کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • ب۹۹ ۱/‏۷ ص ۸-‏۱۲
  • آفریدگار می‌تواند به زندگی تو معنا ببخشد

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • آفریدگار می‌تواند به زندگی تو معنا ببخشد
  • برج دیده‌بانی ۱۹۹۹
  • عنوان‌های فرعی
  • مطالب مشابه
  • پاسخگویی به پرسشها و یافتن معنای زندگی
  • دلایلی چند برای اعتقاد به آفریدگار
  • بگذاریم آفریدگار به زندگی‌مان معنای بیشتری ببخشد
  • برای همیشه به زندگی خود معنا ببخشیم
    آیا آفریدگاری وجود دارد که به ما اهمیت بدهد؟‏
  • اختلاف‌نظر بر سر چگونگی پیدایش عالم
    آیا آفریدگاری وجود دارد که به ما اهمیت بدهد؟‏
  • چه چیزی می‌تواند معنا و مفهوم بیشتری به زندگی ما ببخشد؟‏
    آیا آفریدگاری وجود دارد که به ما اهمیت بدهد؟‏
  • آفریدگار خود را بشناسیم
    برج دیده‌بانی ۱۹۹۹
لینک‌های بیشتر
برج دیده‌بانی ۱۹۹۹
ب۹۹ ۱/‏۷ ص ۸-‏۱۲

آفریدگار می‌تواند به زندگی تو معنا ببخشد

‏«نام خداوند را تسبیح بخوانند،‏ زیرا که او امر فرمود پس آفریده شدند.‏»‏‏—‏مزمور ۱۴۸:‏۵‏.‏

۱،‏ ۲.‏ الف)‏ چه سؤالی را باید مورد بررسی قرار دهیم؟‏ ب)‏ آفرینش چگونه با پرسش اشعیا مربوط می‌شود؟‏

‏‹آیا ندانسته‌ای؟‏› بسیاری در جواب این سؤال شاید بپرسند:‏ ‹چه چیزی را ندانسته‌ام؟‏› این سؤال از اهمیت فراوانی برخوردار است.‏ بهترین راه برای پاسخگویی به آن بررسی مضمون بابی است که این پرسش در آن قید شده است،‏ یعنی باب چهلم کتاب اشعیا از کتاب مقدس.‏ نویسندهٔ این سؤال،‏ فردی است متعلق به عبرانیان باستان به نام اشعیا؛‏ پس این پرسشی است باستانی.‏ اما در عین حال،‏ امروزه نیز بسیار مطرح است چرا که به معنای اصلی زندگی ما مربوط می‌شود.‏

۲ پرسشی که در اشعیا ۴۰:‏۲۸ مطرح شده است به دلیل اهمیتش ارزش بررسی جدی دارد.‏ در این آیه آمده است:‏ «آیا ندانسته و نشنیده‌ای که خدای سرمدی یَهُوَه آفرینندهٔ اقصای زمین درمانده و خسته نمی‌شود و فهم او را تفحّص نتوان کرد؟‏» پس منظور ‹دانستن› چیزی در مورد آفریدگار زمین است،‏ و مضمون متن نشان می‌دهد که تنها زمین مطرح نیست.‏ اشعیا دو آیه پیش از آن به ستارگان اشاره کرده می‌گوید:‏ «چشمان خود را به علّیّین برافراشته ببینید.‏ کیست که اینها را آفرید؟‏ و کیست که لشکر اینها را بشماره بیرون آورده،‏ .‏ .‏ .‏ از کثرت قوّت و از عظمت توانایی وی یکی از آنها گم نخواهد شد.‏»‏

۳.‏ حتی اگر مطالب زیادی در مورد آفریدگار بدانیم،‏ چرا باز هم باید در طلب دانش بیشتر دربارهٔ او باشیم؟‏

۳ سؤال ‹آیا ندانسته‌ای؟‏› در واقع مربوط به آفریدگار عالم است.‏ شاید تو به شخصه معتقد باشی که یَهُوَه خدا «آفرینندهٔ اقصای زمین است.‏» و شاید مطالب زیادی در مورد شخصیت و طریقهای وی بدانی.‏ اما اگر با مرد یا زنی برخورد کنی که چندان اعتقادی به وجود آفریدگار ندارد و بدرستی نمی‌داند که او چه شخصیتی دارد،‏ چه باید بکنی؟‏ احتمال برخورد با چنین شخصی کم نیست،‏ زیرا میلیونها انسان وجود دارند که یا آفریدگار را نمی‌شناسند یا به وجود او اعتقاد ندارند.‏—‏مزمور ۱۴:‏۱؛‏ ۵۳:‏۱‏.‏

۴.‏ الف)‏ چرا مطالعه در مورد آفریدگار در دوران ما بجاست؟‏ ب)‏ علم از پاسخگویی به چه پرسشهایی عاجز است؟‏

۴ مؤسسات آموزشی شکاکانی تربیت می‌کنند که می‌پندارند علم به پرسشهایی که در مورد منشأ عالم و حیات مطرح است پاسخ داده است (‏یا خواهد داد)‏.‏ در کتاب «منشأ حیات» (‏فرانسه)‏،‏ به قلم آژِن و لِنِی آمده است:‏ «در آستانهٔ قرن بیست و یکم منشأ حیات هنوز مورد بحث است.‏ منشأ حیات مسئلهٔ بسیار دشواری است و حل آن مستلزم مطالعه و بررسی در همهٔ زمینه‌هاست،‏ از فضای نامتناهی گرفته تا ذرات بسیار ریز.‏» با این همه،‏ در فصل آخر این کتاب تحت عنوان «پرسش همچنان بی‌جواب است،‏» آمده است:‏ «ما برخی از پاسخهای علمی را در رابطه با این پرسش که حیات چگونه بر روی زمین پدید آمده است،‏ مورد بررسی قرار دادیم.‏ ولی چرا حیات پدید آمده است؟‏ هدف از زندگی چیست؟‏ اینها پرسشهایی است که علم نمی‌تواند بدانها پاسخ دهد.‏ چرا که علم فقط در جستجوی ‹چگونگی› پدیده‌هاست.‏ ‹چگونه› و ‹چرا› دو پرسش کاملاً متفاوت هستند.‏ .‏ .‏ .‏ پاسخگویی به پرسش ‹چرا،‏› بر عهدهٔ فلسفه،‏ مذهب،‏ و بالاتر از همه بر عهدهٔ تک تک ماست.‏»‏

پاسخگویی به پرسشها و یافتن معنای زندگی

۵.‏ کدام دسته از مردم بویژه از شناخت بهتر آفریدگار بهره خواهند برد؟‏

۵ انسانها در پی درک علت وجود حیات هستند،‏ بویژه می‌خواهند علت وجود خود را بیابند.‏ باید به کسانی که هنوز به وجود آفریدگار پی نبرده‌اند و طبعاً از طریقهای او نیز آگاهی چندانی ندارند،‏ توجه نشان دهیم یا به کسانی که خدا در نظر آنان با تصویری که کتاب مقدس از خدا ارائه می‌دهد،‏ بسیار تفاوت دارد.‏ اکثر میلیاردها انسانی که در شرق دور یا مناطق دیگر پرورش یافته‌اند،‏ خدا را موجودی واقعی و دارای شخصیتی جذاب نمی‌دانند.‏ در نظر آنها واژهٔ «خدا» ممکن است تداعی‌کنندهٔ نیرویی بی‌نشان یا علتی مبهم باشد.‏ آنها آفریدگار را نمی‌شناسند و با طریقهایش آشنایی ندارند.‏ اگر این افراد،‏ و میلیونها انسان دیگری که چنین دیدگاههایی دارند،‏ بتوانند به وجود آفریدگار اعتقاد پیدا کنند،‏ فایدهٔ بسیار خواهند برد؛‏ برای مثال به امید زندگی جاودانی دست خواهند یافت!‏ آنها نیز می‌توانند به موهبتی دست یابند که بسیار کمیاب است،‏ یعنی زندگیی دارای معنای واقعی،‏ مقصود حقیقی و همراه با آرامش خاطر.‏

۶.‏ چگونه زندگی بسیاری از افراد امروزه با زندگی پُل گوگن و نقاشیهای وی تشابه دارد؟‏

۶ مثالی بزنیم:‏ در سال ۱۸۹۱ هنرمند فرانسوی،‏ پل گوگن،‏ برای یافتن زندگیی پرمعنا در بهشتی حقیقی راهی پُلینزی فرانسه شد.‏ لیکن زندگی بی‌بندوبار گذشتهٔ او برایش بیماری به همراه آورد و باعث رنج وی و دیگران شد.‏ وقتی مرگ خود را نزدیک دید،‏ تابلویی بزرگ نقاشی کرد که ظاهراً در آن ‹زندگی را به صورت رازی بزرگ تعبیر کرده است.‏› آیا می‌دانید گوگن آن تابلو را چه نامید؟‏ «از کجا آمده‌ایم؟‏ چه هستیم؟‏ به کجا می‌رویم؟‏» شاید چنین پرسشهایی را از دهان دیگران نیز شنیده باشی.‏ بسیاری از مردم در جستجوی پاسخ چنین پرسشهایی هستند.‏ اما وقتی هیچ پاسخ قانع‌کننده‌ای برای آنها نمی‌یابند،‏ یا به عبارت دیگر به معنای زندگی دست نمی‌یابند،‏ به کجا می‌توانند روی آورند؟‏ آنها شاید به این نتیجه برسند که زندگی‌شان با زندگی حیوانات تفاوت چندانی ندارد.‏—‏۲پطرس ۲:‏۱۲‏.‏a

۷،‏ ۸.‏ چرا بررسیهای علمی بتنهایی کافی نیستند؟‏

۷ لذا می‌توان درک کرد که چرا شخصی همچون یک استاد فیزیک به نام فریمَن دایسن نوشت:‏ «افراد بسیاری با من هم‌عقیده‌اند وقتی که دوباره پرسشهایی را مطرح می‌کنم که ایوب مطرح کرده بود.‏ چرا رنج می‌کشیم؟‏ چرا دنیا تا این حد ظالم است؟‏ منظور از درد و فاجعه چیست؟‏» (‏ایوب ۳:‏۲۰،‏ ۲۱؛‏ ۱۰:‏۲،‏ ۱۸؛‏ ۲۱:‏۷‏)‏ همانطور که ذکر شد،‏ بسیاری از انسانها برای دستیابی به پاسخ این پرسشها به جای آنکه به خدا روی آورند،‏ دست به دامن علم شده‌اند.‏ زیست‌شناسان،‏ اقیانوس‌شناسان،‏ و دانشمندان دیگر بر دانش ما در مورد زمین و حیات افزوده‌اند.‏ از سوی دیگر،‏ ستاره‌شناسان و فیزیکدانان در مورد منظومهٔ شمسی،‏ ستارگان و حتی کهکشانهای دوردست به اطلاعاتی دست یافته‌اند.‏ (‏با پیدایش ۱۱:‏۶ مقایسه شود.‏)‏ چه نتیجه‌گیریهای معقولانه‌ای می‌توان از چنین اطلاعاتی کرد؟‏

۸ برخی از دانشمندان اظهار می‌دارند که عالم،‏ نشانگر «ذهن» یا «دستخط» خداست.‏ ولی آیا چنین نظری نادیده گرفتن نکتهٔ اصلی نیست؟‏ در مجلهٔ سایِنس (‏انگل‍.‏)‏ آمده است:‏ «وقتی پژوهشگران می‌گویند که کیهان‌شناسی معرف ‹ذهن› یا ‹دستخط› خداست،‏ به الوهیتْ چیزی را نسبت می‌دهند که شاید نهایتاً جنبهٔ کم‌اهمیت‌تر کیهان باشد،‏ یعنی ساختمان فیزیکی آن.‏» فیزیکدانی به نام استیون واینبرگ،‏ برندهٔ جایزهٔ نوبل،‏ حتی نوشت:‏ «هر چه عالم قابل‌درک‌تر می‌شود،‏ گویی بی‌معناتر جلوه می‌کند.‏»‏

۹.‏ چه شواهدی می‌توانند به ما و دیگران برای شناخت بهتر آفریدگار کمک کنند؟‏

۹ شاید،‏ تو نیز در میان کسانی باشی که موضوع را با جدیت مورد بررسی قرار داده‌اند و مفهوم واقعی زندگی را در شناخت آفریدگار یافته‌اند.‏ این نوشتهٔ پولس رسول را به یاد آور:‏ «انسان از ابتدا،‏ آسمان و زمین و چیزهایی را که خدا آفریده،‏ دیده است و با دیدن آنها می‌تواند به وجود خدا و قدرت ابدی او پی ببرد.‏» (‏رومیان ۱:‏۲۰‏،‏ ترجمهٔ تفسیری‏)‏ واقعیاتی در مورد جهان و بشر وجود دارند که می‌توانند به انسانها کمک کنند تا آفریدگار را بشناسند و در ارتباط با او به زندگی خود معنا ببخشند.‏ به سه جنبهٔ مختلف این واقعیات توجه کن:‏ عالم اطراف ما،‏ منشأ حیات،‏ و قابلیتهای ذهنی ما.‏

دلایلی چند برای اعتقاد به آفریدگار

۱۰.‏ چرا باید در مورد «آغاز» عالم تعمق کرد؟‏ (‏پیدایش ۱:‏۱؛‏ مزمور ۱۱۱:‏۱۰‏)‏

۱۰ عالم چگونه به وجود آمد؟‏ شاید از اطلاعاتی که از تلسکوپهای فضایی و فضاپیماهای پژوهشی به دست آمده‌اند،‏ بدانی که عالم ما همیشه وجود نداشته است.‏ بلکه دارای آغاز بوده و در حال انبساط است.‏ مفهوم ضمنی این اطلاعات چیست؟‏ اخترشناسی به نام سِر بِرنارد لاوِل اظهار داشت:‏ «اگر در یک مقطع زمانی در گذشته،‏ عالم نزدیک به وضعیت انفصالی بی‌نهایت کوچک و چگال بوده است،‏ چه چیزی پیش از آن .‏ .‏ .‏ وجود داشته است؟‏ .‏ .‏ .‏ مجبوریم با این مسئله که آغازی وجود داشته است روبرو شویم.‏»‏

۱۱.‏ الف)‏ وسعت عالم چقدر است؟‏ ب)‏ از دقتی که در عالم وجود دارد چه نتیجه‌ای می‌توان گرفت؟‏

۱۱ ساختار عالم،‏ منجمله سیارهٔ ما،‏ نشانگر تنظیمی دقیق و شگرف است.‏ برای مثال،‏ بازدهی طولانی و ثبات،‏ دو خصوصیت فوق‌العادهٔ خورشید ما و دیگر ستارگان هستند.‏ در حال حاضر تعداد کهکشانهای قابل‌رؤیت در عالم بین ۵۰ میلیارد (‏۰۰۰‏,‏۰۰۰‏,‏۰۰۰‏,‏۵۰)‏ تا ۱۲۵ میلیارد برآورد شده است،‏ و کهکشان راه شیری میلیاردها ستاره را در خود جای داده است.‏ حال این موضوع را در نظر بگیر:‏ می‌دانیم که در موتور اتومبیل باید بین سوخت و هوا نسبت بحرانی برقرار باشد.‏ اگر صاحب اتومبیل باشی،‏ شاید از مکانیک مجربی بخواهی که موتورش را تنظیم کند،‏ تا اتومبیل بی‌دردسر و با کارآیی بیشتری کار کند.‏ اگر برای یک موتور ساده،‏ به چنین دقتی نیاز باشد،‏ پس مثلاً برای خورشید ما که با کارآیی «می‌سوزد» وضع چگونه است؟‏ بوضوح می‌توان مشاهده کرد که نیروهای اصلیی که در این کار دخیلند بدقت تنظیم شده‌اند تا حیات بر روی زمین ممکن شود.‏ آیا این تنظیم دقیق به خودی خود به وجود آمده است؟‏ ایوب،‏ مرد باستانی پرسید:‏ «آیا قانون‌های آسمان را می‌دانی؟‏ یا آن را بر زمین مسلّط می‌گردانی؟‏» (‏ایوب ۳۸:‏۳۳‏)‏ هیچ انسانی بدانها واقف نیست.‏ پس این دقت از کجا سرچشمه گرفته است؟‏—‏مزمور ۱۹:‏۱‏.‏

۱۲.‏ چرا در نظر گرفتن یک ذهن بسیار هوشمند در پس آفرینش معقولانه است؟‏

۱۲ آیا چیزی یا کسی که برای بشر قابل رؤیت نیست مسبب آن است؟‏ بیا این پرسش را از دریچهٔ چشم علم نوین بنگریم.‏ اغلب اخترشناسان وجود اجرام سماوی غول‌آسایی به نام سیاهچاله را پذیرفته‌اند.‏ این سیاهچاله‌ها را نمی‌توان دید،‏ اما کارشناسان به وجود آنها اطمینان دارند.‏ به همین شکل،‏ در کتاب مقدس آمده است که در عالم دیگری موجودات قدرتمندی وجود دارند که قابل رؤیت نیستند—‏آفریده‌های روحی.‏ اگر چنین موجودات قدرتمند و نادیدنیی وجود داشته باشند،‏ آیا نمی‌توان پذیرفت که دقتی که در سرتاسر عالم مشهود است،‏ از شعوری قدرتمند منشأ گرفته است؟‏—‏نحمیا ۹:‏۶‏.‏

۱۳،‏ ۱۴.‏ الف)‏ علم دربارهٔ منشأ حیات در واقع چه چیزی را به اثبات رسانیده است؟‏ ب)‏ وجود حیات بر روی زمین نشانگر چیست؟‏

۱۳ مدرک دیگری که می‌توان برای یاری مردم در شناخت آفریدگار ارائه کرد مربوط به منشأ حیات می‌باشد.‏ از وقتی آزمایشهای لویی پاستور انجام گرفته‌اند،‏ پذیرفته شده است که حیات نمی‌توانسته به وسیلهٔ خلق‌الساعه و از هیچ پدیده آمده باشد.‏ در اینصورت سرچشمهٔ حیات بر روی زمین چیست؟‏ در طی دههٔ ۱۹۵۰،‏ دانشمندان سعی کردند ثابت کنند که حیات هنگامی که جوّ اولیه مورد اصابت مداوم برق آسمان قرار می‌گرفت به آهستگی در اقیانوسی اولیه تحول یافته است.‏ اما شواهد جدیدتر،‏ نشان می‌دهند که بعید است چنین عاملی منشأ حیات بر روی زمین باشد،‏ چرا که چنین جوّی هرگز وجود نداشته است.‏ از اینرو،‏ برخی از دانشمندان در جستجوی توضیح بهتری هستند.‏ ولی آیا آنها نیز متوجه نکتهٔ اصلی نشده‌اند؟‏

۱۴ دانشمند بریتانیایی،‏ فرِد هُیل،‏ پس از دهها سال پژوهش در مورد عالم و حیات در آن،‏ اظهار داشت:‏ «به جای آنکه این احتمال فوق‌العاده ضعیف را بپذیریم که نیروهای بی‌ارادهٔ طبیعت،‏ حیات را به وجود آورده‌اند،‏ گویی بهتر است حیات را نتیجهٔ عملی عمدی و هوشمندانه بدانیم.‏» بله،‏ هر چه اطلاعاتمان در مورد عجایب حیات افزوده می‌شود،‏ منطقی‌تر به نظر می‌آید که حیات از منبعی هوشمند منشأ گرفته باشد.‏—‏ایوب ۳۳:‏۴؛‏ مزمور ۸:‏۳،‏ ۴؛‏ ۳۶:‏۹؛‏ اعمال ۱۷:‏۲۸‏.‏

۱۵.‏ چرا می‌توان گفت که ما موجوداتی بی‌همتا هستیم؟‏

۱۵ پس نخستین مدرک مربوط به عالم و دومین آن مربوط به منشأ حیات بر روی زمین می‌باشد.‏ حال به سومین مدرکی که در دست داریم بپردازیم—‏بی‌همتایی خود ما انسانها.‏ از بسیاری جهات،‏ همهٔ افراد بشر بی‌همتا هستند؛‏ پس تو نیز بی‌همتا هستی.‏ از چه نظر؟‏ شاید شنیده باشی که مغز را به یک اَبَرکامپیوتر تشبیه کرده‌اند.‏ ولی اکتشافات اخیر نشانگر آن است که چنین مقایسه‌ای بسیار ناقص است.‏ دانشمندی از انستیتوی فنی ماساچوست اظهار داشت:‏ «کامپیوترهای امروزی را نمی‌توان حتی با تواناییهای یک کودک ۴ ساله در بینایی،‏ صحبت و حرکت کردن،‏ یا استفاده از عقل سلیم مقایسه کرد.‏ .‏ .‏ .‏ تخمین زده می‌شود که توانایی پردازش اطلاعات حتی در پرقدرت‌ترین ابرکامپیوترها برابر با سیستم عصبی یک حلزون است—‏یعنی تنها ذره‌ای از قدرت ابرکامپیوتری که در جمجمهٔ [ما] قرار دارد.‏»‏

۱۶.‏ توانایی تکلم در ما نشانگر چیست؟‏

۱۶ زبان یکی از تواناییهایی است که ما به دلیل وجود مغزمان از آن برخورداریم.‏ برخی افراد به دو یا سه زبان،‏ و یا حتی بیشتر سخن می‌گویند،‏ با این حال حتی اگر تنها به یک زبان نیز سخن بگوییم باز هم بی‌همتاییم.‏ (‏اشعیا ۳۶:‏۱۱؛‏ اعمال ۲۱:‏۳۷-‏۴۰‏)‏ پرفسور آر.‏ اِس.‏ و پرفسور دی.‏ اِچ.‏ فَئوتس این پرسش را مطرح ساختند:‏ «آیا فقط انسان،‏ قادر است با کمک زبان با دیگران ارتباط برقرار کند؟‏ .‏ .‏ .‏ همهٔ حیوانات عالی با نشانه‌های گوناگون با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند.‏ به عنوان مثال ایماء و اشاره،‏ بو،‏ صدا،‏ فریاد و آواز،‏ و حتی رقص همچون زنبورها.‏ اما به نظر می‌آید که در میان حیوانات فقط انسان است که دارای زبانی با ساختار و دستورزبان است.‏ حیوانات تصاویرِ بازنما نمی‌کشند،‏ که خود موضوعی پراهمیت است.‏ بلکه در بهترین حالت فقط کاغذ را خط‌خطی می‌کنند.‏» حقیقتاً که فقط انسان است که می‌تواند با استفاده از مغز خود به یک زبان سخن بگوید و تصاویری معنی‌دار بکشد.‏—‏با اشعیا ۸:‏۱ مقایسه شود؛‏ ۳۰:‏۸‏؛‏ لوقا ۱:‏۳‏.‏

۱۷.‏ فرق اساسیی که بین یک حیوان و یک انسان هنگام نگریستن در آینه وجود دارد چیست؟‏

۱۷ گذشته از اینها،‏ ما از وجود خود آگاه و باخبریم.‏ (‏امثال ۱۴:‏۱۰‏)‏ آیا تا به حال پرنده،‏ سگ،‏ یا گربه‌ای را دیده‌ای که در مقابل تصویر خود در آینه شروع به نوک زدن،‏ حمله یا خُرخُر کند؟‏ حیوان خود را در آینه نمی‌شناسد و تصور می‌کند که حیوان دیگری در مقابل اوست.‏ در حالیکه وقتی ما به آینه نگاه می‌کنیم،‏ خود را می‌شناسیم.‏ (‏یعقوب ۱:‏۲۳،‏ ۲۴‏)‏ ما ظاهر خود را در آینه می‌آراییم یا با خود فکر می‌کنیم که چند سال دیگر چهره‌مان چگونه خواهد بود.‏ حیوانات چنین کاری نمی‌کنند.‏ بله،‏ مغز ما از ما موجودی بی‌همتا می‌سازد.‏ چه کسی باید به این دلیل تحسین شود؟‏ چگونه مغز می‌توانست بدون دخالت خدا پدید آمده باشد؟‏

۱۸.‏ چه تواناییهای ذهنیی ما را از حیوانات متمایز می‌سازند؟‏

۱۸ مغزمان به ما امکان می‌دهد که از هنر و موسیقی لذت ببریم و نیز حس تشخیص خوب و بد را در ما به وجود می‌آورد.‏ (‏خروج ۱۵:‏۲۰؛‏ داوران ۱۱:‏۳۴؛‏ ۱پادشاهان ۶:‏۱،‏ ۲۹-‏۳۵؛‏ متی ۱۱:‏۱۶،‏ ۱۷‏)‏ چرا ما انسانها از چنین امکانی برخورداریم ولی حیوانات نیستند؟‏ آنها از مغز خود عمدتاً برای نیازهای ضروری خویش همچون به دست آوردن غذا،‏ یافتن جفت،‏ یا ساختن لانه استفاده می‌کنند.‏ فقط انسانها هستند که به آینده فکر می‌کنند.‏ بعضی حتی در مورد تأثیر اعمالشان بر روی محیط زیست یا آیندگان به تفکر می‌پردازند.‏ چرا؟‏ جامعه ۳:‏۱۱ در مورد انسانها می‌گوید:‏ «[آفریدگار] ابدیّت را در دلهای ایشان نهاده.‏» بله،‏ توانایی ما در تفکر در مورد ابدیّت یا تصور زندگی جاودانی امری استثنایی است.‏

بگذاریم آفریدگار به زندگی‌مان معنای بیشتری ببخشد

۱۹.‏ برای آنکه بتوانیم دیگران را یاری کنیم تا در مورد آفریدگار به تفکر بپردازند،‏ به سه نکته می‌توان اشاره کرد،‏ آنها کدامند؟‏

۱۹ تا اینجا فقط به سه نکته اشاره کردیم:‏ دقتی که در عالم لایتناهی می‌بینیم،‏ منشأ حیات بر روی زمین،‏ و بی‌همتایی غیرقابل‌انکار مغز انسان با تواناییهای بسیار آن.‏ نتیجه‌ای که از این سه نکته می‌توان گرفت چیست؟‏ در اینجا روش استدلالی را می‌آوریم که می‌توان از آن برای کمک به دیگران در رسیدن به نتیجه استفاده کرد.‏ ابتدا می‌توان پرسید:‏ آیا عالم دارای آغاز است؟‏ اغلب افراد معتقدند که دارای آغاز است.‏ در ادامه می‌توان پرسید:‏ آیا این آغاز در اثر خلقت بوده است یا نه؟‏ اغلب افراد عقیده دارند که عالم خلق شده است.‏ در اینجا به پرسش نهایی می‌رسیم:‏ آیا جهان توسط چیزی ازلی یا شخصی ازلی آغاز شده است؟‏ با مطرح کردن موضوع به این شکل واضح و منطقی،‏ بسیاری به این نتیجه می‌رسند که باید آفریدگاری وجود داشته باشد!‏ اگر چنین است آیا زندگی نباید معنایی داشته باشد؟‏

۲۰،‏ ۲۱.‏ چرا شناخت آفریدگار برای یافتن معنای زندگی ضروری است؟‏

۲۰ کل وجود ما،‏ منجمله حس تشخیص خوب و بد در ما و اخلاقیات به طور اعم باید با آفریدگار مرتبط باشد.‏ دکتر رالو مِی نوشت:‏ «تنها ساختار مناسبی که می‌توان برای اخلاق قایل شد معنای بنیادی زندگی است.‏» در کجا می‌توان آن را جستجو کرد؟‏ همین نویسنده در ادامه نوشت:‏ «ساختار بنیادی همان ماهیت خداست.‏ اصول خدا اصولی هستند که از ابتدای خلقت تا اتمام آن شالودهٔ زندگی را تشکیل می‌دهند.‏»‏

۲۱ از اینرو بسهولت می‌توان درک کرد که چرا مزمورنویس هنگام درخواست از آفریدگار از خود فروتنی و حکمت نشان داد:‏ «ای خداوند طریق‌های خود را به من بیاموز،‏ و راههای خویش را به من تعلیم ده.‏ مرا به راستیِ خود سالک گردان و مرا تعلیم ده زیرا تو خدای نجات من هستی.‏» (‏مزمور ۲۵:‏۴،‏ ۵‏)‏ زندگی این مزمورنویس با شناخت بهتر آفریدگار به طور حتم معنا و مقصود بیشتر،‏ و جهت بهتری یافته بود.‏ ما نیز هر یک می‌توانیم از این مزایا برخوردار شویم.‏—‏خروج ۳۳:‏۱۳‏.‏

۲۲.‏ شناخت طریقهای آفریدگار مستلزم چیست؟‏

۲۲ شناخت بهتر «طریق‌های» آفریدگار شامل شناخت بهتر شخصیت وی نیز می‌شود.‏ با اینکه آفریدگار نادیدنی و به نحو حیرت‌آوری قدرتمند است،‏ چگونه می‌توانیم او را بهتر بشناسیم؟‏ مقالهٔ بعدی به این موضوع می‌پردازد.‏

‏[پاورقی]‏

a دکتر ویکتور ای.‏ فرانکِل،‏ در مورد آنچه در اردوگاههای کار اجباری نازی‌ها روی داد،‏ اظهار داشت:‏ «جستجوی معنای زندگی،‏ نیروی اصلی در زندگی فرد است نه یک توجیه ثانوی از محرکهای غریزی،‏» همچون غریزهٔ حیوانات.‏ او در ادامه اضافه کرد که در یک نظرسنجی که دهها سال پس از جنگ جهانی دوم در فرانسه انجام شد،‏ «٪۸۹ افراد اذعان داشتند که انسان نیاز دارد برای ‹چیزی› زندگی کند.‏»‏

چگونه پاسخ می‌دهی؟‏

◻ چرا نباید فقط به اطلاعاتی که علم در مورد عالم در اختیارمان قرار می‌دهد اکتفا کنیم؟‏

◻ برای ترغیب دیگران به تفکر در مورد آفریدگار،‏ به چه نکاتی می‌توانیم اشاره کنیم؟‏

◻ چرا شناخت آفریدگار کلید دست یافتن به معنایی رضایت‌بخش برای زندگی است؟‏

‏[دیاگرام/نمودار در صفحهٔ ۱۲]‏

‏(‏برای دیدن شکل صحیح به نشریه رجوع شود)‏

چه نتیجه‌گیریی می‌کنی؟‏

عالم ما

↓ ↓

آغازی ندارد آغازی دارد

↓ ↓

خلق نشده است خلق شده است

↓ ↓

توسط چیزی ازلی توسط شخصی ازلی

‏[تصویر در صفحهٔ ۹]‏

وسعت و دقتی که در عالم وجود دارد بسیاری را به تفکر در مورد آفریدگار واداشته است

‏[سطر اعتبار]‏

صفحه‌های ٩ و ١٢:‏ Jeff Hester )Arizona State University( and NASA

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی