کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • مأخذ۱۷ سپتامبر ص ۱-‏۶
  • مأخذ جزوهٔ کار و آموزش

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • مأخذ جزوهٔ کار و آموزش
  • مأخذ جزوهٔ کار و آموزش (‏۲۰۱۷)‏
  • عنوان‌های فرعی
  • ۴-‏۱۰ سپتامبر
  • ۱۱-‏۱۷ سپتامبر
  • ۱۸-‏۲۴ سپتامبر
  • ۲۵ سپتامبر–‏۱ اکتبر
مأخذ جزوهٔ کار و آموزش (‏۲۰۱۷)‏
مأخذ۱۷ سپتامبر ص ۱-‏۶

مأخذ جزوهٔ کار و آموزش

۴-‏۱۰ سپتامبر

گنج‌هایی در کلام خدا | حِزْقیال ۴۲-‏۴۵

‏«پرستش پاک دوباره برقرار شد!‏»‏

‏(‏حِزْقیال ۴۳:‏۱۰-‏۱۲‏)‏ «و اما تو ای پسر انسان،‏ خاندان اسرائیل را از وضع معبد آگاه ساز تا از تقصیرات خود خجل شوند و نقشهٔ آن را اندازه بگیرند.‏ ۱۱ و اگر از هرآنچه انجام داده‌اند،‏ خجل شوند،‏ آنگاه ایشان را از شکل معبد،‏ نقشهٔ آن،‏ خروجی‌ها و ورودی‌هایش،‏ یعنی از کل طرح معبد آگاه ساز،‏ و نیز از همهٔ فرایض و شرایع آن،‏ و آنها را در برابر دیدگانشان بنویس،‏ تا از تمامی طرح و تمامی فرایض آن پیروی کرده،‏ آنها را به عمل آورند.‏ ۱۲ این است قانون معبد:‏ تمامی محوطهٔ آن،‏ دور تا دورِ بالای کوه،‏ بسیار مقدس خواهد بود.‏ هان،‏ این است قانون معبد.‏

it‏-‏۲-‏E‏ ص ۱۰۸۲ ¶۲

معبد

رؤیایی که حِزْقیال در مورد معبد دید.‏ در سال ۵۹۳ ق.‏م.‏ ۱۴ سال پس از نابودی اورشلیم و معبد سلیمان،‏ حِزْقیال نبی و کاهن،‏ در رؤیایی به کوهی بلند برده شد و معبدی بزرگ در آنجا مشاهده کرد.‏ (‏حز ۴۰:‏۱،‏ ۲‏)‏ برای این که یهودیان تبعیدی از اعمال بدشان خجل شده توبه کنند و وفاداران یَهُوَه تسلّی یابند،‏ خدا به حِزْقیال فرمان داد تا هر آنچه را که در رؤیا دید،‏ برای «خاندان اسرائیل» تعریف کند.‏ (‏حز ۴۰:‏۴؛‏ ۴۳:‏۱۰،‏ ۱۱‏)‏ در این رؤیا از واحدهای اندازه‌گیری نام برده شده است؛‏ واحدهایی از قبیل «نیِ اندازه‌گیری» (‏٫۱۱‏۳ متر)‏ و «ذراع» (‏٫۸‏۵۱ سانتی‌متر)‏.‏ (‏حز ۴۰:‏۵‏)‏ برخی به دلیل دقتی که حِزْقیال در وصف اندازه‌گیری معبد به خرج داده است،‏ بر این باورند که این معبد الگویی برای آن معبدی بود که زروبابِل پس از بازگشت اسرائیلیان بنا کرد.‏ البته گواهی محکم برای این باور در دست نیست.‏

‏(‏حِزْقیال ۴۴:‏۲۳‏)‏ باید فرق مقدس و غیرمقدس را به قوم من تعلیم دهند،‏ و بدیشان بیاموزند که نجس را از طاهر تمییز دهند.‏

‏(‏حِزْقیال ۴۵:‏۱۶‏)‏ تمامی مردم زمین در دادن این هدایا به حاکم اسرائیل سهیم خواهند شد.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏حِزْقیال ۴۳:‏۸،‏ ۹‏)‏ ایشان با قرار دادن آستانه‌های این بتها در کنار آستانهٔ من،‏ و با نهادن چارچوبهای آنها در کنار چارچوبهای من،‏ به گونه‌ای که فقط دیواری میان من و آنها بود،‏ نام قدوس مرا به اعمال کراهت‌آور خود بی‌حرمت ساختند.‏ از این رو،‏ در خشم خود ایشان را هلاک ساختم.‏ ۹ حال بگذار زناکاری و بتهای پادشاهانشان را از من دور کنند و من تا به ابد در میان ایشان ساکن خواهم شد.‏

it‏-‏۲-‏E‏ ص ۴۶۷ ¶۴

نام

کوتاهی قوم اسرائیل در اطاعت از فرامین عادلانهٔ خدا به معنی بی‌حرمت ساختن نام خدا بود.‏ (‏حز ۴۳:‏۸؛‏ عا ۲:‏۷‏)‏ عدم وفاداری اسرائیلیان نه تنها باعث شد که خدا آنان را مجازات کند،‏ بلکه اقوام دیگر نیز به خود اجازه دادند که به نام او بی‌احترامی کنند.‏ (‏با مز ۷۴:‏۱۰،‏ ۱۸؛‏ اش‍ ۵۲:‏۵ مقایسه شود.‏)‏ این اقوام اشتباهاً تصوّر می‌کردند بلاهایی که بر سر اسرائیل آمده است،‏ به دلیل عدم توانایی یَهُوَه در محافظت از قومش بوده است،‏ نه مجازاتی از سوی او.‏ یَهُوَه برای پاک کردن چنین ننگی از روی نام خود،‏ گروهی از اسرائیلیان را به سرزمینشان بازگرداند.‏—‏حز ۳۶:‏۲۲-‏۲۴‏.‏

‏(‏حِزْقیال ۴۵:‏۹،‏ ۱۰‏)‏ «بنابراین خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید:‏ ای حاکمان اسرائیل،‏ دیگر کافیست!‏ خشونت و ظلم را دور کنید و عدالت و پارسایی را به جا آرید.‏ از بیرون راندن قوم من دست برکشید؛‏ این است فرمودهٔ خداوندگارْ یهوه.‏ ۱۰ «ترازوهایتان میزان باشد،‏ و ایفَه و بَتِ شما درست.‏

it‏-‏۲-‏E‏ ص ۱۴۰

عدالت

از این رو،‏ یَهُوَه همیشه از کسانی که رضایت او را می‌طلبند خواسته است که با عدالت او آشنا شوند و طبق آن عمل کنند.‏ (‏اش‍ ۱:‏۱۷،‏ ۱۸؛‏ ۱۰:‏۱،‏ ۲؛‏ ار ۷:‏۵-‏۷؛‏ ۲۱:‏۱۲؛‏ ۲۲:‏۳،‏ ۴؛‏ حز ۴۵:‏۹،‏ ۱۰؛‏ عا ۵:‏۱۵؛‏ می‍ ۳:‏۹-‏۱۲؛‏ ۶:‏۸؛‏ زک‍ ۷:‏۹-‏۱۲‏)‏

قرائت کتاب مقدّس

‏(‏حِزْقیال ۴۴:‏۱-‏۹‏)‏ سپس آن مرد مرا به دروازهٔ بیرونیِ قُدس که رو به جانب شرق داشت،‏ برد.‏ و آن دروازه بسته بود.‏ ۲ خداوند مرا گفت:‏ «این دروازه باید بسته بماند؛‏ نباید گشوده شود،‏ و کسی نباید از آن داخل گردد،‏ زیرا یهوه،‏ خدای اسرائیل،‏ از آن داخل شده است.‏ پس باید بسته بماند.‏ ۳ تنها خودِ حاکم،‏ از آنجا که حاکم است،‏ می‌تواند برای نان خوردن در حضور خداوند،‏ نزد دروازه بنشیند.‏ او باید از راه ایوانِ دروازه داخل شود،‏ و از همان راه نیز بیرون رود.‏» ۴ آنگاه مرا از راه دروازهٔ شمالی به جلوی معبد آورد.‏ و چون نگریستم،‏ هان جلال خداوند،‏ خانهٔ خداوند را پر ساخته بود.‏ و من به روی درافتادم.‏ ۵ خداوند مرا گفت:‏ «ای پسر انسان،‏ هرآنچه را که دربارهٔ تمامی فرایض معبدِ خداوند و شرایع آن به تو می‌گویم به‌دقّت ملاحظه کرده،‏ بدانها توجه دقیق مبذول دار و آنها را به گوشِ جان بشنو.‏ ورودی خانه و همهٔ خروجی‌های قُدس را به‌دقّت ملاحظه فرما.‏ ۶ به این عاصیان،‏ یعنی به خاندان اسرائیل بگو،‏ خداوندگارْ یهوه چنین می‌گوید:‏ ای خاندان اسرائیل،‏ کافیست همهٔ اعمال کراهت‌آور شما!‏ ۷ شما بیگانگانی را که دل و گوشت آنها ختنه نشده بود،‏ به قُدس من آوردید و در همان حال که به من خوراک،‏ یعنی پیه و خون،‏ تقدیم می‌کردید،‏ بر خانهٔ من بی‌حرمتی روا داشتید.‏ و افزون بر همهٔ اعمال کراهت‌آور خود،‏ عهد مرا نیز شکستید.‏ ۸ مسئولیت خود را در قبال امور مقدسِ من به انجام نرساندید بلکه دیگران را برگماشتید تا از جانب شما مسئولیت نگهداری از قُدسِ مرا بر عهده بگیرند.‏ ۹ پس خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید:‏ هیچ بیگانه که دل و گوشت او نامختون است،‏ از همهٔ بیگانگانی که در میان قوم اسرائیل هستند،‏ به قُدس من داخل نشود.‏

۱۱-‏۱۷ سپتامبر

گنج‌هایی در کلام خدا | حِزْقیال ۴۶-‏۴۸

‏«برکات اسرائیلیانی که به سرزمین خود بازگشتند»‏

‏(‏حِزْقیال ۴۷:‏۱‏)‏ آنگاه مرا به درِ معبد بازگردانید،‏ و اینک آبها از زیر آستانهٔ معبد به سوی مشرق جاری بود،‏ زیرا معبد رو به جانب شرق داشت.‏ آن آبها از زیر انتهای جنوبی معبد و از جنوب مذبح می‌گذشت.‏

‏(‏حِزْقیال ۴۷:‏۷-‏۱۲‏)‏ چون بازمی‌گشتم،‏ در کنار رودخانه،‏ در این طرف و آن طرف،‏ درختان بسیار زیاد دیدم.‏ ۸ او مرا گفت:‏ «این آبها به سوی ولایت شرقی جاری است و به عَرَبَه سرازیر می‌شود و به دریا می‌ریزد.‏ و چون به دریا می‌ریزد،‏ آب دریا شیرین می‌شود.‏ ۹ هر جا که نهر بدان جاری می‌شود،‏ همهٔ جنبندگانِ انبوه زنده می‌شوند،‏ و در آنجا ماهی بسیار زیاد می‌گردد.‏ زیرا چون این آبها به آنجا می‌رسد،‏ آن آبها شیرین می‌شود.‏ هر جا که این نهر جاری می‌گردد،‏ همه چیز زنده می‌شود.‏ ۱۰ ماهیگیران بر کنار دریا خواهند ایستاد و از عِین‌جِدی تا عِین‌عِجلایِم مکان گستردن تورها خواهد بود و ماهیان آن،‏ همچون ماهیان دریای بزرگ،‏ از انواع بسیار زیاد خواهند بود.‏ ۱۱ لیکن مردابها و لجن‌زارهای آن شیرین نخواهد شد،‏ بلکه تسلیم نمک خواهد گشت.‏ ۱۲ در کنار نهر،‏ در این طرف و آن طرف،‏ انواع درختان خوراکی خواهد رویید که برگهای آنان پژمرده نخواهد شد و از میوه دادن باز نخواهند ایستاد،‏ بلکه هر ماه میوهٔ تازه خواهند آورد،‏ زیرا آبِ آنها از قُدس جاری می‌شود.‏ میوهٔ آنها برای خوراک و برگهای آنها به جهت درمان خواهد بود.‏»‏

‏(‏حِزْقیال ۴۷:‏۱۳،‏ ۱۴‏)‏ خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید:‏ «این است حدودی که باید بدانها زمین را به عنوان میراث میان دوازده قبیلهٔ اسرائیل تقسیم کنید:‏ یوسف دو سهم خواهد برد.‏ ۱۴ باید آن را به‌طور مساوی میانشان تقسیم کنید.‏ از آنجا که من به دست افراشته سوگند خوردم آن را به پدرانتان ببخشم،‏ پس این زمین نصیب شما خواهد شد.‏

‏(‏حِزْقیال ۴۸:‏۹،‏ ۱۰‏)‏ محدوده‌ای که برای خداوند جدا می‌کنید به طول بیست و پنج هزار ذِراع و عرض بیست هزار ذِراع باشد.‏ ۱۰ این است تقسیمات محدودهٔ مقدس:‏ قطعه‌ای به طول بیست و پنج هزار ذِراع در جانب شمال،‏ به عرض ده هزار ذِراع در جانب غرب،‏ به عرض ده هزار ذِراع در جانب شرق،‏ و به طول بیست و پنج هزار ذِراع در جانب جنوب برای کاهنان باشد و قُدسِ خداوند در وسط آن خواهد بود.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏حِزْقیال ۴۷:‏۱‏)‏ آنگاه مرا به درِ معبد بازگردانید،‏ و اینک آبها از زیر آستانهٔ معبد به سوی مشرق جاری بود،‏ زیرا معبد رو به جانب شرق داشت.‏ آن آبها از زیر انتهای جنوبی معبد و از جنوب مذبح می‌گذشت.‏

‏(‏حِزْقیال ۴۷:‏۸‏)‏ او مرا گفت:‏ «این آبها به سوی ولایت شرقی جاری است و به عَرَبَه سرازیر می‌شود و به دریا می‌ریزد.‏ و چون به دریا می‌ریزد،‏ آب دریا شیرین می‌شود.‏

‏(‏حِزْقیال ۴۸:‏۳۰‏)‏ «این است دروازه‌های خروجی شهر:‏ در جانب شمال،‏ که به طول چهار هزار و پانصد ذِراع است،‏

‏(‏حِزْقیال ۴۸:‏۳۲-‏۳۴‏)‏ در جانب شرق،‏ که چهار هزار و پانصد ذِراع است،‏ سه دروازه خواهد بود:‏ دروازهٔ یوسف،‏ دروازهٔ بِنیامین،‏ و دروازهٔ دان.‏ ۳۳ در جانب جنوب،‏ که به طول چهار هزار و پانصد ذِراع است،‏ سه دروازه خواهد بود:‏ دروازهٔ شمعون،‏ دروازهٔ یِساکار،‏ و دروازهٔ زِبولون.‏ ۳۴ در جانب غرب،‏ که چهار هزار و پانصد ذِراع است،‏ نیز سه دروازه خواهد بود:‏ دروازهٔ جاد،‏ دروازهٔ اَشیر،‏ و دروازهٔ نَفتالی.‏

‏(‏حِزْقیال ۴۷:‏۶‏)‏ و مرا گفت:‏ «ای پسر انسان،‏ آیا این را دیدی؟‏» سپس مرا به کنار نهر بازگردانید.‏

پسر انسان

عبارت «پسر انسان» در نوشته‌های عبری کتاب مقدّس،‏ بیش از هر کتاب دیگر در کتاب حِزْقیال به چشم می‌خورد.‏ در آنجا،‏ خدا بیش از ۹۰ بار،‏ پیامبر خود را «پسر انسان» خطاب می‌کند.‏ (‏حز ۲:‏۱،‏ ۳،‏ ۶،‏ ۸‏)‏ ظاهراً استفاده از این عبارت،‏ نشان می‌داد که او صرفاً انسانی خاکی است و بیانگر تفاوت بسیاری است که بین سخنگوی بشری و منشأ پیام او یعنی خدای متعال وجود دارد.‏ دانیال نبی نیز در کتاب دانیال ۸:‏۱۷ «پسر انسان» خطاب شده است.‏

قرائت کتاب مقدّس

‏(‏حِزْقیال ۴۸:‏۱۳-‏۲۲‏)‏ در جوار قلمرو کاهنان،‏ قطعه‌ای به طول بیست و پنج هزار ذِراع و عرض ده هزار ذِراع از آنِ لاویان خواهد بود.‏ پس طول این قسمت از زمین به تمامی،‏ بیست و پنج هزار ذِراع و عرض آن بیست هزار ذِراع خواهد بود.‏ ۱۴ ایشان نباید هیچ قسمت از آن را بفروشند یا مبادله کنند،‏ و نباید آن را که بهترین قسمت از زمین است به دیگران انتقال دهند،‏ زیرا برای خداوند مقدس است.‏ ۱۵ «بخش باقیمانده،‏ به عرض پنج هزار ذِراع و طول بیست و پنج هزار ذِراع،‏ برای مصارف عمومی خواهد بود،‏ به جهت شهر و محلهای مسکونی و فضای باز.‏ شهر در وسط آن خواهد بود،‏ ۱۶ به این ابعاد:‏ در جانب شمالی،‏ چهار هزار و پانصد ذِراع؛‏ در جانب جنوبی،‏ چهار هزار و پانصد ذِراع؛‏ در جانب شرقی،‏ چهار هزار و پانصد ذِراع؛‏ و در جانب غربی،‏ چهار هزار و پانصد ذِراع.‏ ۱۷ شهر،‏ فضای باز نیز خواهد داشت:‏ در شمال،‏ دویست و پنجاه ذِراع؛‏ در جنوب،‏ دویست و پنجاه ذِراع؛‏ در شرق دویست و پنجاه ذِراع؛‏ و در غرب،‏ دویست و پنجاه ذِراع.‏ ۱۸ بقیهٔ طول زمین در جوار محدودهٔ مقدس،‏ ده هزار ذِراع در جانب شرقی و ده هزار ذِراع در جانب غربی خواهد بود.‏ این قسمت در جوار محدودهٔ مقدس خواهد بود و محصول آن خوراک کارکنان شهر را تأمین خواهد کرد.‏ ۱۹ کارکنان شهر،‏ از تمامی قبایل اسرائیل،‏ بر آن زراعت خواهند کرد.‏ ۲۰ بنابراین،‏ تمام محدوده‌ای که جدا می‌کنی،‏ زمینی مربع شکل به ابعاد بیست و پنج هزار ذِراع در بیست و پنج هزار ذِراع خواهد بود،‏ یعنی محدودهٔ مقدس با املاک شهر.‏ ۲۱ «آنچه در دو طرف محدودهٔ مقدس و املاک شهر باقی می‌ماند،‏ از آنِ حاکم خواهد بود.‏ این قسمت به سمت شرق،‏ از بیست و پنج هزار ذِراعِ محدودهٔ مقدس تا سرحد شرقی،‏ و به سمت غرب،‏ از بیست و پنج هزار ذِراع آن محدوده تا مرز غربی در جوار سهم قبایل امتداد خواهد داشت و از آنِ حاکم خواهد بود.‏ محدودهٔ مقدس و قُدس معبد در وسط آن خواهد بود.‏ ۲۲ املاک لاویان و املاک شهر در وسط مِلکِ حاکم خواهد بود و مِلکِ حاکم در حد فاصل قلمرو یهودا و قلمرو بِنیامین قرار خواهد داشت.‏

۱۸-‏۲۴ سپتامبر

گنج‌هایی در کلام خدا | دانیال ۱-‏۳

‏«وفاداری به یَهُوَه پاداش به همراه دارد»‏

‏(‏دانیال ۳:‏۱۶-‏۲۰‏)‏ شَدرَک،‏ میشَک و عَبِدنِغو در پاسخ پادشاه گفتند:‏ «ای نبوکدنصر،‏ ما نیازی نمی‌بینیم در این باره تو را جواب دهیم.‏ ۱۷ اگر چنان کنی که می‌گویی،‏ خدای ما که او را می‌پرستیم قادر است ما را از کورهٔ آتشِ سوزان برهاند،‏ و او ما را از دست تو،‏ پادشاها،‏ خواهد رهانید.‏ ۱۸ ولی حتی اگر نرهاند،‏ پادشاها،‏ بدان که خدایان تو را نخواهیم پرستید و تمثال طلا را که بر پا داشته‌ای،‏ سَجده نخواهیم کرد.‏» ۱۹ آنگاه نبوکدنصر از خشم مملو گردید و حالت چهره‌اش بر شَدرَک و میشَک و عَبِدنِغو دگرگون شد.‏ پس دستور داد کوره را از حدِ معمول هفت چندان داغ‌تر کنند.‏ ۲۰ او شماری از قویترین جنگاوران لشکر خود را امر فرمود که شَدرَک و میشَک و عَبِدنِغو را ببندند تا ایشان را به درون کورهٔ آتشِ سوزان افکنند.‏

‏(‏دانیال ۳:‏۲۶-‏۲۹‏)‏ سپس نبوکدنصر به دهانهٔ کورهٔ آتشِ سوزان نزدیک آمد و گفت:‏ «شَدرَک،‏ میشَک و عَبِدنِغو،‏ ای خدمتگزاران خدای متعال،‏ بیرون شوید و به اینجا آیید!‏ «پس شَدرَک و میشَک و عَبِدنِغو از میان آتش بیرون آمدند.‏ ۲۷ آنگاه ساتْراپها و رئیسان و والیان و مشاورانِ پادشاه گرد هم آمدند و این مردان را دیدند که نه آتش به بدنهایشان گزندی رسانده بود،‏ نه مویی از سرشان سوخته بود،‏ نه رداهایشان تغییری کرده بود و نه حتی بوی آتش به ایشان رسیده بود.‏ ۲۸ پس نبوکدنصر گفت:‏ «متبارک باد خدای شَدرَک و میشَک و عَبِدنِغو که فرشتهٔ خود را فرستاد و خدمتگزارانش را که بر او توکل داشتند،‏ رهایی بخشید!‏ آنان از فرمان پادشاه سر پیچیدند و بدنهای خویش را تسلیم کردند تا خدایی دیگر جز خدای خود را پرستش و سَجده نکنند.‏ ۲۹ پس فرمانی صادر کردم که هر کس،‏ از هر قوم و ملت و زبان،‏ که بر ضد خدای شَدرَک،‏ میشَک و عَبِدنِغو سخنی بگوید،‏ پاره پاره شود و خانه‌اش به ویرانه‌ای بدل گردد،‏ زیرا خدایی دیگر نیست که اینچنین رهایی تواند داد.‏»‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏دانیال ۱:‏۵‏)‏ پادشاه از طعام شاهانه و شرابی که می‌نوشید سهم روزانه برای ایشان تعیین کرد.‏ ایشان می‌بایست سه سال تعلیم می‌دیدند و پس از پایان آن مدت،‏ در پیشگاه پادشاه به خدمت می‌ایستادند.‏

‏(‏دانیال ۱:‏۸‏)‏ اما دانیال در دل خود عزم کرد که خود را با طعام پادشاه و شرابی که وی می‌نوشید،‏ نجس نسازد.‏ پس،‏ از رئیس خواجه‌سرایان اجازه خواست تا خود را نجس نسازد.‏

it‏-‏۲-‏E‏ ص ۳۸۲

میشَک

چرا دانیال و سه دوست خود،‏ طعام شاهانه را «نجس» می‌دانستند؟‏ احتمالاً به سه دلیل:‏ ۱)‏ بابلیان گوشت حیواناتی را می‌خوردند که طبق شریعت موسی ناپاک بود؛‏ ۲)‏ آنان نمی‌گذاشتند خون حیوان کشته‌شده،‏ کاملاً ریخته شود یا حتی برخی حیوانات را خفه می‌کردند؛‏ ۳)‏ اکثر اوقات،‏ بت‌پرستان حیوانات را برای خدایان خود ذبح می‌کردند و خوردن گوشت آن‌ها را بخشی از پرستش این خدایان تلقّی می‌کردند.‏—‏دان‍ ۱:‏۸‏؛‏ با ۱قر ۱۰:‏۱۸-‏۲۰،‏ ۲۸ مقایسه شود.‏

‏(‏دانیال ۲:‏۴۴‏)‏ در روزهای آن پادشاهان،‏ خدای آسمانها سلطنتی را برقرار خواهد کرد که هرگز از بین نخواهد رفت.‏ آن سلطنت به قومی دیگر واگذار نخواهد شد بلکه همهٔ سلطنتها را در هم خواهد کوبید و نابود خواهد کرد،‏ و خود تا به ابد استوار خواهد ماند،‏

ب۰۱‏-‏E‏ ۱۵/‏۱۰ ص ۶ ¶۴

کلید دستیابی به سعادت در سراسر جهان

در دانیال ۲:‏۴۴ آمده است:‏ «در روزهای آن پادشاهان [که در دوران پایانی نظام حاضر در حال حکمرانی‌اند]،‏ خدای آسمانها سلطنتی را برقرار خواهد کرد که هرگز از بین نخواهد رفت.‏ آن سلطنت به قومی دیگر واگذار نخواهد شد بلکه همهٔ سلطنتها [‏سلطنتهای بشری‏] را در هم خواهد کوبید و نابود خواهد کرد،‏ و خود تا به ابد استوار خواهد ماند،‏» چرا لازم است که سلطنت خدا حکومت‌های بشری را «نابود» کند؟‏ زیرا این حکومت‌ها مانند شیطان در باغ عدن،‏ روحیهٔ استقلال‌طلبی و سرکشی را ترویج می‌دهند.‏ آن‌ها نه تنها به ضرر مردم حکومت می‌کنند،‏ بلکه علیه آفریدگار قد علم می‌کنند.‏ (‏مزمور ۲:‏۶-‏۱۲؛‏ مکاشفه ۱۶:‏۱۴،‏ ۱۶‏)‏ از این رو،‏ باید از خود بپرسیم،‏ «آیا من طرفدار حکومت الٰهی هستم یا با آن مخالفت می‌کنم؟‏»‏

قرائت کتاب مقدّس

‏(‏دانیال ۲:‏۳۱-‏۴۳‏)‏ «پادشاها،‏ چون می‌نگریستی،‏ به ناگاه در برابرت تمثالی عظیم بر پا شد،‏ تمثالی بزرگ با درخشندگیِ بی‌نهایت و منظری هولناک.‏ ۳۲ سرِ آن تمثال از طلای ناب،‏ سینه و بازوهایش از نقره،‏ شکم و رانهایش برنجین،‏ ۳۳ ساقهایش آهنین و پاهایش بخشی از آهن و بخشی از گِل بود.‏ ۳۴ چون می‌نگریستی،‏ سنگی بَرکَنده شد،‏ اما نه به دست بشر،‏ و به پاهای آهنین و گِلین برخورده،‏ آنها را خُرد کرد.‏ ۳۵ آنگاه آهن و گِل و برنج و نقره و طلا با هم خُرد شده،‏ همچون کاهِ خرمنگاهِ تابستانی گردید؛‏ و باد آنها را پراکنده ساخت،‏ به گونه‌ای که اثری از آنها باقی نماند.‏ اما آن سنگ که به تمثال برخورد،‏ کوهی عظیم شد و جهان را به‌تمامی پر ساخت.‏ ۳۶ «این بود خواب،‏ و اکنون تعبیرش را برای پادشاه باز خواهیم گفت:‏ ۳۷ پادشاها،‏ تو شاه شاهانی.‏ خدای آسمانها به تو سلطنت و اقتدار و توانایی و شوکت عطا فرموده است؛‏ ۳۸ و انسانها را،‏ در هر جا که ساکن باشند،‏ و جانورانِ زمین و پرندگانِ هوا را به دست تو سپرده و تو را به حکمفرمایی بر همهٔ آنها برگماشته است.‏ آن سَرِ طلا تویی.‏ ۳۹ پس از تو،‏ سلطنتی دیگر ظهور خواهد کرد پست‌تر از سلطنت تو.‏ سپس سلطنتی سوّم،‏ از برنج،‏ بر همهٔ جهان حکمفرما خواهد شد.‏ ۴۰ آنگاه سلطنتی چهارم،‏ نیرومند همچون آهن خواهد بود،‏ زیرا آهن همه چیز را لِه می‌کند و در هم می‌شِکنَد.‏ آری،‏ به همان سان که آهن همه چیز را خُرد می‌کند،‏ سلطنت چهارم نیز همهٔ اینها را خُرد خواهد کرد و لِه خواهد نمود.‏ ۴۱ همان‌گونه که پاها و انگشتان را دیدی که بخشی از گِلِ کوزه‌گر و بخشی از آهن بود،‏ این سلطنت نیز سلطنتی مُنقَسِم خواهد بود.‏ با این حال قدری از قوّت آهن نیز در آن وجود خواهد داشت،‏ چنانکه دیدی آهن با گِل آمیخته بود.‏ ۴۲ و همان سان که انگشتان پاهایش بخشی از آهن و بخشی از گِل بود،‏ بخشی از این پادشاهی نیز نیرومند و بخشی شکننده خواهد بود.‏ ۴۳ و چنانکه آهن را دیدی که با گِل آمیخته بود،‏ همچنین آنان با یکدیگر از طریق اختلاط قومی در خواهند آمیخت،‏ اما همان‌گونه که آهن با گِل درنمی‌آمیزد،‏ آنان نیز به یکدیگر نخواهند چسبید.‏

۲۵ سپتامبر–‏۱ اکتبر

گنج‌هایی در کلام خدا | دانیال ۴-‏۶

‏«آیا پیوسته به یَهُوَه خدمت می‌کنید؟‏»‏

‏(‏دانیال ۶:‏۷-‏۱۰‏)‏ وزیرانِ مملکت و رئیسان و ساتْراپها و مشاوران و حاکمان همگی به توافق رسیده‌اند که پادشاه حکمی برقرار کند و قدغنِ اکید نماید که هر کس در سی روز آینده از خدا یا انسانی جز تو،‏ پادشاها،‏ مسئلت کند،‏ در چاه شیران افکنده شود.‏ ۸ پس پادشاها،‏ اکنون قدغن را برقرار کن و نوشته را امضا فرما تا بنا بر قانون مادها و پارس‌ها که فسخ‌ناپذیر است،‏ تغییر نیابد.‏» ۹ بنابراین داریوش پادشاه نوشته و قدغن را امضا کرد.‏ ۱۰ چون دانیال دریافت که نوشته امضا شده است،‏ به سرای خود که پنجره‌های بالاخانهٔ آن رو به اورشلیم گشوده می‌شد،‏ رفت.‏ او طبق عادت گذشته،‏ روزی سه بار زانو می‌زد و نزد خدای خویش دعا و شکرگزاری می‌کرد.‏

‏(‏دانیال ۶:‏۱۶‏)‏ پس به فرمان پادشاه دانیال را آوردند و در چاه شیران افکندند.‏ پادشاه به دانیال گفت:‏ «باشد که خدای تو که پیوسته عبادتش می‌کنی،‏ تو را رهایی بخشد!‏»‏

‏(‏دانیال ۶:‏۲۰‏)‏ همین که نزدیک چاهی که دانیال در آن بود رسید،‏ با آوازی اندوهناک ندا در داد و دانیال را خطاب کرده،‏ گفت:‏ «ای دانیال،‏ ای خادم خدای زنده،‏ آیا خدایت که پیوسته او را عبادت می‌کنی توانسته است تو را از دهان شیران برهاند؟‏»‏

‏(‏دانیال ۶:‏۲۲،‏ ۲۳‏)‏ خدای من فرشتهٔ خود را فرستاده،‏ دهان شیران را بست تا آسیبی به من نرسانند،‏ از آن رو که به حضور وی گناهی در من یافت نشد و در پیشگاه تو نیز پادشاها،‏ خطایی از من سر نزده است.‏» ۲۳ آنگاه پادشاه بی‌نهایت شادمان شد و فرمان داد تا دانیال را از چاه برآورند.‏ پس دانیال را از چاه برآوردند و هیچ آسیبی به او نرسیده بود،‏ زیرا بر خدای خود توکل کرده بود.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏دانیال ۴:‏۱۰،‏ ۱۱‏)‏ رؤیاهای سرم بر بسترم این بود:‏ چون می‌نگریستم،‏ در وسط زمین درختی بسیار بلند دیدم.‏ ۱۱ آن درخت،‏ بزرگ و تنومند شد و سرش به آسمان رسید،‏ چندان که از تمامی کرانهای زمین دیده می‌شد.‏

‏(‏دانیال ۴:‏۲۰-‏۲۲‏)‏ درختی که دیدی بزرگ و تنومند شد و سَرِ آن به آسمان رسید چندان که از تمامی کَرانهای زمین دیده می‌شد،‏ ۲۱ و برگهایش زیبا بود و میوه‌اش بسیار،‏ و در آن برای همگان خوراک بود و جانورانِ صحرا زیر آن می‌زیستند و پرندگانِ آسمان بر شاخسارانش مسکن می‌گزیدند؛‏ ۲۲ پادشاها،‏ آن درخت تویی!‏ تو بزرگ و نیرومند شده‌ای.‏ عظمتت چندان افزون شده که به آسمان رسیده و سلطنتت تا به کَرانهای زمین گسترده است.‏

‏(‏دانیال ۵:‏۱۷‏)‏ آنگاه دانیال در حضور پادشاه پاسخ داده،‏ گفت:‏ «هدایایت از آنِ تو باشد و اَنعامت را به دیگری بده.‏ ولی نوشته را برای پادشاه خواهم خواند و تفسیرش را برای او بیان خواهم کرد.‏

‏(‏دانیال ۵:‏۲۹‏)‏ آنگاه به فرمان بِلشَصَّر،‏ دانیال را به جامهٔ ارغوان پوشانیدند و طوق زرین بر گردنش نهاده،‏ ندا در دادند که او در مملکت حاکم سوّم است.‏

ب۸۸‏-‏E‏ ۱/‏۱۰ ص ۳۰ ¶۳-‏۵

سؤالات خوانندگان

وقتی دانیال را به حضور بِلشَصَّر پادشاه آوردند،‏ پادشاه پیشنهادی را که به دانیال گفته بود،‏ تکرار کرد و گفت که می‌خواهد جامهٔ ارغوانی به او بپوشاند،‏ طوق زرین بر گردنش آویزان کند و در مملکتش «حاکم سوم» شود.‏ دانیال نبی محترمانه پاسخ داد:‏ «هدایایت از آنِ تو باشد و اَنعامت را به دیگری بده.‏ ولی نوشته را برای پادشاه خواهم خواند و تفسیرش را برای او بیان خواهم کرد.‏»—‏دانیال ۵:‏۱۷‏.‏

پس واضح است که دانیال به نیّت گرفتن رشوه یا پول،‏ این نوشته را تفسیر نکرد.‏ او به پادشاه گفت که هدایای خود را نگه دارد یا آن‌ها را به کسی دیگر دهد.‏ یَهُوَه،‏ خدای حقیقی توانایی تفسیر نوشته را به دانیال داده بود؛‏ خدایی که به‌زودی بابل را نابود می‌ساخت.‏

طبق دانیال ۵:‏۲۹‏،‏ پادشاه پس از آن که دانیال آن نوشته را تفسیر کرد،‏ تصمیم گرفت که به او پاداش دهد.‏ همچنین به فرمان بِلشَصَّر پادشاه بود که جامهٔ ارغوانی به دانیال پوشانده شد و طوق زرّین بر گردن او انداخته شد،‏ نه به خواست خودِ دانیال.‏ این رویداد با آنچه که در دانیال ۵:‏۱۷ می‌خوانیم،‏ هماهنگی دارد.‏ در این آیه دانیال نشان داد که نیّت او از روی خودخواهی نبود.‏

قرائت کتاب مقدّس

‏(‏دانیال ۴:‏۲۹-‏۳۷‏)‏ در آخرِ دوازده ماه،‏ چون او بر بام کاخ سلطنتیِ بابِل قدم می‌زد،‏ ۳۰ گفت:‏ «آیا این بابِل بزرگ نیست که من آن را به نیروی عظیم خویش،‏ چون خانهٔ سلطنت،‏ برای فَرّ و شکوه خود ساخته‌ام؟‏» ۳۱ این سخن هنوز بر زبان پادشاه بود که ندایی از آسمان در رسیده،‏ گفت:‏ «ای نبوکدنصرِ پادشاه،‏ به تو اعلام می‌شود که سلطنت از تو برگرفته شده است.‏ ۳۲ تو را از میان مردمان خواهند راند و مسکن تو با جانوران صحرا خواهد بود.‏ تو را چون گاوان علف خواهند خورانید،‏ و هفت زمان بر تو خواهد گذشت تا آنگاه که دریابی آن متعال است که در حکومت بشری حکم می‌رانَد و آن را به هر که بخواهد می‌بخشد.‏» ۳۳ در همان دَم،‏ این سخن بر نبوکدنصر واقع شد.‏ او از میان مردمان رانده شده،‏ چون گاوان علف می‌خورد و بدنش از شبنم آسمان تَر می‌شد تا موهایش چون پرهای عقاب بلند شد و ناخنهایش چون چنگال پرندگان گردید.‏ ۳۴ در پایان آن روزها،‏ من،‏ نبوکدنصر،‏ چشمان خود را به سوی آسمان برافراشتم،‏ و عقل من به من برگشت.‏ آنگاه آن متعال را متبارک خواندم و او را که تا به ابد زنده است،‏ ستایش و تکریم کردم.‏ زیرا سلطنت او سلطنتی است جاودانی،‏ و پادشاهی‌اش،‏ نسل اندر نسل؛‏ ۳۵ ساکنان زمین جملگی هیچ شمرده می‌شوند،‏ و او بر طبق ارادهٔ خویش عمل می‌کند،‏ در میان لشکر آسمان و ساکنان زمین.‏ کسی را یارای آن نیست که دست او را بازدارد،‏ یا او را بگوید:‏ «چه کرده‌ای؟‏» ۳۶ در آن هنگام عقل من به من برگشت،‏ و به جهت جلالِ پادشاهی من،‏ فَرّ و شکوهم به من باز داده شد.‏ مشاوران و اُمرایم مرا جُستند،‏ و در حکومت خویش استوار گردیدم،‏ و عظمتی بی‌حد بر من افزوده شد.‏ ۳۷ اکنون من،‏ نبوکدنصر،‏ پادشاهِ آسمانها را می‌ستایم و تمجید و تکریم می‌کنم زیرا همهٔ کارهای او حق و راههایش عدل است.‏ او قادر است کسانی را که با تکبر رفتار می‌کنند،‏ پست گرداند.‏

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی