یَهُوَه به واسطهٔ تئوکراسی حکومت میکند
«خداوند سلطنت خواهد کرد تا ابدالآباد»–مزمور ۱۴۶:۱۰.
از زمان نِمرود تاکنون، انسانها راههای مختلف را برای حکومت کردن بر جامعهٔ بشری آزمودهاند. دیکتاتوریها، رژیمهای سلطنتی، اولیگارشیها، و اشکال گوناگون دموکراسی وجود داشتهاند. یَهُوَه به همهٔ آنها اجازه داده است. در واقع از آنجایی که خدا سرچشمهٔ نهایی تمام قدرت است، او حکمرانان مختلف را تا اندازهای در موقعیتهای نسبیشان گماشته است. (رومیان ۱۳:۱) با وجود این، تمام کوششهای انسانی در مورد حکومت شکست خوردهاند. هیچ حاکم انسانی جامعهای پایدار، استوار، و عادل ارائه نداده است. به طور مکرر ‹انسان بر انسان به جهت ضررش حکمرانی کرده است.›–جامعه ۸:۹.
۲ آیا این باید ما را متعجب سازد؟ البته که نه! انسان ناکامل، ساخته نشده بود که بر خود حکومت کند. «طریق انسان از آنِ او نیست و آدمی که راه میرود قادر بر هدایت قدمهای خویش نمیباشد.» (ارمیا ۱۰:۲۳) به این دلیل است که در سراسر تاریخ بشر، تنها یک نوع حکومت به راستی موفق بوده است. کدام حکومت؟ تئوکراسی تحت نظر یَهُوَه خدا. در زبان یونانی کتاب مقدس، «تئوکراسی» به معنای حکومت [کراتُس] توسط خدا [تِئوس] میباشد. چه حکومتی بهتر از حکومت خود یَهُوَه خدا میتوانست وجود داشته باشد؟–مزمور ۱۴۶:۱۰.
۳ تئوکراسی برای مدت کوتاهی در عَدَن حاکم بود، تا اینکه آدم و حوا علیه یَهُوَه یاغیگری کردند. (پیدایش ۳:۱-۶، ۲۳) ظاهراً در دوران ابراهیم، در شهر سالیم توسط مَلکیصَدَق به عنوان پادشاه و کاهن یک تئوکراسی وجود داشته است. (پیدایش ۱۴:۱۸-۲۰؛ عبرانیان ۷:۱-۳) به هر حال، اولین تئوکراسی ملی تحت نظر یَهُوَه خدا در بیابان سینا در قرن شانزدهم ق. د. م. بر پا شد. این چطور رخ داد؟ و آن حکومت تئوکراتیک چگونه عمل کرد؟
یک تئوکراسی به دنیا میآید
۴ یَهُوَه اسرائیلیان را در سال ۱۵۱۳ ق. د. م. از بردگی در مصر رهایی داد و لشکر تعقیبکنندهٔ فرعون را در دریای سرخ نابود کرد. سپس او اسرائیلیان را به سوی کوه سینا هدایت کرد. هنگامی که آنان در دامنهٔ کوه خیمه زده بودند، خدا توسط موسی به آنان گفت: «شما آنچه را که من به مصریان کردم دیدهاید و چگونه شما را بر بالهای عقاب برداشته نزد خود آوردهام. و اکنون اگر آواز مرا فیالحقیقة بشنوید و عهد مرا نگاه دارید همانا خزانهٔ خاص من از جمیع قومها خواهید بود.» اسرائیلیان پاسخ دادند: «آنچه خداوند امر فرموده است خواهیم کرد.» (خروج ۱۹:۴، ۵، ۸) یک عهد بسته شد و قوم تئوکراتیک اسرائیل متولد شد.–تثنیه ۲۶:۱۸، ۱۹.
۵ از آنجا که یَهُوَه از چشمهای انسان نامرئی است، به چه طریقی توسط او بر اسرائیل حکومت شد؟ (خروج ۳۳:۲۰) به وسیلهٔ قوانین و کهانت قوم که از طرف یَهُوَه به آنها داده شده بود. آنانی که از قوانین اطاعت و طبق ترتیبات حکم شدهٔ خدا پرستش کردند، به تئوکرات اعظم، یَهُوَه خدمت نمودند. علاوه بر آن، کاهن اعظم، اوریم و تمّیم در اختیار داشت که توسط آنها یَهُوَه خدا در مواقع اضطراری راهنمایی داد. (خروج ۲۸:۲۹، ۳۰) به علاوه، مردان پیر صلاحیتدار، نمایندگان یَهُوَه در تئوکراسی بودند و بر اجرای شریعت نظارت میکرند. اگر ما گزارشی را که دربارهٔ برخی از این مردان است مورد ملاحظه قرار دهیم، بهتر خواهیم فهمید که انسانها چطور باید تسلیم حکومت خدا شوند.
قدرت تحت نظر تئوکراسی
۶ آنانی که در اسرائیل در مقامهای قدرت بودند، امتیاز بزرگی داشتند، اما آن برای آنها مستلزم کوشش و ثبات بود که تعادل خود را حفظ کنند. آنها باید دقت میکردند که ضمیر شخصی آنها هرگز مهمتر از قدوسیت نام یَهُوَه نشود. این گفتهٔ الهام شده «آدمی که راه میرود قادر بر هدایت قدمهای خویش نمیباشد»، به همان اندازه در مورد اسرائیلیان حقیقت داشت که در مورد سایر انسانها حقیقت داشت. اسرائیل تنها زمانی پیشرفت میکرد که مردان پیر به خاطر میآوردند که اسرائیل یک تئوکراسی بود و اینکه آنها بایست ارادهٔ یَهُوَه را انجام میدادند، نه ارادهٔ خود را. بزودی پس از تأسیس اسرائیل، پدر زن موسی، یَترُون، به خوبی شرح داد که آنها بایست چگونه مردانی میبودند، یعنی «مردان قابل . . . خداترس و مردان امین که از رشوت نفرت کنند»–خروج ۱۸:۲۱.
۷ موسی اولین شخص در اِعمال قدرت بسیار در اسرائیل بود. او مثالی ممتاز از شخص اختیاردار تئوکراتیک بود. این حقیقت دارد که او در یک موقعیت، ضعف انسانی نشان داد. ولی موسی همیشه به خدا متکی بود. وقتی سؤالاتی مطرح شدند که قبلاً حل نشده بودند، او راهنمایی یَهُوَه را جویا شد. (با اعداد ۱۵:۳۲- ۳۶ مقایسه شود.) چگونه موسی در برابر وسوسهٔ استفاده از موقعیت رفیعش برای تجلیل خود، مقاومت کرد؟ خوب، اگر چه او یک ملت چند میلیونی را رهبری میکرد، با این وجود او یک «مرد بسیار حلیم بود بیشتر از جمیع مردمانی که بر روی زمین» بودند. (اعداد ۱۲:۳) او جاهطلبی شخصی نداشت بلکه علاقمند به تجلیل خدا بود. (خروج ۳۲:۷-۱۴) و موسی ایمان قوی داشت. پولس رسول دربارهٔ او هنگامی که هنوز رهبر قوم نشده بود چنین گفت: «آن نادیده را بدید استوار ماند.» (عبرانیان ۱۱:۲۷) به طور واضح موسی هرگز فراموش نکرد که یَهُوَه حاکم اصلی بود. (مزمور ۹۰:۱، ۲) امروزه آن برای ما چه مثال ممتازی است!
۸ وقتی که نظارت بر اسرائیل برای موسی به تنهایی خیلی زیاد شد، یَهُوَه روحش را بر ۷۰ تن از مردان پیری که باید موسی را در داوری کردن قوم حمایت میکردند، نهاد. (اعداد ۱۱:۱۶-۲۵) سالهای بعد، هر شهری بایست مردان پیر خود را دارا میبود. (با تثنیه ۱۹:۱۲؛ ۲۲:۱۵-۱۸؛ ۲۵:۷-۹ مقایسه شود.) بعد از مرگ موسی، یَهُوَه یوشع را رهبر قوم کرد. ما میتوانیم تصور کنیم که با این امتیاز، یوشع کارهای بسیاری برای انجام دادن داشت. یَهُوَه به او گفت که یک چیزی هست که او هرگز نباید از آن غفلت کند: «این کتاب تورات از دهان تو دور نشود بلکه روز و شب در آن تفکر کن تا بر حسب هر آنچه در آن مکتوب است متوجه شده عمل نمایی.» (یوشع ۱:۸) توجه کن که اگر چه یوشع بیش از ۴۰ سال خدمت کرده بود، با این حال او باید به مطالعهٔ شریعت ادامه میداد. ما نیز صرف نظر از اینکه چه مدت است خدمت میکنیم و یا چه امتیازاتی داریم، باید کتاب مقدس را مطالعه و ذهن خود را با قوانین و اصول یَهُوَه تازه کنیم.–مزمور ۱۱۹:۱۱۱، ۱۱۲.
۹ پس از یوشع یک سری داور آمدند. متأسفانه در طی آن زمان، اسرائیلیان بارها «در نظر خداوند شرارت ورزیدند.» (داوران ۲:۱۱) دربارهٔ روزگار داوران، در گزارش میآید: «در آن ایام در اسرائیل پادشاهی نبود و هر کس آنچه در نظرش پسند میآمد میکرد.» (داوران ۲۱:۲۵) در مورد رفتار و عبادت، هر کسی به تنهایی تصمیم گرفت، و تاریخ نشان میدهد که بسیاری از اسرائیلیان تصمیمات بدی گرفتند. آنان به بتپرستی روی آوردند و بعضی اوقات مرتکب جنایات مهیبی شدند. (داوران ۱۹:۲۵-۳۰) ولی بعضیها ایمان نمونهای را نشان دادند.—عبرانیان ۱۱:۳۲-۳۸.
۱۰ در دوران زندگی آخرین داور، سموئیل، اسرائیل دچار بحران حکومتی گردید. اسرائیلیان از طرف ملتهای دشمن در همسایگی که همه توسط پادشاهانی حکومت میشدند، تحت نفوذ واقع شدند و نتیجه گرفتند که آنها نیز به یک پادشاه نیاز دارند. آنها فراموش کردند که همان موقع یک پادشاه داشتند، و حکومت آنها یک تئوکراسی بود. یَهُوَه به سموئیل گفت: «ترا ترک نکردند بلکه مرا ترک کردند تا بر ایشان پادشاهی ننمایم.» (۱سموئیل ۸:۷) مثال آنها به ما یادآوری میکند که از دست دادن دید روحانیمان و تحت تأثیر قرار گرفتن توسط دنیای اطرافمان چقدر آسان است.–با ۱قرنتیان ۲:۱۴-۱۶ مقایسه شود.
۱۱ با وجود این، یَهُوَه با درخواست اسرائیلیان موافقت کرد و دو پادشاه اول آنان را که شاؤل و داوود بودند، انتخاب کرد. اسرائیل یک تئوکراسی باقی ماند و توسط یَهُوَه حکومت شد. از آنجایی که پادشاهان اسرائیل بایستی این را به خاطر میسپردند، هر یک از آنان ناگزیر بود یک رونویس شخصی از شریعت تنظیم کند و هر روز آن را بخواند، «که از یَهُوَه خدای خود بترسد و همهٔ کلمات این شریعت و این فرایض را نگاه داشته به عمل آورد. مبادا دل او بر برادرانش افراشته شود.» (تثنیه ۱۷:۱۹، ۲۰) آری، یَهُوَه میل داشت آنانی که در تئوکراسی او قدرت داشتند از خود تجلیل نکنند و اعمال آنان بایست شریعت او را منعکس میکرد.
۱۲ پادشاه داوود ایمان برجستهای به یَهُوَه داشت، و خدا عهد کرد که او پدر سلسلهٔ پادشاهانی خواهد بود که برای همیشه دوام خواهد داشت. (۲سموئیل ۷:۱۶؛ ۱پادشاهان ۹:۵؛ مزمور ۸۹:۲۹) فرمانبرداری متواضعانهٔ داوود از یَهُوَه شایستهٔ پیروی است. او گفت: «ای خداوند در قوت تو پادشاه شادی میکند، و در نجات تو چه بسیار به وجد خواهد آمد.» (مزمور ۲۱:۱) اگر چه داوود گاهی به علت ضعف جسمانی کوتاهی کرد، ولی او معمولاً بر قوت یَهُوَه اتکا کرد، نه بر قوت خویش.
کردارها و طرز تلقیهای غیر تئوکراتیک
۱۳ همهٔ رهبران اسرائیل مانند موسی و داوود نبودند. خیلیها در مقابل ترتیب تئوکراتیک بیاحترامی بسیاری نشان دادند، و پرستش کاذب را در اسرائیل جایز شمردند. حتی بعضی از حکمرانان باوفا گاهی غیر تئوکراتیک عمل کردند. وضعیت سلیمان، کسی که حکمت و کامرانی بزرگی نصیبش شده بود بسیار اندوهناک بود. (۱پادشاهان ۴:۲۵، ۲۹) با بیاعتنایی به شریعت یَهُوَه، او با زنان بسیاری ازدواج کرد و به بتپرستی در اسرائیل اجازه داد. از قرار معلوم، حکومت سلیمان در سالهای آخرش ظالمانه بود.–تثنیه ۱۷:۱۴-۱۷؛ ۱پادشاهان ۱۱:۱-۸؛ ۱۲:۴.
۱۴ رَحُبعام پسر سلیمان با این تقاضا روبرو شد که بار اتباع خود را سبک کند. او بجای اداره کردن موقعیت به طور ملایم، متخاصمانه قدرتش را اثبات کرد–و ۱۰ سِبط از ۱۲ سِبط را از دست داد. (۲تواریخ ۱۰:۴-۱۷) اولین پادشاه در پادشاهی اسباط دهگانهٔ جدا شده، یَرُبعام بود. در یک کوشش برای حفظ پادشاهیاش و اینکه هرگز به قوم مشابه آن دوباره ملحق نشود، او پرستش گوساله را راه انداخت. این گام از نظر سیاسی ممکن است زیرکانه به نظر آمده باشد، اما آن، بیاعتنایی آشکاری نسبت به تئوکراسی نشان داد. (۱پادشاهان ۱۲:۲۶-۳۰) بعدها، پادشاه آسا در پایان زندگی طولانی که با خدمت وفادارانه همراه بود، به غرور اجازه داد تا سابقهاش را لکهدار کند. او با پیامبری که با پند از طرف یَهُوَه نزد او آمد، بدرفتاری کرد. (۲تواریخ ۱۶:۷-۱۱) آری، بعضی اوقات حتی اشخاصی که دارای سابقهٔ طولانی در خدمت هستند نیز به پند احتیاج دارند.
پایان یک تئوکراسی
۱۵ هنگامی که عیسی مسیح بر روی زمین بود، اسرائیل هنوز یک تئوکراسی بود. ولی متأسفانه بسیاری از مردان پیر مسئول آن، دارای فکر روحانی نبودند. آنان به طور مطمئن در پرورش فروتنیی که موسی نشان داد، کوتاهی کردند. عیسی فساد روحانی آنان را خاطرنشان کرد، هنگامی که گفت: «کاتبان و فریسیان بر کرسی موسی نشستهاند. پس آنچه به شما گویند نگاه دارید و بجا آورید لیکن مثل اعمال ایشان مکنید زیرا میگویند و نمیکنند.»–متی ۲۳:۲، ۳.
۱۶ پس از تحویل دادن عیسی به پُنطیوس پیلاطُس، رهبران یهودی نشان دادند که چقدر از فرمانبرداری تئوکراتیک منحرف شده بودند. پیلاطُس از عیسی بازجویی کرد و نتیجه گرفت که او انسانی بیگناه است. با بیرون آوردن عیسی در حضور یهودیان، پیلاطُس گفت: «اینک پادشاه شما.» هنگامی که یهودیان برای مرگ عیسی فریاد برآوردند، پیلاطُس پرسید: «آیا پادشاه شما را مصلوب کنم؟» رؤسای کَهَنَه پاسخ دادند: «غیر از قیصر پادشاهی نداریم.» (یوحنا ۱۹:۱۴، ۱۵) آنان قیصر را به عنوان پادشاه قبول کردند، نه عیسی را، ‹کسی که به اسم خداوند آمد›!–متی ۲۱:۹.
۱۷ یهودیان با نپذیرفتن عیسی، تئوکراسی را نپذیرفتند، زیرا او باید شخص اصلی ترتیبات تئوکراتیک آینده میشد. عیسی فرزند ملوکانهٔ داوود بود که بایست برای همیشه حکومت میکرد. (اشعیا ۹:۶، ۷؛ لوقا ۱:۳۳؛ ۳:۲۳، ۳۱) بدین ترتیب، اسرائیل جسمانی دیگر قوم منتخب خدا نبود.–رومیان ۹:۳۱-۳۳.
یک تئوکراسی جدید
۱۸ به هر حال، کنار گذاشته شدن اسرائیل جسمانی توسط یَهُوَه، پایان تئوکراسی بر روی زمین نبود. یَهُوَه توسط عیسی مسیح، تئوکراسی جدیدی برقرار کرد. این، جماعت مسیحی مسحشده بود که در واقع یک قوم جدید بود. (۱پطرس ۲:۹) پولس رسول آن را «اسرائیل خدا» نامید و سرانجام اعضای آن «از هر قبیله و زبان و قوم و امت» آمدند. (غلاطیان ۶:۱۶؛ مکاشفه ۵:۹، ۱۰) در ضمن اینکه اعضای این تئوکراسی جدید، اتباع حکومتهای انسانیی بودند که تحت نظر آنها زندگی میکردند، آنان در واقع توسط خدا حکومت شدند. (۱پطرس ۲:۱۳، ۱۴، ۱۷) بزودی پس از تولد تئوکراسی جدید، حاکمان اسرائیل جسمانی سعی کردند که بعضی از شاگردان را مجبور کنند تا از اطاعت حکمی که عیسی به آنان داده بود، دست بکشند. پاسخ؟ «خدا را میباید بیشتر از انسان اطاعت نمود.» (اعمال ۵:۲۹) بدرستی، یک نقطهنظر تئوکراتیک!
۱۹ ولی تئوکراسی جدید چگونه عمل کرد؟ خوب، عیسی مسیح به عنوان پادشاه، نمایندهٔ تئوکرات اعظم، یَهُوَه خدا بود. (کولسیان ۱:۱۳) اگر چه پادشاه در آسمانها نامرئی بود، با این وجود حکومتش برای اتباع خود واقعی و کلامش در زندگیشان حاکم بود. در خصوص نظارت مرئی، مردان پیر صلاحیتدار روحانی منصوب شدند. یک گروه از این گونه مردان در اورشلیم به عنوان هیئت ادارهکننده، عمل میکرد. نمایندهٔ آن هیئت، پیران سیار از قبیل پولس، تیموتاؤس و تیطس بودند. و هر جماعتی توسط هیئتی از مردان پیر، یا پیران مواظبت میشد. (تیطس ۱:۵) هنگامی که مسئلهٔ دشواری به وجود میآمد، پیران با هیئت ادارهکننده یا یکی از نمایندگانش مانند پولس، مشورت میکردند. (با اعمال ۱۵:۲؛ ۱قرنتیان ۷:۱؛ ۸:۱؛ ۱۲:۱ مقایسه شود.) علاوه بر این، هر عضوی از جماعت سهمی را در حمایت از تئوکراسی به عهده میگرفت. هر نفر در مقابل یَهُوَه مسئول بود که اصول کتاب مقدس را در زندگانی خود به کار ببرد.–رومیان ۱۴:۴، ۱۲.
۲۰ پولس هشدار داد که پس از مرگ رسولان، ارتداد ظاهر خواهد شد و این دقیقاً آن چیزی است که اتفاق افتاد. (۲تسالونیکیان ۲:۳) به مرور زمان تعداد کسانی که ادعای مسیحی بودن میکردند به میلیونها و سپس به صدها میلیون افزایش یافت. آنها انواع گوناگون تشکیلات کلیسایی از قبیل سلسله مراتب روحانی، ادارهٔ کلیسا از طرف کشیشهای هم پایه به نام پرِسبیتِر و استقلال هر کلیسا در امور قضایی و انتظامی را توسعه دادند. با وجود این، رفتار و اعتقادات این کلیساها حکمرانی یَهُوَه را منعکس نکرد. آنها تئوکراسی نبودند!
۲۱ در طول مدت پایان این سیستم چیزها، میان مسیحیان حقیقی و مسیحیان کاذب باید جدایی وجود میداشت. (متی ۱۳:۳۷-۴۳) این جدایی در سال ۱۹۱۹ رخ داد، سالی که در تاریخ تئوکراسی، سالی اساسی بود. در آن زمان، نبوت باشکوه اشعیا ۶۶:۸ به انجام رسید: «کیست که مثل این را شنیده و کیست که مثل این را دیده باشد، آیا ولایتی در یک روز مولود گردد و قومی یکدفعه زاییده شود.» پاسخ به آن سؤالات یک بلهٔ منعکسکننده بود. در سال ۱۹۱۹ جماعت مسیحی یک بار دیگر به عنوان «قوم» مجزا، هستی پیدا کرد. یک «ولایت» تئوکراتیک در واقع چون در یک روز به دنیا آمد! همچنانکه زمان آخر به جلو پیش رفت، سازمان این قوم جدید تا حد امکان، برای رساندن خود به چیزی که در قرن اول وجود داشت، اصلاح شد. (اشعیا ۶۰:۱۷) اما آن همیشه یک تئوکراسی بود. در رفتار و اعتقاد، آن همیشه قوانین و اصول وحیشدهٔ الهی در نوشتههای مقدس را منعکس کرد. و آن همیشه تابع پادشاه بر تخت نشسته، عیسی مسیح، بود.–مزمور ۴۵:۱۷؛ ۷۲:۱، ۲.
۲۲ آیا تو با این تئوکراسی ارتباط داری؟ آیا یک مقام اختیار را دارا میباشی؟ اگر چنین است، آیا میدانی که از روی تئوکراتیک عمل کردن به چه معنایی است؟ آیا میدانی از چه دامهایی اجتناب کنی؟ دو سؤال آخر، در مقالهٔ بعدی مورد بحث قرار خواهند گرفت.
آیا میتوانی توضیح بدهی؟
◻ تئوکراسی چیست؟
◻ از چه لحاظ اسرائیل یک تئوکراسی بود؟
◻ یَهُوَه چه ترتیبی داد تا به پادشاهان یادآوری کند که اسرائیل یک تئوکراسی بود؟
◻ از چه لحاظ جماعت مسیحی یک تئوکراسی بود و آن چگونه سازماندهی شده بود؟
◻ چه سازمان تئوکراتیکی در زمان ما برقرار شده است؟
[سؤالات مقالهٔ مطالعهای]
۱، ۲– الف) چرا کوششهای انسان در حکمرانی شکست خوردهاند؟ ب) تنها نوع حکومت که حقیقتاً موفق بوده، کدام است؟
۳– چند نمونهٔ پیشین تئوکراسی که بر روی زمین وجود داشتهاند، کدام هستند؟
۴– یَهُوَه قوم تئوکراتیک اسرائیل را چگونه برقرار کرد؟
۵– چگونه میتوان گفت که یَهُوَه در اسرائیل حکومت کرد؟
۶– چرا برای انسانها داشتن قدرت در تئوکراسی مشکل بود، و به چه نوع مردانی برای این مسئولیت احتیاج بود؟
۷– از چه لحاظ موسی نمونهای ممتاز از کسی بود که تحت نظر یَهُوَه خدا قدرت داشت؟
۸– یَهُوَه به یوشع چه امری داد و چرا آن قابل ملاحظه است؟
۹– در روزگار داوران در اسرائیل چه اتفاقی افتاد؟
۱۰– در روزگار سموئیل، چگونه در اسرائیل حکومت از بنیاد تغییر کرد و چه چیزی موجب آن شد؟
۱۱– الف) چگونه میتوان گفت که اسرائیل با وجود تغییر در حکومت، به تئوکراسی بودن تحت نظر پادشاهان ادامه داد؟ ب) یَهُوَه به پادشاهان اسرائیل چه امری داد، و با چه مقصودی؟
۱۲– چگونه پادشاه داوود وفاداری خود را ثابت کرد؟
۱۳، ۱۴– بعضی از اعمال غیر تئوکراتیک که جانشینان داوود به آنها اقدام کردند، چه بودند؟
۱۵– هنگامی که عیسی بر روی زمین بود، چگونه رهبران یهودی به عنوان اشخاص قدرتمند در تئوکراسی قصور کردند؟
۱۶– چگونه رهبران یهودی قرن اول نشان دادند که احترامی برای تئوکراسی قائل نبودند؟
۱۷– به چه علت اسرائیل جسمانی از اینکه قومی تئوکراتیک باشد باز ایستاد؟
۱۸– چه تئوکراسی جدیدی در قرن اول زاییده شد؟ توضیح بده.
۱۹– از چه لحاظ جماعت مسیحی قرن اول میتوانست یک تئوکراسی نامیده شود؟
۲۰– در مورد تئوکراسی بعد از روزگار رسولان چه میتوان گفت؟
۲۱، ۲۲– الف) چگونه یَهُوَه تئوکراسی را در هنگام روزهای آخر دوباره برقرار کرده است؟ ب) در مقالهٔ بعدی به چه سؤالاتی در مورد تئوکراسی پاسخ داده خواهد شد؟