کتابخانهٔ آنلاین نشریات شاهدان یَهُوَه
کتابخانهٔ آنلاین
نشریات شاهدان یَهُوَه
فارسی
  • کتاب مقدّس
  • نشریات
  • جلسات
  • دآ درس ۱۳ ص ۳۶-‏ص ۳۷ بند ۱
  • یعقوب و عیسو با هم آشتی کردند

ویدیویی برای انتخاب شما موجود نیست.

متأسفانه، پخش ویدیو ممکن نیست.

  • یعقوب و عیسو با هم آشتی کردند
  • درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
  • مطالب مشابه
  • دوقلوهایی که با یکدیگر فرق داشتند
    کتاب من از داستان‌های کتاب مقدّس
  • ارث به یعقوب رسید
    درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
  • یعقوب همواره در پی برکات یَهُوَه بود
    برج دیده‌بانی ۲۰۰۳
  • فهرست محتوای کتاب پیدایش
    کتاب مقدّس—‏ترجمهٔ دنیای جدید
لینک‌های بیشتر
درس‌های آموزنده از کتاب مقدّس
دآ درس ۱۳ ص ۳۶-‏ص ۳۷ بند ۱
یعقوب تعظیم می‌کند و عیسو به طرفش می‌دود

درس ۱۳

یعقوب و عیسو با هم آشتی کردند

یَهُوَه به یعقوب قول داد که از او محافظت می‌کند،‏ درست همان طور که از ابراهیم و اسحاق محافظت کرده بود.‏ یعقوب به حَران رفت و در آنجا زندگی کرد.‏ او در آنجا ازدواج کرد،‏ خانواده‌اش بزرگ‌تر شد و ثروت زیادی به دست آورد.‏

یک روز یَهُوَه به یعقوب گفت:‏ ‹به سرزمین خودت برگرد.‏› پس یعقوب برای برگشتن به سرزمینش،‏ سفر طولانی‌ای را با خانواده‌اش شروع کرد.‏ در راه،‏ چند نفر پیش یعقوب آمدند و گفتند:‏ ‹برادرت عیسو در راه است و ۴۰۰ نفر از مردانش هم با او هستند!‏› یعقوب خیلی ترسید،‏ چون فکر کرد که عیسو می‌خواهد به او و خانواده‌اش صدمه بزند.‏ پس به یَهُوَه دعا کرد و گفت:‏ ‹لطفاً مرا از دست برادرم نجات بده.‏› روز بعد،‏ یعقوب حیوانات زیادی مثل گوسفند،‏ بز،‏ گاو،‏ شتر و الاغ برای عیسو فرستاد که به او هدیه بدهد.‏

همان شب وقتی یعقوب تنها بود،‏ یک فرشته دید!‏ فرشته با او کشتی گرفت و کشتی آن‌ها تا صبح ادامه پیدا کرد.‏ یعقوب موقع کشتی گرفتن آسیب دید،‏ ولی تسلیم نشد.‏ فرشته گفت:‏ ‹مرا ول کن.‏› اما یعقوب گفت:‏ ‹نه!‏ تا وقتی که به من برکت ندهی تو را ول نمی‌کنم.‏›‏

بالاخره فرشته به یعقوب برکت داد.‏ حالا یعقوب مطمئن بود که یَهُوَه اجازه نمی‌دهد عیسو به او صدمه بزند.‏

صبح که شد یعقوب از دور عیسو را با ۴۰۰ نفر از مردانش دید.‏ یعقوب جلوتر از خانواده‌اش رفت و هفت بار جلوی برادرش تعظیم کرد.‏ عیسو به طرف یعقوب دوید و او را بغل کرد.‏ هر دو برادر به گریه افتادند و با هم آشتی کردند.‏ به نظرت یَهُوَه وقتی دید که یعقوب برای آشتی با عیسو چقدر سعی و تلاش کرد،‏ چه احساسی داشت؟‏

بعد عیسو به خانه‌اش برگشت و یعقوب هم به خانهٔ خودش رفت.‏ یعقوب ۱۲ پسر داشت.‏ اسم آن‌ها رِئوبین،‏ شَمعون،‏ لاوی،‏ یهودا،‏ دان،‏ نَفتالی،‏ جاد،‏ اَشیر،‏ یِساکار،‏ زِبولون،‏ یوسِف و بنیامین بود.‏ یَهُوَه از یکی از این پسران،‏ یعنی یوسِف استفاده کرد تا قوم خودش را نجات بدهد.‏ می‌دانی چطور؟‏ داستان بعد به ما می‌گوید.‏

‏«همیشه به دشمنانتان محبت کنید و از دعا کردن برای کسانی که به شما آزار می‌رسانند دست نکشید.‏ با این کارها نشان می‌دهید که فرزندان پدر آسمانی‌تان هستید.‏»—‏مَتّی ۵:‏۴۴،‏ ۴۵

سؤال:‏ چرا یعقوب برکت گرفت؟‏ او چطور با برادرش آشتی کرد؟‏

پیدایش ۲۸:‏ ۱۳-‏۱۵؛‏ ۳۱:‏۳،‏ ۱۷،‏ ۱۸؛‏ ۳۲:‏ ۱-‏۲۹؛‏ ۳۳:‏۱-‏۱۸؛‏ ۳۵:‏۲۳-‏۲۶

    نشریات فارسی (۱۹۹۳-‏۲۰۲۵)‏
    خروج
    ورود
    • فارسی
    • هم‌رسانی
    • تنظیم سایت
    • Copyright © 2025 Watch Tower Bible and Tract Society of Pennsylvania
    • شرایط استفاده
    • حفظ اطلاعات شخصی
    • تنظیمات مربوط به حریم شخصی
    • JW.ORG
    • ورود
    هم‌رسانی