آور بوده است.‏ این کار می‌تواند کسالت‌آور و خسته‌کننده باشد.‏ اما این افراد وفادار،‏ تلاش می‌کنند خواست یَهُوَه را به انجام رسانند و در موعظهٔ خبر خوش به «هر ملت و طایفه و زبان و قوم» کمک کنند.‏ (‏مکا ۱۴:‏۶‏)‏ برای نمونه،‏ زمانی که برای ترجمهٔ برج دیده‌بانی به زبان تونگایی برنامه‌ریزی می‌شد،‏ با تمامی پیران در تونگا صحبت کردم و از آنان پرسیدم که چه کسی می‌تواند برای کار ترجمه آموزش بگیرد.‏ یکی از پیران که شغل خوبی داشت و مکانیک بود،‏ اعلام آمادگی کرد و گفت روز بعد استعفا می‌دهد و فوراً شروع به کار ترجمه می‌کند.‏ خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم،‏ چون او مسئولیت نگهداری از خانواده‌اش را بر عهده داشت و نمی‌دانست با این کار معاش خانواده‌اش چگونه تأمین می‌شود.‏ اما یَهُوَه از او و خانواده‌اش مراقبت کرد و او برای سال‌ها در کار ترجمه باقی ماند.‏

این مترجمان وفادار نگرشی همچون اعضای هیئت اداره‌کننده دارند و می‌خواهند که مردم خوراک روحانی را به زبان خودشان دریافت کنند،‏ هر چند که تعداد این افراد اندک باشد.‏ برای نمونه یک بار این پرسش مطرح شد که آیا ارزش دارد که نشریه به زبان تووالوینی منتشر شود.‏ پاسخ هیئت اداره‌کننده برایم بسیار دلگرم‌کننده بود.‏ آنان چنین پاسخ دادند:‏ «ما هیچ دلیلی برای متوقف کردن کار ترجمه برای زبان تووالوینی نمی‌بینیم.‏ با این که محدودهٔ زبان تووالوینی در مقایسه با دیگر زبان‌ها کوچک است،‏ این افراد نیز باید خبر خوش را به زبان خودشان بشنوند.‏»‏

در سال ۲۰۰۳ من و جِنی از بخش ترجمه در شعبهٔ فیجی،‏ به بخش خدمات ترجمه در پترسون در نیویورک منتقل شدیم.‏ گویی رؤیایی به حقیقت پیوسته بود.‏ ما در تیمی مشغول به خدمت شدیم که هدف از فعالیتشان ترجمهٔ نشریاتمان به زبان‌های بیشتری بود.‏ حدود دو سال این افتخار را داشتیم که به کشورهای گوناگون سفر کنیم و تیم‌های مختلف را برای ترجمه آموزش دهیم.‏

تصمیمات تاریخی

حال به شرح رویداد روزی می‌پردازم که ابتدا به آن اشاره کردم.‏ هیئت اداره‌کننده در سال ۲۰۰۰ نیاز دید که تیم‌های ترجمه در سراسر دنیا تقویت شوند.‏ تا آن سال،‏ اغلب مترجمان آموزش چندانی ندیده بودند.‏ پس از ارائهٔ آنچه برای کمیتهٔ نگارش آماده کرده بودیم،‏ آنان با دوره‌ای آموزشی برای مترجمان سراسر دنیا،‏ موافقت کردند.‏ آن دوره شامل درک مطلب انگلیسی،‏ تکنیک‌های ترجمه و همکاری و کار تیمی می‌شد.‏

نتیجهٔ چنین توجهی به کار ترجمه چه بود؟‏ اول این که کیفیت کار ترجمه بهبود یافت.‏ همچنین بر شمار زبان‌هایی که امروزه نشریات ما به آن زبان‌ها ترجمه می‌شود نیز تأثیر بسزایی داشت.‏ در سال ۱۹۷۹ زمانی که برای اولین بار به خدمت میسیونری رفتیم،‏ مجلّهٔ برج دیده‌بانی به ۸۲ زبان ترجمه می‌شد.‏ اغلبِ زبان‌ها نیز چندین ماه پس از شمارهٔ انگلیسی به چاپ می‌رسید.‏ اما اکنون مجلّهٔ برج دیده‌بانی به بیش از ۲۴۰ زبان منتشر می‌شود و اغلب همزمان با انگلیسی.‏ امروزه خوراک روحانی به شکل‌های مختلف به بیش از ۷۰۰ زبان موجود است.‏ سال‌ها پیش این تنها یک رؤیا بود.‏

در سال ۲۰۰۴ هیئت اداره‌کننده تصمیم تأثیرگذار دیگری نیز گرفت؛‏ سرعت بخشیدن به کار ترجمهٔ کتاب مقدّس.‏ تنها چند ماه پس از این تصمیم ترجمهٔ کتاب مقدّس جزوی از فعالیت‌های معمول ترجمه شد و برای زبان‌های مختلف فرصتی فراهم شد که ترجمهٔ دنیای جدید کتاب مقدّس انجام شود.‏ تا سال ۲۰۱۴ بخشی از کتاب مقدّس یا کل آن به ۱۲۸ زبان به چاپ رسید،‏ از جمله به برخی از زبان‌ها در جزایر جنوب اقیانوس آرام.‏

