کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • ب۱۰ ۱/‏۷ ص ۲۴-‏۲۵
  • رِفقَه خواهان خوشنودی خدا بود

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • رِفقَه خواهان خوشنودی خدا بود
  • برج دیده‌بانی ۲۰۱۰
  • مطالب مشابه
  • ‏«خواهم رفت»‏
    برج دیده‌بانی (‏عمومی)‏ ۲۰۱۶
  • اسحاق زن خوبی می‌گیرد
    کتاب من از داستان‌های کتاب مقدّس
  • قدرت دعا
    برج دیده‌بانی ۲۰۰۰
  • دوقلوهایی که با یکدیگر فرق داشتند
    کتاب من از داستان‌های کتاب مقدّس
لینک‌های بیشتر
برج دیده‌بانی ۲۰۱۰
ب۱۰ ۱/‏۷ ص ۲۴-‏۲۵

فرزندانتان را آموزش دهید

رِفقَه خواهان خوشنودی خدا بود

رِفقَه یا ربکا نامی است که در بسیاری از نقاط دنیا معمول است.‏ آیا تو کسی را می‌شناسی که نامش رِفقَه یا ربکا باشد؟‏ —‏ a نام رِفقَه که زنی معروف است در مشهورترین کتاب جهان یعنی کتاب مقدّس آمده است.‏ در مورد او چه می‌دانی؟‏ —‏ ما باید او را بشناسیم،‏ چون که او پرستندهٔ یَهُوَه خدا بود و الگویی خوب برای ماست.‏

رِفقَه دوّمین زنی است که پرستندهٔ یَهُوَه شد.‏ نام او در کتاب مقدّس آمده است.‏ نام اوّلین زنی که پرستندهٔ یَهُوَه شد چه بود؟‏ —‏ او سارَه زن ابراهیم بود.‏ زمانی که او پیر شده بود اسحاق را به دنیا آورد.‏ اسحاق تنها فرزند مادرش بود.‏ بیا ببینیم که رِفقَه چگونه با اسحاق آشنا شد.‏ به علاوه ببینیم که او چه کاری کرد که موجب خوشنودی خدا بود.‏

از زمانی که خدا ابراهیم و سارَه را از حَرّان به سرزمین کنعان فرستاد،‏ بیشتر از ۶۰ سال می‌گذشت.‏ وقتی که آنان پیر بودند خدا قول داد به آنان بچه‌ای دهد.‏ آنان اسم او را اسحاق گذاشتند.‏ حتماً ابراهیم و سارَه پسرشان را خیلی دوست داشتند.‏ هنگامی که سارَه در ۱۲۷ سالگی درگذشت پسرش اسحاق مردی بالغ بود.‏ اسحاق از مرگ مادرش بسیار ناراحت و غمگین شد.‏ ابراهیم نمی‌خواست که پسرش زن کنعانی بگیرد،‏ چون کنعانیان یَهُوَه خدا را نمی‌پرستیدند.‏ پس ابراهیم خدمتکار خود،‏ به احتمال زیاد اَلِیعازار را به حَرّان فرستاد.‏ اَلِیعازار باید بیشتر از ۸۰۰ کیلومتر سفر می‌کرد و از میان خویشاوندان ابراهیم دختری را برای اسحاق پیدا می‌کرد.‏ —‏ پیدایش ۱۲:‏۴،‏ ۵؛‏ ۱۵:‏۲؛‏ ۱۷:‏۱۷،‏ ۱۹؛‏ ۲۳:‏۱‏.‏

پس از چندی اَلِیعازار و خدمتکاران دیگر ابراهیم با آذوقه و هدایایی برای عروس به حَرّان وارد شدند.‏ آن‌ها در آنجا توقف کردند،‏ چون اَلِیعازار می‌دانست مردم برای کشیدن آب از چاه برای خانواده و حیواناتشان بعد از ظهر به آنجا می‌آیند.‏ اَلِیعازار به خدا دعا کرد که اوّلین دختری را که به او آب دهد برای اسحاق به زنی انتخاب کند.‏ او در دعای خود گفت که آن دختر باید چنین گوید:‏ «بنوش،‏ من برای شترهایت هم آب می‌آورم.‏»‏

این درست همان چیزی بود که اتفاق افتاد.‏ دختری جوان و «زیبا» بر سر چاه آمد.‏ آن دختر رِفقَه بود.‏ وقتی که اَلِیعازار از او خواست آب برای نوشیدن به او دهد رِفقَه گفت:‏ «برای شترهایت هم آب می‌آورم.‏» همین طور که رِفقَه همچنان ‹به طرف چشمه می‌دوید تا برای همهٔ شتران آب آورد› اَلِیعازار با تعجب به او نگاه می‌کرد.‏ فکر کن!‏ رِفقَه ده شتر تشنه را آب داد.‏ او باید از چاه ۱۰۰۰ لیتر آب می‌کشید.‏

اَلِیعازار برای رِفقَه هدایای قشنگی آورده بود و فهمید که او دختر بَتُوئیل یکی از بستگان ابراهیم است.‏ رِفقَه از اَلِیعازار و یارانش تقاضا کرد تا شب را در خانهٔ آنان بمانند.‏ سپس دوان‌دوان به طرف خانه رفت.‏ او به خانواده‌اش خبر داد که مهمانانی دارند که ابراهیم از راه دور به آنجا فرستاده است.‏

لابان برادر رِفقَه هدایای گرانقیمتی را که اَلِیعازار برای رِفقَه آورده بود،‏ دید.‏ همین طور فهمید که او کیست.‏ سپس او را به خانه دعوت کرد.‏ اما اَلِیعازار گفت:‏ «من تا منظور خود را نگویم غذا نخواهم خورد.‏» بنابراین به آنان توضیح داد که چرا ابراهیم او را به آنجا فرستاده است.‏ بَتُوئیل و همسرش و لابان از پیشنهاد ازدواج رِفقَه و اسحاق خوشحال شدند و با آن موافقت کردند.‏

پس از صرف غذا،‏ اَلِیعازار و یارانش در آنجا شب را گذراندند.‏ صبح روز بعد اَلِیعازار گفت:‏ «اجازه بدهید پیش آقایم برگردم.‏» اما مادر رِفقَه و لابان از او خواستند که «ده روز» دیگر آنجا بماند.‏ وقتی که از رِفقَه پرسیدند که آیا می‌خواهد بدون تأخیر با اَلِیعازار از آنجا برود او در جواب گفت:‏ «بلی.‏» رِفقَه با این کار آمادگی خود را کاملاً نشان داد.‏ در همان موقع او به همراه اَلِیعازار آنجا را ترک کرد.‏ رِفقَه پس از رسیدن به کنعان همسر اسحاق شد.‏ —‏ پیدایش ۲۴:‏۱-‏۵۸،‏ ۶۷‏،‏ مژده برای عصر جدید.‏

رِفقَه باید خانواده و دوستانش را ترک می‌کرد و به جایی دور می‌رفت.‏ او می‌دانست که دیگر هرگز آنان را نخواهد دید.‏ آیا فکر می‌کنی این کار آسانی بود؟‏ —‏ خیر.‏ اما رِفقَه چون خواهان انجام خواست یَهُوَه بود،‏ برکت یافت.‏ او یکی از نیاکان عیسی مسیح گشت که نجات‌دهندهٔ ماست.‏ ما هم اگر مانند او خواهان انجام خواست یَهُوَه باشیم برکت می‌یابیم.‏ —‏ رومیان ۹:‏۷-‏۱۰‏.‏

‏[پاورقی]‏

a خط فاصله برای این است که به فرزندتان فرصت دهید افکار خود را بیان کند.‏

سؤالات:‏

▪ رِفقَه کِه بود و در کجا اَلِیعازار را دید؟‏

▪ چرا ابراهیم نمی‌خواست اسحاق زنی کنعانی بگیرد؟‏

▪ رِفقَه چگونه نشان داد که همسری خوب خواهد بود؟‏

▪ ما چگونه می‌توانیم مانند رِفقَه باشیم؟‏

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی