مأخذ جزوهٔ کار و آموزش
۶-۱۲ ژوئیه
گنجهایی در کلام خدا | خروج ۶-۷
‹اکنون خواهی دید که با فرعون چه خواهم کرد›
(خروج ۶:۱) آنگاه خداوند به موسی گفت: «اکنون خواهی دید به فرعون چه خواهم کرد. زیرا به سبب دست نیرومند من قوم را رها خواهد کرد و به دست نیرومند من آنها را از سرزمین خویش خواهد راند.»
(خروج ۶:۶، ۷) پس بنیاسرائیل را بگو: ”من یهوه هستم و شما را از زیر یوغ بیگاری مصریان بیرون خواهم آورد. من شما را از بندگی ایشان رها خواهم کرد، و به بازوی افراشته و داوریهای عظیم شما را خواهم رهانید. ۷ من شما را بر خواهم گرفت تا قوم من باشید و من خدای شما خواهم بود. آنگاه خواهید دانست که من یهوه خدای شما هستم که شما را از زیر یوغ بیگاری مصریان به در آوردم.
it-۲-E ص ۴۳۶ ¶۳
موسی
مردان اسرائیل در ابتدا صلاحیت موسی را برای رهبری پذیرفتند، اما پس از این که فرعون شرایط کاریشان را سختتر کرد، به موسی شکایت کردند. در نتیجه موسی دلسرد شده و از یَهُوَه کمک خواست. (خر ۴:۲۹-۳۱؛ ۵:۱۹-۲۳) بنابراین خدای قادر مطلق به موسی گفت که زمان تحقق وعدهای رسیده که ابراهیم، اسحاق و یعقوب در انتظارش بودند. این گونه موسی قوّت قلب یافت. در حقیقت تحقق این وعده معنی نام یَهُوَه را آشکار میساخت؛ بدین صورت که خدا قوم اسرائیل را رهایی میبخشید و آنان را به عنوان قومی عظیم در سرزمین موعود ساکن میساخت. (خر ۶:۱-۸) حتی در آن زمان، مردان اسرائیل به موسی گوش فرا ندادند. اما پس از بلای نهم، آنان کاملاً گوش به فرمان موسی شدند. بدین ترتیب موسی میتوانست پس از بلای دهم، آنان را سازماندهی کرده و با آرایش جنگی به بیرون از مصر هدایتشان کند.—خر ۱۳:۱۸.
(خروج ۷:۴، ۵) با این حال، فرعون به شما گوش نخواهد سپرد. آنگاه بر مصر دست خواهم نهاد و با داوریهای عظیم، لشکرهای خود یعنی قوم خویش بنیاسرائیل را از سرزمین مصر بیرون خواهم آورد. ۵ و آنگاه که دست خود را بر مصر دراز کنم و قوم خویش بنیاسرائیل را از آنجا بیرون آورم، مصریان خواهند دانست که من خداوند هستم.»
it-۲-E ص ۴۳۶ ¶۱-۲
موسی
در حضور فرعون. موسی و هارون نقشی اساسی در مصر ایفا میکردند. فرعون توسط جادوگران خود، یَنّیس و یَمبریس (۲تی ۳:۸) قدرت خدایان مصر را در برابر قدرت یَهُوَه، به نمایش گذاشت. اولین معجزهای که هارون با هدایت موسی در برابر فرعون انجام داد، برتری قدرت یَهُوَه را بر خدایان مصر نشان داد. با این حال، فرعون سرسختی بیشتری از خود نشان داد. (خر ۷:۸-۱۳) بعدها هنگام بلای سوم، حتی جادوگران اذعان کردند: «این انگشت خداست.» آنان حتی به دلیل دُمَلهای سختی که دچارش شده بودند، نتوانستند در حضور فرعون بایستند تا طی بلا با موسی مقابله کنند.—خر ۸:۱۶-۱۹؛ ۹:۱۰-۱۲.
تأثیرات متفاوت بلاها. موسی و هارون هر ده بلا را اعلام میکردند و با بهوقوع پیوستن هر بلا، مشخصتر میشد که موسی نمایندهٔ یَهُوَه میباشد. نام یَهُوَه در مصر شناخته شد. در نتیجه دل اسرائیلیان و عدهای از مصریان نسبت به این نام نرمتر شد. اما فرعون و حامیان او پس از هر بلا دلشان سختتر میگشت. (خر ۹:۱۶؛ ۱۱:۱۰؛ ۱۲:۲۹-۳۹) مصریان میدانستند که این بلاها به دلیل ناخوشنودی خدایانشان نیست، بلکه یَهُوَه، خدایان ایشان را داوری میکرد. هنگام بلای نهم، موسی نیز ‹در سرزمین مصر از احترام بسیار در نظر خادمان فرعون و مردم برخوردار شد.›—خر ۱۱:۳.
کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی
(خروج ۶:۳) بر ابراهیم، اسحاق و یعقوب با نام خدای قادر مطلق ظاهر شدم، ولی خود را با نام یهوه بر آنها نشناساندم.
نکاتی از کتاب خروج
۶:۳—نام خدا از چه نظر برای ابراهیم، اسحاق و یعقوب ناشناخته بود؟ نام یَهُوَه برای این پَطرِیارْخها کاملاً ناشناخته نبود زیرا هم نام او را به زبان میآوردند و هم وعدههایی از او دریافت کرده بودند. ولی عمرشان کفاف نداد تا قدرت یَهُوَه در تحقق دادن به آن وعدهها را به چشم خود ببینند.—پیدایش ۱۲:۱، ۲؛ ۱۵:۷، ۱۳-۱۶؛ ۲۶:۲۴؛ ۲۸:۱۰-۱۵.
(خروج ۷:۱) آنگاه خداوند به موسی گفت: «بنگر که تو را بر فرعون خدا ساختهام و برادرت هارون، نبی تو خواهد بود.
it-۲-E ص ۴۳۵ ¶۵
موسی
موسی به خاطر نداشتن اعتمادبهنفس صلاحیت خود را از دست نداد. موسی به یَهُوَه گفت که قادر نیست بهخوبی سخن بگوید. موسی تغییر کرده بود. او مانند ۴۰ سال پیش دیگر خود را نجاتدهندهٔ اسرائیل نمیدید و میخواست یَهُوَه این وظیفه را به کسی دیگر بدهد. با این که خدا از این موضوع خشمگین شد، او را از این وظیفه معاف نکرد. خدا برادر موسی هارون را به عنوان سخنگوی او انتخاب کرد. بنابراین از آنجا که موسی نمایندهٔ خدا بود، برای هارون همانند «خدا» گشت و هارون نیز به نوبهٔ خود به نمایندگی از موسی سخن میگفت. از قرار معلوم، هنگامی که موسی با مشایخ اسرائیل و فرعون ملاقات میکرد، خدا به او دستورالعملهایی میداد و موسی آنها را به هارون منتقل میکرد و اینچنین هارون آن سخنان را به فرعون میگفت (این فرعون جانشین فرعونی بود که موسی ۴۰ سال پیش از دست او گریخته بود). (خر ۲:۲۳؛ ۴:۱۰-۱۷) بعدها یَهُوَه از هارون به عنوان «نبی» موسی یاد کرد؛ یعنی همان طور که موسی از طرف یَهُوَه هدایت میشد، هارون نیز از طرف موسی هدایت میشد. همچنین خدا به موسی گفت: «تو را بر فرعون خدا ساختهام،» به این منظور که به او قدرت و اختیار بخشیده بود و موسی دلیلی نداشت که از پادشاه مصر بترسد.—خر ۷:۱، ۲.
خواندن کتاب مقدّس
(خروج ۶:۱-۱۵) آنگاه خداوند به موسی گفت: «اکنون خواهی دید به فرعون چه خواهم کرد. زیرا به سبب دست نیرومند من قوم را رها خواهد کرد و به دست نیرومند من آنها را از سرزمین خویش خواهد راند.» ۲ خدا همچنین به موسی گفت: «من یهوه هستم. ۳ بر ابراهیم، اسحاق و یعقوب با نام خدای قادر مطلق ظاهر شدم، ولی خود را با نام یهوه بر آنها نشناساندم. ۴ همچنین عهد خویش را با ایشان استوار کردم تا سرزمین کنعان را بدیشان ببخشم، همان سرزمینی را که در آن غریب بودند. ۵ حال نالهٔ بنیاسرائیل را که مصریان ایشان را به بندگی کشیدهاند، شنیدم و عهد خویش را به یاد آوردم. ۶ پس بنیاسرائیل را بگو: ”من یهوه هستم و شما را از زیر یوغ بیگاری مصریان بیرون خواهم آورد. من شما را از بندگی ایشان رها خواهم کرد، و به بازوی افراشته و داوریهای عظیم شما را خواهم رهانید. ۷ من شما را بر خواهم گرفت تا قوم من باشید و من خدای شما خواهم بود. آنگاه خواهید دانست که من یهوه خدای شما هستم که شما را از زیر یوغ بیگاری مصریان به در آوردم. ۸ من شما را به سرزمینی خواهم برد که با دست افراشته سوگند خوردم آن را به ابراهیم و اسحاق و یعقوب ببخشم. آری، من آن سرزمین را میراث شما خواهم ساخت. من یهوه هستم.“» ۹ موسی این سخنان را به بنیاسرائیل بازگفت، ولی آنان به سبب پژمردگیِ روح و بندگیِ طاقتفرسای خود به او گوش ندادند. ۱۰ آنگاه خداوند به موسی گفت: ۱۱ «برو و به فرعون پادشاه مصر بگو که بنیاسرائیل را از سرزمین خود بیرون بفرستد.» ۱۲ ولی موسی به خداوند گفت: «بنیاسرائیل به من گوش فرا نمیدهند، پس چگونه فرعون به من گوش فرا خواهد داد، حال آن که مردی کُند زبانم؟» ۱۳ باری، خداوند بدینگونه دربارهٔ بنیاسرائیل و فرعون پادشاه مصر با موسی و هارون سخن گفت، و به آنان فرمان داد بنیاسرائیل را از سرزمین مصر بیرون برند. ۱۴ سران خاندانهای قوم اسرائیل چنین بودند: پسران رِئوبین، نخستزادهٔ اسرائیل، خَنوخ، فَلّو، حِصرون و کَرْمی بودند. اینانند طوایف رِئوبین. ۱۵ پسران شمعون عبارت بودند از یِموئیل، یامین، اوهَد، یاکین، صوحَر و شائول که مادرش زنی کنعانی بود. اینانند طوایف شمعون.
۱۳-۱۹ ژوئیه
گنجهایی در کلام خدا | خروج ۸-۹
«فرعون متکبّر ندانسته در جهت تحقق مقصود خدا قدم برمیداشت»
(خروج ۸:۱۵) اما چون فرعون دید آسایش پدید آمد، همانگونه که خداوند گفته بود دل خود را سخت کرد، و به سخن موسی و هارون گوش نسپرد.
it-۲-E ص ۱۰۴۰-۱۰۴۱
سرسختی
یَهُوَه خدا در طول تاریخ بشر، به اشخاص و قومهای مختلفی که سزاوار نابودی بودند، صبورانه اجازهٔ ادامهٔ زندگی بخشیده است. (پی ۱۵:۱۶؛ ۲پط ۳:۹) هرچند که برخی از آنان زندگی خود را تغییر دادند تا مورد لطف خدا قرار گیرند (یوش ۲:۸-۱۴؛ ۶:۲۲، ۲۳؛ ۹:۳-۱۵)، برخی دیگر دل خود را نسبت به یَهُوَه و قومش سختتر ساختند. (تث ۲:۳۰-۳۳؛ یوش ۱۱:۱۹، ۲۰) از آنجا که یَهُوَه مانع سرسختی افراد نمیشود، میشود گفت که گویی او ‹دل آنان را سخت میسازد.› هنگامی که او انتقام خود را از چنین افرادی میگیرد، قدرت عظیمش آشکار میشود و نامش شناخته میشود.—با خر ۴:۲۱ ؛ یو ۱۲:۴۰؛ رو ۹:۱۴-۱۸ مقایسه شود.
(خروج ۸:۱۸، ۱۹) اینبار نیز جادوگران سعی کردند با افسون خود پشه بیرون آورند، اما نتواستند؛ و پشهها بر انسانها و چارپایان پدیدار شدند. ۱۹ جادوگران به فرعون گفتند: «این انگشت خداست.» ولی همانگونه که خداوند گفته بود، دل فرعون سخت بود و به سخن آنان گوش نسپرد.
(خروج ۹:۱۵-۱۷) من میتوانستم دست خود را دراز کنم و تا هماکنون چنان بلایی بر سر تو و قومت بیاورم که از صفحهٔ روزگار محو شوی. ۱۶ ولی تو را به همین منظور به پا داشتم تا قدرت خود را بر تو ظاهر سازم، و تا نامم در سراسر جهان اعلام گردد. ۱۷ اما تو همچنان خود را علیه قوم من برمیافرازی و رهایشان نمیکنی.
it-۲-E ص ۱۱۸۱ ¶۳-۵
شرارت
یَهُوَه خدا از شرایط طوری بهره میگیرد که حتی افراد شریر ندانسته به خواست او عمل میکنند. با وجود این که آنان با خدا مخالفت میکنند، خدا میتواند اعمال آنان را محدود کند تا خادمانش بتوانند وفاداری خود را حفظ نمایند. حتی میتواند از اعمال شریران استفاده کند تا عدالت خود را نمایان سازد. (رو ۳:۳-۵، ۲۳-۲۶؛ ۸:۳۵-۳۹؛ مز ۷۶:۱۰) این امر را میتوان در امثال ۱۶:۴ دید که میگوید: «خداوند هر چیز را برای هدفش ساخته است، شریران را نیز برای روز بلا.»
نمونهای را در نظر بگیرید. یَهُوَه از طریق موسی و هارون به فرعون اخطار داد تا اسرائیلیان را از بردگی آزاد کند. خدا باعث نشد که حاکم مصر شرارت ورزد، اما اجازه داد تا او زنده بماند و شرایطی را به وجود آورد تا فرعون شرارت خود را نشان دهد و خود را سزاوار مرگ سازد. مقصود یَهُوَه در این رابطه در خروج ۹:۱۶ آمده است که میگوید: «ولی تو را به همین منظور به پا داشتم تا قدرت خود را بر تو ظاهر سازم، و تا نامم در سراسر جهان اعلام گردد.»
پس از ده بلایی که بر سر مصریان آمد، یَهُوَه با کشتن فرعون و لشکرش در دریای سرخ، قدرت عظیم خود را نمایان ساخت. (خر ۷:۱۴–۱۲:۳۰؛ مز ۷۸:۴۳-۵۱؛ ۱۳۶:۱۵) ساکنان سرزمینهای اطراف مصر تا سالیان سال در مورد این واقعه صحبت میکردند. اینچنین نام خدا در سراسر زمین اعلام شد. (یوش ۲:۱۰، ۱۱؛ ۱سم ۴:۸) اگر یَهُوَه فوراً فرعون را میکشت، قدرت بینظیر خدا آشکار نمیشد و نجات قومش به گوش جهانیان نمیرسید.
کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی
(خروج ۸:۲۱) اگر قوم مرا رها نکنی، بدان که بر تو و خادمانت و قومت و خانههایت انبوه مگس خواهم فرستاد. خانههای مصریان و حتی زمینهایی که بر آن ساکنند مملو از مگس خواهد شد.
it-۱-E ص ۸۷۸
مگس
کاملاً مشخص نیست که در زبان عبری، حشرهای که در بلای چهارم بر سر مصریان آمد، چه نوع حشرهای بود. این نخستین بلایی بود که اسرائیلیان در سرزمین جوشِن از آن مصون بودند. (خر ۸:۲۱، ۲۲، ۲۴، ۲۹، ۳۱؛ مز ۷۸:۴۵؛ ۱۰۵:۳۱) کلمهٔ عبری آروو در ترجمههای مختلف کتاب مقدّس به صورت «خرمگس،» «سوسک،» «مگس،» «پشه ریزه» و «مگس گزنده» برگردانده شده است.
کلمهٔ انگلیسی «مگس» شامل انواع مختلف مگس مانند خرمگس و مگس پاشنه میشود. خرمگس ماده پوست حیوانات و انسان را سوراخ کرده و خونشان را میمکد. لارو مگسِ پاشنه میتواند مانند یک انگل در بدن حیوانات یا انسان زندگی کند. مگسهایی که در بدن انسان تخمگذاری میکنند بیشتر در مناطق استوایی یافت میشوند. میتوان نتیجه گرفت بلای مگس که بر سر مصریان و دامهایشان آمد باعث درد زیاد و حتی مرگ آنها شد.
(خروج ۸:۲۵-۲۷) آنگاه فرعون موسی و هارون را فرا خواند و گفت: «بیایید در همین سرزمین برای خدایتان قربانی کنید.» ۲۶ اما موسی گفت: «چنین کاری درست نیست، زیرا مصریان از قربانیای که ما به یهوه خدای خود تقدیم میکنیم کراهت دارند؛ و اگر ما قربانیای به یهوه خدای خود تقدیم کنیم که مصریان از آن کراهت دارند، آیا سنگسارمان نخواهند کرد؟ ۲۷ ما باید سفری سه روزه به صحرا بکنیم تا برای یهوه خدایمان مطابق فرمان او قربانی نماییم.»
نکاتی از کتاب خروج
۸:۲۶، ۲۷—چرا موسی گفت که قربانیهایی که اسرائیلیان میگذراندند «مکروه مصریان» بود؟ مصریان باستان حیوانات متعددی را میپرستیدند. با توجه به این امر اصرار موسی برای ترک مصر بسیار موجه و درخواستش غیرقابل انکار بود زیرا خاطرنشان کرده بود که برای جشن یَهُوَه حیواناتی باید قربانی شود.
خواندن کتاب مقدّس
(خروج ۸:۱-۱۹) آنگاه خداوند به موسی گفت: «نزد فرعون برو و به او بگو، ”خداوند چنین میفرماید: ’قوم مرا رها کن تا مرا عبادت کنند. ۲ اگر از رها کردن ایشان اِبا کنی، بدان که همهٔ حدود تو را به بلای وزغ دچار خواهم کرد. ۳ رود نیل آکنده از وزغ خواهد شد و وزغها به درون قصرت، به خوابگاهت و به بسترت هجوم خواهند آورد، و نیز به خانههای خادمانت و منازل مردم، و به تنورها و تُغارهای خمیر. ۴ آنها از سر و روی تو و مردم و خادمانت بالا خواهند رفت.‘“» ۵ آنگاه خداوند به موسی گفت: «به هارون بگو: ”دستت را با عصای خود بر رودخانهها و نهرها و حوضها دراز کن تا وزغها بر سرزمین مصر برآیند.“» ۶ پس هارون دستش را بر آبهای مصر دراز کرد و وزغها بیرون آمده، سرزمین مصر را پوشانیدند. ۷ ولی جادوگران نیز با افسون خود نظیر همین کار را کردند و وزغها بر سرزمین مصر آوردند. ۸ فرعون موسی و هارون را فرا خواند و گفت: «نزد خداوند دعا کنید تا وزغها را از من و قومم دور کند، و من نیز قوم تو را رها خواهم کرد تا به خداوند قربانی تقدیم کنند.» ۹ موسی به فرعون گفت: «خودت تعیین کن که چه وقت میخواهی برای تو و خادمانت و برای قومت دعا کنم تا وزغها از شما و خانههایتان دور شوند و تنها در رود نیل باقی بمانند.» ۱۰ فرعون گفت: «فردا.» موسی پاسخ داد: «چنانکه گفتی خواهد شد، تا بدانی که هیچکس همچون خدای ما یهوه نیست. ۱۱ وزغها از تو و خانهات، و از خادمان و قومت دور خواهند شد و تنها در رود نیل باقی خواهند ماند.» ۱۲ پس از آنکه موسی و هارون از نزد فرعون رفتند، موسی به درگاه خدا دربارهٔ وزغهایی که بر فرعون فرستاده بود استغاثه کرد. ۱۳ خداوند نیز به خواست موسی عمل کرد و وزغها در خانهها و دهات و مزارع مردند. ۱۴ آنها را توده توده بر هم انباشتند و زمین متعفن شد. ۱۵ اما چون فرعون دید آسایش پدید آمد، همانگونه که خداوند گفته بود دل خود را سخت کرد، و به سخن موسی و هارون گوش نسپرد. ۱۶ آنگاه خداوند به موسی گفت: «به هارون بگو: ”عصایت را دراز کن و خاک زمین را بزن، تا خاک در سراسر سرزمین مصر بدل به پشه گردد.“» ۱۷ موسی و هارون چنین کردند و چون هارون عصایش را دراز کرده خاک زمین را زد، پشهها بر انسان و چارپایان هجوم آوردند و خاک سرزمین مصر بهتمامی تبدیل به پشه شد. ۱۸ اینبار نیز جادوگران سعی کردند با افسون خود پشه بیرون آورند، اما نتواستند؛ و پشهها بر انسانها و چارپایان پدیدار شدند. ۱۹ جادوگران به فرعون گفتند: «این انگشت خداست.» ولی همانگونه که خداوند گفته بود، دل فرعون سخت بود و به سخن آنان گوش نسپرد.
۲۰-۲۶ ژوئیه
گنجهایی در کلام خدا | خروج ۱۰-۱۱
«موسی و هارون از خود شجاعت زیادی نشان دادند»
(خروج ۱۰:۳-۶) پس موسی و هارون نزد فرعون رفتند و به او گفتند: «یهوه خدای عبرانیان چنین میفرماید: ”تا به کی از سر فرود آوردن در برابر من اِبا خواهی کرد؟ قوم مرا رها کن تا مرا عبادت کنند. ۴ زیرا اگر از رها کردن آنها اِبا کنی، بدان که فردا ملخ بر سرزمینت خواهم آورد. ۵ ملخها چنان روی زمین را خواهند پوشانید که زمین دیده نخواهد شد. هرآنچه را که از تگرگ باقی مانده است، ملخها خواهند خورد، از جمله همهٔ درختانی را که در صحرا برای شما میروید. ۶ خانههای تو و همهٔ خادمانت و خانههای همهٔ مصریان چنان از ملخ پر خواهد شد که پدران شما و پدران پدرانتان از زمانی که در این سرزمین به سر بردهاند تا به امروز هرگز مانند آن را ندیدهاند.“» سپس موسی روی بگردانید و از نزد فرعون برفت.
همچون عیسی با شجاعت موعظه کنیم
۶ همچنین شجاعتی را که موسی باید از خود نشان میداد تصوّر کنید. موسی باید به حضور فرمانروای مقتدری همچون فرعون میرفت. مصریان فرعون را نه صرفاً نمایندهٔ خدایان، بلکه یک خدا، یعنی پسرِ خدایی به نام «را» که خدای خورشید بود میدانستند. بدون شک این فرعون نیز همچون فراعنهٔ دیگر مصر بتی را که از خودِ وی ساخته شده بود پرستش میکرد. او فرمانروایی متکبّر و خودرأی بود. سخنی که از دهانش بیرون میآمد قانون محسوب میشد و به هیچ وجه اجازه نمیداد کسی برای او تکلیف معین کند. حال تصوّر کنید، شبان متواضعی همچون موسی چندین بار در بارگاه چنین فرمانروایی حضور یافت. در نظر فرعون موسی مزاحمی ناخوانده و ناخواسته بود. موسی چه پیامی باید به فرعون میداد؟ این که چندین بلا بر سر مصر خواهد آمد. و چه درخواستی از او داشت؟ این که اجازه دهد چند میلیون تن از غلامانش مصر را ترک کنند. آیا موسی برای انجام این وظیفه به شجاعت نیاز داشت؟ بدون شک!—اعد ۱۲:۳؛ عبر ۱۱:۲۷.
(خروج ۱۰:۲۴-۲۶) آنگاه فرعون موسی را فرا خواند و گفت: «بروید خداوند را عبادت کنید. حتی زنان و فرزندانتان را نیز با خود ببرید. تنها گله و رمهٔ شما در مصر بماند.» ۲۵ اما موسی گفت: «باید اجازه دهی قربانیها و هدایای تمامسوز داشته باشیم تا به یهوه خدایمان تقدیم کنیم. ۲۶ دامهایمان را نیز باید با خود ببریم؛ حتی یک سُم نیز نباید اینجا بماند. زیرا باید از آنها برای پرستش یهوه خدایمان استفاده کنیم، و تا به آنجا نرسیم نخواهیم دانست کدام یک را باید برای عبادت خداوند تقدیم کنیم.»
(خروج ۱۰:۲۸) فرعون به موسی گفت: «از برابر چشمانم دور شو! برحذر باش که دیگر روی مرا نبینی! زیرا روزی که روی مرا ببینی، خواهی مرد.»
(خروج ۱۱:۴-۸) پس موسی گفت: «خداوند چنین میفرماید: نیمههای شب در سرتاسر مصر بیرون خواهم آمد. ۵ هر نخستزاده که در مصر باشد خواهد مرد، از نخستزادهٔ فرعون که بر تخت مینشیند تا نخستزادهٔ کنیزی که کنار آسیاب نشسته، و نیز نخستزادهٔ تمام چارپایان، همه خواهند مرد. ۶ در سرتاسر مصر چنان گریه و شیونی بر پا خواهد شد که نظیر آن هرگز شنیده نشده و نخواهد شد. ۷ ولی در میان قوم اسرائیل، حتی سگی به انسان یا چارپا پارس نخواهد کرد. آنگاه خواهید دانست که خداوند میان مصر و اسرائیل فرق میگذارد. ۸ همهٔ این خادمانت نزد من خواهند آمد و در برابرم تعظیم کرده، خواهند گفت: ”تو و تمامی قومی که تو را پیروی میکنند، همگی از اینجا بروید!“ آنگاه از اینجا خواهم رفت.» موسی پس از این سخنان، خشمگینانه فرعون را ترک کرد.
it-۲-E ص ۴۳۶ ¶۴
موسی
شجاعت و ایمان، لازمهٔ حضور یافتن نزد فرعون. موسی و هارون تنها با قدرت یَهُوَه و روح مقدّسش میتوانستند مأموریت خود را به انجام رسانند. دربار فرعون، پادشاه ابرقدرت آن زمان را تصوّر کنید. این پادشاه متکبّر خود را خدا میخواند و اطرافش را مشاوران، فرماندهان ارتش، نگهبانان و بردگانش فرا گرفته بودند. به علاوه، جادوگرانی که رهبران مذهبی مصر و از مخالفان اصلی موسی بودند، در آنجا حضور داشتند. این مردان پس از فرعون، قدرتمندترین افراد مصر بودند. این دربار پرشکوه نمایانگر توکل فرعون به خدایان مصر بود. موسی و هارون بارها به دربار فرعون رفتند اما دل فرعون هر بار سختتر میشد، زیرا مصمم بود که بردگان عبرانیاش را تحت کنترل خود نگه دارد. در واقع پس از اعلام بلای هشتم، موسی و هارون از حضور فرعون بیرون رانده شدند و پس از بلای نهم به آنان گفته شد که در صورت بازگشت کشته خواهند شد.—خر ۱۰:۱۱، ۲۸.
کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی
(خروج ۱۰:۱، ۲) آنگاه خداوند به موسی گفت: «نزد فرعون برو، زیرا دل او و خادمانش را سخت کردهام تا این آیات را در میانشان به ظهور آورم، ۲ تا برای فرزندان و نوادگانتان بازگویید که چه بلاهایی بر سر مصریان آوردم و چگونه آیات خود را در میانشان ظاهر ساختم، و تا بدانید که من خداوند هستم.»
شاهدان بر ضد خدایان تقلبی
۱۱ یَهُوَه در حالی که اسرائیلیان هنوز در مصر بودند، موسی را نزد فرعون فرستاد و گفت: «نزد فِرْعَون برو زیرا که من دل فِرْعَون و دل بندگانش را سخت کردهام تا این آیات خود را در میان ایشان ظاهر سازم. و تا آنچه در مصر کردم و آیات خود را که در میان ایشان ظاهر ساختم بگوش پسرت و پسر پسرت باز گوئی تا بدانید که من یَهُوَه هستم.» (خروج ۱۰:۱، ۲) اسرائیلیان مطیع باید با فرزندان خود دربارهٔ کارهای قدرتمندانهٔ یَهُوَه صحبت میکردند. فرزندان آنان نیز باید به نوبهٔ خود دربارهٔ این کارها به فرزندانشان میگفتند و این کار همینطور از نسلی به نسلی دیگر ادامه مییافت. بدین ترتیب اعمال قدرتمندانهٔ یَهُوَه به یاد میماند. امروزه نیز والدین مسئول هستند به فرزندان خویش شهادت دهند.—تثنیه ۶:۴-۷؛ امثال ۲۲:۶.
(خروج ۱۱:۷) ولی در میان قوم اسرائیل، حتی سگی به انسان یا چارپا پارس نخواهد کرد. آنگاه خواهید دانست که خداوند میان مصر و اسرائیل فرق میگذارد.
it-۱-E ص ۷۸۳ ¶۵
خروج
یَهُوَه با شیوهای خارقالعاده، نامش را جلال داد و اسرائیلیان را نجات بخشید. پس از عبور از دریای سرخ، در ساحل شرقی آن موسی مردان اسرائیل را در خواندن سرود رهبری میکرد و خواهرش مریم نیز به همراه زنان دیگر اسرائیل دف میزدند و میرقصیدند و مردان را در خواندن سرود همراهی میکردند. (خر ۱۵:۱، ۲۰، ۲۱) اسرائیلیان کاملاً از دست دشمنانشان رها شده بودند. آنان پس از این که از مصر بیرون رفتند دیگر هیچ انسان یا حیوانی به آنان صدمهای نمیزد؛ حتی سگی بر آنان یا دامهایشان پارس نمیکرد. (خر ۱۱:۷) نگارندهٔ کتاب خروج اشارهای نمیکند که فرعون شخصاً با ارتش خود به داخل دریا رفت و نابود شد. اما در مزمور ۱۳۶:۱۵ آمده است که یَهُوَه «فرعون و لشکرش را به دریای سرخ افکند.»
خواندن کتاب مقدّس
(خروج ۱۰:۱-۱۵) آنگاه خداوند به موسی گفت: «نزد فرعون برو، زیرا دل او و خادمانش را سخت کردهام تا این آیات را در میانشان به ظهور آورم، ۲ تا برای فرزندان و نوادگانتان بازگویید که چه بلاهایی بر سر مصریان آوردم و چگونه آیات خود را در میانشان ظاهر ساختم، و تا بدانید که من خداوند هستم.» ۳ پس موسی و هارون نزد فرعون رفتند و به او گفتند: «یهوه خدای عبرانیان چنین میفرماید: ”تا به کی از سر فرود آوردن در برابر من اِبا خواهی کرد؟ قوم مرا رها کن تا مرا عبادت کنند. ۴ زیرا اگر از رها کردن آنها اِبا کنی، بدان که فردا ملخ بر سرزمینت خواهم آورد. ۵ ملخها چنان روی زمین را خواهند پوشانید که زمین دیده نخواهد شد. هرآنچه را که از تگرگ باقی مانده است، ملخها خواهند خورد، از جمله همهٔ درختانی را که در صحرا برای شما میروید. ۶ خانههای تو و همهٔ خادمانت و خانههای همهٔ مصریان چنان از ملخ پر خواهد شد که پدران شما و پدران پدرانتان از زمانی که در این سرزمین به سر بردهاند تا به امروز هرگز مانند آن را ندیدهاند.“» سپس موسی روی بگردانید و از نزد فرعون برفت. ۷ خادمان فرعون به او گفتند: «تا به کی این مرد برای ما دام خواهد بود؟ این قوم را رها کن تا یهوه خدای خود را عبادت کنند. مگر هنوز درنیافتهای که مصر ویران شده است؟» ۸ پس موسی و هارون را نزد فرعون بازآوردند و او بدیشان گفت: «بروید و یهوه خدایتان را عبادت کنید. اما چه کسانی خواهند رفت؟» ۹ موسی پاسخ داد: «ما با همهٔ جوانان و پیرانمان، با پسران و دخترانمان، و با گلهها و رمههایمان خواهیم رفت، زیرا که ما را عیدی برای خداوند است.» ۱۰ فرعون پاسخ داد: «خداوند با شما باشد، اگر براستی رهایتان کنم، آن هم با کودکانتان! آشکار است که شما قصد بدی دارید! ۱۱ نه! فقط مردان بروند و خداوند را عبادت کنند، زیرا همین بود آنچه میخواستید.» سپس موسی و هارون را از حضور فرعون بیرون راندند. ۱۲ پس خداوند به موسی گفت: «دستت را بر مصر دراز کن تا ملخها بر این سرزمین هجوم آورند و همهٔ گیاهان زمین را، یعنی هرآنچه از تگرگ مانده است، فرو بلعند.» ۱۳ پس موسی عصای خود را بر سرزمین مصر دراز کرد و خداوند تمام آن روز و تمام آن شب بادی شرقی بر آن سرزمین وزانید. و چون صبح شد باد ملخها را آورده بود. ۱۴ ملخها بر سرتاسر سرزمین مصر هجوم آوردند و در شمار بسیار در همهٔ حدود آن سرزمین نشستند. چنین آفت عظیمِ ملخ پیش از آن نبوده و پس از آن نیز هرگز تکرار نخواهد شد. ۱۵ ملخها چنان روی زمین را پوشاندند که سیاه شد، و هرآنچه از بلای تگرگ سالم مانده بود - از گیاهان زمین گرفته تا میوهٔ درختان - همه را خوردند به گونهای که هیچ سبزی بر درخت یا گیاه صحرا در سرتاسر سرزمین مصر باقی نماند.
۲۷ ژوئیه–۲ اوت
گنجهایی در کلام خدا | خروج ۱۲
«عید پِسَخ برای مسیحیان چه مفهومی دارد؟»
(خروج ۱۲:۵-۷) برهٔ شما باید بیعیب باشد و نَرینهٔ یک ساله. از گوسفندان یا بزها آن را بگیرید. ۶ تا روز چهاردهم این ماه از آن نگهداری کنید، و هنگام عصر تمام جماعت اسرائیل برههای خود را ذبح کنند. ۷ آنگاه مقداری از خون را گرفته، آن را بر دو تیر عمودی و بر سردرِ خانههایی که در آن به خوردن آنها مشغولند، بمالند.
اعیاد قوم خدا مناسبتهایی بسیار شادیبخش
۴ عیسی در ۱۴ نیسان سال ۳۳ م. کشته شد. اسرائیلیان در این روز مراسم شادیبخش عید فِصَح را برگزار میکردند. هر ساله به این مناسبت خانوادهها برای صرف غذا به دور هم جمع میشدند. برّهای بیعیب غذای اصلی آنان را تشکیل میداد. بدین ترتیب آنها روز ۱۴ نیسان سال ۱۵۱۳ ق.م. را به یاد میآوردند؛ روزی که فرشتهای نخستزادگان مصری را هلاک نمود و خون برّه نقش مهمی در راه نجات نخستزادگان اسرائیلی داشت. (خروج ۱۲:۱-۱۴) برّهٔ روز فِصَح مظهر عیسی بود. پولُس رسول در این باره مینویسد: «فِصَح ما مسیح در راه ما ذبح شده است.» (۱قُرِنتیان ۵:۷) همانند خون برّه که در روز فِصَح نجات نخستزادگان اسرائیلی را مهیا ساخت، خون عیسی هم نجات را برای بسیاری فراهم میسازد.—یوحنّا ۳:۱۶، ۳۶.
(خروج ۱۲:۱۲، ۱۳) در همان شب، من از سرزمین مصر عبور خواهم کرد و هر نخستزاده را در سرزمین مصر، اعم از انسان و چارپا، خواهم زد و بر همهٔ خدایان مصر داوری خواهم کرد. من خداوند هستم. ۱۳ آن خون نشانهای خواهد بود برای شما بر خانههایی که در آن به سر میبرید: خون را که ببینم از شما خواهم گذشت، و آنگاه که مصر را بزنم، کوچکترین بلایی بر شما نخواهد آمد.
it-۲-E ص ۵۸۳ ¶۶
پِسَخ
برخی از رسوم عید پِسَخ توسط عیسی به تحقق رسید. یکی از آنان در رابطه با خونی بود که با پاشیدهشدنش بر سر در خانهها نخستزادگان اسرائیلی را از نابودی توسط فرشتهٔ خدا نجات داد. پولُس مسیحیان مسحشده را جماعت نخستزادگان خواند (عب ۱۲:۲۳)، و مسیح را نجاتدهندهٔ آنان؛ یعنی کسی که با خونش آنان را نجات داد. (۱تس ۱:۱۰؛ اف ۱:۷) هیچ استخوانی از برّهٔ قربانی این عید نباید شکسته میشد. همچنین پیشگویی شده بود که هیچ یک از استخوانهای عیسی شکسته نخواهد شد. این پیشگویی هنگام مرگ عیسی تحقق یافت. (مز ۳۴:۲۰؛ یو ۱۹:۳۶) در حقیقت عید پِسَخ که قرنها توسط یهودیان نگه داشته میشد، سایهٔ یکی از چیزهای نیکوی آینده بود که شریعت آن را فراهم میکرد و به عیسی مسیح یعنی «برّهٔ خدا» اشاره داشت.—عب ۱۰:۱؛ یو ۱:۲۹.
(خروج ۱۲:۲۴-۲۷) بر شماست که این آیین را به عنوان فریضهای برای خود و فرزندانتان تا به ابد نگاه دارید. ۲۵ چون وارد سرزمینی شدید که خداوند آن را به شما وعده داده است، این عبادت را به جا آورید. ۲۶ اگر فرزندانتان از شما بپرسند که، ”معنای این عبادت شما چیست؟“ ۲۷ بگویید: ”این قربانی پِسَخ برای خداوند است که در مصر از خانههای بنیاسرائیل حفاظت کرد، آنگاه که مصریان را زد ولی خانههای ما را رهایی بخشید.“» آنگاه قوم خم شده، سَجده کردند.
‹برای شما یادگاری خواهد بود›
۱۳ اسرائیلیان، نسل بعد از نسل درسهایی مهم از جشن فِصَح به فرزندانشان میدادند. یک درس این بود که یَهُوَه محافظ پرستندگانش است. فرزندان میآموختند که خدا وجودی مبهم نیست بلکه خدایی زنده و حقیقی است که به قومش علاقه دارد و برای نجات آنان وارد عمل میشود. یَهُوَه این موضوع را با محافظت از نخستزادههای اسرائیلیان هنگامی که با دهمین بلا «مصریان را زد» ثابت کرد.
۱۴ والدین مسیحی موظف نیستند که مفهوم فِصَح را هر سال برای پسران و دخترانشان توضیح دهند. ولی آیا به فرزندانمان میآموزیم که یَهُوَه از قومش محافظت میکند؟ آیا فرزندانمان، اعتقاد راسخمان را به این که یَهُوَه هنوز مدافع قومش است میبینند؟ (مز ۲۷:۱۱؛ اشع ۱۲:۲) و آیا این کار را نه به صورت خشک بلکه در گفتگویی خوشایند به فرزندانمان تعلیم میدهیم؟ چنین درسهایی به خانواده کمک میکند تا دوستیای محکم با یَهُوَه داشته باشند و به او اعتماد کنند.
کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی
(خروج ۱۲:۱۲) در همان شب، من از سرزمین مصر عبور خواهم کرد و هر نخستزاده را در سرزمین مصر، اعم از انسان و چارپا، خواهم زد و بر همهٔ خدایان مصر داوری خواهم کرد. من خداوند هستم.
it-۲-E ص ۵۸۲ ¶۲
پِسَخ
ده بلایی که بر سر مصر آمد به ویژه بلای دهم که مرگ نخستزادگان مصری را به همراه داشت، بهنوعی محکومیت خدایان مصر توسط یَهُوَه بود. (خر ۱۲:۱۲) از آنجا که قوچ (گوسفند نر) در مصر باستان برای خدای رع مقدّس بود، پاشیدن خون برّهٔ پِسَخ بر چارچوب در خانهها در نظر مصریان کاری کفرآمیز بود. همچنین گاو نر حیوانی مقدّس بود و نابودی نخستزادگان گاوها نیز ضربهای به خدای اوزیریس بود. فرعون خود نیز به عنوان پسر رع مورد ستایش قرار میگرفت. مرگ نخستزادهٔ فرعون به معنای ناتوانی رع و فرعون در برابر یَهُوَه بود.
(خروج ۱۲:۱۴-۱۶) «این روز برای شما روز یادبود باشد؛ در آن برای خداوند عیدی نگاه دارید. نسل اندر نسل آن را به عنوان فریضهای ابدی جشن بگیرید. ۱۵ تا هفت روز نانِ بیخمیرمایه بخورید. همان روز اوّل خمیرمایه را از خانههایتان بزدایید، زیرا از روز اوّل تا روز هفتم هر که چیزی با خمیرمایه بخورد، باید از میان اسرائیل منقطع شود. ۱۶ در روز اوّل، محفل مقدّس تشکیل دهید، و نیز در روز هفتم. در آنها به هیچ وجه کار نکنید، مگر برای تهیه غذایی که هر کس باید بخورد؛ این تنها کاری است که میتوانید انجام دهید.
it-۱-E ص ۵۰۴ ¶۱
محفل
ویژگی خاص این ‹محفلهای مقدّس› یا گردهماییها این بود که در طی آن مردم به هیچ وجه نباید کار میکردند. برای مثال، اولین و هفتمین روز عید فطیر «محفل مقدّس» بود. یَهُوَه در آن رابطه گفت: «در آنها به هیچ وجه کار نکنید، مگر برای تهیه غذایی که هر کس باید بخورد؛ این تنها کاری است که میتوانید انجام دهید.» (خر ۱۲:۱۵، ۱۶) با این حال طی این گردهماییهای مقدّس کاهنان باید برای یَهُوَه قربانی تقدیم میکردند (لا ۲۳:۳۷، ۳۸)، که البته این کار نقض قانون نبود. این مناسبتها برای وقتگذرانی نبود، بلکه زمانی بود که مردم از لحاظ روحانی فایده ببرند. در شَبّاتها نیز مردم گرد هم میآمدند تا با هم خدا را پرستش کنند و تعلیم یابند. این تعالیم شامل خواندن کلام مکتوب خدا برای عموم و توضیح آن بود؛ این رویه بعدها در کنیسهها ادامه یافت. (اع ۱۵:۲۱) بنابراین از آنجا که مردم در روز شَبّات و ‹محفلهای مقدّس› کار نمیکردند، میتوانستند خود را وقف دعا و تعمّق بر خالق و مقاصد او کنند.
خواندن کتاب مقدّس
(خروج ۱۲:۱-۲۰) خداوند در سرزمین مصر به موسی و هارون گفت: ۲ «این ماه برای شما سرِ ماهها یعنی اوّلین ماه سال باشد. ۳ به همهٔ جماعت اسرائیل بگویید در روز دهمِ این ماه، هر مرد باید برهای برای اهل خانهاش برگزیند، برای هر خانهوار یک بره. ۴ اگر شمار افراد خانهواری برای یک بره کم باشد، بره را با همسایهٔ مجاور خود قسمت کنند، و تعداد افراد را در نظر بگیرند. بر حسب مقداری که هر کس میخورد باید بره را حساب کنید. ۵ برهٔ شما باید بیعیب باشد و نَرینهٔ یک ساله. از گوسفندان یا بزها آن را بگیرید. ۶ تا روز چهاردهم این ماه از آن نگهداری کنید، و هنگام عصر تمام جماعت اسرائیل برههای خود را ذبح کنند. ۷ آنگاه مقداری از خون را گرفته، آن را بر دو تیر عمودی و بر سردرِ خانههایی که در آن به خوردن آنها مشغولند، بمالند. ۸ گوشت را همان شب بر آتش کباب کنند و با نانِ بیخمیرمایه و سبزیجات تلخ بخورند. ۹ گوشت را خام یا آبپز نخورید، بلکه آن را با کله، پاچه و درون شکمش روی آتش کباب کنید. ۱۰ چیزی از آن را تا صبح نگاه مدارید و اگر چیزی تا صبح باقی ماند، بر آتش بسوزانید. ۱۱ آن را بدینگونه بخورید: کمربندهای خود را ببندید، کفش به پا کنید و عصا به دست بگیرید. شتابان بخورید که این پِسَخ خداوند است. ۱۲ در همان شب، من از سرزمین مصر عبور خواهم کرد و هر نخستزاده را در سرزمین مصر، اعم از انسان و چارپا، خواهم زد و بر همهٔ خدایان مصر داوری خواهم کرد. من خداوند هستم. ۱۳ آن خون نشانهای خواهد بود برای شما بر خانههایی که در آن به سر میبرید: خون را که ببینم از شما خواهم گذشت، و آنگاه که مصر را بزنم، کوچکترین بلایی بر شما نخواهد آمد. ۱۴ «این روز برای شما روز یادبود باشد؛ در آن برای خداوند عیدی نگاه دارید. نسل اندر نسل آن را به عنوان فریضهای ابدی جشن بگیرید. ۱۵ تا هفت روز نانِ بیخمیرمایه بخورید. همان روز اوّل خمیرمایه را از خانههایتان بزدایید، زیرا از روز اوّل تا روز هفتم هر که چیزی با خمیرمایه بخورد، باید از میان اسرائیل منقطع شود. ۱۶ در روز اوّل، محفل مقدّس تشکیل دهید، و نیز در روز هفتم. در آنها به هیچ وجه کار نکنید، مگر برای تهیه غذایی که هر کس باید بخورد؛ این تنها کاری است که میتوانید انجام دهید. ۱۷ عید فطیر را نگاه دارید، زیرا در این روز بود که لشکرهای شما را از سرزمین مصر بیرون آوردم. این روز را به عنوان فریضهٔ ابدی، نسل اندر نسل نگاه دارید. ۱۸ در ماه اوّل، از شامگاهِ روز چهاردهم تا شامگاهِ روز بیست و یکم، نانِ بیخمیرمایه بخورید. ۱۹ تا هفت روز نباید در خانههای شما اثری از خمیرمایه باشد. هر که چیزی با خمیرمایه بخورد باید از جماعت اسرائیل منقطع شود، خواه غریب باشد، خواه بومی. ۲۰ هیچ چیز که با خمیرمایه تهیه شده باشد، نخورید. هر جا که زندگی میکنید، نانِ بیخمیرمایه بخورید.»