یکی از برجسته‌ترین روزهای زندگی من روزی بود که افتخار شرکت در کنگرهٔ ۲۰۱۱ در تووالو به من داده شد.‏ برای ماه‌ها کل آن کشور دچار خشکسالی شدیدی شده بود و به نظر می‌رسید که کنگره لغو شود.‏ اما شبی که به آنجا رسیدیم بارش بارانی شدید آغاز شد و در نهایت کنگره برگزار شد.‏ من این افتخار فوق‌العاده را داشتم که چاپ ترجمهٔ دنیای جدید نوشته‌های مقدّس یونانی را به زبان تووالوینی اعلام کنم؛‏ کوچک‌ترین گروهی که این هدیهٔ پرارزش را کسب کرده است.‏ در انتهای کنگره بار دیگر بارش باران آغاز شد.‏ به این ترتیب برنامه با بارش برکتی روحانی و بارش باران پایان یافت.‏

متأسفانه جِنی،‏ که برای بیش از ۳۵ سال یار وفادارم بود در آن روز به یادماندنی در کنارم نبود.‏ در سال ۲۰۰۹ سرطان سینه بعد از ده سال او را به زانو درآورد.‏ وقتی رستاخیز یابد،‏ بی‌گمان از شنیدن این که کتاب مقدّس به زبان تووالوینی نیز منتشر شد،‏ بسیار شاد خواهد شد.‏

پس از آن یَهُوَه مرا از برکت داشتن یار خوب دیگری بهره‌مند کرد؛‏ لُرِینی سیکیوُ.‏ لُرِینی و جِنی در بیت‌ئیل فیجی همکار بودند.‏ لُرِینی نیز در تیم ترجمهٔ فیجیایی کار می‌کرد.‏ اکنون دوباره همسری وفادار دارم که دوشادوش هم یَهُوَه را خدمت می‌کنیم و به زبان عشق می‌ورزیم.‏

حال که به سال‌های گذشته نظر می‌کنم،‏ بسیار دلگرم و تشویق می‌شوم که چگونه یَهُوَه پدر مهربان آسمانی‌مان،‏ همچنان به نیاز مردم زبان‌های دیگر چه بزرگ و چه کوچک رسیدگی می‌کند.‏ (‏مز ۴۹:‏۱-‏۳‏)‏ محبت او را در چهرهٔ شاد مردمی دیدم که برای اولین بار بعضی از نشریات ما را به زبان خودشان دریافت کردند،‏ یا زمانی که به زبان خودشان از صمیم دل سرود حمد و سپاس برای یَهُوَه خواندند.‏ (‏اعما ۲:‏۸،‏ ۱۱‏)‏ هنوز گفتهٔ سائولُ تیاسی،‏ برادری تووالوینی را که سنی از او گذشته بود،‏ به یاد دارم.‏ پس از این که سرودی را برای اولین بار به زبان خودش خواند،‏ گفت:‏ «من فکر می‌کنم که باید به هیئت اداره‌کننده بگویید که این سرودها به تووالوینی بسیار زیباتر از انگلیسی است.‏»‏

از سپتامبر ۲۰۰۵ بسیار غیرمنتظره این افتخار را داشته‌ام که به عنوان یکی از اعضای هیئت اداره‌کنندهٔ شاهدان یَهُوَه،‏ خدمت کنم.‏ البته دیگر نمی‌توانم مترجم باشم،‏ اما از یَهُوَه سپاسگزارم که اجازه دارم کار ترجمه در سراسر دنیا را پشتیبانی کنم.‏ به‌راستی دانستن این که یَهُوَه به نیازهای روحانی همهٔ قومش رسیدگی می‌کند،‏ بسیار شادی‌بخش است!‏ حتی به نیاز مردم آن جزایر دوردست در میان اقیانوس آرام!‏ بلی،‏ همان گونه که مزمورنویس می‌گوید:‏ «خداوند پادشاهی می‌کند!‏ پس زمین شادمان باشد و سرزمینهای ساحلیِ بسیار شادی کنند.‏»—‏مز ۹۷:‏۱‏.‏

a برای نمونه،‏ در مورد واکنش مردم به نشریات ما می‌توانید به مجلّهٔ برج دیده‌بانی،‏ انگلیسی،‏ ۱۵ دسامبر ۲۰۰۰،‏ صفحهٔ ۳۲ و ۱ اوت ۱۹۸۸،‏ صفحهٔ ۲۲،‏ همچنین مجلّهٔ ‏«بیدار شوید!‏»‏ انگلیسی،‏ ۲۲ دسامبر ۲۰۰۰،‏ صفحهٔ ۹ مراجعه کنید.‏

b برای کسب جزئیات بیشتر در مورد کار ترجمه به زبان ساموآیی به «سالنامهٔ ۲۰۰۹» انگلیسی،‏ صفحات ۱۲۰-‏۱۲۱،‏ ۱۲۳-‏۱۲۴ مراجعه کنید.‏

پروژه‌ای لذّت‌بخش

سال ۱۹۷۹ پروژه‌ای شخصی را آغاز کردم.‏ این پروژه تهیهٔ فهرستی از واژه‌های تووالوینی با مفاهیمشان بود.‏ برای ۲۰ سال هر روز صبح یک ساعت روی این پروژه کار کردم.‏ با گذشت زمان،‏ این فهرست،‏ فرهنگ‌نامه‌ای کامل شد.‏ سال ۲۰۰۱ دولت استرالیا آن را به عنوان هدیه‌ای برای مردم تووالو چاپ کرد.‏ سال ۱۹۹۹ من و جِنی کتاب دستورزبان تووالوینی را نیز تهیه کردیم.‏

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی