کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • ب۱۳ ۱۵/‏۲ ص ۱۳-‏۱۶
  • موعظه به گارد امپراتوری

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • موعظه به گارد امپراتوری
  • برج دیده‌بانی ۲۰۱۳
  • عنوان‌های فرعی
  • مطالب مشابه
  • پولُس رسول «بدون ممانعت» موعظه کرد
  • پولُس به خرد و بزرگ شهادت داد
  • ‏‹کلام خدا را بی‌واهمه بیان کنید›‏
  • پولُس «شهادتی کامل به آن‌ها داد»‏
    دربارهٔ پادشاهی خدا شهادتی کامل دهید
  • دفاع از بشارت در مقابل حکمرانان
    برج دیده‌بانی (‏برای مطالعه در جماعات)‏ ۲۰۱۶
برج دیده‌بانی ۲۰۱۳
ب۱۳ ۱۵/‏۲ ص ۱۳-‏۱۶

موعظه به گارد امپراتوری

سال ۵۹ میلادی بود.‏ تعدادی از زندانیان تحت بازداشت سربازانِ خسته و فرسوده از سفری طولانی از دروازهٔ پورتا کاپِنا وارد روم شدند.‏ قصر امپراتور نِرون بر تپهٔ پالاتینوس قرار داشت و سربازان گارد امپراتوری از آن محافظت می‌کردند؛‏ سربازانی که شمشیرشان زیر لباس رسمی‌شان (‏توگا)‏ مخفی بود.‏a یولیوس افسر رومی (‏فرماندهٔ صد نفر)‏ زندانیان خود را از کنار عمارت فوروم گذراند و به بالای تپهٔ ویمینالیس برد.‏ آن‌ها از باغی عبور کردند که قربانگاه‌های بسیاری برای خدایان رومی داشت و از کنار محوطهٔ مخصوص رژه و مانور نظامی نیز رد شدند.‏

پولُس رسول در میان زندانیان بود.‏ ماه‌ها قبل پولُس در کشتی‌ای دچار طوفانی سخت شده بود.‏ در آنجا فرشتهٔ خدا به وی گفته بود:‏ «تو باید برای محاکمه،‏ در برابر قیصر حاضر شوی.‏» (‏اعما ۲۷:‏۲۴‏)‏ حال که پولُس در روم بود احتمالاً با خود فکر می‌کرد که چه وقت این کلام تحقق می‌یابد!‏ وقتی پولُس از بالای تپه به پایتخت امپراتوری روم نظر کرد،‏ بدون شک سخنی را که عیسای سَرور کنار برج آنتونیا در اورشلیم به وی گفته بود،‏ به یاد آورد.‏ عیسی گفته بود:‏ «دل قوی دار!‏ همان‌گونه که در اورشلیم بر من شهادت دادی،‏ در روم نیز باید شهادت دهی.‏»—‏اعما ۲۳:‏۱۰،‏ ۱۱‏.‏

شاید پولُس لحظه‌ای ایستاد و به کاسترا پرِتوریا نگاهی انداخت که قلعه‌ای بزرگ با برج‌ها و دیوارهای بلندِ دندانه‌دار ساخته‌شده با آجرهای قرمز بود.‏ در این قلعه اعضای گارد امپراتوری ساکن بودند که در مقام محافظان شخصی امپراتور و مأموران انتظامی شهر خدمت می‌کردند.‏ از آنجایی که در این قلعه ۱۲ یگانِb نظامی گارد امپراتوری و چندین یگان انتظامی شهر مستقر بود،‏ گنجایش چندین هزار سرباز و سواره‌نظام را داشت.‏ کاسترا پرِتوریا قدرت چشمگیر امپراتور روم را در ذهن تداعی می‌کرد.‏ از آنجایی که گارد امپراتوری مسئول زندانیان ایالت‌های روم بود،‏ یولیوس گروه خود را از میان یکی از چهار دروازهٔ اصلی شهر گذراند.‏ او زندانیانش را پس از یک سفر چند ماهه و پرمخاطره سرانجام به مقصد رساند.‏—‏اعما ۲۷:‏۱-‏۳،‏ ۴۳،‏ ۴۴‏.‏

پولُس رسول «بدون ممانعت» موعظه کرد

طی سفر طولانی آنان به روم،‏ وقایعی خارق‌العاده رخ داده بود.‏ پولُس پیشگویی کرده بود که کشتی شکسته خواهد شد ولی جان همهٔ سرنشینان نجات خواهد یافت.‏ در جزیرهٔ مالت نیز ماری سمی او را نیش زده بود اما آسیبی به او نرسید.‏ وقتی او بیماران را در جزیرهٔ مالت شفا داد،‏ اهالی آنجا گفتند که او خدایی است.‏ اخبار این رویدادها احتمالاً در میان گارد خرافاتی امپراتوری پخش شد.‏

قبل از رسیدن زندانیان به مقصد،‏ برادران شهر روم ‹تا بازار آپیوس و سه میخانه آمدند تا از پولُس استقبال کنند.‏› (‏اعما ۲۸:‏۱۵‏)‏ از آنجایی که پولُس زندانی بود،‏ چطور می‌توانست به آرزویش که اعلام بشارت در روم بود برسد؟‏ (‏روم ۱:‏۱۴،‏ ۱۵‏)‏ امروزه برخی می‌گویند که زندانیان را به فرماندهٔ گارد تحویل می‌دادند.‏ در این صورت ممکن است پولُس نزد فرماندهٔ ارشد گارد امپراتوری،‏ آفرانیوس بورروسc برده شد که احتمالاً دومین قدرت بعد از امپراتور بود.‏ در هر صورت،‏ پولُس بجای آن که تحت نظارت افسران رومی باشد،‏ تحت نظارت یک سرباز گارد امپراتوری قرار گرفت.‏ به پولُس اجازه داده شد که محل اقامتش را تعیین کند،‏ ملاقات‌کنندگان را بپذیرد و «بدون ممانعت» به آن‌ها موعظه کند.‏—‏اعما ۲۸:‏۱۶،‏ ۳۰،‏ ۳۱‏،‏ ترجمهٔ قدیم.‏

پولُس به خرد و بزرگ شهادت داد

بورروس قبل از بردن دعوی پولُس نزد نِرون،‏ احتمالاً خود از او در قصر یا در پادگان گارد امپراتوری بازجویی کرد.‏ پولُس از این فرصت به خوبی استفاده کرد و به ‹خرد و بزرگ شهادت داد.‏› (‏اعما ۲۶:‏۱۹-‏۲۳‏)‏ از قضاوت بورروس بی‌خبریم،‏ ولی می‌دانیم پولُس از رفتن به زندان در پادگان گارد امپراتوری معاف شد.‏d

اقامتگاه اجاره‌ای پولُس به اندازهٔ کافی بزرگ بود که توانست پذیرای «بزرگان یهود» شود و به آنان و ‹شماری بسیار که به محل اقامتش آمدند› شهادت دهد.‏ او «از صبح تا شب،‏ به تفصیل دربارهٔ پادشاهی خدا با [یهودیان] سخن گفت» و سربازان گارد امپراتوری نیز سخنان وی را شنیدند.‏—‏اعما ۲۸:‏۱۷،‏ ۲۳‏.‏

یگان نظامی گارد امپراتوری،‏ پُست خود را در قصر هر روز رأس ساعت هشتم عوض می‌کرد.‏ سرباز محافظ پولُس نیز به طور مرتب عوض می‌شد.‏ در طول دو سالی که این رسول در اسارت بود،‏ نامه‌های بسیاری به مسیحیان اِفِسُس،‏ فیلیپی،‏ کولُسی و عبرانی نوشت.‏ احتمالاً هنگامی که پولُس نامه‌هایش را دیکته می‌کرد سربازان محافظ سخنانش را می‌شنیدند.‏ سربازان همچنین شاهد این بودند که پولُس نامه‌ای به هم‌ایمانی به نام فیلیمون نوشت.‏ پولُس هنگامی که زندانی بود،‏ به غلامی فراری به نام اونیسیموس ‹که در زندان او را پدر شد،‏› توجه نشان داد و او را نزد آقایش فرستاد.‏ (‏فیلیمو ۱۰‏)‏ بدون شک پولُس به نگهبانان خود نیز توجه و علاقه نشان داد.‏ (‏۱قر ۹:‏۲۲‏)‏ می‌توان تصوّر کرد که او در مورد کاربرد قسمت‌های مختلف لباس رزمی از نگهبانش سؤال می‌کند و سپس این اطلاعات را در تشبیهی زیبا به کار می‌بَرَد.‏—‏افس ۶:‏۱۳-‏۱۷‏.‏

‏‹کلام خدا را بی‌واهمه بیان کنید›‏

زندانی شدن پولُس در «پیشرفت انجیل» بسیار مفید بود چرا که به تمام گارد امپراتوری و اشخاص دیگر موعظه کرد.‏ (‏فیلیپ ۱:‏۱۲،‏ ۱۳‏)‏ ساکنان کاسترا پرِتوریا در سراسر امپراتوری روم با مردم و همچنین با امپراتور و اهل خانهٔ او که بسیار بودند،‏ تماس داشتند.‏ اهل خانهٔ امپراتور شامل اعضای خانواده‌اش،‏ خدمتکاران و غلامان بود که برخی از آن‌ها مسیحی شدند.‏ (‏فیلیپ ۴:‏۲۲‏)‏ به حتم برادران روم با شهادت دلیرانهٔ پولُس شجاعت یافتند که «کلام خدا را بی‌واهمه بیان کنند.‏»—‏فیلیپ ۱:‏۱۴‏.‏

شهادت دادن پولُس در روم،‏ ما را نیز تشویق می‌کند تا ‹کلام را چه در شرایط مساعد و چه در شرایط سخت موعظه می‌کنیم.‏› (‏۲تیمو ۴:‏۲‏،‏ دجe‏)‏ برخی از ما شاهدان در خانهٔ سالمندان یا بیمارستان به سر می‌برند یا حتی به سبب ایمانشان در زندان افکنده شده‌اند.‏ بنابراین،‏ در هر شرایطی که باشیم،‏ می‌توانیم به کسانی موعظه کنیم که با ما در تماسند؛‏ کسانی که از ما مراقبت می‌کنند یا خدمات گوناگون برایمان انجام می‌دهند.‏ وقتی در هر موقعیتی شجاعانه شهادت دهیم،‏ خواهیم دید که هیچ چیز نمی‌تواند «کلام خدا» را «در زنجیر» بگذارد.‏—‏۲تیمو ۲:‏۸،‏ ۹‏.‏

‏[پاورقی‌ها]‏

a کادر «گارد امپراتوری در زمان نِرون» ملاحظه شود.‏

b یگان رومی به ۱۰۰۰ سرباز نیز می‌رسید.‏

c کادر «سِکستوس آفرانیوس بوروس» ملاحظه شود.‏

d قیصر تیبریوس،‏ هیرودیس آگْریپاس را در سال ۳۶ یا ۳۷ م.‏ به جرم این که گفته بود امیدوار است کالیگولا به زودی امپراتور شود،‏ در آن پادگان زندانی کرده بود.‏ کالیگولا پس از رسیدن به این مقام به هیرودیس پاداش داد و او را پادشاه کرد.‏—‏اعما ۱۲:‏۱‏.‏

e ترجمهٔ دنیای جدید

‏[تصویر در صفحهٔ ۱۳]‏

‏[تصویر در صفحهٔ ۱۳]‏

نقش برجسته‌ای از سربازان گارد امپراتوری که تصوّر می‌شود از بر طاق نصرت کْلودیوس که در سال ۵۱ م.‏ ساخته شده بود،‏ باقی مانده است

‏[سطر اعتبار]‏

‏/RMN-Grand Palais ©

Art Resource, NY

‏[کادر در صفحهٔ ۱۴]‏

گارد امپراتوری در زمان نِرون

گارد امپراتوری قسم خورده بودند که از امپراتور و خانواده‌اش محافظت کنند.‏ آنان هنگام رزم پرچم‌هایی با نقش امپراتور و سپرهایی با نقش عقرب حمل می‌کردند که علامت ستارهٔ بخت تیبریوس قیصر بود.‏ آن‌ها همچنین طی بازی‌ها،‏ مسابقات و نمایش تئاتر تحت فرمانده‌هان خود عمل می‌کردند و نیروی امدادی در فرونشاندن آتش بودند.‏ این سربازان به جای ۲۵ سال خدمت در لژیون یا ارتش ۱۶ سال خدمت می‌کردند.‏ حقوق ایشان سه برابر بود،‏ پاداش‌های فراوان دریافت می‌کردند و از حقوق بازنشستگی بسیار خوب برخوردار بودند.‏ آنان همچنین مأمور شکنجه و اعدام زندانیان نیز بودند.‏ پولُس پس از دومین دورهٔ زندانی‌اش،‏ احتمالاً به دست گارد امپراتوری شهید شد که به آنان موعظه کرده بود.‏—‏۲تیمو ۴:‏۱۶،‏ ۱۷‏.‏

‏[تصویر در صفحهٔ ۱۴]‏

این سکه که مربوط به قرن اول است،‏ پادگان گارد امپراتوری را نشان می‌دهد

‏[سطر اعتبار]‏

‏,Courtesy Classical Numismatic Group

Inc./​cngcoins.com

‏[تصویر در صفحهٔ ۱۵]‏

دیوارهای کنونی کاسترا پرِتوریا

‏[تصویر در صفحهٔ ۱۵]‏

سربازان محافظ هنگامی که پولُس نامه‌هایش را دیکته می‌کرد می‌شنیدند

‏[تصویر در صفحهٔ ۱۶]‏

در هر شرایطی که باشیم،‏ می‌توانیم به کسانی موعظه کنیم که خدمات گوناگون برای ما انجام می‌دهند

‏[کادر در صفحهٔ ۱۶]‏

سِکستوس آفرانیوس بورروس

بورروس احتمالاً در شهر وِزُن لَرُمان واقع در جنوب فرانسه کنونی به دنیا آمد.‏ در سال ۱۸۸۴ م.‏ لوحه‌ای در آنجا یافت شد که نام او بر آن حک شده است.‏ در سال ۵۱ م.‏ آگریپینای کهتر،‏ همسر و برادرزادهٔ قیصر کْلودیوس،‏ مقام بورروس را ارتقا داد و وی تنها فرماندهٔ ارشد گارد امپراتوری شد.‏ آگریپینا پسر جوان خود،‏ نِرون را برای امپراتور شدن به سرپرستی دو معلّم آماده کرد.‏ بورروس سربازی برجسته یکی از این معلّمان بود که به نِرون آموزش نظامی داد.‏ سِنِکای فیلسوف معلّم دیگر بود که توان فکری او را پرورش داد.‏ آگریپینا شوهر خود را در فرصتی مناسب مسموم کرد.‏ قبل از این که مرگ کْلودیوس اعلام شود بورروس،‏ نِرون را به کاسترا پرِتوریا همراهی کرد.‏ از این رو،‏ گارد امپراتوری،‏ نِرون را امپراتور اعلام کرد و به این صورت راهی جز قبول این انتخاب برای سنا باقی نَمانْد.‏ هنگامی که نِرون مادر خود را در سال ۵۹ م.‏ به قتل رساند،‏ بورروس آن قتل را سرپوشی کرد.‏ تاریخ‌نگاران رومی،‏ استونیوس و کاسیوس دی‌یو گفته‌اند که نِرون بورروس را در سال ۶۲ م.‏ مسموم کرد.‏

‏[تصویر در صفحهٔ ۱۶]‏

نام سِکستوس آفرانیوس بورروس بر روی لوحه‌ای سنگی

‏[سطر اعتبار]‏

Musée Calvet Avignon

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی