کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • مأخذ۱۹ سپتامبر ص ۱-‏۱۵
  • مأخذ جزوهٔ کار و آموزش

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • مأخذ جزوهٔ کار و آموزش
  • مأخذ جزوهٔ کار و آموزش (‏۲۰۱۹)‏
  • عنوان‌های فرعی
  • ۲-‏۸ سپتامبر
  • ۹-‏۱۵ سپتامبر
  • ۱۶-‏۲۲ سپتامبر
  • ۲۳-‏۲۹ سپتامبر
  • ۳۰ سپتامبر–‏۶ اکتبر
مأخذ جزوهٔ کار و آموزش (‏۲۰۱۹)‏
مأخذ۱۹ سپتامبر ص ۱-‏۱۵

مأخذ جزوهٔ کار و آموزش

۲-‏۸ سپتامبر

گنج‌هایی در کلام خدا | عبرانیان ۷-‏۸

‏«تو به شیوهٔ مِلکیصِدِق تا ابد کاهن هستی»‏

it‏-‏۱-‏E ص ۱۱۱۳ ¶۴-‏۵

کاهن اعظم

خدمت عیسی به عنوان کاهن اعظم.‏ بنا بر کتاب عبرانیان،‏ عیسی مسیح پس از رستاخیز و ورودش به آسمان «به شیوهٔ مِلکیصِدِق تا ابد کاهن اعظم گردید.‏» (‏عب‍ ۶:‏۲۰؛‏ ۷:‏۱۷،‏ ۲۱‏)‏ پولُس رسول برای شرح عظمت کهانت مسیح و برتری آن بر کهانت نسل هارون توضیح داد که مِلکیصِدِق از سوی خدا به مقام پادشاهی و کهانت رسید،‏ نه به دلیل اصل و نسب خویش.‏ عیسی از طایفهٔ لاوی نبود،‏ بلکه از طایفهٔ یهودا و نسل داوود پادشاه بود.‏ پس،‏ او کهانت خود را از هارون به میراث نمی‌برد،‏ بلکه همچون مِلکیصِدِق توسط خدا به این مقام منصوب شد.‏ (‏عب‍ ۵:‏۱۰‏)‏ به وعدهٔ ذکرشده در مزمور ۱۱۰:‏۴ توجه کنید که می‌گوید:‏ «تو [یعنی مسیح موعود] جاودانه کاهن هستی،‏ در رتبهٔ مِلکیصِدِق.‏» این پیشگویی نشان داد که عیسی در آسمان هم پادشاه می‌شود و هم کاهن.‏ علاوه بر آن،‏ عیسی به دلیل این که از نسل داوود پادشاه بود،‏ می‌توانست به عنوان پادشاه انتخاب شود و بر مبنای عهد داوودی،‏ پادشاهی موعود را به میراث ببرد.‏ (‏۲سم‍ ۷:‏۱۱-‏۱۶‏)‏ بدین شکل،‏ عیسی مانند مِلکیصِدِق هم از مقام پادشاهی و هم از مقام کهانت برخوردار شده است.‏

دلیلی دیگر که برتری کهانت عیسی را آشکار می‌کند،‏ این است که می‌توان گفت لاوی،‏ بنیانگذار کهانت قوم یهود یک دهم اموال خود را به مِلکیصِدِق داد،‏ زیرا گرچه لاوی هنوز به دنیا نیامده بود،‏ اما هنگامی که مِلکیصِدِق،‏ پادشاه و کاهن سالیم به استقبال ابراهیم رفت،‏ «به‌نوعی در وجود جد خود ابراهیم بود.‏» به علاوه،‏ لاوی نیز از سوی مِلکیصِدِق برکت یافت،‏ درست مطابق قاعدهٔ کلام خدا که چنین می‌گوید:‏ «کوچک‌تر از بزرگ‌تر برکت می‌یابد.‏» (‏عب‍ ۷:‏۴-‏۱۰‏)‏ پولُس رسول نیز توجه ما را به این نکته جلب می‌کند که چون پدر،‏ مادر،‏ شجره‌نامه،‏ آغاز و پایان زندگی مِلکیصِدِق مشخص نیست،‏ می‌توان گفت که نمایندهٔ کهانت ابدی عیسی مسیح است؛‏ کسی که پس از رستاخیزش به «حیاتِ تباهی‌ناپذیر» رسیده است.‏—‏عب‍ ۷:‏۳،‏ ۱۵-‏۱۷‏.‏

‏(‏عبرانیان ۷:‏۱،‏ ۲‏)‏ این مِلکیصِدِق،‏ پادشاه سالیم و کاهن خدای متعال بود.‏ او به استقبال ابراهیم که از شکست دادنِ پادشاهان بازمی‌گشت،‏ رفت و او را برکت داد.‏ ۲ ابراهیم نیز یک‌دهم همه چیز را به او عطا کرد.‏ معنی نام او «پادشاه عدالت» است.‏ او پادشاه سالیم نیز خوانده می‌شود؛‏ یعنی «پادشاه صلح.‏»‏

it‏-‏۲-‏E ص ۳۶۶

مِلکیصِدِق

مِلکیصِدِق،‏ پادشاه شهری باستانی به نام سالیم و «کاهن خدای متعال بود.‏» (‏پی‍ ۱۴:‏۱۸،‏ ۲۲‏)‏ او نخستین کاهنی است که در متون کتاب مقدّس به او اشاره شده است؛‏ او قبل از سال ۱۹۳۳ قبل از میلاد به این مقام رسید.‏ از آنجا که مِلکیصِدِق،‏ پادشاه سالیم یعنی «صلح» بود،‏ پولُس رسول او را «پادشاه صلح» و «پادشاه عدالت» می‌خواند.‏ (‏عب‍ ۷:‏۱،‏ ۲‏)‏ سالیم باستان بعدها به شهر اورشلیم تبدیل شد و نام این شهر در نام شهر اورشلیم به کار برده شد.‏ (‏جالب است که در ترجمهٔ اورشلیم به زبان فارسی،‏ شهر سالیم به صورت «شَلیم» درج شده است.‏)‏ شهر اورشلیم گاه شهر «سالیم» نیز خوانده شده است.‏—‏مز ۷۶:‏۲‏،‏ پاورقی.‏

اَبرام (‏همان ابراهیم)‏ پس از شکست دادن کِدُرلاعُمِر و پادشاهان هم‌پیمان او،‏ به «وادی شاوِه که وادی شاه باشد» رفت.‏ مِلکیصِدِق در آنجا به استقبال او آمد و «نان و شراب بیرون آورد،‏» اَبرام را برکت داد و گفت:‏ «مبارک باد اَبرام از جانب خدای متعال،‏ مالک آسمان و زمین.‏ و متبارک باد خدای متعال،‏ که دشمنانت را به دستت تسلیم کرد.‏» آنگاه اَبرام به مِلکیصِدِق که هم پادشاه بود هم کاهن،‏ یک‌دهم از «بهترین غنایم» جنگی را که به دست آورده بود داد.‏—‏پی‍ ۱۴:‏۱۷-‏۲۰؛‏ عب‍ ۷:‏۴‏.‏

‏(‏عبرانیان ۷:‏۳‏)‏ از آنجا که پدر،‏ مادر،‏ شجره‌نامه،‏ آغاز و پایان زندگی او مشخص نیست،‏ بدین سان همچون پسر خدا شد و برای همیشه کاهن می‌مانَد.‏

it‏-‏۲-‏E ص ۳۶۷ ¶۴

مِلکیصِدِق

چرا مشخص نبودن آغاز و پایان زندگی مِلکیصِدِق اهمیت دارد؟‏

پولُس به واقعیت چشمگیری در مورد مِلکیصِدِق اشاره کرد و گفت:‏ «از آنجا که پدر،‏ مادر،‏ شجره‌نامه،‏ آغاز و پایان زندگی او مشخص نیست،‏ بدین سان همچون پسر خدا شد و برای همیشه کاهن می‌مانَد.‏» (‏عب‍ ۷:‏۳‏)‏ مِلکیصِدِق همچون سایر انسان‌ها تولّد یافت و مُرد.‏ اما کتاب مقدّس هیچ اشاره‌ای به نام پدر و مادر،‏ نسب‌نامه،‏ نسل او و روز تولّد و مرگش نمی‌کند.‏ بنابراین بجاست که مِلکیصِدِق پیشنمای عیسی مسیح باشد که کهانتش بی‌پایان است.‏ مِلکیصِدِقِ کاهن،‏ جانشینی نداشت و خود نیز جانشین کسی نبود.‏ به طور مشابه عیسی مسیح که کاهن اعظم ماست،‏ جانشین کسی نشد و به گفتهٔ کتاب مقدّس خود نیز هرگز جانشینی نخواهد داشت.‏ به علاوه،‏ کهانت عیسی با این موضوع که او از طایفهٔ یهودا و از نوادگان داوود پادشاه بود،‏ هیچ ارتباطی نداشت،‏ زیرا او به لطف پدران بشری خود به مقام پادشاهی و کهانت نرسید،‏ بلکه به سبب عهد یَهُوَه با او بود که او هم پادشاه شد و هم کاهن.‏

‏(‏عبرانیان ۷:‏۱۷‏)‏ زیرا در مورد او چنین شهادت داده شد:‏ «تو به شیوهٔ مِلکیصِدِق تا ابد کاهن هستی.‏»‏

it‏-‏۲-‏E ص ۳۶۶

مِلکیصِدِق

شباهت کهانت مِلکیصِدِق به کهانت مسیح.‏ در یکی از پیشگویی‌های که در مورد مسیح موعود آمده است،‏ یَهُوَه خدا خطاب به سَرورِ داوود [یعنی همان مسیح موعود] سوگند خورده،‏ گفت:‏ «تو جاودانه کاهن هستی،‏ در رتبهٔ مِلکیصِدِق.‏» (‏مز ۱۱۰:‏۱،‏ ۴‏)‏ بنا بر این مزمور الهام‌شده،‏ یهودیان از قبل می‌دانستند که مسیح موعود هم پادشاه خواهد بود هم کاهن.‏ پولُس رسول به طور روشن و واضح نشان داد که این پیشگویی در چه کسی به تحقق رسید و گفت:‏ «عیسی به شیوهٔ مِلکیصِدِق تا ابد کاهن اعظم گردید.‏»—‏عب‍ ۶:‏۲۰؛‏ ۵:‏۱۰‏؛‏ به قسمت «عهد» رجوع شود.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏عبرانیان ۸:‏۳‏)‏ هر کاهن اعظم برای تقدیم هدایا و قربانی‌ها منصوب می‌شود،‏ پس لازم بود که او نیز چیزی برای تقدیم کردن داشته باشد.‏

ب۰۰ ۱/‏۹ ص ۱۰ ¶۱۱

قربانیهایی که خدا را خشنود می‌ساخت

۱۱ پولس رسول می‌گوید:‏ «هر رئیس کَهَنَه مقرّر می‌شود تا هدایا و قربانی‌ها بگذراند.‏» (‏عبرانیان ۸:‏۳‏)‏ توجه کن که پولس رسول قربانیهایی را که کاهن اعظم در اسرائیل باستان می‌گذرانید به دو نوع تقسیم می‌کند؛‏ یعنی «هدایا» و «قربانی‌ها» یا «قربانی‌ها برای گناهان.‏» (‏عبرانیان ۵:‏۱‏)‏ انسانها معمولاً به منظور ابراز علاقه و قدردانی و نیز جهت ایجاد دوستی،‏ مورد لطف و عنایت قرار گرفتن یا جلب رضایت دیگران،‏ به یکدیگر هدیه می‌دهند.‏ (‏پیدایش ۳۲:‏۲۰؛‏ امثال ۱۸:‏۱۶‏)‏ به همین نحو می‌توان به بسیاری از قربانیهای تعیین‌شده توسط شریعت به عنوان «هدایایی» جهت تحصیل رضایت و التفات الهی نگریست.‏ عصیان‌ورزی علیه شریعت،‏ جبران عمل و اصلاح را بر شخص واجب می‌گردانید و «قربانی‌ها برای گناهان» به نیت خشنود ساختن خدا گذرانیده می‌شد.‏ اَسفار پنجگانه (‏پِنتاتیوک)‏ بخصوص اَسفار خروج،‏ لاویان و اعداد مطالب فراوانی در مورد انواع مختلف قربانی در اختیار ما قرار می‌دهند.‏ گرچه احتمالاً فراگیری و یادآوری تمام جزئیات آن قربانیها بسیار دشوار است،‏ بعضی نکات مهم درخور توجه ما می‌باشند.‏

‏(‏عبرانیان ۸:‏۱۳‏)‏ چون خدا سخن از «عهد جدید» به میان می‌آوَرَد،‏ پس عهد پیشین را منسوخ کرده است و آنچه منسوخ و کهنه می‌شود،‏ زود از میان می‌رود.‏

it‏-‏۱-‏E ص ۵۲۳ ¶۵

عهد

عهد شریعت چگونه «منسوخ» شد؟‏

وقتی خدا از طریق اِرْمیای نبی عهد جدید را پیشگویی کرد،‏ می‌توان گفت که عهد شریعت به‌نوعی «منسوخ شد.‏» (‏ار ۳۱:‏۳۱-‏۳۴؛‏ عب‍ ۸:‏۱۳‏)‏ در سال ۳۳ میلادی،‏ عهد شریعت به دلیل میخکوب شدن عیسی به تیر شکنجه و مرگ او باطل شد (‏کو ۲:‏۱۴‏)‏،‏ و جای خود را به عهد جدید داد.‏—‏عب‍ ۷:‏۱۲؛‏ ۹:‏۱۵؛‏ اع‍ ۲:‏۱-‏۴‏.‏

خواندن کتاب مقدّس

‏(‏عبرانیان ۷:‏۱-‏۱۷‏)‏ این مِلکیصِدِق،‏ پادشاه سالیم و کاهن خدای متعال بود.‏ او به استقبال ابراهیم که از شکست دادنِ پادشاهان بازمی‌گشت،‏ رفت و او را برکت داد.‏ ۲ ابراهیم نیز یک‌دهم همه چیز را به او عطا کرد.‏ معنی نام او «پادشاه عدالت» است.‏ او پادشاه سالیم نیز خوانده می‌شود؛‏ یعنی «پادشاه صلح.‏» ۳ از آنجا که پدر،‏ مادر،‏ شجره‌نامه،‏ آغاز و پایان زندگی او مشخص نیست،‏ بدین سان همچون پسر خدا شد و برای همیشه کاهن می‌مانَد.‏ ۴ می‌بینید که این مرد چقدر بزرگ بود که ابراهیم،‏ بزرگِ خاندان،‏ یک‌دهم از بهترین غنایم را به او داد.‏ ۵ درست است که مطابق شریعت،‏ پسران لاوی که به مقام کهانت می‌رسند،‏ موظفند از قوم ده‌یک بگیرند،‏ یعنی از برادران خود،‏ هرچند آنان نیز از نسل ابراهیم هستند.‏ ۶ اما این مرد که از نسل لاوی نبود،‏ ده‌یک از ابراهیم گرفت و ابراهیم را که وعده‌ها به او داده شده بود،‏ برکت داد.‏ ۷ بدیهی است که کوچک‌تر از بزرگ‌تر برکت می‌یابد.‏ ۸ لاویان که ده‌یک می‌گیرند،‏ مردانی هستند که می‌میرند،‏ اما آن مرد که ده‌یک گرفت،‏ شهادت داده شده که زنده است.‏ ۹ همچنین می‌توان گفت،‏ حتی خود لاوی که ده‌یک می‌گرفت،‏ از طریق ابراهیم ده‌یک داده است؛‏ ۱۰ زیرا هنگامی که مِلکیصِدِق به استقبال ابراهیم رفت،‏ لاوی به نوعی در وجود جد خود ابراهیم بود.‏ ۱۱ حال اگر رسیدن به کاملیت،‏ از طریق کهانت لاوی میسر می‌بود،‏ (‏زیرا این کهانت یکی از جنبه‌های شریعت بود که به قوم داده شد)‏ دیگر چه نیازی بود که گفته شود،‏ کاهنی به شیوهٔ مِلکیصِدِق برخواهد خاست و نه به شیوهٔ هارون؟‏ ۱۲ پس اگر کهانت در حال تغییر است،‏ شریعت نیز لازم است تغییر کند،‏ ۱۳ چون کسی که این مطالب در مورد او گفته می‌شود،‏ از طایفه‌ای دیگر آمد؛‏ طایفه‌ای که هیچ کس از آن در برابر مذبح خدمت نکرده است؛‏ ۱۴ زیرا روشن است که سَرور ما از نسل یهودا بود،‏ اما موسی نگفت که کاهنان از طایفهٔ یهودا می‌آیند.‏ ۱۵ این امور حتی هنگامی روشن‌تر می‌شود که می‌بینیم کاهنی دیگر برخاست که همچون مِلکیصِدِق است.‏ ۱۶ او بر پایهٔ آن قانونی که مربوط به اصل و نسب می‌شود،‏ کاهن نشد،‏ بلکه بر مبنای قدرتی که به او حیاتِ تباهی‌ناپذیر می‌بخشد،‏ کهانت را یافت؛‏ ۱۷ زیرا در مورد او چنین شهادت داده شد:‏ «تو به شیوهٔ مِلکیصِدِق تا ابد کاهن هستی.‏»‏

۹-‏۱۵ سپتامبر

گنج‌هایی در کلام خدا | عبرانیان ۹-‏۱۰

‏«شریعت فقط سایهٔ چیزهای نیکوی آینده است»‏

‏(‏عبرانیان ۹:‏۱۲-‏۱۴‏)‏ او به مکان اقدس داخل شد،‏ اما نه با خون بزها و گوساله‌ها،‏ بلکه با خون خود،‏ یک بار برای همیشه و رهایی ابدی را برای ما فراهم ساخت؛‏ ۱۳ زیرا اگر خون بزها و گاوها و پاشیدن خاکسترِ گوساله بر آنانی که ناپاک شده‌اند،‏ شخص را تقدیس کرده،‏ جسم را طاهر می‌سازد،‏ ۱۴ چقدر بیشتر خون مسیح که خود را از طریق روح جاودان،‏ بی‌عیب به خدا تقدیم کرد،‏ وجدان ما را از اعمال مرده پاک خواهد ساخت تا بتوانیم خدای زنده را خدمت کنیم!‏

it‏-‏۱-‏E ص ۸۶۲ ¶۱

بخشایش

مطابق با شریعت موسی،‏ هر که گناهی علیه خدا یا همنوع خود مرتکب می‌شد،‏ نخست باید طبق مقرّرات شریعت گناه خود را جبران می‌کرد و سپس در اغلب موارد باید خون حیوانی را نیز به عنوان قربانی به یَهُوَه تقدیم می‌کرد.‏ (‏لا ۵:‏۵–‏۶:‏۷‏)‏ بنابراین پولُس به این اصل اشاره کرد و گفت:‏ «آری،‏ مطابق شریعت تقریباً همه چیز با خون پاک می‌شود و بدون ریخته شدن خون،‏ گناهی بخشیده نمی‌شود.‏» (‏عب‍ ۹:‏۲۲‏)‏ اما واقعیت این بود که خون حیوانات قربانی‌شده نمی‌توانست گناه را کاملاً از میان بردارد و وجدان شخص را کاملاً پاک سازد.‏ (‏عب‍ ۱۰:‏۱-‏۴؛‏ ۹:‏۹،‏ ۱۳،‏ ۱۴‏)‏ برعکس،‏ پیشگویی شده بود که عهد جدید به دلیل قربانی عیسی راهگشای بخشش کامل و حقیقی است.‏ (‏ار ۳۱:‏۳۳،‏ ۳۴؛‏ مت‍ ۲۶:‏۲۸؛‏ ۱قر ۱۱:‏۲۵؛‏ اف‍ ۱:‏۷‏)‏ عیسی هنگام زندگی خود بر زمین،‏ با شفای یک مرد جذامی نشان داد که از اختیار بخشایش گناهان برخوردار است.‏—‏مت‍ ۹:‏۲-‏۷‏.‏

‏(‏عبرانیان ۹:‏۲۴-‏۲۶‏)‏ زیرا مسیح به مکانی اقدس که ساختهٔ دست انسان و تنها تصویری از مکان اقدس واقعی است،‏ داخل نشد،‏ بلکه به خود آسمان داخل شد و اکنون به نمایندگی از طرف ما،‏ در برابر خدا حاضر است.‏ ۲۵ او داخل نشد تا خود را بارها چون قربانی تقدیم کند،‏ همچون کاهن اعظم که هر ساله به مکان اقدس با خونی که خون او نیست،‏ داخل می‌شود.‏ ۲۶ اگر چنین می‌بود،‏ او می‌بایست از آغاز دنیا بارها رنج می‌کشید.‏ اما اکنون،‏ در دوران پایانی این نظام حاضر،‏ یک بار برای همیشه آمد تا با قربانی خود،‏ گناه را از میان بردارد.‏

پ‌ک ص ۲۱۳ ¶۴

‏«از پی من بیا»‏

۴ کتاب مقدّس به استقبالی که از عیسی در آسمان شد و به شادی بازگشتش نزد یَهُوَه،‏ اشاره‌ای نکرده است.‏ اما کتاب مقدّس پیشگویی کرده بود که اندکی پس از بازگشت عیسی به آسمان،‏ چه وقایعی روی خواهد داد.‏ یهودیان از زمان موسی،‏ برای بیش از ۱۵ قرن بود که شاهد اجرای مرتب مراسمی مقدّس بودند.‏ سالانه یک بار کاهن اعظم به قدس‌الاقداس داخل می‌شد تا خون قربانی‌های روز کفّاره را در مقابل صندوق عهد بپاشد.‏ کاهن اعظم در آن روز،‏ در واقع مسیح را به تصویر می‌کشید.‏ این مراسم هر ساله به منظور آمرزش گناهان انجام می‌شد.‏ اما عیسی یک بار برای همیشه بهایی را که برای آمرزش گناهان انسان‌ها نیاز بود پرداخت.‏ او در آسمان به حضور پرجلال یَهُوَه خدا آمد—‏یعنی مقدّس‌ترین مکان عالَم—‏و با تقدیم فدیه،‏ بهای رهایی بشر را به یَهُوَه تقدیم کرد.‏ (‏عبرانیان ۹:‏۱۱،‏ ۱۲،‏ ۲۴‏)‏ آیا یَهُوَه آن را پذیرفت؟‏

‏(‏عبرانیان ۱۰:‏۱-‏۴‏)‏ شریعت فقط سایهٔ چیزهای نیکوی آینده است،‏ نه اصل آن‌ها.‏ به این دلیل،‏ هرگز نمی‌تواند با همان قربانی‌هایی که هر ساله تقدیم می‌شود،‏ کسانی را که نزد خدا می‌آیند،‏ کامل سازد.‏ ۲ در غیر این صورت،‏ آیا تقدیم قربانی‌ها متوقف نمی‌شد؟‏ زیرا کسانی که خدمت مقدّس را به جا می‌آوردند،‏ یک بار برای همیشه پاک می‌شدند و دیگر به خاطر گناهان خود احساس تقصیر نمی‌کردند.‏ ۳ اما حال این که آن قربانی‌ها هر ساله یادآور گناهانند؛‏ ۴ زیرا امکان ندارد که خون گاوها و بزها گناهان را از میان بردارد.‏

it‏-‏۲-‏E ص ۶۰۲-‏۶۰۳

کاملیت

شریعت موسی،‏ هدیه‌ای کامل از سوی خدا.‏ شریعت موسی شامل مقرّراتی برای پایه‌گذاری کهانت قوم یهود و نحوهٔ تقدیم قربانی‌ها و هدایای گوناگون بود.‏ طبق توضیحات پولُس رسول در کتاب عبرانیان،‏ این شریعت از سوی خدا هدیه‌ای کامل بود،‏ اما نه شریعت،‏ نه کاهنان قوم یهود و نه تقدیم قربانی می‌توانستند گناه افرادی را که تحت این شریعت بودند به طور کامل پاک سازند.‏ (‏عب‍ ۷:‏۱۱،‏ ۱۹؛‏ ۱۰:‏۱‏)‏ شریعت به جای این که به آزادی از چنگ گناه و مرگ بینجامد،‏ گناهکار بودن انسان‌ها را بیشتر آشکار می‌ساخت.‏ (‏رو ۳:‏۲۰؛‏ ۷:‏۷-‏۱۳‏)‏ به هر حال،‏ خدا از این تدارکات الٰهی هدفی داشت؛‏ شریعت موسی مانند «محافظی» بود که مردم را به سوی مسیح هدایت می‌کرد و به طور کامل «سایهٔ چیزهای نیکوی آینده» بود.‏ (‏غلا ۳:‏۱۹-‏۲۵؛‏ عب‍ ۱۰:‏۱‏)‏ بنابراین وقتی پولُس گفت،‏ «شریعت به خاطر ناکاملی انسان‌ها ناتوان بود» (‏رو ۸:‏۳‏)‏،‏ طبق عبرانیان ۷:‏۱۱،‏ ۱۸-‏۲۸ او به ناکاملی کاهن اعظم قوم یهود نیز اشاره کرد که نمی‌توانست مردم را «کاملاً نجات بخشد.‏» (‏در ایّام باستان،‏ کاهن اعظم بنا بر شریعت مسئول تقدیم قربانی بود و در روز کفّاره با خون حیوانی قربانی‌شده به قدس‌القداس معبد وارد می‌شد.‏)‏ هرچند مردم با تقدیم قربانی توسط کاهنان نسل هارون رضایت خدا را جلب می‌کردند،‏ کاملاً از شرّ گناه و احساس تقصیر رها نمی‌شدند.‏ پولُس به این موضوع اشاره کرده،‏ توضیح داد که کاهن اعظم با تقدیم قربانی‌های روز کفّاره نمی‌توانست «کسانی را که نزد خدا می‌آیند،‏ کامل سازد،‏» یا به عبارتی دیگر وجدان آنان را کاملاً پاک سازد.‏ (‏عب‍ ۱۰:‏۱-‏۴‏؛‏ با عب‍ ۹:‏۹ مقایسه شود.‏)‏ کاهن اعظم قادر به پرداخت بهای رهایی کامل مردم از چنگ گناه نبود،‏ چون خودِ او نیز ناکامل بود.‏ فقط مسیح که جان خود را در راه ما فدا کرد و تا ابد کاهن اعظم است،‏ قادر به انجام این کار می‌باشد.‏—‏عب‍ ۹:‏۱۴؛‏ ۱۰:‏۱۲-‏۲۲‏.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏عبرانیان ۹:‏۱۶،‏ ۱۷‏)‏ در واقع،‏ اگر عهدی با خدا بسته شده باشد،‏ باید مرگ شخصی که عهد با او بسته شده است،‏ ثابت شود؛‏ ۱۷ زیرا چنین عهدی با مرگ اعتبار می‌یابد،‏ چون تا زمانی که طرف انسانیِ عهد زنده است،‏ آن عهد ارزش قانونی ندارد.‏

ب۹۲‏-‏۱ E/‏۳ ص ۳۱ ¶۴-‏۶

سؤالات خوانندگان

به گفتهٔ پولُس برای این که عهدهای بین خدا و انسان‌ها به مرحلهٔ اجرا درآیند،‏ نیاز به ریختن خون بود.‏ برای مثال،‏ به عهد شریعت فکر کنید.‏ موسی واسطهٔ این عهد بود و خدا این عهد را از طریق او با قوم یهود بست.‏ بدین شکل،‏ موسی در بستن این عهد نقش مهمی داشت و نمایندهٔ قوم یهود بود.‏ پس،‏ از جهتی می‌توان گفت که خدا عهد شریعت را با موسی بست.‏ اما آیا موسی می‌بایست خون خود را بر زمین می‌ریخت تا این عهد به مرحلهٔ اجرا درمی‌آمد؟‏ نه،‏ در عوض خون حیواناتی به عنوان قربانی تقدیم شد.‏—‏عبرانیان ۹:‏۱۸-‏۲۲‏.‏

اما در مورد عهد جدید بین یَهُوَه و اسرائیل روحانی چه می‌توان گفت؟‏ عیسی مسیح واسطهٔ پرجلال این عهد است.‏ یَهُوَه خدا به‌وجودآورندهٔ این عهد است،‏ اما اعتبار آن به عیسی مسیح وابسته است.‏ عیسی نه تنها واسطهٔ این عهد است،‏ بلکه هنگام زندگی خود بر زمین مستقیماً با نخستین طرفین این عهد نیز در ارتباط بود.‏ (‏لوقا ۲۲:‏۲۰،‏ ۲۸،‏ ۲۹‏)‏ به علاوه،‏ عیسی همان مسیح موعود بود که می‌توانست با تقدیم قربانی،‏ عهد جدید را معتبر سازد.‏ این قربانی صرفاً قربانی حیوانات نبود،‏ بلکه عیسی جان کامل و بی‌عیب خود را قربانی کرد.‏ از این رو پولُس گفت که عیسی طرف انسانیِ عهد جدید است.‏ اما این عهد چه زمانی به مرحلهٔ اجرا درآمد؟‏ هنگامی که عیسی پس از مرگش «به خود آسمان داخل شد.‏» در ادامه پولُس افزود که عیسی «اکنون به نمایندگی از طرف ما،‏ در برابر خدا حاضر است.‏»—‏عبرانیان ۹:‏۱۲-‏۱۴،‏ ۲۴‏.‏

وقتی پولُس توضیح داد که موسی و عیسی طرف انسانی عهدها هستند،‏ منظور او این نبود که آنان به‌وجودآورندهٔ آن عهدها بودند،‏ زیرا خدا بنیان‌گذار آن عهدها بود.‏ در واقع،‏ موسی واسطهٔ عهد شریعت و عیسی واسطهٔ عهد جدید بود.‏ برای این که این دو عهد به مرحلهٔ اجرا درآیند،‏ خون باید ریخته می‌شد؛‏ موسی خون حیوانات را به عنوان قربانی تقدیم کرد و عیسی با فدا کردن جان خود،‏ خونبهای طرفین عهد جدید را پرداخت.‏

‏(‏عبرانیان ۱۰:‏۵-‏۷‏)‏ پس هنگامی که مسیح به این دنیا آمد،‏ گفت:‏ «‹قربانی و هدیه را نخواستی،‏ اما بدنی برای من آماده ساختی.‏ ۶ تو از هدایای سوختنی و قربانی‌های گناه خشنود نبودی.‏› ۷ آنگاه همچنین گفتم:‏ ‹بنگر!‏ (‏در طومار در مورد من نوشته شده است)‏ ای خدا،‏ آمده‌ام تا خواست تو را به جا آورم.‏›»‏

it‏-‏۱-‏E ص ۲۴۹-‏۲۵۰

تعمید

بنا بر گزارش لوقا،‏ عیسی هنگام تعمیدش در حال دعا بود.‏ (‏لو ۳:‏۲۱‏)‏ و در نامهٔ پولُس به عبرانیان که هماهنگ با مزمور ۴۰:‏۶-‏۸ بود،‏ آمده است:‏ «هنگامی که مسیح به این دنیا آمد،‏ گفت:‏ «‹قربانی و هدیه را نخواستی،‏ اما بدنی برای من آماده ساختی.‏ تو از هدایای سوختنی و قربانی‌های گناه خشنود نبودی.‏› آنگاه همچنین گفتم:‏ ‹بنگر!‏ (‏در طومار در مورد من نوشته شده است)‏ ای خدا،‏ آمده‌ام تا خواست تو را به جا آورم.‏›» مسلّماً عبارت «هنگامی که مسیح به این دنیا آمد» به متولّد شدن عیسی اشاره ندارد،‏ زیرا در آن زمان او نمی‌توانست مطلبی بخواند یا این سخنان را به زبان آورد.‏ عیسی به‌هنگام تعمید خود که نقطهٔ شروع خدمتش بود،‏ این سخنان را گفت.‏ (‏عب‍ ۱۰:‏۵-‏۹‏)‏ وقتی عیسی به دنیا آمد،‏ یکی از یهودیان قوم اسرائیل محسوب می‌شد،‏ قومی که تحت عهد شریعت بودند.‏ (‏خر ۱۹:‏۵-‏۸؛‏ غلا ۴:‏۴‏)‏ پس عیسی در زمانی که به دست یحیی تعمید گرفت،‏ تحت عهد شریعت بود.‏ اما عیسی با تعمید گرفتن کاری انجام داد که تحت شریعت ملزم به انجام آن نبود.‏ او در واقع خود را به یَهُوَه خدا تقدیم کرد تا خواست و ارادهٔ او را انجام دهد و این خواست خدا بود که عیسی ‹بدن› خود را قربانی کند و به قربانی‌هایی که طبق شریعت تقدیم می‌شد پایان دهد.‏ به گفتهٔ پولُس رسول:‏ «مطابق همین ‹خواست،‏› ما از طریق قربانی بدن عیسی مسیح،‏ یک بار برای همیشه تقدیس شده‌ایم.‏» (‏عب‍ ۱۰:‏۱۰‏)‏ به علاوه،‏ یک جنبهٔ مهم «خواست» خدا برای عیسی در رابطه با پادشاهی او بود و عیسی با تعمیدش این خدمت را نیز به جان خرید.‏ (‏لو ۴:‏۴۳؛‏ ۱۷:‏۲۰،‏ ۲۱‏)‏ یَهُوَه علناً نشان داد که از تعمید پسر خود راضی است و او را با روح‌القدس مسح کرد و گفت:‏ «این است پسر من،‏ محبوب من که از او خشنودم.‏»—‏مر ۱:‏۹-‏۱۱؛‏ لو ۳:‏۲۱-‏۲۳؛‏ مت‍ ۳:‏۱۳-‏۱۷‏.‏

خواندن کتاب مقدّس

‏(‏عبرانیان ۹:‏۱-‏۱۴‏)‏ عهد پیشین دارای دستورهای قانونی برای خدمت مقدّس بود و مکانی مقدّس برای پرستش بر زمین داشت.‏ ۲ این خیمه از دو قسمت تشکیل شده بود.‏ قسمت اول که چراغدان،‏ میز و نان تقدیمی در آن قرار داشت،‏ مکان قدس خوانده می‌شد.‏ ۳ اما پشت پردهٔ دوم،‏ قسمت دیگر خیمه بود که قدس‌الاقداس نام داشت.‏ ۴ در آنجا آتشدان طلایی برای سوزاندن بخور و صندوق عهد که کاملاً با طلا پوشیده شده بود،‏ قرار می‌گرفت.‏ داخل صندوق عهد،‏ ظرفی طلایی حاوی مَنّا،‏ عصای هارون که شکوفه آورده بود و لوح‌های عهد،‏ قرار داده شده بود.‏ ۵ بالای آن،‏ کَرّوبیان پرجلال بر درپوش صندوق سایه افکنده بودند.‏ اما اکنون وقت پرداختن به شرح جزئیات این امور نیست.‏ ۶ به هر حال،‏ پس از آن که همه چیز را به این شکل آماده ساختند،‏ کاهنان برای انجام دادن خدمتِ مقدّس،‏ مرتباً به قسمت اول خیمه داخل می‌شدند.‏ ۷ اما کاهن اعظم یک بار در سال،‏ به تنهایی داخل قسمت دوم می‌شد و می‌بایست به همراه خود مقداری خون می‌برد تا برای خود و برای گناهانی که قوم ناآگاهانه مرتکب آن شده بودند،‏ تقدیم کند.‏ ۸ پس روح‌القدس روشن می‌سازد که راه ورود به مکان اقدس تا زمانی که خیمهٔ نخست برپا بود،‏ هنوز آشکار نشده بود.‏ ۹ این خیمه زمان حاضر را به تصویر می‌کشد و به این دلیل هدایا و قربانی‌ها هنوز تقدیم می‌شود.‏ اما این‌ها نمی‌تواند وجدان کسی را که خدمت مقدّس را به جا می‌آوَرَد،‏ کاملاً پاک سازد.‏ ۱۰ این هدایا و قربانی‌ها تنها به غذاها،‏ نوشیدنی‌ها و آیین‌های گوناگونِ تطهیر مربوط می‌شود.‏ این‌ها فرایضی برای جسم بود و تا زمان تعیین‌شده که در آن همه چیز اصلاح می‌شود،‏ به جا آوردن آن‌ها واجب بود.‏ ۱۱ اما وقتی مسیح در مقام کاهن اعظم آمد تا برکاتی را بیاورد که اکنون نصیب ما شده است،‏ از خیمه‌ای بزرگ‌تر و کامل‌تر گذشت که به دست انسان ساخته نشده است؛‏ به عبارت دیگر،‏ جزو چیزهایی نیست که بر زمین آفریده شد.‏ ۱۲ او به مکان اقدس داخل شد،‏ اما نه با خون بزها و گوساله‌ها،‏ بلکه با خون خود،‏ یک بار برای همیشه و رهایی ابدی را برای ما فراهم ساخت؛‏ ۱۳ زیرا اگر خون بزها و گاوها و پاشیدن خاکسترِ گوساله بر آنانی که ناپاک شده‌اند،‏ شخص را تقدیس کرده،‏ جسم را طاهر می‌سازد،‏ ۱۴ چقدر بیشتر خون مسیح که خود را از طریق روح جاودان،‏ بی‌عیب به خدا تقدیم کرد،‏ وجدان ما را از اعمال مرده پاک خواهد ساخت تا بتوانیم خدای زنده را خدمت کنیم!‏

۱۶-‏۲۲ سپتامبر

گنج‌هایی در کلام خدا | عبرانیان ۱۱

‏«اهمیت بسزای ایمان»‏

‏(‏عبرانیان ۱۱:‏۱‏)‏ ایمان اطمینان قطعی به تحقق چیزهایی است که به آن امید داریم و اعتقاد به حقایقی است که دیده نمی‌شود،‏ اما گواهی روشن برای آن‌ها وجود دارد.‏

ب۱۶/‏۱۰ ص ۲۷ ¶۶

به وعده‌های خدا ایمان ورزید

۶ کتاب مقدّس در عبرانیان ۱۱:‏۱ ایمان را توصیف کرده است.‏ ‏(‏خوانده شود.‏)‏ ایمان بر دو موضوع نادیدنی متمرکز است:‏ ۱)‏ آنچه «به آن امید داریم.‏» رویدادهای آینده که وقوع آن‌ها وعده داده شده اما هنوز واقع نشده است از این جمله‌اند،‏ همچون پایان یافتن شرارت و آمدن دنیای جدید.‏ ۲)‏ «حقایقی که دیده نمی‌شود.‏» در این آیه واژهٔ یونانی‌ای که «گواهی روشن» ترجمه شده است به «گواهی قانع‌کننده» اشاره دارد که برای واقعیتی نادیدنی ارائه می‌شود،‏ همچون وجود یَهُوَه خدا،‏ عیسی مسیح،‏ فرشتگان و فعالیت‌های پادشاهی آسمانی.‏ (‏عبر ۱۱:‏۳‏)‏ چگونه می‌توانیم نشان دهیم که امید ما زنده است و به چیزهای نادیدنی که در کلام خدا گفته شده است معتقدیم؟‏ با گفتار و اعمالمان؛‏ چرا که بدون آن‌ها ایمان ما کامل نیست.‏

‏(‏عبرانیان ۱۱:‏۶‏)‏ به علاوه،‏ غیرممکن است که بدون ایمان بتوان خدا را خشنود ساخت؛‏ زیرا هر که به خدا نزدیک می‌شود،‏ باید معتقد باشد که او وجود دارد و به کسانی که از صمیم دل او را می‌جویند،‏ پاداش می‌دهد.‏

ب۱۴ ۱/‏۱ ص ۱۱ ¶۲-‏۵

‏«جویندگان خود را پاداش می‌دهد»‏

برای خشنود کردن یَهُوَه خدا چه باید کرد؟‏ پولُس نوشت:‏ «بدون ایمان ممکن نیست بتوان خدا را خشنود ساخت.‏» به این گفتهٔ پولُس بیشتر دقت کنید؛‏ او هرگز نگفت که خشنود کردن خدا بدون ایمان دشوار است بلکه تأکید کرد که این امر غیرممکن است.‏ به عبارت دیگر،‏ برای خشنود کردن خدا ایمان ضروریست.‏

چه ایمانی یَهُوَه خدا را خشنود می‌سازد؟‏ ایمان به خدا دو جنبه دارد.‏ اول،‏ این که هر یک از ما «باید ایمان داشته باشد که او هست.‏» ترجمه‌ای دیگر از کتاب مقدّس این قسمت از آیه را چنین برگردانده است:‏ «باید ایمان داشت که او وجود دارد.‏» پس اگر به وجود خدا شک داشته باشیم،‏ نمی‌توانیم او را خشنود کنیم.‏ البته تنها اعتقاد به وجود خدا کافی نیست،‏ زیرا حتی فرشتگان شریر نیز به وجود خدا اعتقاد دارند.‏ (‏یعقوب ۲:‏۱۹‏)‏ ایمان به وجود او باید ما را به عمل وا دارد.‏ در حقیقت ما با عمل کردن به معیارهای خدا،‏ ایمانمان را ثابت می‌کنیم.‏—‏یعقوب ۲:‏۲۰،‏ ۲۶‏.‏

دوم،‏ این که هر یک از ما باید «ایمان داشته باشد» که خدا ‹پاداش‌دهنده› است.‏ شخص با ایمان کاملاً اطمینان دارد که تلاش‌هایش در راه خشنود کردن خدا بیهوده نیست.‏ (‏۱قُرِنتیان ۱۵:‏۵۸‏)‏ پس اگر به توانایی و خواست یَهُوَه در پاداش دادن به ما شک داشته باشیم،‏ نمی‌توانیم او را خشنود سازیم.‏ (‏یعقوب ۱:‏۱۷؛‏ ۱پِطرُس ۵:‏۷‏)‏ آنانی که بر این باورند که خدا به فکر ما نیست و برای ما ارزشی قائل نیست که به ما پاداشی دهد،‏ خدای کتاب مقدّس را نشناخته‌اند.‏

یَهُوَه به چه کسانی پاداش می‌دهد؟‏ پولُس می‌گوید:‏ ‹به جویندگان خود.‏› یک مرجع کتاب مقدّس برای مترجمان در مورد واژهٔ یونانی‌ای که در اینجا «جویندگان» ترجمه شده است،‏ توضیح می‌دهد که منظور از این واژه این نیست که شخص در پی کسب اطلاعات و شناخت از خدا باشد،‏ بلکه به این مفهوم است که شخص در راه «پرستش» خدا می‌کوشد؛‏ او می‌کوشد که خواست خدا را انجام دهد.‏ به علاوه این واژهٔ یونانی به صورت فعل آمده است.‏ در این خصوص مرجع دیگری می‌گوید که این فعل به تلاش‌های مصرّانه و جدّی شخص در انجام کاری اشاره دارد.‏ پس،‏ این نشان می‌دهد که جویندهٔ خدا با جدّیت و دل و جان در پی پرستش خداست.‏ آری،‏ یَهُوَه به کسانی پاداش می‌دهد که ایمانشان،‏ آنان را برمی‌انگیزد تا او را با عشق و شور و اشتیاق بپرستند.‏—‏مَتّی ۲۲:‏۳۷‏.‏

‏(‏عبرانیان ۱۱:‏۳۳-‏۳۸‏)‏ اینان با ایمان،‏ پادشاهان را شکست دادند،‏ عدالت را برقرار ساختند،‏ وعده‌ها را یافتند،‏ دهان شیران را بستند،‏ ۳۴ قدرت شعله‌های آتش را بی‌اثر کردند،‏ از تیغ شمشیر جان به در بردند،‏ ضعیف بودند و قدرتمند شدند،‏ در جنگ زورآور گشتند و سپاهیان بیگانه را در هم شکستند.‏ ۳۵ زنان،‏ عزیزان ازدست رفتهٔ خود را از طریق رستاخیز بازیافتند؛‏ اما شماری دیگر شکنجه شدند؛‏ زیرا برای دست یافتن به رستاخیزی بهتر،‏ حاضر نشدند برای آزادی خود سازش کنند.‏ ۳۶ آری،‏ برخی دیگر مورد تمسخر قرار گرفتند،‏ شلاق خوردند و حتی بدتر از آن به زنجیر کشیده و به زندان افکنده شدند.‏ ۳۷ سنگسار گشتند،‏ آزموده شدند،‏ با ارّه دو پاره‌شان کردند،‏ با شمشیر به قتل رسیدند و در حالی که محتاج بودند و رنج می‌کشیدند و مورد آزار قرار می‌گرفتند،‏ در جامه‌هایی از پوست گوسفند و بز به هر جا می‌رفتند؛‏ ۳۸ آنان که دنیا لایقشان نبود،‏ در بیابان‌ها،‏ کوه‌ها،‏ غارها و مخفیگاه‌های زمین آوارگی می‌کشیدند.‏

ب۱۶/‏۱۰ ۲۳ ¶۱۰-‏۱۱

ایمانتان را بر آنچه امید بسته‌اید،‏ استوار سازید

۱۰ پولُس در عبرانیان باب ۱۱ از سختی‌هایی می‌گوید که بسیاری از خادمان خدا که نامی از آنان برده نشده است با آن روبرو بوده‌اند.‏ برای نمونه از زنان باایمانی می‌گوید که پسرانشان را از دست دادند،‏ اما بعدها آنان را از طریق رستاخیز باز یافتند.‏ سپس به افراد دیگری اشاره می‌کند که «برای دست یافتن به رستاخیزی بهتر،‏ حاضر نشدند برای آزادی خود سازش کنند.‏» (‏عبر ۱۱:‏۳۵‏)‏ ما کاملاً مطمئن نیستیم که پولُس چه کسانی را مد نظر داشته است،‏ اما افرادی همچون نابوت و زَکَریا به دلیل اطاعت از یَهُوَه خدا و انجام خواست او سنگسار شدند.‏ (‏۱پاد ۲۱:‏۳،‏ ۱۵؛‏ ۲توا ۲۴:‏۲۰،‏ ۲۱‏)‏ دانیال و جوانان دیگری که با او بودند نیز می‌توانستند «برای آزادی خود سازش کنند،‏» اما ایمان به قدرت خدا آنان را قادر ساخت که گویی ‹دهان شیران را ببندند و قدرت شعله‌های آتش را بی‌اثر کنند.‏›—‏عبر ۱۱:‏۳۳،‏ ۳۴؛‏ دان ۳:‏۱۶-‏۱۸،‏ ۲۰،‏ ۲۸؛‏ ۶:‏۱۳،‏ ۱۶،‏ ۲۱-‏۲۳‏.‏

۱۱ پیامبرانی همچون میکایا و اِرْمیا «مورد تمسخر قرار گرفتند» و «به زندان افکنده شدند.‏» پیامبرانی دیگر همچون ایلیّا «در بیابان‌ها،‏ کوه‌ها،‏ غارها و مخفیگاه‌های زمین آوارگی می‌کشیدند.‏» تمامی این افراد توانستند با بردباری متحمّل سختی شوند،‏ چرا که «اطمینان قطعی» به تحقق امیدشان داشتند.‏—‏عبر ۱۱:‏۱،‏ ۳۶-‏۳۸؛‏ ۱پاد ۱۸:‏۱۳؛‏ ۲۲:‏۲۴-‏۲۷؛‏ ار ۲۰:‏۱،‏ ۲؛‏ ۲۸:‏۱۰،‏ ۱۱؛‏ ۳۲:‏۲‏.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏عبرانیان ۱۱:‏۴‏)‏ با ایمان بود که هابیل قربانی‌ای پرارزش‌تر از قربانی قائن به خدا تقدیم کرد و به خاطر ایمانش شهادت داده شد که درستکار است؛‏ زیرا خدا هدایایش را پذیرفت.‏ از این رو،‏ اگرچه هابیل مرده است،‏ هنوز از طریق ایمانش سخن می‌گوید.‏

it‏-‏۱-‏E ص ۸۰۴ ¶۵

ایمان

نمونه‌هایی از ایمان خادمان یَهُوَه در دوران باستان.‏ ایمان تک‌تک کسانی که «گروهی عظیم از شاهدان را» تشکیل می‌دهند،‏ بر پایه و اساس محکمی استوار بود.‏ (‏عب‍ ۱۲:‏۱‏)‏ برای مثال،‏ هابیل از وعدهٔ خدا مبنی بر آمدن «نسلی» که سر «مار» را می‌کوبید آگاه بود.‏ همچنین او با چشم خود دید که همه چیز طبق حکمی که یَهُوَه علیه والدین خود صادر کرده بود پیش می‌رفت.‏ آدم و خانواده‌اش که از باغ عدن اخراج شده بودند،‏ با عرق ریختن و به‌سختی خوراک خود را تهیه می‌کردند،‏ چرا که زمین ملعون و پر از خار و خاشاک شده بود.‏ بی‌شک هابیل دید که حوّا به توجه آدم نیاز داشت و آدم بر حوّا مسلّط بود.‏ به‌حتم مادر هابیل نیز گفته بود که زایمانش چقدر دردناک بوده است.‏ به علاوه،‏ هابیل می‌دید که کروبیان و ‹شمشیری آتشبار که به هر سو می‌گشت،‏› راه ورود به باغ عدن را نگاهبانی می‌کردند.‏ (‏پی‍ ۳:‏۱۴-‏۱۹،‏ ۲۴‏)‏ همهٔ این‌ها برای هابیل «گواهی روشن» از آمدن ‹نسل موعود› بود.‏ بنابراین،‏ از روی ایمان بود که هابیل «قربانی‌ای پرارزش‌تر از قربانی قائن به خدا تقدیم کرد.‏»—‏عب‍ ۱۱:‏۱،‏ ۴‏.‏

‏(‏عبرانیان ۱۱:‏۵‏)‏ با ایمان بود که خَنوخ انتقال یافت تا مرگ را نبیند و چون خدا او را انتقال داد،‏ دیگر او را نیافتند؛‏ اما پیش از آن که انتقال یابد،‏ شهادت داده شد که او خدا را خشنود ساخته است.‏

ب‌ع۱۷/‏۱ ص ۱۲-‏۱۳

‏«او خدا را خشنود ساخته است»‏

پس ‹انتقال یافتن› خَنوخ به چه صورت بود که او ‹مرگ را ندید›؟‏ این طور که پیداست،‏ پیش از اینکه دشمنان خَنوخ به او آسیب برسانند،‏ یَهُوَه زندگی او را گرفت و به خواب مرگ فرو برد.‏ اما پیش از آن،‏ خَنوخ «اطمینان یافت که خدا از او خشنود است.‏» چگونه؟‏ پیش از این که او به خواب مرگ فرو رود،‏ خدا در رؤیایی الهامی احتمالاً بهشت روی زمین را به او نشان داد.‏ به این شکل برای خَنوخ روشن شد که مورد لطف یَهُوَه قرار گرفته است.‏ سپس به خواب مرگ فرو رفت.‏ پولُس رسول دربارهٔ خَنوخ و زنان و مردان وفادار دیگر چنین گفت:‏ «همهٔ اینان .‏ .‏ .‏ ایمان خود را تا پای مرگ حفظ کردند.‏» (‏عبرانیان ۱۱:‏۱۳‏)‏ پس از مرگ خَنوخ،‏ دشمنانش در جستجوی بدن او بودند اما «دیگر او را نیافتند.‏» احتمالاً یَهُوَه خدا بدن خَنوخ را ناپدید کرد تا دشمنانش به آن بی‌حرمتی نکنند و از آن در ترویج پرستش کاذب استفاده نکنند.‏

خواندن کتاب مقدّس

‏(‏عبرانیان ۱۱:‏۱-‏۱۶‏)‏ ایمان اطمینان قطعی به تحقق چیزهایی است که به آن امید داریم و اعتقاد به حقایقی است که دیده نمی‌شود،‏ اما گواهی روشن برای آن‌ها وجود دارد.‏ ۲ در ایّام قدیم،‏ افرادی بودند که به دلیل ایمانشان،‏ بر آنان به‌نیکویی شهادت داده شد.‏ ۳ با ایمان است که پی می‌بریم،‏ آنچه در آسمان و بر زمین است،‏ از طریق کلام خدا نظم یافته است.‏ بنابراین،‏ آنچه دیده می‌شود از آنچه دیده نمی‌شود،‏ به وجود آمده است.‏ ۴ با ایمان بود که هابیل قربانی‌ای پرارزش‌تر از قربانی قائن به خدا تقدیم کرد و به خاطر ایمانش شهادت داده شد که درستکار است؛‏ زیرا خدا هدایایش را پذیرفت.‏ از این رو،‏ اگرچه هابیل مرده است،‏ هنوز از طریق ایمانش سخن می‌گوید.‏ ۵ با ایمان بود که خَنوخ انتقال یافت تا مرگ را نبیند و چون خدا او را انتقال داد،‏ دیگر او را نیافتند؛‏ اما پیش از آن که انتقال یابد،‏ شهادت داده شد که او خدا را خشنود ساخته است.‏ ۶ به علاوه،‏ غیرممکن است که بدون ایمان بتوان خدا را خشنود ساخت؛‏ زیرا هر که به خدا نزدیک می‌شود،‏ باید معتقد باشد که او وجود دارد و به کسانی که از صمیم دل او را می‌جویند،‏ پاداش می‌دهد.‏ ۷ با ایمان بود که نوح پس از دریافت هشدار الٰهی،‏ در مورد آنچه پیش از آن دیده نشده بود،‏ با خداترسی عمل کرد و کشتی‌ای برای نجات خانوادهٔ خود ساخت.‏ همچنین از طریق این ایمان،‏ دنیا را محکوم کرد و به سبب ایمانش درستکار خوانده شد.‏ ۸ با ایمان بود که وقتی ابراهیم فراخوانده شد،‏ اطاعت کرد و رهسپار مکانی گشت که آن را به میراث می‌برد.‏ او دیار خود را ترک کرد،‏ گرچه نمی‌دانست به کجا می‌رود.‏ ۹ با ایمان بود که او همچون غریبه‌ای در سرزمینی بیگانه،‏ یعنی در سرزمین موعود به سر برد و همچون اسحاق و یعقوب که با او وارث همان وعده بودند،‏ در خیمه‌ها زندگی کرد؛‏ ۱۰ زیرا او در انتظار شهری با بنیاد حقیقی بود،‏ که طراح و سازندهٔ آن خداست.‏ ۱۱ با ایمان بود که سارا هرچند از سن بارداری گذشته بود،‏ توانایی یافت تا نطفهٔ فرزندی در او بسته شود،‏ چون وعده‌دهنده را امین شمرد.‏ ۱۲ به همین دلیل،‏ از یک مرد که تقریباً مرده بود،‏ فرزندانی بسیار به دنیا آمد؛‏ آری،‏ به تعداد ستارگان آسمان و بی‌شمار همچون شن‌های ساحل دریا.‏ ۱۳ همهٔ اینان هرچند که وعده‌ها در زمان حیاتشان تحقق نیافت،‏ ایمان خود را تا پای مرگ حفظ کردند.‏ ایشان وعده‌ها را از دور دیدند و با آغوش باز پذیرفتند و در برابر مردم اعلام کردند که در آن سرزمین غریبه و ساکنانی موقتند.‏ ۱۴ در واقع،‏ کسانی که چنین سخن می‌گویند،‏ آشکار می‌کنند که با جدّیت در پی مکانی هستند که به آنان تعلّق خواهد داشت.‏ ۱۵ شکی نیست که اگر پیوسته مکانی را که ترک کرده بودند،‏ به یاد می‌آوردند،‏ فرصت برگشت می‌داشتند.‏ ۱۶ اما اکنون چنین کسانی در پی مکانی بهتر هستند،‏ مکانی که به آسمان تعلّق دارد.‏ از این رو،‏ خدا از این که خدایشان خوانده شود،‏ خجل نیست و شهری برایشان آماده ساخته است.‏

۲۳-‏۲۹ سپتامبر

گنج‌هایی در کلام خدا | عبرانیان ۱۲-‏۱۳

‏«تأدیب،‏ نشانهٔ محبت یَهُوَه خدا»‏

‏(‏عبرانیان ۱۲:‏۵‏)‏ همچنین آن پند صمیمانه را کاملاً فراموش کرده‌اید که شما را پسر خطاب کرده،‏ می‌گوید:‏ «ای پسرم،‏ تأدیب یَهُوَه را خوار مشمار و هنگامی که تو را اصلاح می‌کند،‏ دلسرد مشو؛‏

ب۱۲ ۱۵/‏۳ ص ۲۹ ¶۱۸

۱۸ پندی دردناک.‏ ممکن است مرتباً به پندی که در گذشته دریافت کرده‌ایم فکر کنیم و از بابت آن،‏ ناراحت باشیم.‏ چنین احساسی نه تنها دردناک است بلکه ممکن است ما را دلسرد و تضعیف سازد.‏ (‏عبر ۱۲:‏۵‏)‏ نتیجهٔ «خوار» شمردنِ پندی که رد کرده‌ایم با پندی که پس از پذیرفتن «دلسرد» شدیم،‏ یکی است؛‏ در هر دو صورت اجازه نداده‌ایم پند و راهنمایی در ما عمل کند و ما را تأدیب و اصلاح نماید.‏ بهترین کار این است که به سخنان سلیمان توجه کنیم:‏ «ادب [«تأدیب،‏» دج] را به چنگ آور و آن را فرو مگذار.‏ آن را نگاه دار زیرا که حیات تو است.‏» (‏امث ۴:‏۱۳‏)‏ پس مانند راننده‌ای باشیم که مطیع علائم رانندگی است،‏ راهنمایی را می‌پذیرد،‏ به کار می‌برد و به حرکت خود ادامه می‌دهد.‏—‏امث ۴:‏۲۶،‏ ۲۷؛‏ عبرانیان ۱۲:‏۱۲،‏ ۱۳ خوانده شود.‏

‏(‏عبرانیان ۱۲:‏۶،‏ ۷‏)‏ زیرا یَهُوَه کسی را که دوست می‌دارد،‏ تأدیب می‌کند.‏ در واقع او هر کسی را که همچون پسر خود می‌پذیرد،‏ با چوبِ تأدیب تنبیه می‌کند.‏» ۷ شما باید تحمّل کنید،‏ چون این تحمّل جزو تأدیب شماست.‏ خدا با شما همچون پسرانش رفتار می‌کند.‏ به‌راستی کدام پسر است که پدرش او را تأدیب نکند؟‏

ب۱۲‏-‏۱ E/‏۷ ص ۲۱ ¶۳

‏«هر گاه دعا می‌کنید،‏ بگویید:‏ ‹ای پدر›»‏

یک پدر مهربان حتماً فرزندان خود را تأدیب می‌کند،‏ چون برایش مهم است که در آینده چه کسانی در جامعه خواهند شد.‏ (‏اِفِسُسیان ۶:‏۴‏)‏ چنین پدری باید قاطعانه با فرزندانش برخورد کند،‏ اما هنگام تأدیب هرگز نباید سختگیر و بی‌رحم باشد.‏ مشابهاً ممکن است که گاهی از طرف پدر آسمانی‌مان تأدیب شویم اما تأدیبی که از طرف خداست هرگز بی‌رحمانه نیست و همیشه از روی محبت است.‏ عیسی نیز مانند پدرش هرگز سختگیر و بی‌رحمانه با شاگردانش برخورد نکرد،‏ حتی هنگامی که پندهای او را به گوش نمی‌گرفتند.‏—‏مَتّی ۲۰:‏۲۰-‏۲۸؛‏ لوقا ۲۲:‏۲۴-‏۳۰‏.‏

‏(‏عبرانیان ۱۲:‏۱۱‏)‏ البته هیچ تأدیبی هنگامی که به کار برده می‌شود خوشایند نیست،‏ بلکه دردآور است.‏ اما پس از مدتی،‏ برای کسانی که با آن تربیت یافته‌اند،‏ آرامش و درستکاری را به ثمر می‌آورد.‏

ب۱۸/‏۳ ص ۳۲ ¶۱۸

‏‹تأدیب را بشنوید و حکیم شوید›‏

۱۸ تأدیب می‌تواند دردآور باشد،‏ اما بی‌اعتنایی به تأدیب می‌تواند بیشتر دردآور باشد.‏ (‏عبر ۱۲:‏۱۱‏)‏ نمونهٔ قائن و صِدِقیای پادشاه را در نظر بگیرید.‏ وقتی قائن نفرتی شدید به هابیل در دل پروراند و قصد کشتن او را داشت،‏ یَهُوَه به او چنین هشدار داد:‏ «از چه سبب خشمگینی و چرا دلریش گشته‌ای؟‏ اگر آنچه را که نیکوست انجام دهی،‏ آیا پذیرفته نمی‌شوی؟‏ ولی اگر آنچه را که نیکوست انجام ندهی،‏ بدان که گناه بر در به کمین نشسته و مشتاق توست،‏ اما تو باید بر آن چیره شوی.‏» (‏پیدا ۴:‏۶،‏ ۷‏)‏ قائن تأدیب یَهُوَه را رد کرد.‏ او برادرش را کشت و عواقب تلخ آن را تا آخر عمرش تحمّل کرد!‏ (‏پیدا ۴:‏۱۱،‏ ۱۲‏)‏ اگر قائن تأدیب یَهُوَه را می‌پذیرفت لازم نبود تا آن حد درد و سختی بکشد.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏عبرانیان ۱۲:‏۱‏)‏ پس،‏ از آنجا که چنین گروهی عظیم از شاهدان را همچون ابری گرداگرد خود داریم،‏ بیایید هر بار سنگین و آن گناهی را که به‌راحتی به دست و پای ما می‌پیچد،‏ از خود دور کنیم و با استقامت در مسابقه‌ای که برای ما مقرّر شده است،‏ بدویم

ب۱۱ ۱۵/‏۹ ص ۱۸ ¶۱۱

با استقامت بدوید

۱۱ شاهدانی که «ابری عظیم» را تشکیل می‌دهند دوندگانی بودند که مسابقهٔ خود را قبل از روزگار مسیحیان با موفقیت به پایان رسانده بودند.‏ آنان در واقع مانند دوندگان ماهری هستند که دوندگان جدید را در مسابقه تشویق می‌کنند.‏ تصوّر کنید که اگر دوندهٔ جدید بداند دوندگان باتجربه او را تماشا و تشویق می‌کنند چه احساسی به او دست می‌دهد!‏ آیا برانگیخته نمی‌شود که تمام سعی و کوشش خود را در مسابقه بکند؟‏ این «شاهدان» باایمان اثباتی هستند بر این که هر چقدر هم مسابقه سخت باشد،‏ شخص می‌تواند برنده شود.‏ پس مسیحیان قرن اوّل با مد نظر داشتن ابر شاهدان برانگیخته می‌شدند که شجاع باشند و با استقامت در مسابقهٔ دوی مسیحی بدوند.‏ این موضوع در مورد ما نیز صدق می‌کند.‏

‏(‏عبرانیان ۱۳:‏۹‏)‏ مگذارید تعالیم گوناگون و غریب،‏ شما را منحرف کند؛‏ زیرا بهتر است که دل با لطف الٰهی تقویت شود تا با پرهیز از بعضی خوردنی‌ها؛‏ این پرهیزکاری‌ها به کسانی که خود را با آن مشغول می‌کنند،‏ فایده‌ای نمی‌رساند.‏

ب۸۹‏-‏۱۵ E/‏۱۲ ص ۲۲ ¶۱۰

قربانی‌های مورد پسند یَهُوَه

۱۰ پولُس به مسیحیان یهودی‌نژاد اخطار داد که از «تعالیم گوناگون و غریب» کسانی که برای حفظ سنت‌ها و قوانین شریعت پافشاری می‌کردند،‏ برحذر باشند.‏ (‏غَلاطیان ۵:‏۱-‏۶‏)‏ برای این که ‹دل آن مسیحیان برای ماندن در راه حقیقت تقویت شود› به لطف خدا نیاز بود،‏ نه به چنین تعالیمی.‏ از قرار معلوم،‏ برخی اصرار داشتند که باید از بعضی غذاها پرهیز کرد،‏ زیرا پولُس گفت:‏ «بهتر است که دل با لطف الٰهی تقویت شود تا با پرهیز از بعضی خوردنی‌ها؛‏ این پرهیزکاری‌ها به کسانی که خود را با آن مشغول می‌کنند،‏ فایده‌ای نمی‌رساند.‏» اما برکات خدا از این پرهیزکاری‌ها یا برگزاری اعیاد حاصل نمی‌شود،‏ بلکه از طریق وقف کردن خود به خدا و قدردانی از بابت قربانی مسیح حاصل می‌شود.‏ (‏رومیان ۱۴:‏۵-‏۹‏)‏ به علاوه،‏ قربانی مسیح قربانی‌هایی را که لاویان تقدیم می‌کردند،‏ باطل ساخت.‏—‏عبرانیان ۹:‏۹-‏۱۴؛‏ ۱۰:‏۵-‏۱۰‏.‏

خواندن کتاب مقدّس

‏(‏عبرانیان ۱۲:‏۱-‏۱۷‏)‏ پس،‏ از آنجا که چنین گروهی عظیم از شاهدان را همچون ابری گرداگرد خود داریم،‏ بیایید هر بار سنگین و آن گناهی را که به‌راحتی به دست و پای ما می‌پیچد،‏ از خود دور کنیم و با استقامت در مسابقه‌ای که برای ما مقرّر شده است،‏ بدویم ۲ و در عین حال،‏ به عیسی که پیشوای ارشد و کامل‌کنندهٔ ایمانمان است،‏ چشم بدوزیم.‏ او به خاطر شادی‌ای که پیش رو داشت تیر شکنجه را تحمّل کرده،‏ شرمساری را بی‌اهمیت شمرد و حال به دست راست تخت خدا نشسته است.‏ ۳ پس برای این که خسته و دلسرد نشوید به او بیندیشید،‏ به او که تمام آن سخنان خصمانه را از سوی گناهکاران تحمّل کرد؛‏ سخنانی که در واقع به ضرر خودشان بود.‏ ۴ شما در نبرد با آن گناه،‏ هنوز لازم نبوده است که تا پای جانتان ایستادگی کنید.‏ ۵ همچنین آن پند صمیمانه را کاملاً فراموش کرده‌اید که شما را پسر خطاب کرده،‏ می‌گوید:‏ «ای پسرم،‏ تأدیب یَهُوَه را خوار مشمار و هنگامی که تو را اصلاح می‌کند،‏ دلسرد مشو؛‏ ۶ زیرا یَهُوَه کسی را که دوست می‌دارد،‏ تأدیب می‌کند.‏ در واقع او هر کسی را که همچون پسر خود می‌پذیرد،‏ با چوبِ تأدیب تنبیه می‌کند.‏» ۷ شما باید تحمّل کنید،‏ چون این تحمّل جزو تأدیب شماست.‏ خدا با شما همچون پسرانش رفتار می‌کند.‏ به‌راستی کدام پسر است که پدرش او را تأدیب نکند؟‏ ۸ اگر همچون همه تأدیب نمی‌شدید،‏ فرزندان نامشروع می‌بودید،‏ نه پسران حقیقی.‏ ۹ به علاوه،‏ پدران زمینی ما،‏ ما را تأدیب می‌کردند و ما به آنان احترام می‌گذاشتیم.‏ پس چقدر بیشتر باید تسلیم پدر روحانی‌مان باشیم تا حیات یابیم!‏ ۱۰ زیرا پدران ما،‏ ما را برای مدتی کوتاه و مطابق آنچه خود صلاح می‌دانستند،‏ تأدیب کردند،‏ اما خدا برای منفعت ماست که ما را تأدیب می‌کند تا در قدّوسیت او سهیم شویم.‏ ۱۱ البته هیچ تأدیبی هنگامی که به کار برده می‌شود خوشایند نیست،‏ بلکه دردآور است.‏ اما پس از مدتی،‏ برای کسانی که با آن تربیت یافته‌اند،‏ آرامش و درستکاری را به ثمر می‌آورد.‏ ۱۲ پس دست‌های سست و زانوهای لرزان را قوی کنید.‏ ۱۳ راه‌ها را برای پاهای خود هموار سازید تا کسی که لنگ است،‏ بدتر نشود،‏ بلکه شفا یابد.‏ ۱۴ بکوشید که با همهٔ مردم در صلح باشید و تقدّسی را بجویید که بدون آن،‏ هیچ کس سَرور را نخواهد دید.‏ ۱۵ مراقب باشید که کسی از لطف خدا محروم نشود و در میانتان ریشهٔ سمی نموّ نکند،‏ مبادا موجب آشفتگی شده،‏ بسیاری را آلوده سازد.‏ ۱۶ مراقب باشید که در میان شما کسی نباشد که مرتکب اعمال نامشروع جنسی شود و نه کسی که امور مقدّس را بی‌ارزش شمارد.‏ عیسو چنین بود.‏ او در عوضِ وعده‌ای غذا،‏ حق نخست‌زادگی خود را فروخت ۱۷ و همان طور که می‌دانید،‏ بعدها هنگامی که می‌خواست آن برکت را میراث خود سازد،‏ درخواستش پذیرفته نشد.‏ او با این که تلاش کرد با اشک و زاری نظر پدرش را تغییر دهد،‏ به مقصودش نرسید.‏

۳۰ سپتامبر–‏۶ اکتبر

گنج‌هایی در کلام خدا | یعقوب ۱-‏۲

‏«راهی که به گناه و مرگ می‌انجامد»‏

‏(‏یعقوب ۱:‏۱۴‏)‏ اما کسی که با آزمایشی روبرو می‌شود،‏ مجذوب و فریفتهٔ امیال خود می‌گردد.‏

بیدا۱۷/‏۴-‏E ص ۱۴

وسوسه

اگر کسی وسوسه شود،‏ بدین معنی است که به انجام دادن عملی اشتباه تحریک می‌شود.‏ برای مثال،‏ فرض کنید هنگام خرید،‏ کالایی می‌بینید که مدت‌ها دنبال آن بودید.‏ در آن لحظه،‏ فکری از ذهنتان می‌گذرد که می‌توانید آن کالا را سرقت کنید و کسی هم متوجه نشود.‏ اما وجدانتان شما را از انجام این کار باز می‌دارد.‏ پس آن فکر را از ذهنتان ریشه‌کن می‌کنید و به خرید خود ادامه می‌دهید.‏ بله تسلیم وسوسه نشدید و بر آن پیروز شدید!‏

آنچه کتاب مقدّس می‌گوید

اگر گاهی دچار چنین افکار وسوسه‌انگیزی شدید،‏ بدین معنی نیست که آدم بدی هستید.‏ کتاب مقدّس می‌گوید که همهٔ ما وسوسه می‌شویم.‏ (‏۱قُرِنتیان ۱۰:‏۱۳‏)‏ مهم این است که واکنش ما نسبت به وسوسه چیست.‏ برخی از مردم،‏ افکار و امیال وسوسه‌انگیز را از خود دور نمی‌کنند و دیر یا زود تسلیم آن می‌شوند.‏ بهتر است که چنین افکار بدی را فوراً از ذهنمان بیرون کنیم.‏

‏«اما کسی که با آزمایشی روبرو می‌شود،‏ مجذوب و فریفتهٔ امیال خود می‌گردد.‏»—‏یعقوب ۱:‏۱۴‏.‏

‏(‏یعقوب ۱:‏۱۵‏)‏ سپس اگر میل او بارور شود،‏ گناه را می‌زاید و اگر گناه به انجام رسد،‏ مرگ به بار می‌آورد.‏

بیدا۱۷/‏۴-‏E ص ۱۴

وسوسه

کتاب مقدّس آشکار می‌کند که پشت هر گناهی چیست.‏ در یعقوب ۱:‏۱۵ آمده است:‏ «اگر میل [نادرست] او بارور شود،‏ گناه را می‌زاید.‏» به بیان ساده،‏ اگر میل به انجام کاری اشتباه را از خود دور نکنیم،‏ سرانجام حتماً مرتکب گناه می‌شویم،‏ همان طور که زنی باردار حتماً روزی بچهٔ خود را به دنیا می‌آورد.‏ با این حال،‏ باید بکوشیم که اسیر امیال نادرست خود نشویم،‏ بلکه آن‌ها را کنترل کنیم.‏

کندوکاو برای یافتن گوهرهای روحانی

‏(‏یعقوب ۱:‏۱۷‏)‏ هر بخشش نیکو و هر موهبت کامل از بالاست و از پدر نورهای آسمانی عطا می‌شود.‏ او تغییر نمی‌کند و دگرگون نمی‌شود؛‏ همچون سایه‌هایی نیست که پیوسته در حال جنبش و تغییرند.‏

it‏-‏۲-‏E ص ۲۵۳-‏۲۵۴

نور

یَهُوَه خدا «پدر نورهای آسمانی» است.‏ (‏یع‍ ۱:‏۱۷‏)‏ او «آفتاب را به جهت روشنایی روز قرار داده،‏ و نظامِ ثابتِ ماه و ستارگان را برای روشنایی شب.‏» (‏ار ۳۱:‏۳۵‏)‏ علاوه بر آن،‏ او منشأ نور روحانی نیز هست.‏ (‏۲قر ۴:‏۶‏)‏ قوانین،‏ فرامین و کلام او برای کسانی که هدایت او را می‌طلبند نور است.‏ (‏مز ۴۳:‏۳؛‏ ۱۱۹:‏۱۰۵؛‏ ام‍ ۶:‏۲۳؛‏ اش‍ ۵۱:‏۴‏)‏ مزمورنویس چنین بیان داشت:‏ «در نور توست که نور را می‌بینیم.‏» (‏مز ۳۶:‏۹‏؛‏ با مز ۲۷:‏۱؛‏ ۴۳:‏۳ مقایسه شود.‏)‏ همان طور که نور خورشید از زمان طلوع «تا روشنایی نیمروز» روشن‌تر می‌شود،‏ راه درستکاران نیز به لطف نور حکمت الٰهی روشن‌تر می‌گردد.‏ (‏ام‍ ۴:‏۱۸‏)‏ پیروی از راهی که یَهُوَه پیش روی ما قرار داده است،‏ بدین معنی است که در نور او گام برداریم.‏ (‏اش‍ ۲:‏۳-‏۵‏)‏ از سوی دیگر،‏ اگر دید یا انگیزهٔ کسی ناپاک و مغرضانه باشد،‏ می‌توان گفت که در تاریکی روحانی به سر می‌برد.‏ عیسی گفت:‏ «اگر چشمت پر از حسد باشد،‏ تمام وجودت تاریک خواهد بود.‏ پس اگر آنچه در تو است،‏ نور نباشد،‏ بلکه در واقع تاریکی باشد،‏ آن تاریکی چه عظیم است!‏»—‏مت‍ ۶:‏۲۳‏؛‏ با تث‍ ۱۵:‏۹؛‏ ۲۸:‏۵۴-‏۵۷؛‏ ام‍ ۲۸:‏۲۲؛‏ ۲پط‍ ۲:‏۱۴ مقایسه شود.‏

‏(‏یعقوب ۲:‏۸‏)‏ حال اگر آن قانون شاهانه را مطابق این نوشتهٔ مقدّس به جا می‌آورید که می‌گوید،‏ «همسایه‌ات را همچون خویشتن دوست بدار» نیکو می‌کنید.‏

it‏-‏۲-‏E ص ۲۲۲ ¶۴

قانون

‏«قانون شاهانه.‏»‏ این قانون نسبت به سایر قوانین انسان‌ها از جایگاه و اهمیتی برخوردار است که یک پادشاه نسبت به تابعان خود دارد.‏ (‏یع‍ ۲:‏۸‏)‏ پایه و اساس عهد شریعت،‏ محبت بود و قانون شاهانهٔ «همسایه‌ات را همچون خویشتن دوست بدار» حکم دومی بود که کل شریعت و نوشته‌های انبیا بر پایهٔ آن بود.‏ (‏مت‍ ۲۲:‏۳۷-‏۴۰‏)‏ مسیحیان هرچند ملزم به حفظ قوانین شریعت موسی نیستند،‏ اما باید از این قانون شاهانهٔ یَهُوَه،‏ پادشاه اعظم خود و پسر او عیسای پادشاه اطاعت کنند.‏

خواندن کتاب مقدّس

‏(‏یعقوب ۲:‏۱۰-‏۲۶‏)‏ زیرا اگر کسی از همهٔ قوانین شریعت اطاعت کند،‏ اما در یکی بلغزد،‏ به همان اندازه مقصر است که گویی کل قوانین شریعت را زیر پا گذاشته باشد.‏ ۱۱ چون همان که گفت:‏ «زنا مکن،‏» همچنین گفت:‏ «قتل مکن.‏» حال اگر تو زنا نمی‌کنی،‏ اما قتل می‌کنی،‏ از نظر شریعت متخلّف هستی.‏ ۱۲ پس همچون کسانی سخن بگویید و رفتار کنید که مطابق شریعتِ قومی آزاد داوری خواهند شد؛‏ ۱۳ زیرا هنگام داوری،‏ بر آن که رحم نمی‌کند،‏ رحم نخواهد شد.‏ در واقع رحمت بر داوری پیروز می‌گردد.‏ ۱۴ برادران من،‏ چه فایده دارد اگر کسی بگوید:‏ «ایمان دارم،‏» اما عمل نداشته باشد؟‏ مگر چنین ایمانی می‌تواند او را نجات بخشد؟‏ ۱۵ اگر برادر یا خواهری نیازمند لباس و محتاج غذای روزانه باشد ۱۶ و یکی از شما به او بگوید:‏ «به سلامت برو،‏ خوب بخور و خود را گرم نگاه دار،‏» اما نیازهای جسمانی او را برآورده نسازد،‏ چه فایده دارد؟‏ ۱۷ پس همچنین ایمان به تنهایی و بدون عمل مرده است.‏ ۱۸ با این حال شاید کسی بگوید:‏ «تو ایمان داری و من عمل.‏ اگر می‌توانی ایمانت را بدون عمل به من نشان بده و من ایمانم را با عملِ خود به تو نشان خواهم داد.‏» ۱۹ مگر تو ایمان نداری که یک خدا وجود دارد؟‏ البته این نیکوست.‏ اما حتی دیوها هم به این ایمان دارند و از ترس می‌لرزند.‏ ۲۰ ای نادان،‏ آیا می‌خواهی بدانی که چرا ایمان،‏ بدون عمل بی‌فایده است؟‏ ۲۱ مگر پدرمان ابراهیم نبود که وقتی پسرش اسحاق را بر مذبح تقدیم کرد،‏ با اعمالش درستکار شمرده شد؟‏ ۲۲ می‌بینی که ایمان فعال او با اعمالش همراه بود و ایمان او با اعمالش کامل گردید.‏ ۲۳ همچنین این نوشتهٔ مقدّس به تحقق رسید که می‌گوید:‏ «ابراهیم به یَهُوَه ایمان آورد و به این سبب درستکار شمرده شد» و او دوست یَهُوَه خوانده شد.‏ ۲۴ پس می‌بینید که شخص با اعمالش درستکار شمرده می‌شود،‏ نه فقط با ایمان.‏ ۲۵ به همین گونه آیا راحاب روسپی نیز با اعمالش درستکار شمرده نشد،‏ هنگامی که فرستادگان را پناه داد و آنان را از راهی دیگر روانه کرد؟‏ ۲۶ آری،‏ چنان که بدن بدون روح مرده است،‏ ایمان بدون عمل نیز مرده است.‏

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی